اگه کتابی رو که میخوای توی قفسه نمیبینی، بنویسش!📝 گنجینهی توصیههای نویسندگی، ایده، اصطلاحات داستاننویسی، فراخوان ادبی، نقد و... برای نویسندهها.📚 ✒| تبلیغات: @benevis_s_ads ✒| درباره بنویس:️ @benevis_s_in ✒| ارتباط: @TheAdmin_Here
خرید کتابهای فانتزی و عاشقانه هیجانانگیز با کلی هدیه و تخفیف ویژه🙂↔️📓
Читать полностью…🎵|• #موسیقی
نوای فلوتی پر از قولهای صمیمانه و تجربههای نو. آهنگی پر از الهام و داستانهای کوتاه و شنیدنی.✨
✏️ @benevis_s
📝|• #پرسش_شما
سلام امیدوارم حالتون خوب باشه💜
میخواستم بپرسم شما میدونید چطوری باید رمان خودمون رو تو سایتهایی مثل رمانکده و... قرار بدیم؟ ممنون میشم راهنماییم کنید🫂
🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاهها بنویسید. اگه میخواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.
✏️ @benevis_s
📝|• #پرسش_شما
من دارم روی یه داستانی کار میکنم که تم مافیایی و جنایی داره و فساد و جنایت نقش خیلی اساسیای رو ایفا میکنه توش. برای همین الفاظ رکیک و صحنه های جنسی داره. صرفا فقط برای آب و تاب دادن هم نیست، حس میکنم وجودشون واقعاً ضروریه برای به تصویر کشیدن عمق فساد جهان داستان و شخصیت هاش. فقط مطمئن نیستم که تا چه حد میتونم پیش برم که بقول معروف سرریز نکنه و باعث ضربه زدن به محتوام نشه. اگه راهنماییم کنید ممنون میشم.
🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاهها بنویسید. اگه میخواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.
✏️ @benevis_s
🖌|• نقاشیِ میسی ماتیلدا روی لبهی کتاب «ارباب حلقهها»، اثر جی. آر. آر. تالکین.
اینستاگرام | maisie_matilda?lang=en">تیکتاک
🐉|• صحنهای تاثیرگذار و هم شاد و هم غمناک🫂
✏️ @benevis_s
📚|• در هر فصل چی رو توصیف کنیم؟!
🌺بهار: گلهای شکوفا، باران بهاری، بچههای حیوانات، بیدار شدن از خواب زمستانی
☀️تابستان: تابش خورشید، منظره سرسبز، رنگهای زنده
🍂پاییز: برگهای ریزان، فصل برداشت، رنگهای گرم و زمینی
☃️زمستان: منظرهی برفپوش، درختان لخت، بادهای سرد و یخبندان
📝#فصل_نوشت
✏️ @Benevis_s
🎵|• #موسیقی
این موسیقی نوستالژیک احساس دلتنگی آدم رو زنده میکنه... چه خاطرهای در قلبت زنده شد؟❤️🩹✨
✏️ @benevis_s
📝|• #پرسش_شما
سلام وقت همگی بخیر.
تازگی ها یه مشکلی توی نوشتن برام پیش اومده، اینکه نمیتونم روی شخصیت پردازی کار کنم، ساخت یه شخصیت برام آسونه و همینطور اینکه چه نقشی توی داستان داشته باشه ولی وقتی میخوام دیالوگی از زبونشون بنویسم درکی از شخصیت ها ندارم تا رباتی یا به دور از کاراکتر خودشون نباشن. ممنون میشم اگه ایده ای برای رفع این مشکل دارید باهام در میون بذارید.
🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاهها بنویسید. اگه میخواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.
✏️ @benevis_s
•[📚]• امروز ۱۷ اکتبر، #زادروز «آرتور میلر»، نمایشنامهنویس آمریکایی است.
•[📘]• میلر معمولاً مرکز توجه مردم بود، بهویژه در دهههای ۴۰ و ۵۰ و ۶۰ میلادی. آن زمان جایزه پولیتزر برای نمایشنامه را دریافت کرد، در کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی مجلس شهادت داد و با مریلین مونرو ازدواج کرد.
