چرا باید روتین هایی در زندگی داشته باشیم و به اونها پایبند باشیم؟
کسی نمیتونه بدون روتین ، زندگی و روان سالمی داشته باشه. اگه توی زندگیتون روتین ندارین ، حتما باید یکی برای خودتون بسازین. این کار به خصوص برای انسانی که افسرده و مضطربه میتونه کمک کننده باشه.
هر روز سر ساعت مشخصی از خواب بیدار شو و به این ساعت پایبند باش. در غیر این صورت ریتم شبانهروزیت بهم میخوره و مودت هم طبیعتا بهم میریزه. روتین یعنی کارهای تکراری و قابل پیش بینی در طول روز. روتین یعنی ساختن ساختاری که حس قابل پیش بینی بودن زندگی رو به شما میده.
این بحث رو «امیل دورکیم» جامعه شناس فرانسوی ، یه جور دیگه میگه. از نظر دورکیم یکی از سنگ بناهای داشتن یک ذهن باثبات و سالم ، داشتن ساختاره.
دورکیم میگه از دست دادن این ساختار میتونه منجر به بیثباتی بشه و همین منجر به افسردگی در فرد میشه. در حقیقت باید برای زندگی یک چهارچوب و ساختاری داشته باشی و معلق بودن خطرناکه.
منظور از این ساختار یا روتین روزانه کارهای عجیب و غریب نیست. صبح سر ساعت مشخصی از خواب بیدار شی ، تختت رو مرتب کنی ، صبحونه بخوری ، به گلها آب بدی ، یک ربع ورزش کنی و برای مابقی روز هم کارهایی باشه که انجام بدی و بهش پایبند باشی.
باید برای خودتون کارهایی داشته باشین که هر روز انجامش بدین. مثلا من برای خودم مشخص کردم که هر روز یک متن ، جمله یا وویس اینجا پست کنم و این رو برای خودم به یک «باید» تبدیل کردم.
ریچل گلدمن میگه: «اگه افراد ساختار و روتینهای روزانهای نداشته باشن که روش تمرکز کنن ، به احتمال زیاد بیشتر و بیشتر به موقعیتهای استرسزا فکر میکنن که همین میتونه منجر به اضطراب و استرس اضافی بشه».
💡داشتن روتین باعث میشه کمتر فکر و خیال کنید و در زندگی احساس رضایت بیشتری داشته باشید.
✍🏻یزدان ایزدی
از کانال مجله رازهای روانشناسی
پس زدگی
چرا نمیتوان عقاید مردم را به تغییر داد؟
در نظر بگیرید شخصی در فامیل شما وجود دارد که او ر دوست ندارید و عقایدش ۱۸۰ درجه با شما تفاوت دارد. حالا آن شخص سعی میکند در مورد یک مسئله که اختلاف نظر دارید شما را قانع کند، ولی آن فرد هرچقدر تلاش میکند که شما را بیشتر قانع کند، نه تنها هیچ تاثیری روی شما نمیگذارد بلکه شما را لجبازتر هم میکند و حالا شما حتی از قبل هم بیشتر به درست بودن عقایدتان اطمینان پیدا میکنید و در مقابل اندیشه آن فرد بیشتر گارد میگیرید!
آزمایشی در آمریکا بر روی دموکراتها و جمهوریخواههای متعصب انجام شد. به هر دو گروه گفتند شما به مدت سه هفته باید فقط اخبار جبهه مخالف را بخوانید(روزنامه، تلویزیون ، کانالهای خبری مختلف و...) این کار انجام شد و خب انتظار میرفت بعد از سه هفته کمی از تعصبات هر دو گروه کم شده و به جناح مقابل تمایل پیدا کنند ولی نتیجه برعکس شد اتفاقا متعصبتر از قبل شدند!
پایه و اساس مناظرههای سیاسی هم همین است. تاحالا دیدید مناظرهها به نتیجهای برسند؟ یا یک طرف مناظره قانع شود و بگوید اوکی حق با شماست و شما درست میگویید؟
خیر این اتفاق نیافتاده و نمیافتد، مناظرهها بخاطر این نیست که طرف مقابل را قانع کنند، بخاطر این مناظره را برگزار میکنند که افرادی که راجع به درستی جبهه فکری موافقشان شک دارند، این شکشان به یقین تبدیل شود.
