@bazaryabimodern118 صفحه دکترسبک روح مدرس،مشاوراجرایی، بازاریابی وبرندینگ تلفن 09213163749 www.hassansabokroh.blogfa.com Www.hassansabokroh.blogsky.com Www.hassansabokroh.blog.ir Email:mmodernmarket1987@gmail.com www.Instagram.com/Bazaryabimodern1987
🔴▪️دلیل هفت مشکل رایج مدیران چیست؟
@bazaryabimodern1987
1⃣کارمند خوب پیدا نمیشود: مشکل از آنجاست که مهارت کافی در استخدام نداریم. استخدام دیگران دشوار است ولی امکانپذیر است.
2⃣هیچکس کار را مثل خود آدم انجام نمیدهد: باید در «واگذاری کارها» مهارت بیشتری کسب کنیم تا کارمندان کار را به خوبی انجام دهند.
3⃣اگر من نباشم کارمندان کار نمیکنند: اگر رهبر خوبی باشیم و به کارمندان انگیزه بدهیم کارها به خوبی انجام خواهند شد.
4⃣اگر به کارمندان آزادی و اختیار میدهیم سوءاستفاده میکنند: مشکل آنجاست که سیستمی مبتنی بر معیارهای عددی برای سنجش عملکرد کارکنان نداریم.
5⃣آنقدر سرم شلوغ است که فرصت ندارم: مدیریت زمان ضعیفی داریم.
6⃣شرایط اقتصادی خوب نیست و نمیتوان کاری کرد: به اندازه کافی بر بازاریابی تمرکز نکردهایم. با شنیدن کلمه بازاریابی بلافاصله به فکر بیلبورد و تبلیغات چند میلیونی نیفتید. راههای ارزانی وجود دارد که میتواند مشتریان زیادی ایجاد کند.
7⃣رقیبان نمیگذارند فروش خوبی داشته باشیم: مشکل آنجاست که استراتژی مناسبی ندارید. آنقدر در کارهای روزانه غرق شدهاید که دیدگاه بلندمدت را از دست دادهاید.
@bazaryabimodern1987
💢مدیر اجرایی مشتری
@bazaryabimodern1987
👈یکی از مشخصات شرکتهای مدرن، داشتن واحدی به نام واحد مشتری در ساختار سا زمانیشان است. در واحد مشتری، مشاغل گوناگونی مثل مدیر اجرایی مشتری (Account Executive) وجود دارد
👈مدیر اجرایی مشتری، طبق تعریف سولومون، وظیفه رسیدگی به تعاملات روزمره بین شرکت و مشتریان، به خصوص مشتریان اصلی را برعهده دارد و برای این منظور باید این سه وظیفه را به خوبی انجام بدهد:
1️⃣ارتقاء کیفیت، سرعت، دقت و راحتی فرایندهای کاری شرکت که یک سر آنها به مشتری ختم میشود
2️⃣نظارت مستمر بر اجرای تعهدات شرکت نسبت به مشتری به گونهای که تمام تعهدات به مشتری، در زمان مقرر انجام شود
3️⃣نظارت مستمر بر میزان رضایت و شکایات احتمالی مشتری و پیگیری حل مشکلات احتمالی به گونهای که مشتری مجبور نشود برای حل مشکلاتش با بخشهای مختلف شرکت تماس بگیرد
@bazaryabimodern1987
▫️اینکه آنها به یک مشاور مالی مراجعه کردهاند نشان میدهد که هوش و حواس جمعی دارند و شما با صحبت با آنها باید باعث تحریک این هوش و ذکاوت شوید.
۴ - در مورد دستمزد بدون تعارف، صحبت کنید.
این بخش از مکالمه میتواند ناخوشایند باشد، اما اگر از مقدمات درست به آن برسید، کارتان سادهتر میشود.
▫️مشتریها به دنبال پاسخهای صادقانه هستند، نه پاسخهای گیجکننده و مبهم.
▫️اگر فقط میزان مشخصی دستمزد دریافت میکنید، همین را به آنها بگویید.
▫️اگر قرار است به خاطر فروختن کالای خاصی میزانی از سود هم دریافت کنید، آن را هم بگویید.
▫️همچنین باید کشف کنید، مشتریتان به دنبال چه نوعی از سرمایهگذاری هستند.
▫️از آنها بپرسید که بیشتر محافظه کارند یا ریسکپذیر؟ بعد در مورد روشی که معمولا برای این قبیل مشتریها به کار میبرید، با آنها صحبت کنید.
حتما در پایان ملاقات سؤالات و موضوعاتی که برای مشتری مهم بودهاند را مرور کنید.
▫️با این کار آنها میفهمند که شما متوجه نیازهای آنها هستید و نگرانیهایشان را جدی میگیرید.
▫️فراموش نکنید که از مشتری به خاطر وقتی که گذاشته است، تشکر کنید و به او اطمینان دهید که برای پرسیدن سؤال یا در میان گذاشتن نگرانیهایی که بعدا ممکن است پیش بیاید میتواند با شما تماس بگیرد.
🔹 سخن آخر
وقتی یک مشتری جدید را ملاقات میکنید، قطعا نمیخواهید اولین دیدار به آخرین دیدار تبدیل شود.
▫️بنابراین، هنگام ملاقات کمی بیشتر برای آماده شدن وقت بگذارید، مرتب و دقیق باشید و به مشتریهای بالقوه، نشان دهید که همهی تلاشتان را میکنید و به رفاه مالی آنها در آینده، اهمیت میدهید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️یکی از اصول سخنرانی عالی، درک مخاطب است. برای این کار باید ویژگیهای زیر را در مخاطب خود در نظر بگیرید:
@bazaryabimodern1987
1⃣مشخصات: مخاطبان چه کسانی هستند؟ چه عامل مشترکی آنها را دور هم جمع کرده است؟
2⃣نیازها: چرا در این ارائه شرکت کردهاند؟ پس از ارائهی شما، آنها باید چه چیزی بدانند؟
3⃣خواستهها: از ارائه چه میخواهند؟ آیا هدفشان افزایش دانش، یادگیری موضوعی خاص یا سرگرمی است؟ چطور میتوانید پیام خود را با علایق آنها مرتبط سازید؟
4⃣انتظارات: در مورد محتوا و مدت ارائه چه انتظاری دارند؟
5⃣دانش کنونی: تا چه حد توضیحات باید فراهم کنید؟ چه پیشفرضهایی میتوانید داشته باشید؟
🔹تنها زمانی میتوانید محتوای مطلوبی آماده کنید که مخاطبتان را بهخوبی بشناسید. اگر از این مرحله سرسری بگذرید، ممکن است ارائهای با محتوای غنی اما بیارتباط داشته باشید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️ترفندهاى جذب مشترى
@bazaryabimodern1987
1⃣برای جذب مشتری جدید هیچ گاه از مشتری قدیمی غافل نشوید. اگر چه جذب مشتری جدید کاری جذاب است ولی اگر مشتری قدیمی چنین بپندارد که اهمیت خود را از دست داده است از شما دور خواهد شد.
2⃣پس از بروز مساله (از نظر ارتباط با مشتری) هر چه سریع تر آن را حل کنید.
3⃣همیشه حالت برد برد را با مشتری به وجود بیاورید.
4⃣همیشه حق با مشتری نیست ولی مساله مهم تفهیم این موضوع به مشتری است.
5⃣مشتری خواستار لذت است نه تامین رضایت.
6⃣فراموش نکنیدکه مشتری حق انتخاب دارد.
7⃣برای پی بردن به خواست مشتری به حرفهای او گوش فرا دهید.
8⃣درباره خدمات دیدگاه مثبت داشته باشید.
9⃣خود را به جای مشتری بگذارید تا احساسات او را درک کنید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️رفتار خود را تغییر دهید، لازم نیست احساسات خود را تغییر دهید.
