💙 کانال درخواست: @CaffeTakRoman2 💙 کانال رمانهای آنلاین: @CaffeeTakOnline 💙 کانال کافه سریال: @CaffeeTakSeries 💙پیج اینستاگرام کافه: https://www.instagram.com/caffeetakroman?igsh=eWwxZngwdThkcGhu 💬ارتباط با ادمین: @aeriii1485
📚 نام کتاب: #فعل_بیوفایی
✍ نویسنده: #لنا_اندرشون
🖋 مترجم: #نیلوفر_خوشزبان
📖 تعداد صفحهها: ۲۹۶
📋خلاصه:
کتاب «فعل بیوفایی» رمانی نوشتهی «لنا آندرشون» است که نخستین بار در سال 2014 وارد بازار نشر شد. «استر» در زمان تمرین برای نمایشنامهای که در مورد «رنجهای عشق» نوشته، با بازیگری متأهل به نام «اولوف استن» آشنا میشود و پیوندی آنی میان آنها شکل میگیرد. «استر» به «اولوف» میگوید که میخواهد زندگیاش را با او شریک شود، اما «اولوف» حاضر نیست همسرش را ترک کند. این دو در طول چند سال، رابطهی پنهانی و منقطع خود را با یکدیگر حفظ میکنند و «استر» در طول این زمان، تلاش میکند تا به خودش بقولاند که «اولوف» بالاخره روزی همسرش را ترک خواهد کرد. «اولوف» اما از طرف دیگر در تلاش است تا شرایط کنونی را بدون تغییر نگه دارد.
📚 نام کتاب: #تسمهی_چرمی
✍ نویسنده: #امیر_عشیری
📖 تعداد صفحهها: ۲۴۳
📋خلاصه:
دستش را زیر چانهاش ستون کرد. نگاهش را به من دوخت و پرسید:
- میانهات با قمار چطور است؟
گفتم:
-اگر قمار در سطح پائین باشد، بدم نمیآید دو سه ساعتی از وقتمان را تلف کنیم.
ابروانش را درهم کشید و گفت:
- منظورت را درست نفهمیدم!
کمی به جلو خم شدم و گفتم:
-میدانی، قمار هر نوعش که باشد باید با پول جیب بازیکن بخواند، در غیراینصورت بازیکن نمیتواند از پس آن پنجاهودو برگ بربیاید.
📚 نام کتاب: #استخوانهای_دوستداشتنی
✍ نویسنده: #آلیس_سبالد
🖋 مترجم: #میترا_معتضد
📖 تعداد صفحهها: ۴۴۱
📋خلاصه:
مخاطب برای اولینبار، سوزی سالمون، شخصیت اصلی رمان استخوانهای دوست داشتنی را در بهشت ملاقات میکند. او که از این مکان عجیب و جدید به دنیای پایین نگاه میکند، با لحن شیرین و سرزندهی یک دختر چهاردهساله، روایتگر قصهای به یادماندنی و سرشار از امید است. سوزی طی هفتههای پس از مرگش، گذر زندگی بر روی زمین را بدون حضور خود مشاهده میکند: دوستان مدرسهاش شایعاتی را دربارهی غیبت او مطرح میکنند، خانوادهاش که همچنان امید به یافتن او دارد و قاتلش که در تلاش است تا رد و اثری از خود باقی نگذارد. با گذشت چندین ماه بدون هیچ سرنخ و گشایشی، سوزی نظارهگر متزلزلشدن رابطهی والدینش تحتتأثیر فقدان او، تقلای خواهرش در حفظ روحیهی خود و تلاش برادر کوچکش برای درک معنی کلمهی «درگذشته» است.
📚 نام کتاب: #جایی_نرو
✍ نویسنده: #معصومه_شهریاری
📖 تعداد صفحهها: ۱۲۹۶
📋خلاصه:
داستان یه مرده که هنوز تو بچگیش مونده چون بچگی نرمالی نداشته و بینهایت تنهاست...
عاشق کسی میشه که دنیاش کاملا با دنیای خودش متفاوته... یعنی کیانمهر مجد میتونه ترانه رو عاشق خودش کنه؟
درخت کوچک من
به باد عاشق بود
به باد بی سامان...
کجاست خانه باد؟
«فروغ فرخزاد»
#شببهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
سلام دوستان
اگر صدای خوبی دارید و به گویندگی علاقهمند هستید، خوشحال میشیم باهاتون همکاری کنیم.
ما برای تولید رمان و داستان کوتاه صوتی، به چند صدای خوب نیاز داریم.
لطفاً اگر تمایل دارید، به آیدی زیر پیام بدید و حتماً یک نمونه از صداتون (مثلاً یک دقیقه خوانش از هر متنی که دوست دارید) برامون ارسال کنید تا بتونیم بهتر تصمیم بگیریم.
آیدی جهت تماس:
@Yamnasharghy
ممنون از همراهیتون
📚 نام کتاب: #التهاب
✍ نویسنده: #زینب_پیشبهار
📖 تعداد صفحهها: ۱۴۵۳
📋خلاصه:
گلناز، دختری که برای کار وارد یک شرکت ساختمانی میشود، اما به واسطهٔ یک کینه و دشمنی، به جرم رابطه با صاحب شرکت کارش به کلانتری میکشد...
