cafe_andishe95 | Неотсортированное

Telegram-канал cafe_andishe95 - لیبراسیون/لیبرالیسم

5344

🕊 گسترش گفتمان لیبرالیسم-محوریت آزادی فردی و اجتماعی-فردگرایی و شهروندی-اندیشۀ انتقادی و خردگرایی-حاکمیت قانون سکولار-دموکراسی-مدرنیتۀ سیاسی-جامعه مدنی-مالکیت خصوصی 🌌 #مشروطه_پادشاهی #ملی_گرایی #لیبرالیسم_محافظه‌کار #ایرانشهری

Подписаться на канал

لیبراسیون/لیبرالیسم

گاهی نگاه به گذشته خیلی فضای پیش روی ما را روشن‌تر می‌کند، توجه داشته باشید به‌دلیل مغز فرگشتی، گذشته برای ما خطر ندارد زیرا از آن عبور کردیم، از این رو خیلی از رخداد‌های گذشته از یاد می‌رود.
مغز ما خطر آنی را همیشه مورد محاسبه قرار می‌دهد. چونکه این خطر آنی‌ست که می‌تواند بقای ما را تهدید کند.

تلاش می‌کنم با گشتن لابه‌لای اخبار گذشته و مواردی که از یاد ما رفته را، دوباره باز نشر کنم.

✍️اشکان بابادی
@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

آنهایی که یک عمر از آرمان فلسطین دفاع کردند و خواهان نابودی کشوری شدند که نه با او مرز مشترک دارند و نه نزاعی دیرینه، جنگ‌طلبانی هستند که ایران ِ امروز را به جنگ کشانده‌اند.

نقطهٔ آغاز جنگ امروز، به سالها پیش از انقلاب ۵۷ برمی‌گردد. روزگاری که مشتی کمونیست و اسلام‌گرا با کمک نیروی فراوانی که در جهان در اختیار داشتند، خواهان نابودی اسرائیل شدند.

محمود طالقانی، اسرايیل را "غده سرطانی" می‌دانست که باید به دست مسلمانان و "آزادی‌خواهان" جهان برکنده شود. دیگر نیروهای سیاسی مخالف شاه نیز با شدت و ضعفی همینگونه می‌اندیشیدند.

انقلاب اسلامی که حاصل زحمات همهٔ نیروهای ضد پهلوی بود به پیروزی رسید و آنچه آمال و آروزی همهٔ انقلابیان ۵۷ بود به ثمر نشست.
آرمان ِ ضدیت با اسرائیل، یهودی‌ستیزی و حمایت از تروریست‌های فلسطینی در ایران به قدرت رسید و زمان آن بود که از ثروت ایران که امروز به "انفال" تبدیل شده، خرج آرمان فلسطین شود.
"انفال" همان اموالی است که بدون جنگ یا تلاش مشخصی، به دست مسلمانان افتاده باشد که اختیار آن هم در دست حاکم اسلامی و ولی فقیه است و ایران به دست این "عمامه‌پوش‌های تندخویی افتاد که از عشق بویی نبرده‌اند" همان انفال بود.

حکومت برآمده از شورش ۵۷ هست و نیست مردم را صرف آرمان فلسطین کرد. ملت ایران هر روز فقیرتر و فقیرتر شدند و آرمان فلسطین فربه‌تر و فربه‌تر.

امروز را ننگرید.
روزگاری بود که شاعران، نویسندگان و متفکران این قوم به رژیم مسلط نامه می‌نوشتند که از آرمان فلسطین حمایت بیشتری بشود. از همان روزها بود که خرج کردن از جیب ایران برای استکبارستیزی و اسرائیل‌ستیزی مد روز شد. حالا امروز میوه‌های آن سیاست و ایدئولوژی به بار نشسته است.

بارها نوشته‌ام که ما بدون رهایی از "آرمان فلسطین" به آزادی و رهایی نخواهیم رسید.
جنگ امروز، بسیار پیش‌تر از انقلاب ۵۷ آغاز شده بود.
این جنگ در همه این سالها ادامه یافت و انقلابیون ۵۷ از هر قماشی برای آن هیزم تهیه کردند و بر آتشش دمیدند تا امروز که آتش به درون ایران آمده است و مردم شب‌ها با صدای بمب و موشک بیدار می‌مانند و هراس را تجربه می‌کنند.

این جنگ‌طلب‌های همیشه، امروز مانند سارقانی که همراه مردم فریاد آی دزد! آی دزد! سر می‌دهند تا از دیده‌ها پنهان بمانند، فریاد ضدیت با جنگ برآورده‌اند و ادای صلح‌طلبی در‌می‌آورند.
ایدئولوژی شما از ابتدا ستیز و جنگ با اسرائیل و غرب بوده و امروز شاهد نتایج بیشتری از آرمان‌های ویرانگر شما هستیم.
شما متهم این جنگ‌افروزی هستید! نشانهٔ غلط ندهید!

✅@behzadmehrani77

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

جمهوری اسلامی و رهبران نالایق و جنایتکارش، ایران ما را به جنگ کشانده‌اند و مسئول و مقصر وضعیت کنونی هستند.

این رژیم پس از دهه‌ها فساد و بی‌کفایتی و زورگویی در شکننده‌ترین و ضعیف‌ترین وضعیت خود قرار گرفته است.

اما شکستن نهایی آن، تنها به دست پرقدرت ملت بزرگ ایران ممکن است.

ایران متعلق به شماست و بازپس‌گیری‌اش نیز در دستان شماست.