@bazaryabimodern1987
⭕️این کاملا طبیعی است که نسبت به کسی، احساس ناراحتی یا نفرت داشته باشید. لااقل فعلا تلاش نکنید که آن احساس را تغییر دهید. در عوض بکوشید رفتار خود را تغییر دهید.
✅ به برخی از این کارها فکر کنید:
🔸شاید بتوانید در دفتر او توقفی کوتاه داشته و در کنار هم چای بنوشید.
🔸شاید بتوانید برای کارمند آن شخص، یک ایمیل بفرستید و از یکی از رفتارهای تحسین برانگیز او تشکر کنید.
🔸شاید بتوانید با رییس آن شخص صحبت کرده و از خوبیهای او بگویید.
🔸یک بار می توانید بدون هدف کاری و صرفا با هدف دیدار یکدیگر، او را به یک نهار یا شام دعوت کنید.
🔸فیلم یا کتابی که فکر میکنید موردعلاقه اش است را برایش ارسال کنید.
حتی میتوانید یک گام بیشتر در مسیر مسئولیت پذیری بردارید: دفعه بعد که با آن شخص صحبت میکنید، با او در مورد اینکه چطور می توان روابط موجود را بهتر کرد، صحبت کنید.
@bazaryabimodern1987
🔴۱۰ نکتهی مفید برای بالا بردن مهارتهای ارتباطی :
@bazaryabimodern1987
🔸 یک شنوندهی واقعی باشید!
🔸 حس همدردی خود را تقویت کنید
🔸مختصر و مفید صحبت کنید
🔸 شنونده خود را بشناسید
🔸حواسپرتی را کنار بگذارید
🔸 سوال مطرح کنید
🔸 داستان تعریف کنید
🔸 داشتن آمادگی ذهنی برای شروع و مدیریت گفتگوی کوتاه
🔸پرهیز از بیان کلمات غیرضروری در مکالمات
🔸 به زبان بدن دقت کنید.
@bazaryabimodern1987
💢چهار ریسک اصلی در یک کسب و کار
@bazaryabimodern1987
1️⃣ریسکهایی که باید آنها را بپذیرید
👈این ریسکها، مواردی هستند که اگر آنها را نپذیرید، کسب و کارتان نمیتواند رو به جلو حرکت کند و موفق شود
2️⃣ریسکهایی که به شما به عنوان رهبر ربطی ندارند
👈این ریسکها، مواردی هستند که پذیرش و مقابله با خطرات آنها، وظیفه یک مدیر یا واحد شرکتتان است و شما به عنوان رهبر نباید در آنها دخالت کنید. مثلا ریسک استخدام نیرو برای یک واحد، به عهده مدیر آن واحد است و رهبر سازمان در این قبیل ریسکها دخالت نمیکند
3️⃣ریسکهایی که میتوانید تحمل کنید
👈این قبیل ریسکها، خطر و هزینهشان کم است، ولی فایده زیادی برای شرکت دارند. مثلا ریسک انجام یک کمپین خلاقانه به صورت محدود، بسیار کمخطر و کمهزینه است، ولی دو فایده مهم دارد: کارمندان واحد بازاریابی تجربه کسب میکنند و اگر کمپین موفق از آب دربیاید، فروش را افزایش میدهد
4️⃣ریسکهایی که نباید بپذیرید
👈این دسته از ریسکها، خطرات و هزینههای سنگینی دارند، ولی فایده پذیرش آنها بسیار کم است. در نتیجه، یک رهبر عاقل به هیچ وجه این ریسکها را نمیپذیرد. برای مثال، عرضه یک محصول کاملا جدید به صورت گسترده، ریسک بزرگی است که به هیچ وجه نباید زیر بار پذیرش آن بروید
@bazaryabimodern1987
💢چانهزنی حرفهای روی حقوق درخواستی یک داوطلب
@bazaryabimodern1987
1️⃣سعی کنید در ابتدای مصاحبه متوجه شوید که حقوق و مزایای فعلی و حقوق درخواستی داوطلب چقدر است. با پیدا کردن این دو عدد میتوانید محدوده حقوق پیشنهادیتان را پیدا کنید. اگر این کار را نکنید، قدرت چانهزنیتان را از دست میدهید
2️⃣برای تحلیل بهتر حقوق و مزایای فعلی داوطلب، شرایط کاری او را هم در نظر بگیرید. مثلا ممکن است داوطلب باید مسیری طولانی را طی کند تا به شرکت کنونیاش برسد، در حالی که مسیر شرکت شما خیلی نزدیکتر است. یادتان باشد از همین موارد به ظاهر بیاهمیت میتوانید برای چانهزنی روی حقوق درخواستی داوطلب استفاده کنید
3️⃣هنگام چانهزنی درباره حقوق درخواستی داوطلب، کل بسته پیشنهادیتان شامل حقوق پایه، مزایا، پورسانت، پاداش و غیره را مطرح و آن را با حقوق فعلی داوطلب مقایسه کنید
4️⃣در کنار مزایای مالی شرکتتان، امتیازهای معنوی و غیرمادی آن را هم برای داوطلب توضیح بدهید. مثلا محیط کاری لوکس، فرهنگ کاری عالی، امکان یادگیری، امکان رشد، بیمه تکمیلی و غیره را برای داوطلب به صورت کامل توضیح بدهید و سپس سراغ چانهزنی روی حقوق و دستمزد او بروید
5️⃣به داوطلب مدنظرتان بگویید در چه صورتی حاضر است با حقوق کمتری برای شما کار کند؟ یادتان باشد بسیاری از داوطلبان حرفهای حاضرند با شرایطی مثل ساعات کاری شناور، مرخصی تشویقی و غیره با حقوق کمتری برای شما کار کنند
6️⃣قبل از شروع چانهزنی درباره حقوق درخواستی داوطلب، یک بار دیگر نکات مثبت شغل مدنظرتان را برای او توضیح بدهید و به او تاکید کنید که این شغل چه تاثیری روی رزومه و آینده کاری او دارد
7️⃣از داوطلب بخواهید قبل از هر تصمیمی با دوستان، فامیل و همکاران فعلیاش مشورت کند. یادتان باشد عجله کردن برای عقد قرارداد با فرد داوطلب، این موضوع را به ذهن او متبادر میکند که از نظر نیروی انسانی خیلی در مضیقه و فشار هستید و در نتیجه، احساس میکند میتواند حقوق بیشتری از شما بگیرد
@bazaryabimodern1987
🔴چگونه انتظارات از خودتان را تنظیم کنید؟
@bazaryabimodern1987
* کار کردن برای یک فرد موفق میتواند الهام بخش باشد، اما در عین حال میتواند خستهکننده باشد. اگر نگران گزارش دادن به مدیری با استانداردهای بسیار بالا هستید، نشریه هاروارد بیزنس ریویو چند استراتژی پیشنهاد کرده است که میتواند به شما کمک کند تا با آنها کارآمدتر کار کنید.
* با تعدیل نتظارات خود و آنها شروع کنید. در مورد ظرفیتها و توانایی خود در تکمیل کاری که از شما خواسته میشود، به طرز بیرحمانهای با خود صادق باشید. چه چالشهایی وجود دارد که میتوانید با آن روبرو شوید؟ اصلاً برای رسیدگی به چه چیزهایی امکانات ندارید؟ یک جدول زمانی واقعا واقعبینانه چیست؟
* در مرحله بعد، این انتظارات را به طور واضح و بدون عذرخواهی با رئیس خود در میان بگذارید. برای پیشبینی حمایتی که ممکن است به آن نیاز داشته باشید، با مدیرتان کار کنید، پاسخ پرسشهایی که ممکن است داشته باشید را بیابید، و پیشبینی روشنی از دستاوردهایی که میسر هستند یا نه، داشته باشید. این مکالمه نه تنها به شما کمک میکند از قول دادن بیش از حد و ناتوانی در انجام تعهداتتان جلوگیری کنید، بلکه میتواند فرصتهای بالقوه رشد را برای شما و رئیستان آشکار کند.
