bookparadise | Неотсортированное

Telegram-канал bookparadise - بهشت کتاب

359

Подписаться на канал

بهشت کتاب

🟣 در چنبره «حذف» و «انفعال»
(به بهانه هفتم اسفند روز وکیل)

✍ اردشیر محمدی

هدا مارگولیوس کووالی نویسنده اهل چک جزو معدود نویسندگانی است که هم تجربه زیستن در لوای حکومت نازیسم هیتلر را دارد و هم سلطه شوروی در دوران استالین را تحمل کرده است ، او کتابی دارد به نام «زیر تیغ ستاره جبار» ، کتاب ، متاسفانه یک داستان واقعی است ، زندگی نامه ای خودنوشت که در آن هدا خاطرات تلخ و گزنده اش را بین سال های ۱۹۴۱ الی ۱۹۶۸ به شکلی شورانگیز با خواننده به اشتراک می گذارد ، او در این کتاب همه هراس های سال های زیستن در وحشت و فجایع حکومت های خودکامه و توتالیتر  را روایت می کند

چیزی که در این کتاب می خوانیم و می بینیم سایه «مرگ» است مرگ های واقعی ، مرگ هزاران انسان بیگناه در اردوگاه های نازی ها ، اعدام هزاران نفر در عصر کمونیستی استالین ، مرگ آزادی ، مرگ امید ، مرگ انگیزه ، مرگ مردمی که زیر سایه شوم وحشت و استبداد روزگار می گذرانیدند به امید روزی بهتر برای بهره گیری از زیبایی های زندگی . او پیامش را از نوشتن کتاب و بازگویی این خاطرات در یک جمله خلاصه می کند :
«زندگی هرگز ساده نیست. هر چیزی که خوب است هرگز تا آخر خوب باقی نمی‌ماند و شر یکسره شر نیست. نباید به خودم اجازه بدهم که دلسرد شوم»

حوادث و اتفاقاتی که در یکی دو سال اخیر بر جامعه «وکالت» تحمیل گردیده باید ما را به این اندیشه فروبرده باشد که چرا کهن ترین نهاد مدنی کشور که سالها «استقلال» خود را حفظ کرده بود اینک به چنین وضعیتی گرفتار شده است؟ باید این تلنگر را به وکلای جوان زده باشد که زندگی در جوامع توسعه نیافته ای همچون جامعه ما ، همه کارها و امور را به چهارراه «سیاست» ختم می کند بنابراین باید چهار چشمی حواسمان به دنیای سیاست باشد ، باید از اول به کارآموزان مان بیاموزیم که زیستن و کارکردن در چنین جوامعی لاجرم او را ناگزیر خواهد ساخت تا راجع به مفاهیم «توتالبتر» و «تمامیت خواهی» عمیق تر بیندیشند

همه چیز زندگی در این مملکت تحت الشعاع «سیاست» است ، حتی نفس کشیدن ما . وقتی ایران ما جزو ده کشور برتر آلوده کننده هوای زمین است یعنی اجرای ناقص و بی برنامه طرح های اقتصادی موجب آلودگی هوای کشور شده و نفس کشیدن مان را با خطر مواجه ساخته است ، این یعنی  فرهنگ عمومی ما به خودی خود سیاسی نیست بلکه این سیاست است که به دلیل ناکارآمدی و تکرار آن، مردم را به دنبال خود می کشاند .

سیاست در جوامع توسعه نیافته میل به «تمامیت خواهی» دارد ، در غیاب جریان ها و احزاب تحول خواه و اصلاح گر ،جریانات تمامیت خواه تمامی قدرت را در اختیار می گیرند ، تمامیت خواهی با نهادهای مدنی و «استقلال» آنها میانه ای ندارد بنابراین قدم اول برای استقرار آن «حذف» یا بی خاصیت کردن نهادهای مستقل است ، در قدم دوم ، مردم و خصوصا کنشگران سیاسی و نهادهای مدنی را به «انفعال» می کشانند ، کاری می کنند که سیاست ورزی و بحث از مسائل سیاسی پرهزینه باشد ، برای آنان تشکیل جامعه ای «توده» وار که به هر رنگ و قالبی در بیاید هدفی آرمانی است ، مردمانی را می خواهند که با مفهوم پرسشگری بیگانه بوده و با کمترین تبلیغات به وضعیت موجود قانع گردند