به این پدیده در اقتصاد رفتاری پسزدگی یا اثرمعکوس میگویند. اثر معکوس که به آن پس زدگی هم میگویند به طور کلی این نکته را بیان میکند که اگر با شخصی صحبت کنید که عمیقاً به چیزی اعتقاد دارد و حقایقی را بیان کنید که کاملاً با باور او مغایرت داشته باشد، نمیتوانید نظر او را تغییر دهید بلکه اتفاقا با این کار کمک میکنید باورهای قبلیش را تقویت کنید.
در یک دنیای ایده آل و منطقی، انسانها وقتی با شواهدی مواجه میشوند که با عقایدشان تناقض دارد، ابتدا آن را ارزیابی و بررسی میکنند و سپس باورهایشان را مطابق آن تطبیق میدهند؛ اما در واقعیت اینطور نیست، به جای آنکه افراد در ارتباط با عقایدشان شک و تردید کنند، اطلاعات جدید را نمیپذیرند و بیش از پیش روی حرف خودشان میایستند و موضع میگیرند.
چرا اثر معکوس اتفاق میافتد؟
وقتی کسی با شرایطی رو به رو شود که حس کند نظرات، باورها و عقاید کنونی او اشتباه و غلط است، احساس خطر میکند، مخصوصا وقتی که این باورها هویت و ایدئولوژی یک نفر را زیر سوال ببرد. در نتیجه، این احساسات منفی در توانایی پذیرش و آنالیز اطلاعات جدید اثر منفی میگذارد و این واقعیت منجر میشود اطلاعات جدید را نپذیرند و درنتیجه اثر پس زدگی را تجربه کنند.
اما چند توصیه:
اگه میخواهید عقیدهای را تضعیف کنید به بدترین مدل ممکن از آن عقیده دفاع کنید.
دفاع بد و اشتباه باعث میشود اثر معکوس در مردم بیشتر فعال شود، و نکته جالی اینجاست که هرچقدر بیشتر دفاع کنید و راجع به آن موضوع صحبت کنید همچون دست و پا زدن در باتلاق بیشتر فرو میروید و غرق میشوید.
توصیه دیگر اینکه وقتی حس میکنید طرف مقابل شما باور غلطی دارد، مستقیما با اطلاعات متناقض، او را به چالش نکشید که بخواهد در مقابل شما گارد بگیرد.
به جای این که او را به چالش بکشید، از او بخواهید استدلالش را به شما توضیح دهد و او شما را قانع کند. با این کار خودش متوجه ضعفهای استدلال خودش میشود.
✍ پوریا بختیاری
استرس در درازمدت میتواند اثرات نامطلوبی بر سلامتی فرد داشته باشد و حتی ممکن است به آسیب مغزی منجر شود. علاوه بر این، استرس میتواند در کارکردهای سیستم ایمنی نیز اختلال ایجاد کند...
رویدادهای استرسزا میتوانند موجب افزایش احتمال ابتلا به بیماریها گردند. ظاهرا این رویدادها از طریق بازداری فعالیت سیستم ایمنی بر احتمال خطر و وخامت بیماریها میافزایند.
مطالعات مختلف نشان دادهاند که در هنگام استرس بیماریهای عفونی افزایش مییابند. برای مثال گلسر و همکارانش (۱۹۸۷) دریافتند که دانشجویان پزشکی در هنگام امتحانات نهایی بیشتر مستعد ابتلا به عفونتهای حاد - و بازداری سیستم ایمنی - هستند. علاوه بر این اختلالهای ناشی از خود سیستم ایمنی، همچون ورم مفاصل، در زمانی که فرد تحت استرس قرار میگیرد غالبا رو به وخامت میگذارند.
