bahag | Неотсортированное

Telegram-канал bahag - تشنه ی حقیقت

1449

تاسیس نهم آذر ۱۳۹ گفته بودند عشق آسمانیست خود بدیدم عشق با پا می آید... ل_مجنون

Подписаться на канал

تشنه ی حقیقت

مهم نيست وضعيت اقتصادى جنگل چطور باشه، هرگز نميبينيد يه شير علف بخوره!

ضرب المثل آفریقایی

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

خیلی اتفاقی وارد حرفه مقدس معلمی شدم. در واقع به دنبال یک کار پاره وقت بودم اما بعد از شروع کار و تعامل با نوجوانان از دانش آموزان آنقدر انرژی مثبت دریافت می کردم که کم کم به این حرفه علاقه مند شدم. بازخورد اطرافیان هم مرا تشویق و مصمم می کرد.
بنده زیر نظر مدیری با تجربه (سرکار خانم عفت عابدینی ) کار خود را شروع کردم و کم کم با بکار گیری روش های تدریس نوین سعی در جهت یادگیری و ارتقا مهارت تفهیم و آموزش خود داشتم.
برای تقویت مهارت‌های فردیم سعی کردم ضمن مطالعه از تجارب اساتید با تجربه استفاده کنم
در عین حال یک نکته را همواره سرلوحه کار خویش قرار دادم و آن این است که فرآیند تدریس باید همواره امری تعاملی میان دانش آموز و معلم باشد و لذا کلاسی پویا خواهد بود که دانش آموز در کنار بازی و فضای شاد ایجاد شده نکات درسی را بیاموزد در این روش ضمن برقراری ارتباط عاطفی میان دانش آموز و معلم و تعلق خاطر دو طرف مطالب به شکلی خلاقانه تعلیم داده می شود و چون اساس کار تکرار بازی گونه نکات است بازدهی به شکلی شگفت انگیز ارتقا می یابد.
اما در خصوص نحوه تعامل با کلاس همیشه شرایط عالی نیست گاهی دانش آموز تکلیف انجام نداده سرکلاس می آید گاهی کتاب خود را همراه ندارد، گاهی اصلا در بازی شرکت نمی کند و در برابر آموزش و یادگیری خود مقاومت نشان می دهد و .... در چنین شرایطی یادگرفتم که با تحکم و تند خویی قهرآمیز شرایط نه تنها بهتر نمی شود بلکه دانش آموز به کل علاقه اش به مدرسه را از دست می دهد. اما با ملایمت و رفتاری دوستانه و البته گفتگوی منطقی و بکار گرفتن منطق دانش آموز و ابراز صمیمیتی مادرانه می توان او را متوجه راه اشتباهی که در پیش گرفته کرد و با دادن فرصت های کوتاه مدت شرایط جبران و راه بازگشت به مسیر آموزش را برای وی هموار کرد. از این رو معتقدم حفظ صمیمیت بین معلم و دانش آموز مهم ترین رکن داشتن کلاسی پویا با بازدهی بالاست.
در خصوص دانش آموزان ضعیف به یک نکته کلیدی پی بردم و آن از دست رفتن اعتماد به نفس دانش آموز در سال‌های قبل به واسطه رفتارهای نادرست دبیر و خانواده و سرکوب استعدادها و تکرار مایوس کننده اینکه تو نمی‌توانی!
در مواجهه با چنین دانش آموزی آموزش را از ساده ترین مطالب آغاز می کنم و قدم به قدم با وی همراه میشوم او گمان می کند که خودش هست که دارد پاسخ می دهد اما در واقع با انتخاب مطالب بسیار ساده این معلم است که اعتماد به نفس ترک خورده وی را با ظرافت ترمیم می کند و کم کم مطالب را از ساده به دشوار سوق می دهد و در آخر او دیگر قادر خواهد بود به تنهایی یاد بگیرد و دیگر از پاسخ اشتباه دادن نهراسد چرا که می داند معلم همراه اوست نه یک سرکوب کننده که با رفتار تحقیر آمیز او را شکنجه می دهد.
روش دیگر بنده این است که بعد از یک ماه و شناسایی دانش آموزان ضعیف آنها را به ردیف جلو منتقل می کنم و عمدتا دو گونه مطلب در کلاس ارائه می شود که متناسب با سطح یادگیری دانش آموزان خواهد بود.