این روزها چنین ویژگی هایی را در جامعه وکالت شاهدیم ، جامعه ای که سابقه هفتاد ساله «استقلال» دارد با میدان داری چند عنصر بی خاصیت و پوشاندن لباس قانون بر تن طرحی تمامیت خواهانه، ابتدا استقلالش را گرفتند و سپس شرایط «انفعال» را بر جامعه بزرگ وکالت تحمیل کردند ، یادمان باشد که انفعال سم مهلکی است که اندک رمق باقیمانده نهاد وکالت را خواهد گرفت ، جامعه وکالت نیاز به «کنش» دارد تا «حضور» خود را به سمع و نظر تمامیت خواهان برساند حتی حضوری به اندازه گرامیداشت سالگرد استقلال نهاد وکالت.

هدا مارگولیوس در کتابش می نویسد : از همان اول از واژهٔ «توده» متنفر بودم، واژه‌ای که از خلال هر جزوه‌ای که می‌خواندم بیرون می‌زد. هرجا این واژه را می‌شنیدم یا به گوشم می‌خورد گلهٔ گوسفندان درنظرم می‌آمد، دریای مواج پشت‌های خمیده و سرهای آویزان و حرکت یکنواخت فک‌ها موقع جویدن.»

Читать полностью…

بهشت کتاب

در بغداد هر روز بسیار خبرها می رسید از دزدی، قتل و تجاوز به زنان در بلاد مسلمانان که همه از جانب مسلمانان بود.

روزی خواجه نصیرالدین مرا گفت: می دانی از بهر چیست که جماعت مسلمان از هر جماعت دیگر بیشتر گنه می کنند با آنکه دین خود را بسیار اخلاقی و بزرگمنش می دانند؟

من بدو گفتم:
بزرگوارا همانا من شاگرد توام و بسیار شادمان خواهم شد اگر ندانسته ای را بدانم.

خواجه نصیرالدین فرمود:
در اخلاق مسلمانی هر گاه به تو فرمانی می دهند، آن فرمان "امّا" و"اگر" دارد.

در اسلام تو را می گویند:
دروغ نگو، امّا دروغ به دشمنان اسلام را باکی نیست.

غیبت مکن، امّا غیبت انسان بدکار را باکی نیست.

قتل مکن، امّا قتل نامسلمان را باکی نیست.

تجاوز مکن، امّا تجاوز به نامسلمان را باکی نیست.


و این "امّا" ها مسلمانان را گمراه کرده و هر مسلمانی به گمان خود دیگری را نابکار و نامسلمان می داند و اجازه هر پستی را به خود می دهد و خدا را نیز از خود راضی و شادمان می بیند.

     
📗 اسرار الطیفه و الکسیله
✍ابوالحسن کسلانی

Читать полностью…

بهشت کتاب

دنیا دمدمی است، دو روز دیگر ماها خاک می‌شویم. چرا سر حرف‌های پوچ وقتمان را تلف بکنیم؟
چیزی که می‌ماند همان خوشی است، وقت را باید غنیمت شمرد. باقیش پوچ است و بعد افسوس دارد.
✍صادق هدایت
📚 سه قطره خون

Читать полностью…

بهشت کتاب

✔️تنظیم درست ساعت

✍️سهند ایرانمهر

🔸عین‌السلطنه(قهرمان میرزا سالور) در جلد اول خاطراتش می‌نویسد:
‏‌ «صدراعظم با انتظام الدوله خوب نیست، شاه با انتظام الدوله خوب است. با هرکس شاه التفات دارد، صدراعظم، خوب نیست، با هرکس صدراعظم التفات دارد، شاه خوب نیست. تکلیف مردم معین نیست، نمی دانند چه باید کرد؟»

‏🔸مرحوم باستانی پاریزی هم می‌گفت: قدیم ندیم‌ها میدان مخبرالدوله دوتا ساعت داشت که به اهتمام بلدیه شهر نصب کرده بودند یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب و بین این دو ساعت، یک ساعت اختلاف وجود داشت!

‏مرحوم باستانی پاریزی نوشته بود، محمد مسعود روزنامه نگار و رمان نویس(با نام مستعار م. دهاتی) درباره این دو ساعت نوشته بود : «هر وقت این ۲ ساعت با هم میزان بشوند، کار مملکت هم میزان خواهد شد».

