یه مدتی نبودیم. حالا برگشتیم با یه حال و هوای متفاوت؛ «متفاوت» مثل این روزها. مثل چیزی که توی خیابونا میبینیم.
@simiyapodcast
شبانه
(به گوهرِ مراد)
کوچهها باریکن
دُکّونا
بستهس،
خونهها تاریکن
تاقا
شیکستهس،
از صدا
افتاده
تار و کمونچه
مُرده میبرن
کوچه به
کوچه.
□
نگا کن!
مُردهها
به مُرده
نمیرن،
حتا به
شمعِ جونسپرده
نمیرن،
شکلِ
فانوسیین
که اگه خاموشه
واسه نَفنیس
هَنو
یه عالم نف توشه.
□
جماعت!
من دیگه
حوصله
ندارم
به «خوب»
امید و
از «بد» گله
ندارم.
گرچه از
دیگرون
فاصله
ندارم،
کاری با
کارِ این
قافله
ندارم!
□
کوچهها
باریکن
دُکّونا
بستهس،
خونهها
تاریکن
تاقا
شیکستهس،
از صدا
افتاده
تار و
کمونچه
مُرده
میبرن
کوچه به
کوچه...
۱۳۴۰
@bashgahandishe
تحلیل تطبیقی دو ترانه فرهاد مهراد:
«شبانه» و «جمعهها»
مومنه قدیری، احمد معینزاده
ترجمه: شیدا قماشچی
...«شبانه» احمد شاملو نیز مفاهیمی همچون دلسردی، سرکوب شدید، خفقان، ناامیدی و یکنواختی را در بر میگیرد. اشعار شاملو پیچیده هستند ولی صنایع ادبی به کار رفته در اشعارش که بر اهمیت آثارش میافزایند، بسیار ساده هستند. بند اول شعر، شاملو با استفاده از کنایات متفاوت به خوبی توانسته است یکنواختی و اختناق حاکم بر جامعه را به تصویر درآورد: «کوچهها» نشان از راههایی دارند که باریک شدهاند، مسیرهای پیشرفت و توسعه در جامعه. «دکانها» که وسیلهٔ معیشت مردم را فراهم میکنند نیز تعطیل شدهاند، اشاره به موانع رشد اقتصادی در جامعه. «خانهها» محل زندگی، تاریک شدهاند که همان دلسردی، خفقان و یکنواختی زندگی مردم است. «طاق»ها جانپناههایی که شکسته شدهاند نشانی هستند از ناامنی و خشونت حاکم بر جامعه. جامعه ترکیبی است از این «کوچهها»، «دکانها»، «خانهها» و «طاقها».
متن مقاله | متن ترانه | با صدای فرهاد
@bashgahandishe
خبر درگذشت استاد ناصر تکمیل همایون، موجب تألم و تأثر بسیار برای اهالی فرهنگ بهویژه دوستان ایشان در باشگاه اندیشه شد.
وی نهتنها تاریخپژوه و تاریخدان که خود تاریخ مجسم بود.
او که از همراهان قدیمی باشگاه بود، در آخرین حضور خود در آیین ضیافت قهوه باشگاه اندیشه، فرازی از خاطرات خود در یکی ماجراهای اوان انقلاب ۵۷ (اختفای رئیس جمهور وقت) را روایت کرد که گرهگشای محققین و تاریخپژوهان در حل یکی از معماهای ایران معاصر بود.
برای ایشان رحمت و مغفرت و برای خانواده گرامی و دوستدارانشان صبر و شکیبایی مسألت داریم.
بخشی از مساهمتهای علمی و فرهنگی دکتر تکمیل همایون در باشگاه اندیشه:
-ارائه در سلسله نشست گفتوگوی سوگواران با عنوان «عاشورا و هویت ایرانی»
-حضور دکتر همایون در ضیافت سالانه افطار
-ضیافت قهوه با موضوع ماجرای اختفای دکتر بنیصدر (گزارش مختصر | گزارش مشروح)
@bashgahandishe
🔴راهحل سیدمحمد خاتمی برای حاکمیت: خوداصلاحی کنید، هم در ساختار، هم در رویکرد و هم رفتار
🗣سیدمحمد خاتمی در دیدار با جمعی از خیراندیشان مطلع و علاقمند به مسائل سیستان و بلوچستان خاطرنشان کرد:
🔸ایران عزیز این روزها حال خوشی ندارد و جسم مجروح و روح آزردهٔ آن چشم به آینده بهتر دوخته است.
🔸افسوس و درد و دریغ از جان باختن دهها انسان که در میان آنها کودک و نوجوان کم نیست و آنچه این روزها بر میهن و ملت میگذرد!
🔸بر مسؤولان فرض است که علاوه بر تحلیلها و گزارشهایی که از مجاری رسمی میرسد از طریق مجاری بیطرف و خیرخواه گزارشهای جامع و آسیب شناسانه را هم دریافت کنند
🔸در مورد سیستان و بلوچستان مظلوم و عزیز در برخورد با مقصران هم سرعتی به خرج داده شود که متأسفانه در برخورد با معترضان شد و همه مسببان و برنامهریزان و تخلفکنندگان مورد بازخواست و برخورد قرار گیرند.
🔸در وطنخواهی و نجابت مردم بزرگوار سیستان و بلوچستان و بهخصوص قوم اصیل و محترم بلوچ تردیدی نیست و لازم است هرچه زودتر مردم مورد استمالت قرار گیرند.
🔸ریشهٔ حوادث تلخ را باید در درون جستجو کرد و آن را ناشی از سازوکار و شیوه پر اشتباه و نادرست حکمرانی دانست و چاره کار شناخت ویژگیهای حکمرانی خوب و تن دادن به آن است.
🔸از جمله مهمترین ویژگیهای حکمرانی خوب به رسمیت شناختن حقوق ملت و رعایت آزادی های اساسی بهخصوص زمینهسازی اعمال حقوق شهروندی است.
🔸ندیدن یا انکار وضع بدی که به نام زندگی بر مردم تحمیل می شود نارضایتی را از بین نمی برد!
🔸اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه گردد مشکل را بیشتر میکند
🔸براندازی نه ممکن است نه مطلوب؛ ولی ادامهٔ وضع کنونی هر لحظه زمینههای فروپاشی اجتماعی را پهنتر و بیشتر میکند.
🔸کمهزینهترین و پرفایدهترین راه کار که نتیجه آن ثبات و پیشرفت و بازسازی اعتماد از دست رفته بخش مهمی از جامعه از حکومت است، خود اصلاحی نظام است، هم در ساختار، هم رویکرد و هم رفتار؛ امری که همواره از سوی خیرخواهان گفته و پیشنهاد شده است، ولی ظاهراً حتی نیاز به شنیده شدن آن احساس نمی شود چه رسد به عمل کردن آن.
🔸در اعتراضات اخیر آنچه چشمگیر است حضور زنان، جوانان و حتی نوجوانان معترض در عرصه است.
🔸بخش بزرگی از جامعه در اصل نارضایتی با معترضان شریکند و دل نخبگان و انبوهی از نیروهایی که بر خشونت پرهیزی و اعتراض مدنی تأکید داشتهاند با آنها همراه است
🔸اعتراض گرچه با مرگ ناگوار خانم مهسا امینی آغاز شد ولی رنگ و بوی قومی و مذهبی نگرفت و صدای تجزیهطلبی از آن شنیده نشد.