•[📕]• در سال ۱۹۴۸ معروفترین اثرش مرگ فروشنده را در عرض شش هفته نوشت. این نمایشنامه به یکی از آثار کلاسیک دنیای تئاتر تبدیل شد.
•[📒]• دوست میلر، الیا کازان، در سال ۱۹۵۲ علیه شش کمونیست شهادت داد و این باعث شد دوستی او با میلر به هم بخورد. میلر نمایشنامه ساحرهسوزان را نوشت که آن خبرچینی را به شکار جادوگران سلیم در قرن هفده تشبیه میکرد. بعد از آن کمیته فعالیتهای ضدآمریکایی مجلس به او علاقهمند شد و احضارش کرد. میلر به وطنپرستیاش شهادت داد اما حاضر نشد دوستان کمونیستش را اسم ببرد. او را به جرم تحقیر کنگره محکوم کردند.
💠• نمایشنامه «مرگ فروشنده»
✏️ @benevis_s
1🥀| «یادم رفت.»
«آخه کی یادش میره بمبی رو که کرهی زمین رو منفجر میکنه خنثی کنه؟!»
«چه سوال احمقانهای. معلومه که من.»
~•~•~•~•~•~•~•~•~•
2🥀| «نمیدونم شما خانمها و آقایان به دعا اعتقاد دارید یا نه، اما اگه دارید الان زمان خوبیه.»
📚 #Writing_Prompt
✏️ @benevis_s
🖌• اینجا فلشفیکشن رو معرفی کردیم و توضیح دادیم. [آرشیو کامل اینجا]
🖌• این هم از دو نمونه فلشفیکشن واقعاً کوتاه:
نام داستان: شکار
نویسنده: ام. استنلی بوبین
بنگ.
من دیگر شراب نمیخورم.
ترکیب کت بینی و دستکش گربه ای>>>
☁️بهای ستبرای ثبت سفارش پیام بدین𓆱↶
☁️کاموای ایرانی: 600
☁️کاموای ترک: 860
🩵اعتمادتون: @guguli_etemad
#دستکش #کلاه
📖|• #تمرین توصیف با حواس پنجگانه!
👃|• این قسمت: بویایی
🌻|• به کمک حس بویایی، پدیدههای زیر رو به وضوح و قابلتصور توصیف کن.
دود آتش
گلولای خیس
گل وحشی
زمین گرم و خشک
برگهای پوسیده
عسلِ کندو
گوشت روی آتش
صمغ کاج
سنگهای خیس
باران تازه
توت وحشی
گرده گل
پوست درخت
گوگرد چشمه
میوه پلاسیده
توت نرسیده
سیر وحشی
شیره افرا
خاکِ کندهشده
پونه کوهی
1🥀| «یک جهان، هشت سیاره، هفت اقیانوس، هفت قاره، هشتصد و نُه جزیره، دویست و چهار کشور و باز هم من اونقدر بدشانس بودم که تو رو ملاقات کنم.»
~•~•~•~•~•~•~•~•~•
2🥀| «حالت چطوره؟»
«خب، الان فقط ابروهام درد نمیکنه.»
📚 #Writing_Prompt
✏️ @benevis_s
شبح پرسید: گم شدی؟خرید کتاب دارک رمنس هیجانی از عشق یک دختر به یک روح❤️🩹✨
اوفلیا گفت: من و گم شدن؟ محاله! اینجا کلیساست دیگه، من مثل کف دست اینجا رو میشناسم.
اما وقتی سرش رو برگردوند خبری از کلیسا نبود. اسم عمارت روی دروازه ورودی نوشته بود: «فنتزما»
اینجا پر از ترجمههای بیسانسور و کتابهای زبان اصلیه:)📚Читать полностью…
[تصویر: هوش مصنوعی اَلی در The 100]
📚|• معرفی #تروپ
👾|• چهلوسه: سیطره هوش مصنوعی (AI Takeover)
🦾|• وقتی توی داستان هوش مصنوعی داریم، احتمالش زیاده که نسبت به کُدنویسیش یاغی بشه و علیه انسانها قیام کنه؛ مثلاً بخواد انسانها رو بکشه یا به دنیا حکومت کنه. این ایده در داستانهای علمی-تخیلی محبوب بوده اما اخیراً تهدیدش واقعیتر شده.