هر نافرمانی شما، از جمله نرفتن به محل کار، کم‌کاری یا دیرکاری، می‌تواند ضربه‌ای مؤثر بر پیکر فرسوده این رژیم باشد.

ما با هم، در کنار هم، پیروز خواهیم شد.

به نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی می‌گویم: از این رژیم جدا شوید و به مردم بپیوندید.

از جانب شما مردم به جامعه جهانی می‌‌گویم: به جای مماشات با رژیم اسلامی، از مردم ایران حمایت کنید.

پاینده ایران!
زنده باد ملت ایران!

@OfficialRezaPahlavi

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

‏آخرین باری که وطن را بهانه ساختند که پشت آخوند بایستند وقتی بود که قاسم سلیمانی کشته شده بود.
‏اینها فقط با کشته‌شدن سرداران فاسد رژیم، یاد «وطن» می‌افتند؛ همان سردارانی که هست و نیست ملتی را بر باد داده‌اند.

✅@behzadmehrani77

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

هم‌میهنان،

علی خامنه‌ای، رهبر نابخرد رژیم ضدایرانی‌ جمهوری اسلامی بار دیگر ایران ما را درگیر جنگ کرده‌ است؛ جنگی که جنگ ایران و ملت ایران نیست، جنگ جمهوری اسلامی و خامنه‌ای است.

پیام من به نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی روشن است: این رژیم و سرکردگان فاسد و نالایقش نه برای جان شما ارزشی قائلند و نه برای ایران ما. راه‌تان را از آن‌ها جدا کنید و به مردم بپیوندید.

نبرد ملت ایران با رژیم ویرانگر جمهوری اسلامی، برای بازپس‌گرفتن ایران و ساختن دوباره آن است. راه‌حل، سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق اعتراضات خیابانی و اعتصابات سراسری است.

من در این لحظات دشوار در کنار شما هستم. ما همه در این مبارزه با هم هستیم و پیروز خواهیم شد.

پاینده ایران،
رضا پهلوی

@OfficialRezaPahlavi

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

تنها یک راه‌حل واقعی برای پایان دادن به بحران کنونی ایران وجود دارد: حمایت از ملت ایران برای سرنگونی رژیمی که هم ایران ما و هم جهان را به گروگان گرفته است.

جمهوری اسلامی ثروت ملت ایران را غارت کرده است و به جای تامین رفاه، امنیت و معیشت مردم، صدها میلیارد دلار را صرف غنی‌سازی اورانیوم و پروژه‌‌های پنهان و ماجراجویانه هسته‌ای خود کرده و درنتیجه، ایران عزیز ما را در آستانه جنگ قرار داده است. این رژیم مدت‌ها تلاش کرد دنیا را فریب دهد، اما حالا ماهیت و چهره‌ واقعی آن بر همگان آشکار شده است. وقتِ پاسخگوکردن جمهوری اسلامی فرا رسیده است.

ایران در دوران پهلوی از امضاکنندگان اولیه پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) بود. اما امروز، آژانس بین‌المللی انرژی اتمی حکم کرد که جمهوری اسلامی این پیمان را نقض کرده است. در واکنش به این افشاگری مستند، خامنه‌ای و مافیای تبهکارش با گستاخی اعلام کرده‌اند که در حال ساخت تأسیسات جدید غنی‌سازی هستند.

این اقدامات، از تداوم نقض NPT تا تهدید به خروج از آن، بار دیگر ثابت می‌کند که رژیم جمهوری اسلامی نه قابل اعتماد است، نه طرف مذاکره. هرگونه تعامل با این رژیم تنها به تقویت آن منجر می‌شود.

اما در برابر این رژیم نامشروع، یک نیروی جایگزین واقعی و امیدبخش ایستاده است: ملت ایران. ملتی که خواهان آینده‌ای بدون ترس، صلح‌آمیز، و مبتنی بر همکاری سازنده با جهان است.

اکنون زمان آن است که جهان دو اقدام مکمل هم را دنبال کند: اعمال فشار حداکثری بر رژیم جمهوری اسلامی، از جمله فعال‌سازی «مکانیسم ماشه» با هدف بازگرداندن قطعنامه‌ها و تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل؛ و هم‌زمان، حمایت حداکثری از مردم ایران، بزرگ‌ترین دشمن این رژیم، که با شجاعت و ایستادگی برای آزادی و بازپس‌گیری کشورشان مبارزه می‌کنند.

@OfficialRezaPahlavi

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

📄می گویند در اولین سال هایی که تلویزیون به ایران آمده بود برخی زنان با روشن شدن این جعبه جادویی ترسناک در پستوی خانه ها از آن رو می گرفتند. سارترخوانی اصحاب روشنفکری در ایران هم همین بود؛ نوعی روگیری حاجیه خانم های قدیم در برابر تجدد، روشنفکری ایرانی از تجدد می ترسید، مختصات آن با ذهن ایلیاتی اش جور در نمی آمد،
نقد مدرنیته» در ایران از دهه بیست تا همین حالا نه نقد مدرنیته بلکه پنهان کردن ترس از آن با انواع توجیهات آلامُد» بوده است «غرب ستیزی» در اینجا همان «تجدد ستیزی»ست اما با واژگانی عاریتی از خود غرب، چپگرایی ایرانی هم همین بود ملی گرایی ضد استعماری مصدقی هم، چونان که تشیع «علوی شریعتی نیز به عنوان مرامنامه پنجاه و هفت از سنتز همه این گونه های به ظاهر متکثر از یک روانپریشی تاریخی که خوف از تجدد» ریشه مشترک اضطراب شان بود پدید آمد.

