bardarvillage | Неотсортированное

Telegram-канал bardarvillage - روستاى بردر 🌲

2445

﷽ ⚜️قوچان-روستاى مرزى بــردر🌲🇮🇷 روستاى بردر در اينستاگرام: https://www.instagram.com/Bardarvillage ❇️تأسيس كانال: 1394/7/7 🔰ارتباط با ما: @Eslam6 @Azimivar @Amin64H @Razoul

Подписаться на канал

روستاى بردر 🌲

مقام لو 💠

بیاد بخشی نامیرا
سهراب محمدی
یاد و نامش گرامی 💠💚🕊️

نوازنده و تنظیم و فضاسازی : عارف جلایری

🦌‌🌲رسانه روستای بردر🏡🔻
@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

♦️سیزده بدر سال ۶۱


🔹ایستاده از پایین

حاج نصرالله قربانیان
آقای آی محمد جلالی
مرحوم  ای محمد نظر نژاد
آقای  فرهادنظر نژاد
آقای محمد رحیم شعبانزاده
آقای علی ابراهیمی
آقای علی جعفرزاده

🔹نشسته ردیف بالا
آقای مخدوم قلی قاسمی
آقای رحیم قاسمی
آقای کریم قاسمی

🔹ردیف بعدی
آقای خانعلی شرف زاده
آقای بخشعلی قاسمی
آقای فرزاد نظر نژاد(نوجوان)

تشکر از معلم عزیز جناب آقای حسن 📸جعفرزاده بابت ارسال عکس

🔗 روستای بردر 🌲🦌

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🏅زندگینامه نادرشاه افشار (پسر شمشیر)

👈 قسمت   32

🏹نادر پنهانی به اردوی ذوالفقارخان رسید و از تحرکات لشگر افغانها پی برد، حمله به شهر مشهد طی یکی دو روز آینده، قطعی است. لذا با دو نفر همراهش، سریعاً به سمت اردوی خود بازگشت، تا بدون حتی یک لحظه تاخیر، دستور حرکت صادر کند.
بقال یکی از روستاهای سرِ راه نادر می گوید: سواری را بەهمراه دو نفر که بعداً فهمیدم نادر است. دیدم که جلوی دکان من توقف کرد. در حالی که علاوه بر اینکه بسیار گرسنه بود.عجله زیادی هم در رفتارش مشاهده میشد. او از من درخواست مقداری آرد و روغن و شیره کرد که به وی دادم. بعد از پرداخت پول آن ظرفی را هم از من طلب کرد که فی الفور برایش حاضر کردم. سپس در کمال تعجب دیدم نادر روغن و آرد و شیره را در ظرف ریخته و با دستان خاک آلود خود آنها را با هم مخلوط و آنرا بەصورت سه گلوله توپی شکل درآورده و بلافاصله پس از تقسیم آن با همراهان،دوان دوان در حالی که آردهای مخلوط به شیره و روغن را گاز می زد، با شتاب تمام،سوار بر اسب خود شده و با تاخت دکان مرا ترک کرده و رفتند.
📌نادر با شتاب تمام به اردوی سپاه خود در شصت کیلومتری مشهد رسید و دستور حرکت فوری داد و طی فرمانی به تمام سربازان و سرداران خسته خود دستور داد.کوله پشتی های خود را از سنگ پر کنند و هر سرباز و حتی سرداران موظف شدند پنج من (پانزده کیلو) سنگ با خود حمل کنند.این دستور ضمن اینکه باعث اعتراض یاران نادر شده بود.حیرت آنان را نیز برانگیخته بود.ولی از آن جائی که هیچ کس جرات چون و چرا، آن هم هنگام جنگ با نادر را نداشت.بەناچار اطاعت کرده و با نارضایتی تمام با کوله های سنگین بسوی مشهد براه افتادند.نادر نیز مانند دیگران کوله پشتی خود را با سنگ پرکرد وبسوی دشمن رهسپار شد و لحظه به لحظه به مشهد نزدیکتر می شد.
بهره و فایده خواندن و دانستن تاریخ و جانفشانی های بی شمار پدران و نیاکان ما در برهه های مختلف و پر فراز ونشیب ایران عزیز ماکمترین نتیجه اش آن است که از عمق جانمان درک میکنیم.این آب و خاک چگونه وبا چه سختی ها ومشقات ریز و درشت، بدست ما رسیده وحداقل باعث خواهدشد که قدر و ارزش آنرا هرچه بیشتر بدانیم و باسربلندی و اعتماد به نفس،به آن افتخار کنیم و درحقیقت تاریخ ما،هویت ماست و میهن ما بەواسطه بزرگان کوچک و بزرگش درکوران زمان،مایه غبطه وحسرت وگاهی مایه حسادت ملل دیگر می باشد.
واقعاً حیرت انگیز است.نادر شصت کیلومتر رفته و شصت کیلومتر بازگشته و بدون یک لحظه ای توقف،مجدداً شصت کیلومتر با کوله ای پانزده کیلوئی مانند یک سرباز زیردست خود، به سوی دشمنان غدار این مرز و بوم تاخته،چنین فرمانده وسربازانی در طول تاریخ ملت ها،حکم کیمیا را داشته و واقعاً نادرند.

