اگر مردم به بهشت و جهنم اعتقاد نداشتند
جای اینکه قناعت را نشانۀ فضیلت بدانند
کـاخهـا را روی سـر ثروتمندان خراب میکردند ...!!
✍ناپلئون بناپارت
فقط با کسانی بحث کنید که میدانید آنقدر عقل و عزت نفس دارند که حرفهای بیمعنی نمیزنند،
کسانی که به دلیل توسل میجویند، حقیقت را گرامی میدارند و آنقدر منصف هستند که اگر حق با طرف مقابلشان باشد اشتباه بودنشان را قبول میکنند...
پس نتیجه میگیریم که به ندرت در هر صد نفر یک نفر ارزش آن را دارد که با او بحث کنی!
✍️ آرتور شوپنهاور
هنر همیشه بر حق بودن
تو برای شاد بودنِ دائمی آفریده نشدی…
خطاب به اونایی که همیشه بهت میگن بجنب، یالا قوی باش!
نه عزیز من! بذار ماها با همهٔ احساساتمون کنار بیایم!
یه جاهایی نیازه فقط ریلکس باشی و به خودت استراحت بدی…
انسانها برای شادبودن دائمی آفریده نشدهاند.
ما به دنیا میآییم تا با چالشهای حفظ بقا دستوپنجه نرم کنیم.
اگر دائماً سعی کنیم بهجای مواجهه با احساسات منفی، از آنها فرار کنیم... شاید در لحظه، کمی احساس آرامش کنیم؛ اما در درازمدت آسیب جبرانناپذیری به سلامت روان ما وارد میشود
📚چرا تابهحال کسی اینهارا به من نگفته بود!؟
✍ جولی اسمیت
📝 نشر ملیکان
هشتاد و هشت سال از نامگذاری ایران میگذرد
در فروردین سال 1314 خورشیدی طبق بخشنامه وزارت امور خارجه و تقاضای دولت وقت ، نام رسمی ایران ( به جای پرس ، پرشیا و غیره ) توسط رضاشاه برای کشور ما انتخاب شد . در مغرب زمین از قرون وسطی ، ایران به نام هایی از قبیل : پرس ( فرانسوی ) ، پرشیا ( انگلیسی ) ، پرسیس ( یونانی ) نامیده شده است . اسمی که امروز "ایران" گفته می شود بیش از 600 سال پیش " اران " Eran تلفظ می شد .
سعید نفیسی در دی ماه 1313 نام " ایران " را به جای " پرشیا " پیشنهاد کرد . این نامگذاری در آغاز مخالفانی نیز داشت و براین باور بودند که در " پرشیا " فرهنگ و تمدنی نهفته است که نمی توان آن را حذف کرد و شناخته شده و بین المللی نیز است ؛ اما حامیان نامگذاری ایران ، اعتقاد داشتند که واژه ایران بسیار کهن و بر اقتدار سیاسی کشور می افزاید .
" واژه ایران " بسیار کهن و قبل از آمدن آریایی ها به سرزمین مان اطلاق می شد و نامی تازه و ساخته و پرداخته نیست . پروفسور آرتور اپهام پوپ ( 1969 – 1881 میلادی ) ایران شناس مشهور امریکایی در کتاب " شاهکارهای هنر ایران " که در سال 1338 توسط دکتر پرویز خانلری به زبان فارسی ترجمه شده است ، می نویسد : « کلمه ایران به فلات و توابع جغرافیایی آن حتی در هزاره پیش از آمدن آریاییان نیز اطلاق می شود »
واژه " ایران " از دو قسمت ترکیب شده است . قسمت اول به معنی اصیل ، نجیب ، آزاده و شریف است . قسمت دوم به معنی سرزمین یا جا و مکان است .