✍🏼 آناتومی پنجاه و هفت
نادر فتوره چی

@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

گروهی از افراد که خود را در برابر هیچ کس مسئول نمی دانند نباید مورد اعتماد هیچ کس قرار گیرند

🗽توماس پین
@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

🪐🪐🪐
«تبادلات کهکشان»

◽️ارتباط با ادمین
🆔 ADMIN

◽️مجموعه‌ای از کانال‌های علمی، فلسفی،هنری، تاریخی و سیاسی

▫️با انتخاب کلیدهای زیر، به جمع ما بپیوندید .

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

🎥مستند ذوب‌آهن آریامهر ( ذوب آهن اصفهان )
منوتو
@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

🌊خلیج همیشه فارس

🗽موزه کريستف کلمب
جزیره لاس پالماس امریکا

@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

🔰«اسطورۀ عالیخانی»


در طول دو دهۀ اخیر یک نام از گمنامی محض به اوج شهرت و اعتبار رسید... چه نامی؟ علینقی عالیخانی.

عالیخانی در رسانه‌های اصلاح‌طلبان به قهرمان و معمار توسعۀ ایران بدل شد. عالیخانی تبدیل شد به اسطوره‌ای که توسعۀ صنعتی ایران همه‌ش به دفتر کار او می‌رسید.

برای اینکه توضیح دهم این افسانه‌ای که از عالیخانی ساخته‌ند چقدر گمراه‌کننده‌ست و چه اهدافی در اصل داره، و از این مهمتر، برای اینکه نشون بدم اصلاً این اسطوره واقعیت نداره، لازمه گفتاری طولانی انجام بدم و مسئله رو مفصل شرح بدم.

اما بذارید اصل قضیه رو اینجا مختصراً بنویسم:

عالیخانی یک اسم رمزه برای بازنگری در دوران پهلوی، بدون اینکه لازم باشه همزمان در نقش و تصویر محمدرضاشاه هم بازنگری صورت بگیره. در واقع مشکل از اینجا پیش اومد که دیگه نمی‌شد توسعۀ ایران در دهه‌های چهل و پنجاه شمسی رو انکار کرد. از طرفی وقتی شاه عامل همۀ نارسایی‌ها معرفی شده بود، اگر الان از توسعۀ اون دوران صحبت می‌شد، یعنی باید در نقش شاه هم بازنگری صورت می‌گرفت.

در اینجا عالیخانی ناگهان مثل اسم رمز کشف شد! چطوری؟ اینطوری که می‌شد همۀ توسعه رو به عالیخانی و درایت شخصی او (و نه به هیچ کس دیگه، و نه به کلیت حاکمیت) نسبت داد. یعنی الان کس دیگه‌ای عامل توسعۀ ایران معرفی می‌شد ــ لازم هم نبود از شاه نامی برده شود. تازه! یک امتیاز دیگه هم کشف کردند! گفتند اگر عالیخانی موفق نشد، تقصیر شاه بود! بنابراین، پکیجِ توجیهیِ کاملی ایجاد شد: چرا ایران توسعه پیدا کرد؟ چون عالیخانی در رأس امور بود؛ چی شد که همه چی خوب پیش نرفت؟ چون شاه نذاشت عالیخانی(ها) کار کنند.

صفر تا صد این روایت افسانه‌ست؛ راستِ کار رسانه‌های اصلاح‌طلب تا مجبور به بازنگری تاریخی نشن؛ منتها در عین حال یه پدیدۀ موهوم و نامشخصی به اسم «تکنوکراسی» رو هم اختراع کنند تا بگن با «تکنوکراسی» می‌شه کشور رو جلو بود. نمایندگان این تکنوکراسی چه کسانی‌اند؟ اینکه دیگه سوال نداره! خودشون دیگه! نتیجه‌گیریِ سیاسی چی بود؟ این بود: پس آقای جمهوری اسلامی ما تکنوکراتیم! اجازه بدید همه چی رو مثل عالیخانی می‌سازیم! عنان امور رو بده دست ما، ببین چه گلی می‌کاریم!

عالیخانی پس از انقلاب مصاحبه‌های زیادی کرد. عالیخانیِ واقعی رو باید در مصاحبه با تاریخ شفاهی هاروارد پیدا کنید ــ که در دهۀ شصت انجام داده. اونجا هنوز فروتنی رو کامل کنار نگذاشته و دچار خودبزرگ‌بینی نشده. در همون مصاحبۀ هاروارد می‌شه فهمید عالیخانی تا روز آخر سکانداری‌ش از حمایت صددرصدی شاه برخوردار بود. اصلاً اومدن عالیخانی به دولت، موندنش در دولت‌های عَلم، منصور و هویدا با فشار و اصرار شاه بود، موفقیت‌هاش هم همگی با حمایت مطلق شاه محقق شده بود ــ این چیزیه که خود عالیخانی به صراحت بیان می‌کنه.

مشکل عالیخانی این بود که وزارت دلش رو زده بود، دچار تکبر شده بود و دیگه وزرات رو برای خودش کم می‌دونست (از عوارض موفقیت در سنین جوانی!). به همین دلیل دولت هویدا دیگه براش تنگ بود و به دلیل اختلافاتی که با اعضای دولت هویدا داشت، خودش از دولت رفت ــ و البته شاه او رو در بهترین جای ممکن منصوب کرد: ریاست دانشگاه تهران که اون زمان یکی از سکوهای پرتاب به نخست‌وزیری بود.