زینب محمدیاری ‌کارشناس ارشد فلسفه محض
مدرس دروس تخصصی علوم انسانی دوره اول و دوم

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

#بهترین_کتابهایی_که_خوانده_ام

دوست‌ داشتن زمانی که دیگر دوستتان ندارند، بدبختی بزرگی است.
اما از آن بدتر این است که
وقتی شما دیگر احساس عشقی نمی‌کنید،
با عشقی شورانگیز دوستتان داشته باشند.

👤بنژامن کنستان
@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

این جزر و مدِ چیست که تا ماه می‌رود؟
دریای درد کیست که در چاه می‌رود؟
این‌سان که چرخ می‌گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه می‌رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده، به اکراه می‌رود
آبستن عزای عظیمی است، کاین چنین
آسیمه‌سر نسیم سحرگاه می‌رود
امشب فرو فتاده مگر ماه  از آسمان
یا آفتاب روی زمین راه می‌رود؟
در کوچه‌های کوفه صدای عبور کیست؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می‌رود
دارد سر شکافتن فرق آفتاب
آن سایه‌ای که در دل شب راه می‌رود

#قیصر_امین_پور

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

⁣⁣.
منِ واقعی و منِ قلّابی ⁣انسان فقط یک خود ندارد و همواره «خود» دارد. مولانا هم می فرماید:

زین دوهزاران من و ما  ای عجبا من چه منم

من هر لحظه یک «من» هستم و با من لحظات قبل و لحظه بعد متفاوت است. که این «من» واقعی اوست؛ اما گاهی هم انسان من دیگری دارد که دوست دارد در آرزوهایش آنگونه باشد. من آنم که هستم و گاهی خودم را به چیزی درمی آورم که می خواهم باشم اما هنوز نیستم. چیزهایی را می خواهم و خودم را در قالب چیزهایی که می خواهم باشم قرار می دهم که این «من» همان «منِ قلابی» است. غالب اشخاص هم گرفتار این عنانیت و «منیّت» هستند.

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

نوروز ایرانی باستانی برای همه فارسی زبانان خجسته باد 🌺

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

مدت سربازی به‌طور رسمی کاهش یافت

سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد که مصوبۀ کاهش مدت سربازی تایید شده است.

طبق آخرین مصوبۀ مجلس، میانگین خدمت سربازی با احتساب دورۀ آموزشی به ۱۴ ماه می‌رسد.
@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

نقشه‌ای دیده نشده از موتور مرکزی کهکشان راه شیری

نقشه‌ی جدید از این منطقه مرکزی کهکشان راه شیری که تدوین آن چهار سال به طول انجامید، رابطه بین میدان‌های مغناطیسی در قلب کهکشان ما و ساختارهای غبار سردی را که در آنجا ساکن هستند، آشکار می‌کند.

موتور مرکزی کهکشان راه شیری این فرآیند را هدایت می‌کند.

برتری این نقشه در اندازه‌ است که توانسته مناطقی را که پیش از این ترسیم نشده بودند آشکار کند.

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

ایده ای برای هفت سین 😍

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

🔴 پیشرفته‌ترین ربات انسان‌نمای دنیا صدای ایلان ماسک را تقلید کرد

🔸️آمِکا (Ameca)، پیشرفته‌ترین ربات انسان‌نمای دنیا، در ویدیوی جدیدی که توسط سازنده‌اش، یعنی Engineered Arts منتشر شده است، صدای افراد مشهوری مانند «ایلان ماسک» را تقلید می‌کند.
@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

چهارشنبه سوری مبارک 🔥

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

در نبود نهاد رسمی برای اعلام زمان جشن چهارشنبه‌سوری امسال، در برخی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی نظرات متفاوتی برای برگزاری آن مطرح شده است

چهارشنبه سوری امسال دقیقا چه روزی است،

سه‌شنبه ۲۲ اسفند یا سه‌‌شنبه ۲۹ اسفند؟این سه‌شنبه شب یا آن سه‌شنبه شب؟

بسیاری از ایرانیان گمان می‌کنند که چون امسال لحظه تحویل سال، بامداد چهارشنبه یکم فروردین ۱۴۰۳ است، مراسم چهارشنبه‌سوری را باید در شامگاه سه‌شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ جشن بگیرند، اما پژوهشگران آئین‌های باستانی می‌گویند شامگاه سه‌شنبه ۲۲ اسفند چهارشنبه‌سوری است