والسلام…

Читать полностью…

بهشت کتاب

آیا می‌دانستید که تقریباً همۀ اهل کتاب و دست‌اندرکاران ادب فارسی، کتاب مشهور «حسین کرد» را به اشتباه «حسین کرد شبستری» می‌نامند؟

«حسین كرد» نام شخصیت كتابی است به همین نام و متعلق به ادبیات داستانی طبقات عادی و عامی جامعه. وی شخصیتی است نظیر سمك عیار زرنگ، دلیر، مردم‌دوست، گول‌نخور، نیرومند و باهوش.
متأسفانه این شخصیت در ایران به «حسین كرد شبستری» معروف شده و این ناشی از یك خطای دید است؛ زیرا چاپ نخست این کتاب که به‌صورت سربی منتشر شده بود، توسط ناشری در تهران به نام «شبستری» صورت گرفت و روی جلد این کتاب، كلمۀ «شبستری» با خط درشت در زیر نام کتاب یعنی «حسین كرد» چاپ شده بود و بدین‌ترتیب مردم آن را «حسین كرد شبستری» خواندند.
جالب اینکه حتی مؤلفان کتاب درسی دوم دبیرستان نیز از نام «حسین كرد شبستری» استفاده کرده‌اند، بی‌آنکه بدانند «شبستری» نام  ناشری است كه در خیابان ناصرخسرو تهران انتشاراتی داشته است.

منبع : کانال واج

Читать полностью…

بهشت کتاب

رازی در زمستان

از همه ی زمستان فقط یک درخت دارم که نه برگ دارد، نه شکوفه نه میوه. درختی لخت و عور اما امیدوار که بهار، راز اوست. رازی که در آوندهایش پنهان کرده تا روزی آشکارش کند.

هر آدمی نیز درختی است که زمستان های بسیار دارد، سرد و سخت و سوزناک.
اما هر آدمی باید رازی هم داشته باشد. رازی به نام بهار تا در رگ‌هایش مخفی کند.

بهار همان بشارت است. و بشارت، فریاد نیست زمزمه ای نازک است در مویرگ های بودن.

بهار و بشارت را باید در خود پرورید وگرنه زندگی زمستانی مدام است.
و خوشبختی مگر چیست جز بهاری که خودت در خودت می آفرینی و بشارتی که خودت به خودت می دهی!

✍️عرفان نظرآهاری
📝در زمستان رازی داشته باش به نام بهار

Читать полностью…

بهشت کتاب

💢پوشیدن لباس‌های آراسته می‌تواند شما را به موفقیت برساند!

🔸تحقیقات نشان داده‌ است که پوشیدن لباس‌های آراسته و مناسب در محل کار می‌تواند بر نحوه درک مردم از شخصیت‌ شما، حس اعتماد به‌نفس و طرز تفکر شما تاثیر بگذارد. محققان بر روی ۱۲۸ نفر مرد بین ۱۸ تا ۳۲ ساله تحقیقاتی انجام دادند که در آن محققان از شرکت‌کنندگان خواستند تا در مذاکرات خرید و فروش شرکت کنند.

🔸در این تحقیق افراد شرکت‌کننده از نظر لباس‌هایی که پوشیده بودند به سه دسته تقسیم شدند که دسته اول افرادی بودند که لباس‌های خوبی به تن نداشتند (شلوار ورزشی و دمپایی کفش). این دسته از افراد سودی فرضی معادل ۶۸۰ هزار دلار به دست آوردند، در حالی که دسته دوم که کت‌وشلوار پوشیده بودند درآمدی معادل ۲.۱ میلیون دلار کسب کردند و دسته سوم افرادی که لباس‌های معمولی به تن داشتند درآمدی معادل ۱.۵۸ میلیون دلار به دست آوردند.

🔸به گفته یکی از محققان این مطالعه، این تفاوت‌ها در مقدار سود به دست آمده نشان دهنده این است که شرکت‌کنندگانی که به خوبی لباس نپوشیده‌ بودند اغلب تسلیم شرکت‌کنندگانی می‌شدند که کت و شلوار به تن داشتند و شرکت‌کنندگانی که کت و شلوار به تن داشتند این احترام را نسبت به خود حس می‌کردند، که این حس باعث می‌شد عقب‌نشینی کمتری را از خود نشان دهند و به مراتب اعتماد به‌نفس آن‌ها را افزایش می‌داد.

