bahag | Неотсортированное

Telegram-канал bahag - تشنه ی حقیقت

1449

تاسیس نهم آذر ۱۳۹ گفته بودند عشق آسمانیست خود بدیدم عشق با پا می آید... ل_مجنون

Подписаться на канал

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃
🔵 برتولت برشت
نویسنده، شاعر و اندیشمند آلمانی می‌گوید :

«کسانی که خودشان را از سیاست به دور نگه‌ می‌دارند، توسط احمق‌ها اداره می‌شوند»

سواد سیاسی ، بعداز سواد زندگی، از ضروریات زندگی امروزی است و منجربه انتخاب سیاست‌مداران حرفه‌ای ، برای اداره حکومت توسط شهروندان می‌شود.

در صورت نا آشنایی شهروندان با دانش سیاسی، پوپولیست‌ها بر عرصه قدرت ، رسوب می‌کنند و فقر و فساد را ، در جامعه ، حاکم می‌نمایند.

بدترین بی‌سواد،
بی‌سواد سیاسی است .
بی‌سواد سیاسی ،
کور و کر است، درک زندگی ندارد و نمی‌داند که هزینه‌های زندگی از قبیل قیمت نان، آزادی، مسکن، دارو و درمان ،
همگی وابسته به تصمیمات سیاسی هستند. او حتی به جهالت سیاسی خود افتخار کرده، سینه جلو می‌اندازد و می‌گوید :
«از سیاست بی‌زارم، من سیاسی نیستم!»

چنین آدم عوام و بی‌مسئولیتی، نمی‌فهمد که ،
بی‌توجهی به سیاست است که ،
زنان فاحشه و کودکان خیابانی می‌سازد، قتل و غارت را زیاد می‌کند و از همه بدتر ، بر فساد صاحبان قدرت ، می‌افزاید و استبداد را دامن‌گیر می‌کند!

برتولت برشت، می‌گوید :
این نوع از بی‌سوادی ،
نه سن می‌شناسد، نه جنس، نه تحصیلات.
می‌توان تحصیلکرده‌های بی‌شماری یافت که ،
دچار مشکل حاد بی‌سوادی سیاسی هستند و فقدان داده‌های سیاسی در ذهن‌شان ،
تمام قوای آنان را ،
متمرکز بر "رجحان منافع فردی" کرده و آنا‌ن‌ را بیگانه ، با منفعت جمعی ، می‌نماید.
شعور سیاسی،
حس مصالح اجتماعی می‌آفریند و نبودش ، فرد را ، محصور در دایره تنگ منافع شخصی می‌کند.

سواد و شعور سیاسی،
مدیریت کلان را ، برای دولت‌مردان و حاکمان پوپولیست ، سخت می‌نماید. از این‌رو ،
حکومت‌های مستبد ،
از رشد سواد سیاسی در جامعه، جلوگیری می‌کنند و دشمن آزادی بیان و شفافیت سیاسی هستند.
ولی بی‌شعوری سیاسی
کار دولت‌مردان را سهل و بالطبع زندگی شهروندان را مشکل و طاقت‌فرسا می‌نماید.

شعور سیاسی ،
در دنیای امروز ، نه اطلاعاتی فانتزی، بلکه یک نیاز اساسی است. برای راحت نفس‌کشیدن، در رفاه زندگی‌کردن و احساس شهروند مطالبه‌گر شدن، قدم‌گذاشتن به میدان سیاست عاری از دغل‌بازی، فریب و کاسبکاری ،
معمولاً کار انسان‌های از خودگذشته و بزرگ است که تنها به منافع و به‌روزی جمع و به مردم و وطن خود می‌اندیشند.

یک ملت غیرسیاسی و ناآگاه را ،
به آسانی می‌توان فریب داد و به‌هر راهی که سود طبقات ستمگر و مستبد در آن مثمر باشد، کشانید!
فرد غیرسیاسی ،
قادر نیست که ،
رویدادهای جامعه را تحلیل نموده و عوامل پنهان در پس تبلیغات جاری را دریابد.

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

هیچکس چهره و قیافش رو انتخاب نکرده،
محل به دنیا اومدنش رو انتخاب نکرده،
رنگ پوستش رو انتخاب نکرده،
مدل چشم هاش رو انتخاب نکرده،
عینکی بودن یا نبودن رو انتخاب نکرده،
کوتاه و بلند بودن قدش رو انتخاب نکرده،
گرایش و هویت جنسیتیش رو انتخاب نکرده...

ولی کسی که بابت این چیزها دیگران رو مسخره می‌کنه و آزار میده؛ شعور نداشتن رو انتخاب کرده...

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

بالاخره یک خبر خوب
@BAhag  🌺🍃

*علم ثابت می‌کند که دود از کنده بلند می‌شود*

مدیر دانشکده پزشکی دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا این موضوع را به چالش کشیده است که مغز یک انسان مسن دارای قابلیت بیشتری بلحاظ انعطاف است تا آنچه که عوامانه تصور می‌شود.
در این مرحله تداخل و همکاری بین طرفین نیمکره‌های چپ و راست مغز هماهنگ‌تر عمل کرده که باعث خلاقیت بیشترمان میگردد. و بهمین دلیل است که بین افراد ۶۰ ساله خصوصیات فردی را میابید که مانند این است که گویا دوران خلاقیتشان تازه شکوفا شده.
البته سرعت فعالیت مغز بسرعت دوران جوانی نیست، ولی بسیار قابل انعطاف‌تر است. و بهمین دلیل است که با بالا رفتن سن تصمیم‌گیری‌ها صحیح‌تر و کمتر در معرض احساسات منفی قرار داده می‌شوند. نقطه اوج فعالیت عقلانی ما در حدود هفتادسالگی بروز میکند، زمانیکه مغز با تمام توان خویش بکار گرفته می‌شود.
@bahag 🌺🍃
ادامه👇👇