محمدعلی دادخواه، وکیل دادگستری و پژوهشگر نوروز می‌گوید چهارشنبه‌سوری امسال همین امشب ۲۲ اسفند است. او در ذکر اهمیت روز چهارشنبه در فرهنگ ایرانی، یادآوری کرد که این روز همچنین متناظر با چهار فصل سال، چهار جهت اصلی جغرافیایی و چهار آخشیج (عنصر) طبیعت است

روهنده که ایران‌شناس و ایرلندشناس است، با یادآوری این که پنج روز آخر سال به نام «پنجه گمشده» معروف بوده، می‌گوید اگر ما چهارشنبه هفته آینده را جشن بگیریم، دیگر از پنجه آخر سال خارج شده‌ایم


جشن چهارشنبه آخر امسال را نمی‌توانیم روز اول سال بعد بگیریم

 «این جشن همان گونه که از اسمش پیداست، جشن چهارشنبه آخر سال است. چهارشنبه هفته آینده، روز نخست سال آینده است، بنابراین نمی‌تواند چهارشنبه سال جاری تلقی شود.»

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست


خجسته باد شب چهارشنبه سوری بر همه باشندگان جهان ایرانی

🔥 «زردی من از تو، سرخی تو از من»🔥

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

8 مارس روز زن گذشت ولی برای ما هر روز ، روز زن است و وطنمان همیشه ایران است

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

سخنان جالب و آموزنده از گابریل گارسیا
در 15 سالگی آموختم که مادران از همه بهتر می دانند ، و گاهی اوقات پدران هم.
در 20 سالگی یاد گرفتم که کار خلاف فایده ای ندارد ، حتی اگر با مهارت انجام شود.
در 25 سالگی دانستم که یک نوزاد ، مادر را از داشتن یک روز هشت ساعته و پدر را از داشتن یک شب هشت ساعته ، محروم می کند.
در 30 سالگی پی بردم که قدرت ، جاذبه مرد است و جاذبه ، قدرت زن.
در 35 سالگی متوجه شدم که آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود آن را می سازد.
در 40 سالگی آموختم که رمز خوشبخت زیستن ، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم ؛ بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم.
در 45 سالگی یاد گرفتم که 10 درصد از زندگی چیزهایی است که برای انسان اتفاق می افتد و 90 درصد آن است که چگونه نسبت به آن واکنش نشان می دهند.
در 50 سالگی پی بردم که کتاب بهترین دوست انسان و پیروی کورکورانه بدترین دشمن وی است.
در 55 سالگی پی بردم که تصمیمات کوچک را باید با مغز گرفت و تصمیمات بزرگ را با قلب.
در 60 سالگی متوجه شدم که بدون عشق می توان ایثار کرد اما بدون ایثار هرگز نمی توان عشق ورزید.
در 65 سالگی آموختم که انسان برای لذت بردن از عمری دراز ، باید بعد از خوردن آنچه لازم است ، آنچه را که میل دارد نیز بخورد.
در 70 سالگی یاد گرفتم که زندگی مساله در اختیار داشتن کارتهای خوب نیست ؛ بلکه خوب بازی کردن با کارتهای بد است.
در 75 سالگی دانستم که انسان تا وقتی فکر می کند نارس است ، به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود.
در 80 سالگی پی بردم که دوست داشتن و مورد محبت قرار گرفتن بزرگترین لذت دنیا است.
در 85 سالگی دریافتم که همانا زندگی زیباست....

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

فلسفه سیزده بدر

در آیین و تقویم زرتشتیان و ایرانیان باستان هر روز یک نام ویژه دارد
سیزدهمین روز در هر ماه به نام فرشته باران تیر(تیشتر) نام دارد
زرتشتیان پس از پایان نوروز در روز سیزده بدر (روز تیر از ماه فروردین)به باغ و دشت میروند و به شادی و بازی و گره زدن سبزه برای بر آورده شدن آرزوهایشان میپردازند و نوروز خود را به پایان میرسانند
و برای درخواست باران به درگاه اهورامزدا نیایش میکنند و آرزوی سالی پر از باران و کشاورزی نیکو میکنند

در مورد نسبت دادن نحسی سیزدهم هیچ مناسبتی به ایرانیان ندارد و این اندیشه خرافی پس از یورش اسکندر گجستک و یونانیان به ایران اهورایی وارد ایران شد زیرا عدد سیزده نزد یونانیان نحس بوده است