🔸در تحقیقی دیگر، کسانی که لباس آراسته پوشیده بودند، تفکر خلاقانه و آینده‌نگری خاصی همانند مدیران داشتند، در حالی‌که افرادی که لباس مناسب به تن نداشتند خود را با جزئیات کوچک درگیر می‌کردند.

🔸مایکل ال.اسلپاین، یکی از نویسندگان محقق و استادیار دانشگاه تجارت کلمبیا می‌گوید که "افرادی که لباس آراسته و زیبا می‌پوشند احساس قدرتمند بودن می‌کنند و زمانی که شخصی حس می‌کند قدرتمند است، دیگر مجبور نیست بر روی جزئیات توجه کند."

🔸امروزه که پوشیدن لباس‌های عادی در محل کار مرسوم است، شما می‌توانید با پوشیدن لباس‌هایی زیبا و آراسته بر افزایش احتمال موفقیت خود تاثیر بگذارید؛ اما با این حال اطمینان حاصل کنید که از قانون کمی بالاتر استفاده کنید. این قانون به این معنا است که اگر بیشتر افراد در محل کار شما پیراهن معمولی به تن دارند، شما می‌توانید با یک تک کت به سرکار بروید و اگر بیشتر افراد در محل کار شما تک کت می‌پوشند شما می‌توانید کت و شلوار بپوشید.
 
✍منبع: Businessinsider

Читать полностью…

بهشت کتاب

کسی که فقط چکُش در اختیار دارد، همه ی دنیا را میخ می‌بیند !

تماشای مداومِ یک رسانه یا شبکه ی خبری خاص، مطالعه ی پیوسته ی کتاب‌ها یا نشریات خاص، گوش کردنِ مداومِ یک سخنرانیِ خاص، شرکت کردنِ مداوم در یک گروه سیاسی یا فکری یا مذهبیِ خاص، و به تعبیر بهتر، مسدود کردن ورودی‌های مغز به روی تنوعات فکریِ عالَم، و فقط یک مَجرا را برای طرز فکر خاصی باز گذاشتن، به تدریج و چه‌بسا ناخواسته و نادانسته، فرد را به یک رُباتِ برنامه‌ریزی شده توسط دیگران (به ویژه صاحبان زَر و زور) تبدیل می‌کند.

زندگیِ انسانی، یعنی باز کردنِ مجراهای مختلف در ذهن، و مواجه ی آگاهانه و فعالانه و نقادانه با طرز تفکرات مختلف ...

✍آبراهام مزلو

Читать полностью…

بهشت کتاب

▪️اگر ما مردم به حکومت دروغ بگوییم،
اسمش جرم و تبهکاری است!!
ولی اگر حکومت به ما دروغ بگوید،
اسمش "سیاست" است!!!

✍ بیل مورا
ی

Читать полностью…

بهشت کتاب

‍ هر قدر که یک انسان شریف تر، نجیب تر و حساستر باشد از خیانت دیگران بیشتر رنج می برد. این موضوع دو علت دارد: یکی اینکه خود را مستحق خیانت نمی بیند و دیگر اینکه منتظر نیست که سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده است.

الکساندر دوما 📚 سه تفنگدار

Читать полностью…

بهشت کتاب

گویند روزی مُلانصرالدین از محلی می‌گذشت ؛
دید فردی را شلاق می‌زدند، علت را جویا شد ،
گفتند : شراب خورده ...!
مُلا گفت خوب بخورد مگر چه می‌شود ؟
گفتند شراب حرام است ...!

مُلا پرسید : برای چه حرام است ؟
گفتند : چون به بدن ضرر می‌رساند و در قرآن آمده
هرچه به بدن ضرر زند حرام است !

مُلا گفت خدا را هزار مرتبه شکر که شلاق نه
به بدن ضرر می‌زند و نه به آبرو ...!


