دمی غایب نِهای از پیش چشمم
اگر دوری، خیالت در نظر هست
- امیرخسرودهلوی
وفا نکردی و کردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم!
- مهرداد اوستا
انگار با تمامِ جهان وصل میشوم
در لحظهای که میکِشَمَت
تنگ در بغل
- حسین منزوی
چو فرهاد از جهان بیرون به تلخی میرود سعدی
ولیکن شورِ شیرینش بمانَد تا جهان باشد
- سعدی
چنان موافق طبع منی و در دل من
نشستهای که گمان میبرم در آغوشی
- سعدی
دکترم حال مرا دید و چنین نسخه نوشت؛
اندکی شانه، کمی بوسه، شبی هم آغوش...
- مسعود محمدپور
گفتی: از لب بدهم کامِ عراقی روزی
وقت آن است که آن وعده وفا فرمایی
- فخرالدین عراقی
همه سر به سر تن به کُشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا
فی بعدها عذابٌ فی قربها السَّلامَه
- حافظ
روزِ شادی همه کس یاد کند از یاران؛
یاری آنست که ما را شبِ غم یاد کنید...
- خواجوی کرمانی
روزی ز پیِ گلاب میگرديدم
پژمرده عذارِ گل در آتش ديدم
گفتم که چه کردهای که میسوزندت
گفتا که درين باغ دمی خنديدم
- ابوسعید ابوالخیر
💙 سـرور V2RAYNG بـدون قطـعی:🖱
⭕️ کد تخفیف 0️⃣3️⃣ اختصاصی شما :
wizard30
ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد زین آتش نهانی
- سعدی
روزها رفتند و من دیگر،
خود نمیدانم کدامینم
آن منِ سر سختِ مغرورم؟
یا منِ مغلوبِ دیرینم؟
- فروغ فرخزاد
اگر دیداری هم نباشد،
حتی اگر لمسی هم نباشد،
بیدلیل برای بعضیها،
همیشه جایی در دلهایمان هست.
- جمال ثریا
ما با تو به صلحیم و تو را با ما جنگ
آخر بنگویی که دلست این یا سنگ؟
- سعدی
از سایهی سنگینِ تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم...
- فاضل نظری
دستم نمیرسد به بلندای چیدنت
باید بسنده کرد به رؤیای دیدنت...
- نیلوفر عاکفیان
رستم که بگیرد نفس از دیو قشنگ است
شب روز شدن های تلاویو قشنگ است...
خوش خط بنویسید به تاریخ مکرر
که باز علی میکند از جا در خیبر...
حیف است به حیفا نخورد موشک فتاح
با رمز غدیری علی ولی الله...
آن معبد خاخام که در اورشلیم است
دلتنگ اذان با نفس حاج سلیم است....
از ظهر ظهوری که دگر آخر جنگ است
در قدس بخوانیم جماعت چه قشنگ است
اولاد حسینیم لثارات دم ماست
جمهوری اسلامی ایران حرم ماست
وعدههایت همه واهیست از این میسوزم
همه گفتند دروغ است، دلم گوش نکرد...
- محمد شیخی
به رودِ زمزمهگر گوش کن که میخوانَد
سرودِ رفتن و رفتن، وَ برنگشتنها
- حمید مصدق
چشمانِ تو زیباتر از آن است كه روزی
چشمِ دگری خیره كند ديدهی ما را...
- رضا پناهیان
« زِ درد و داغ محبت مَگو به مُردهدلان
تنورِ سرد، سزاوار بستن نان نیست »
-تبریزی
مجوی هيچ که دنيا طفيلِ همّت اوست
که پيش همّت او هست مُلک عالم هيچ
دلم ز عشق تو شد ذرّهای و آن هم خون
تنم ز مهر تو شد سايهای و آن هم هيچ
- امیرخسرو دهلوی
« هوای سرد تنهایی فقط یک کوچ میخواهد
مرا از این همه سرما ببر قشلاق آغوشت »
-عامری
دلِ سوختگان را خبر از عشق تو نيست
مشتاقِ هوا را اثر از عشق تو نيست
در هر دو جهان نيک نظر کرد دلم
زآن هيچ مقام برتر از عشق تو نيست
- فخرالدین عراقی
با پای دل قدم زدن آن هم كنار تو
باشد كه خستگی بشود شرمسار تو
در دفتر هميشهی من ثبت میشود
اين لحظهها عزيزترين يادگار تو
- محمدعلی بهمنی
دایم ستیزه با دل افگار میکنی
با لشکر شکسته چه پیکار میکنی؟
ای وای اگر به گریهی خونین برون دهم
خونی که در دلم تو ستمکار میکنی
شرمنده نیستی که به این دستگاه حسن
دل میبری ز مردم و انکار میکنی؟
یوسف به خانه روی ز بازار میکند
هرگه ز خانه روی به بازار میکنی
چشم بدت مباد، که با چشم نیمخواب
بر خلق ناز دولت بیدار میکنی
یک روز اگر کند ز تو آیینه رو نهان
رحمی به حال تشنهی دیدار میکنی
رنگ شکسته را به زبان احتیاج نیست
صائب عبث چه درد خود اظهار میکنی؟
-صائب تبریزی
شرم از حضور مردهدلان جهان مدار
این قوم را تصور سنگ مزار کن
- صائب تبریزی
صدایت میزنم؛ با جانمی از غم رهایم کن
که در زنگ صدای تو نهفته راز پروازم...
- رها احمدی