در مطالعات مختلف اظهار داشتهاند که ممکن است سرطان با استرس رابطه داشته باشد. برخی از پژوهشگران حتی ادعا کردهاند که موفق به شناسایی «شخصیت مستعد سرطان» شدهاند. با این همه، غدههای بدخیم میتوانند اثرات فیزیولوژیکیای داشته باشند که حتی پیش از آنکه متوجه وجود سرطان شویم، هیجانات و شخصیت فرد را تغییر دهند.
بنابراین آنچه که ظاهرا علت این بیماری تلقی میشود، در اصل خود معلول بیماری است. علاوه بر این، در بسیاری از این دست مطالعات به غیر از عامل استرس یا افسردگی، عوامل دیگری همچون تغذیه، مصرف مشروبات الکلی و سیگار در نظر گرفته نشدهاند.
✍نیل کارلسون
📚 مبانی روانشناسی فیزیولوژیک
📝ترجمه مهرداد پژهان
▪️ابراهیم گلستان
ـــ چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهیشان ببینی، باز میآیند. باز سنگین و بیرحم میآیند و خود را روی تو میافکنند و گرد تو را میگیرند و توی چشم و جانت میروند و همهٔ وجودت را پر میکنند و آن را میربایند، که دیگر تو نمیمانی، که دیگر تو نماندهای که آنها را بخواهی یا نخواهی، آنها تو را از خودت بیرون راندهاند و جایت را گرفتهاند و خود تو شدهاند.
دیگر تو نیستی که درد را حس کنی، تو خود درد شدهای!
سیّد ابراهیم تقوی شیرازی مشهور به ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز ایرانی درگذشت.
Читать полностью…🔻وضع اسفبار سانسور کتاب
روزنامه اعتماد نوشت:
وضعیت نشر کتاب و سانسور اسفبار است. هیچگونه پاسخگویی مناسب وجود ندارد. ناشران هم نگران وضعیت حرفهای خود هستند.
نویسنده نیز دستش به جایی بند نیست. به ویژه نویسندگانی که به صورت حرفهای کار و از این راه زندگی میکنند. تمام کوشش چند سال آنان بیهیچ دلیلی از سوی یک ممیز کتاب رد میشود. هیچ کجای قانون و شرع و اخلاق و سیاست چنین اجازهای را به هیچ نهادی نمیدهد.
از همه مهمتر اینکه پاسخگویی و ضابطهمندی هم نیست. ممیزها به نسبت فاقد تخصص هستند.
📚 ملت عشق
ساعتی دقیقتر از ساعت خدا نیست
آنقدر دقیق است که در سایهاش همه چیز سر موقعش اتفاق میافتد ؛ نه یک ثانیه زودتر ، نه یک ثانیه دیرتر .
برخلاف انتظار، آنچه تیر خلاص را بر پیکر دولتها میزند، نه ضعف نظامی، نه فساداخلاقی یا مالی، بلکه تحقیر مخالفان است.
📕 سقوط امپراتوری روم
👤 ادوارد گيبون
غلط زيادی كه جريمه ندارد!
✍احمد شاملو
چوپانی گله را به صحرا برد. به درخت گردوی تنومندی رسيد. از آن بالا رفت و به چيدن گردو مشغول شد، كه ناگهان گردباد سختی در گرفت. خواست فرود آيد، ترسيد. باد شاخهای را كه چوپان روی آن بود، به اين طرف و آن طرف میبرد. ديد نزديک است كه بيفتد و دست و پايش بشكند، در حال مستاصل شد. از دور بقعه امامزادهای را ديد و گفت:
"ای امام زاده گَلهام نذر تو، از درخت سالم پايين بيايم"
قدری باد ساكت شد و چوپان به شاخهی قویتری دست زد و جای پایی پيدا كرده و خود را محكم گرفت. گفت:
ای امامزاده، خدا راضی نمیشود كه زن و بچهی منِ بيچاره از تنگی و خواری بميرند و تو همهی گله را صاحب شوی. نصف گله را به تو میدهم و نصفی هم برای خودم
قدری پايينتر آمد. وقتی كه نزديک تنهی درخت رسيد، گفت:
"ای امامزاده، نصف گله را چطور نگهداری میکنی؟ آنها را خودم نگهداری میكنم، در عوض كشک و پشم نصف گله را به تو میدهم"