معنی واژه " ایران " سرزمین آزادگان است . فردوسی در شاهنامه در باره خوی آزادگان ( ایرانیان ) چنین می سراید :
تو با دشمن ار خوب گفتی رواست / از آزادگان خوب گفتن سزاست
دکتر بهرام فره وشی ( 1304 – 1371 ) ایران شناس و استاد پیشین دانشگاه تهران در خصوص ریشه واژه ایران می نویسد : « ایران در زبان اوستایی به صورت ائیریه Airya و در زبان فارسی باستان اریه Ariya آمده است . در اوستا هم نام قومی ایرانی به معنی شریف و نجیب و اصیل است . این واژه در زبان ایرلندی کهن هم به همین معنی است . قسمت اول کلمه ایرلند Ir – Land به معنی نجیب و شریف و قسمت دوم آن به معنی سرزمین است . ایرلند به معنی سرزمین نجباست »
منبع : برگرفته از مقاله "چگونه ایران شدیم؟" نوشته مجتبی انوری
خوشا به حال آن که دوستی مییابد که قلب و ذهنش با قلب و روح او همنواست.
دوستی که به واسطهی شباهت سلیقه، احساس و دانستههایش به او میپیوندد،
دوستی که دربند جاهطلبی یا منافع شخصی نیست.
موجودی که سایهسار درختی را به دبدبه و کبکبهی دربار ترجیح میدهد!
📕 سفر به دور اتاقم
✍اگزویه دو مستر
سلطان محمود از طلحک پرسید:
فکر میکنی جنگ و نزاع چگونه بین
مردم آغاز می شود ..؟
طلحک گفت: ای پدر سوخته
سلطان گفت : توهین میکنی سر از بدنت
جدا خواهم کرد
طلحک خندید و گفت :
جنگ اینگونه آغاز میشود
کسی غلطی میکند و کسی به غلط جواب میدهد...
✍️ عبید زاکانی
" خیال میکنیم ایستادهایم،
حال آنکه در حال سقوطیم.
این است که حال کسی را پرسیدن،
یعنی به صراحت به او اهانت کردن.
مثل این است که سیبی از سیب دیگر بپرسد:
حال کرمهای وجود مبارکتان چطور است؟ "
📚گفتگو با کافکا
🔸فرانتس کافکا
نوروز و سیزده بدر در کتاب فارسی دوم دبستان سال ۱۳۴۳ خورشیدی
Читать полностью…🔸 اثرات عجیب دعا و نفرین!
وقتی برای کسی از ته قلب آرزوی موفقیت شادی و سلامتی میکنید، امواج نامرئی تفکرات و انرژی شما تشخیص نمیدهد که این آرزو متوجه دیگریست. این موج نیکخواهی ابتدا خود شما را سرشار از ماهیت خویش میکند
در حالت دعا تمامی قوای معنوی، سلول های مغز و حتی سیستم عصبی، زیر بارش این ذرات بهشتی قرار میگیرند که خود شما آن را تولید کردید.
اگر از کسی بیزار و متنفر باشید نیز ذرات و امواج کسالت و تنفر، نخست بر خود شما میبارد و سپس در ضمیرتان رسوب میکند.
با توجه به این واقعیت، ضمیر ناخودآگاه کسی که دعا و نفرین میکند، نمیتواند تشخیص دهد که این محصولات شفا بخش و یا مسموم کننده متعلق به فرد دیگریست و باید به سوی او صادر شود بلکه در این شرایط، ضمیر ناخودآگاه، آن محصولات را ابتدا خودش جذب میکند.
همیشه به یاد داشته باشید آبی که در رودخانه جاریست، نخست بستر خود را تر و سرشار از ذات خویش میکند و در نهایت به دریا میرسد.
برای همدیگر دعای خیر و برکت کنیم...
✍ فلورانس اسکاولشین
🟡چرا ایران، مقدس است؟
▫️پاسخ را بهتر است از مارسلينوس، مورخ رومی بشنویم که ١٨٠٠ سال قبل، در صفحات ٧۵ تا ٨٠ از دفتر ٢٣ کتاب خود، چنین نوشته است:
«سربازان ایرانی پس از تسخیر شهرهای رومیان نه تنها به زنان و دختران تجاوز نمیکنند، بلکه حتی اسیران را هم نمیکشند و کسی را به عنوان بَرده، خرید و فروش نمیکنند.