📕 حكايتى از ملانصرالدین

Читать полностью…

بهشت کتاب

سراسیمه می‌آیی
خودت را میسپاری به دست‌های ذهن من .
‌با تو من چه کنم؟
‌پلک میزنم
‌و به سقف خیره میشوم .
‌ با نبودنت چه کنم؟

‌منظومه عین‌القضات وعشق (نامه‌های عاشقانه )
عباس معروفی

Читать полностью…

بهشت کتاب

دو چيز تفاوتِ فاحشی را بينِ انسان و حيوان به وجود می‌آورد : قدرتِ بيان و دروغ‌گويی !

✍🏻 آناتول فرانس

Читать полностью…

بهشت کتاب

تا حالا شده بعد از خوردنِ مایعاتِ زیاد، یا  توی سرما وسطِ جاده در یک اتوبوس بین شهری گیر کرده باشید و مثانه‌تان از فشارِ پر شدن در حال ترکیدن باشد؟ دیده‌اید آدم جانش به لبش می‌رسد؛ تمام ذهن و فکر و آرمان و آرزویش خالی شدن مثانه‌اش است. هیچی برایش مهم نیست. هیچی به چشمش نمی آید. هیچ آرزویی ندارد جز توقف ماشین. تا محتویات مثانه را برون ریزی کنید.

دیده‌اید وقتی دستشویی می‌روید چه احساس راحتی‌ای دست می‌دهد؟ احساس سبُکی. آن‌وقت است که آزاد می‌شوید و دوباره به چیزهای دیگر فکر می‌کنید. از تهِ دل می‌گویید: آخِیش. راحت شدم.

روان ما هم یک مثانه دارد که در مسیر زندگی مدام پر و خالی می‌شود. آنها که مایعات بیشتری می‌خورند یا در معرض سرما هستند (یعنی زندگی پرتلاطم‌تری دارند) مثانه‌شان زودتر پُر می‌شود. مثانه‌ی روان که پر می‌شود آدم الَکی قاطی می کند، به هم می‌ریزد؛
اخلاقش سگی می‌شود؛ و جالب آنکه خودش هم نمی‌داند چه مرگش است.

با این تفاوت که آدم پرشدنِ مثانه‌ی روان را نمی فهمد؛ فقط درد و فشارش را حس می‌کند.
روان نیز نیاز به بیرون‌روی دارد. نیاز به خالی شدن از فاضلاب مشکلات زندگی. تا بتواند دوباره به چیزهای خوب فکر کند. روی چیزهای بهتر سرمایه‌گزاری کند. روان هم نیاز به رهایی از فشار دارد. وگرنه می‌ماند؛ گیر می‌کند. رشد نمی‌کند. نمی‌تواند قدم از قدم بردارد. تمام فکر و ذکرش درگیر چیزهای حقیر می‌شود.

گاهی به روان‌تان استراحت دهید. استراحت از روزمرگی؛ از دویدن‌های بی‌هدف؛ از تنش‌های بیهوده؛ از کل کل کردن با خود و دیگران؛ از گیر دادن به چیزهایی که ارزشش را ندارد؛ استراحت از حرص و طمع، استراحت از کینه. استراحت از خبر های ناگوار، استراحت از نقاب ها و پرستیژهای مزخرفی که سینه‌ی آدم را تنگ می‌کند. استراحت از احساس قبض و گرفتگی. یا لااقل استراحت از چیزهایی که درون خود می‌ریزید و کسی نمی‌فهمد. خصوصا در فرهنگ ما که از همان بچگی یاد می‌گیریم که آدمِ خوب یعنی کسی که هیجاناتش را سرکوب کند و نشان ندهد.