🤖|• مثالها:
● هوش مصنوعی اسکاینت در فیلمهای «Terminator»، تصمیم گرفت باعث آخرزمان هستهای بشه و بعد رباتهای نابودگر تولید کنه. کشتن انسانها تصمیم دفاعی اسکاینت بود، چون مردم تصمیم گرفتن خاموشش کنن و شکست خوردن.
● در داستان کوتاه «دهانی ندارم و باید جیغ بکشم»، انسانها برای کنترل جنگ اَبَرکامپیوتری به نام AM طراحی میکنن که خودآگاه میشه، از نفرت شدید بشر رو نابود میکنه و تنها پنج نفر رو زنده نگه میداره.
● در فیلم «The Matrix»، انسانها اونقدر بابت بیکاری نسبت به رباتها تهاجمیاند که جنگ رباتی راه میافته و انسانها شکست میخورند.
✏️ @benevis_s
وقتی وانمود میکردم باهوشام، همه میگفتند «بهبه... چه هوشی.» وقتی ادای خنگها را درمیآوردم، شایعهٔ خنگیام سر زبانها بود. وقتی وانمود میکردم در نوشتن ناتوانام، میگفتند «خب نمیتواند بنویسد.» ادای دروغگوها را که درمیآوردم دروغگو میخواندندم. وقتی مثل پولدارها رفتار میکردم انگِ پولداری بهم میچسباندند. وقتی بیقید و سهلانگار رفتار میکردم جزوِ سهلانگاران به حسابم میآوردند. ولی زمانی که ندانسته از دردی که بهراستی داشتم نالیدم، چو انداختند که دارد ادا درمیآورد و ساختگیست.
📚| شایو؛ پایین رفتن خورشید
👤| اوسامو دازای
🔥| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
لایههای جوّ زمین
از اون مطالب عمومی که شاید به درد نوشتههاتون خورد.🌚🌏
- تا حالا درباره سفینهها، هواپیماها، بالنها و شهابسنگها نوشتین؟🚀
✏️ @benevis_s
ما، بچههای این دورهوزمانهایم،
این زمانهی سیاسی.
تمامِ طولِ روز، تمامِ طولِ شب،
همهی موضوعها و حرفها – چه مالِ تو باشند، چه ما، چه آنها –
همه، موضوعهای سیاسیاند.
چه دوست داشته باشی، چه نداشته باشی،
ژنهایت، سابقهی سیاسی دارند،
پوستت رنگِ سیاسی دارد
و چشمهایت، نگاهِ سیاسی دارند.
هر چیزی که بگویی، منعکس میشود
و حتی اگر چیزی نگویی،
سکوتت برای خودش حرف میزند؛
پس در هر دو صورت، داری سیاسی حرف میزنی.
حتی وقتی در جنگل قدم میزنی،
داری روی زمینِ سیاسی
قدمهای سیاسی برمیداری.
شعرهای غیرسیاسی هم، سیاسیاند،
و ماهی که بالای سرِ ما میدرخشد هم
دیگر کاملا شکلِ ماه نیست.
بودن یا نبودن، مسئله این است؛
و اگرچه درکش سخت است،
اما این مسئله، مثلِ همیشه، مسئلهای سیاسیست.
برای رسیدن به مفهومی سیاسی،
حتی لازم نیست انسان باشی؛
موادِ خام هم میتوانند سیاسی باشند،
یا حتی غذاهای پروتئینی، یا نفتِ خام.
و یا میز کنفرانسی که
بر سر شکلش چندین ماه دعوا بوده:
آیا باید دربارهی مرگ و زندگی
سرِ میز گِرد قضاوت کرد، یا میز مربع؟
و در ضمنِ همین دعوا و جر و بحث ها
آدمها هلاک میشوند،
حیوانها میمیرند،
خانهها میسوزند،
و مزارع از بین میروند،
درستِ مثلِ زمانهای قدیم
که همه چیز، کمتر سیاسی بود.
👤| ویسلاوا شیمبورسکا
🕊| #شعر
✏️ @benevis_s
📝|• #پرسش_شما
سلام
مسیر داستانم رسیده به صحنه چاقو خوردن بنده خدایی، ولی هرکاری میکنم خشکیدم، نمیدونم چطور صحنه رو در بیارم
قبلا موقع طراحی سناریو اینقدر سخت بنظر نمیرسید بعد گیر کردم😂
جزئیاتش اینه که از دید فردیه که قراره چاقو بخوره.