در بین ایرانیان رسم کنیزی وجود ندارد. چنانچه اگر شاهان این کشور به سرزمینی سفر کنند، برخلاف رسوم شاهان دیگر کشورهای جهان، از حاکمان آن سرزمین کنیز یا برده به عنوان هدیه نمیپذیرند.»
#فرتور: نقشهی استیلای هخامنشیان بر جهان
دوستان جان
سال نو بر شما و عزیزانتون مبارک . با آرزوی روزهای خوب ، تن سالم و دل خوش ❤️
زمستان یک فصل نیست؛ زمستان نوعی منش است. بعضی ها زمستانی اند، شور شکفتن و رویای روییدن ندارند. زمستانی بودن آسان تر است.
من اما کارم این است که در بیابان بی حوصلگی ها هیزم حکایت و قصه و اسطوره جمع می کنم و با شعله شعر و نفت نَفَسم، آتشی روشن می کنم و روح و روان و جان و دلم را گرم می کنم؛ هر کس هم که بیاید گرد این اجاق گرم خواهد شد.
خاصیت ادبیات روشنی و گرمی است.
پس بیا و چند واژه برای خودت بردار:
عشق
امید
بهار
بریز در تنور سینه ات
گرم شو
روشن باش
✍عرفان نظرآهاری
#آتش_معنا🔥
زندگی میکنم ...
حتی اگر بهترینهایم را
از دست بدهم!
چون این زندگی کردن است که
بهترینهای دیگر را برایم میسازد...
👤چگوارا
بترس درباره طبقه فرودست، کسانی که بیچارهاند؛ از مساکین، نیازمندان، تنگدستان و بیمارانی که چارهای ندارند. برخی از آنان، قانعاند و برخی از تو درخواست کمک میکنند. خداوند تو را مسئول حقوق آنان کرده است، پس حقی که خداوند برای آنها مقرر داشته را حفظ کن.
بخشی از بیتالمال و درآمدهای عمومی را برای این قشر اختصاص بده، زیرا هر منطقهای سهمی از این ثروت دارد. افراد نیازمند دور و نزدیک، همه بر عهده تو هستند، پس مبادا رفاه و آسایش تو، تو را از آنان غافل کند، زیرا اگر از رسیدگی به آنان غافل شوی، نزد خدا معذور نخواهی بود.
امام علی علیه السلام خطاب به مالک اشتر
مجموعه کتاب 7 جلدی با عنوان؛
«من زد نیستم»
(راهنمای مشاوران، معلمان و والدین در تعامل با نوجوانان)
با قلم #دکترحامدبخشی و سرکار خانم #دکترصاحبالزمانی و با نظارت و ویراستاری علمی سرکار خانم #دکتررعناصباغ و به همت انتشارات بنیاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی منتشر شد.
موضوعات :
✅ جلد اول: اصول مشاوره و گفتگو با نوجوانان
✅ جلد دوم: تقویت باورهای دینی در نوجوانان
✅ جلد سوم: روانشناسی نوجوانان نسل زد و آلفا (دهه های هشتادی و نودی) و #موسیقی کی پاپ (کره ای)
✅ جلد چهارم: پیشگیری و مقابله با رفتارهای پرخطر نوجوانان
✅ جلد پنجم: پیشگیری و مقابله با خودزنی، افکار و اقدام به خودکشی در نوجوانان
✅ جلد ششم: مقابله با اضطراب و کمالگرایی در نوجوانان
✅ جلد هفتم: پرورش تفکر انتقادی در نوجوانان
❗️مخاطبین کتاب:
💙 مشاوران مدارس و روانشناسان تربیتی
💙 کنشگران حوزه کودک و نوجوان
💙 معلمان، مدیران و اولیای مدرسه
💙 والدین
🟠شیوه تهیه کتاب:
مجموع پکیج 7 جلدی 700 هزار تومان با تخفیف 600 تومان
ارسال کتاب به صورت رایگان از طریق پست به سراسر کشور.
