آیا در دوره گسترش پیوندهای جمعی و فراهم شدن ابزارهای ارتباطی که ارتکاب هر ناهنجاری اخلاقی را سهل الوصول کرده، پشت کردن بسیاری از جوانان از گرفتاری در این منجلاب و روی آوردن به محفلهایی چون اعتکاف و هیئات دینی که با ناز و نیاز به درگاه محبوب آمیخته است، چیزی جز تقویت نهاد دین در نهان جوانان است؟
در زمانه ای که سکولاریسم و خانهنشین کردن دین، ادبیات سیاستمداران جهان شده؛ همجنسبازی به یکی از نیازهای اولیه انسان مدرن تبدیل شده؛ برهنگی و روابط خارج عرف و قانون، در سکانسهای سینمایی موج می زند، و در یک کلام، اومانیسم، نسخه غرب برای انسان کنشگر امروزی است، آیا مانایی گفتمان حاکمیت آفریدگار در کنشهای اجتماعی و پایبندی بر شریعت در تعاملات فردی و گروهی، از اقتدار جبهه دینمدار خبر نمی دهد؟
ناگفته نماند که این به معنای عدم وجود نقص و کاستی در سازمان های فرهنگی نیست، بلکه نگارنده دل پُری در این بخش دارد و معترف است که باید با برنامه ریزی دقیق و مطابق ناهنجاریهای روز، به دنبال رفع آلودگی های فرهنگی بود اما حتی ثابت ماندن و یا کاسته شدن ناچیز از پیروان جبهه دینمدار، موفقیتی شگفت برای نهاد دین است؛ زیرا حفاظت از نور ایمان در این گرگومیش روزگار، به مراتب دشوارتر از همنوا شدن با فرهنگی است که گریزی از همجواری با آن نیست!
جان کلام اینکه تعیین جبهه پیروز در معرکه فرهنگ و اجتماع، با مقایسه آمار و ارقام منسوخ شده گذشته صحیح نیست بلکه باید فرزند زمان خود بود و یک پدیده را با ملاحظه همه پدیده های رقیب مورد سنجش قرار داد. بدون شک موفقیت و کامیابی در این آوردگاه نامتوازن، از آنِ اردوگاه دینمداران است که همچنان چراغ مساجد و محافل دینی را روشن نگاه داشته و بی توجه به ملامت ملامتگران، خواسته پروردگار را در زندگی خود حاکم گردانیده اند و این چیزی جز اقتدار در عین مظلومیت نیست.
صدالبته ارزش علم به کارآیی آن در رفع نیازها و کشف حقایق است. جامعه شناسی نیز در صورتی که بتواند تصویر کاملی از جامعه ارائه دهد، بسان آزمایشگاهی است که امراض و مشکلات پیکره اجتماعی انسان را بازگو می کند. با توجه به حسن نیت و مغرض نبودن جامعه شناسان امروز همچون دکتر محدثی، از ایشان و همکارانشان تقاضامندیم با نگاهی کامل و جامع، به ارزیابی رفتارهای اجتماع بپردازند و نسخه صحیحی برای ارتقا و پیشرفت جامعه ارائه کنند. بدون شک ارتقا و تعالی جامعه ایرانی، آرزوی هر دلباخته این خاک زرخیر است و آینده ایران در گرو تصمیمهای خردمنانه امروز ما است. گام نهادن در مسیر پیشرفت و احیای تمدن نوین اسلامی ایرانی جز با همکاری همه بخشهای جامعه میسر نخواهد شد.
در پایان یادآوری این نکته خالی از لطف نیست که دکتر محدثی در سال 1398 با بیان اینکه در کمال ناباوری 53 سال در ایران امروز عمر کرده، تلاش داشت که فضای دلسرد کننده ای از اوضاع ایران نمایش دهد. اکنون باید به او بگوییم که به برکت انقلاب اسلامی و در طلیعه سال 1402 شمسی، 57 سالگی خود را باید جشن بگیرد و شکرگزار موقعیت هایی باشد که در سایه این نظام اسلامی به دست آورده است.
(والسلام علی من اتبع الهدی)
رسول چگینی
25/10/1401
📌 #نقد_و_نظر
📚 @rsl_chegini |کانال هزار و یک نکته|
مدرسه مطالعات دین باشگاه اندیشه برگزار میکند:
بحران دینداری در زندگی روزمره
نشستی با حضور
دکتر حامد قدیری
عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب
دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱
ساعت ۱۸
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
پخش از صفحه اینستاگرام لایو باشگاه اندیشه
دربارهی نشست
پدران و مادران ما در شهرها و روستاهایی زندگی میکردند که شاید سالها میگذشت اما با کسی که اعتقاد دینی متفاوتی داشت مواجه نمیشدند؛ و اگر مواجه میشدند، با نحوی از شرانگاری بین خود و او فاصله میانداختند. اما در زمانهی کنونی، هر فرد دینداری، فارغ از میزان تقید و تشرع خود، روزانه با کسانی مواجه میشود که در جبههی اعتقادی دیگری ساکناند اما شرانگاری آنها ممکن نیست. چنین وضعی ممکن است بحرانی برای دینداری تلقی شود؛ بحرانی که شاخوبرگ آن تا بسیاری از پدیدههای روزمرهی ما ادامه پیدا میکند. اما آیا این وضع یک وضع بحرانیست؟ و چهگونه میتوان با التفات به آن به پدیدههای روزمره پرداخت؟
#مطالعات_دین #درباره_بحران #بحران_دینداری #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
دکتر سیدجواد میریمینق (ناقد) از ظرفیتهای مقاله «چشماندازهای نظری درباره خیزشهای اجتماعی ایران» میگوید.