⬅️مجدداً به شهر مشهد و اردوی ذوالفقارخان می رویم.نگهبانان دژمشهد با توجه به استحکام قلعه با آسودگی درحال نگهبانی هستند ومردم شهر،فارغ از هرحادثه ای درگوشه ای از شهر در حال خواب بودند که ناگهان برقی جهید و صدائی مهیب و تندر آسا،سراسر شهر را فرا گرفت و بدنبال آن گرد و غباری عظیم،ضلع شمال شهر و پس از آن،مرکز شهر را نیز فرا گرفت.
در سپیده دم بامداد، ولوله و غوغائی درشهر پدید آمد و با فرونشست گرد وغبار و نمایان شدن شکاف های عظیم در پایه دیوار قلعه مشهد، جارچی ها از بالای برج ها ومناره های مساجد،مردم را فرا می خواندند تا به یاری نگهبانان شهر بشتابند تا از ورود سپاه ذوالفقارخان جلوگیری کنند.
از آن طرف سپاهیان افغان باگذاشتن پلهای از پیش ساخته شده بر روی خندق ها،به سمت مشهد هجوم آوردند.

⬅️مجدداً به میان لشگر نادر باز میگردیم که با رسیدن به سه کیلومتری شهر مشهد و دیدن برق انفجار باروت،به نیت ونقشه افغانها پی برد و بلافاصله دستور داد تمامی سپاه،کوله پشتی های سنگین و پر از سنگ را از روی دوش خود انداخته ویک صدا با تمام نیرو، نوا و فریاد الله اکبر سر داده و بسوی مشهد بتازند.با این ابتکارمنحصر به فرد این نابغه نظامی ایران وجهان،از یک سپاه خسته،که بەمدت پانزده روز از بیراهه و از میان کوهها و جنگل وکویر و دشت وصحرا، راه پیموده بود.سپاهی قبراق وسرحال،برای جنگ بادشمن آماده شده بود(این ابتکار بی بدیل نادر تا همین امروز، درمیادین ورزشی ونظامی جهان تدریس و اجرایست)
از این طرف،جلوداران سپاه افغان درحالی که جیغ میکشیدند و هلهله میکردند،درحال ورود به شهر بودند، که ناگهان باصدای الله اکبر و یا علی ویا محمد سپاه نادر بخود آمدند.ذوالفقارخان که غافلگیر شده بود وقتی به پشت سرخود نگریست درکمال حیرت مشاهده کرد. نادربه سان برق و باد،با تبر زین معروفش مستقیماً بسوی او میتازد.
او از دور نادر را شناخت و سراسیمه به سپاه خود دستور داد که ازحمله به جلو یعنی به سمت مشهد منصرف شده وفقط برای نجات جان خود.
#ادامه_دارد🔹


🏡🏡🏡🏡🏡🦌
@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎤صدای با اصالت رضا جنتی



🪐اینستاگرام بردر | تلگرام بردر 🪐

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🌐از شوروی تا بردر

🔹در جستجوی خانواده

⭕️ لطفا به تصویر و ویس دقت کنید شاید بتوانید کمکی کرده باشید

🔗صدای مربوطه



🌲روستای🏡
♦️@Bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🏡 اینجا دره ‌زیبای بردر ( نالا بردر ِ🦌🌲)