بقیۀ ماجرا، قبل و بعدش، بماند... مسئله خیلی مفصل‌تر از این حرفاست. اما اگر قرار باشه در مورد عالیخانی ایرادی از شاه بگیریم، این نیست که چرا از عالیخانی حمایت نکرد یا چرا در کارش دخالت کرد، بلکه اینه که چرا این‌همه از چنین فردی حمایت کرد؟! عالیخانی در اون سن پایین و با اون سطح تجربه شایستۀ وزارت نبود! با چند سال کار در ساواک و یکی دو سال کار پاره‌وقت در اتاق بازرگانی و سازمان برنامه کسی شایستۀ وزارت نمی‌شه ــ و البته شاه احتمالاً تصورش این بود که این جوانِ بلندپرواز و جویای نام سیاست‌های مطلوب خود او رو پیاده می‌کنه ــ و این جوان چنین هم کرد!

مهدی تدینی
@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

به نام آزادی و برای توسعه فقط کافی نیست که بدانیم چه‌کارهایی باید انجام داد
غیر از وجه ایجابی، جنبه‌ی سلبی درک آزادی هم مهم و اساسی است
اینکه درک کنیم چگونه نباید بود چه‌کارهایی نباید کرد چه سیستمهایی سرانجام خوبی ندارند و آزادی و رستگاری ملی را از بین می برند و تاریخ تباه ایده های بیمار چه آموزه هایی برای ما دارد.
دست بیژن اشتری از این نظر پُر بود
دستاورد سترگ او شناساندن دسته ای از مهیب ترین دیکتاتورها و وحشتناکترین نظامهای جبار و ایدئولوژی های مرگبار با اسناد دست اول بود تا با شناخت دقیق این برهه های تاریک تاریخ مشت آزادیخواهان پُرتر و قوی تر شود.
در سرزمینی که جان آدمها مفت است و آزادی ارج و قربی ندارد این گنجینه‌ی شناختی که بیژن اشتری به ایران هدیه کرد بی بدیل و ستودنی است

درست است روز آزادی رو ندیدی ولی برای ساختن مسیرش زحمت زیادی کشیدی
آسوده و آرام بخواب آقای مترجم؛


بیژن اشتری نویسنده و مترجم دغدغه‌مند و آزادیخواه🖤💐

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

📖«روشنفکران و دولت در ایران» با عنوان فرعی "سیاست، گفتار و تنگنای اصالت" اثری است به قلم "نگین نبوی"، که در آن طی یک مرور تاریخی از اتفاقات و اندیشه های شکل گرفته در طول دو دهه ای که به انقلاب منجر شد، تصویر روشن و قابل تاملی را از همبستگی و همکاری مذهبیون و روشنفکران به دست می دهد. نویسنده، کتاب را بر پایه ی این نظریه به نگارش درآورده که دیدگاه روشنفکران و اسلام گرایان در حوالی انقلاب سال 57، پیرامون بازآفرینی فرهنگ و تاکید و تامل بر خود، در یک راستا قرار داشته است. به عبارتی "نگین نبوی" در "روشنفکران و دولت در ایران" چنین بحث می کند که شرایط اجتماعی جامعه به نحوی رقم خورد، که شعارها و آرمان های این دو گروه با یک دیگر هم صدا شد.
🔖کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده که هر کدام در چند فصل، فرضیه ی اصلی بخش را بازتاب می دهند. بخش نخست که به کناره جویی روشنفکران پرداخته، طی سه فصل این مساله را بررسی می کند. در این سه فصل، بیشتر اقدامات روشنفکران در دهه ی سی و اوایل دهه ی چهل شمسی مورد واکاوی قرار می گیرد و کنش و واکنش های آنان در تعامل با دولت، حزب توده، جامعه، سیاست، هنر و فرهنگ عامه پسند بررسی می شود. بخش دوم کتاب "روشنفکران و دولت در ایران" به دهه ی چهل تا میانه ی دهه ی پنجاه و رخداد انقلاب اختصاص یافته و بنیادستیزی روشنفکران، ظهور فن سالاری، روشنفکر جهان سوم گرا، پذیرش گفتار روشنفکری و به عضویت پذیرفتن روشفنکران را تجزیه و تحلیل می کند.
@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

🎨رئالیسم سوسیالیستی پلخانف


پلخانف و نظریه‌ی بازتاب


🎭نظریه‌ی بازتاب بر آن است که ارزش هنر بستگی به آن دارد که تا چه حد بتواند گرایش‌های اجتماعی را منعکس کند. بنا به نظر پلخانف باید به هنر یک دوره‌ی تاریخی بنگریم تا بفهمیم که آن دوره به لحاظ ایدئولوژی چه وضعیتی دارد. هنر منحط را دوره‌های انحطاط تولید می‌کنند و، برعکس، هنر پیشرو را دوره‌های در حال پیشرفت به لحاظ سیاسی فرامی‌آورند. از جمله پیچیدگی‌های مستتر در این مبحث این است که پیشرو، در یک نظام استالینیستی، به لحاظ سبکی، محافظه کارانه و به لحاظ مضمون، سنتی به شیوه‌ی رئالیسم قرن نوزدهمی، معنا شد، سبکی که عموماً بازتابنده‌ی آرمان‌های طبقه‌ی متوسط پیشرو به لحاظ اجتماعی- سیاسی در آن زمان انگاشته می‌شد (و حتی، طُرفه‌تر از آن، هر هنری که در چنین نظامی تولید می‌شد و مقبول مقامات سیاسی واقع می‌گشت، به لحاظ تعریف، پیشرو خوانده می‌شد).