پنجشنبه ۱۵ دی ۱۴۰۱
#مطالعات_هویت #بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با علیاصغر مصلح
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتناگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
یکشنبههای هر هفته از باشگاه اندیشه
🔻از فهرست به اپیزودها منتقل میشوید:
اول: در جستوجوی خویشتن
دوم: من و دیگری۱
سوم: من و دیگری۲
چهارم: صلح درونی، صلح بیرونی
پنجم: ما و داناییهایمان
ششم: ما و طبیعت
هفتم: نسبت ما و تکنولوژی
هشتم: واقعیت کجاست؟
نهم: وضع مطلوبهای ما
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه #مطالعات_دیالوگ
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت برگزار میکند:
نشستهای دربارهی بحران: بحران و هویت ایرانی
هویت ایرانی و رویدادهای اعتراضی اخیر (۳)
با حضور
رحیم محمدی
جامعهشناس
پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
دربارهی نشست را اینجا بخوانید.
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
شیمی درمانی برای سرطان وطن
📝مجتبی لشکربلوکی
سرطان گرفته اما بیش از آنکه نگران سرطان بدن باشد، نگران سرطان وطن است. میگوید چیزی که میتواند سرطان وطن را با همه سختیها به سمت بهبود ببرد، گشودن راهی به سمت گفتگوست. گفتگودرمانی را میتوان معادل شیمیدرمانی گرفت؛ سخت، دردآور و در عین حال، لازم و شفابخش.
او معتقد است که نهتنها حاکمیت با جامعه مشکل گفتگو دارد. بلکه خود جامعه نیز توانایی گفتگو با هم را ندارند. به این خاطره نگرانکننده دقت کنید: زمانی سردبیر نشریه آیین بودم. یکی از شمارههایش درباره این بود که «مسأله ایران چیست؟» و برای آن نشست، ۱۱نفر از سرآمدان حوزههای مختلف دعوت کردیم؛ در حوزه علم دکتر منصوری، در سینما ناصر تقوایی، در فلسفه آقای ملکیان، در اقتصاد دکتر ستاریفر، در سیاست آقای رضا خاتمی، از حوزه آیتالله ایازی، در ادبیات محمود دولتآبادی و… . جالب استکه این۱۱نفر که همه دغدغه ایران را داشتند، برخی برای اولینبار همدیگر را میدیدند و با اسامی همآشنا نبودند.
اینها نکاتی است که دکتر هادی خانیکی استاد ارتباطات میگوید.
شاید بگویید غیر از او، مسؤولین و دیگران هم میگویند گفتگو کنیم. اما خانیکی برای گفتگو شروط و الزاماتی دارد که شنیدنی است. او هر مکالمهای را گفتگو نمیداند؛ از جمله مکالمه زندانبان با زندانی و صحبت بیمار با پزشک. سخنرانی مقامات گفتگو نیست. حتی جلسات دیدار با مسؤولین گفتگو نیست. اینها «شبهگفتگو» است و ما سخت از این گفتگوهای نمایشی غیرواقعی زجر میکشیم. تعیین تکلیف کردن و نصیحت کردن، تهدید کردن نهتنها گفتگوست که مانع گفتگوست. او معتقد است که سخت باید در جستجوی گفتگوی اصیل بود بدون آنکه مفهوم آن را به ابتذال بکشیم. برخی نکات را با هم مرور کنیم:
۱) گفتگو به رسمیت شناختن واقعی و عملی طرف مقابل است. پس اگر من تو را به رسمیت نشناسم، این گفتگو نیست. به گفته مارتینبوبر، گفتگو تبدیل کردن رابطه من و او، به رابطه من و تو است. و اگر خوب عمل کنیم من و او به «ما»
۲) گفتگو در شرایط برابر است. اگر من بتوانم هر حرفی بزنم، و تو نتوانی به خاطر ترس، حیا، شرم حرف هایت را بزنی این گفتگو نیست.
۳) لازمه گفتگو بالا بردن توان ارتباطی ما و پذیرش تفاوتها و تکثرهاست. قرار نیست در گفتگو من آنچه را دوست دارم از زبان تو بشنوم. اصلا گفتگو هست تا تو متفاوت از من حرف بزنی.
۴) در گفتگو میپذیریم که حقیقت نه نزد من است و نه نزد تو بلکه میتواند در تعامل من و تو حقیقت زاده شود. به گفته سقراط، دیالوگ کاری است از جنس کار قابله؛ یعنی سالم به دنیا آوردن کودک. به همین دلیل سقراط میگفت من از شاگردان بیشتر میآموزم تا آنها از من.
۵) لازمه گفتگو عبور از باورهای خودم به سمت باورهای توست. اگر من با این فرض که می روم گفتگو کنم که حرفم را به کرسی بنشانم. این گفتگو نیست. یک هنرمند هلندی ترکتبار گفته بود «بیایید توافق کنیم که با من موافق باشید!»
۶) گفتگو نیازمند مکان و امکان است. کجا گفتگو کنیم؟ الان میگویند در دانشگاه گفتگو کنیم. کجای دانشگاه و چگونه؟ و آن وقت حاصل این گفتگو چگونه تأثیرگذار خواهد بود؟
☑️⭕️تجویز راهبردی:
برخی چیزها از جنس دانشاند. یعنی با خواندن به دست میآیند. مثلا چرایی شکست نور در آب یا تاریخ مشروطه یا دلایل تورم ساختاری. اما برخی امور از جنس مهارتند. هیچ کسی با کتاب رانندگی، راننده نشده است. یا مایکل جردن با کتاب چگونه بسکتبالیست شویم، بازیگر نشده. کریستیانو رونالدو زندگی اش را در کتابخانه سپری نکرده. مهارت با تمرین و تکرار به دست می آید.
مساله کلیدی اینجاست که گفتگو (برخلاف بسکتبال که یک مهارت فردی است) یک مهارت جمعی است. یعنی یک جامعه باید به مهارت دست پیدا کند. بنابراین نهتنها خودمان باید تمرین کنیم که دیگران را نیز به تمرین فرابخوانیم.