🎤باصدای جادویی ابراهیم تاتلیسس (کرمانجی)

▶️ در متن آهنگ، هم به نال ،هم به چیا و هم به درخت اشاره میکنه که شاخصه ی دره بردر است



🦌 🌲رسانه روستای🏡
✈️@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

کتاب سالارمگس‌ها بصورت pdf تقدیم حضور شما عزیزان

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🥯فتیر سر سیلان
ژبیر بونه ژه بیران


📸آقای آرمین محمدی بردر

🌲🦌روستای🏡
✈️@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

بنام خدا
خاطرات کودکی را درغبارتاخت وتازهای زمان گم کرده ام

سادگی رامن چه راحت   درجلایِ
زرق وبرقهای گمان گم کرده ام

من سلام کودک شیرین زبان روستایی را
درتعارف،تکلّفهای ترفندزبان گم کرده ام

آن خیالِ شیرینِ پرواز باپرِپروانه را
درسطرسطرِ ناتمامِ  شعرو رمان گم کرده ام

من صدای دلنشینِ لای لای مادرم را
درنوایِ خش خشِ برگ درختان خزان گم کرده ام

من تمام وسعت دشت دیارم را
درحصارِ قوطی آپار تمان گم کرده ام!


با سلام و درود محضر هم ولایتی های ارجمند ارادتمند ، حسن جعفرزاده بردری  (بابا)

سال‌های ۵۵ تا ۶۰ در خدمت بردری های مهربان و خونگرم بودم هر چند دورم ولی زاده ی بردر و دل تنگ ترین فرد برای دیدن عزیزان هستم .دوری فراموشی نیست، فاصله شايد نگاه‌ها را از هم دور کند ولی قدرت ندارد یادها را از هم جدا کند امتداد فاصله ها از اعتبار عاطفه ها نمی کاهد . روح مردان بزرگی چون مرحومان اسماعیل و آزاد قجری ، حاج مجید حسن زاده ، شهباز خان حاجی پور ، امام وردی ابراهيمي،  علی میرزا جلالی ، هاشم حسن پور، صفر آقاحیدری، صفرمحمد سلحشور، برات زینلی، مرادخان قاسمی ، بیگلر بهادرزاده و ...شاد و یادشان جاودان که برای پیشرفت و توسعه روستا زحمات فراوانی را متحمل میشدند .
ای کاش می بودن تا همچون گذشته‌ بر دستان پرمهرشان بوسه میزدیم .دوست داشتن همیشه گفتنی نیست گاهی سکوت است و گاه چشم دوختن به عکس‌ هایشان که کانال خوب بردر مملو از تصاویر عزیزان است .
تشکر ویژه دارم از ادمین های فعال و با محبت   روستای بردر  و شورای محترم که اکنون مسئولیت ها را بر دوش دارد. یکی دوتا عکس‌ دانش آموزان هم تقدیم نگاه زیبا و مهربان هم ولایتی های عزیز و بامعرفت سال ۵۵ معلم کلاس پنجم بودم بعنوان یادبود . معلم باغبان گلهای زیبای آفرینش است ، لبخند معلم امید به زندگی و اخمش مانع از تباهی است .امکان ندارد که کسی چراغی برای دیگران روشن کند و خود در تاریکی بماند . به امید سرافرازی بردر و تمامی بردری های عزیز.
در ضمن پیشاپیش هفته معلم را به تمام فرهنگیان عزیز تبریک و تهنیت عرض می نمایم .
همه ی ايران تن است و بردر ❤️

هفتم اردیبهشت هزار و چهارصد و سه
حسن (بابا) جعفرزاده

🌲🦌روستای بردر
@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎖زندگینامه نادرشاه افشار (پسر شمشیر)

👈 قسمت 1⃣3⃣ (سی و یکم)