وقتی كمی پايين تر آمد، گفت:
"بالاخره چوپان هم كه بیمزد نمیشود؛ كشكش مال تو، پشمش مال من بهعنوان دستمزد"
وقتی باقی تنه را سر خورد و پايش به زمين رسيد نگاهی به گنبد امامزاده انداخت و گفت:
" مرد حسابی؛ چه كشكی، چه پشمی؟
ما از هول خودمان یک غلطی كرديم؛
غلط زيادی كه جريمه ندارد! "
برگی از 📚 "کوچه" ✍اثر ارزشمند و یگانهی احمد شاملو
وقتی حس میکنی تو جهنمی، اتفاقاً باید به راهت ادامه بدی، وگرنه میخوای چی کار کنی؟
تو جهنم وایسی و بمونی؟
✍استیو هاروی
این کتاب آموزشی به شما تکنیک هایی آموزش میدهد که با تمرین آن ها بتوانید صاحب صوتی زیبا برای خواندن شوید. اسرار به دست آوردن صدای مورد نظرتان برای آواز یا گفتار را نشان می دهد. حالا میتوانید صدای خود را در دستگاه پیغام گیر دوست داشته باشید و یا آماده باشید که با اعتماد به نفس در مقابل مخاطبان صحبت کنید یا آواز بخوانید. هر کس می تواند با تکنیک های ساده "راجر لاو" به صدای سخنرانی یا صدای آواز زیبایی برسد. لاو به خواننده کمک می کند هدف از بهبود صدای خودش را تعیین کند و همه ی نقص های قابل تشخیص را پیدا کرده و از بین ببرد. "راجر لاو" به عنوان یکی از مربیان برجسته ی جهان در ارتباط با صدا شناخته شده است
📕 صدای خود را آزاد کنید
✍🏻 #راجر_لاو
چنین برآورد کردهاند که نُه دهم بیماریهای انسان، ناشی از فشار و محنت و نکبت، زاییده از "فقر" است. فقر سبب میشود زندانها از دزدان و جنایتکاران پر شود. فقر انسانها را بهسوی اعتیاد و فساد و فحشا و خودکشی سوق میدهد. از کودکان پاک و با استعداد و باهوش، مجرم و بزهکار میسازد. باعث میشود مردم به کارهایی دست بزنند که اگر فقیر نبودند به فکرشان هم خطور نمیکرد.
"عواقب معصیتبار فقر بیانتهاست" ...
📕 قانون توانگری
✍🏻 کاترین پاندر
کسیکه بیانی سِحرانگیز دارد بسیار مسئولتر از جراحی است که جمجمه را میشکافد
چون اشتباه جراح، یک نفر را خواهد کشت
و اشتباه روشنفکر، جامعه را
✍احمد شاملو
فاجعه دنباله روی و گروه اندیشی
تا به حال پیش آمده زبانت را در یک جلسه گاز بگیری؟ حتما. مجبوری بنشینی، چیزی نگویی و فقط سرت را به نشانه تایید تکان بدهی. هر چه باشد، دلت نمی خواهد آن کسی باشی که همواره در کار نه می آورد. به علاوه، ممکن است صددرصد مطمئن نباشی چرا با نظر بقیه مخالفی، چرا که دیگران متفق القولند، بلکه اصلا ابله هم نیستند. پس دهانت را یک روز دیگر بسته نگاه می داری.
وقتی همه این طور فکر و عمل میکنند، گروه اندیشی وارد کار شده؛ این جاست که یک عده انسان هوشمند ممکن است تصمیمی غیر مسئولانه بگیرند، چون همه با نظرشان موافق اند و یک اجماع وجود دارد. بنابراین، نظراتی ممکن است تایید. شود که بدون این فشار، ناخودآگاه از سوی همکاران احتمالا رد می شد.
گروه اندیشی یک شاخه ی به خصوص از تایید اجتماعی است، اروینگ جانیس استاد روان شناسی، ناکامی های زیادی را بررسی کرده است. او نتیجه گرفت تمام آن ناکامی ها در این الگو مشترک اند: اعضای یک گروه همبسته با ایجاد توهم(به طور ناخواسته) روحیه ای تیمی در میان خود ایجاد میکنند. یکی از این تصورات باور به شکست ناپذیر بودن است. هیچ کس نمی خواهد با نه گفتن اتحاد گروهی را به هم بزند.