آی دی جهت سفارش کتاب (پیام رسان ایتا، روبیکا و بله): 👇👇
@drBakhshi66
به بهانه اول اردیبهشت؛ روز سعدی
توصیه سعدی برای مذاکرات: مصاف وقتی رواست که تدبیر نمانَد!
🔹روحیه ایرانی با سعدی سازگارتر است تا درشت گویی ها و عبوسیهای اقلیتی که دست و زبانشان به لطف مذاکرات، قدری کوتاه شده است .
در میزگردى که درباره «دین و آزادى» برپا شده بود و دالایىلاما هم در آن حضور داشت، من با کنجکاوى، و البته کمى بدجنسى، از او پرسیدم: عالى جناب، بهترین دین کدام است؟
خودم فکر کردم که او لابد خواهد گفت: «بودایى» یا «ادیان شرقى که خیلى قدیمىتر از مسیحیت هستند.»
دالایىلاما کمى درنگ کرد، لبخندى زد و به چشمان من خیره شد ، و آنگاه گفت:
بهترین دین، آن است که شما را به خداوند نزدیکتر سازد. دینى که از شما آدم بهترى بسازد.»
من که از چنین پاسخ خردمندانهاى شرمنده شده بودم، پرسیدم:
آنچه مرا انسان بهترى مىسازد چیست؟
او پاسخ داد:
هر چیز که شما را دلرحمتر، فهمیدهتر، مستقلتر، بىطرفتر، بامحبتتر، انسان دوستتر، با مسئولیتتر و اخلاقىتر سازد .
دینى که این کار را براى شما بکند، بهترین دین است»
من لحظهاى ساکت ماندم و به حرفهاى خردمندانة او اندیشیدم. به نظر من پیامى که در پشت حرفهاى او قرار دارد چنین است :
دوست من! این که تو به چه دینى اعتقاد دارى براى من اهمیت ندارد. آنچه براى من اهمیت دارد، رفتار تو در خانه، در خانواده، در محل کار، در جامعه و در کلّ جهان است.
✍لئوناردو باف
میخواهی برای صلح در جهان
بالاترین قدم را برداری ؟
همین الان به خانه برو ،
و با خانوادهات مهربان تر باش ...
✍مادر ترزا
هردوت درباره ی اخلاق ایرانیان دوره ی هخامنشی می نویسد که:" ایرانیان از دروغگویی پرهیز میکردند و برای آنکه هرگز دروغ نگویند از قرض کردن و حتی از معامله و تجارت که گاهی احتیاج به دروغ دارد خودداری میکردند، به سواری و تیر اندازی توجه داشتند، و جوانان را به فراگرفتن این دو فن ترغیب میکردند، جشن روز تولد در بین ایرانیان قدیم مرسوم بود و برای اهمیت فراوان قائل بودند. خوردن شراب نیز معمول بود و غالبا در موقع مستی به بحث و مذاکره می پرداختند. با آنکه پارسیان خود را از سایر ملل برتر می شمردند، همینکه رسوم و آداب ملتی را با طبع خود سازگار میدیدند بی درنگ به فراگرفتن آن می پرداختند."
📕تاریخ اجتماعی ایران
✍مرتضی راوندی
☑️ شخصیتشناسی بر اساس نحوه خوابیدن:
◾️ افرادی كه تمايل دارند بدون پتو و متكا بخوابند و غالباً كاناپه را بر رختخواب خود ترجيح ميدهند؛ اغلب افراد گوشهگيری هستند و به راحتی به دیگران اعتماد میكنند اين افراد هنگام عصبانيت رفتارهای عجولانه از خود نشان میدهند كه پس از فروكش شدن عصبانيتشان پشيمان میشوند.
◾️ افرادی كه به پهلو میخوابند؛ مهربان، بانشاط و پرانرژی هستند و اغلب در اجتماع كارهای گروهی زیادی انجام ميدهند. اين افراد خواست ديگران را بر خواست خود ترجيح ميدهند و فداکار و ازخودگذشته هستند.