🔸نسل جدید که جهان ویژه خود را دارد سرمایه بزرگ امروز و فردای ایران است. اگر نمیخواهیم یا نمیتوانیم تقاضاهای او را برآورده کنیم دستکم ذهنیت، امید و اعتراض او را بفهمیم. فهمیدن گام نخست تفاهم و حرکت به سوی همدلی و اقناع متقابل است.
👈متن کامل سخنرانی را در اینجا بخوانید.
@eslahaat_press
@bashgahandishe
«در ستایش انتخاب آزاد»
📝جواد درویش
✴️ یادداشت «نمیخواهند اینها را ببینید» در شریفتودی من را عمیقاً به فکر فرو برد و یاد پژوهشی درباره حجاب انداخت که چند سال پیش گزارشی از آن را خوانده بودم. این پژوهش را یک استاد دانشگاه هاروارد به نام لیلا احمد انجام داده. او متعلق به جریانیست که به آن نومعتزلی میگویند. جریان نومعتزلی بهطور کلی در مقابل مستشرقان و متفکران غربی که عامل عقبماندگی مسلمانان را دین اسلام میدانند، درصدد بازخوانی و معرفی اسلام بهعنوان دینیست که از علم، عقلانیت و پیشرفت حمایت میکند.
🔹 لیلا احمد فارغالتحصیل دانشگاه کمبریج و استاد فعلی دانشگاه هاروارد در رشته مطالعات زنان در دین است. او بهخاطر کارهای برجستهای که در زمینه مطالعات تاریخی و اجتماعی زنان مسلمان انجام داده، شناخته شده است.
🔹 یکی از کتابهای او با عنوان «زنان و جنسیت در اسلام» به فارسی ترجمه شده، اما پژوهش مورد نظر من، چیزیست که او سال ۲۰۱۱ درباره حجاب زنان مسلمان در آمریکا منتشر کرده و برای آن برنده جایزه صدهزار دلاری Grawemeyer دانشگاه لوییویل شده است. او در این پژوهش دیدگاه قبلی خود در مورد حجاب را که معتقد بود حجاب یک کنش مبتنی بر تبعیض جنسیتیست، کنار میگذارد و نظریه دیگری را طرح میکند.
🔹 لیلا احمد خودش حجاب ندارد، ولی با پدیده افزایش گرایش به حجاب در ایالات متحده مواجه بود. او مصاحبههای متعددی با زنان مسلمان فمینیست، عربهای ملیگرا، دختران مسلمان مذهبی، مسلمانان مهاجر آمریکایی و فعالان اسلامگرا انجام داد و آنها را همراه با نظریه جدید خود در کتابی با عنوان «یک انقلاب آرام؛ احیای حجاب از خاورمیانه تا آمریکا» (A Quiet Revolution: The Veil's Resurgence, from the Middle East to America) منتشر کرد.
🔹 حرف جالب و مهم او در کتاب این است که «حجاب زمانی که آزادانه و مختارانه انتخاب شود، یک کنش فمینیستی و مترقی است». او نشان داد که حجاب برای بسیاری از زنان -برخلاف آنچه در ابتدا به ذهن میرسد- نمادیست برای مبارزه و بازیابی هویت و حقوق برابر خود. (منبع)
🔹 در این روزها ما شاهدیم که برخی زنان ایرانی، برخلاف آنچه که این پژوهش درمورد زنان آمریکایی میگوید، بیحجابی را ابزاری برای مبارزه و بازیابی هویت ازدسترفته خود میدانند. من در اینجا هم اشاره کردهام که زن ایرانی در کشور سردسیری مثل سوئد حاضر است لااقل نصف سال با پوششی بیشتر از پوشش معمول در ایران، در فضای عمومی تردد کند، ولی از اینکه کسی او را مجبور به این پوشش نکرده، احساس هویت و آزادی داشته باشد. حجاب برای زن مسلمان آمریکایی و بیحجابی برای زن ایرانی معنابخش و هویتآفرین است، چون مبتنی بر «انتخاب آزاد» اوست.
🔹 اما «انتخاب آزاد» فقط هویتآفرین نیست، عامل جاودانگی و انتقال بین نسلی نیز هست. من این را برای کسانی که امروز نگران از بین رفتن حجاب هستند مینویسم. راز استمرار اسلام در طول ۱۴ قرن و انتشار آن در جمعیتی نزدیک به یکچهارم جمعیت جهان، قطعاً در چیزی محکمتر، انسانیتر و عقلانیتر از «گشت ارشاد» بوده است. اگر وقتی میگوییم «حجاب»، همان موضوعی که با قیود مشخص خود در شرع آمده، مدنظر ما باشد، آنچه که امروز در خیابانهای تهران مشاهده میکنیم، تغییری را در مورد کمیت باحجابها و بیحجابها به ما نشان نمیدهد. کسی که امروز روسری سر نمیکند، دیروز هم روسری او حجاب شرعی محسوب نمیشد. اما آنچه مشاهده میکنیم، تفاوت بنیادینی در مورد ارزش والای حجاب و جایگاه رفیع آن را نشان میدهد. امروز حجاب به عنوان یک کنش انتخابی و آزادانه، پیام انسانیتر و جاودانهتری دارد و ارزش آن بیش از گذشته در جامعه احیا شده است.
@SharifToday
@bashgahandishe
🔹 ما در خاک زندهتریم.
📝 تأملی فلسفی در جنبشهای سیاسیِ نامتمرکز
✍️ جواد شریفی
ژیل دلوز فیلسوف معاصر فرانسوی با بهرهگیری از مفهوم "ریزوم" در گیاهشناسی، فلسفه ریزوماتیک را صورتبندی کرد. گیاهان ریزومدار گیاهانی هستند که بر خلاف سایر گیاهان، ساقهشان به صورت افقی و در زیر خاک رشد میکند. برگهای آن خارج از خاک هستند و با قطع بخشی از ساقه، گیاه از بین نمیرود؛ بلکه از همانجا در زیر خاک گسترش مییابد و جوانههای تازه ایجاد میکند.
پس ریزوم عامل ارتباط و دگرْزایی است و امکان ایجاد شبکهای بیپایان را فراهم میکند. زیرا هر نقطه از آن میتواند به نقاط دیگر آن وصل شود. برخلاف درخت که در نقطهای ثابت ریشه میگیرد، ریزوم حتی هنگامی که شکسته یا از هم گسسته شود باز میتواند حیات خود را از سر بگیرد و در جهات دیگری رشد کند.
اصطلاح «درختی» و «ریزوماتیک» در فلسفه، برآمده از نقد ژیل دلوز به تفکر جزمی و استعلایی است که اندیشه را جایگزین اندیشیدن کرده است. دلوز با اشاره به شکل ظاهری درخت (تقریباً عمودی و رو به بالا) و ریزوم (افقی و دراز کشیده زیر سطح خاک) از دو نوع نحوه تفکر سخن میگوید: تفکر "ریزومی" و تفکر "درختی" که به کلیت از هم متفاوتند. تفکر ریزومی، فضاها و ارتباطات افقی و چندگانه و همهجانبه را تداعی میکند اما تفکر درختی با ارتباطات خطی و عمودی و گوش به فرمان سر و کار دارد. درخت، انتساب است؛ اما ریزوم، ارتباط.