دست آخر همه خوش حال اند از اینکه عضوی از این گروه اند. اگر خود را در میان یک گروه نزدیک و هم عقیده یافتی، باید آنچه در ذهنت می گذرد بیان کنی، حتا اگر گروه به آن علاقه ای نشان ندهد. فرضیات ضمنی را زیر سوال ببر، حتا اگر این کار باعث شود از آسایش دور باشی. اگر رهبری یک گروه را بر عهده داری، یک نفر را به عنوان «مخالف» منصوب کن. او احتمالا محبوب ترین فرد گروه نخواهد بود، اما شاید مهم ترین عضو باشد.
📚هنر شفاف اندیشیدن✍ رولف دوبلی
در خاوران
گل ها بی منتِ باران می رویند
- سرخِ سرخ!
و چین و چروک
به صورت آزادی نمی افتد
رازِ عجیبی دارد این خاک
گوش هایت سنگین هم که باشند
لالایی را می شنوی
و می بینی
لبخندهایی را که در خاک
تازه تر مانده اند...
(بریده ای از شعر خاوران/محمد مصدق)
حجاجبنیوسف به زنی که متهم به خروج از دین بود گفت: قدری از قرآن بخوان.
زن گفت: اذا جاء نصرالله والفتح و رایت الناس یخرجون من دین الله افواجا.
حجاج گفت: وای بر تو، یدخلون فی دین الله است نه یخرجون من دین الله.
زن گفت: داخل می شدند، بیرون شان کردی!
📚نثر الدر ✍ابوسعید آبی
در باب نشستن کنار آتش
مطابق تعلیمات و تشریفات قبایل، تنها و ساکت نشستن کنار آتش، انحراف است.
در ذهنِ فرد، توهّماتی وارد میشود، که مقاصد شومی را در زندگی برگزیند، و میل به تمرّد از اهداف قبیله، بر او مسلّط شود.
بایستی با «جمع»، دور آتش حلقه بزنند و موعظه بشنوند.
آتش، برانگیزاننده است.
«فرد» را به اباطیل و آوارگی هل میدهد. «جمع» را به تقویتِ زندگی.
✍علی اشکان نژاد
افراد نيازشان به قدرت را به سه شكل برآورده میكنند:
۱. شکل اول: power on
يعنی قدرتشان را بر ديگری اعمال میكنند و با كنترل ديگری يا ديگران
احساس قدرت میكنند.
تذكر دادن به ديگران، غر زدن، ايراد گرفتن و مجبور كردن ديگران به كارهايی كه به گمان اين افراد به صلاح آنهاست نمونه اين رفتارهاست.
۲. شكل دوم: power with
يعنی قدرت را با ديگران تجربه میكنند. مثل وقتی كه شما قرار است تصميمی بگيريد كه نتيجه آن بر روی همسر يا فرزندتان هم اثر میگذارد، آنگاه نظر و خواست آنها را هم در نظر میگيريد و حتی به نظر آنها عمل میكنيد.
در واقع به ديگری هم فرصت مخالفت و اظهار نظر و تصميمگيری میدهيد.
۳. شكل سوم: power within
در اين شكل از ارضاء نياز به قدرت، فرد نه قدرتش را بر ديگران اعمال میكند و نه با آنها، بلكه قدرت درونی خويش را افزايش میدهد.
مثل وقتی كه فردی با بالا بردن دانش يا مهارتی در خود احساس توانمندی و قدرت میكند، حتی اگر از ديگران هم تحسينی دريافت نكند اهميتی نمیدهد.
افرادی كه در ارتقاء دانش و فرهنگ بشر نقش مهمی بازی كردهاند، نياز به قدرتشان را اينگونه برآورده كردهاند.
افرادی مثل اديسون، اینشتين، سقراط، نويسندهها، شاعران و هنرمندان بسياری در طول تاريخ و یا كسانی كه حتی مشهور هم نشدهاند اما قدرتمند.