◾️ افرادی كه شبها به راحتی نمیتوانند بخوابند و مدام غلت میزنند و خیلی طول ميكشد تا به خواب بروند؛ اغلب در تصمیمگیریها دچار مشكل میشوند و به تنهایی نميتوانند مشكلات خود را حل كنند و گاهی برای رفع مشكل خود به دیگران وابسته هستند.
◾️ افرادی که به حالت جنینی میخوابند؛ انسانهایی سرسختی هستند؛ اما از درون خوشقلب و احساساتیاند. ایشان در برخورد اول خجالتی به نظر میرسند ولی پس از مدتی صمیمی میشوند. این حالت اصلیترین نوع خوابیدن است و حدود 40 درصد افراد اینگونه میخوابند.
✍ پروفسور ایزوفسکی
"بحران" در یک جامعه هنگامی ایجاد میگردد که وضعیت سیاسیِ کُهنه امّا ناکارآمدِ موجود، از بین نمیرود و آرایش سیاسی نوین و کارآمدی در آن قادر به تشکیل یا اصطلاحاً قادر به متولد شدن نیست.
در چنین بازه زمانی که دوران سُستی یک جامعه بشمار میرود، نشانههای فراوانی از ناهنجاری و بیماریهای اجتماعی ظاهر میشود که به تدریج آن را بسوی سقوط و فروپاشی کامل سوق میدهند.
✍🏽 آنتونیو گرامشی
📕 یادداشتهای زندان
هرگز نه از دزدان بترسیم، نه از آدمکشان. اینها خطرات بیرونیاند، خطرات کوچکند. از خودمان بترسیم. دزدان واقعی، پیشداوریهای ما هستند؛ آدمکشان واقعی نادرستیهای ما هستند. مهالک بزرگ در درون مایند. چه اهمیت دارد آنچه سرهای ما را، یا کیسه پولمان را تهدید میکند! نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید میکند.
📚 بینوایان
✏️ویکتور هوگو
۱۰ فروردین جشن آبانگاه است. روز دهم هر ماه، آبان نام دارد اما دهم فروردین جشنی است برای آب و باران. ایرانیان باستان در این روز به شادی و پایکوبی میپرداختند
برای ایرانیان باستان پس از آتش یکی از مهمترین عناصر مقدس طبیعت مقدس آب بوده است که در منابع متعدد تاریخی دربارهٔ احترام و تقدس آن و لزوم پاکیزه نگاه داشتن این عنصر حیات بخش بسیار تاکیده شده است. آبان به نام آب و فرشته آب است و با توجه به تقدس آب برای ایرانیان به عنوان مظهر پاکیزگیو حیات
✅کتابخانه سیمرغ
در گورستان پرلاشز یک قبر دوطبقه خریداری شد، در قسمت پایین قبر جنازه حسن شهیدنورایی گذاشته شد و طاقکی روی آن کشیدند و بعد تابوت صادق در همان قبر روی آن گذاشته شد و بدین ترتیب در گورستان پرلاشز دو دوست قدیمی با هم قرار گرفتند تا در قیامت با هم دیدار کنند. صادق قبل از اینکه شیر گاز را باز کند، آنچه پول داشت روی طاقچه با یادداشتی به جای گذاشت: «۱۲۵ فرانک برای صاحبخانه بابت کرایه تا فردا، ۱۸ فرانک برای مصرف گاز که به زندگی من پایان میدهد، چند فرانک دیگر میماند که بیش از آن مرگ من خرج برمیدارد. یاهو.
از : کانال بهمن
🍃 صاحبخانه کجاست؟ 🍃
مادربزرگم می گفت: نوروز را هر طور بگذرانی، همه سالت همان خواهد شد.