تفکر درختی نمایانگر فلسفهِ بودن (و در جا زدن) است حال آنکه تفکر ریزومی، پویا و متکثر بوده و در آن از مرزبندیهای تفکر خطی خبری نیست. نگاه ریزومی ضد تمرکز و انسجام و نظم معمول است. به تعبیر دلوز، درخت نماد «بودن» اما ریزوم نماد «شدن» و عطف و ربط است. هر تفکر ریزومی پایانش آغاز تفکر دیگری است و نمیتوان برای آن آغاز یا پایانی قائل شد.
این تفکر، هویتی چند شبکهای برای انسان مدرن به ارمغان آوردهاست. هویتی که خود را بسیار و به تکرار میشکند و دوباره پیوند برقرار میکند. در واقع ریزومها مابین تفکرات خطی قرار گرفته و آنها را به هم مرتبط میکنند و حرکتی ناهمگن دارند.
ژیل دلوز و فیلیکس گاتاری از ریزوم بهره گرفتند تا ورود و خروج غیر سلسله مراتبی و چندگانه را در دستورالعمل برنامهها نشان دهند. ریزوم فاقد مرکز و ردهبندی، عاری از دلالت و بدون راهبر است و برخلاف درخت بهطور نامحدود گسترش مییابد و قادر است فعل بودن را به چالش گرفته و «شدن» را به نمایش بگذارد.
{نقل از مقاله الهیات شهریِ ریزوماتیک www.dinonline.com/16858}
▪️▪️▪️
سلب اعتبار و مشروعیت از آتوریتهها نقطه اشتراک فلسفه ریزوماتیک و فلسفه پست مدرن است. این دو فلسفه، سوژه انسانی جدیدی آفریدهاند؛ انسان خودْارجاع.
{البته به تعبیری دقیقتر این سوژه را خلق نکردهاند؛ بلکه تنها و تنها از پیدایش آن خبر دادهاند.}
انسان خودْارجاع انسانی است آگاه به بازی قراردادهای اجتماعی؛ میداند که خود آتوریتهها حاصل توافق و قرارداد انسانها هستند؛ این آتوریته هر چه باشد: خدا، پادشاه، پاپ، دولت، پول، نظام اخلاقی، دانشگاه یا هر چیز دیگر.
اعتبار و اقتدار آتوریته ویژگی ذاتی خودش نیست، بلکه توسط انسان و در فرآیند قرارداد به او تفویض شده و همین انسان هم هر وقت بخواهد میتواند اعتبار و اقتداری که به آتوریته بخشیده را سلب کند.
در جهان ریزوماتیک، سیاست نیز شکل دیگری پیدا میکند. فعالیت سیاسی بجای آنکه تبعیت عوام از خواص و پیروان از رهبران باشد، همکاری همتا به همتا در راستای منافع و مطالبات مشترک است. گذر از مدل پیرو و رهبر (عمودی) به مدل همتا به همتا (افقی) سلامت و موفقیت کنش سیاسی را بیشتر تضمین میکند.
در مدل پیرو و رهبر، خطر آن وجود دارد که رهبران مطالبات پیروان را منحرف کنند و منافع رهبران با مصالح پیروان جا زده شود؛ همچنین خطر امتناع و انسداد کنش سیاسی در صورت حذف رهبران وجود دارد؛ اما در مدل همتا به همتا چنین خطرات و آسیبهایی منتفی هستند.
در جهانی ریزوماتیک، استبداد مجال نفس کشیدن ندارد. انسان ریزوماتیک دستش را به بالا دراز نمیکند تا به اربابی متوسل شود؛ به دو طرف میگشاید تا به دوستان و یارانش متصل شود. جنبش اعتراضی اخیر در ایران، جوانه زدن انسان ریزوماتیک در خاک ایران را نوید میدهد. ما در خاک زندهتریم.
1401/8/16
t.me/Just_some_ideas
@bashgahandishe
♦️جنبش اجتماعی و مغاک تقابل
✍️ حسن محدثی گیلوایی
۱۳ آبان ۱۴۰۱
گاهی سخن گفتن بسیار دشوار میشود. بزنگاههایی تاریخی هست که زبان ناکارآمد میشود. اما من میخواهم دقیقه و نکتهی حساسی را با مخاطبانی بگویم که بسیاری از آنان آکنده از خشم و نفرت و نارضایتیی انباشته شده اند. چنین لحظهی تاریخیای میتواند سرنوشت یک ملت و یک کشور را تغییر بدهد.
نظام سیاسیای که بدترین گزینه را برای مواجهه با معترضان مخالف خود برمیگزیند و با سرکوب همهجانبه میکوشد اعتراض مخالفان را خاموش کند، دچار سقوط اخلاقی میشود. در این وضع معترضان بهلحاظ اخلاقی دست برتر را خواهند داشت.
اما وقتی مغاک سرکوب دهن میگشاید، خطری متوجه جنبش اجتماعی میشود: اینکه جنبش خلق و خوی مخالف را بهتمامی از آن خود کند و مثل آن بشود. در طیی تقابل، دو طرف مستعد این هستند که بهسان هم بشوند. اینجا است که تأکید بر اعتراض مدنی اهمیت پیدا میکند.
نیچه گزینگویههای بسیار تکاندهندهای دارد که از آنها بوی فرزانهگیی بسیار ژرفی به مشام میرسد. او از مغاک تقابل سخن میگوید:
«آن که با هیولا میستیزد، باید بپاید که خود در این میانه هیولا نشود. اگر دیرزمانی در مغاکی چشم بدوزی، آن مغاک نیز در تو چشم خواهد دوخت.»
در باب مغاک تقابل تأمل کنیم.
/channel/NewHasanMohaddesi/7817
/channel/NewHasanMohaddesi/7818
#خشونت
#روحانیت
#عمامهپرانی
#اعتراض_مدنی
#خشونتپرهیزی
#خیزش_اجتماعی
#اعتراض_غیرمدنی
#جناییشدن_اعتراض
@NewHasanMohaddesi
@bashgahandishe
جوهر زنانه و مردانه اعتراض
📝محمدجواد غلامرضاکاشی
اگر ملیت ایرانی معنایی دارد، در دورههایی سر بلند کرده که معترضیم.
در این یکصد و اندی سال که از ورودمان به دوران مدرن گذشته، آنها که بر سریر حکومت تکیه کردند، مردم را به یک صحنه نمایش فراخواندند. همه نورافکنها را به سوی خود کج کردند تا به نحوی خیره کننده بدرخشند. مردم را در تاریکی نشاندند تا به هیچ رو دیده نشوند. تفاوتها و شکایتها و تمایزهاشان پدیدار نباشند. ساکت و تماشاگر محض بنشینند. مردم گم و گور در تاریکی سالن را طلب کردهاند تا بتوانند مدعی باشند منت نهادهاند نمایندگی مردم را پذیرفتهاند. در چنین شرایطی ملیت ما، مثل یک عکس بیجان قاب شده و به دیواری کوبیده شده است.