✍ کانال مهارت های زندگی

Читать полностью…

بهشت کتاب

پسر: یادت هست، یک روز گفتی دل ما بار امانتی را بر دوش می‌کشد که کوه‌ها نیز از پذیرش آن سر باز زده‌اند؟
این دلِ ماست!
مادر: تا کی؟ تا کی؟
پسر: تا طلوع روزهای بهتر.
مادر: هزاران هزار سال است که در این کوره راه بی‌امتداد، در زیر حقیقت آبی، این سالکان پیر با کمرهای شکسته و پاهای پرآبله بار امانت بر دوش می‌کشند به امید روزهای بهتر.
اما هنوز سال‌ها سیاهند.
پسر: سال‌های سیاه آبستن یک روز سپیدند.
که شاید آن روز فردا باشد!
مادر: هنوز قابیل‌ها به روی هابیل‌ها شمشیر می‌کشند.
هنوز آسمان شاهد ماجراهای دهشتناک زمین است.
هنوز عروسان جوان
حجله‌هاشان را با گل‌های سرخ مرگِ دامادهایشان می‌آرایند.
هنوز کودکان یتیم از گرسنگی می‌میرند.
هنوز مادران در چارچوب کلبه‌های فقیرانه‌شان، انتظار فرزندان همیشه رفته‌ی‌شان را می‌کشند.
گویا همه چیز افسانه‌ای بیش نبوده است.
پسر: جدال...
جدال...
حیات یک جدال بی‌پایان است.
مادر: آری، بی‌پایان. همیشه بی‌پایان.
پسر: می‌میریم تا دیگران زنده باشند.
مادر: می‌میریم. می‌دانم. می‌دانم.
دیروز را که نبودیم، امروز را زندگی می‌کنیم، فردا نیز مرگمان. عمر ابد که نمی‌خواهیم؟
امروز نوبت زندگی‌ست.
پسر: امروز را به او می‌بخشم.
مادر: به که؟
پسر: به او...به عشق!
مادر: به عشق؟
خورشید، فردا برای زندگی طلوع می‌کند.

از نمایشنامه«سرودی برای مادران»
نوشته‌ی حسین پناهی

Читать полностью…

بهشت کتاب

🔻شما دعوتید به:
▪️نشست رونمایی کتاب «آینه‌ی جهان: نگاهی نو به تاریخ هنر»
نوشته‌ی جولین بِل
▪️سخنرانان: سیامک دل‌زنده، امیر مازیار، محمدرضا ابوالقاسمی

🔻به همراه نمایش فیلم «آینه‌ی جهان»
▪️با حضور: رضا عابدینی، شهریار احمدی و امیر نصری

📆 چهارشنبه ۸ اسفند، ساعت ۱۶
📌سالن اجتماعات موزه‌ی هنرهای معاصر تهران
📕به همراه تخفیف ویژه‌ی روز رونمایی

Читать полностью…

بهشت کتاب

دیروز تلفن تو مُرد. فقط آدمها نیستند که می میرند. شماره تلفن ها هم می میرند. طی سالهای زندگی ات رقم های زیادی را فراموش خواهی کرد: شماره پاسپورتت، مبلغ آخرین حقوقی که گرفته ای، شماره پلاک اتومبیل دوستت، فاصله زمین تا ماه، جمعیت شهری که در آن زندگی می کنی و شماره های دیگر را… همه را فراموش خواهی کرد، به جز این پنج رقم. این پنج رقم، در این تداوم برایت عزیزترین هدیه است. پنج رقم، صدای او و بوی بنفشه ای که از گوشی تلفن می آید. گاه طوری دسته سیاه رنگ تلفن را بلند می کردم که گویی در پوش پیانو را بلند می کنم. گاهی این دسته سیاه رنگ را طوری بر جای خود می گذاشتم که گویی در تابوتی را می گذارم.
اما حالا دیگر این شماره وجود ندارد. یعنی نه اینکه وجود نداشته باشد، نه… دیگر برای من وجود ندارد. برای من این شماره دیگر منطقه ای ممنوعه است

📕 من، تو، او و تلفن
📚آنا رسول رضا

Читать полностью…

بهشت کتاب

- اعتقادنامه‌ی مردم شوروی چیست؟

- بهتر است آدم چشمانش را روی خیلی چیزها ببندد تا این‌که بخواهد از پشت میله‌های زندان به خیلی چیزها نگاه کند!

📚داس و خنده
✍میخائیل میلنیچینکو

Читать полностью…

بهشت کتاب

روزی که حجّاج بن یوسف از دنیا رفت، مردی به قصر او آمد و خواستار ملاقات با حجاج شد.
نگهبان به او گفت:
حجاج درگذشت!

مرد ساعتی بعد برگشت و درخواست را تکرار کرد.
نگهبان به او گفت: گفتم حجاج مُرد.

مرد برای بار سوم برگشت و درخواست را تکرار کرد.
‏نگهبان به او گفت: نفهمیدی؟ بهت گفتم حجاج مُرد.

مرد گفت: می‌فهمم اما از شنیدن این خبر، لذت می‌برم.

