نان از سفره و کلمه از کتاب،
چراغ از خانه و شکوفه از انار،
آب از پیاله و پروانه از پسین،
ترانه از کودک و تبسم از لبانمان گرفتهاید،
با رویاهامان چه میکنید!
ستاره از آسمان و باران از ابر،
دیده از دریا و زمزمه از خیال،
کبوتر از کوچه و ماه از مغازله،
رود از رفتن و آب از آوازِ آینه گرفتهاید،
با رویاهامان چه میکنید؟
سید علی_صالحی
/channel/cilik
خدایا ...
چه لذتی دارد
که همیشه خدایی داشته باشی
به وسعت دستانی که هیچگاه
از سوی آسمان خالی باز نمیگردد
پروردگارا
امشب سلامتی و شادی را⭐️
مهمان دایمی دلهای عزیزان
و دوستانم گردان
وستارههای آسمانت را
سقف خانه دوستانم كن⭐️
تا زندگيشان مانند
ستاره بدرخشد ⭐️
التماس دعا🙏
شبتون پر از ارامش🌙
🌙 @ciliK 🌙
سه سال پیش در چنین روزی، آرشا اقدسی، بدلکار و هنرپیشهسینما پسازچندروز قرار داشتن در وضعیت کما ناشی از وقوع حادثه در جریان فیلمبرداری یک فیلم سینمایی در بیروت، درگذشت. روحش شاد🖤
🕯🌹🕯
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
فشار_خون_بالا←قاتل خاموش اثرات آن❌
⇠تنگی عروق
⇠بیماری قلبی
⇠بیماری مغزی
⇠سکته مغزی
⇠نارسایی کلیه
👌برای کاهش فشار خون پتاسیم بیشتر مصرف كنيدپتاسیم به وفور در موز یافت میشود
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
چرا باید آب کتری و سماور را هرگز دوبار نجوشانید؟🤔
بررسیها نشان داده جوشیدن آب بیش از یکبار بسیار نادرست و تهدیدی برای سلامت افراد است.
در واقع وقتی آبی را بیشتر از یک مرتبه بجوشانید تغییراتی در سطح اکسیژن آن به وجود میآید که بسیار خطرناک است و سبب رسوب و تجمع مواد شیمیایی بسیار خطرناکی در آن میشود. میتوانید به منظور اطمینان از این موضوع آزمایشی بسیار راحت را انجام دهید.
جوشاندن آب سبب کشتن باکتریها میشود اما اگر این کار را چندین بار انجام دهید، گازها و مواد شیمیایی سمی همچون نیترات، آرسنیک و فلوراید در آن تولید میشود و به راحتی میتواند به سلامتی عمومی و عملکرد سیستم عصبی آسیب برساند.
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
🔻 افراد دارای بیماریهای زمینهای و بالای ۶۵ سال باید در پایانههای مرزی اربعین واکسن سرخک بزنند
بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت:
🔹 افراد دارای بیماریهای زمینهای و بالای ۶۵ سال که دچار نقص ایمنی هستند، باید در پایانههای مرزی اربعین واکسن سرخک دریافت کنند.
🔹 با توجه به اینکه پشه آئدس در این کشور گزارش شده امکان انتقال بیماری وجود دارد و در صورتی که فعالیت جوی تغییر کند امکان رشد و تکثیر پشه است.
🔹 اکنون با توجه به گرمایی که پایدار است، امکان رشد تخمها وجود ندارد؛ چون این تخمها در صورت بارندگی و رطوبت باز میشوند و در کشور هم در یک هفته اخیر پیشرفتی از این بیماری گزارش نشده است./فارس
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
⚠️آقا وقتی شنا بلد نیستین تو هر آبی نرین🤦♂
دم رفیقاش گرم چیزی نمونده بود...
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
تاریخسازی غول آمریکایی؛
۳ قهرمانی در ۳ دوره اخیر المپیک!