مردم برای چرخیدن نورافکنها راهی جز اعتراض نداشتهاند. در موقعیتهای اعتراض، فرصت پیدا کردهاند یکدیگر را خوب ببینند. تمایز و تفاوتهاشان را دوست داشته باشند، و حس پنهانی از دوست داشتن در درونشان شکوفه کند. «ما» در صحنههای خونین اعتراض دلبری کرده است. مردم را دردهای مشترکشان به صحنه میکشاند و حسی از همبستگی در درونشان میخلد. به تدریج خواستهای مشخصی که اعتراض برانگیخته بود، فراموش میشود و لذت با هم بودگی جانشین میشود. مردم برای دیدن و حس کردن یکدیگر اعتراض میکنند. حس سرشار بیرون آمدن از گم و گور شدگی به اعتراض وادارشان میکند. این همان جوهر زنانه اعتراضات است که طی یکصد و اندی سال گذشته در خلق نیروی جمعی اثرگذار بوده است.
اما سویه مردانهای هم در کار است. سویه مردانه است که نام مینهد، هدف گذاری میکند، خلق آرمان میکند، بار سنگینی از تکالیف جمعی و فردی میسازد. قهرمان میسازد، اسطورهها را به یاری فرامیخواند. به آنچه یک ضیافت جمعی است ریشهها و بنیادهای هزارساله الصاق میکند. گذشته را به خط میکند تا آینده را تسخیر کند و از همه مهمتر بر روح و جان و لذت و حال مردمان مسلط شود. سویه مردانه است که خندقهای عمیق میکند، دوگانههای حق و باطل میسازد. سنگرهای نبرد احداث میکند. آنکه بعدها مردم را گم و گور میخواهد و نورافکنها را به سمت خود کج میکند، نطفهاش در همین سویه مردانه منعقد میشود.
در تاریخ ایران، اعتراضات یک سویه پنهان زنانه و یک سویه آشکار مردانه داشته است. سویه مردانه سرانجام سویه زنانه را به پستوی خانه برده است. مردم بار دیگر از دیدار یکدیگر محروم شدهاند و هستی ملی ما در یک نام بی محتوا گم و گور شده است. در اعتراضات اخیر ظاهراً بازی دیگری جریان دارد. سویه زنانه آشکار است و سویه مردانه را به حاشیه برده است. به تدریج باید در انتظار ظهور صورت تازهای از ملیت ایرانی بود. ایرانیتی در حال، جانشین ایرانیت تاریخی و فرهنگی میشود. فهمی ضیافتگونه از با هم بودگی، جانشین فهمی اردوگاهی میشود. این سرمایه را پاس باید داشت تا در کودکی نمیرد. باید منتظر ماند تا بلوغ پیدا کند. حتی اگر بلوغش در این نزدیکیها نباشد.
@javadkashi
@bashgahandishe
🌐🌐 نخستین مطالعه دولتی درباره اعتراضها: جنبش فراگیر خیابانی برای تغییر
📍📍تصویر حاکمیت در میان نسل جدید، مجوعهای از ممنوعیتها و محدودیتهاست
📍وزارت علوم نخستین ارزیابی علمی و پژوهشی خود درباره اعتراضهای سراسری در ایران را منتشر و نوشت این اعتراضها بین دو کنش «جنبشی» و «شورشی» قرار دارد.
📍ماهنگار راهبردی «دیدهبان امنیت ملی» وابسته به وزارت علوم در تازهترین شماره خود در پژوهشی با عنوان «کالبدشناسی ناآرامیهای شهریور- مهر ۱۴۰۱» حاضر نشده است اعتراضها در ایران را «اغتشاش» یا «آشوب» بخواند.
📍این پژوهش مهمترین ویژگی اعتراضهای اخیر در ایران را «کثرتگرا، کلانگرا، سایبرپایه، غیرنهادینه و فشرده در زمان وقوع» توصیف کرده است.
📍«انتشار سریع کنش جمعی»، «عدم سازماندهی»، «نبود نقش رهبری»، «تاکید بر تغییر بنیادین نظام سیاسی»، «حمایت حداکثری لایهها و گروههای مختلف اجتماعی-سیاسی» و «پشتیبانی حداکثری از سوی مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی در خارج» از دیگر مختصات این اعتراضها از نظر تهیهکنندگان این گزارش است.
📍در این پژوهش همچنین آمده فواصل زمانی اعتراضها در ایران به تدریج کوتاهتر میشود و ادامه روند کنونی، ممکن است فاصله اعتراضها را به دو تا سه ماه هم کاهش دهد که «این امکان در ناآرامیهای جدید در شهریور و مهر ۱۴۰۱ بسیار بارزتر است.»
📍این پژوهش برای تازهترین دور اعتراضهای سراسری ایران شش ویژگی جامعهشناختی برشمرده که «نسلی بودن» از مهمترین آنهاست.
📍آنطور که در این متن پژوهشی آمده است مهمترین پیشرانهای اعتراضهای کنونی در ایران را نسل دهه هشتاد تشکیل میدهد که کنشگری این نسل «با گسترش ارتباطات الکترونیکی در چارچوب جهانی شدن همزمان شده و امکان سوژگی مستقل از نسلهای پیشین را برای آنها فراهم کرده است.»
📍در بخش دیگری از این پژوهش به موضوع زنانه بودن اعتراضها اشاره و ادعا شده است: «عنصر زنانه این ناآرامیها از نیروی نسلی تغذیه و از جنبش نسلی سواری مجانی میگیرد.»
📍این پژوهش به قتل مهسا امینی در مقر گشت ارشاد پلیس در تهران هم اشاره و همنسلان او را نسلی «محزون» توصیف کرده است که «احساس میکنند در معرض فشار و تبعیض بروکراسی ناکارآمد قرار گرفتهاند و در عین حال اعتقاد اندکی به ایدئولوژیهای سیاسی موجود دارند.»
📍این پژوهش همچنین در توصیف این نسل اضافه کرده است: «آنها تجربه اندکی از معنویت، وجدان عمومی، عدالت اجتماعی یا حتی استقلال ملی دارند که در سالهای نخست جمهوری اسلامی بخشی از فرهنگ عمومی بود.»
📍به نوشته این پژوهش «این گروه نسلی، تصورش از حاکمیت، نهادی است که گردهمآیی موسیقی را لغو میکند، دستورالعملهای اجباری را وضع و فعالیتهای فرهنگی و تفریحی را ممنوع میکند»
📍در بخش دیگری از این پژوهش اشاره شده است: «این نسل، دولت را ناکارآمد و ناتوان در اداره کشور شناخته و این تصویر به واسطه اخبار هر روزه در مورد کمبود آب، زوال اقلیمی، آلودگی هوا و دیگر آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد، کودکان خیابانی و غیره تقویت شده است.»
📍این متن با ارائه توصیفات بالا چنین نوشته است: «ناآرامیهای اخیر را بهتر است به عنوان ظهور نسلی فهمید که اعضای آن به طور کامل نسبت به الگوی حکمرانی موجود بیگانه هستند.»