✖️حمله‌ی پلخانف به هنر انتزاعی، یکی از منابع عمده‌ی نظریه‌ی رئالیسم سوسیالیستی شوروی را به دست داد. نقد او بر کوبیسم از مصادیق این موضوع است. پلخانف در کتاب هنر و زندگی اجتماعی (1912) کوبیسم را از آن رو به نقد گرفت که متعلق به جنبش «هنر برای هنر» است، و در نتیجه آلوده‌ی ارتباط با یک ایدئولوژی بورژوایی است که می‌کوشد بین هنر و سیاست جدایی افکند.

هنر کوبیستی، به گفته‌ی مارگارت رُوز، «در نگر پلخانف ساقط کننده‌ی این باور او بود که می‌گفت وظیفه‌ی هنر انعکاس دقیق واقعیت اجتماعی است» (1984:121 ,Rose). یک چنین «انحطاط» هنری بازتابنده‌ی یک انحطاط اجتماعی- سیاسی بود که کم و بیش به تمجید و تکریم آن می‌انجامید. هنر انتزاعی در سایه‌ی چنین تعبیری، بنا به سرشت خود، نمی‌توانست نقدی از شرهای اجتماعی را شکل دهد و به شیوه‌ی غلطی بار ارزشی می‌یافت: در واقع، بخشی از سازوکاری بود که جامعه‌ی بورژوایی از طریق آن، بر سیاست خود پرده می‌کشید.
سوسیالیسم رئالیستی از این تعبیر بسیار تأثیر پذیرفت و استدلال‌های مشابهی را علیه جنبش ساختگری مطرح کرد. فاصله گرفتن از رئالیسم در نقاشی- مآلاً نوع بسیار خاصی از رئالیسم نقش‌نما- به معنای فاصله گرفتن از توده‌ها و بنابراین انکار ارزش سیاسی هنر بود. آفرینش تجربی فرمالیستی از هر نوع ناپسند به شمار می‌آمد، و مطلوب، هنری بود که قویاً به بازنمایی نقش‌نما و صور آرمانی‌شده متعهد باشد. هنر مجدانه حال و هوایی امیدبرانگیز و خوشبینانه می‌یافت، و با همان جدیت تبلیغ‌گرانه می‌شد. از همین رو بود که کارگران فعال در نظام سوسیالیسم پیشروِ شوروی و سپس کمونیسم چین با پیکری قهرمان‌گونه در نقاشی‌ها ظاهر شدند.
این که چنین هنری واقعیت اجتماعی را «به دقت منعکس می‌کرد» چون و چراهای زیادی را برانگیخت. لیکن چنان چه نظریه‌ی سیاسی مطرح، یعنی مارکسیسم، تحلیلش تمام و کمال پذیرفته بود، واقعیت اجتماعی می‌بایست چنین می‌بود که تصویر می‌شد. ارزش هنر بسته به آن بود که تا چه میزان می‌توانست آن «واقعیت» سیاسی ساخته و پرداخته‌ی مارکسیسم را
منعکس کند.

📚مبانی جامعه‌شناسی هنر،
نویسنده: استوارت سیم
ترجمه علی رامین - تهران: نشر نی

@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

در حالی که مردم را به اشد مجازات تهدید می‌کردند، صدا و سیمای‌شان به هوا رفت!

✅@behzadmehrani77

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

♦️ شاهزاده رضا پهلوی، در گفتگو با شبکه بی‌بی‌سی، تضعیف جمهوری اسلامی در اثر حملات اسرائیل را «فرصت طلایی برای مردم ایران» دانست تا از طریق نافرمانی مدنی و مقاومت غیرخشونت‌آمیز، خود را از حکومت جمهوری اسلامی آزاد کنند.

او افزود: «این حکومت در حال از هم گسیختن است و عرصه برای مردم بازتر از همیشه است. وقتی با رژیمی بیرحم روبه‌رو باشیم، در مقطعی موازنه قدرت به نفع مردم تغییر خواهد کرد.»

شاهزاده رضا پهلوی با تاکید بر ضرورت «حمایت واقعی» جامعه بین‌المللی از جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران، گفت: «ریشه مشکلات در ذات این رژیم است و تنها راه‌حل نهایی که هم برای مردم ایران و هم برای جهان آزاد مفید باشد، پایان حکومت فعلی است.»
@indypersian

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

«نتانیاهو هدفش جمهوری اسلامی نیست. هدفش ایرانه!»

یعنی خودشونم می‌دونن کسی برای جمهوری اسلامی تره خرد نمی‌کنه، مجبورن اسم میهن رو وسط بکشن.

شما برو به تشکیل امت اسلامیت برس. «ایران» برای دهان‌های ناپاک شما واژه‌ی بزرگیه.