منبع : کانال فرهنگ دوستان

Читать полностью…

بهشت کتاب

برای ابراز عشق به مردم، مجبور نیستید، هر فردی را که می‌بینید ببوسید. برای عشق ورزیدن به دیگران، لازم نیست یک کاسه برنج به آن‌ها بدهید.

"عشق ورزیدن یعنی، درباره‌ی دیگران کمتر قضاوت کردن، و دادن این اجازه به آن‌ها که آنطور که دوست دارند زندگی کنند، و بدون انتقادِ ما "آن کسی باشند که هستند."

📚آخرین راز شاد زیستن ✍اندرو متیوس

Читать полностью…

بهشت کتاب

۳جمله طلایی

۱. خود را به خاطر افراد بی فایده ای که لایق داشتن هیچ جایگاهی در زندگی تان نیستند، دچار استرس نکنید.

۲. هیچگاه احساسات خود را، بیش از حد صرف چیزی نکنید. چون در غیر این صورت صدمه خواهید دید.

۳. بیاموزید بدون نگرانی زندگی کنید. چون خدا در همه حال هوایتان را خواهد داشت. اعتماد کنید و ایمان داشته باشید.

✍وین دایر

Читать полностью…

بهشت کتاب

این عکس واقعی است و کورتزیو مالاپارته در کتاب «قربانی»، ماجرای یخ‌زدن این اسب‌ها در رودخانه‌ای در مرز فنلاند و شوروی در جریان جنگ جهانی دوم را روایت کرده است؛ در فصل «اسب‌های یخی، صفحات ۷۳ به‌بعد.

«قربانی» را محمد قاضی ترجمه و نشر ماهی تجدیدچاپ کرده در ۵۳۰ صفحه.

Читать полностью…

بهشت کتاب

دوستی تنها چیزی است که تمام نمی‌شود. هر چیز دیگری هم از بین برود، دوست می‌ماند ؛ این یادت باشد ...

📖 بعد از پایان
✍🏻 فریبا وفی

Читать полностью…

بهشت کتاب

حالا وقتش نیست که ببینی چه نداری. ببین
با آن‌چه داری چه کار می‌توانی بکنی.

📚پیرمرد و دریا ✍ارنست همینگوی

Читать полностью…

بهشت کتاب

برای هر کسی، یه اسم توی زندگیش هست که تا ابد هر جایی اونو بشنوه، ناخودآگاه برمیگرده به همون سمت! یا از روی ذوق یا از روی حسرت یا از روی نفرت!

✍موراکامی📚 کافکا در کرانه

Читать полностью…

بهشت کتاب

ما آمده‌ایم که با حضورمان جهان را دگرگون کنیم، نیامده‌ایم تا پس از مرگمان بگویند: از کرم خاکی هم بی‌آزارتر بود و از گاو هم مظلوم‌تر.
ما باید وجودمان و نفس کشیدن‌مان و راه رفتن‌مان و نگاه‌کردن‌مان و لبخندزدن‌مان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود...
ما نیامده‌ایم فقط به‌خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگ‌مان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایش‌مان کنند...


✍نادر ابراهیمی
📚 ابوالمشاغل

Читать полностью…

بهشت کتاب

آدم‌ها گاهی می‌گویند غم‌ چیزی روانی است، اما گیر افتادن در دام آن یک مسئله فیزیکی است. اولی زخم است و دومی عضوی قطع شده. یک گلبرگ پژمرده در برابر یک ساقه‌ی شکسته. وقتی خودت را بکشانی سمت چیزی که عاشقانه دوست داری، در ریشه‌های آن شریک می‌شوی. ما درباره‌ی از دست دادن عزیزان حرف می‌زنیم. می‌توانیم زمان بدهیم تا درمان شود، اما حیات مجبورمان می‌کند به زندگی ادامه دهیم، آن هم به خاطر یک قانون اساسی : درختی که تنه‌اش بشکند محکوم است به نابودی.
📚شهر خرس
✍فردریک بکمن

Читать полностью…

بهشت کتاب

بابا محسن عزیز

عسل که از خواب بیدار می‌شود، یواشکی گوشی الهه را برمی‌دارد؛ سلام صبح بخیر می‌فرستد و تهش می‌‌نویسد بابای عزیزم. دوستت دارم. تاکید دارد بلافاصله جوابش را بدهم. «کار دارم» و «جلسه بودم» هم حالیش نمی‌شود.