درگیری میشه، چاقو رو طرف مقابل زودتر برمیداره، چاقو میخوره به قسمت راست شکمش
از بدنم آخه هیچی حالیم نیست😂 نمیدونم جز پهلو حساب میشه یا نه، اسم دیگه ای داره
نمیخوام صحنه خشک و بی روح دربیاد، که تا اینجا موفق نبودم
نیاز به یه جرقه، به کلمات و جمله ای دارم که راهم بندازه خودم ردیفش کنم...ممنون
🌈- نظرتون رو در بخش دیدگاهها بنویسید. اگه میخواید ناشناس باشه، این لینک ناشناسه.
✏️ @benevis_s
🖌|• در «گرتهسرایی» (Blackout Poetry)، هنرمند با سیاه کردن و نگارگری روی واژههای اضافهی یک صفحه متن، شعری میسازه.
🖍|• چند نمونه گرتهسرایی در این پست.📚✨
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: مرگ فروشنده
🌀 نویسنده: آرتور میلر
این نمایشنامه تصویری از سرمایهداری و انسان امروزی است. ظاهری زیبا اما باطنی به هم ریخته و ویران.
روایت مرد فروشندهای است که سالها به همسرش خیانت میکند و حالا در واپسین روزهای زندگی از این کار پشیمان میشود و قصد دارد به همسرش بگوید. اما زندگی برای او تصمیم دیگری دارد...
اصغر فرهادی کارگردان برنده اسکار در سال ۱۳۹۴ فیلم فروشنده را با اقتباس از این نمایشنامه ساخت.
✏️ @benevis_s
#تمرین📝
✍داستانی بنویس که با یکی از این جملهها شروع و/یا تموم بشه:
● تکون نخور.
● هیچوقت از تاریکی نمیترسیدم.
● احساس گناه نمیکنم، همینه که ترسناکه.
✏️ @benevis_s
قورباغه توندار فقط 50 تومن!!🐸🌱
✧دنبال بافتنی های ترند و آویزای پینترستی میگردی؟ 💚😀
✧اینجا هرچیزی برات بافته میشه فقط کافیه عکسشو برام بفرستی🍓🌿
@Guguli_baft 🍀
@Guguli_baft 🍀
@Guguli_baft 🍀
𖡼𖤣𖥧𖡼𓋼𖤣𖥧𓋼𓍊𖡼𖤣𖥧𖡼𓋼𖤣𖥧𓋼𓍊
•|📚|• آرشیوی از پستهای درباره ژانر رستاخیزی و پسارستاخیزی🌚🔥
[Apocalyptic & post-apocalyptic]
💜• توضیح با مثال
💙• معرفی مختصر
💚• ایدههای پایان دنیا
بخش اول | بخش دوم | بخش سوم
💛• چند ایده
🧡• چیزهای پساآخرالزمانی
❤️• نوشتن آخرزمان زامبیها
📝|• #آرشیو
✏️ @benevis_s
درد دارد وقتی ساعتها مینشینی و به حرفایی که هیچ وقت قرار نیست بگویی فکر میکنی.
👤| هاینریش بل
🔥| #دیالوگ
✏️ @benevis_s
#کتاب 📚
🌀 نام: آخرین روز یک محکوم و کلود ولگرد
🌀 نویسنده: ویکتور هوگو
راوی داستان مردی است که کمی بعد اعدام خواهد شد. ما هیچچیز دربارهٔ آن مرد نمیدانیم. نه میدانیم نامش چیست و نه حتی میدانیم چه جرمی مرتکب شده است، اما هراس و پریشانیِ او را بهخوبی درک میکنیم.
کلود ولگرد هم داستانی درباره کارگر فقیری است که او را کلود دلگرد صدا میکنند. هوگو این داستان را بر اساس زندگی واقعی آن کارگر نوشته و شرح داده که تنها واقعیات را بازگو کرده است.
هوگو در این دو اثر هم مانند شاهکارش، بینوایان، گوشههایی از تاریخ و جامعه فرانسه را به تصویر کشیده و به باد انتقاد گرفته است.
✏️ @benevis_s