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

سران آلمان چند ماه بعد از اینکه به روسیه حمله کردند و صد هزار نفر از سربازانشان در برف مردند، می‌دانستند شکست می‌خورند ولی چطور می‌توانستند حتی به خودشان بگویند این صدهزار کشته بی‌فایده و نتیجه اشتباه محاسباتی آنها بوده است، پس جنگ در روسیه را ادامه دادند و با یک میلیون کشته همگی خودکشی کردند.
زنانی هستند که با شوهر معتادی که دستِ بزن دارد و هیچ امیدی به اصلاحش نیست زندگی می کنند، ولی زن بعد از چهل سال باز هم حاضر نیست از او جدا شود، چون اگر طلاق بگیرد با خودش خواهد گفت چرا چهل سال پیش طلاق نگرفتم و تحمل این پشیمانی سخت‌تر از تحمل ادامه زندگی با شوهرش خواهد بود.
وقتی هزار صفحه از یک رمان چرند را خواندید بعید است پانصد صفحه آخرش را نخوانده رها کنید.
*اگر وقتی ارزش سهامتان نصف شد آن را نفروختید بعید است که بعد از یک چهارم شدنش آن را بفروشید چون بعد از تحمل اینهمه ضرر، خیلی درد آور است قبول کنید این سهام هیچ سودی برایتان نخواهد داشت.*
کسی که سالهای زیادی از عمر خود را بر اساس باورها و اعتقادات غلط سپری نموده و در این راه متحمل هزینه و مشقت فراوان شده، حتی اگر صدها دلیل روشن مبنی بر نادرست بودن اعتقادش برای او بیان کنید، به سختی قادر است از اعتقاد خود دست بکشد و قبول کند که تمام رنجها و زحماتی که در سالهای طلایی عمرش متحمل شده بی دلیل بوده.
هرچه در کاری بیشتر هزینه دهید در ادامه آن کار راسخ تر می‌شوید و ایمانتان به آن کار محکمتر میشود.
*تورات میگوید: اگر* *میخواهید ایمان مردم* *قویتر شود، کاری کنید که آنها در راه دینشان زجر* *بکشند.کاهنان از همان* *قدیم می‌دانستند که اگر* *مردم را راضی کنند یکی ازگاوهای عزیزشان را* *برای معبد قربانی کنند آنهاسال بعد هم گاو* *دیگری را قربانی خواهند* *کرد حتی اگر دعایشان* *مستجاب نشود چون* *پشیمان شدن از قربانی* *کردن یعنی قبول این که گاوعزیزشان را بخاطر هیچ و پوچ به فنا داده‌اند.*
*وقتی بخاطر کاری هزینه *می‌دهیم حتی*
*اگر آن کار احمقانه‌ترین کار هم باشد به سختی* *می‌توانیم قبول کنیم آن کار اشتباه بوده*
برای مادری که فرزندش را در جنگ از دست داده خیلی سخت است که باور کند هدف آن جنگ فقط فروش اسلحه بوده.
بخاطر همین است که هرچه اوضاع افتضاح‌تر میشود اصرار بر ادامه دادن همان راهِ افتضاح، بیشتر می‌شود.
پس شاید حالا، بتوان آنهایی که سالها بر سیاستهای شکست خورده و اعتقادات دروغین خود اصرار می‌کنند را بهتر درک کرد.

برتراند راسل:
*چگونه به تاول‌های پاهایم بگویم تمام مسیری که آمده‌ام اشتباه بوده؟*

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

♦️درس عبرتی بود برای ما که عبرت نمی گیریم. مایی که بعد از آرام شدن نسبی اوضاع دوباره همان موجودی می شویم که بودیم...

و در جریان باشید که
زلزله تهران بدترین زلزله تاریخ جهان خواهد بود: ۲ میلیون نفر جان خواهند باخت و ۴۰۰ هزار نفر فقط در دقیقه اول کشته خواهند شد

آماده‌ سازی زمینی به مساحت ۱۳۰ هزار متر مربع در جنوب شهر تهران برای دفن جان‌باختگان زلزله احتمالی

«تجهیزات امدادی در پایتخت به اندازه جمعیت یک محله تهران است و پایتخت برای اسکان تنها ۵۰ هزار نفر در صورت وقوع زلزله آمادگی دارد»

بهرام عکاشه پدر زلزله شناسی ایران: باید به این نكته توجه داشت كه بالاخره در تهران زلزله‌ای به بزرگی ۷ ریشتر اتفاق میافتد. اگر چنین اتفاقی در تهران بیفتد بیشك كشور تا ۱۰ سال تعطیل میشود.

امیدوارم که هیچ وقت برای هیچ کجای دنیا  و کشورم ایران چنین اتفاقی نیفتد.

😔😔

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

در حالیکه تیر را آماده میکرد از شیطان پرسید: پدر را بزنم یا پسر؟!

شیطان پاسخ داد: پسر را بزن. پدر، خود بر خاک خواهد افتاد!

و این است معنای پدر...

روز پدر گرامی🌺

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

خانمی از یک فروشنده مسن پرسید: تخم مرغت را دانه ای چند *میفروشی؟ پیرمرد پاسخ داد:
دانه ای سه هزار تومان.خانم.
خانم پاسخ داد:
من ۶ تخم مرغ به قیمت ۱۵ هزار تومان می گیرم یا می روم
فروشنده پیر پاسخ داد:
خانم آنها را به قیمتی که می خواهید بخرید این شروع خوبی برای من است زیرا امروز حتی یک تخم مرغ نفروخته ام و برای زندگی به آن نیاز دارم
او تخم‌هایش را به قیمت مناسب* *خرید و با این احساس که برنده شده است، آنجا را ترک کرد
او سوار ماشین شیک خود شد و با دوستش به یک رستوران شیک رفت* *او و دوستش آنچه را که می خواستند سفارش دادند.
اندکی خوردند و باقی غذای خود را گذاشتند.

آنها صورتحسابی را که به مبلغ ۴۰۰ هزار تومان بود به بهای ۵۰۰ هزار تومان پرداختند و به صاحب رستوران شیک گفتند که باقی پول را به عنوان انعام نگه دارد

این داستان ممکن است برای صاحب رستوران شیک کاملاً عادی به نظر برسد، اما برای فروشنده تخم مرغ بسیار ناعادلانه است.

سوالی که مطرح می شود این است؛
چرا وقتی از نیازمندان خرید می کنیم همیشه باید نشان دهیم که قدرت داریم؟ و چرا ما نسبت به کسانی که حتی به سخاوت ما نیاز ندارند سخاوتمند هستیم؟

یک بار در جایی خواندم که پدری با اینکه نیازی به آن چیزها نداشت از مردم فقیر اجناس گران می خرید.
گاهی برای آنها پول بیشتری می داد. فرزندانش شگفت زده شدند.
یک روز از او پرسیدند بابا چرا این کار را می کنی؟
پدر پاسخ داد: این صدقه ای است که در کرامت پیچیده شده است.
اگر از جمله افرادی هستید که برای
خواندن تا اینجا وقت گذاشته اید...
بدانید این پیام یک گام بیشتر تلاش برای "انسان سازی" در جهت درست است.