🔹رايان كروزر ورزشکار آمریکایی با پرتاب ۲۲/۹۰ متر به مدال طلای پرتاب وزنه المپیک پاریس رسید.
🔹او به اولين ورزشكار تاريخ المپيک تبديل شد كه در ۳ دوره پیاپی قهرمان پرتاب وزنه شده است.
🔹جالب اینکه در هر ۳ دوره اخیر جو کواکس همتیمی او مدال نقره را به دست آورده است.
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
•غذای رژیمی یا غیر رژیمی🍲•
هم داخل فر یا سرخ کن و هم ماهیتابه میتونید درست کنید😋
🌽🥨 @Cilik
🍳 @Cook_gorop 🍱. 🍡🍷
چند ترانهٔ قدیمی و خاطرهانگیز از:
✦ گیتی پاشایی ✦
✧ گلِ مریم
✦ دلِ بوالهوس
✧ دلِ من گریه نکن
✦ در سلام من تو باشی
✧ ترسم از عشق است
✦ تسبیح صد دونه
✧ آرزوها
✦ شادی با من قهره
✧ تا وقتی که من بمیرم
✦ ماهی (چشمای سیاه)
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
▪️Moien
▪️شراب
▪️معین
ترانهسرا و آهنگساز: فضلالله توکل
تنظیمکننده: آرا هایرپتیان
آلبوم « طلوع »
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
عزیزدلم!
درد من وتو یکی ست
توسربه زباله دانی میکنی
من سربه گریبان
هردونالانیم
هردوگریانیم
تویک جور
من یک جور
🖌/channel/cilik
آیا میدانیدچرا دستمال کاغذی هنگام عطسه و سرفه تنها می بایست یکبار استفاده شود؟🤔
چون ویروس ها تا 48 ساعت بر روی سطوح زنده می مانند و به راحتی به دیگران منتقل می شوند..
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
قانون 20-20-20 برای سلامت چشم✌️
این یه قانون هست که میگه وقتی با گوشی کار میکنید یا سیستم یا حتی کتاب میخونید هر ۲۰ دقیقه برای ۲۰ ثانیه به چیزی در حداقل فاصله ۶ متری خودتون نگاه کنید
این کار از تاری دید و فشار به چشم جلوگیری میکنه.
در کنار این خوبه که هر ۲۰ دقیقه یک بار وقتی در حال انجام کاری هستید به چشمهاتون استراحت بدید.
مالش چشمها میتونه باعش تشدید تاری و در افزایش حساسیت به نور و ... بشه، جای اون میتونید از قطرههای چشم استفاده کنید
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
به خودت افتخار کن و قدر الان زندگیت ، بدنت و صوتتو بدون و ازشون مراقبت کن🤍
✨༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
انفجار در مرکز فلسطین اشغالی
🔹منابع عبری زبان از وقوع انفجار در مرکز فلسطین اشغالی خبر دادند.
🔹برخی منابع اعلام کردند صدای انفجاری بسیار بزرگی در اطراف تل آویو شنیده شده است./تسنیم
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
•دسر زعفرانی🍨•
اين دسر زعفرونيه آسون و همه كاره برا همه مناسبتي جوابه😋
~❤️موادلازم:
خامه صبحانه 1 پاكت كامل
شیر 2 پیمانه
شکر 1/2 پیمانه
پودر ژلاتین 3 ق غ
آب سرد 1/2 پیمانه
زعفران دمکرده به میزان لازم
گلاب +عرق هل با هم 1/3پيمانه
🌽🥨 @Cilik
🍳 @Cook_gorop 🍱. 🍡🍷
•سوسیس شکم پر🌭•
فقط تو شکمشو ببین اخه 🤤
~💜مواد لازم :
-سوسیس چاقالو
-پنیر گودا یا چدار
-تخم مرغ
-ماست چکیده
-پودر سوخاری
-نمک فلفل
🌽🥨 @Cilik
🍳 @Cook_gorop 🍱. 🍡🍷
عشق یعنی
دیر بیاید و زود برود،
و تو سالها با خاطرهای کوتاه،
نفس بکشی، بخوابی،
خواب ببینی، قدم بزنی،
و ساده بگویم،
دیگر زندگی نکنی …
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
▪️Giti Pashaie
▪️گیتی پاشایی
گیتی پاشایی، در روز ۲۳ خرداد سال ۱۳۱۹ در تهران متولد شد.