فکر می‌کنم دارد مرا به عنوان یک پدر، مومنِ فرزندش می‌کند. 

که بیرون از خانه، هر چه پیش می‌آید، هر چقدر تاریک و سخت و طولانی، باید دوباره به او برگردم، به آغوشش بکشم، محکم ببوسمش و حرف‌های طولانی بزنیم درباره مدرسه، کاردستی، دوستی و پیش از خواب، سوره‌هایی بخواند که خوب یاد نگرفته.

آیاتی که انگار بر پیامبر تازه‌ای  نازل شده: قل اعوذ برب‌النّاز. می‌گوید آخر همه‌ی آیه‌های این سوره، ناز دارد و تاکید می‌کند که خانم‌شان گفته.

فرزند بودن اینطوری است بابا جانم. توقع می‌آورد. وقت و حوصله طلب می‌کند. بودن می‌خواهد. بعد شما که پناه من بودی، ایمانم بودی، کوه قشنگم بودی، همین‌طور الکی الکی مرده‌ای؟ این دیگر چه حکمتی‌است عزیز من؟ این چه درسی است که باید می‌آموختم و با زنده بودنت نمی‌شد؟

چند شب پیش بدجور بهت احتیاج داشتم، بابا.

از آن احتیاج  فرزندها به پدرهای مرده‌ی شان. فکر کردم اگر تو بودی اینطور نمی‌شد. یا اگر هم می‌شد می‌توانستم بیایم کاشان، روی آن تشک سفت‌های خانه‌ت بخوابم تا از مغازه برگردی. بعد که کفش‌‌هام را می‌دیدی، لابد می‌گفتی «به. آقا اینجاس؟»

و من خودم را توی بغلت می‌انداختم -انگار که بخواهم در تنت بمیرم- و تو  با آن جلال و جبروت پدرانه‌ت می‌گفتی «این مسخره‌بازی‌‌ها را جمع کن مرد مومن. از ریش و پشمت خجالت بکش»

آدم به کلمات ساده و بی‌رحم هم محتاج ‌است.

به اینکه این ها را از باباش بشنود. بابای در گور خفته‌ش که هی باید برود بهشت زهرا، دور عکسش را گل پرپر کند، خاکش را دستمال بکشد و  سفارش بدهد توی شادروانِ سنگش را رنگ بزنند؛ و انحنای پدری مهربان و البته آن شماره‌های کوفتی غروب غم‌انگیز، که تاریخ مرگ همه‌ی مایی است که بابا نداریم.

حالا کجایی پدرآسمانی ما؟ به که لبخند غمگین و مردانه‌ت را نشان می‌دهی؟ به که می‌گویی مسخره‌بازی‌هات را جمع کن مرد مومن؟

و روز پدر تلفن که را جواب می‌دهی که مثل من، صدایش بلرزد و بگوید «سلام بابا روزت مبارک» و تو بگویی «دمبت سه‌چارک. چطوری مرد مومن؟»


✍مرتضی برزگر

کتاب ‌های چاپ شده‌:

💛قلب نارنجی فرشته 💛نشر چشمه 💛 چاپ سیزدهم
💛 اعترافات هولناک لاک‌پشت مرده💛 نشر چشمه 💛 چاپ نهم

Читать полностью…

بهشت کتاب

دکتر می گفت ارزش قلم از تفنگ بیشتر است: انقلاب مشروطیت این را نشان داد. کاغذ اگر زبان داشته باشد، از هر چریکی چریک‌تر است. قلم بهترین چریک‌هاست. بی‌خود نیست که دولت زبان نویسنده‌های مملکت را بریده.


✍رضا براهنی
📚 چاه به چاه

Читать полностью…

بهشت کتاب

موعظه اخلاقی یکی از عوارض و شواهد فقر اخلاقی است و صادق هدایت این را خیلی خوب درک می‌کرد و از موعظه اخلاقی بیزار بود و از آن پرهیز می‌کرد…

زیرا وقتی که اخلاق کالای ارزان بهایی شود و به مقدار فراوان تولید و عرضه، عاقبت کار غالبا نتایج هولناک بی‌اخلاقی است!

📖 نجف دریابندری (یک گفتگو)

Читать полностью…
Подписаться на канал