@bahag 🌺 🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

✅ روزی امتحان جامعه شناسی ملل داشتیم استاد سر کلاس آمد و میدانستیم که ۱۰ سئوال از تاریخ کشور ها خواهد داد.
دکتر بنی احمد فقط ۱ سئوال داد و رفت:

مادر یعقوب لیث صفار از چه نظر در تاریخ معروف است......؟

🔗از هر که پرسیدم نمیدانست.
تقلب آزاد بود چون ممتحنی نبود، اما براستی کسی نمیدانست.
همه ۲ ساعت نوشتیم از صفات برجسته این مادر از شمشیر زنیش، از آشپزی برای سربازان، از بر پا کردن خیمه ها در جنگ، از عبادت هایش و......

🔗استاد بعد ۲ ساعت آمد و ورقه ها را جمع کرد و رفت.
۱۴ تیر برای جواب آزمون امتحان تاریخ ملل رفتیم در تابلو مقابل اسامی همه نوشته شده بود با خط درشت مردود.
برای اعتراض به ورقه به سالن دانشسرا رفتیم استاد آمد گفت کسی اعتراض دارد؟
همه گفتیم: آری
گفت: خوب پاسخ صحیح را چرا ننوشتید؟
پرسیدیم پاسخ صحیح چه بود؟

🔗استاد گفت: در هیچ کتاب تاریخی نامی از مادر یعقوب لیث صفار برده نشده پاسخ صحیح "نمیدانم بود".
همه پنج صفحه نوشته بودید اما کسی شهامت نداشت بنویسد: "نمیدانم"

❌ملتی که همه چیز میداند ناآگاه است بروید با کلمه زیبای نمیدانم آشنا شوید، زیرا فردا روز گرفتار نادانی خود خواهید شد.

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

نخست وزیر نیوزلند گفته:
.من دیگر نمیتوانم حق این شغل را ادا کنم.
و رها کرده و رفته.
این کار فقط از یک خانم می تواند سر بزند که همه دنیا را در رنگ سیاه قدرت نمی بیند.
جهان را رنگین کمان می بیند.

✍محمد علی ابطحی

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

گاهی ما هم مسئولیت خود را نسبت به اعمالمان به علل مختلف از جمله موارد زیر انکار می‌کنیم:

مبهم، عوامل غیرشخصی: "من اتاقم را تمیز می‌کنم چون باید بکنم".

بنا به شرایط ما، بنا به تشخیص بیماری، به دلیل سابقۀ خانوادگی و تربیتی: "من صبح‌ها دیر از خواب برمی‌خیزم چون عادت کرده‌ام".

رفتار و کردار دیگران: "من بچه‌ام را زدم چون او وسط خیابان دویده بود".

دستور مافوق: "من به مشتری دروغ گفتم چون رئیسم خواسته بود".

فشار گروه: "من شروع به سیگار کشیدن کردم چون همه دوستانم سیگار می‌کشیدند".

مقررات، قوانین و خط مشی‌های اداری: "من باید تو را به خاطر این خطا محروم کنم چون این خط مشی سازمان است".

نقش جنسی، اجتماعی و سنتی: "من از سر کار رفتن متنفرم، اما می‌روم، چون یک شوهر و پدرم".

محرک‌های غیر قابل کنترل: "در برابر وسوسه خوردن شکلات نمی‌توانم مقاومت کنم".

با این وجود ما می‌توانیم زبان و اصطلاحاتی که انتخاب را ارج می‌نهند، جایگزین اصطلاحات مبتنی بر اجبار کنیم. شاید بد نباشد به عنوان تمرین، کمی فکر کنیم اگر به جای گوینده سخنان بالا بودیم، از چه ادبیاتی استفاده می‌کردیم؟

برای مثال معلمی را در نظر بگیرید که از سیستم نمره‌ دهی دل خوشی ندارد و می‌گوید: "من از نمره دادن متنفرم چون اضطراب زیادی برای شاگردان ایجاد میکند، اما مجبورم نمره بدهم، چون این سیاست منطقه است".
این معلم می‌تواند خودش ایجاد کننده‌ تغییری باشد که دوست دارد در سیاست منطقه‌اش اتفاق بیافتد، اما قبل از آن لازم است به این درجه از آگاهی برسد که تحت اجبار سیاست منطقه نیست، برای شروع می‌تواند این جمله را مطرح کند: "من انتخاب می‌کنم نمره بدهم/ندهم ... چون می‌خواهم ..."

👤مارشال روزنبرگ 
ارتباط بدون خشونت، زبان زندگی

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

دختر جوانی بر اثر
سانحه تصادف زیبایی
خود را از دست داد . چند ماه
بعد ناباورانه نامزدش هم کور شد

موعد عروسی فرا رسید مردم
میگفتند؛ چه خوب عروس نازیبا
همان بهتر که شوهرش هم نابینا باشد

۲۰ سال بعد از ازدواج ؛ زن
از دنیا رفت، مرد عصایش
را کنار گذاشت و چشمانش را
باز کرد، مرد هیچ‌ وقت نابینا نبود !

او فقط یک مَــرد بود
شک نکن دنیا همین است...

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

از دفتر خاطرات یک چشم پزشک...