* در نهایت، اگر مدیر موفقی دارید که شما را با درخواستهای پی در پی بمباران میکند، از او بخواهید که در اولویتبندی به شما کمک کند. به آنها دریچهای واضح از وظیفهای که روی آن کار میکنید بدهید تا بتوانند به شما کمک کنند تصمیم بگیرید که ابتدا چه کاری انجام دهید و چقدر زمان برای آن صرف کنید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️رفتار خود را تغییر دهید، لازم نیست احساسات خود را تغییر دهید.
@bazaryabimodern1987
⭕️این کاملا طبیعی است که نسبت به کسی، احساس ناراحتی یا نفرت داشته باشید. لااقل فعلا تلاش نکنید که آن احساس را تغییر دهید. در عوض بکوشید رفتار خود را تغییر دهید.
✅ به برخی از این کارها فکر کنید:
🔸شاید بتوانید در دفتر او توقفی کوتاه داشته و در کنار هم چای بنوشید.
🔸شاید بتوانید برای کارمند آن شخص، یک ایمیل بفرستید و از یکی از رفتارهای تحسین برانگیز او تشکر کنید.
🔸شاید بتوانید با رییس آن شخص صحبت کرده و از خوبیهای او بگویید.
🔸یک بار می توانید بدون هدف کاری و صرفا با هدف دیدار یکدیگر، او را به یک نهار یا شام دعوت کنید.
🔸فیلم یا کتابی که فکر میکنید موردعلاقه اش است را برایش ارسال کنید.
حتی میتوانید یک گام بیشتر در مسیر مسئولیت پذیری بردارید: دفعه بعد که با آن شخص صحبت میکنید، با او در مورد اینکه چطور می توان روابط موجود را بهتر کرد، صحبت کنید.
@bazaryabimodern1987
💢به فروش به چشم یک معامله نگاه نکنید
@bazaryabimodern1987
👈فروشندگان ضعیف فقط روی بستن قرارداد و فروختن محصولشان تمرکز میکنند. اما فروشندگان موفق روی برقراری رابطه بلندمدت با مشتری تمرکز میکنند. رویکرد شما کدام یک از اینهاست؟
👈فروش صرفاً به معنای فروختن یک محصول یا خدمت به یک مشتری بالقوه نیست. فروش به معنای برقراری یک رابطۀ اعتمادزا و مشارکتجویانه با مشتری است و برای این منظور باید به منبعی مطمئن برای مشتری تبدیل شویم تا بتواند برای حل مشکلات مزمن خود و رفع نیازها و خواستههای رو به افزایشاش روی ما حساب کند
👈برای همین، برای تبدیل شدن به یک فروشندۀ حرفهای و موفق، ابتدا باید هدف اصلیمان از فروش و فلسفۀ کاریمان در شغل فروشندگی را بر اساس این نکتۀ مهم تعریف کنیم: «ما به این دلیل شغل فروشندگی را انتخاب کردهایم که بتوانیم محصولی به مشتری بفروشیم که مشکلاش را حل کند و پایه و اساس یک رابطۀ بلندمدت بین ما و مشتری قرار گیرد»
👈اگر رویکرد ما در ارتباط با مشتری، به جای آن که یک رویکرد بلندمدت باشد، یک رویکرد کوتاهمدت باشد، صرفاً روی فروش هر محصول یا خدمتی که آمادۀ فروش داریم، تمرکز میکنیم و کاری به این موضوع نداریم که آیا این محصول یا خدمت واقعاً به درد مشتری میخورد یا نه
👈اما اگر رویکرد ما ایجاد یک رابطۀ بلندمدت و سودمند با مشتری است، به جای آن که فقط یک بار محصول یا خدمتی را به مشتری بفروشیم و سودی از این راه به دست بیاوریم، روی معرفی و عرضۀ محصول و خدمتی به مشتری تمرکز میکنیم که واقعاً برای مشتری مفید است، حتی اگر سود آن برای ما کمتر از بقیۀ محصولات و خدماتمان است
👈بدون شک، رویکرد ایجاد روابط بلندمدت با مشتری، زمان، منابع و انرژی زیادی از ما میگیرد، اما اگر بتوانیم با تعدادی مشتری خوب، روابطی قوی و پایدار ایجاد کنیم، در بلندمدت متوجه میشویم، زمان، منابع و انرژی که صرف این کار کردهایم، بسیار کمتر از یافتن مشتریان جدید و انجام یک معاملۀ کوتاهمدت با آنهاست
👈پس همیشه به این سوال فکر کنید که رویکرد شما در فروش چیست؟ آیا میخواهید زمان، منابع و انرژیتان را صرف یافتن مشتریان جدید و انجام یک معاملۀ کوتاهمدت با آنها کنید یا میخواهید زمان، منابع و انرژیتان را روی حفظ مشتریان ارزشمند کنونیتان و ارتقاء روابطتان با آنها سرمایهگذاری کنید؟
@bazaryabimodern1987
🔴▪️استیو جابز میگه نحوه ارائه هر چیز، اهمیت اون رو نشون میده؛
⭕️مهم نیست چی میگیم،مهم اینه که چطور اون رو بیان کنیم.
@bazaryabimodern1987
⬅️فن بیان یعنی ما بتونیم توی موقعیت های مختلف بیان و صدای استاندارد رو داشته باشیم و مهمتر اینکه خودمون باشیم
↙️از مزایای فن بیان خوب اینه که می تونیم فرد تاثیر گذاری باشیم و احترام دیگران رو بدست بیاریم
⬅️از طرفی باعث بهتر شدن روابط خانوادگی و اجتماعیمون میشه
↙️ما یه دوره داریم که بهتون کمک می کنیم چطور یه بیان فوق العاده داشته باشید.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️مذاکره کنندگان سخت گیر دیرتر به نتیجه میرسند
@bazaryabimodern1987
⭕️ممکن ست فکر کنید که رفتار قاطعانه و نشان دادن قاطعیت به طرف مقابل، امری مهم و ضروری است. ولی این را در نظر داشته باشید که اگر شما را به سرسخت بودن بشناسند، این مشخصه ممکن است در مذارکره ها به زیانتان تمام شود.
❇️در واقع سابقه سخت گیر بودن، چند نتیجه نامطلوب برایتان به ارمغان می آورد. از جمله اینکه:
❌طرف بابدگمانی زیادی به شما نگاه میکند
❌بیش از حد معمول رفتار رقابتی از خود نشان می دهد.
✅در بررسی های اخیر که در خصوص تاثیر سابقه افراد بر چگونگی رفتار طرف مقابل با آنها صورت گرفت به این نتیجه رسیده اند که :
🔶«مذاکره کنندگان سرسخت دیرتر به نتیجه میرسند» به عبارت دیگر انسان ها در مواجهه با مذاکره کنندگان سرسخت رفتار تهاجمی و رقابتی بیشتری از خود نشان می دهند.