پدر بزرگش «جعفر منصوری» شاعر و استاد تار و خط بود و نوازندگی تار و سهتار را به مادر گیتی آموخت و بدین ترتیب گیتی از طریق مادرش با موسیقی آشنا شد.
وی ردیفهای موسیقی سنتی را نزد استاد فرامرز پایور، مهدی فروغ و محمود کریمی آموخت.
او پس از اخذ دیپلم به امریکا رفته و در سیتی کالج نیویورک در رشتهٔ معماری مشغول به تحصیل شد و در سیاتل، واشنگتن امریکا لیسانس هارمونی و ارکستراسیون گرفت.
گیتی پاشایی در اواخر دههٔ ۴۰ فعالیت رسمی خود را با خوانندگی در رادیو و تلویزیون آغاز کرد و به خواندن تصنیفهای مردمی مشغول شد.
ترانههای «شب من شب تو»، «دل بوالهوس»، «گل مریم» و «یه دل دارم»، از جمله ترانههایی است که او در این زمان خوانده بود.
گیتی در اوایل سال ۱۳۵۷ با مسعود کیمیایی ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها تنها پسرشان، پولاد کیمیایی بود.
پاشایی تنها در یک فیلم به نام «سفر سنگ»، به کارگردانی همسرش ایفای نقش کرد.
وی در ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۷۴، در سن ۵۴ سالگی بر اثر سرطان سینه درگذشت.
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡
@ciliK
زن مغازه دار.
هر روز در کافه منتظر دوستم می نشستم تا بیاید، گاهی اوقات هم او زودتر از من می آمد ولی این خیلی کم اتفاق می افتاد.
ما هم در کارمان نیاز به استراحت داشتیم، لازم بود بعضی وقتها برای خودمان باشیم، بستنی بخوریم، در پارک ساحلی قدم بزنیم و آنطور که عادت زنهاست از دیگران غیبت کنیم، یا اینکه اتفاقات مدت زمان کوتاهی که یکدیگر را ندیده ایم را برای هم بازگو نمائیم.
اوایل که کارم را شروع کرده بودم هیچ فرصتی را از دست نمی دادم، اما طولی نکشید که فهمیدم اگر بخواهم به این روش ادامه دهم مثل گوساله ای بیمار به زودی ریخت و قیافه ام را از دست خواهم داد، چیزی که رونق کارم به شدت به آن وابسته بود. از این رو هر گاه لازم میدانستیم کارمان را تعطیل می کردیم، و در همین تعطیلی ها بود که زندگی مان رنگ و بویی به خود می گرفت.
کار و استراحت بین کار را با دوستم هماهنگ کرده بودم و او تنها کسی بود که تنهایی ام را پر می کرد.
صاحب کافه ما را می شناخت و رفتارش محترمانه بود، با اینکه حتم دارم از کار و بار ما خبر داشت اما چشمش پاک بود، در گرمای سوزان تابستان کافه اش خنک بود و برای ما حکم بهشت را داشت، هر چقدر هم آنجا می نشستیم معترض نمی شد، حتی بارها اتفاق افتاده بود به خاطر من و دوستم آنجا را دیرتر از همیشه تعطیل می کرد.
از درب شیشه ای یکپارچه کافه می توانستیم آن سوی خیابان را ببینیم، و در شیشه گسترده بانک روبرو ورودی بازار امام پیدا بود، جایی که دلار فروشها یک سو و کارگرها در سوی دیگر هر یک منتظر آمدن یک مشتری بودند.
هم ما هم کارگرها و هم دلارفروشها شغلمان خیابانی بود، شغلی که همه از روی فلاکت تن به آن داده بودیم.