دیشب آقای جا افتاده‌ای اومد داخل مطب،
سلام كرد و نشست كنار دستم.
گفتم:
سلام؛ بفرمایید مشكلتون چیه؟
گفت: *«بیابان را سراسر مه گرفته است».*
بی‌اختیار گفتم: *«چراغ قریه پنهان‌ست».*
گفت: *«موجی گرم در خون بیابان است».*
.
گفتم: نیما؟
گفت: نخیر، *شاملو* .
نشوندمش پشت دستگاه و معاینه‌اش كردم.
تا حالا هیچ‌کس دنیا رو از پشت آب مروارید یا كاتاراكت به این قشنگی واسه‌ام توصیف نكرده بود.
خندیدم و پرسیدم:
چند سالتونه؟
اونم خندید و گفت:
*«به پایان رسیدیم اما نكردیم آغاز».*
گفتم: *«فرو ریخت پرها، نكردیم پرواز».*
گفت: *«ببخشای ای روشن عشق بر ما ببخشای».*
.
گفتم: فریدون مشیری .
.
بلافاصله گفت: نخیر؛ *شفیعی كدكنی* ، ضمنا ۷۶ سالمه.
.
یعنی تا به حال کسی گذر عمر رو این قدر قشنگ برام توصیف نكرده بود.
معاینات رو كه انجام دادم، دوباره نشستم پشت میزم و او هم كنار دستم نشست.
پرسیدم: حالا می‌خواین عمل كنین یا نه؟
گفت:
*«آری آری زندگی زیباست».*
دوباره کمی شیطنت کردم و گفتم:
*«زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست، گر بیفروزیش رقص شعله‌اش در هر كران پیداست».*
.
سرش رو تكون داد و گفت: *«ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست».*
گفتم: حمید مصدق؟
گفت: خیر؛ *سیاوش كسرایی*
.
.
*تا حالا هیچ‌وقت به این قشنگی*
*به فردی نباخته بودم...*
.
آری آری !
زندگی زیباست...
@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

همیشه فکر میکردم شکستن دل بزرگ ترین زخم و ظلم روزگار میتونه باشه
اما زندگی با بی رحمی تمام به من نشون داد که شکستن اعتماد چنان تو رو زمین گیر میکنه که دیگه حتی دست خودت رو هم واسه بلند کردن خودت پس میزنی
دیگه حتی از سایه خودت هم فراری میشی و نمیذاری آدما حتی از چند متری قلب و ذهن و باورت رد بشن؛
کاش هرگز اعتماد آدما رو دست کاری نکنیم تا برای همیشه از خوب موندن و خوبی کردن دست نکشن.

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

روزی چند دوست قديمی که همگی ٤٠ سال سن داشتند می‌خواستند با هم قرار بگذارند که شام را با همديگر صرف کنند و پس از بررسی رستوران‌های مختلف سرانجام با هم توافق کردند که به رستوران "چشم‌انداز" بروند زيرا خدمتکاران خوشگلی دارد....!

١٠ سال بعد که همگی ٥٠ ساله شده بودند دوباره تصميم گرفتند که شام را با همديگر صرف کنند. و پس از بررسی رستوران‌های مختلف، سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زيرا غذای خيلی خوبی دارد .!

١٠ سال بعد در سن ٦٠ سالگی، دوباره تصميم به صرف شام با همديگر گرفتند و سرانجام توافق کردند که به رستوران چشم‌انداز بروند زيرا محيط آرام و بی‌ سر و صدايی دارد .!

١٠ سال بعد در سن ٧٠ سالگی، دوباره تصميم گرفتند که شام را با هم بخورند و سرانجام پس از بررسی رستوران‌های مختلف تصميم گرفتند که به رستوران چشم‌انداز بروند زيرا هم آسانسور دارد و هم راه مخصوصی برای حرکت صندلی چرخدار .!

و بالاخره ١٠ سال بعد که همگی ٨٠ ساله شده بودند يکبار ديگر تصميم گرفتند که شام را با همديگر صرف کنند و پس از بررسی رستوران‌های مختلف سرانجام توافق کردند که به رستوران "چشم‌انداز" بروند زيرا همگی به این نتیجه رسیدند که تا به حال آنجا نرفته‌اند.. ( ای تو روحِ آلزایمر ! )😐😂

**این نمای شفافی از نمایشنامه زندگیست که همواره در اکران است!
پس از زمان حالت به بهترین شکل استفاده کن.😃😂

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@Bahag 🌺🍃
هی .....

الان چندروزه از سر صلات صبح تو رادیو، تا اخبار پس از شامگاهی تو تلویزیون، اعلام میکنه، زنهار!! آگاه باشید و هوشیار که هوا این هفته سرد خواهد شد!!
حالا چی؟ چند درجه، فقط چند درجه ناقابل هوا قراره سرد بشه. ..
بگذریم که نا کار آمدي سیستم مدیریتی کشور عنی و با مخازن بزرگ گاز را در مرحله بحرانی قرار داده است.. که جای بحث دارد...

آنجا که مسئولین بجای اندیشیدن به مشکل گاز کشور نگران یخ زدن اروپا بودن و اروپا در حال حل مشکل برای زمستانش بود...

بگذریم  تا تعریف کنم
قدیمی ترها یادشونه زمستون های سرد و بخاری های نفتی پِت پِتی رو!! برفهای سفید و چکمه های رنگی کفش ملی رو.

از اول مهر هوا رو به خنکی میرفت،آبان دیگه سرد بود.مدرسه ها بخشنامه داشتند، از وسط آذر بخاری روشن میکردند، قبلش باید دیگ دیگ می لرزیدی تو کلاس.

از همون اول پاییز لباس کاموایی ها از تو بقچه در میومد، کی با یه تا پیرهن میگشت تو خونه؟ دو لا، سه لا لباس میپوشیدی یه بافتنی مامان دوز هم روش، جوراب از پامون کنده نمیشد. اوایل آبان بخاری های نفتی و علاالدین های سبز و کرمی رنگ از تو انباری ها در میومد. تویست هم بود که ژاپنی بود و با کلاس.تازه بو هم نمیداد.

بخاری نفتی ها اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش، همشون هم سبز و سیاه. ملت یا بشکه دویست و بیست لیتری نفتی تو حیاط داشتند یا مثل ما اگه باکلاس بودند، یه تانکر بزرگ ته حیاطشون! نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ، وگرنه تاریک و ظلمات باید میرفتی ته حیاط بشکه به دست، عینهو کوزت. برف که اکثراً بود رو زمین، شده دو سانت. برف هم اگه نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکه های بیست و دو لیتری نفت رو منتقل کنی به بشکه های کوچولو، اون موقع یه وسیله ی کارآمد ی بود که هیچ اسم خاصی هم نداشت از قضای روزگار. یه لوله کرم رنگ با یه چی آکاردئون مانند نارنجی به سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی کار راه بنداز بود.

بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر میدادند، یعنی سرد و سردتر که میشد، در اتاق ها یکی یکی بسته میشد و محترمانه منتقل میشدی به وسط هال، دی و بهمن عملا خونه یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونه ی گرم.اتاق ها در حد سیبری سرد بودند و اگه یه وقت قصد میکردی بری تو اتاقت و یه چیزی برداری باید یه نفس عمیق میکشیدی، درو باز میکردی، به دو میرفتی و به دو برمیگشتی. تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد میزدند... درو ببند!! سوز اومد!!! باد بردمون!!!

گاهی که خسته میشدی و دلت میخواست بری تو اتاقت،یا امتحانی چیزی داشتی، یه بخاری برقی قرمز با دو تا لوله ی سفالی سیم پیچ شده میدادند زیر بغلت، بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش مینشستی تا گرم بشی دو قدم دور میشدی نوک دماغت قندیل میبست.

بخاری محل تجمع کل خانواده بود، موقع سریال همه از هم سبقت میگرفتند که نزدیکترین جا رو به بخاری پیدا کنند، حتی روایته شام هم نصفه ول میکردند از هول دور موندن از بخاری. پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای شسته شده بود، که باید خشک میشد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه.
و اما روی بخاری، آشپزخونه ی دوم مامان بود، همیشه یه چیزی بود برای خشک شدن.اگر هم نبود، پوست های پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف میکرد رو بخاری تا بوی بد نفت زیر عطر پوست پرتقال های نیم سوز گم بشه.
موقع خواب، دل شیر میخواست سرت رو بذاری رو بالش یخ و بالش رو پهن میکردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش میکردیم که گرمیش نره، سرت رو که میذاشتی رو بالش گرم، انگار گرمی آفتاب وسط تابستون که آروم، لابه لای موهات نفوذ میکرد . پتوهای ببر و طاووس نشان و لحاف های پنبه ای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا میکشیدیم.

بیرون سرد بود، خیلی سرد! ولی دلمون گرم بود. گرم به سادگی زندگیمون، به سادگی بچگیمون. دلمون گرم بود، به فرداهایی که میومد. فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیمون، شادی بچه هایی که با چکمه های رنگی کفش ملی،تو راه مدرسه، گوله برفی رو سمت هم پرتاب میکردند، بچه هایی که گرچه دست هاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دلهاشون گرمِ گرم بود.

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

سی و هفت عیب اساسی ایرانیان از دیدگاه صادق هدایت




صادق هدایت که از پیشگامان داستان نویسی نوین ایران و البته روشنفکری برجسته بود، در کتاب بوف کور به نکاتی اشاره میکند که از دید او دردهای مشترک ما ساکنان کنونی ایران است ، خلاصه این نکات بشرح زیر است :


. 1 اکثر ما ایرانی ها تخیل را به تفکر ترجیح می دهیم.

. 2 اکثر مردم ما در هر شرایطی منافع شخصی خود را به منافع ملی ترجیح می دهیم.

3 . با طناب مفت حاضریم خود را دار بزنیم.

. 4 به بدبینی بیش از خوش بینی تمایل داریم.

. 5بیشتر نواقص را می بینیم اما در رفع آنها هیچ اقدامی نمی کنیم.

. 6در هر کاری اظهار فضل می کنیم ولی از گفتن نمی دانم شرم داریم.

. 7کلمه من را بیش از ما به کار می بریم.

. 8غالبا مهارت را به دانش ترجیح می دهیم.

. 9بیشتر در گذشته به سر می بریم تا جایی که آینده را فراموش می کنیم.

. 10از دوراندیشی و برنامه ریزی عاجزیم و غالبا دچار روزمرگی و حل بحران هستیم.

. 11عقب افتادگی مان را به گردن دیگران و توطئه آنها می اندازیم، ولی برای جبران آن قدمی بر نمی داریم.

. 12دائما دیگران را نصیحت می کنیم، ولی خودمان هرگز به آنها عمل نمی کنیم.

. 13همیشه آخرین تصمیم را در دقیقه 90 می گیریم.

. 14غربی ها دانشمند و فیلسوف پرورش داده اند، ولی ما شاعر و فقیه!

. 15زمانی که ما مشغول کیمیاگری بودیم غربی ها علم شیمی را گسترش دادند.

. 16زمانی که ما با رمل و اسطرلاب مشغول کشف احوال کواکب بودیم غربی ها علم نجوم را بنا نهادند.

. 17هنگامی که به هدف مان نمی رسیم، آن را به حساب سرنوشت و قسمت و بد بیاری می گذاریم، ولی هرگز به تجزیه تحلیل علل آن نمی پردازیم.

. 18غربیها اطلاعات متعارف خود را در دسترس عموم قرار میدهند، ولی ما آنها را برداشته و از همکارمان پنهان میکنیم.

. 19مرده هایمان را بیشتر از زنده هایمان احترام می گذاریم.

. 20غربی ها و بعضا دشمنان ما، ما را بهتر از خودمان می شناسند.

. 21در ایران کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد.

. 22فکر می کنیم با صدقه دادن خود را در مقابل اقدامات نابخردانه خود بیمه می کنیم.

. 23برای تصمیم گیری بعد از تمام بررسی های ممکن آخر کار استخاره می کنیم.

. 24همیشه برای ما مرغ همسایه غاز است.

. 25به هیچ وجه انتقاد پذیر نیستیم و فکر می کنیم که کسی که عیب ما را می گوید بدخواه ماست.

. 26چشم دیدن افراد برتر از خودمان را نداریم.

. 27به هنگام مدیریت در یک سازمان زور را به درایت ترجیح می دهیم.

. 28وقتی پای استدلالمان می لنگد با فریاد می خواهیم طرف مقابل را قانع کنیم.

. 29در غالب خانواده ها فرزندان باید از والدین حساب ببرند، به جای اینکه به آنها احترام بگذارند.

. 30اعتقاد داریم که گربه را باید در حجله کشت.

. 31اکثرا رابطه را به ضابطه ترجیح می دهیم.

. 32تنبیه برایمان راحت تر از تشویق است.

. 33غالبا افراد چاپلوس بین ما ایرانیان موقعیت بهتری دارند.

. 34 اول ساختمان را می سازیم بعد برای لوله کشی، کابل کشی و غیره صدها جای آن را خراب می کنیم. در شهرسازی هم از چنین مهارتی برخورداریم.

. 35شانس و سرنوشت را برتر از اراده و خواست خود می دانیم.