@bazaryabimodern1987
💢برندینگ داخلی را فراموش نکنید
@bazaryabimodern1987
👈اشتباهی که بسیاری از شرکتها در برندینگ انجام میدهند، این است که تصور میکنند برند فقط در ذهن مشتریان ساخته میشود. در حالی که برند هم باید در ذهن مشتریان و هم در ذهن کارمندان شرکتی که مالک آن برند است، ساخته شود
👈در حقیقت، اگر نتوانید کارمندان شرکتتان را با اصول برندتان هماهنگ و همراه کنید، قطعا نمیتوانید در برندینگ موفق شوید
👈به بیان دیگر، برندینگ خارجی (External branding) که در آن برندمان را در ذهن مشتریان هدف آن حک میکنیم، به تنهایی نمیتواند باعث موفقیت شما در برندینگ شود و برای موفقیت به برندینگ داخلی (internal branding) یعنی جا انداختن برند در ذهن کارمندانتان هم نیاز دارید
👈برندینگ داخلی، به خصوص در شرکتهای خدماتی که تعاملات گستردهای بین کارمندان شرکت و مشتریان برند وجود دارد، بسیار حیاتیتر و مهمتر است، به گونهای که اگر کارمندان یک شرکت خدماتی، درک درستی از برند شرکت نداشته باشند، صدمات جبرانناپذیری به آن وارد میکنند
👈به همین دلیل است که بسیاری از شرکتها، همان قدر که به برندینگ خارجی اهمیت میدهند، برای برندینگ داخلی هم هزینه میکنند
👈برای مثال، رستوران زنجیرهای پاندا اکسپرس که یکی از موفقترین رستورانهای زنجیرهای در آمریکاست، منابع مالی قابل توجهی را به برندینگ داخلی اختصاص میدهد تا بتواند اصول و مبانی برند پاندا اکسپرس را به تمام کارمندان شرکت، به خصوص آنهایی که با مشتریان سروکار دارند، آموزش بدهد
👈مثلا از آنجایی که یکی از وعدههای پاندا اکسپرس، ارایه غذاهای سالم و کم کالری است، شرکت به گارسونها و خدمه رستورانهایش پول میدهد تا به طور مرتب به باشگاه بروند و همیشه سر وزن ایدهآلشان باشند
👈یا چون خوشرو بودن، یکی از اصول مهم پاندا اکسپرس است، شرکت به طور مرتب برنامههای پیادهروی، طبیعتگردی و غیرهای را برای گارسونها و خدمه رستورانهایش برگزار میکند تا همیشه با روحیهای عالی با مشتریان شرکت رفتار کنند
@bazaryabimodern1987
💢بهترین ایده برای زمانی که همه مثل هم هستند
@bazaryabimodern1987
👈شما هم قطعا این صحبتها را بارها و بارها شنیدهاید: در بازاری که در آن هستیم، کالاهای شرکتهای مختلف یکسان است؛ مشتریان فقط به قیمت توجه میکنند؛ و هر نوآوری که در محصول یا خدمتمان ایجاد میکنیم، خیلی سریع توسط رقبا کپی میشود
👈در چنین شرایطی، فقط و فقط میتوانید با کمک یک برند قوی، خودتان را از رقبایتان متمایز کنید. یک برند به سه شیوه زیر تقویت و متمایز میشود:
1️⃣تمایز از طریق ویژگیهای فیزیکی و ظاهری
👈در این نوع تمایز، تلاش میکنیم ویژگیهای فنی و ظاهری محصولمان را تغییر بدهیم. برای مثال، برند کراکس را در نظر بگیرید که یکی از مشهورترین و محبوبترین برندهای در دنیاست. این برند با تغییر ظاهر صندلها و دمپاییهایی که عرضه میکند، توانسته به جایگاه فعلیاش برسد
👈یا به عنوان مثالی دیگر، ژیلت با کمک عرضه ریشتراشی که ظاهری متفاوت از ریشتراشهای رایج در بازار داشت، به جایگاه فعلیاش رسیده و رهبر بازار بزرگ ریشتراش در دنیا شده است
👈یا آکوآفینا، برندی که متعلق به کوکاکولاست، توانسته با افزودن ویژگیهای جدید به آب، مثل افزودن ویتامین به آن، خودش را از رقبا متمایز کند
2️⃣تمایز از طریق خدمات
👈در این روش، تلاش میکنیم برندمان را با خدمات قبل از فروش، حین فروش و پس از فروش از رقبایش متمایز کنیم
👈برای مثال، برند آکمه که معروفترین برند آجرهای ساختمانی در دنیاست را در نظر بگیرید. این برند صرفا با یک خدمت خاص توانسته خودش را از رقبا متمایز کند: تضمین این که آجرهای ما چون از خاک غنیشده ساخته شدهاند، تحت هیچ شرایطی نمیشکنند
👈یا برند ایسوزو که از معروفترین تولیدکنندگان کامیون و کامیونت در دنیاست، برای متمایز شدن از رقبا، میزان ضمانت محصولاتش را به 10 سال افزایش داده است
👈یا فروشگاه آستین، عرضهکننده انواع بازیهای آنلاین را در نظر بگیرید که برای تمایز از رقبایش، ایده «بیایید دور هم بازی کنیم» را اجرا کرده است. در نتیجه، مشتریان این برند با این که میتوانند بازی مدنظرشان را به صورت آنلاین بخرند، اما ترجیح میدهند در شعبههای شرکت دور هم جمع شوند و از یک بازی گروهی لذت ببرند
3️⃣تمایز نمادین
👈در این شیوه، تلاش میکنیم روی ذهنیت مشتریان از برندمان تمرکز کنیم و تصویر و وجههای خاص از برندمان را در ذهن آنها به وجود بیاوریم
👈برای مثال، کوکاکولا و پپسی را در نظر بگیرید که توانستهاند در بازاری که محصول آن بسیار ساده است، از بقیه متمایز شوند. کوکاکولا برای تمایز از رقبایش، این موضوع را در ذهن مشتریان جا انداخته است: اگر میخواهید مثل آمریکاییها زندگی کنید، باید کوکاکولا بنوشید
👈در مقابل، پپسی هم این موضوع را در ذهن مشتریان حک کرده است: اگر میخواهید جوان و یاغی بودنتان را به رخ بکشید و نشان بدهید که از بقیه فرق دارید، پپسی بنوشید
@bazaryabimodern1987
👈 تقسيم بندی مشتريان
@bazaryabimodern1987
🔹 كاملا راضی و وفادار😊
اين دسته به برند ما وفادار هستند و از محصولاتمان خريد میکنند.
🔹 بی تفاوت 😐
در صورت پيشنهاد بهتر يا نارضايتی كوچک، يا حتی تخفيف، برند و كالای ما را رها میکنند و سراغ رقبا میروند.
🔹 ناراضی 😔
ناراضی هستند، ديگر سراغ برند ما نمیآیند و ممکن است تبليغات منفی هم درباره برند ما انجام بدهند.
🔹 گروگان 🤐
افرادی كه در اوج نارضايتی از محصول ما به سر میبرند، مجبورند از ما خريد كنند و چاره ديگری هم ندارند و به خاطر همين تعارض هم تا میتوانند از برند بد میگویند و تبليغات منفی میکنند.
🔹 مُبلغ 😏
از ما خريد نمیکنند اما تبليغ ما را میکنند، معمولا هم افرادی هستند كه به برند ما علاقمند هستند ، اما توانايی خريد خدمت يا كالای ما را ندارند.
@bazaryabimodern1987
👈 چطور در اولین دیدار مشتریها را تحت تأثیر قرار دهیم؟
@bazaryabimodern1987
✍ میگویند برخورد اول، به ویژه در اوّلین ملاقاتتان با یک مشتری جدید، مهمترین تأثیری است که بر مخاطب میگذارید.
🔹 مردم، نظراتشان را بر اساس انواع اشارات ناگفته شکل میدهند.
🔹 پس مشاوران مالی باید هنگام ملاقات مشتری جدید از ابتدا به بهترین شکل ممکن ظاهر شوند.
🔹 در اینجا به چند نکته اشاره میکنیم که به شما کمک میکنند که بتوانید در اولین دیدار مشتریها را تحت تأثیر قرار دهید و شروع خوبی داشته باشید.
🔹 همچنین با کمک آنها میتوانید شانس دستیابی به توافق و شروع یک رابطهی تجاری موفق را افزایش دهید.
۱ - آماده باشید و به موقع حاضر شوید.
مشتریها به شما مراجعه میکنند چون به کمک شما احتیاج دارند.
▫️آنها معمولا توسط یک دوست یا بنگاه تجاری دیگری به شما معرفی شدهاند و احساس میکنند که شما میتوانید نیاز آنها را در زمینهی خاصی برطرف کنید.
▫️پس یکی از بهترین راههای اثبات لیاقتتان به مشتری، آمادگی داشتن است.