بین ما و کارگرها اما وجه تشابه بیشتری وجود داشت، معیار انتخاب کارگرها زور بازو، جوانی و چابکی شان بود فقط گاهی اوقات ممکن بود شخصی برای کارهای سبک از روی ترحم کارگر پیر و نیازمندی را با خود ببرد.
کارگرها طرز نگاه مشتری را می شناختند، اگر ماشینی انجا توقف می کرد کرکر خنده و شوخی ها و لودگی هایشان به یک باره خاموش می شد و همه به چشم سرنشینان ماشین نگاه می کردند، گویی بو می کشیدند و متوجه می شدند کدام ماشین برای بردن کارگر توقف کرده است.
اولین کسی که زودتر متوجه می شد به چابکی یک پلنگ به سمت آن ماشین می شتافت و بقیه نیز پشت سر او هجوم می آوردند، و مثل زنبور اتومبیل را احاطه می کردند، اگر درهای ماشین باز بود تا میتوانستند خود را در آن می چپاندند و اگر کسی که دنبال کارگر می رفت تجربه اش را نداشت به سختی می توانست از مهلکه بگریزد.
اما آنان که با تجربه تر بودند درب ها را قفل نموده و آرام حرکت می کردند، کارگرهای چابک زودتر به اتومبیل رسیده و سوار می شدند، سپس اتومبیل غرش می کرد و با سرعت دور می شد و کارگرهای بر جای مانده مانند گربه سانی که شکارش از چنگش گریخته باشد آرام آرام می ایستادند و به جای خود بر می گشتند و روی جدول کنار پیاده رو منتظر آمدن ماشین بعدی می نشستند.
در مورد ما قضیه بر عکس بود، با این تفاوت که این شانس را داشتیم تا مشتری مان را خود انتخاب نمائیم، وقت کار که می شد کنار خیابان می ایستادیم، طولی نمی کشید که مردانی سوار بر اتومببل هایشان با نگاه های حریص کنارمان ترمز می کردند و گاهی اوقات آنقدر ماشین می ایستاد که راهبندان می شد، بعضی ها چشمشان ما را نمی گرفت و می رفتند و بعضی ها شیشه ماشین را پائین می کشیدند و از ما می خواستند سوار شویم، عده ای هم از ماشین پیاده می شدند و رودر رو حرف می زدند، در نهایت یکی را انتخاب می کردیم و سوار می شدیم و غائله تمام می شد.
با این وجود در میزان فلاکت، با کارگرها و دلار فروشها همسان بودیم و این نقطه اشتراکمان بود.
دلار فروشها اما رونق کارشان به قیمت دلارشان مربوط می شد و آنکه گرانتر می خرید و ارزانتر می فروخت بیشتر میتوانست نظر مشتری ها را به خود جلب کند.
بیشتر مشتری های ما دانشجو ها بودند، چون هم مجرد بودند و پای زن دیگری در میان نبود و هم اینکه چند نفرشان در یک خانه جمع می شدند و می توانستیم یک جا به دفعات کاسبی کنیم. پول زیادی نمی دادند اما چون تعدادشان زیاد بود در مجموع رقم دندانگیری می شد.
ما هم مثل کارگرها از تن و جان مایه می گذاشتیم، احساسی در کار نبود و مدتها پیش آن را در درون خود کشته و ریشه اش را خشکانده بودیم، گاهی آن ریشه جوانه می زد و به اقتضای طبیعتش عزم بالیدن می کرد اما باز آن را با سمی از نفرت و نومیدی در نطفه خفه می کردیم و مجال قد افراشتن به او نمی دادیم. چرا که اگر احساسی بوجود می آمد مانع کارمان میشد و مفهوم خیانت و وفاداری را بار دیگر برایمان زنده می کرد. مفاهیمی که در این کار نمی توانستیم به آن اعتنا کنیم.
༻ @Cilik ༺
♡ #ڪانالڪیلیڪ♡