جان چه کار آید اگر
پیش تو قُربان نَشود؟
«مولانا»
#شببهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
📚 نام کتاب: #دیوار_سکوت [دوجلدی]
✍ نویسنده: #امیر_عشیری
📖 تعداد صفحههای جلد اول: ۲۴۳
📖 تعداد صفحههای جلد دوم: ۲۴۵
📋خلاصه:
زن با اضطراب فریاد زد: کیفم را بردند، کمک کنید!
من که آن طرف خیابان کنار دیوار ایستاده بودم با شتاب به دنبال مرد جوانی که به طرف پایین خیابان در حال فرار بود دویدم. به نظرم میرسید که از کیفزنهای سابقهدار باشد. خیلی سریع میدوید. من سعی میکردم فاصلهام را با او کم کنم. وقتی به داخل یک کوچه باریک پیچید، چندان فاصلهای با او نداشتم. در اواسط کوچه خود را به او رسانیدم و از پشت سر یقه پیراهنش را گرفتم و با یک حرکت تند به عقب کشیدم و در همان لحظهای که او تعادلش را از دست داد، ولش کردم. نتوانست خود را سرپا نگه دارد یا فرار کند، با پشت بروی زمین افتاد. کیف را از توی دستش بیرون کشیدم و برگشتم پیش صاحبش؛ همان زنی که فریاد کشیده و کمک خواسته بود.
زن جوان جلوی در کاباره ایستاده بود. مضطرب به نظر میرسید. من در حالیکه نفسنفس میزدم کیف سفید رنگ را به طرف او دراز کردم و گفتم:
- بفرمایید خانم! این کیف شما...
آن را که شَفا دانی
دَردِ تو از آن باشد...
«مولانا»
#شببهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
چند توان بود
به دوری صبور
دیده بر افروز
به نور حضور...
«وحشی»
#صبحبهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۴/۰۴/۲۱♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeeTakRoman 📘☕️
📚 نام کتاب: #۱۱۲۲۶۳
✍ نویسنده: #استیون_کینگ
🖋 مترجم: #امیرحسین_قاضی
📖 تعداد صفحهها: ۱۳۸۰
📋خلاصه:
کتاب «11.22.63» رمانی نوشته «استیون کینگ» است که اولین بار در سال 2011 به انتشار رسید. «ال تمپلتون» در انبار رستوران خود، یک «لانه خرگوش زمانی» را پیدا کرده - پرتالی که به نقطه ای مشخص در گذشته منتهی می شود: ساعت 11:58 قبل از ظهر در 9 سپتامبر سال 1958. «ال» اعتقاد دارد هر بار کسی از این «لانه خرگوش» عبور میکند، صرف نظر از این که چه مدت در آنسوی پرتال مانده باشد، تنها پس از گذشت دو دقیقه به سال 2011 بازمیگردد؛ بهعلاوه، با هر بار ورود مجدد به آن صبح در 52 سال پیش، تاریخ تکرار میشود و از ابتدا رقم میخورد. «ال» دوستش «جیک» را مجاب میکند که سفری کاوشگرانه به آنسوی «لانه خرگوش» داشته باشد.
📚 نام کتاب: #شاه_شطرنج
✍ نویسنده: #پگاه
📖 تعداد صفحهها: ۲۸۷
📋خلاصه:
گیرم که باختهام. اما کسی جرئت ندارد به من دست بزند یا از صفحه بازی بیرونم بیندازد. شوخی که نیست، من شاه شطرنجم! تخریب میکنم آنچه را که نمیتوانم بابمیلم بسازم. آرزو طلب نمیکنم، آرزو میسازم.
📚 نام کتاب: #فراموشم_مکن [جلد اول مجموعهی تالار وحشت]
✍ نویسنده: #آر_ال_استاین
🖋 مترجم: #غلامحسین_اعرابی
📖 تعداد صفحهها: ۱۶۴
📋خلاصه:
داستانی از یکی از بهترین نویسندگان ژانر وحشت برای نوجوانان، مجموعهای خواندنی، بینظیر و هیجانانگیز سرشار از اتفاقاتی که شما را مبهوت و در جایتان میخکوب خواهد کرد. پیتر و دانیل دو برادر هستند که به تازگی ساکن خانه جدیدشان شدهاند، خانهای بزرگ و قدیمی؛ قضیه از آنجا شروع میشود که پیتر وانمود به هیپنوتیزم کردن دانیل میکند، کاری که اتفاقاتی عجیب و غریب را به دنبال دارد و باعث میشود رفتارهایی غیرعادی از دانیل سر بزند. این دو برادر با کارهایشان پای خود را به ماجرایی وحشتناک باز میکنند، ماجرایی که چندان خوشایند نیست…
زان روی و خال دلستان برکش نقاب پرنیان
تا پیش رویت آسمان آن خال اختر برکند...
«سعدی»
#صبحبهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۴/۰۴/۲۰♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeeTakRoman 📘☕️
قیامت باشد آن قامَت در آغوش...
«سعدی»
#صبحبهخیر
@CaffeeTakRoman 📘☕️
امروز ۰۴/۰۴/۱۹♡ مطالعه داشتید؟🔬
چه کتابی؟ 📙
از کدوم نویسنده؟ 📜
امروز فیلم تماشا کردید؟ 🎬
چه فیلمی؟ 🎭
از کدوم کارگردان؟ 👨💼👩💼
پادکست گوش دادید؟ 👂
اسم پادکست رو بگید. 🗣
نظرتون رو برامون کامنت کنید.📝
@CaffeeTakRoman 📘☕️