گفتگو یعنی تعامل بر اساس همپذیری و همشنوی در شرایط آزاد و برابر. یعنی شنیدن و گفتن بر اساس ادب، مدارا، عقلانیت و حوصله. اکنون شرایط آستانهای برای گفتگوی مردم-حکومت فراهم نیست، باشد! ولی برای گفتگوی مردم با مردم چه؟ ما مهارت جمعی گفتگو را نداریم.
◾️در سطح جامعه؛ از خانهمان شروع کنیم. در ادارهمان ادامه دهیم، به محلهمان گسترش دهیم.
◾️در سطح جامعه و حاکمیت هر دو: گفتگو را با موعظه، نصیحت، هدایت، توجیه، بگومگو و سخنرانی، مونولوگ و تبلیغات اشتباه نگیریم. مثلا من اگر فکر کنم که تو فریبخوردهای، این مکالمه دیگر گفتگو نیست، موعظه است.
◾️در سطح حاکمیت؛ بپذیریم برخلاف تصور گفتگو اصلا امر آسانی نیست. اصلا! همانگونه که خانیکی گفته: گفتوگودرمانی، شیمیدرمانی حکمرانی است؛ سخت، دردآور ولی شفابخش.
توسعه زاده اجماع است و اجماع محصول گفتگو و گفتگو نتیجه تحمل درد!
صفحات مجتبی لشکربلوکی در اپلیکیشن بله I تلگرام I اینستاگرام I لینکدین
@bashgahandishe
بدن زنان در تصاویر کتابهای درسی پس از انقلاب: بازنمایی و سیاست
نویسنده: علی جعفری
پژوهشگر پسادکتری، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
چکیده
نظام آموزشی ایران برای تربیت انسان مطلوب خود رویکردی جنسیتی و عمدتا مبتنی بر گفتمان مسلط مردانه در پیش گرفته است. این رویکرد، تقابلهای دوگانه را در نحوه بازنمایی جنسیتی کاملا طبیعی و بحق نشان داده است. نظام آموزشی از رهگذر برنامه درسی، به دنبال هژمونی هویتی به لحاظ اجتماعی برساخته از زنانگی بوده که از مهمترین ویژگیهای آن، بدن زنانه است. نظر به اهمیت روزافزون تصویر در فرایند بازنمایی، معناسازی و هویتبخشی، توجه این مقاله به تصاویر کتابهای درسی معطوف شده است.
با تکیه بر روش پژوهش و گفتمان فوکو، نظریه و مفهوم بازنمایی هال، نظریه گفتمان لاکلائو و موف، رویکرد و مطالعات جنسیت و نحوه روئیتپذیری، در این مقاله سعی شده تا بازنمایی بدن زنانه را در کتابهای درسی بعد از انقلاب در ارتباط با گفتمانهای مسلط این چهار دهه دنبال کنیم. کوشش این مقاله بر این بوده تا نظامهای بازنمایی بدن زنانه در دورههای گفتمانی بعد از انقلاب را نقد و تفسیر کند. و به این پرسش پاسخ دهد که چه نظام روئیتپذیری، بدن زنانه را در این دورهها نمایندگی و بازنمایی میکرده تا از طریق آن نماینده و عامل مطلوب خود را تصویر و ارائه کرده باشد.
بر اساس یافتههای این مقاله، در منظومه بازنمایی صورت گرفته از بدن زنانه در تصاویر کتابهای درسی، با نظام «رؤیتپذیری» چندلایه تبعیضآمیزی روبرو هستیم؛ از جمله بخش عمده ای از زنان و دخترانی که از نظر پوشش، انتخابی متفاوت از پوشش مطلوب دارند، حذف شدهاند. از سوی دیگر این نظام عمدتا تابع گفتمان مسلط جذابیت جنسی بوده، بدنهایی با پوست روشن، کشیده و لاغر، صورتهای زیبا، بینیهای کوچک و سربالا را نمایندگی میکند که با واقعیت جامعه فاصله دارد.
کلیدواژهها: بازنمایی بدن زنانه تصویر جنسیت رؤیتپذیری گفتمان سیاسی
🔻نسخهی پیدیاف مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://ijar.ut.ac.ir/article_85736.html
@bashgahandishe
.
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود نهم:
وضع مطلوبهای ما
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
هممسألگی: هم شرط لازم و هم موضوعی برای گفتوگو
📝محمدمهدی مجاهدی
هممسألگی تنها شرط لازم گفتوگو ست. آن هم نه شرطی که یکی از طرفین گفتوگو دلخواهانه برای طرف دیگر بگذارد؛ هممسألگی تنها شرط ذاتی گفتوگو ست. با این حال، هممسألگی شرط کافی گفتوگو نیست.
گفتوگو با فراهم آمدن مجموعههایی متعدد از شرطهای متنوع در میگیرد. ولی هممسألگی عضو ثابت و همیشگی همهی این مجموعههای پرشمار است.
به تعبیر دیگر، گفتوگو میتواند حاصل گرد آمدن مجموعهی شرایط الف یا مجموعهی شرایط ب یا مجموعهی شرایط ج، الی آخر باشد. ولی هممسألگی میان طرفهای گفتوگو تنها عضو مشترک همهی این مجموعههای پرشمار است.
برای تقریب به ذهن، خانهای را تصوررکنید که در آتش میسوزد. سوختن خانه در آتش، چه عمدی و برنامهریزیشده باشد چه تصادفی و اتفاقی، میتواند حاصل گرد آمدن مجموعههایی پرشمار از شرایط گوناگون باشد. ولی وجود اکسیژن کافی برای سوختن، عضو ثابت و لازمی است که در همهی این مجموعههای پرشمار حاضر است.
اگر شرط هممسألگی حاضر باشد، گفتوگو میتواند با حضور مجموعههایی متنوع و متعدد از دیگر شرطها در بگیرد، هرچند گاهی دشوار و گاهی آسان، گاهی نتیجهبخش و گاهی بینتیجه.