📝رستم پاشا که شکست مفتضحانه ای از نادر خورده بود و روی بازگشت به کشورش را نداشت. پیکی به سوی نادر فرستاد و درخواست آشتی و آتش بس کرد. نادر قبول پیشنهاد وی را منوط به قبول دربار عثمانی کرد. رستم پاشا نیز پیکی به دربار عثمانی فرستاد و سپس بەعنوان نماینده تام الاختیار دولت عثمانی، آتش بس را تا روشن شدن وضعیت دو سپاه و رایزنی های نمایندگان دو دولت، پیرامون تعیین تکلیف شهرهای آزاد شده ایران پذیرفت.
⚠️نادر نیز با گرفتن غرامت جنگی، اسرای عثمانی را آزاد نمود و قرارداد آتش بس را امضاء و آتش جنگ موقتاً خاموش شد.
🤝قبول آتش بس از طرف نادر، مایه تعجب سرداران وی شد. زیرا آنان به خلق و خوی نادر آگاهی کامل داشتند و می دانستند که نادر تا تعیین تکلیف قطعی جنگ و آزاد سازی تمامی شهرهایی که از پیکر وطن جدا شده بود آرام و قرار نخواهد داشت. ولی تعجبشان وقتی از بین رفت که نادر، نامه برادرش ابراهیم خان، حاکم مشهد را به نظر آنان رسانید.
مفاد نامه حاکی از آن بود که ذوالفقارخان افغان که در جنگ های قبلی در افغانستان از نادر شکست خورده بود، با حمله به هرات، حاکم دست نشانده نادر بنام الهیارخان ( او هم قبلاً از نادر شکست خورده بود ولی در حضور نادر و شاه تهماسب سوگند خورده بود که به ایران وفادار باشد. نادر نیز جوانمردانه او را علیرغم مخالفت درباریان چاپلوس، به حکمرانی هرات منصوب کرد) را شکست داده، الهیارخان شبانه به مشهد گریخت و به ابراهیم خان، برادر نادر و حکمران مشهد پناهنده شد. ذوالفقارخان افغان که از نادر کینه ای سخت به دل داشت، با اتحاد با چند ولایت دیگر در افعانستان، لشگری آراسته و اکنون نیز، شهر مشهد را به محاصره درآورده و با توجه به غیبت نادر مطمئن بود، دیری نخواهد پائید که شهر مشهد را تصرف و با دراختیار گرفتن دژ مستحکم آنجا در صورت امکان، به خانواده و ناموس نادر نیز اهانت و جسارت روا دارد. نادر پس از دستور ساخت استحکامات مرزی و استقرار نیروهای مرزبانی، با وجود خستگی نیروهای تحت امرش، دستور داد سپاه خسته و تازه از جنگ برگشته اش با عجله تمام به سمت مشهد حرکت کند.
🐎دستور نادر در مسیر حرکت به مشهد، بر پایه راهپیمائی سریع صادر شده بود. یعنی خواب و‌ خوراک بر روی اسب تا رسیدن به مقصد ( البته در روزهایی از هفته، بەخاطر اینکه سربازان از پا نیفتند بەدستور نادر، اجازه چهار ساعت خواب بر روی زمین و دو ساعت توفف برای خوردن و آشامیدن و دیگر امور داده می شد. یعنی سپاه ایران روزانه هجده ساعت بر روی اسب، راه می پیمود که این از عجایب جنگهای نادر است.)