📚تئوری انتخاب
✍ویلیام گلاسر
چیزهایی هست که هر چه هم که نخواهیشان ببینی، باز میآیند. باز سنگین و بیرحم میآیند و خود را روی تو میافکنند و گرد تو را میگیرند و توی چشم و جانت میروند و همهٔ وجودت را پر میکنند و آن را میربایند، که دیگر تو نمیمانی، که دیگر تو نماندهای که آنها را بخواهی یا نخواهی، آنها تو را از خودت بیرون راندهاند و جایت را گرفتهاند و خود تو شدهاند. دیگر تو نیستی که درد را حس کنی، تو خود درد شدهای …
✍ابراهیم گلستان
📚 آذر ماه آخر پاییز
محبوب نبودن عذابآور است؛ اما احساس تسلط لذتبخش است. (در عالم خیال) کسی نمیتواند شما را نومید کند، چون پیش از آنکه نومیدتان کنند، به دست خود نومید شدهاید. آدمی از این رهگذر از احساس بلاتکلیفی و آسیبپذیری میگریزد. بدین ترتیب، «واقعیت روانی» بر جای واقعیت بیرونی مینشیند.
📚 «فروید»، ✍ جاناتان لیر
📝 ترجمهی مجتبی جعفری و علیرضا طهماسب
من سریع جواب پیامت رو میدم
زمانم رو واسه دیدنت خالی میکنم
بدون ترس بهت میگم دوستت دارم
مگه چقدر زندهام که نقش بازی کنم؟!
و از ترس اینکه پذیرفته نشم از طرف آدمایی که دوستشون دارم، خودم نباشم؟!
برخلاف همهی اونایی که میگن اشتباه کردم خوب بودم؛ میخوام سرم رو بگیرم بالا و بگم هیچوقت از اینکه مهربون بودم پشیمون نیستم. چون کِیف کردم اون لحظات رو و حس رضایت داشتم از خودم.
هرچند رسم دنیا اینجوری شده که اگه با خیلیا خوب باشی تنهات میذارن اما خب اونایی که میمونن از جنس فکر و مرام خودت میشن.
میشن یه رابطهی با عشق و عمیق و موندگار...
✍علی سلطانی
کودکان قبل از حرف زدن، آواز خواندن را یاد میگیرند. قبل از اینکه بتوانند بنویسند، طراحی میکنند. به محض اینکه روی پاهایشان می ایستند رقصیدن را آغاز میکنند. هنر اساسی ترین شکل بروز انسانیت است.
✍ فیلشیا رشاد
مشکل زن بودن همینه!
انگار هیچ راه درستی برای زنانگی وجود نداره.
اگر زیاد احساسی باشی و احساساتت رو
مثل لباس تنت کنی
میشی یه زن عصبی و اعصاب خورد کن
اگر احساساتت رو قایم کنی،
و لازم نباشه دوستپسرت هر لحظه مراقبت باشه
تبدیل میشی به یه سلیطهی بیاحساس... :))
📕 عاشقان کتاب
👤 امیلی هنری
مردم به گفته مائو (رهبر انقلاب چین) باید سخت کوشی و کنار آمدن با مشکلات را یاد میگرفتند ...
خود مائو و سایر رفقای حزبی و فرزندانشان اما ترجیح میدادند عمده وقت خود را با نگهبانانشان برای نوشیدن مشروب و صحبت در مورد دوست دخترهایشان صرف کنند. یک بار منشی رفیق "وانگ ونژونگ" به اوگفته بود: اگر مردم بدانند که در حالی به قناعت و سختکوشی دعوت می شوند که رفقای حزبی اینطور زندگی میکنند ، چه میشود؟
و او (وانگ ونژونگ) پاسخ داده بود: مردم اگر می توانستند تا بدین حد عمیق فکر کنند نیازی به انقلاب نبود. ما اینطور زندگی میکنیم چون زحمت هدایت آنها بر گردن ماست ، دانایی نیاز به رفاه دارد، نادانی نه.
