تو تنها می توانی آخرین درمان من باشی
"و بی شک دیگران بیهوده میجویند تسکینم"
@baycot 🪐
محمد علی بهمنی
میدانی چرا عاشق شدیم؟
چون من در تو چیزی دیدم که دیگران از آن غافل بودند...
@baycot 🪐
#گیوم_موسو
یاد بگیرید همون موقع که لازمه باشید، یه دیقه بعد یه ساعت بعد یه روز بعد یه ثانیه بعد دیگه اون لحظه نیست
دستا سرد میشن، احساسات تهنشین میشن، طوفانا آروم میشن آتیشا خاموش میشن
آخرش فقط این به یاد میمونه که
به موقع بودی کنارم یا نه...
@baycot
یکی از قشنگ ترین مطالبی که خوندم در مورد ویژگی های افراد High- value یا اصیل بود، که یه سری خصوصیات مشترک و جالبی دارن ....
۱) تمرکزشون روی یه نفره
همونقدر که به کار و اهدافشون متعهدن توی زندگی عاشقانه هم تمرکزشون روی یه نفره و بشدت متعهدن، وقتشون رو با تیک زدن و پریدن با این و اون هدر نمیدن
۲)قدردانن
با بقیه جوری رفتار نمیکنن که انگار کاری که براشون انجام دادن وظیفه بوده، بشدت تشکر میکنن و بین آدما براساس موقعیت اجتماعی یا شغلشون تفاوتی نمیذارن
۳) تا جای ممکن به رشد بقیه کمک میکنن
برخلاف اونایی که دنبال تخریب و حسادت به موفقیت بقیهن، افراد High value
به رشد دیگران کمک هم میکنند و با موفقیت اونها خوشحال میشن
۴) باهرکسی مثل خودش رفتار نمی کنن
واقعیت اینه شخصیت و اصالت اونها اجازه نمیده برای تلافی دست به هر رفتاری بزنن
۵) صداقت عجیبی دارن
نقش بازی نمیکنن و خود واقعیشون هستن
حتی قسمت هایی که نقاط ضعف اونها حساب میشه رو پذیرفتن
۶) همونقدر که حد و مرزهایی که دارن برای خودشون مهمه، به حد و مرزهای بقیه احترام میذارن
+ اهل اصرار بی جا نیستن
۷) موفقیت، ثروت، شغل؟ نه هیچکدوم
اونها ادمارو براساس رفتار و اخلاقشون میسنجن
خلاصه که؛ اصالت داشتن توی رفتار و شخصیت آدماست، نه مدرک تحصیلی و ماشین و شغل اونها
@baycot
- احساس میکنم یه جای زندگیام راه رو غلط رفتم ولی انقدر جلو رفتم که دیگه انرژی برای برگشت ندارم.
- خواهش میکنم این یادت بمونه مارتین؛ اگه فهمیدی مسیر رو اشتباه رفتی هیچوقت برای برگشت دیر نیست! حتی اگه برگشتن ده سال طول بکشه باید برگردی... نگو راه برگشت طولانی و تاریکه! نترس از اینکه هیچی به دست نیاری...
@baycot
جز از کل/استیو تولتز
همیشه کسانی هستند
که در نهایت دلتنگی
نمیتوانیم آنها را در آغوش بگیریم
بدترین اتفاق شاید همین باشد...
@baycot
#ایلهان_برک
میپرسی کدامین احساس در عشق شگفتانگیز است؟
میگویم : امنیت
این که حس کنی کسی قلبت را تنگ
در آغوش میگیرد نه دستانت را...
@baycot 🪐
اگه خدا مجبورت میکنه که صبر کنی
پس صبر کن.
خدا داره تلاش میکنه
که یه چیزی رو نشونت بده
@baycot
دوست داشتن یک نفر، مثل نقل مکان کردن به یه خونه ست. اولش عاشق همه ی چیزهایی میشی که برات تازگی دارن. هر روز صبح از اینکه می بینی این همه چیز بهت تعلق داره حیرانی. بعد به مرور زمان دیوارها فرسوده می شن. چوب ها از بعضی قسمت ها پوسیده می شن و می فهمی که عشقت به اون خونه به خاطر کمالش نیست؛ بلکه به خاطر عیب و نقص هاشه. تمام سوراخ سنبه هاش رو یاد می گیری. یاد می گیری چطور کاری کنی که وقتی هوا سرده، کلید توی قفل گیر نکنه، یا در کمد رو چطور باز کنی که جیرجیر نکنه. اینا رازهای کوچیکی هستن که خونه رو مال آدم می کنن...
@baycot
#فردریک_بکمن
باید در خودت آدمی بسازی که در روزهای سخت محتاج پشت و پناه نباشد...
@baycot
#غسان_کنفانی
تجملات هیچوقت جاذبهای برایم نداشت،
من چیزهای ساده را دوست دارم، کتابها را، تنهایی را، یا بودن با کسی که تو را میفهمد.
@baycot 🪐
#دافنه_دوموریه
شاهرخ، خواننده پاپ درگذشت
شاهرخ خواننده قدیمی بر اثر بیماری سرطان درگذشت.
شاهرخ در دهم آذرماه ۱۳۳۲ در شهر تهران متولد شد و ترانه «شبا بیتو»، «راه بیفت» و «غریبه» از جمله آثار ماندگار او بود.
روحش شاد و یادش جاودان🖤
@baycot
شبی که پدربزرگم فوت کرد کسانی که برای تسلیت به خانهمان آمدند اکثرا معتقد بودند که "راحت شد".
این را البته با گریه و ناراحتی میگفتند و برای من سوال بود که چرا میگویند راحت شد؟! طرف مُرده است... کسی که مُرده است چگونه راحت میشود؟! بعد وقتی خودِ ما تا این حد ناراحتیم... او چگونه راحت است؟!
بزرگتر که شدم دیدم درست میگفتند پدربزرگ راحت شد...
فکرش را بکنید همسر و دخترش را از دست داده بود در گذشته خانِ یک روستا بود اما اواخر عمر با ما زندگی میکرد و تمام زندگیاش در اتاق کوچکاش خلاصه شده بود...
حق نداشت لب به شیرینی و شکلات بزند او عاشق شیرینی و شکلات بود و مجبور بود یواشکی بخورد... چربی و امثالهم که جای خود داشت...
این اواخر دوست و رفیقی هم نداشت یک رفیق داشت که کمی قبل از او فوت کرد پدربزرگ هم از آن دسته پیرمردهایی نبود که برود پارک...
تمام تفریحاش شده بود تلویزیون نگاه کردن آن هم یک تلویزیون تمام رنگی که مجبور بود کلی منت آنتنش را بکشد...
شبی که داشت میرفت بیمارستان خداحافظی کرد ولی ناراحت نبود بیشتر به منتظرها شبیه بود انگار خودش دلش میخواست که راحت بشود...
بعد از مرگش من یک بار خواب دیدم در یک باغ زیبا نشسته و با رفیقش مشغول تن ماهی خوردن است...
نمیدانم آن خواب حقیقت دارد یا نه اما حتی اگر هم حقیقت نداشته باشد و مُردن پایان زندگی باشد باز هم به مراتب بهتر از به زور زندگی کردن است...
پدربزرگ حداقل به من یکی درس بزرگی داد آن هم اینکه رفتن همیشه حاصلش "نا"راحتی نیست یکوقتهایی با راحتی همراه است...
@baycot
#کیومرث_مرزبان