▫️باید از اوّلین تماس تلفنی یا تبادل ایمیل بفهمید که مشتری چه نوع اطلاعات یا خدماتی را میپسندد تا بعدا در زمان ملاقات، حرفی برای گفتن درمورد موضوع داشته باشید.
▫️همچنین باید قبل از ملاقات با مشتری بالقوه، رزومهی او را بررسی کنید و تا جایی که میتوانید اطلاعاتی دربارهی موقعیتهای شغلی که داشته است و افتخاراتی که کسب کرده به دست آورید.
▫️همچنین آمادهی پاسخ دادن به سؤالات او دربارهی کارنامهی خودتان باشید.
▫️علاوه بر اینها، به موقع حاضر شدن سر قرار از واجبات است، به موقع حاضر شدن سر قرار، نشان میدهد که شما فردی دقیق هستید و کار و مشتریهایتان را جدی میگیرید.
▫️وقتشناسی میتواند معرّف خوبی برای شخصیت شما باشد، پس اگر وقتشناسی یکی از نقاط قوت شما نیست، سعی کنید آن را تقویت کنید.
۲ - خودتان و دفتر کارتان را شیک و تمیز نگه دارید.
یکی از نشانههای حرفهای بودن داشتن یک دفتر کار مرتب است.
▫️پس اگر مشتری را در دفترتان ملاقات میکنید، حتما دفتر کارتان را تمیز و مرتب نگه دارید.
▫️مشتری شما نباید به یک دفتر شلخته و نامرتب وارد شود.
▫️پروندههایتان را جمع کنید، میز کارتان را مرتب کنید و وسایل اتاق را طوری بچینید که مشتری فورا احساس کند شما وقت و فضای کافی برای او دارید.
▫️اگر اتاقتان مثل میدان جنگ است یا حتی فقط کمی نامرتب است، مشتری را در اتاق کنفرانس یا سالن اجتماعات ملاقات کنید.
▫️در طول جلسه وسایل ارتباطی را در حالت سکوت یا لرزش قرار دهید تا سیل پیامها حواستان را از مشتری و جلسهای که در آن حضور دارید، پرت نکند.
▫️مشتریهای جدید انتظار دارند که همهی تمرکز شما متوجه آنها باشد.
▫️همچنین باید حرفهای لباس بپوشید.
برای مشتریای که قرار است پسانداز زندگیاش را به شما بسپارد، مهم است که ظاهرتان خیالش را راحت کند که پولش را دست آدم درستی میدهد.
▪️اینطور تصور کنید که مشتریای که اولین بار برای ملاقات نزد شما میآید، در واقع میخواهد برای شغل مدیریت پساندازهای زندگیاش، با شما مصاحبه کند.
▪️پس طوری لباس بپوشید که باعث شود در این مصاحبه قبول شوید.
▪️حتی اگر مشتری را در تعطیلات آخر هفته ملاقات میکنید، پوشیدن لباس غیر رسمی و ظاهر غیر حرفهای داشتن، تأثیر خوبی نمیگذارد.
۳ - همه چیز به برخوردتان بستگی دارد.
یک برخورد خوب میتواند تأثیر زیادی داشته باشد.
▫️در اوّلین برخورد با مشتری لبخند بزنید تا به او بفهمانید که از ملاقات با او خوشحال هستید و چشمانداز همکاری با او برایتان جذاب است.
▫️ارتباط چشمی مناسب برقرار کنید، محکم دست بدهید و وقتی مشتری با شما صحبت میکند با دقت به او گوش دهید.
▫️همچنین باید خود را شخصیتی آرام و متمرکز نشان دهید، مردم میخواهند مطمئن شوند که چالش را میپذیرید و تحت فشار هم عملکرد خوبی خواهید داشت.
▫️مشتری باید از رفتار شما بفهمد که از کارتان لذت میبرید و از کمک به مردم برای رسیدن به انتظاراتِ مالیشان راضی هستید.
▫️شما هم باید به اندازهی آنها مشتاق موفقیت باشید.
▫️علاوه بر اینها، مشاوران و برنامهریزان مالی باید آنقدر واضح و ساده صحبت کنند که مشتری کاملا منظورشان را درک کند.
▫️اگر خیلی اصطلاحات تخصصی به کار ببرید، احتمالا مشتری را از دست بدهید.
▫️اگر متوجه صحبتهای شما نشوند، علاقهشان را از دست میدهند.
▫️حتما در مورد حوزههایی از آیندهی مشتری که احساسات او را برمیانگیزد صحبت کنید، مانند پسانداز برای آیندهی فرزندان، بازنشستگی بدون دردسر و باقی گذاشتن میراثی باارزش از خود.
▫️موقع صحبت در مورد این موضوعات سعی کنید، نگاهی از بالا به پایین به مشتری نداشته باشید.
💢نابود کردن مشتریان بالقوه
@bazaryabimodern1987
👈منظورمان از نابود کردن مشتری بالقوه چیست؟ فروشندهای که این کارها را انجام میدهد، در مسیر نابود کردن مشتری بالقوه گام بر میدارد:
❌به شخصیت و شعور مشتری بالقوه توهین میکند
❌مشتری بالقوه را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم فریب میدهد
❌نظرات، ایدهها و عقاید مشتری بالقوه را نادیده میگیرد یا مورد تمسخر قرار میدهد
❌به سخنان مشتری به صورت فعالانهای گوش نمیدهد
❌تلاش میکند مشتری بالقوه را تحت سلطۀ خودش درآورد، از آنها سوءاستفاده کند یا احساساتشان را به بازی بگیرد
👈بدیهی است که همۀ ما در نگاه اول با این قبیل رفتارها مشکل داریم، اما نکتۀ مهم اینجاست که خیلی وقتها حواسمان نیست که در حال نابود کردن مشتری بالقوهمان هستیم. برای سنجش رفتارمان در قبال مشتری بالقوه باید به این سوالات به خوبی پاسخ بدهیم:
1️⃣آیا وقتی مشتری بالقوه در حال صحبت کردن است، مرتب حرفهای او را قطع میکنیم؟
2️⃣آیا به حرفهای همۀ مشتریانمان به دقت گوش میکنیم یا فقط به حرفهای بعضی از مشتریانمان اهمیت میدهیم؟
3️⃣آیا برای به کرسی نشاندن حرفمان، نظر درست مشتری را زیر سوال میبریم؟
4️⃣آیا حاضریم برای نیازمان به فروش محصول، نیازهای واقعی مشتری را نادیده بگیریم و او را فریب بدهیم؟
@bazaryabimodern1987
💢اجازه ندهید حواس مشتری پرت شود
@bazaryabimodern1987
👈پس از آگاهی از نیاز مشتری به محصول و کسب موافقت وی برای شنیدن توضیحات بیشتر، باید محصولتان را به او معرفی کنید
👈این کار، خودش یک هنر است که در آن باید به این سوال مهم پاسخ بدهید: برای معرفی محصول، بهتر است از کدام مشخصات و ویژگیهای آن شروع کنم؟
👈برای پاسخ دادن به سوال فوق، باید به یک سوال مهم دیگر پاسخ بدهید: کدام یک از مشخصات و ویژگیهای محصول، در نظر مشتری یک نقطه مثبت است و به عنوان مزیت و منفعت اصلی محصول تلقی میشود؟
👈در حقیقت، یادتان باشد که مشتری هیچ وقت به تمام ویژگیها، مشخصات و منافع محصولتان اهمیت نمیدهد، بلکه به آنهایی اهمیت میدهد که در راستای نیازش هستند
👈اگر به این اصل مهم دقت نکنید، پس از مدت بسیار کوتاهی، مشتری علاقهاش به محصولتان را از دست میدهد و دیگر به حرفهای شما گوش نمیکند
👈از همه بدتر این که تصور میکند محصول به دردش نمیخورد و شما میخواهید با توضیحات بیشتر و پیچیدهتر، سر او کلاه بگذارید
👈حتی اگر معرفی محصولتان را با تمرکز روی یک ویژگی، منفعت یا مزیت مهم برای مشتری هم آغاز کنید، باز هم یادتان باشد که دقت مشتری پس از 45 الی 60 ثانیه گوش دادن به شما، از دست میرود و حواس او پرت میشود
👈بنابراین، پس از هر 60 ثانیه باید با سوالاتی سعی کنید که حواس مشتری را جمع میکند. مثلا از او بپرسید: به نظرتان این طور نیست؟ این ویژگی چقدر برایتان مهم است؟
👈اگر این تکنیک را بهکار نگیرید، در طول مذاکره فروش با این چهار خطر مهم مواجه میشوید:
1️⃣خطر خوب منتقل نشدن موارد مهم و اساسی به مشتری و یا متوجه نشدن وی
2️⃣خطر وجود نگرانیهایی در مشتری و عدم بروز آنها در طول مذاکره توسط وی
3️⃣خطر از دست دادن موقعیتهایی برای افزایش علاقه مشتری به محصولتان
4️⃣خطر کم حوصله و خسته شدن مشتری
@bazaryabimodern1987
🔴 چگونه ایدههای خود را اثرگذارتر منتقل کنید
@bazaryabimodern1987
شما ایدههای خوبی دارید، اما مشکل فقط این است که احتمالا همکاران شما با آن ارتباط برقرار نمیکنند. چه کاری میتوانید انجام دهید تا افکار خود را به طور مؤثرتر منتقل کنید؟ نشریه هاروارد بیزنسریویو سه استراتژی ارائه کرده است تا اطمینان حاصل کنید از اینکه ایدههای شما با هر مخاطبی ارتباط برقرار میکند
افکار خود را به بخشهای کوچک تقسیمبندی کنید.