36 . قبل از قضاوت کردن نمی اندیشیم و بعد از آن حتی خود را سرزنش هم نمی کنیم.

37 . وعده دادن و عمل نکردن به آن یک عادت عمومی برای همه ما شده است.

بیایید اینگونه نباشیم
🌺🍃🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

در گذر ایام، مقدار “مایلین” در مغز افزایش یافته و باعث می‌شود که پیام (سیگنال)ها بین نرون افزایش بیابد. و به همین دلیل توانمندی عقلانی در افراد تا (٪۳۰۰)سیصد درصد در مقایسه با معدل عقلانیت نسبی افزایش یابد. نقطه اوج این گونه فعالیت گفته می‌شود بین سال های ۶۰ تا ۸۰ اتفاق بیافتد. چیزی که جالب است این است که در حقیقت بعد از ۶۰ سالگی شخص از هر دو نیمکره مغزی بطور همزمان بهره گیری مینماید. در این مرحله از سن، شما میتوانید مسائل بغرنج‌تر و پیچیده‌تری را حل کنید. .


پرفسور « مونچی  اوری» دانشگاه مونترال معتقد است که مغز یک انسان مسن برای انجام هر کاری کمترین انرژی را برای حل مشکل بکار برده و موضوعات بی ارتباط را حذف میکند. یک مطالعه که در آن افراد با سنین متفاوت شرکت داشتند، مشاهده شد که افراد جوان‌تر برای تست زنی بیشتر از افراد مسن سردرگم شده بودند در حالیکه افراد بالای شصت سال تصمیمات صحیح‌تری میگرفتند.
حال بیایید به مشخصه‌های افراد بین ۶۰ تا ۸۰ سال بپردازیم.
آن ها واقعا” مثل لعل فام هستند.

مشخصه های یک فرد مسن:

۱. در افرادی که با دیگران ارتباط  عقلانی برقرار نمی‌کنند، نرون‌های مغز آنها، آنگونه که اطرافیان ایشان معتقدند از بین نمیروند بلکه فقط بطور ساده گفته می‌شود که ارتباط بین آنها ناپدید شده است.
۲. حواس پرتی، عدم تمرکز، فراموشکاری که به دلیل حجم سنگین و زیاد اطلاعات ممکن است اتفاق بیافتد.
قدر مسلم آن است که نباید شما تمام زندگیتان را بروی چیزهایی متمرکز کنید که با اهمیت نبوده و بی ارزشند.
۳. تصمیم‌گیری در اوائل پای گذاشتن به ۶۰ سالگی شخص نه از یک نیمکره بلکه از هردو نیم‌کره های مغز بهره وری میکند در حالیکه جوانان برای حل مشکلات فقط از یک نیم‌کره.
۴.نتیجه گیری: اگر شخص یک زندگی سالمی را برگزیده و تحرک کافی داشته باشد و یک سری حرکات فیزیکی را انجام بدهد و از تمام ظرفیت مغزی‌اش استفاده میکند، خرد ورزی وی با بالا رفتن سن کاهش نمی‌یابد بلکه بطرف  بهتر شدن رفته و اوج آن در ۸۰ تا ۹۰ سالگی پدیدار میگردد.

پس نگران پیر شدن نباشید و کوشش کنید خردمندانه به پیش رفته سرگرمیهای جدید بیاموزید، از موسیقی لذت ببرید و سعی کنید تا حرفه ای جدید فراگیرید، نقاشی کنید! شادی کنید، ‌جاذبه‌ای در زندگی بیابید، طرح‌هایی برای آینده بریزید، به جاهایی که دوست دارید مسافرت کنید. فراموش نکنید که به فروشگاه‌ها، کافه‌ها و کنسرت‌ها بروید. در را بروی خودتان قفل نکنید - این برای هرکسی ویران کننده است. با این اندیشه زندگی کنید که: تمام چیزهای خوب در پیش روی من هستند

@bahag 🌺🍃


اطلاعات
یک مطالعه در امریکا نشان داده است که:
بالاترین بازدهی فرد در سن بین ۶۰ تا ۷۰ اتفاق میافتد؛
دومین سال‌های بازدهی بالا در سن ۷۰ تا ۸۰ اتفاق میافتد؛
سومین سن برای بازدهی بالا بین ۵۰ تا ۶۰ سال است.
بدانید (مترجم) تا این سن به بازدهی حداکثری خود نرسیده‌اید.
معدل سنی برندگان جایزه نوبل ۶۲ سال است؛
میانگین سنی ۱۰۰ نفر از مدیران ارشد شرکت های بزرگ جهانی ۶۳ سال است؛
روحانیون ارشد در یکصد کلیسای بزرگ جهان در امریکا ۷۱ سال، ‌و معدل سنی پدران ۷۶ سال است.
مطلب بالا تاییدکننده این حقیقت است که بهترین سال های بهروزی حداکثری افراد بین ۶۰ تا ۸۰ سال است.
این تحقیقات توسط تیمی متشکل از پزشکان و روانشناسان و در ژورنال پزشکی نیو انگلند به چاپ رسیده است.
آنها دریافتند که در ۶۰ سالگی شما در اوج عواطف روحی و پتانسیل عقلانی هستید و این موضوع تا ۸۰ سالگی دوام خواهد آورد.
بنابراین چنانچه بین سال‌های ۶۰ ،۷۰ یا ۸۰ هستید بدانید که دارید بهترین سنوات عمرتان را طی میکنید.