▫️محمد طهماسبی
@cafe_andishe

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

🧠 نسبت میان فلسفه و زبان و اهمیت آن👤

گفتگو با سِر آیزایای برلین

برایان مگی : اشخاص غیر فیلسوفی که میخواهند فلسفه بخوانند از چیزی که تعجب میکنند و می رمند این است که می بینند بخش بزرگی از بحث های فلسفی درباره الفاظ و زبان است. آیا ممکن است به طرزی که مطلب را نزد افراد غیر متخصص توجیه کنید، توضیح بدهید که چرا این طور است؟

☑️آیزایا برلین : تا آنجا که بتوانم، کوشش خواهم کرد. فلاسفه امروز، یا دست کم بعضی از آنها، از این جهت که موضوع به مردم مربوط می‌شود به خودشان لطمه زده اند، چون مصّرانه می‌گویند که عمدتاً با زبان سر و کار دارند. مردم هم فکر می‌کنند لابد این کاری پیش پا افتاده است و فلاسفه به معنای مرد فرهنگ نویسان یا زبان شناسان با زبان سر و کار دارند و اگر اینطور باشد، مسلماً فرهنگ نویسان و اهل دستور زبان در این کار ماهر ترند. ولی در واقع فلاسفه حقیقتاً سر و کارشان با زبان است، چون معتقد اند که ما با استفاده از واژه ها فکر می‌کنیم و واژه خودش گاهی به معنای عمل و کردار است و بنا بر این برسی زبان مساوی با برسی فکر و حتی سراسر دیدگاه ها و طرز زندگی است. وقتی کسی با این مسائل دشوار فلسفی روبه رو می‌شود که پاسخ آشکاری ندارند، ممکن است برای شروع کار از خودش بپرسد: «این چگونه سوالی است؟ ما دنبال چه نوع جوابی میگردیم؟ ایا این سوال از فلان قسم است یا از قسم دیگر؟ آیا به امور واقع و آنچه هست مربوط میشود؟ یا سوالی مربوط به منطق و نسبت بین تصورات است؟ یا مخلوطی از این دو؟ یا هیچ کدام؟» سوا کردن تصورات و مقولات به این ترتیب کار نسبتاً مشکلی است؛ ولی همه فلاسفه خوب، صرف نظر از اینکه چه اسمی روی آنها بگذارند، این کار را کرده اند و می‌کنند. هیچ عیبی ندارد که نام آنها را نظم و سامان دادن به آشفتگی ها بگذاریم، البته سوای اینکه کسانی که متوجه نبوده اند یا سوء نیت داشته اند گمراه شده اند. این قبیل آشفتگی ها به آشفته فکری می انجامد و آشفته فکری هم به وحشی‌گری در عمل‌.

برایان مگی: اعتقادات نازی ها درباره نژاد از بسیاری آشفته فکری ها سرچشمه میگرفت، از جمله این قسم خاص آشفته فکری. این طور نیست؟

☑️آیزایا برلین: چرا، اینگونه آشفته فکری ها از پاره ای جهات منشا تجربی داشتند و از بعضی جهات نداشتند. خود تصور این که بعضی موجودات دون انسانی وجود دارند _ مانند يهودی ها یا کولی ها یا اسلاو ها یا سیاه ها یا هر کس دیگر، و این موجودات خطر وحشتناک برای جامعه ایجاد میکنند و بنابراین باید نابود شوند _ خود این اعتقاد هولناک بدون شک بعضاً از عقاید نادرست تجربی درباره ماهیت رفتار اینگونه زنان و مردان مایه می‌گرفت. منتها نکته اینجاست که این مسائل همه فلسفی است، نه تجربی: یعنی تصور چیزی دون انسانیت و اینکه دون بشر بودن یعنی چه و مقصود ما از کلمه «انسان» چیست و طبیعت انسان به چه معناست و چه چیزی فرد انسانی را می سازد و عالی‌تر و پست‌تر بودن چگونه چیزی است، و البته اینکه نتایج اینها کدام است و چه چیزی شکنجه کردن و کشتن «پست تر ها» را توجیه می‌کند. کسانی که شکایت دارند اینها مسائلی پیش پا افتاده است و چیزی جز برسی زبان و کاربرد زبان نیست، باید فکر کنند جان مردم در آن زمان به این چیزها بستگی داشت و هنوز هم دارد.

برایان مگی: بعضی از فیلسوفان زبان مدعی شده اند که به وسیله تحلیل نحو استفاده ما از زبان، ما را از افسون آن آزاد می‌کنند. به عبارت دیگر، کسی که افسون زده زبان است ماییم، نه آنها‌.

☑️آیزایا برلین: همین طور است. به عقیده من، این یکی از بزرگترین خدماتشان به بشر بوده است، و به این جهت کسانی که می‌خواهند نحو استفاده اولیه از زبان همچنان حفظ شود و می ترسند که مبادا تحلیل آن به تضعیف تاثیرش بینجامد، اینگونه فلاسفه را مردمی خطرناک می‌دانند. شاعر آلمانی، هاینه، میگفت فیلسوف آرام و ساکت را در کتابخانه اش نادیده نگیرید، چون او ممکن است بسیار قوی پنجه و قهّار باشد؛ اگر او را صرفاً آدمی فضل فروش سرگرم مشتی کارهای پیش افتاده بدانید، قدرتش را دست کم گرفته اید.

📚 مگی، برایان (1978). مردان اندیشه، ترجمه فولادوند، عزت الله (1396). تهران: نشر ماهی📖

@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

‏ضربه آخر و نهایی را مردم به ⁧ #جمهوری_اسلامی ⁩ باید بزنند.

‏از فرصت حذف فرماندهان ارشد سپاه تروریستی پاسداران و گیجی مقامات ضد امنیتی رژیم بایستی حداکثر استفاده را برد.

‏شرایط را لحظه لحظه رصد کنید برای پایان این روزهای تلخ و سیاه چاره ای جز سرنگونی رژیم نیست تا وقتی این حکومت باشد سهم همه ما مرگ است.