از خود بپرسید: "تنها ایدهای که میتوانم به مخاطبانم (همکار، مشتری، رئیس یا تیم) در جلسه بعدی خود ارائه کنم چیست؟" ممکن است مشتاق باشید چندین گزینه را همزمان ارائه کنید، اما در مقابل این وسوسه مقاومت کنید. بهترین ایده خود را انتخاب کنید و به دنبال یک برد کوچک و ساده باشید. این شما را به جلو میبرد و به شما کمک میکند شتاب بگیرید و برای خود اعتبار بسازید تا زمانی که آماده به اشتراک گذاشتن ایده بعدی ... و سپس ایده بعدی باشید.
مختصرسازی کنید.
به ۱۰ دقیقه یا کمتر فکر کنید. میتوان فرض کرد که حوصله مخاطبان شما محدود است. ارائه خود را به یک عنوان بزرگ و دو یا سه نکته پشتیبانی کننده کاهش دهید.
به یاد داشته باشید که خود شما موضوع بحث نیستید.
این ارائه ایدههای عالی برای پیشبرد علایق شما نیست، بلکه در مورد پیشرفت تیم است. منیت و جاهطلبی خود را کنار بگذارید، آنچه را که تیم نیاز دارد در نظر بگیرید و ایده خود را به گونهای ارائه کنید که مخاطب آن را درک کند.
@bazaryabimodern1987
🔴▪️یک توصیه برای مذاکره
@bazaryabimodern1987
🔅"دیپاک مالهوترا " که از چهرههای شناخته شده مذاکره است یک توصیه کاربردی مطرح میکند:
به جای "چه" از "چرا" استفاده کنید.
🔺تمرکز روی "آنچه" طرف دیگر مذاکره تقاضا دارد میتواند کار را به بن بست برساند، به جای آن پرداختن به "چرایی" تقاضاهای وی می تواند کارسازتر باشد. با فهمیدن دلیل اصلی خواستهها میتوان بیشتر به موفقیت مذاکره امید داشت.
🔻برای مثال، وقتی طرف مقابل تقاضای زمان بیشتری میکند و شما تمایل به بستن سریعتر قرارداد دارید، با شناسایی دلیل این تاخیر(مثلا نبود منابع مالی و نه عدم تمایل به خرید) میتوانید امکان رسیدن به توافق را بیشتر کنید. گاهی به جای "چه میخواهی" استفاده از "چرا میخواهی" مناسبتر است.
@bazaryabimodern1987
💢استراتژی عرضه محصول رایگان
@bazaryabimodern1987
👈امروزه، توزيع محصولات رايگان به يك فعاليت بازاريابي گسترده و فراگير تبديل شده است. به عنوان نمونه، شركت اِستي لُودِر، يكي از بزرگترين توليدكنندگان لوازم آرايشي در آمريكا، محصولات خود را به طور رايگان در اختيار هنرمندان و ورزشكاران معروف قرار ميدهد
👈اين شركت همچنين، با برگزاري مسابقات مختلفي، سبد كاملي از محصولات گوناگوناش را به صورت رايگان به برندگان اهدا ميكند
👈شركت هاي ديگري نظير ژيلت و هِولت-پاكارد نيز قيمت محصولات اصليشان را بسيار پايين تعيين ميكنند و در عوض از فروش قطعات جانبي (مثل تيغهاي يدكي يا جوهرهاي يدكي) سود خوبي به دست ميآورند
👈حتی شرکتهای خدماتی مثل شرکتهای هواپیمایی هم از این استراتژی استفاده میکنند. به عنوان مثال، شركت هواپيمايي رایان اِیر، كه در اروپا فعاليت ميكند، توانست با استفاده از این استراتژی، سود سرشاري را به دست آورد
👈راز موفقيت رایان اِیر این بود كه موسس شركت، مایکل اُلِری، به صنعت حمل و نقل هوايي، مثل صنعت خردهفروشي مينگريست و معتقد بود كه شركتهاي هواپيمايي بايد پول هر خدمتي كه در طول پرواز ارایه ميكنند را از مشتري بگيرند، به جز صندلياي كه در اختيار وي قرار ميدهند
👈بر همین اساس است که در هر پرواز، یک چهارم تا یک سوم صندلیهای هواپیمایی رایان اِیر به صورت رایگان عرضه میشوند و شرکت تلاش میکند تا چند سال آینده این میزان را به نصف افزایش دهد
👈در این مدل قیمتگذاری، مسافران فقط ماليات متعلقه و عوارض فرودگاهي كه بين 10 تا 24 دلار است را ميپردازند. ميانگين بهاي ارائه خدمت «مسافرت هوايي» نيز تقريباً 52 دلار است كه آن هم به عهده مسافران است
👈علاوه بر این، مسافران بايد بهاي هر خدمت اضافهاي كه در طول پرواز دريافت ميكنند را بپردازند: كنترل بار (50/9 دلار به ازاي هر چمدان)، خوراكي بينراهي (50/5 دلار براي هات داگ، 50/4 دلار براي سوپ مرغ و 50/3 دلار براي آب معدني)، و بهاي حمل و نقل داخل فرودگاهي و از فرودگاه تا محل اسكان مسافر (به طور ميانگين، 24 دلار)
👈در طول پرواز هم خدمه هواپیما، محصولات مختلفي را به مسافران عرضه ميكنند: مثل دوربين ديجيتالي (به قيمت 50/137 دلار) و دستگاه پخش موسيقي آیپاد (به قيمت 165 دلار). علاوه بر اين محصولات، خدمات جديدي مثل خدمات تلفن همراه و بازيهاي کامپیوتری هم به تازگي به خدمات اين شركت اضافه شدهاند
👈اين استراتژی قیمتگذاری به خوبي جواب داده به نحوي كه تعداد مسافران اين شركت به بيش از 42 ميليون نفر رسيده و تعداد مقصدهاي پروازي هم به 127 شهر افزايش يافته است
👈علاوه بر اين، حاشيه سود اين شركت، 15% است در حالي كه ميانگين حاشيه سود ساير شركتهاي هواپيمايي در اروپا، فقط 7% است که نشان میدهد استراتژی عرضه محصول رایگان، برخلاف ظاهرش، بسیار سودآور است
@bazaryabimodern1987
💢5 لایه اصلی یک محصول
👈یکی از ضعفهای رایج در مدیریت محصول، عدم آشنایی با مفهوم «طبقهبندی محصول» است که باعث میشود مدیر محصول نتواند ویژگیها و آینده محصول را به درستی تعیین کند
👈هر محصولی شامل این پنج طبقه است:
@bazaryabimodern1987
1️⃣منافع اصلی (Core Benefits) که شامل ویژگیهای اصلی محصول هستند که باید چه در محصول فعلی و چه در محصولات آتی، همواره بالاترین عملکرد و کیفیت را داشته باشند
2️⃣محصول واقعی (Actual Product) که محصول یا خدمتی است که در حال حاضر به بازار عرضه میکنیم. محصول واقعی باید نقاط تشابه فراوانی با محصولات واقعی رقبا داشته باشد، در غیر این صورت، توسط مشتری نادیده گرفته میشود