لطفا این نوشتار را به خانواده و دوستان که در سن های ۶۰، ۷۰ یا ۸۰ هستند بدهید تا آگاهی یابند که باید بخود و سنشان ببالند.

https://gumc.georgetown.edu/news-release/key-mental-abilities-can-actually-improve-during-aging/

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

وقتى كسى تو رو با تمام وجود
نصيحت  ميكنه مخاطبش تو نيستى...
مخاطبش خود او در گذشته است

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

*در شهر وینسبرگ آلمان قلعه ای وجود دارد بنام ["زنان وفادار"] که داستان جالبی دارد و مردم آنجا باافتخار آنرا تعریف می کنند؛ درسال ۱۱۴۰ میلادی شاه کنراد سوم شهر را "تسخیر"میکند، مردم باین قلعه پناه می برند وفرمانده دشمن پیام می دهد حاضراست اجازه دهد فقط ["زنان و بچه ها"] از قلعه خارج شوندو [برسم جوانمردی"با ارزش ترین دارایی"خودشان را"] هم بردارند،بروند، ["بشرطی که به تنهایی" قادر" به حمل آن باشند.] قیافه فرمانده دیدنی بود وقتی دید [[هر زنی"شوهر"خودش را"]] کول کرده"و دارد از قلعه خارج می شود. [["زنان مجرد"هم "پدر یا برادرشان"راحمل می کردند.]] شاه خنده اش میگیرد اما خلف وعده نمی کند و اجازه می دهد بروند و این قلعه از آن زمان تا به امروز بنام ["قلعه زنان وفادار"] شناخته می شود. ❪اینکه با ارزش ترین"چیز زندگی مردم آنجا پول و چیزهای مادی نبود و اینکه اینقدر باهوش بودند که زندگی عزیزان خود را نجات دادند تحسین برانگیز بود.
.
@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

🔴 زلزله ترکیه تقریبا" ده ثانیه احساس شد و بعد......
@bahag 🌺🍃

اما میلیون ها نفر به خیابان ریختند. نیمه برهنه، با دست خالی ، بدون سوئیچ ماشین، سند خانه، دسته چک و حتی مدارک شناسایی... میلیون ها نفر همه آن چیزهایی که یک عمر برای داشتن شان جنگیدند، عرق ریختند یا خون دیگران را در شیشه کردند را بدون لحظه ای درنگ رها کردند و فقط جان ناقابل را برداشتند و به خیابان زدند...

میلیون ها زن طلاهای عزیزشان، چکمه هایی که روزها پاساژها را برای خریدن شان وجب کرده بودند، یخچالی که دوستش داشتند، دکوری که ده بار برای چه جور چیدنش با همسرشان جوری بحث کرده بودند انگار مهمترین اتفاق زندگی است، غذایی که برای پختنش از صبح زحمت کشیده بودند... را از یاد بردند و گریختند.

@bahag 🌺🍃

میلیون ها نفر حتی یادشان رفت کی هستند؟
تا دقایقی پدر و مادر و همسر و فرزند و معشوقه از یادشان رفت. همه آن چیزهایی که یک روز با اطمینان می گفتند امکان نداره یه ثانیه از یادم بره!

هیچکس به فکر این نبود که فلان لباس مارک، فلان کفش گران قیمتش را با خودش بردارد. یا حتی مدرک تحصیلی و حکم انتصاب به عنوان مدیر فلان جای مهم که برایش زیرآب صدها نفر را زده بود، بدون وضو رفته بود صف اول نماز جماعت اداره، حاجی فلانی سفارشش کرده بود ...

@bahag 🌺🍃

میلیون ها نفر فقط فرار کردند، از ترس فرو ریختن سقفی که برای خریدنش، برای اجاره کردنش، برای پرداخت قسط هایش روزها و شب ها زحمت کشیده بودند.... از ترس سقفی که بخشی از عمر و سلامتی شان را برای داشتنش حراج کرده بودند.
آن چند دقیقه محشر بود. میزان شجاعت آدم ها، میزان عشق و وفاداری شان به خانواده، میزان ادعاهایشان حداقل به خودشان و اطرافیان شان ثابت شد.
تلخ بود اما آن چند ثانیه را دوست دارم. برای اینکه هزاران بار در ذهنم با آن مواجه شده ام، اینکه تا دقیقه دیگر هیچکدام مان ممکن است نباشیم. اینکه مرگ به اندازه زندگی واقعیت دارد.

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bshag 🌺🍃

پادشاهی  دستورداد  افراد کهن سال رابه قتل برسانند. جوانی پدرش را دوست داشت.

هنگامیکه جوان  با خبر شد
پدرش را در زیر زمین منزلش مخفی کرد

۷هنگامیکه ماموران برای تفتیش آمدند . کسی را نیافتند . روزها گذشت و پادشاه ازطریق جاسوسان و خائنان مطلع شد . که جوان پدرش را پنهان نموده است. پادشاه تصمیم گرفت که قبل از حبس جوان وقتل پدرش او را بیازماید. ماموری دنبالش فرستاد.مامورنزد او رفت و به او گفت که پادشاه شمارا احضار نموده که وقت بامدادان درحال سوار و پیاده به نزد ایشان حضور یابید. جوان به حالت حیرت و سر درگمی فرو رفت و به سراغ پدرش رفت وماجرا راتعریف نمود.مردلبخندی زد وبه فرزند خود گفت: عصایی بزرگ بیاور وروی آن سوار شو و پیاده نزد پادشاه حاضر شو!

*جوان درمجلس پادشاه حضور یافت. پادشاه به زکاوتش تعجب نمود. وبه جوان گفت: برو و صبح در حال پوشیده وعریان بر  گرد ! جوان نزد پدربرگشت وماجرا راتعریف نمود پدر به فرزند خود گفت: کفش خودرابه من بده بخش پایین وپاشنه کفش رابرید وگفت: کفش خودرا بپوش و نزد پادشاه حضور بیاب!پادشاه از زیرکی او شگفت زده شد. به او گفت : برو وفردا با دوست ودشمن خود بیا! جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.پدرتبسمی کرد و به فرزندش گفت: همراه خود همسر وسگ خود را بردار و برو! وهریکی را نزدپادشاه بزن! جوان گفت: چگونه ممکن است؟ پدر گفت : شما انجام بده بزودی خواهی دانست. بامداد جوان نزدپادشاه حاضر شد و جلوی پادشاه همسرش را زد. همسرش فریاد برآورد وبه شوهرش گفت: بزودی پشیمان خواهی شد. وبه پادشاه اطلاع داد که شوهرم پدرش راپنهان نموده است.
سپس سگش را زد.سگ دوید.پادشاه تعجب نمود!
وگفت:دوست باوفا ودشمن چگونه است؟جوان :به سگ اشاره نمود. سگ بسویش شتافت و دور و برش از خوشی چرخید!
جوان گفت : این همان دوست ودشمن اند.
پادشاه تعجب نمود!وگفت :صبح همراه پدرتان بیایید

جوان نزدپدربرگشت وماجرا راتعریف نمود.

صبح که نزد شاه حضور یافتند پادشاه پدر جوان را به عنوان مستشار خود انتخاب مود.نهایتاجوان وپدرش  به لطف وفضل الهی نجات یافتند.