🟠نادر را از مسیر جاده های ناهموار تبریز به مشهد، رها می کنیم و به مشهد می رویم،ابراهیم خان،حاکم مشهد قبل از آمدن افغانها و محاصره شهر، آذوقه شش ماه مردم را تدارک دیده و انبار کرده بود. ذوالفقارخان افغان که از این موضوع آگاه شده بود و می دانست با بازگشت نادر از مرزهای غربی آذربایجان، توان رویاروئی با وی را ندارد.بەهمین خاطر دستور داد هر شب عده ای از سربازانش با سوار شدن بر مَشک های باد شده (خیک، پوست گوسفند که یک سر آن را می دوختند و از سر دیگر در آن می دمیدند تا مانند بادکنک باد شده و سپس با بندی محکم، سر دیگر آنرا هم بسته و تبدیل به جسمی شناور بر روی آب می شد)پنهانی از روی خندق های پر آب دژ مشهد عبور کرده و با رعایت سکوت کامل، شروع به شکافتن و سوراخ کردن سطوح پائینی دیوارهای قلعه کنند. بەدستور ذوالفقارخان، درختان تنومند روستاهای اطراف نیز بریده تا با ساختن پل بر روی خندقهای دژ، هنگام حمله به مشهد، برای عبور لشگریان سوار و‌ پیاده اش، مشکلی ایجاد نشود.
🔎مدت ده روز طول کشید تا شکافهای دیوارهای دژ به اندازه کافی عمیق شده و ساخت پل های متعدد برای عبور لشگریان افغان به اتمام برسد. در این مدت به اندازه کافی،باروت نیز تهیه و همه چیز برای تصرف مشهد آماده شده بود.شورای فرماندهان افغان در چادر ذوالفقارخان تجمع کرده و در خصوص چگونگی حمله و ورود به مشهد باکمترین تلفات،به رایزنی پرداختند. ولی ذوالفقارخان و سردارانش خبرنداشتند و اصولاً هیچ عقل سلیمی باور نداشت.نادر که همین بیست روز پیش در نزدیکی های باکو و اردبیل در حال نبرد با ابر قدرت عثمانی است.در حال حاضر به شصت کیلومتری مشهد رسیده باشد(معجزه نبود ولی از معجزه هم چیزی کم نداشت)

📌به اردوی نادر که اینک درشصت کیلومتری مشهد اردو زده بود می رویم،نادر برای اینکه بی گُدار به آب نزده باشد،در شصت کیلومتری مشهد دستور توقف داد و به سرداران لشگرش دستور داد هر کس و هر کاروانی که بەسوی مشهد میرود را توقیف نمایند،تا خبر آمدن وی به گوش افغانها نرسد.سپس خود بەهمراه دو نفر از یارانش،بی درنگ به سوی مشهد،به تاخت حرکت کرد.
#ادامه_دارد ✍️

🦌🌲رسانه‌روستای‌🏡
✈️@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🛜به اطلاع شما عزیزان می‌رسانیم مراسم سومین روز درگذشت:

زنده یاد حاج براتقلی همراهان 

  فردا جمعه ۷ اردیبهشت

از ساعت ۱۲ الی ۱۳:۳۰(قرآن خوانی و صرف نهار)

📌آدرس:  مشهد، قاسم آباد، بلوار استاد حسابی، نبش حسابی ۳۲ مسجد امام محمد باقر (ع) برگزار میگردد

پس از صرف نهار بر سر مزار این عزیز سفر کرده حاضر میشویم و یاد و خاطرش را گرامی خواهیم داشت


🖤حضور پر مهر و با شکوه شما عزیزان موجب تسلای خاطر بازماندگان این عزیز سفر کرده می‌باشد

🏴روحش شاد و یادش گرامی باد

⚫️روستای بردر
🪐@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🔼چند لوگوی پروفایل مخصوص بردری های عزیز

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🖤دومین سالگرد آسمانی شدن عموی عزیزمان
زنده یاد یاسین حیدری
را گرامی می داریم.
روزهای دلتنگیمان را به یاد خوبی ها و مهربانی هایش سپری می کنیم و سالگرد درگذشتش را با نثار فاتحه ای به روح پاکش تقدیم می نمایم.


مهدی حیدری

🖤روحش شاد و یادش گرامی باد

⚫️روستای بردر
⚫️ @bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎵دزانی

🎤کلام و دکلمه :کریم اکبرزاده
دوتار‌‌‌: حسن تایانلو

🦌‌🌲رسانه روستای🏡🔻
@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎙دکلمه ایی زیبا از جناب آقای علی محمدزاده بوانلو در وصف روستای🏡 که در گروه( نالا بردره )سرودند


🏡@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎼


🔗 روستای بردر 🌲🦌

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🏡 نوای طبیعت

📌ره کوچ / قشلاق به ییلاق/منطقه علی بلاغ

🔹مالدار : حاج حبیب عرب پور بردر

🔹چنانچه در گذشته این حال و هوارو تجربه کردی، قطعا یک لحظه بوی هیزم توی کلیپ رو حس کردی