3️⃣محصول مورد انتظار (Expected Product) که محصول یا خدمتی است که مشتری با توجه به سوابق، تبلیغات و وعدههای ما انتظار دارد دریافت کند. محصول مورد انتظار باید ویژگیهای برتری نسبت به محصولات واقعی رقبا داشته باشد
4️⃣محصول مکمل (Augmented Product) که محصولات و خدماتی هستند که در کنار محصول واقعیمان عرضه میکنیم، مثل خدمات پس از فروش، خدمات مشاورهای یا قطعات مصرفی
5️⃣محصول بالقوه (Potential Product) که محصول یا خدمتی است که میخواهیم در آینده و بر اساس بهبود کلی یا جزئی محصول واقعی فعلیمان به بازار عرضه کنیم
@bazaryabimodern1987
💢تحلیل تهدیدهای بازار
@bazaryabimodern1987
👈بازاریابهای حرفهای در کنار شناسایی سریع تهدیدهای بازار، یک توانایی منحصر به فرد دیگر هم دارند: میتوانند تهدیدهای بازار را به خوبی تحلیل و خطرناکترین آنها را انتخاب کنند، چون به خوبی میدانند هر تهدیدی آن قدر مهم نیست که بخواهند به آن واکنش نشان بدهند
👈به همین دلیل است که توانایی تحلیل تهدیدهای بازار، یکی از مهمترین مهارتهای یک مدیر بازاریابی حرفهای است. برای تحلیل تهدیدهای موجود در بازار، باید به دو عامل زیر دقت کنید:
1️⃣میزان تاثیر تهدید بر کسب و کار شرکت
2️⃣احتمال رخ دادن و به واقعیت پیوست تهدید
👈با ترکیب این دو عامل، میتوانید ماتریسی دو در دو بسازید که شامل چهار خانه زیر است:
1️⃣تهدیدهایی که تاثیر چندانی بر کسب و کارتان ندارند و احتمال وقوع آنها هم بسیار کم است
این نوع تهدیدها، کمخطرترین تهدیدها به حساب میآیند و لازم نیست اقدام خاصی برای مقابله با آنها انجام بدهید
2️⃣تهدیدهایی که تاثیر چندانی بر کسب و کارتان ندارند، ولی احتمال وقوع آنها بالاست
این دسته از تهدیدها نیز خطر چندانی ندارند و فقط باید مراقب باشید آن قدر گسترش پیدا نکنند که روی کسب و کارتان اثر بگذارند
3️⃣تهدیدهایی که روی کسب و کارتان اثر میگذارند، ولی احتمال وقوع آنها کم است
این تهدیدها، تهدیدهای بالقوه به حساب میآیند و باید مراقب احتمال وقوع آنها باشید و خودتان را برای زمانی که این تهدیدها از بالقوه به بالفعل تبدیل میشوند، آماده کنید
4️⃣تهدیدهایی که هم روی کسب و کارتان اثر میگذارند و هم احتمال وقوع آنها بالاست
این دسته از تهدیدها خطرناکترین تهدیدی هستند که یک کسب و کار با آنها مواجه میشود و باید اقدامات فوری و مختلفی را برای مقابله با آنها طراحی کنید
@bazaryabimodern1987
💢زرق و برق را فراموش کنید
@bazaryabimodern1987
👈مدیران برند گاهی چنان شیفته فعالیتهای خلاقه میشوند که از یاد میبرند هدف برندینگ، انتقال یک پیام مشخص به مشتریان هدف است. به همین دلیل است که در بسیاری از اوقات، یک تبلیغ یا یک پروموشن چنان چشمگیر و خلاقانه طراحی میشود که برندی که باید از آن حمایت کند را تحتالشعاع قرار میدهد
👈برای مثال، وبسایت معروف pet.com که کار اصلیاش فروش لوازم مختلف برای حیوانات خانگی است، در یکی از کمپینهای برندینگ خود یک عروسک دستکشی بامزه به نام مِسکات را عرضه کرد تا از این طریق علاقه مشتریان به برند شرکت را افزایش بدهد
👈بعد از مدتی، مشتریان آن قدر عاشق این عروسک بامزه شدند که شرکت تصمیم گرفت آن عروسک را بفروشد
👈جالب اینجاست که مدتی بعد، فروش این عروسک آن قدر زیاد شد که شرکت فراموش کرد کار اصلیاش فروش لوازم حیوانات خانگی است، نه عروسک
👈برگر کینگ هم زمانی دچار ایدههای پر زرق و برق شد. در آن زمان، مدیران شرکت برای افزایش محبوبیت برندشان تصمیم گرفتند ساندویچهای مختلف شرکت را در بازیهای کامپیوتری بگنجانند
👈پس از مدتی، مدیران برگر کینگ به جای آن که به فکر توسعه برندشان باشند، به فکر یافتن ایدههای خلاقانهتری برای طراحی بازیهای جذابتر بودند، به گونهای که اگر کسی نمیدانست، تصور میکرد این افراد، مدیران یک شرکت بازیسازی هستند نه مدیران یک رستوران زنجیرهای
👈پس یادتان باشد، اگر هم سراغ کمپینها و ایدههای خلاقانه برای برندینگ میروید، نباید تمرکزتان را از برند به آن ایدهها منتقل کنید چون آن ایدهها باید در خدمت برندتان باشند نه برند در خدمت آن ایدهها
@bazaryabimodern1987
🔴نقش جنسیت فرد در راستگویی هنگام مذاکره
@bazaryabimodern1987
🔸تصور کنید یک بنگاه معاملات ملکی دارید و میخواهید خانهای را که سقف آن موقع باران چکه میکند، بفروشید. آیا واقعیت را به خریداران میگویید؟ پاسخ به این سوال، به جنسیت شما بستگی دارد!
🔸تحقیقات مریم کوچکی، استادیار مدیریت در مدرسه کلاگ، نشان میدهد احتمال اینکه یک فرد به دروغ بگوید سقف کاملا سالم است، در مردان بیشتر از زنان است. اما در مورد زنان یک فرق کوچک وجود دارد. اگر یک زن بخواهد از طرف شخص دیگری مذاکره کند و مثلا فقط نماینده یک بنگاه املاک باشد، به اندازه یک مرد ممکن است دروغ بگوید. اما اگر او بخواهد ملکی را که متعلق به خودش است بفروشد، احتمال دروغ گفتن او خیلی کمتر است.
🔸کوچکی میگوید: «در این مواقع زنان احساس میکنند تحت فشار هستند.» آنها فکر میکنند اگر دروغ نگویند، شخصی را که از طرف او نماینده شدهاند مایوس میکنند. این احساس گناه باعث میشود از ارزشهایی که برای خود دارند، دور شوند.
🔸تحقیقات قبلی در مورد مذاکرات رقابتی، تفاوتهای جالب جنسیتی را نشان میدهد. بهعنوان مثال، مردان در مقایسه با زنان، هنگام مذاکره استانداردهای اخلاقی شخصی کمتری را رعایت میکنند و زنان بیشتر به انتظاراتی که جامعه از آنها دارد، توجه میکنند.