گفتوگوی مسألهمحور در دو تراز جریان مییابد.
تراز اول گفتوگو بر این مسألهی مشترک میان من و دیگری ناظر است که آیا من و دیگری اصلا مسألهای مشترک داریم یا نه. این خود یک مسألهی گفتوگوپذیر است. به تعبیر دیگر، مسألهی مشترک در این تراز این است که آیا مجموعهی مسائل مشترک من و دیگری مجموعهای تهی است، یا این مجموعه عضو یا اعضایی دارد.
در تراز اول با دو گونه از افراد وارد گفتوگو میشویم. یک دسته کسانی اند که، بر حسب پارهای شواهد و قرائن، محتمل است با آنها هممسأله باشیم. با این گروه به این امید گفتوگو میکنیم که آن مسألهی مشترک و محتملالوجود را بیابیم.
دستهی دیگر کسانی اند که دلیل داریم واقعا با آنها هممسأله ایم ولی معتقدیم آنها از این هممسألگی غافل اند و آگاهانه و بدخواهانه تغافل نمیکنند.
با این گروه، چشمانداز واقعبینانهای داریم از این که آنها هم اگر غافل اند، با گفتوگویی غفلتزدا، آن هممسألگی واقعی را دریابند یا اگر میدانند و خیرخواهانه تغافل میکنند، دریابند که خیری در این تغافل نیست.
در همهی این حالتها، گفتوگو در تراز اول میتواند درگرفتن گفتوگویی حلمسألهای در تراز دوم را ممکن کند و بر احتمال وقوع آن بیفزاید.
در تراز دوم، گفتوگو ناظر بر ماده و محتوای مسألهای از مجموعهی مسائل مشترک میان من و دیگری است و برای حلوفصل، یا حل یا انحلال آن مسألهی مشخص در میگیرد.
محمدمهدی مجاهدی
۱۲ آذرماه ۱۴۰۱
@mmojahedi
@bashgahandishe
بحران و هویت ایرانی
هویت ایرانی و رویدادهای اعتراضی اخیر (۱)
رحیم محمدی
جامعهشناس
پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
حکمت نامتناهی
(جست و جو و نگرانی لایزال انسان در دیالوگ با آفاق بیکران اندیشه)
نشست چهل و هفتم
*نکات تکمیلی در مکتب یونگ*
سهشنبه
هشتم آذر هزار و چهارصد و یک
*ساعت ۱۷*
در درّه باغ
@bashgahandishe
@hekmatenamotanahi
“خشونتپرهیزی“ راهبرد نسبتداری با “دیگری“
📝دکتر علیاصغر مصلح
☘ آنچه در ایران امروز به «خشونتپرهیزی/عدم خشونت» تعبیر شده در اصل به «آهیمسا/ Ahimsa» در زبان سانسکریت بازمیگردد. آهیمسا اصل اول رستگاری در آئینهای معنوی کهن از یوگای پانتجلی تا بودا در شاخههای مختلف آن است. گاندی این اصطلاح را در متن مبارزات سیاسی برای استقلال هند با دلالتهای جدید به کار برد.
☘ قدرت و سیاست مدرن نسبتی ریشهای با خشونت دارد. این نسبت در فیلسوفان و متفکرانی چون هابز، هگل، فروید، اشمیت، بنیامین، آدورنو و آرنت به خوبی مطرح شده است. اما در قرن بیستم تحتتأثیر شرق و نقد روشهای پیشین، ردّ باریکی از روش «خشونتپرهیزی» هم شکل گرفت که بیش از همه در حوزه «فلسفه میانفرهنگی» مورد توجه قرار گرفت.
☘ در فرهنگ ایرانی آهیمسا بیش از هر چیز به اصطلاح «بیآزاری» نزدیک است. چنانکه خواجه شیراز گفتهاست:
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست
☘ در جهان امروز موضوع خشونت و آزار، به موضوعی فراتر از قاعدهای اخلاقی تبدیل شده است. اگر نسبتِ میان «من» و «دیگری» را بنیادی اساسی در زندگی تلقی کنیم که تأثیری اساسی بر همه مقولات دیگر دارد، در این صورت دو گونه نسبت «خشونت/ آزار» و «خشونتپرهیزی/بیآزاری» از دوگانههای سرنوشتسازند.
☘ فرهنگ و تمدن ایرانی در حوزه فرهنگ عمومی و زندگی اجتماعی «بیآزاری» را در کنار اصولی چون مهر و دوستی و یاریگری تجربه کرده است، اما در ساحت قدرت و سیاست این گونه اصول در محاق بوده است. این وضع ریشه در «حقیقتِ» مقوم فرهنگِایرانی و تجربه انباشته ایرانیان دارد.
☘ «بیآزاری» در فرهنگ ایران باستان و نزد عارفان اسلامی، مَنِشی بوده که بر رفتار فرد در نسبت با «دیگران» نیز پرتو میافکندهاست. اما هنوز این اصطلاح در حوزه مناسبات سخت جمعی، به خصوص در مناسبات سیاسی دلالت جدیدی پیدا نکردهاست.
☘ در ایران «خشونتپرهیزی/ بیآزاری» در حوزه قدرت، پشتوانه قابل اعتنائی ندارد و چون شرایط امکان آن فراهم نیست، نمیتوان انتظار داشت که به هنجار جمعی غالب برای حرکتهای اجتماعی-سیاسی تبدیل شود، اما میتوان هجیکردن آن را با نقد تجارب گذشته، آغاز کرد.
@jostarha_yadashtha
@bashgahandishe
سرکار خانم دکتر راهیل قوامی گرامی
درگذشت پدر بزرگوارتان خبری ناگوار برای همکاران شما در خانوادهٔ باشگاه اندیشه بود.
صبر و شکیبایی برای شما و رحمت و رفعت برای ایشان آرزومندیم.