🌐 کانال روستای بردر ➡️

🏡 گروه تلگرامی‌نالابردر ➡️

🌐 اینستاگرام روستای بردر ➡️


🏡🏡🏡🏡🏡♦️

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎤اجرای احساسی مرتضی محمدزاده


🌲روستای 🏡

🏡@Bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🔗 تصویر مربوطه

🎤صدای فوق متعلق به شخصی از اهالی ترکمنستان است که در جستجوی اقوام خود می باشد



🏡 @Bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🟢 ییلاق سنجربیک

📹چشم انداز مرز اوجاق / تلار

۱۴۰۳/۲/۷📆

📸ارسالی : سعید خدابنده نوه زنده یاد رشید حسن زاده بردر



🦌🌲روستای🏡
🪐@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎼زرافشان

🎤ده نگ و دوتار : سهراب محمدی



🌲 رسانه روستای🏡
🪐@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

#معرفی_کتاب

کتاب بسیار آموزنده و فوق‌العاده سالار مگس‌ها رمانی است از ویلیام گلدینگ، نویسنده انگلیسی و برنده جایزه نوبل ادبیات، که لزوم حاکمیت قانون در جوامع انسانی را به تصویر می‌کشد و عنوان خود را از شیطان بعل الذباب گرفته. در این داستان هواپیمای حامل بچه‌های یک مدرسه در نزدیکی جزیره‌ای متروکه سقوط می‌کند و آنها بدون سرپرست موظف به اداره خودشان می‌شوند. پس از مدت کوتاهی گروه قانون گریز با توسل به اهرم‌های زر و زور و تزویر جمعیت را به سوی توحش می‌کشند

🌲🦌رسانه‌ روستای‌بردر❁
@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🏡دانش آموزان کلاس:
دوم دبستان(دختران)
پنجم دبستان (پسران)

📌دبستان شیر و خورشید بردر
سال : ۱۳۵۵

🔔معلمین آقایان:
حسن جعفرزاده و مسعود نیکزاد


⭕️چنانچه اشخاص داخل تصویر رو میشناسید نام ببرید


🌲🦌 روستای🏡
✈️ @bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎤دوتار

🏡@Bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎤باران درد
با صدای:بیدل برزویی


🦌🌲رسانه روستای🏡
@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🏴انالله و انا الیه راجعون

متاسفانه باخبر شدیم

🖤 حاج براتقلی همراهان

( فرزند کربلایی حسن)دار فانی را وداع گفتند.
و به دیار باقی شتافتند
ضمن عرض تسلیت خدمت خاندان محترم و بسوگ نشسته همراهان و فامیل وابسته
به اطلاع شما عزیزان می‌رسانیم
مراسم خاکسپاری امروز پنجشنبه ۶ اردیبهشت
ازساعت ۱۴ الی۱۴/۳۰ در بهشت رضا (ع) بلوک ۵۰  برگزار می‌گردد.


✍️سایر مراسمات این عزیز سفر کرده متعاقبا از طریق همین رسانه اطلاع رسانی می‌گردد

روحش شاد و یادش گرامی باد


🎚️روستای بردر
🪐@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

⭕️ چند لوگوی مخصوص پروفایل

🏡 مختص بردری های عزیز

🟢امیدواریم مورد پسندتان قرار گیرد


🦌روستای🏡
✈️📷 @bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎤هەنگ. تەزه بووک

دنگبیژ. ئاوات بوکانی



🦌رسانه روستای🏡
🌐@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

🎤ببار باران،،،،
اجرایی زیبا و متفاوت
صدا: حمید علی نیا
شعر:سرکارخانم فاطمه آرامی
قوشمه: مرحوم استادعلی آبچوری


🌲رسانه روستای🏡🔻
🌐🌐@bardarvillage

Читать полностью…

روستاى بردر 🌲

⭕️درود خدمت همراهان عزیز

ضمن خیر مقدم خدمت عزیزانی که به تازگی به جمع ما پیوستند


🟢سروران ارجمندی که تمایل دارند در گروه گفتمان(نالا بردره) عضو باشند ، تصویر بالا رو اسکن یا لینک زیر را لمس کنند

🔗/channel/+DrgGygjnHv1hM2U8


🌲🦌روستای🏡
@bardarvillage

Читать полностью…
Подписаться на канал