📍این گزارش پژوهشی دومین ویژگی اعتراضها در ایران را «جایی میان کنش جنبشی و کنش شورشی» تعریف کرده است که معترضان تلاش میکنند: «از مزایای هر دو نوع کنش سود ببرند، بدون آنکه مشمول هزینهها و ناکامیهای هر دو در عرصه مواجهه با نیروهای امنیتی انتظامی شوند.»
📍این گزارش ویژگی سوم این اعتراضها را متعلق و همسو با «جنبش نوین اجتماعی» در جهان معرفی کرده است.
📍«جنبشهای اجتماعی جدید» در همه ابعاد و کنشها از جمله در انگیزهها، استراتژیها، شعارها، ابزار و مانند آنها فرامادی و پسااقتصادیاند و بر جنبههای اعتقادی، اخلاقی، فرهنگی، ارزشی، سبک زندگی و... تاکید دارند.
📍این پژوهش با چنین تعریفی سراغ اعتراضها در ایران رفته و نوشته است: «معترضان دلایل متنوعی برای دنبال کردن طیفی از اهداف دارند و همه دلایل متوجه جلب منافع مادی برای شخص یا گروه نیست، از این رو اهداف و منافع، راهبردها و فرصتهای سیاسی بیشتر در بستر مفاهیم و اعمال فرهنگی تعریف میشود و بیشتر در جهت انباشت نوعی سرمایه اجتماعی فرهنگی به کار میرود.»
📍چهارمین ویژگی اعتراضها در ایران از نظر تهیهکنندگان این پژوهش، حرکت رفت و برگشتی آن میان دو گزاره «خشم و امید» است.
📍این پژوهش نوشته است: «از نظر انگیزشی در ناآرامیهای اخیر شاهد پدیدهای هستیم که مانوئل کاستلز به آن رفت و برگشتی بین خشم و امید میگوید.»
حمیدرضا جلاییپور
📍خبرستان | دیلی تلگرام
t.me/khabarestan_ir
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود هفتم:
نسبت ما و تکنولوژی
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
سلسله نشستهای تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی:
نشست چهارم
سلوک از نگاه شاه اسماعیل صفوی
با ارائهی
دکتر سیدجواد میری
پنجشنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت برگزار میکند:
سلسله نشست تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی
موضوع نشست:
تأثیر سیدحیدر آملی بر شاه اسماعیل صفوی
با حضور
دکتر سیدجواد میری
عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی
پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱
ساعت ۱۸:۳۰
خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، باشگاه اندیشه
دربارهی نشست
در این آخرین نشست ما به بحث تقریب تشیع و تصوف در نگاه سیدحیدر آملی و تأثیر آن بر "مکتب اردبیل" و خاصه رویکرد شاه اسماعیل خواهیم پرداخت و این پرسش را مطرح خواهیم کرد که چرا تداوم مفهومی و استمرار سنت حِکمی خطائی در ایران و زبان-جهان ترکی بالکل مورد غفلت قرار گرفته است؟
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود ششم:
ما و طبیعت
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
حکمت نامتناهی
_(جست و جو و نگرانی لایزال انسان در دیالوگ با آفاق بیکران اندیشه)_
نشست چهل و دوم
*راه رهایی*
سهشنبه
ده آبان هزار و چهارصد و یک
*ساعت ۱۶*
در درّه باغ
@bashgahandishe
@hekmatenamotanahi
شبانه (کوچهها)
شعر ِاحمد شاملو
آهنگ ِ اسفندیار منفردزاده
با صدای فرهاد مهراد
@bashgahandishe
تحلیل تطبیقی دو ترانه فرهاد مهراد: جمعهها خون جای بارون میچکه
مومنه قدیری، احمد معینزاده/ ترجمه: شیدا قماشچی
منبع: تاریخ ایرانی
«جمعه» بیانگر اصول گفتمان آن دوره و حادثهٔ سیاهکل است و شخصیتپردازیهای دقیق و تشبیهات ساده به تاثیرگذاری این ترانه میافزاید. انتخاب نام «جمعه» نیز دقیقا به روز حادثه اشاره دارد... استفاده از واژههای «غمگین»، «ابر سیاه»، «رخت عزا»، «ابر سنگین» و «خون» بازتابی هستند از تاریکی، ناامیدی و خفقان...«با لبای بسته فریاد میکنه» داستان قیامهای مسلحانه و سرکوبهای شدید را بیان میکند...«از صدا افتاده تار و کمونچه» حاکی از یکنواختی و تکصدایی حاکم بر کشور است.
تاریخ ایرانی: این مقاله تلاشی است برای مقایسه دو متن ادبی از منظر تاریخ و فرهنگ. متون بررسی شده دو ترانه ایرانی «جمعه» و «شبانه» هستند که توسط خوانندهٔ مشهور راک ایرانی، فرهاد مهراد به اجرا درآمدهاند. ترانه نخست «جمعه»، توسط یکی از مشهورترین ترانهسرایان ایرانی، شهیار قنبری در اوایل دههٔ ۱۹۷۰ نوشته و نخستین بار به عنوان موزیک ویدئوی فیلم «خداحافظ رفیق» در سال ۱۹۷۱ منتشر شد.
ادامه در اینستنتویو:
https://telegra.ph/%D8%AA%D8%AD%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%AA%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D9%82%DB%8C-%D8%AF%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%A7%D8%AF-%D8%AC%D9%85%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7-%D8%AE%D9%88%D9%86-%D8%AC%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%DA%86%DA%A9%D9%87-11-17
@bashgahandishe
.
آیا حضور در صداوسیما فینفسه نادرست است؟
📝میثم قهوهچیان
عبدالله مومنی در مطلبی با عنوان "نقدی بر حضور منتقدین و مخالفین وضع موجود در برنامههای صداوسیما" به شرکت احمد زیدآبادی در یک برنامه مناظره پرداخته است. او بدون ذکر دلیلی منطقی تلاش میکند با گزارههایی کلی و بدون ارجاع به واقعیت، حضور مخالفان در صدا و سیما را فینفسه نادرست و زشت بنمایاند.
مومنی نهتنها خود هیچگاه در تلویزیون شرکت نکرده بلکه درست نمیداند یک مخالف (اینجا زیدآبادی) این کار را بکند. چون "رویکردهای ضد ملی و ضد انسانی" این رسانه برای بخشهای مهم جامعه آشکار شده است. کأنه حکم ظرف را میتوان به مظروف نسبت داد.
حال سوال اینجاست که آیا این دلیل مناسبی برای کسی است که معتقد به گفتگو با هر رسانهای است که سخنان او را بدون سانسور پخش کند؟ زیدآبادی بر آن است که "اگر خود را اهل گفتگو بدانیم طبعاً باید با منتقدان و مخالفان خود گفتگو کنیم و گرنه، گفتگو با خود و همفکران خود که گفتگو نمیشود!"
اما عبدالله مومنی بر آن است صداوسیما بهخاطر روایتهای غیرانسانی و کثیف از قربانیان اعتراضات اخیر و اعتراف اجباری از خانوادههای کشتهشدگان و سناریوسازی امنیتی برای فعالان سیاسی نامشروع است.