پدر هرگاه به سن بالا رسد چنان گنجینه‌ای است که قدر و قیمت آن را نمی دانیم مگر بعد از دست دادن چنین فرصت طلایی
پدر مدرسه کامل ودرایت واقعی است. او را به عنوان مستشار ومکان اسرارخود قرار بده همیشه بااوراه حل خود را می یابی!

خداوند به والدین فقید مان رحم بفرمایند و زندگان مان را عمربابرکت عنایت بفرمایند.
7
فراق پدرسخت است و کسی مرارت و تلخی آن را نمیداند مگر کسی که تلخی آن را چشیده باشد

روزپدر بر تمام مردان مبارک

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

این یکی از تابلوهای ماندگار نقاشی جهان است، نقاش آن شخصی به نام فیودور روتشینکوف است.  که در آن پسر بچه‌ای از مدرسه برگشته و مردود شده است.  برادر کوچکتر که غرق جهل کودکی است، به عنوان یک رقیب به او نگاهی مسخره‌آمیز دارد خواهر بزرگتر، گرفتار غرور زیبایی خویش است، به او  نگاهی تحقیرآمیز دارد. مادر نیز که مملو از مهر مادری است به او نگاهی ملامت‌آمیز و گلایه‌مند دارد.  سگ با حرکت خود به آنها می‌گوید که من او را همین گونه که هست دوست دارم،  و من عاشق ذات وجودیش هستم، و نه عاشق اعتبارات مادی و دنیوی!
  نام تابلو "با من همانند سگ رفتار کنید"

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃
‌ در دنیای امروز:
فقر آتشی است که خوبیها را می سوزاند.
و ثروت پرده ایست که بدیها را می پوشاند.
و چه بی انصافند آنانکه
یکی را می پوشانند به احترام داشته هایش.
و دیگری را می سوزانند به جرم نداشته
هایش...
.

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃
۳۰ دی روز پلاسکو است

۳۰ دی ۱۳۹۵ ساختمان پلاسکو آتش گرفت و پس از سه ساعت و نیم در حالی فرو ریخت که تعدادی از کارگران و شاغلان در این ساختمان محبوس شده بودند. همچنین بسیاری از نیروهای آتش‌نشان‌ نیز که در حال مهار آتش‌ بودند که در اثر فروریختن پلاسکو به شهادت رسیدند.
روحشان شاد و یادشان گرامی🖤
.

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

خانم هانا آرنت که جریان دادگاه جرایم جنگی آدولف آیشمن، افسر نازی را در کتاب "آیشمن در اورشلیم" ثبت کرده است، می‌نویسد: آیشمن و هم‌قطارانش، اصطلاحات خاصی برای انکار مسئولیت فردی داشتند، آنها از زبان انکار استفاده می‌کردند و آن را "Amtssprache" می‌نامیدند. ترجمه تحت‌اللفظی آن به انگلیسی، "زبان رسمی" یا "دیوان‌سالاری" است.
مثلا وقتی از آنها سوال می‌شد، چرا فلان کار را انجام دادید، می‌گفتند: "دستور مافوق بود" یا "خط مشی اداره" یا "قانون این بود".

ادامه 👇

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

در قرن شانزدهم ملکه انگلستان و ملکه هندوستان هر دو از یک بیماری فوت کردند!

هر دو پادشاه عاشق همسران خود بودند.
پادشاه هند دستور داد که به یادبود همسر محبوبش، بنای بسیار زیبای تاج محل را با صرف هزینه گزافی بسازند!

و پادشاه انگلستان دستور داد تا یک دانشگاه پزشکی بسازند تا کس دیگری از آن بیماری نمیرد!!

این تفاوت نگرش هاست که تفاوت های بین ملت ها را بوجود‌میاورد.
.

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

علم پر از معجزاتی است که مردم عادی از آن بی خبرند. به عنوان مثال، نوزادان دوقلو متولد شده از زوج های با نژادهای مختلف، شانس داشتن رنگ پوست متفاوت را دارند. یک زوج بریتانیایی مختلط، در سال ۲۰۰۱، صاحب دوقلوهای دو نژادی خود شدند که رنگ پوست و رنگ چشم متفاوتی داشتند. هایلی پوست تیره‌تر پدرش را داشت و لورن با چشمان آبی و پوست روشن بیشتر شبیه مادرشان بودبا تولد خواهران کوچکتر، خانواده در رکوردهای جهانی گینس ثبت شد. چنین پدیده ای حتی نادرتر و اکنون واقعاً منحصر به فرد است زیرا آنها تنها خانواده در جهان هستند که دو بار چنین پدیده ای را تجربه کرده اند.
@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

تو اتوبوس نشستم بغل دست یه آقایی. تلفنش زنگ خورد و جواب داد: سلام عزیز دلم! سلام همه کس و کارم! سلام زندگی‌م! قربونت برم دخترم... بعدش هم دخترش گوشی رو داد به مادر و باز هم همون مهربانی در کلام.

چقدر کیف کردم از این رابطه‌ی پدر دختری. دیدم پدری که این‌همه مهربانی بی سانسورخرج دخترش می‌کنه مگه می‌شه پیش خدا مقرب نباشه؟ دختری که این‌همه مهر از پدر می‌گیره مگه ممکنه چهار روز دیگه دست به دامن غریبه‌ها بشه برای جلب محبت؟

توی جامعه که با هم مهربان نیستیم و مشغول خراش دادن دل‌های هم هستیم، اقلاً تو خانواده به هم محبت کنیم. همین شاید تمرینی بشه برای مهربان بودن با دیگران.

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

خواهی که چو صبح، صادق‌القول شوی

خورشید صفت،
با همه کَس یک رو باش...

ابوسعید ابوالخیر
.

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

🔹 من ابتدا فكر ميكردم كه مملكت، شاه و وزیر دانا ميخواهد؛ و مدتي بعد به ايـن نتيجه رسيدم كه مملكت، مردم دانا ميخواهد❗️

🔹 اگر نیت یکساله دارید، گندم بکارید؛ اگر نیت ده ساله دارید، درخت بکارید و اگرنیت صدساله دارید انسان تربیت کنید❗️

« امروز ۲۰ دی ، سالگرد کشته شدن امیر کبیر »


@bahag 🌺🍃

Читать полностью…
Подписаться на канал