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود هشتم:
واقعیت کجاست؟
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
به مناسبت روز جهانی فلسفه: تقدیم به فیلسوفان و اندیشهورزان، خرمگسهایی که اسبِ کرختِ جامعه را هوشیار میکنند!
🔍 نظرِ خبرگان یا سوگیریِ باورمندان: روایتی از یک توصیف و دو تبیین
✨ بررسی پیمایشهای پایگاه «مقالههایفلسفه» و مقالههای مرتبط با عنوان «فیلسوفان به چه باور دارند؟» و «فیلسوفان در باب فلسفه: پیمایش ۲۰۲۰ مقالههایفلسفه»
📝زهیر میرکریمی
🔻 در سال ۲۰۰۹ میلادی، پایگاه «مقالههایفلسفه» (PhilPapers)، که دِیوید بورژِی و دِیوید چالمِرز سرویراستاران آن هستند، پیمایشی را انجام داد که بیش از ۳۲۰۰ نفر از فیلسوفان دانشگاهی و حرفهای و دانشآموزانِ فلسفه در آن شرکت کردند و به پرسشهای پیمایش پاسخ دادند. هدف از آن پیمایش دستیابی به «باورهای فیلسوفان» دربارهی مهمترین و بنیادیترین پرسشها و مسائل فلسفی بود، البته «بهطور آماری». پیمایش دربردارندهی ۳۰ پرسش در حوزههای گوناگون فلسفه از جمله منطق، معرفتشناسی، متافیزیک، اخلاق، و زیباییشناسی بود.
ادامه در اینستنتویو:
https://telegra.ph/%D8%A8%D9%87-%D9%85%D9%86%D8%A7%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%D9%87-11-21
@anqanotes
@bashgahandishe
▪️جامعهشناسِ «جامعه» ندیده!
حدود دو سال پیش، جوابیه ای به سخنان دکتر حسن محدثی گیلوانی با عنوان «جامعه شناس جا مانده از جامعه» مرقوم داشتم که از آن زمان تا کنون، آقای محدثی در موسمهای گوناگونی از این یادداشت یاد کرده و نگارنده را مورد نوازش علمی قرار داده است!
چون دأب نگارنده، پرهیز از مجادلات لفظی و منازعات شخصی است، از موضعگیری و پاسخ به جوابیه های ایشان صرف نظر می کردم. لیکن در جدیدترین اظهارات دکتر محدثی، شاهد تکرار برخی ادعاهای گذشته و پافشاری بر سخن قبلی خود است، لذا لازم دانستم سیاهه ای در نقد این تَفَوهات ارائه نمایم.
لنگرگاه اصلی سخن دکتر محدثی، تحولات اجتماعی است که از دیدگاه ایشان، نهاد دین دستخوش بیشترین تحول بوده است. ایشان تصریح می کند:
«نهاد دین و سازمان روحانیت برای نخستین بار در طول تاریخ اقتدار خودش را از دست داده است.»
آنچه از صحبتهای دکتر محدثی دستگیر میشود، عدم موفقیت نهاد دین و روحانیت در ایرانِ پس از انقلاب ۵۷ است.
ارزیابی این گزاره به دو شکل ممکن است:
نخست: با نگاه پدیدارشناسانه و بدون توجه به پشت صحنه پدیدهها.
دوم: نگاه جامع به قضیه و سنجیدگی میان آنچه می توانست بشود و آنچه اکنون شده است.
بیتردید تصمیمگیریهای کلان بدون نگاه جامع و همهجانبه، ناتمام خواهد بود. جامعهشناس نیز اگر با نگاه جزیره ای به سراغ شناخت پدیده های اجتماعی برود، نتیجه مطلوبی دشت نخواهد کرد. بر این اساس باید جامعیت در گردآوری داده های اجتماعی را ملحوظ داشت.
پیش از جاسازی گزاره مزبور در این دو شیوه ارزیابی، ذکر این نکته ضروری است که «اقتدار» (Authority) طبق آنچه دهخدا و معین و عمید کاویده اند، به معنای «توانایی و قدرت یافتن» است. بنابراین ترجمان «نفی اقتدار نهاد دین» – آنگونه که مدعی اظهار داشته – به «ناتوانی و عدم قدرت نهاد دین» معنی می شود.
حال که به سراغ پدیده ها و جنبشهای فعال در ایران قرن 15 شمسی می رویم، نمی توان تضعیف نهاد دین و روحانیت را انکار نمود. در حقیقت بیان این سخن به عنوان یک قضیه موجبه جزئیه انکار ناشدنی است اما تعمیم آن به همه اقشار و لایه های جامعه سخن ناصوابی است.