اگر حرف مؤمنی را بپذیریم باید همه اساتید، کارشناسان و مخالفانی را که با این رسانه گفتگو کردهاند را ناآگاه به این نکته بدیهی کنیم، گویی حقیقتی روشن وجود دارد و هر که خلاف آن کند، قدم در باطل مینهد.
و باز اگر این حرف آقا عبدالله را قبول کنیم باید دیگر هیچ مخالفی با تلویزیون سعودی اینترنشنال مصاحبه نکند.
مؤمنی ادعای دیگری را بدون هیچ دلیلی مطرح کرده، اینکه "حضور در تلویزیون که با روایتهای مجعول و فریبکارانه در این روزها مردم را تحقیر و عاصی کرده و بازماندگان و قربانیان حوادث اخیر را بهشدت آزرده هیچ دستاوردی ندارد." آیا او انعکاس سخنان عبدالکریمی، فاضلی و... را که توسط معترضین در شبکههای مجازی و رسانههای مورد علاقه نگارنده که به کرات بازنشر شده را ندیده است؟ آیا صرفاً آگاهی باید جایی نشر یابد که مومنیها صلاح میدانند؟ آیا آگاهیبخشی رسالت نخبگان نیست و آیا نباید در شرایط فعلی از هر ابزاری برای بسط آن استفاده کرد؟
باز منتقد حضور در صداوسیما میکوشد تا این بار احساسات مخاطبان را جریحهدار کند و میگوید: "از همه مهمتر گفتگو با کسانی که مشاور بازجویان و تضییع کنندگان حقوق مردم هستند چه دستاوردی میتواند داشته باشد!؟" البته ایشان در سیاست معتقد به مذاکره با همه بر اساس منافع ملیاند، اینجا طرف گفتگو میتواند تاثیرگذار باشد.
در خلال این نقد مؤمنی نسبت دیگری را به کسانی میدهد که در صداوسیما حضور بیابند، مینویسد: "اخلاقی آن است که اگر نمیتوانیم در کنار مردم باشیم در رسانههایی که روایتشان نادیده انگاری، دروغ و جعل حاکم است حضور نیابیم و با حضور در رسانهای منفور به کالبد و روح جمعی جامعه آزار نرسانیم. "تو گویی هر که آمده و حرف حقی زده و اتفاقا توسط ملت بازنشر شده روی زخم مردم نمک پاشیده است. اینجا آقا عبدالله نقد خود را توسعه داده و شرکتکنندگان مخالف و منتقد در رسانه مذکور را غیرهمراهان و نمکپاشندگان به زخم مردم تشبیه کرده است. این فراز هم تنها میخواهد با تحریک مخاطب، ادعا را توسعه و اتهام زید و دیگران را فربهتر کند.
@bashgahandishe
سلسله نشستهای تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی:
نشست پنجم
تاثیر سیدحیدر آملی بر شاه اسماعیل صفوی
با ارائهی
دکتر سیدجواد میری
پنجشنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۱
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل
@bashgahandishe
از خانه فرار کردهاند
📝محمدجواد غلامرضاکاشی
برخی از تحلیلها، روایتی روانشناختی و نسلی از جنبش عرضه میکنند. حاصل نگاهی پدرانه است. به نظر میرسد رویاروی روایت امنیتی است که با نام اغتشاش به انکار تام آن میپردازد. روایت روان شناختی و نسلی نگاهی زودگذر و موقت از جنبش به دست میدهد. اعلام میکند آنچه هست، یک هیجان موقت است و با مدارا و صبوری میتوان آن را رفع کرد. گویی به فرزندان عاصی شده خود مینگرد. توصیه میکند نباید زیاده سخت گرفت. مساله حل شدنی است. فرزندان در فرایند رشد عاصی میشوند، اما پدران تدبیر میکنند تا این دوران سپری شود.
فراموش میکنند پدران روزی دست از پدری کردن میکشند، فرزندشان که به سن جوانی رسید، شخصیت مستقلشان را به رسمیت میشناسند. حتی با توجه به ناتوانی تدریجی بدن و قوت رو به رشد فرزندشان، رابطه به تدریج معکوس میشود. به ویزه در این دوران شگفت که فرزندان به هدایت کنندگان پدر تبدیل شدهاند.
نکته مهمتری که روایت نسلی و روانشناختی فراموش میکند، انتقال یک منطق خانوادگی به جامعه سیاسی است. اتفاقاً همین نگاه پدرانه در عرصه سیاست است که فاجعهآفرین شده است. انتقال این منطق به عرصه سیاست سبب میشود مردمان یکسره فرزندان حکومت دیده شوند. فرزندانی که هیچوقت بزرگ نمیشوند. همیشه کودک میمانند و نیازمند حفظ و حراستاند. باید از آنها مراقبت کرد و از آنها انتظار ادب و تسلیم و تبعیت داشت والا شلاق پدری در کار خواهد افتاد که شرط تادیب فرزندان است. از خانه باید رانده شوند و در گرسنگی و رنج بمیرند تا قاعده پدری نقض نشود.
نسل ما که پدر و مادر یا حتی پدربزرگ و مادربزرگ این نسلاند، در نگاه حکومت هنوز در کودکی ماندهاند. از مرز شصت سال عبور کرده اما هنوز هم بچههای ناخلف و مستوجب تادیب تلقی میشوند. همیشه نگاه چپ چپ و سرزنشآمیز حکومت را در همه جا تجربه کردهاند. ما هنوز هم با این سن و سال بچههای رانده شده از خانهایم. نگاه پدرانه چندین نسل از این مردم را تحقیر کرده است. اگر ما مثل زندانیان خو کرده به محیط دم بر نمیآوریم فرزند و نوههای ما تاب تحمل ندارند.
نگاه پدرانه از گفتگو سخن میگوید. مقصودش متقاعد کردن نسل جوان به آرامش است. انگار ما کیسهای مملو از دانایی، تجربه و درس زندگی داریم که باید فرزندانمان را از آن بهرهمند کنیم. شخصیت تحقیر شده ما چیزی در انبان ندارد. ما توان گفتگو و متقاعد کردن جوانان را نداریم. آنها به سخن ما گوش نمیدهند. اساساً دل خوشی از ما ندارند.
آنها از خانه فرار کردهاند. سالهاست این اتفاق افتاده است. تنها با به رسمیت شناختن آنها میتوان امید داشت به خانه برگردند. آنگاه میتوان امید داشت گفتگو معنای واقعی خود را پیدا کند. هدف گفتگو را هم بنا نهادن دنیایی تازه باید نهاد. دنیایی که عاری از تحقیر نگاه پدرانه باشد. دنیایی که اساساً متعلق به آنهاست.
@javadkashi
@bashgahandishe
تو را آن باد که فراخور ایمانت است
📝صدیق قطبی
در انجیل متی آمده وقتی عیسی به کفرناحوم آمد یک افسر رومی به او نزدیک شد و برای فرزند خانهنشین و مفلوج خود طلب دعا کرد. عیسی گفت به خانهات میآیم؛ اما افسر رومی گفت «من نه سزاوار آنم که به زیر سقف خانهام درآیی؛ بلکه تنها کلمهای برگو تا فرزندم شفا یابد.» عیسی به او گفت: «برو! ترا آن باد که فراخور ایمانت است!»(متی، ۸: ۱۳) و فرزند آن مرد شفا یافت.