نوروز به جنگلی دور رفتم، به خانه ای که صاحب خانه اش را نمی شناختم. صاحبخانه در ایمیل عکسی فرستاده بود و توضیحاتی و گفته بود در جنگل می گردی و وقتی این خانه را دیدی، گوشه ای در حیاط، جعبه ای مخفی است، این اعداد را می زنی، درش باز می شود، کلید آنجاست.
خانه را پیدا کردم بالای درِ نیلی خانه یک جمجمه گوزون بود با شاخ هایی بزرگ. حیاط خانه حصاری کوتاه داشت اما در نداشت. کلید خانه را پیدا کردم، اما کنتور برق و گاز را پیدا نمی کردم، تا آنکه پشت جعبه ای چوبی که صورتک پیرمردی بر آن بود، کنتور برق را یافتم!
صاخبخانه نامه ای نوشته بود و خوراکی هایی گذاشته بود. خانه تمیز و مرتب بود با وسایلی همه چوبی، گلدان هایی آنجا بود که تر و تازه بودند، حتما کسی آنها را آب داده بود! قوطی های فلزی آنجا بودند پر از سنگ و استخوان، این سنگ ها همه جا بودند!
توی کمدها یک عالم پازل و اسباب بازی و کتاب کودک بود. تابلوی های نقاشی هم روی دیوار همه جا بود. شاید صاحبخانه نقاش باشد.
حسم در این جنگل ناشناس و این خانه عجیب، شبیه به دنیا آمدن است. همه جا نشانه گذاری شده اما باید بگردم اما باید پیدا کنم. می دانم که پیش از من کسان بسیاری اینجا زندگی کرده اند و بعد از من هم کسانی اینجا خواهند بود.
این خانه موقتی و این صاحبخانه ناپیدا، این گشتن ها و گشتن ها، این پیدا کردن ها و بعد گذاشتن و گذشتن، این رها کردن، این رفتن…
چقدر همه چیزش شبیه زندگی است.
نوروز من این گونه گذشت، شبیه همه روزهای من در جستجوی نشانه ها و همچنان دنبال «او»، دنبال صاحبخانه این جهان گشتن…
✍عرفان نظرآهاری
📌چرا نوروز را به جمشید نسبت دادهاند،
چرا مثلاً به فریدون یا شهریار دیگری نسبت نمیدهند؟
مهرداد بهار:
زیرا جمشید محبوبترین چهرهٔ پیش از اسلام است. اما فریدون و نه هیچ کس دیگر از پادشاهان محبوبیت جمشید را نداشتند.
خیلی چیزها را به جمشید نسبت دادهاند. مثلاً در وندیداد آمده که بزرگ شدن جهان به خاطر جمشید بود. جمشید حتی ادعای خدایی میکند و به همین سبب، بخشی از فرّهاش به (میتره) میرسد.
در دورهٔ او نه مرگ بود، نه پیری و نه درد. دورهٔ بسیار زیبایی بود و خاطرهٔ خوشی بر اذهان مردم از آن زمان بازمانده بود. حتی چینیها هم جمشید را به نحوی ستایش میکنند.
✍شادروان دکتر مهرداد بهار
📚از اسطوره تا تاریخ، صص ۳۵۹–۳۳۹
«برف شاخهها را خم کرده بود و در بارش بعد حتما میشکستشان. آدمها هم مثل درختها بودند. یک برف سنگین همیشه بر شانههای آدم وجود داشت و سنگینیاش تا بهار دیگر حس میشد. بدیش این بود که آدمها فقط یک بار میمردند و همین یک بار، چه فاجعه دردناکی بود.»
📚سمفونی مردگان
✍عباس معروفی
کاش من هم اشک داشتم
و جای امنی گیر میآوردم
و برای همهی غریبها
و غربتزده های دنیا گریه میکردم.
برای همه ی آن ها که به تیر ناحق کشته شدهاند
و شبانه دزدکی به خاک سپرده میشوند.