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

⚫️ترکیبی از آموزه های ماکسیم گورکی و امه سزر و عمار اوزگان با نهضت های سُّنی گرای ضد استعماری هندی و مصری، معجونی از عقاید اخوان المسلمین و ژان پل سارتر؛ سارتر چاقوی جهان بینی پنجاه و هفت بود و حسن البنا چاقو تیزکُنَش،
برخلاف تصور غالب تشیع انقلابی پنجاه و هفتی «فقط» چپ زده نبود، سُّنی زده هم بود، سید قطب زده، ماتریدی زده، سیدجمال الدین زده، یک امت گرایی بیگانه هراس بود که وحشتش از جهان جدید را با نقل قول های اشتباه، ارجاعات جعلی و خلط مبحث های عمدی از کنایه های منتقدان شرمنده ی فرانسوی تبار از اشغال الجزایر بزک می کرد.


🎈روشنفکری می رفت می گشت ببیند کی،کجا چه فحشی به تجدد داده، چه جیغ بنفشی از نتایج عقلانیت مبتنی بر اصل «مصلحت عمومی» و «منافع ملی بر خوش خیالی های اشراقی، کاهلی های بومی و نوستالژی های آنچه» خود داشت کشیده، همان را برمی داشت می آورد اینجا به پیکره ی سرهم بندی شده ای از عقاید نیابتی، ترجمه های دست چندم و کپی کاری های پر اشتباه از تجربیات دیگر جوامع در کله شق بازی های انقلابی وصله پینه می کرد.


🗿روشنفکری ایرانی به پدران مشروطه می گفت فرزندان اشرافیت از فرنگ برگشته... که قانون اساسی بلژیک را داشتند به اسم قانون اساسی ایران ترجمه می کردند اما خود در ستیز با تجدد، از آویزان شدن به مسلک و عقیده وارداتی دریغ نداشت. پدران مشروطه هرگز قانون اساسی بلژیک را به عنوان قانون اساسی ایران ترجمه نکردند، مشروطه از بیخ و بن تالیف بود، اجتهادی غیر ترجمه ای در سنت و تاریخ، اما در کشکول عقاید روشنفکری تجدد ستیز چیزی نبود که ترجمه -تقلیدی بی سروته از باورها و تجربیات بی ربط به ایران نباشد؛ از ارنست یونگر آلمانی نیمچه نازی گرفته تا آندره ژید جهان وطن فرانسوی، از جنبش نمک گاندی تا شورش مسلحانه ی چگوارا، از رشید رضا تا پاتریس لومومبا، در " خویشتن خویش" روشنفکری همه چیز پیدا می شد الا "خویشتن خویش"حتی جمهوری فرانسوی در آن بود اما مشروطه ی ایرانی نبود.

✍🏼 آناتومی پنجاه و هفت
نادر فتوره چی

@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

⚫️انقلاب ۵۷، پیروزی اخلاق روستا بر شهر بود▪️

داروین صبوری

@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

با نگاهی به آخرین فرصت‌ها، لطفاً پیش از حذف این پست :

فوری وارد شوید.
⤵️🏴🌊

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

قاتل مجاهد کورکور، کیان پیرفلک و دیگر فرزندان بی‌گناه ایران یک نفر است: علی خامنه‌ای. تا زمانی که پیروز نشویم، او و رژیم ضحاکیش به این کشتار روزانه ادامه خواهند داد. یکی شویم، پیروز می‌شویم.⁩

The murderer of Mojahed Kourkour, Kian Pirfalak, and other innocent children of Iran is one man: Ali Khamenei. Until we are victorious in our movement for freedom, he and his criminal regime will continue these daily killings.

When we unite, we will be victorious.

@OfficialRezaPahlavi

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

⭕️قضیه اینکه صمد را ساواک کشته به نظر من اصلاً واقعیت ندارد. صمد توی رودخانه ارس افتاد و مرده و آدمی که با او همراه بوده و به عنوان عامل قتلش می‌گویند یک افسر وظیفه بوده که من بعداً‌ او را هم دیدم و این آدمی بود که با سعید سلطانپور کار می‌کرد و موقعی که سه نفری آمده‌بودند در تبریز و کمیته‌ی چیز را تشکیل داده بودند یکی از آنها همان آدم بود که با صمد بود.

صمد آنجا مرده بود و بعد این شایعه را در واقع آل‌احمد به دهان همه انداخت. برای اینکه یکی از خصلت‌های عمده آل‌‌احمد، من نمی‌گویم بد است یا خوب است و شاید هم اصلاً خوب است، یک حالت میت ساختن و اسطوره پروری است.
و وقتی اسطوره می‌سازد می‌تواند مثلاً‌ دشمن را بیشتر بترساند. ولی نوشته یادم هست، که نمی‌دانم صمد مرده در چیز یا کشته شده.

و این قضیه یواش یواش تبدیل شد به یک نوع اغراق‌گویی، نه در مورد صمد بلکه در مورد خیلی دیگران. خب خود آل‌احمد وقتی مرد، ‌من این را می‌دانم که دقیقاً تهدیدش کرده بودند که به هند تبعیدت می‌کنیم. خوب توی اسالم سکته کرد و همه جا باز پر شد که او را کشتند و آن وقت یک محیط شهید‌پروری درست شد.

غلامحسین ساعدی گوهرمراد-نویسنده کمونیست
@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

⚖️شکاکیت و قضاوت🔥

کاوه بهبهانی از دو نوع شکاکیت سخن می‌گوید


@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

📝📖بیژن اشتری، مترجمی بود که عمیقاً اعتقاد داشت:

«اگر نمی‌توانی با استبداد بجنگی، دست‌کم در دروغ‌‌ها و فریب‌های دولتی مشارکت نکن و بگذار حکومت بدون حضور تو کارش را انجام دهد»

یادش گرامی🖤🌹
روانش قرین آرامش
@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

💎 بله، زمانه عوض شده است!