همچنین آمده که زنی که دوازده سال مبتلا به خونریزی دائمی بود به عیسی نزدیک شد و ردای او را لمس کرد. و عیسی چون او را دید گفت: «دل قوی دار دخترم، ایمان تو نجاتت داد.»(متی، ۹: ۲۲)؛ «دخترم، ایمان تو نجاتت داد؛ به سلامت برو و از رنجوری خویش شفایافته باش.»(مرقس، ۵: ۳۴)
و آمده که دو نابینا از او استمداد کردند و عیسی از آنها پرسید: «ایمان دارید که این کار از من برآید» و آنها گفتند آری. آنوقت عیسی گفت: «شما را آن باد که فراخور ایمانتان است»(متی، ۹: ۲۹) و آنان بینا شدند.
و آمده که زنی کنعانی نزد عیسی آمد و گفت دخترم جنزده شده است. عیسی به او گفت: «ای زن، ایمان تو عظیم است! بر تو آن باد که میخواهی!»(متی، ۱۵: ۲۸) و دختر آن زن شفا یافت.
و خبر آوردند دخترِ متولی کنیسه مُرده است. عیسی به متولّی کنیسه گفت: «بیمناک مباش؛ تنها ایمان داشته باش.»(مرقس، ۵: ۳۶)
و آمده که کسی پسر دیوهزدهی خود را نزد عیسی آورد و گفت: «اگر میتوانی کاری کن، از سر ترحّم بهر ما به یاریمان بیا.» عیسی «اگر» مرد را که حاکی از تردید بود خوش نداشت و گفت: «اگر میتوانی!... بر آن کس که ایمان دارد همه چیز ممکن است.»(مرقس، ۹: ۲۳). پدر کودک شک را وانهاد و گفت: «ایمان دارم! به یاری ایمان اندکم بیا!»(مرقس، ۹: ۲۴) و عیسی کودک را شفا داد.
این کلمات چه طنین حیرتآوری دارند، چه نفوذ جانگشایی دارند، چه قدرتی، چه صلابتی، چه اطمینانی:
«بر آن کس که ایمان دارد همه چیز ممکن است.»
«بیمناک مباش؛ تنها ایمان داشته باش.»
«تو را آن باد که فراخور ایمانت است.»
«دل قوی دار دخترم، ایمان تو نجاتت داد.»
در تلقی عیسی آنچه سبب نجات و رستگاری است ایمان خود فرد است. هر کسی به فراخور ایمانش از رستگاری برخوردار میشود. ایمانی که همه چیز را ممکن میکند. ایمانی که ترس را از میان میبَرَد. میگوید آنچه شفا بخشید من نبودم، ایمان شما بود.
حتی گذر قرنها هم نتوانسته است شعلهی روح و حضور تپندهی ایمان را در این کلمات خاموش کند.
@sedigh_63
@bashgahandishe
▪️در جستوجوی امر نو؛
کلامی در قبال رویدادهای جاری برای دانشجویان مطالعات معماری و دیگران
🖋 سعید خاقانی | استادیار گروه مرمت و مطالعات معماری دانشگاه تهران
قرار نیست ببینند و بفهمند و در بر همان پاشنه میچرخد. عصبانیتی که آشکارا تجمع عقدههای انباشتشدهی نسلی بود و ماحصل بارِ سنگین بیعدالتی، آن هم نوعی رانت کثیف در همراهی سياست و اقتصاد، باز هم منسوب به بدخواهان بیرونی شد و با خشونتی عریان پاسخ داده شد، آنقدر سرد که انگار اتفاقی معمولی است که دانشگاه مورد تاخت قرار گيرد و انسانها از هر قشری جان خود را از دست بدهند. آنقدر سرد و ساده عبور مي كنند که انگار نه خانی آمده و نه خانی رفته. مثل همیشه بهدروغ گفته شد که «هیچجای دنیا کسی با بینظمی مدارا نمیکند»، توجیهی توخالی و تبختر و حماقتی در نپذیرفتن اینکه چیزی جدی در میان است. و همهی آنچه که نیرویی گیرافتاده در بنبست تغییر بود و در عصبانیت ریخته شد، به کجی و عدم درک و لایق گوشمالی تفسیر شد.
⭕️ ادامۀ مطلب را میتوانید در Instant View یا در وبسایت کوبه به نشانی زیر بخوانید:
https://telegra.ph/Kh21-10-08
https://koubeh.com/kh21
@koubeh
@bashgahandishe
♦️لوازم اعتراض مدنی و نفی اعتراض غیرمدنی: نفی خشونت علیه روحانیان
✍️ حسن محدثی گیلوایی
۱۳ آبان ۱۴۰۱
در میانهی یک جنبش اجتماعیی بزرگ هستیم و برخی نیز بیتوجه به آنچه میگذرد، بحثی انحرافی در بارهی خشونتپرهیزی را در میان آورده اند. از سوی دیگر با پدیدهی ناخوشایند اعتراض غیرمدنی و حتا اعتراض جنایی مواجه هستیم؛ اعتراضی که معطوف به نفی حقوق مدنی و اجتماعیی دیگران است. در چنین بحثی از کجا باید آغاز کرد؟ پاسخ من این است: از بحث بسیار مهم حقوق معترضان.
در هر نظام اجتماعی (خواه کارخانه یا باشگاه فوتبال یا یک رژیم سیاسی) افرادی ناراضی وجود دارند و این نارضایتی ممکن است در قالب اعتراض بروز یابد و ابراز شود. پس نخست مدیران و حاکمان میبایست همانطور که برای خویش حق مدیریت و حکمفرمایی قائل هستند، برای دیگران نیز حق نقد و نیز حق اعتراض قائل شوند و حقوق معترضان را بهرسمیت بشناسند. پس نخست باید حقوق معترضان -نه در روی کاغذ بلکه در عمل- بهرسمیت شناخته شود. اینکه بهمحض اعتراض نیروی سرکوب را به میان بیاوریم و اقدام به پروندهسازی و تهدید و سرکوب کنیم، در حقیقت به معنای عدم بهرسمیت شناختن حقوق معترضان است. وقتی حقوق معترضان را بهرسمیت نشناسیم و هیچ قانونی در حمایت از معترضان وجود نداشته باشد و حق و حقوق آنان را پاسداری نکند، چهطور انتظار داریم معترضان قانون را بهرسمیت بشناسند؟!
عدم بهرسمیت شناختن حقوق معترضان سبب غیرمشروع ساختن کل قانون در چشم آنها میشود و اعتراضات را به سمت غیرمدنی شدن و جنایی شدن سوق میدهد. بسیار مضحک است که از خشونت و سرکوب علیه معترضان استفاده شود ولی از معترضان خواسته شود خشونتپرهیزانه رفتار کنند. پس استفاده از روشهای سرکوب بدون بهرسمیت شناختن حقوق معترضان، اعتراض غیرمدنی پدید میآورد. اعتراض غیرمدنی را من در مقابل اعتراض مدنی قرار میدهم. اعتراض مدنی اعتراضی است که با نفی حقوق دیگران همراه نیست.