دکتر محدثی با استناد به پدیده هایی از قبیل «عمامه پرانی» این نتیجه را استخراج نموده که نهاد دین جایگاه خود را از دست داده است، سؤال اصلی این است که چرا او سایر پدیده هایی که در سالهای اخیر رخ نموده را در نظر نگرفته است؟ آیا با نگاه یکجانبهنگرانه می توان تحلیل صحیحی از پدیده های اجتماعی ارائه کرد؟ چگونه باید بی توجهی به پدیده هایی که بر اقتدار نهاد دین گواهی می دهند، را توجیه نمود؟
برای نمونه چرا حضور میلیونی مردم ایران در پیاده روی اربعین حسینی را بر تقویت نهاد دین تفسیر نمی کند؟ چرا نسبت به حضور میلیونی اقشار متعدد در تشییع پیکر علما، شهدا و شخصیت های دینی بی تفاوت هست؟ آیا مشارکت چشمگیر مردم جامعه در مناسبت هایی از قبیل مراسمات مذهبی، و حتی راهپیماییها و انتخابات که تأیید کننده یک حکومت دینی است، نمی تواند از جایگاه والای دین در متن زندگی مردم حکایت کند؟
چرا تنها افراد معدودی که تحت تأثیر رسانه ها و جو حاکم، به هنجارشکنی و رفتارهای ناپسند اجتماعی اقدام کرده اند، در دایره مطالعاتی ایشان قرار دارد؟ آیا جمعیتی که طبق آمار در حدود 200 هزار نفر بوده اند، می تواند آیینه تمام نمای جامعه 80 میلیونی ایران اسلامی باشد؟ آیا ایشان نیز مانند برخی سلبریتیها که فریب هشتگها و غوغاسالاریهای فیک و مجازی را خورده اند، با استناد به این فضای غیرحقیقی، جامعه را ارزیابی می کنند؟ جامعه شناسی که در تحلیل رفتارهای اجتماع، تنها به یک قشر محدود نظر دوخته، می تواند تحلیل درستی از جامعه ارائه دهد؟
این در حالی است که جوانان این مرز و بوم تحت سختترین بمباران دادهها و شدیدترین هجمه فرهنگی قرار گرفته اند به گونه ای که می توان با قاطعیت گفت یورش همهجانبه دشمنان ایران در سالهای اخیر، در طول تاریخ پرشکوه ایران بی سابقه بوده است. کدام برهه از زمان را سراغ دارید که رهزنان دین، تا بُن دندان مسلح شده و با کاربست تاکتیکهای ناجوانمردانه ای چون دروغ، سیاه نمایی و ارائه حقائق مقلوبه، تلألو نور ایمان در ضمیر پاک جوانان را نشانه رفته باشند؟ این در کنار سهمگینترین تخریبهایی است که علیه روحانیت و نهادهای دینی انجام می شود که حتی در دوره دیکتاتوری رضاشاه نیز شاهد این حجم از حملات نبوده ایم.
در این میان گلاویز شدن نهادهایی همچون سازمان روحانیت و سازمان صدا و سیما و دیگر نهادهای همسو با غول های رسانه ای و فرهنگی جهان که محصولاتی نقیض یکدیگر تولید می کنند، به رقابتی نفسگیر تبدیل شده که نه در عِده و عُده و نه در نفوذ و مقبولیت جهانی، یکسان نیستند!
⚡️اجمال و تفصیل!
«بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي»
ای آقای من ...
همهی سود و زيان و کم و زياد زندگی من به دست توست نه کس ديگری.
(فرازی از مناجات شعبانيه)
#محمدحسینرحیمی
🔗 http://eksir.org/
🔗almenhaj.com
👁🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید:
تلگرام | اینستا | ایتا | بله | آپارات
حضور و غیاب دین در رویدادهای ۱۴۰۱
📝میثم قهوهچیان*
دکتر محدثی در نشست بیان داشتند که این نخستین باری است که جنبشی اجتماعی در ایران شکل گرفته و رنگ و بوی دینی ندارد.
فارغ از اینکه به نظر ابتدا باید سیر جنبش ها در ایران را با تامل بیشتری بررسی کرد، باید روشن کرد منظورمان از دینی بودن یا نبودن یک حرکت اجتماعی چیست؟
آیا فرضا اگر در جایی مطالبه جنبشی شورش علیه ظلم باشد، یا قیام برای عدالت، یا نفی سلطه، ... این مطالبات دینی است یا غیر دینی؟
آیا منظور از دینی بودن، استفاده مصرح از شعائر، مناسک و المانهای دینی است؟
اگر این نگاه اخیر منظور باشد، خوانش مضیقی از دیندار بودن ارائه کردیم.
با این حال در این یادداشت فرض را براین بگذاریم که همین خوانش مضیق، ملاک مان در داوری باشد، اینک آیا بلوچستان جزیی از جنبش زن، زندگی، آزادی است؟
اگر بله، نمیتوان این جنبش را کاملا غیر دینی خواند و اگر نه، پس بلوچستان جزیی از ایران نیست.
دکتر حسن محدثی در باشگاه اندیشه و جلسه نقد و بررسی مقاله ارزشمند و در تشریح موضع خود، در خصوص خیزشها و جنبشهای معاصر ایرانی، گفت: این جنبش تنها جنبش معاصر ایرانی است که غیردینی است وشعار و نمادهای دینی وجود ندارد. او به مضمون حساب حرکت غیر دینی اخیر را از پیش از خود به کل کرد و آن را اولین جنبش غیردینی ایران دانست.
نگارنده اطلاع دقیقی از پژوهش های میدانی و مطالعات بر روی دینی بودن یا نبودن حرکات ۹۶ یا ۹۸ ندارد، اما به نظر نمیرسد این دو واقعه هم با همین ملاک دینی بوده باشد.
البته نقد اصلی چیز دیگری است؛
اما اگر به بلوچستان نگاه کنیم، یک "زن، زندگی، آزادی"ِ دینی خواهیم دید. در این معنا، رویدادهای پس از مهسا امینی در زاهدان و استان سیستان و بلوچستان، اتفاقا از مسجد شروع شده و شعارهای دینی دارد. آنجا رهبر یک فوتبالیست و بازیگر نیست بلکه یک رهبر و مرجع دینی است که در نمازهای جمعه و خطبههای این نماز به طرح خط و مشی راهبر مردم معترض این بخش ایران میپردازد.
از سوی دیگر اربعینها نیز استفاده از ظرفیتی دینی برای گردهماییهای اعتراضی بوده است. این سوال را میتوان پرسید که آیا به صرف شعار، میتوان عملی سیاسی را، در قلمرو گسترده سیاسی، که از بسیارِ دینداران معترض که دین بخشی از جان ایشان است، جدا کرد؟ اگر چنین بود، باید در این خصوص از اربعین استفاده نمیشد، چون دینی است. آیا یک رویداد اجتماعی تنها چیزهایی است که دیده میشود و نیات و تفکرات سازندگان، نمیتواند موثر بوده باشد؟ آیا تجربه و مشاهدهای در این خصوص به عمل آمده است؟
نقدی که میتوان به این توصیف محدثی در خصوص جنبش زن، زندگی، آزادی، داشت، این است که توصیفش جامع نیست و از همین رو نادرست است. اگر جنبش زن، زندگی، آزادی را حرکتی فراگیر بدانیم، باید از رگههای دینی و غیردینی در آن صحبت کنیم، مگر آنکه معیار را نه همه ایران، بلکه به صورت گزینشی انتخاب کرده باشیم.