مجموعهٔ حاکمیت جمهوری اسلامی در دور جدید حیاتش خیلی دلش می‌خواهد که دوران دههٔ شصت شمسی را احیا کند و هر صدای مخالف و متفاوتی را در سطح جامعه خاموش و اقتدار خویش را افزون‌تر از پیش کند. اما اعتقاد دارم که وحشت عمومی را تنها زمانی می‌توان برقرار کرد که تا حد زیادی شور و شوق عمومی برای این کار در سطح جامعه موجود باشد. بدون وجود بستر و زمینهٔ مناسب اجتماعی برقراری چنین حکومتی اساساً ناممکن است.

جمهوری اسلامی در دههٔ شصت شمسی بیش و کم جامعه‌ای را در اختیار داشت که تندروی و خشونت را پذیرا بود. جنگ و انقلاب بنا به ذات وماهیت خویش نسلی را به عرصه رسانده بود که خشونت و خونریزی را امری مذموم تلقی نمی‌کرد. از سوی دیگر حکومتی داشتیم جوان و پرزور. موقعی که یک ایدئولوژی تازه به قدرت رسیده باشد و هنوز برق و جلای خود را از دست نداده باشد و در اوج جوانی باشد، بهترین زمان برای قدرت گیری چنین حکومتی است. اما ایدئولوژی به مرور زمان دچار فرسایش می‌شود و زور خود را از دست می‌دهد و در نتیجه حکومت شکل گرفته بر پایهٔ ایدئولوژی نیز سرنوشت مشابهی پیدا می کند. هر چه ایدئولوژی پیرتر شود توان حکومت در کنترل جامعه و مردم نیز کمتر می‌شود.

وجود اشکال متنوع مقاومت در سطح جامعه نیز مزید بر علت است تا حکومت ایدئولوژیک نتواند کار خود را به سهولت پیش ببرد. مردمی که به هر دلیلی آگاه ومتحول شده‌اند، حالا یا به دلیل تجربهٔ زندگی در ذیل حکومتی تمامیت‌خواه یا به دلیل دسترسی آزادانه به اخبار و اطلاعات یا به دلیل باز شدن اذهان عمومی به روی سبک‌های دیگری از زندگی و تفکر، نه تنها هیچ شور و شوقی برای پذیرش حکومتی خشن ندارند بلکه در برابر آن می‌ایستند. شاهد این ادعا اعتراض یکپارچهٔ مردم ایران به حادثهٔ جان باختن مظلومانهٔ مهسا امینی در قرارگاه پلیس است که کل ارکان حکومت، از رئیس جمهور و رئیس مجلس تا ریس قوه قضاییه و رئیس پلیس را مجبور به ابراز واکنش کرده؛ پدیده‌ای که در دههٔ پر از اعدام و خشونت شصت غیرقابل تصور بود.

بله، زمانه عوض شده است. هیچ چیزی ثابت نمی‌ماند. هراکلیتوس فیلسوف یونانی درست گفت: «هرگز هیچ آدمی نمی‌تواند دو بار از یک رودخانه بگذرد زیرا نه آن آدم همان آدم قدیمی ست نه آن رودخانه همان رودخانهٔ قدیمی.»


🖤بیژن اشتری، نویسنده و مترجم لیبرال که امروز در گذشت یادش گرامی🥀

@cafe_andishe95

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

‏الهه حسین‌نژاد، یکی دیگر از دختران آزادی‌خواه و میهن‌دوست ایران، قربانی رژیم زن‌ستیز و سرکوبگر جمهوری اسلامی شد. راهی جز پیروزی در برابر این بیداد نداریم. تا زمانی که پیروز نشویم، آنها فرزندان ما را خواهند کشت.

‏حتی در روایت تحریف‌شده‌ای که رژیم از این جنایت منتشر کرده، تاثیر مستقیم نگاه سرکوبگرانه جمهوری اسلامی علیه شهروندان به ویژه زنان ایرانی کاملاً مشهود است.

‏تا زمانی که این رژیم بر سر کار است و خشونت سیاسی را تجویز، و نفرت علیه زنان را عادی‌سازی می‌کند، الهه‌ها، مهساها، نیکاها و آرمیتاهای ایران در امان نخواهند بود.

‏در جامعه‌ای که حقوق شهروندی وجود نداشته باشد، امنیت و حقوق زن بیشتر نقض خواهد شد.

‏امنیت و آزادی تنها زمانی به جامعه، به‌ویژه به دختران بی‌گناه ایران‌زمین، بازمی‌گردد که جمهوری اسلامی سرنگون شود و یک دولت ملی و مسئول در کشور ما استقرار یابد.

‏تا رسیدن آن روز، حفاظت تک‌تک شهروندان ایران از یکدیگر -به‌ویژه از زنان جامعه- یک وظیفه ملی است. مردان آزاده‌ی ایرانی نشان داده‌اند چه اندازه در این زمینه یار و یاور و همگام هم‌رزمان زن خویش هستند.

@OfficialRezaPahlavi

Читать полностью…

لیبراسیون/لیبرالیسم

🌳 کار عجیب مهندسین اسرائیل در بیابان!

🌲چگونه اسرائیل از خشکسالی و زمینهای بیابانی مزرعه‌ی حاصلخیز و آبادانی ساخت

#توسعه 🎥
🇮🇱
@cafe_andishe95

Читать полностью…
Подписаться на канал