✍لی جی سویی
📚زندگی خصوصی مائو
پسرش در تاریخ شفاهی مصاحبه ای کرده که شنیدنی است به خصوص بخشی که رضا شاه بعد از سال ها کنار گذاشتن فروغی دوباره بهش رجوع میکنه در حالی که دیگران فروغی رو منع میکنن از همکاری ولی ایشان پاسخی میدهد که حقیقتا تاریخی است و تامل برانگیز
«میرزا ابوالحسن خان، یک عمر مردم ایران به ما احترام گذاشتند، مقام دادند، زندگی ما رو تامین کردند، همۀ اینها رو برای یک شب، و اون امشبه که به من احتیاج دارند. بگم نه؟»
به چشمهایم زل زد و گفت
"با هم درستش میکنیم!"
چه لذتی داشت این "باهم"،
حتی اگر باهم، هیچ چیزی هم درست نمیشد
حتی اگر تمامِ سرمایهام بر باد میرفت
حسی که به واژهٔ "باهم" داشتم را
با هیچ چیزی در این دنیا، معاوضه نمیکردم...
لیلیان هلمن
شايد شما الان در برهه سختی از زندگيتان قرار گرفته باشيد اما اجازه دهيد شما را به چالش بكشم. .از كلمات، نه برای توصيف موقعيتتان،
بلكه برای تغيير آن استفاده كنيد! از كتاب به عنوان راهنمايی روزانه در جهت اعلام پيروزيتان استفاده كنيد. سلامتی را اعلام كنيد، خوبی را اعلام كنيد، فراوانی را اعلام كنيد. با آنچه میگویید به سرنوشت خود جان میبخشید..
📚 آرامش در پرتو ایمان
✍جوئل اوستین
کسانی که بر ناتوانی زنان در عرصه هایی به جز خانواده تاکید می کنند ، هدف اصلیشان این است که فرو دست بودن آنها را در زندگی و خانواده تداوم بخشند. زیرا عموم مردان هنوز برایشان دشوار است که بپذیرند با فردی برابر خود زندگی می کنند ...
✍جان استوارت میل
📚 انقیاد زنان
ترجمه: علاءالدین طباطبایی
اثر شوفر چیست؟
✍عادل صلواتی
ماکس پلانک بعد از اینکه جایزه نوبل را در سال ۱۹۱۸ میگیرد یک تور دور آلمان می گذارد و در شهرهای مختلف درباره کوانتوم مکانیک صحبت میکند. چون هر دفعه دقیقا یک محتوا را ارائه میکند راننده اش احساس می کند که همه مطالب را یاد گرفته است.
او روزی به آقای پلانک می گوید«شما از تکرار این حرفها خسته نمیشوید؟ من الان می توانم به جای شما این مطالب را برای دیگران ارائه کنم. می خواهید در مقصد بعدی که شهر مونیخ است من سخنرانی کنم و شما لباس من را بپوشید و در جلسه بنشینید ؛ برای هردوی ما تنوعی ایجاد میشود». پلانک هم قبول میکند!
شوفر خیلی خوب در جلسه درباره کوانتوم مکانیک صحبت میکند و شنوندهها هم خیلی لذت میبرند. در انتهای جلسه فیزیکدانی بلند میشود و سوالی را مطرح میکند. شوفر که جواب سوال را نمی داند در نهایت خونسردی میگوید «من تعجب میکنم که در شهری پیشرفته مثل مونیخ سوالهایی به این اندازه ساده میپرسند که حتی شوفر من هم میتواند جواب بدهد! شوفر عزیز، لطفا شما به سوال ایشان پاسخ دهید».
امروزه در علم مدیریت اسم این اثر را «اثر شوفر» گذاشته اند. این اثر ناشی از نوعی توهم دانايی است که افراد همه چیز دان بیشتر به آن مبتلا می شوند. باید توجه کرد که دانش مانند کوهی یخی است که بخش کمی از آن قابل رویت است و بخش اعظم آن را نمی توان مشاهده کرد. افراد سطحی نگر صرفا بخش قابل مشاهده دانش را می بینند و گمان می کنند که کل دانش را دریافت کرده اند در حالی که این فقط توهمی از دانايی است.