اما پیشنیاز اعتراض مدنی بهرسمیت شناخته شدن قانونی و عملیی حقوق معترضان است. اتفاقاً قانون باید بهنحو بسیار استواری از معترضان حمایت کند زیرا معترضان اغلب فاقد قدرت و افرادی حاشیهای شده در جوامع هستند. آنها باید موسسات حامیی خود را داشته باشند تا اعتراضشان هزینهای به آنان تحمیل نکند. خیلی عجیب است که ما از معترضانی که برای اعتراضشان جان و هستی و زندهگیی خود را به خطر میاندازند، انتظار خشونتپرهیزی داشته باشیم. پس نخست باید بستر تحقق اعتراض مدنی فراهم شود تا اعتراض غیرمدنی نشود.
اما مشکل جدیی دیگری در میان برخی از اهل اندیشه و نظر هم هست که هر شکلی از اعتراض را موجه میدانند. این اندیشه، مخرب است و باید مورد نقد جدی قرار گیرد. بهعنوان مثال، تشویق به آزار و اذیت روحانیان که هیچ جرمی مرتکب نشده اند، اندیشهی خطرناکی است که اکنون در برخی از ویدئوها دیده میشود. این نوع اعتراض، اعتراض مدنی نیست بلکه اعتراضی غیرمدنی است. عمامه برداشتن از سر روحانیان (موسوم به «عمامهپرانی») یا خشونت لفظی یا عملی با آنان اعتراضی غیرمدنی است زیرا آنان الزاماً جرمی مرتکب نشده اند و تعرض به قلمروی شخصیی آنان و سلب آسایش و امنیت آنان بههیچوجه قابل دفاع نیست. اما متأسفانه برخی در حال ترویج و تبلیغ آن هستند (بنگرید به متن زیر: /channel/Naqdagin/4384).
من سالها پیش در بارهی شدت خشم و نفرت در میان مردم از روحانیان چند بار هشدار داده ام و میزان آن را خطرناک و مخرب دانسته ام (بنگرید: https://fa.shafaqna.com/news/487604/). اما مورد ملامت و تحقیر کلامیی برخی از روحانیان قرار گرفته ام (بنگرید به http://vasael.ir/fa/news/16050/). با این همه، به هیچوجه نمیتوانم از خشونت علیه قشری از جامعه (خواه روحانی خواه غیرروحانی) دفاع کنم بلکه چنین رفتارهایی را غیرمدنی میدانم و آن را از مظاهر عدم بلوغ مدنی و سیاسی میدانم. بلوغ مدنی وقتی رخ میدهد که بهرغم انبوه خشم و نفرتی که داریم، باز هم مدنی رفتار کنیم. رویآوری به رفتار غیرمدنی برای اطفای خشم و نفرتمان سبب بازتولید رفتارهای غیرمدنی در آینده خواهد شد.
بنابراین، اگر در میانهی جنبش اجتماعی مردم بالغانه و مدنی رفتار کنند و به حقوق دیگران تعرض نکنند و در موارد غیرلزوم و آنجایی که ربطی به دفاع مشروع و دفاع از حقوق مدنیی فرد ندارد، از اعمال خشونت و تحقیر پرهیز کنند، میتوان به آیندهی این جامعه بیشتر امیدوار بود.
#خشونت
#روحانیت
#عمامهپرانی
#بلوغ_مدنی
#اعتراض_مدنی
#خشونتپرهیزی
#خیزش_اجتماعی
#حقوق_معترضان
#اعتراض_غیرمدنی
#جناییشدن_اعتراض
@NewHasanMohaddesi
@bashgahandishe
مصطفی مهرآیین: این نسل میخواهد جامعه را با صلح، آشتی و گفتوگو پیش ببرد
الهام یوسفی
شرق: بیش از یک ماه است کشور با اعتراضات خیابانی که جرقه آن با فوت مهسا امینی دختر ۲۲ ساله اهل سقز زده شد، مواجه است، بااینحال همچنان نخبگان سیاسی و فکری نتوانستهاند تحلیل روشنی از این اعتراضات یا حوادث داشته باشند. نارضایتی از گرانی، بیکاری، تورم، تحریم، فقدان امید به آینده، فقدان مشارکت سیاسی، مشارکت فرهنگی و مشارکت اقتصادی و... مسائلی هستند که بهعنوان علل مطرح شده است. اما آیا این حوادث بیارتباط با اعتراضات گذشته است و به تعبیر برخی افراد آیا این فقط هیجانات نسل ۸۰ یا همان دهه ۸۰ است که تحت تأثیر شبکههای اجتماعی قرار گرفته و حالا به این شکل خود را نشان داده است؟ آیا نارضایتیهای معترضان کاذب است و بعد از مدتی فروکش میکند؟ واقعیت امر چیست و چگونه باید با این نسل و مطالبه آنها برخورد کرد؟
گفتوگو را در سایت بخوانید:
http://www.bookcity.org/detail/30806/root/speak
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود هفتم:
نسبت ما و تکنولوژی
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
🔺علامه طباطبائی تشنهی آشنائی با عوالم متفاوت بود. او گسترهی عالم انسانی را بسیار وسیعتر و متنوعتر از همکسوتانِ خود میدید.
🔺او بیش از معاصران خود، به التزام به هویت خویش و درعینحال خروج از اعتقادات و التزامات خود قادر بود و میتوانست با دیگران همراهی کند تا به مناطق فکری مشترک برسند.
🔺اهمیت نظریه ادراکات اعتباری علامه، بردن بحث به منطقهای است که کفِ تفکر است و با این مبنا، میتوان با هر متفکر دگراندیشی وارد گفتوگو شد. توان علامه برای همراهی و گفتوگو در مناطق مشترک فکر بینظیر است.
🔻نظریهی ادراکات اعتباری نشان دهندهی دغدغههای پنهان آن متفکر است.... پرسش ناگفتهای که علامه را به سمت طرح امور اعتباری کشاند، بسیار شبیه پرسشهای متفکرانی مانند ویکو، هردر، کاسیرر و حتی فروید و یونگ است.
ادراکات اعتباری علامه طباطبائی و فلسفه فرهنگ/ نوشته دکتر علی اصغر مصلح
#علامه_طباطبایی #دیالوگ
@jostarha_yaddashtha
@bashgahandishe
رودر رو کردن یک معترض خیابانی و یک نیروی امنیتی
یک گفتگوی تازه ...
@safirfilm
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود ششم:
ما و طبیعت
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
مدرسه مطالعات هویت باشگاه اندیشه برگزار میکند:
سلسله نشست تراث حکمی ایران؛ شاه اسماعیل صفوی
نشست چهارم با موضوع
سلوک در نگاه شاه اسماعیل
با حضور
دکتر سیدجواد میری
پنجشنبه ۱۲ آبان
ساعت ۱۸:۳۰
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی، پلاک ۲۳، شبستان باشگاه اندیشه
حضور برای عموم آزاد و رایگان است.
دربارهی نشست
در این نشست در باب "نشان سلوک" در نگاه شاه اسماعیل صفوی سخن خواهیم گفت. سلوک به چه معناست و شاه اسماعیل در "دیوان" خود این مفهوم را چگونه صورتبندی کرده است؟
#مطالعات_هویت #شاه_اسماعیل #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود پنجم:
ما و داناییهایمان
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe