پادکست تمهیدات
همراه با
دکتر علیاصغر مصلح
اپیزود پنجم:
ما و داناییهایمان
کاری از رادیو گنجه
«تمهیدات» دعوت به آمادهسازی خویش در روزگار رخدادهای بزرگ است.
دعوت به بودنی ریشهدار، نسبتداری با بنیادها و خویشتنآگاهی.
تمهیدات دعوت به مراقبانه زیستن است: کوشش برای درک و دریافت دستاوردهای گذشته و گشودگی برای تجارب جدید.
#تمهیدات #پادکست #علیاصغرمصلح #باشگاه_اندیشه #گنجه #رادیوگنجه
@bashgahandishe
بحران و مطالعات هایدگر
هستیِ آدمی خودْ بحران است و شدّتگاهها، بزنگاهها و مرزگاههای آن، تنها یادآوران و نُمایانگرانِ این بحران اند. امّا آنچه معمولاً در بزنگاهها و شدّتگاههای بحران (هستیِ آدمی) خود را در پسِ پردهی فراموشی فرومیپوشاند، بستر و بافتاری است که بحران همواره خود را بر آن آشکار میکند؛ زمینهای که معمولاً خودْ کمتر به دید میآید امّا شرطِ امکانِ پدیداریِ بحران است؛ در زمانهی ما بحران و شدّتگاههای آن بر بسترِ «هیچانگاری» (nihilism) پدیدار میشوند؛ شرطِ امکانی که خود را -در نحوهی پدیداریِ هستیِ آدمی از آن- بیش از آنکه آشکار کند، میپوشاند؛ شرطِ امکانی که خودْ از قماش ِ آن چیزی نیست که ازرهگذرِ این شرطِ امکان پدیدار میشود.
ادامه را در اینستنتویو بخوانید.
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #مطالعات_هایدگر #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
بحران و مطالعات نقد اقتصاد سیاسی
صحنهی اقتصادِ سیاسی ایران در دو دههی اخیر را دو مقولهی عمدهی:
{۱} «پروندهی هستهای و برجام»
{۲} «سیاستهای آزادگذارِ اقتصادی یا اصطلاحاً نئولیبرالی»
تعیین کرده است.
البته سابقهی سیاستهای آزادگذار اقتصادی به پیشتر (از آغاز دههی ۷۰ شمسی) برمیگردد، اما نتایج و پیامدهای این سیاستهای اقتصادی در دههی اخیر آشکارتر شده است.
ادامه را در اینستنتویو بخوانید.
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #نقداقتصادسیاسی #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
👇 «ربنا»های مرحوم سید جواد ذبیحی که پیش از انقلاب از رادیو ایران پخش میشد. 👇
@bashgahandishe
همیشه هراسم آن بود
که صبح از خواب بیدار شوم
با هراس به من بگویند
فقط تو خواب بودی
بهار آمد و رفت...
از خواب بیدار میشوم میپرسم بهار کجا رفت؟
کسی جواب مرا نمیدهد
سکوت میکنند!
#احمدرضا_احمدی
@bashgahandishe
ما و ادعای بیگناهی
"پریستلی" نمایشنامهنویس انگلیسی، نمایشنامهای دارد با عنوان: "بازپرس وارد میشود."
نمایشنامهی "بازپرس وارد میشود"، داستان دختری است که خودکشی کرده است و بازپرس رد و نشانهی علل خودکشی را در خانوادهای ثروتمند و نجیب، مییابد. آن جایی که هر یک از اعضای خانواده، بی آن که بخواهند و حتی بی آن که بدانند، رفتارشان سبب شده است آن بخت برگشته به پرتگاه و سقوط، نزدیک شود و دست به خودکشی بزند.
خودکشی، گرچه کنشی کاملا شخصی است، اما در این کنش فردی، جامعه حضوری فعال دارد.
این نمایشنامه گرچه در ژانر جنایی و پلیسی دستهبندی شده است، اما حقیقتا یکی از نمایشنامههایی است که عمیقا مسئولیت هر یک از شهروندان را در رنجها و مصیبتهای دیگران آشکار میکند و وجدان خاموش همگان را به محاکمه میکشاند. گویی پردهی بی گناهی را بالا میزند تا به هر یک از ما بگوید، اگر در این شهر، رنج و فقری هست، اگر کسی خودکشی میکند و اگر آوار درد بر سر دیگران خراب میشود، شاید هر یک از ما به واسطههایی سبب بروز فقر و دهشت و مرگ آنان شدهایم. آنان که خود را پاک و مبری از مسئولیت فقر و رنج و خودکشی دیگران مییابند، اما در نهان، و بی آن که خودشان حتی خبر داشته باشند، در رنج کشیدن و مردن آنان سهیماند.
نقشی که سر و کارش به قانون و قاضی و دادگاه نمیافتد. سهمی که در ترازوی علل به حساب نمیآید. گناهی پنهان شده در لایههای زیرین مناسباتی ظالمانه و روندی مملو از خشونت، که در رگ و پی جامعه جریان دارد.
آن که به دادگاه میرود، آخرین حلقهی زنجیری است که دیده میشود. آن که با دستبند و پایبند بر سر چوبهی دار میرود، سهم و نقش هر یک از ما را به تنهایی بر دوش میکشد. او قربانی بدشانسی خویش است، زیرا که نتوانسته است نقش خود را در مرگ دیگری، پنهان کند. آن که محاکمه میشود، به جای همه محاکمه میشود.
"پریستلی" در نمایشنامهاش، همهی ما را محاکمه میکند. مایی که احساس میکنیم بیگناهیم و در خودکشی دیگری نقشی نداشتهایم؛ اما مگر سهم و نقش هر شخص، فقط آن است که مستقیما به کسی شلیک کرده باشد؟ شاید ما در زنجیره ای از علل و عواملی قرار گرفته باشیم که در نهایت، به سیه روزی و مرگ دیگران منجر میشود. "بازپرس"، ما بی گناهان را محاکمه میکند. هر یک از مایی که با انتشار زندگی و تصاویر خصوصی دیگران در فضای مجازی، سرنوشت و آیندهشان را آتش میزنیم و میسوزانیم. در توافقی پنهان، دست به دست میدهیم و با کمک یکدیگر، سقف زندگی را بر سر این و آن خراب میکنیم. بی خبر و بیآن که اراده کرده باشیم، ممکن است در فروپاشی روان، سقوط و خودکشی آنها مشارکت کنیم. هر یک از ما در فرو افتادن اشک از چشمانشان مقصریم.
ما گناهکاران به ظاهر بیگناهیم.
دقیقا ترسناکی و دهشتناکی فضای مجازی در این است که هر یک از ما و بی آن که قصد و نیت بدی داشته باشیم و شاید از سر تفریح و ملالت زندگی، مُشت بر حیثیت و آبروی دیگران میزنیم و هر یک از ما خشتی از هزاران خشت کاخ آرزوهای دیگران را تخریب میکنیم.
روزی خواهد آمد که بازپرس، پروندههایی را برابر ما میگشاید و ما را در درد و رنج و مرگ دیگران متهم میکند.
✍️ علی زمانیان.........۱۴۰۰/۰۱/۰۸
@kherade_montaghed
درخت غنچه برآورد و بلبلان مستند...
غزل #سعدی
موسیقی: گلستان، از آلبوم #برای_همه_ی_رویاهای_تو
#مریم_مهرمند
#محسن_حکیم_معانی
@sarkhaani
چراغ برات در خراسان
سه روز منتهی به نیمه شعبان در خراسان مراسمی برپا میشود به نام «چراغ برات» .
دوازدهم تا چهاردهم ماه شعبان، مردم بعضی از مناطق خراسان با گستردنی های متناسب مراسم تعزیه مانند خرما، حلوا ، میوه و قرآن و روشن کردن شمع بر مزار درگذشتگانشان، خوانی در حد بضاعت خود می گسترانند. خوراکی ویژه این روز در مشهد و آبادی های اطراف شیرینی مخصوصی به نام «روغن جوشی»(چَلپَک) است که معمولا در منزل تهیه می شود؛ خمیر نانی که در روغن سرخ می شود و پس از آن شکر روی آن می پاشند. گویا در افغانستان هم آجیل مخصوصی خیرات می کنند که حتما باید ذرت بوداده شده در آن باشد و یا به قولی باید غروب این روزها بوی تف و بریانی از منزل درگذشتگان برخیزد.
ابوریحان در «التفهیم» خود چنین نوشته:"شب پانزدهم شعبان بزرگوار است و او را «شب برات» خوانند و همی پندارم که این از قِبَل آنست که هر که اندَرو عبادت کند و نیکی به جای آرد بیزاری یابد از دوزخ". و " سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم این ماه «ایام البیض» نام دارد. و شب پانزدهم این ماه شب بزرگ است و «لیلة الصک» و «لیلة البرات» نام دارد و عوام مردم بر این عقیده اند که صورت افرادی را که در آن سال باید بمیرند، خداوند در آن شب به ملک موکل برگرفتن ارواح می دهد".
@bashgahandishe
باشگاه اندیشه
اسطوره، عصرحیرت و اینترنت
گفت گویِ سعید اسلام زاده
با احمد خالصی
🎙 گزارش صوتی
🗓 شنبه ٢٣ اسفند ١٣٩٩
🆔 @bashgahandishe
باشگاه اندیشه
معرفی کتاب
"امید در آستانگی"
واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو، اربعین ، حج
محمد نصراوی(مولف کتاب)
احمد خالصی
🎙گزارش صوتی، بخش دوم
🗓 ٢۵ اسفند ماه ١٣٩٩
🆔 @bashgahandishe
باشگاه اندیشه
"ترور،به مثابه کاتالیزوری سیاسی"
📸 گزارش تصویری
🗓 چهارشنبه ٢٧ اسفند1399
🆔 @bashgahandishe
باشگاه اندیشه
"ترور،به مثابه کاتالیزوری سیاسی"
مهدی تدینی
🎙 گزارش صوتی، بخش اول
🗓 چهارشنبه ٢٧ اسفند
🆔 @bashgahandishe
دعای تحویل سال با صدای استاد محمدرضا شجریان، اجرا در نوروز سال ۱۳۷۳ در شبکه اول تلویزیون ایران
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
سالی پر از خرمدلی و آزادی و آزادگی ، برای همگان آرزومندیم.
باشگاه اندیشه
@bashgahandishe
پیکر رزمنده ایرانی در میان گلها،دو روز مانده به نوروز سال 1365
صد کیلومتری بصره - عکس از پاولوفسکی 18 مارس 1986
{ از خون جوانان وطن لاله دمیده .....
@bashgahandishe
دربارهی بحران
📝شورای دبیران مدرسههای باشگاه اندیشه
از نظر بسیاری از صاحبنظران و ناظرانِ امروزِ ایران، جامعهی ایرانی ازهرنظر در شرایطِ بحرانی به سر میبرد. اگرچه بسیاری از مسؤولان منکر این ادّعا هستند، امّا انکارِ ایشان، اثری بر دگرگونیهایی که واقع میشوند، نخواهد داشت.
امروز تمامی شاخصها فریاد بحرانزدگی سر میدهند. رکود تورمی بالا، فاصلهی طبقاتی افزاینده، سطح بالای طلاق و اعتیاد، اقدام به خودکشی، بحران کمآبی، سطح پایین مشارکت در انتخابات، بیاعتمادی به نهادهای رسمی و... همه نشان از بحرانزدگی جامعه در ابعاد گوناگون دارند.
بنابراین پرداختن به مفهوم "بحران" و چیستی و چرایی دچار شدن بدان در سپهر زندگی فردی و جمعی ضرورتی عاجل است. ازاینرو میتوان مسائلی همچون چیستی بحران، ملاک بحرانیشدن شرایط و گریزناپذیری بحران را در معرض تحلیل و بحث گذاشت.
در نشستها و دورههای آتی مدارس باشگاه اندیشه تلاش خواهیم کرد از چشماندازهای مختلف به مفهوم بحران بپردازیم.
بحران و مدارس هایدگر| مدرنیتهونقدمتافیزیک| نقداقتصادسیاسی| اجرا| والایش| هویت| دین| دیالوگ
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
بحران و مطالعات مدرنیته و نقد متافیزیک
در بسیاری از برداشتهای رایج از مدرنیته (دستکم پس از کانت) مفهوم مدرنیته به مفاهیمی چون نقد و نقادی (critique) پیوند خورده است. در اندیشه کانت و بسیاری از اندیشمندان پس از او نقادی به معنای مرزکشی و بازگرداندن امور به درون مرزهای مشروعشان است. اساسا زمانی نیاز به نقد و نقادی پدید میآید که مرز میان پدیدارها مخدوش شده و چیزها از مرزهای مشروع خود فراتر رفته باشند. به همین دلیل هم هست که نقد/critique با بحران/crisis همریشه است.
واژه crisis از منظر ریشهشناختی به معنای طغیان رودخانه و خارج شدنش از مسیر عادی آن است و نقد یعنی بازگرداندن آن به درون مرزهایش. بنابراین مدرنیته در معنای پساکانتی یعنی تلاش برای قرار دادن هرچیز درون مرزهای مشروعاش و به دیگر سخن یعنی تلاشی مدام برای شناخت بحرانها در زندگی فردی و اجتماعی انسان و رویارو شدن با آنها.
ادامه را در اینستنتویو بخوانید.
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #مدرنیته_و_نقدمتافیزیک #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
بحران و مطالعات اجرا
«اجرای بحران» و «بحرانِ اجرا»، از صحنه زندگی تا تماشاخانه، از خیابان و محله تا کلاس درس و اداره، از داروخانه و صف نانوایی تا اتاق رئیس و سالن جلسات، از آپارتمان اجارهای و اسنپ تا زندان و مترو، از مسجد و حرم تا سینما و پارک، از کنسرت و استادیوم تا هیئت و راهپیمایی، از انجمن حامی حیوانات و محیط زیست تا ستاد امر به معروف، از پلیس و ارتش تا حوزه و دانشگاه ...
ایرانیان «بحران» را چگونه بر صحنه زندگی به اجرا در میآورند؟
هستهی التهابی که بحران را رقم میزند، کجا نطفه میبندد؟
اضطرار خلاقی که حقیقت بحران را قاب میگیرد، کجاست؟
«تفکر زیباشناختی» و «اجرای خلاق»، چه نقشی در مدیریت بحران و فرآیند حل مسئله دارند؟
آیا مدیریت بحرانهای انباشته، و فرآیند حل مسئله را نباید در فقدان تفکر زیباشناختی و خلأ «اجرای خلاق» جست؟
#درباره_بحران #پاییز۱۴۰۱ #مطالعات_اجرا #باشگاه_اندیشه
@bashgahandishe
⚡️ محسن نامجو، خستگی و پایان راه هنرمند؟
🔸 ویدیویی که امروز در فضای شبکههای اجتماعی دستبهدست شد، مربوط بود به تکهای از برنامهی ریپلی در شبکه امبیسی پرشیا که مهمان برنامه، محسن نامجو بیمقدمه در آن میگوید خسته است و نای ادامه دادن ندارد.
🔹 چه سبک موسیقی محسن نامجو را دوست داشته باشیم یا نه، او یکی از اتفاقات موسیقی در این سالهاست و نوعی صداقتِ کلام و بیپردگی همیشه در موسیقیاش بوده که از شخصیت او برمیآید. بههمین دلیل، شنیدن این حرفها از زبان او تاثیر عمیقتری دارد و به همین دلیل کسانی که شاید نصف سن نامجو را هم داشته باشند با این حرفها ارتباط برقرار کردهاند و با خستگیِ وجودی او همذاتپنداری کردهاند.
🔹برداشتهای زیادی میشود از این حرفها کرد، میشود به آن گفت افسردگی، یا مثل ژورنالیستهای زرد این حرفها را نامفهوم و سرشار از خشم دانست، اما نامجو به یک واقعیت درازدامنه در تاریخ هنر هم اشاره میکند؛ اینکه کاش هنرِ ما دردی از جهان دوا میکرد، کاش حداقل با کارِ یدی میشد خدمتی به دیگران کرد و نه فقط «ملودی» ساخت؛ و اینکه هنرمند تمامِ مدت و تمام وجود به واقعیتهای عریان جهان چشم میدوزد و دیگر کاری هم از دستاش برنمیآید؛ نتیجهی مشاهدهاش تبدیل به ملودی میشود، یا شعر، یا قطعه یا نقاشی یا هر اثری. اما رنجِ مشاهدهی هنرمند پایان نمیپذیرد. میشود پرسید که آیا این پایانِ راهِ هنرمند است؟ و میتوان پاسخ داد که نه؛ چرا که اثر هنری همیشه حاصل همین مشاهدهی عمیق است. در شرایط سختی که حالا هستیم شاید بیش از حد تلخ باشد که چنین بگوییم اما این زخمِ مزمنِ ادامهدار است که به خلق آثار هنری و همان «ملودی»ها ختم میشود؛ عملی که کارِ یدی نمیتواند انجام دهد همین است. غمِ بر آمده از دل را بر دلها مینشاند تا ما حواسمان باشد که در رنجکشیدن تنها نیستیم و همین خلقکردن و کار هنری، والاترین شکل امید است.
نقل از کانال هفدانگ
@bashgahandishe
«مرگی که هفتادساله شد...»
هفتاد سال پیش، در نوزدهم فروردین ۱۳۳۰، صادق هدایت خودکشی کرد. اگر مرگ را معنایی است، خودکشی هدایت معنادارترین مرگ است. تردید ندارم که خودکشی هدایت ماندگارترین اثر اوست... ماندگارتر از «بوف کور» و ماندگارتر از قلم و فکری که نایاب بود و نایاب ماند... هنوز مانده تا معنای خودکشی را بفهمیم...
تاکنون چندین پست دربارۀ صادق داشتهام که به یاد او دعوت میکنم مروری بر آنها کنید؛ به ویژه دعوت میکنم مستند کیومرث درمبخش را دربارۀ او ببینید.
▪️ «خودکشی در خانۀ شمارۀ ۳۷» (به همراه فیلم «سفر بهاری»، اثر کیومرث درمبخش)
▪️«چشمان تیز بوف کور» (به همراه فیلم «بوف کور»)
▪️«به قول صادق هدایت...»
@tarikhandishi | تاریخاندیشی
https://shenoto.com/album/50746/%D9%85%D8%A7%D9%87%DB%8C-%DA%AF%D9%84%DB%8C
@Simiyapodcast
معشوقه به سامان شد...
سال نو مبارک
غزل #مولانا
موسیقی: قطعه شوق رفتن از آلبوم #آواز_گنجشکها #حسین_علیزاده
#محسن_حکیم_معانی
@sarkhaani
« سخنان کمتر دیدهشده از "محمدعلی جمالزاده" (پدر داستاننویسی مدرن ایران) در ژنو سوئیس، که نگاهش به آیندهی ایران را شرح میدهد.