پرش از این جنبش به غیردینی شدن عمل اجتماعی، در این مورد، از راه پرش از بلوچستان و نمادهای دینی چون اربعین، ممکن شده است. البته میتوان پذیرفت که شعاردهندگان جنبش اخیر خاستگاههایی غیردینی دارند اما مگر میتوان همه جنبش را به دینی و یا غیردینی تقسیم کرد؟
*دبیر مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه
#مطالعات_هویت
@bashgahandishe
درباره نشست
هویت ایرانی و رویدادهای اعتراضی اخیر (۳)
📝رحیم محمدی
در دو جلسه گذشته سعی کردم در خصوص هویت ایرانی و اعتراض سخن بگویم. در این جلسات بحث تاریخی بود و بخشی از تاریخ معاصر ایران مورد بررسی قرار گرفت.
مسأله این بود که چگونه با تجدید هویت ایرانیان در عصر جدید عبور ایرانیان از رعیت بودن و ابژگی به سوی شهروند بودن و سوژگی تکوین پیدا کرد. بیان شد که شهروند جامعه ایرانی در دوره مدرن همیشه مایل بود که سرنوشت جامعه خودش را رقم بزند. به طور طبیعی شهروند و سوژه شدن هویت ایرانی و با تکوین جامعه ایران به سوسایتی به نوعی از کشمکش بین جامعه و دولت در ایران دامن زده و به کشمکش جامعه با دین رسید.
در ایران جدید دو صورت از دولت مطلقه مدرن با سلطنت پهلوی و ولایت مطلقه فقیه به ظهور رسیده است. این کشمکش بین شهروندان و دولت موجب شد جامعه ایرانی شکلی جنبشی به خود گیرد. پس انقلاب در انقلاب در ایران ادامه یافته است تا ایرانیان بتوانند دولت مدرنی که جامعه را نمایندگی بکند تأسیس بکنند.
در جلسه سوم در مورد جنبش اخیر که درکوچه و خیابان در حال وقوع بوده به صورت خاص صحبت خواهم کرد و پرسش اصلی این است که این جنبش اعتراضی چه نسبتی با هویت تاریخی معاصر ایرانیان داشته و چه آیندهای میتوان برای این جنبش متصور بود.
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
یادآر ز شمع مرده، یادآر
شعر: #علی_اکبر_دهخدا
موسیقی:
#Leo_Finka #Without_You
#محسن_حکیم_معانی
@sarkhaani
حکمت نامتناهی
(جست و جو و نگرانی لایزال انسان در دیالوگ با آفاق بیکران اندیشه)
نشست چهل و هشتم
*سوالاتی پیرامون مکتب یونگ*
سهشنبه
پانزدهم آذر هزار و چهارصد و یک
*ساعت ۱۷*
در درّه باغ
@bashgahandishe
@hekmatenamotanahi
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود نهم:
وضع مطلوب های ما
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
▪️خواستهی صریح: بازگشت «شادی» به طرح جامع
🖋 محمدفرید مصلح | دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات معماری
حدود هفتاد روز است که ریتم زندگی ایرانیان تغییر کرده و انگار که قرار نیست مثل گذشته شود. بهتر است که از گذشته بنویسیم و بپرسیم که چرا اکنون در این نقطه ایستادهایم.
اردیبهشتماه امسال به سرم زده بود که از سرخوردگی همسالانم بنویسم. اما علل سیاسی و اقتصادی و بینالمللی آنقدر بزرگ بود که در برابرشان احساس ناتوانی میکردم. پس تمام این حوزهها را با آن ادبیات قلبمهسلبمهشان کنار گذاشتم و از خودم پرسیدم که چگونه میتوان هنوز زندگی کرد و خوش بود. پس در پیمایشی مجازی از مخاطبان اینستاگراميام خواستم که بگویند چگونه در این روزگار و در ایران هنوز هم «خوش» میگذرانند...
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/fm14-12-03
https://koubeh.com/fm14
@koubeh
@bashgahandishe
گزارش مختصر نشست «هویّت ایرانی و اعتراض – ۲»
دکتر رحیم محمّدی
۱۰ آذر ۱۴۰۱ به همت مدرسه مطالعات دیالوگ باشگاه اندیشه
- هویّت ایرانی چه زمانی آرام میگیرد و چه زمانی اعتراض میکند؟
- جامعهی ایرانی، یک جامعهی «جنبشی» است.
- «دولت قدیم ایران»، ترکیبی است از شاهنشاهیِ باستانی، خلافتِ اسلامی، ارادتِ خانقاهی، و نظامیگریِ ترکها (که «ترکمن» دقیقتر است).
- پس از مرگ آغامحمّدخان قاجار، و به سلطنترسیدن فتحعلیشاه قاجار، و در اثر مناسبات سیاست ایرانی و سیاست مدرن، بحران سیاست در ایران آغاز شد و ایرانیان به این آگاهی عمومی دست یافتند که «دولت قدیم» نمیتواند ایران را اداره کند. این نقطهی تاریخ، آغازگاه پدیدآمدنِ اعتراض اجتماعی در ایران است.
- در انقلاب مشروطه، دولت قدیم به پایان میرسد. این انقلاب، ۱۵ سال بعد، شکست میخورد. ما هنوز در سطح «عقل نظری - دانشگاهی» اندیشهی مشروطه را نمیشناسیم (سطوح عقل: عقل روزمره، عقل روزنامهنگار، عقل روشنفکر، عقل نظری - دانشگاهی).
- پس از مشروطه، «دولت مطلقهی مدرن» پدید میآید. دولتی که خود را به «تاریخ» متّصل میداند، و در تداوم سلاسل پادشاهی.