📚 سووشون
✍سیمین دانشور
۱۸ اسفندسالمرگ سیمین دانشور
🟣 سیدجواد ذبیحی مناجاتخوان مشهورِ رادیو در دهههای سی و چهل و پنجاه را کمتر کسیست از آن دوران که یاد نیاورد. صدای او بهخصوص به ماهِ رمضان و دعای سحر گره خورده و توانایی اعجابانگیزش در گوشههای ایرانی و البته تاکیدش بر خواندنِ اشعارِ فارسی از او یک چهرهی خاص ساختهبود. مردی خوشرو که متدین بود و فینهی مصری بر سر میگذاشت و شالِ سبزِ سیادتاش را بر آن میپیچید.
میگفتند اهل کاشان بوده اما در یک مصاحبه میگوید متولد مشهد است با اصالت شمیراناتِ تهران و پدرش نیز دستی در مداحی داشته. یکی از شوکآورترین اتفاقهای بعدِ انقلاب برای این مرد رقم خورد. او چند باری در دربار و در حضور شاه مناجات خواندهبود و مشهور بود که محمدرضا پهلوی به صدای او علاقه دارد. بعد انقلاب دستگیر اما با پادرمیانی برخی مقامهای روحانی آزاد شد، هرچند بسیاری از آثارش در آرشیو رادیو نابود شد. گنجینهای شگفت که بسیاری علتِ آن را حسادت میدانند به او و صدایاش.
ذبیحی با ساز نمیخواند و در عینحال دو اذان مشهور گفته بود که از بهترین اذانهای زمان خود بوده و فقط اذان مرحوم موذنزاده از آن محبوبتر بود. متاسفانه نسخهی اذان آوازی او از بین رفته و اندکی از آن موجود است. «ربنای» او نیز بیرقیب بود. جواد ذبیحی در اواخر بیستوچهارم تیر ۱۳۵۹ مثلهشده زیر پلِ تجریش پیدا شد... پنجاه سال داشت. گروهِ مرموزی به نام «شاهین انقلاب» با فرستادن یک نامه و عکس به روزنامهی اطلاعات از جسدِ او مسئولیتِ این ترور را برعهده گرفت. گروهی که چند قتل دیگر هم انجام داد از جمله کشتن دو زن و مرد به جرمِ «فساد». در فضای ملتهبِ تابستانِ ۱۳۵۹ سلاخی جوادِ ذبیحی فراموش شد. اما اتفاق بهقدری تلخ بود که حتا خلخالی هم که اول انقلاب برای او درخواستِ اعدام کرده بود هم خبری نداشت. گروه شاهین یکی از جمعهای خودسری بود که هیچگاه بهدرستی هویتشان فاش نشد.
من تحقیقات زیادی کردم و به نامهایی برخوردم که عضو این گروه بودهاند اما هیچکدام قتلِ ناجوانمردانهی ذبیحی را گردن نمیگیرند. برای من هراس و رنجی که او کشیده و تحقیری که به او روا داشتند غمانگیزترین است. از در خانه سوارش کردند، به اطراف تهران بردند و گلو را دریدند. «ذبیح»... در رمضان هر سال یاد او میافتم و صدایاش که در خاطرات پدرانومادران ما حک شده و من به گلویی فکر میکنم که ذبح شد. کاش روزی واقعیتِ این ترور هولناک مشخص شود، ذبیحی نه مردی سیاسی بود، نه دیگر صدایاش را پخش میکردند. اول انقلاب هم نبود و آن شور. او قربانیِ کدام نفرت شد؟ به یاد آوریدش.
نقل از اینستاگرام مهدی یزدانی خرم
دیدن این که کسی از «چشم» یا از «پا» یا از «بینی» یا از «زبان» یا از «سر» ناقص است، به نظرم جزئیترین عیبها است؛ از آنرو که من عیوب بسیار مهمتری را دیدهام.
اشخاصی هستند که تنها «چشم»اَند یا تنها «گوش» یا تنها یک «شکمِ بزرگ» یا تنها یک چیزِ بزرگ دیگر! من این قبیل مردمان را «اِفلیجان واژگون» نام نهادهام.
📕 چنین گفت زرتشت
✍ فریدریش نیچه