@bashgahandishe
باشگاه اندیشه
معرفی کتاب
"امید در آستانگی"
واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو، اربعین ، حج
محمد نصراوی(مولف کتاب)
احمد خالصی
محمدرضا لبیب
🎙گزارش صوتی، بخش سوم
🗓 ٢۵ اسفند ماه ١٣٩٩
🆔 @bashgahandishe
باشگاه اندیشه
معرفی کتاب
"امید در آستانگی"
واکاوی انسان شناختی سه زیارت سانتیاگو، اربعین ، حج
محمد نصراوی(مولف کتاب)
احمد خالصی
محمدرضا لبیب
🎙گزارش صوتی، بخش اول
🗓 ٢۵ اسفند ماه ١٣٩٩
🆔 @bashgahandishe
باشگاه اندیشه
"ترور،به مثابه کاتالیزوری سیاسی"
پرسش و پاسخ
🎙 گزارش صوتی، بخش دوم
🗓 چهارشنبه ٢٧ اسفند
🆔 @bashgahandishe
#شعر
دیر گاهی است
که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید
به دیدار خودم هم بروم ...
#قیصر_امین_پور
@bashgahandishe
نقل از کانال « در پویهی زبان فارسی »
🌺 دربارهی آغاز سده
▫️
مرکز تقویم 👉 مؤسسهی 👈 ژئوفیزیک دانشگاه تهران در واکنش به آغاز سدهی پانزدهم خورشیدی (هجری شمسی) اعلام کرد: «زمان پایان قرن چهاردهم (پایان سال ۱۴۰۰) و آغاز قرن پانزدهم هجری شمسی (آغاز سال ۱۴۰۱)» است.
نگاه کارشناسان مرکز تقویم به تاریخگذاری تقویمی، بدون هر عملیات ریاضی یا استدلال، سرچشمهی پارهای کشمکشها بر سر تاریخگذاری و روزـشماری است.
گزارههای زیر درستی دیدگاه مرکز تقویم مؤسسهی ژئوفیزیک را با پرسشهایی روبرو میکند:
۱. به شیوهی همگانی، هر کس با مایهای از دانش ریاضی میداند دههی اول از آغاز سال صفر تا پایان سال نهم است، برای نمونه، ۱ فروردین ۱۳۰۰ تا ۲۹ اسفند ۱۳۰۹ُ، و ... به همینسان، از ۱ فروردین ۱۳۰۰ تا ۲۹ اسفند ۱۳۹۹، یک سده است؛
۲. از نگاه ریاضیات بر روی یک بردار، صفر نقطهی آغازین اندازهگیری است، و فاصلهی صفر تا یک، نخستین واحد اندازهگیری؛ یک تا دو، دومین واحد اندازهگیری؛ و ...
۳. با نگاه به آغازگاه تاریخ هجری شمسی، با این پرسش روبرو میشویم که لحظهی تکاپوی یاران پیامبر اسلام (ص)، در آغازین روز، آغازین هفته، آغازین ماه جابجایی از مکه به مدینه، بخشی از سال نخستین، نخستین دهه و نخستین سده بود، یا رویدادی در پیوند با پیش از تاریخ هجرت؟ وقتی آن روز و رویداد را آغازگاه تقویم میدانیم، پیداست «صفر» را لحظهی آغاز تقویم برگزیدهایم؛ وگرنه باید بگوییم و بنویسم آغازگاه تاریخ هجری، دوازده ماه یا یک سال پس از رخدادِ هجرت است. آیا خودِ رخداد هجرت، بخشی از تاریخ هجری است، یا نه؟
هادی راشد
@Onpersianlanguage
@bashgahandishe
"ترور،به مثابه کاتالیزوری سیاسی"
در گفت و گو با
مهدی تدینی
📌نشست در فضای باز و گرم و با رعایت پروتکل های بهداشتی برگزار میشود.
📌حضور با اطلاع قبلی امکان پذیر است.
هماهنگی با
@labibreza
چهارشنبه 27 اسفند
ساعت 18
دره باغ
خیابان انقلاب، خیابان وصال شیرازی، کوچه نایبی پلاک 23
@bashgahandishe