- پس از انقلاب 57 نیز دولت مطلقهی مدرن پدید میآید. دولتی که خود را به «آسمان» متّصل میداند، و در تداوم نبوّت انبیاء.
- جنبشهای پس از انقلاب 57، به دنبال ایجاد «دولت مدرن» هستند: گیاهی که از خاک «جامعه» بروید؛ نه خاک تاریخ یا آسمان.
- علّت نخست انحطاط ما، انحطاط «عقل نظری» است. در ایران قدیم، مرکزیّت با سیاست و نبوّت بود. در دنیای جدید، مرکزیّت با «دانشگاه» است. در ایران تا «بحران دانشگاه» راهِحلّی نیابد، بحرانهای دیگر راهِحلّی نخواهند یافت.
- دولتها یا بر «اُبژه» حکم میرانند یا بر «سوژه». سوژه دولت متناسب با خودش را میسازد. دولت رعیّتپرور، دولت سوژهها نیست.
- عدم توازن میان هستیهای اجتماعی، «بحران» تولید میکند، و بحران، «اعتراض».
#گزارش_مختصر #مطالعات_هویت #درباره_بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت برگزار میکند:
بحران و هویت ایرانی
موضوع نشست:
هویت ایرانی و رویدادهای اعتراضی اخیر (۲)
با حضور
رحیم محمدی
جامعهشناس
پنجشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
📝دربارهی نشست:
این روزها که از هفتهی آخر شهریور همزمان با مرگ شادروان مهسا امینی در پلیس گشت ارشاد «بهصورت پیوسته» وقایع و رخدادها و کنشهای اعتراضی بسیار مهمی در جامعه ما ظاهر میشوند یا در زبانها و سخنها ظهور میکنند و البته در مطالبات و کار جُنبشگران و کُنشگران سیاسی و «رهبران موقعیتی جنبش» ظهور برجستهتری دارند، اینها از کجا میآیند؟ و چگونه میتوان اینها را مشاهده کرد و توضیح داد؟ و چه نسبتی با اکنون جامعه ایران و تاریخ گذشتهی آن دارند؟
اینها پرسشهایی است که میتوان در این جلسه مقداری روی آن تأمل و بحث کرد.
در این نشست به بررسی پیشینه نسبت هویت ایرانی اعتراضات اخیر از دوران صفویه خواهیم پرداخت.
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #بحران #باشگاه_اندیشه
انا لله و انا الیه راجعون
یار و همکار عزیز، جناب آقای محمدرضا لبیب
درگذشت عموی بزرگوارتان جناب آقای مسعود لبیب را به شما و خانواده محترم تسلیت عرض میکنیم.
حضور و همراهی صمیمانه ایشان در بسیاری از جلسات باشگاه اندیشه، همواره برای ما مغتنم بود و انس و الفت ما با ایشان، غم و اندوه این ضایعه را دوچندان کرد.
برای ایشان آرزوی رحمت و مغفرت الهی داریم و خود را در غم شما شریک میدانیم.
یاران شما در باشگاه اندیشه
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
بحران و هویت ایرانی
هویت ایرانی و رویدادهای اعتراضی اخیر
با حضور
رحیم محمدی
جامعهشناس
پنجشنبه ۳ آذر ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳
حضور برای عموم آزاد و رایگان است
دربارهی نشست:
این روزها که از هفتهی آخر شهریور همزمان با مرگ شادروان مهسا امینی در پلیس گشت ارشاد «بهصورت پیوسته» وقایع و رخدادها و کنشهای اعتراضی بسیار مهمی در جامعه ما ظاهر میشوند یا در زبانها و سخنها ظهور میکنند و البته در مطالبات و کار جُنبشگران و کُنشگران سیاسی و «رهبران موقعیتی جنبش» ظهور برجستهتری دارند، اینها از کجا میآیند؟ و چگونه میتوان اینها را مشاهده کرد و توضیح داد؟ و چه نسبتی با اکنون جامعه ایران و تاریخ گذشتهی آن دارند؟
اینها پرسشهایی است که میتوان در این جلسه مقداری روی آن تأمل و بحث کرد.
#مطالعات_هویت #درباره_بحران #بحران #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود هشتم:
واقعیت کجاست؟
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
یادداشتی به مناسبت روز جهانی فلسفه
ایران امروز و فلسفه
دکتر علیاصغر مصلح
روزنامه اعتماد، 1401.08.30
🌱ایران امروز در حال تجربه واژگونی ارزشهاست. تجربهای که شبیه آن را در تاریخ خود سراغ ندارد.
🌱 زمان ما زمان آفتابی شدن نهایتها و به تمامیترسیدنها و در عین حال سرزدن امکانات جدید است. سفتوسختهای گذشته همه در معرض زوال یا تردیدند.
🌱 برای حضور در میدان تعارضات امروز کمینه شرط، توانِ خلعِ نعلینِ گذشته و عریان شدن از ماسبق، در مصاف با بحرانهاست. اهل فلسفه میتوانند در زمانة ناکامی و عسرت و بحرانِ پس از بحران، و تجربه «نازندگی»، افتان و خیزان طیّ طریق کنند.
🌱 در حال حاضر با دو پدیده روبرو هستیم. یکی سرزدن استعدادهای توهمافرین فرهنگ گذشته خود، و دیگری جریان آرامِ اندیشیدن و نوجوئی در مقابل رویدادها.
🌱 در ایران امروز با مردمانی روبروییم که ساعتِ هستی و حقیقتشان بر اساس افقهای مختلف تنظیم شدهاست. به بیان فلسفیتر با پدیدة ناهم«زمان»ی روبرو هستیم.
🌱 در زمانی که بیم امواج از هر سو میرود، اهل فلسفه و تفکر باید بر کوشش و کاوش خود برای کشف قلمروهای ناشناخته بیفزایند.
@jostarha_yadashtha
@bashgahandishe