🔸بهطور کلی، تحقیقات نشان داده زنان بیشتر از مردان دچار احساس گناه میشوند. این احساس گناه همیشه هم بد نیست و میتواند عامل رفتار اخلاقی باشد. کوچکی در این زمینه میگوید: «تحقیقات زیادی نشان میدهد که گناه میتواند یک نیروی مثبت باشد. افرادی که دچار احساس گناه میشوند، بیشتر اخلاقی رفتار میکنند.» اما ورق میتواند برگردد. اگر زنان در مورد یک کار اخلاقی احساس گناه کنند، این احساس میتواند به رفتار بد منجر شود.
🔸در یک مطالعه، زنان وقتی در نقش نماینده یک خریدار بودند، به اندازه مردان دروغ گفتند. اما وقتی قرار بود خودشان خریدار باشند، فقط ۴۴ درصدشان به دروغ روی آوردند.
بنابراین، زنان وقتی از طرف شخص دیگری وارد مذاکره میشوند، به اندازه مردان دروغ میگویند، چون حس میکنند چنین انتظاری از آنها میرود.
🔸نکته جالب این است که محققان دریافتند زنان در هر دو موقعیت، با عبارتهای توجیهکننده کار غیراخلاقی مخالف هستند.
🔸تحقیق دیگری به این موضوع پرداخته که آیا وقتی زنان از طرف یک مرد نماینده میشوند یا از طرف یک زن، تغییری در رفتار مذاکره خود دارند یا نه؟ نتایج نشان داد وقتی زنان در مذاکره نماینده یک مرد هستند، ۶۸ درصد موارد دروغ میگویند، در حالی که وقتی از طرف یک شریک زن وارد مذاکره میشوند، ۴۲ درصد موارد دروغ میگویند!
🔸کوچکی در نهایت نتیجه میگیرد که حتی بهترین افراد با استانداردهای اخلاقی بالا، تحت فشار مدیران خود رفتارشان را تغییر میدهند. بنابراین، مدیران باید انتظارات واضحی داشته باشند و به کارمندان خود این پیام را بفرستند که لزومی ندارد برای گرفتن نتیجه نهایی از هر روش فریبآمیزی استفاده کنند.
@bazaryabimodern1987
💢4 عامل اصلی برتری یک شرکت
@bazaryabimodern1987
👈هر شرکتی به دنبال موفقیت در بازار است، اما بسیاری از مدیران ارشد و حتی مدیران بازاریابی، نمیدانند که چه عواملی باعث موفقیتشان در بازار میشود؟ برای همین، ما در تحقیقمان متوجه شدیم که چهار عامل زیر، عوامل اصلی موفقیت هر شرکتی در بازار هستند:
1️⃣مشتریمداری عالی: شرکتهای موفق، خدماتی عالی به مشتریانشان ارایه میکنند تا بتوانند وفاداری آنها را افزایش بدهند
2️⃣عملیات عالی: شرکتهای موفق، عملیاتهای داخلیشان مثل تامین مواد اولیه، تولید، کنترل کیفیت، سفارشگیری، تحویل، خدمات پس از فروش و غیره را به صورت بسیار دقیق و عالی انجام میدهند، به گونهای که بیش از 95 درصد مشتریان از فرایندها و عملیاتهای کاری شرکت راضیاند
3️⃣محصول عالی: شرکتهای موفق، محصولات موفق، عالی و متمایز دارند و محصولاتشان را به صورت مستمر بهروزرسانی میکنند. ضمن آن که شرکتهای موفق، به برندسازی و جایگاهیابی درست محصولشان هم اهمیت میدهند
4️⃣مکان عالی: شرکتهای موفق، مکان فیزیکی بسیار عالی و متمایزی برای ارایه خدمات به مشتریانشان دارند؛ وبسایت، اپلیکیشن و شبکههای اجتماعی خوب و فعالی دارند؛ و از بازاریابی داخل فروشگاهی، یعنی متمایز جلوه دادن محصولاتشان در داخل فروشگاهها، غافل نمیشوند
@bazaryabimodern1987
🔴▪️ﻣﻌﻤﻮﻻ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ:
@bazaryabimodern1987
1⃣ﺧﺮﯾﺪﻫﺎی ﺁﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮی ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺩﻟﯿﻞ ﺧﺎﺻﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺧﺮﯾﺪﻫﺎی ﺑﭽﻪﮔﺎﻧﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ.
2⃣ﺧﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻣﻨﻄﻖ.
3⃣ﺧﺮﯾﺪ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﻭﺟﺪﺍﻥ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭی ﺩﺭﺳﺖ ﻭ ﭼﻪ ﮐﺎﺭی ﻏﻠﻂ ﺍﺳﺖ.
🔅ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻣﺸﺘﺮﯾﺎﻥ ﺑﯿﻦ ﺳﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺎﻻ ﺩﺭ ﻧﻮﺳﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻻﺯﻡ ﺑﻪ ﺫﮐﺮ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﺮﯾﺪﻫﺎ ﺍﺯ ﻧﻮﻉ ﺍﻭﻝ ﺍﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺻﻮﺭﺕ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﯾﮏ ﻣﺤﺮک ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﯽ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﯿﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺁﻧﯽ ﺧﺮﯾﺪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﻭ ﻣﻨﻄﻖ ﻭ ﺍﺳﺘﺪﻻﻟﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﺎﺯﺍﺭﯾﺎﺑﺎﻥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﮑﺘﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﻫﻨﺪ.
@bazaryabimodern1987
💢از خطشناسی برای استخدام بهتر کمک بگیرید
@bazaryabimodern1987
👈دوست دارید بدانید داوطلب واقعا به چه فکر میکند و برای شما چگونه کار خواهد کرد؟ مطمئن باشید به تنهایی و با کمک مصاحبه و آزمونهای استخدامی نمیتوانید به این پرسش پاسخ بدهید. پس چه کار باید کرد؟
👈برای پاسخ به این پرسش باید وارد ذهن داوطلب بشوید و فکر او را بخوانید. آن وقت است که میتوانید تصمیم بهتری بگیرید
👈برای وارد شدن به ذهن مشتری، لازم نیست از کفبینی و فالگیری استفاده کنید، کافی است از تکنیک خطشناسی یا Graphology استفاده کنید
👈این تکنیک، تکنیکی است که 85 درصد شرکتهای معتبر هنگام استخدام به کار میبرند تا بتوانند داوطلبان مدنظرشان را بهتر و عمیقتر بشناسند. حتی سازمانهای امنیتی مثل سیا هم از این تکنیک برای استخدام استفاده میکنند
👈در اکثر کشورهای اروپایی موسسات مجوزداری وجود دارند که به شرکتها کمک میکنند داوطلبان استخدام را با کمک خطشناسی بهتر بشناسند
👈در این تکنیک، از داوطلب خواسته میشود تا روی یک صفحه کاغذ بدون خط، با دست خط خودش مطلب یا انشایی را بنویسد
👈سپس متخصصین خطشناسی، دست خط داوطلب را بر اساس زاویهها، طرز نگارش، فاصلهها، شیوه نقطهگذاری و غیره تجزیه و تحلیل میکنند و به شما زوایای پنهان شخصیت داوطلب را میگویند
👈برای مثال، فشار بیش از حد مداد یا خودکار روی کاغذ، تا حد زیادی بیانگر استرس بیش از حد داوطلب است که نشان میدهد این داوطلب برای کارهای پراسترس مثل فروشندگی یا خدمات پس از فروش مناسب نیست
👈البته تاکید میکنم تنها به خطشناسی بسنده نکنید و از آزمونهای استخدامی، مصاحبههای شخصی و مصاحبههای روانشانسی هم برای بررسی داوطلبان استفاده کنید
@bazaryabimodern1987