آرزوی داشتن سیزده بدر نیکی را داریم

شاد و تندرست باشید
سیزده بدر خجسته.❤️



@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

تجربه یک معلم بسیار موفق در آموزش
که نتیجه کارش بسیاری از خانواده ها را متحیر نموده است ....
معلمان عزیز خواندن این مطلب مفید خواهد بود 🌹🌹👇

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

#بهترین_کتاب‌هایی_که_خوانده_ام

ممکن است بهترین قسمت زندگی حرفه‌ای‌مان را صرف نشان دادن اقتدار و سرسختی کرده باشیم اما همه‌مان نهایتاً موجوداتی هستیم با شکنندگی و آسیب‌پذیری‌یی مخوف.
از میلیون‌ها آدمی که در بین‌شان زندگی می‌کنیم و بیشترشان را به رسم عادت نادیده می‌گیریم، و بیشترشان به رسم عادت نادیده‌مان می‌گیرند، همیشه دو سه تایی هستند که توانایی شاد شدنمان را گروگان می‌گیرند، که از روی بوی‌شان می‌شناسیم‌شان. حاضریم بمیریم اما بدون آن‌ها زندگی نکنیم....

#آلن_دوباتن
یک هفته در فرودگاه
@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

"یک زندگی آرام و ساده، شادتر از موفقیت‌هایی است که با تلاطم‌های زیاد به دست بیاید."

این یادداشت که در حراج ها تا ۱.۶ میلیون دلار قیمت گذاری شده را “آلبرت انیشتین” برای یک پستچی نوشت و گفت: این نوشته، روزی بیشتر از یک انعام ساده ارزش پیدا میکند!

@Bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

کانال فلسغی از دریچه هیدگر 👇

علاقمندان میتوانند از مطالب مفید این کانال فلسفی بهره ببرند.
/channel/AZDARICHEHEIDEGGER

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

تصویر اکانت رسمی ناسا با استفاده از نام «خلیج فارس»

🔹اکانت رسمی ناسا تصویری با استفاده از «خلیج فارس» منتشر کرد./viral vids

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

نرخ دیه کامل ۱ میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان شد. 20 هزار دلار تقریبا 32 تا سکه.
@bahag

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

از زیباییهای قانون در کشور هلند این است که، هر پلیس موظف است یک عروسک‌ را همواره همراه داشته باشد تا در صورت وقوع حادثه ای که در آن کودکان حضور دارند به آن‌ها هدیه دهند!

@sbahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

وینستون چرچیل یکی از بزرگترین سیاستمداران تاریخ راجع به پیشرفت جوامع میگه؛
زنانِ یک جامعه را محدود کنید، آن‌ها را تو سری خور و حقیر کنید، تمسخرشان کنید! کاری کنید تا بزرگترین آرزویشان ازدواج و بزرگترین هنرشان آشپزی و خیاطی باشد.
بلایی بر سر آن‌ها بیاورید تا از اجتماع بترسند، تخم تفکری در ذهن پدرانشان بکارید تا ایمان بیاورند دخترانشان را باید در قفس پرورش دهند، کتاب علم و قلم و چکش را از دخترانشان بگیرید و به جای آن ملاقه و سوزن دستشان بدهید...
هر کسی که برای آزادی زنان تلاش کرد را بنده شیطان و دشمن خدا بنامید که او دشمن ما، و ما خدای زمین هستیم!
من تضمین می‌دهم چنين جامعه‌ای هزار سال هم بگذرد، پیشرفت نخواهد کرد‌...

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

اشتباه بزرگ صدام

یک روز قبل از شروع نوروز ۸۲، بوش که نیروهای زرهی زمینی اش در مرز کویت و عراق آماده یورش بودند، اعلام کرد صدام و پسرانش باید در عرض ۲۴ ساعت عراق را ترک کنند وگرنه فرمان حمله را صادر خواهد کرد.
بدیهی بود صدام چنین نخواهد کرد و بوش نیز منتظر پایان التیماتوم نبود. تانکها پیشروی در خاک عراق را آغاز کردند و عراق در کمتر از بیست روز به تسخیر کامل ارتش امریکا درآمد.

تلویزیون عراق یا تصویر پیرمردانی را نشان می دادند که در سنگرهای خیابانی ، سلاح بر دوش  آواز "باخون خود از صدام محافظت میکنیم " میخواندند یا مردمانی را که دنبال خودروی صدام میدویدند، اما«سی ان ان» شیعیان جنوب عراق را نشان میداد که به دنبال تانکهای عراق میدویدند و فریاد thank you mester bush میکشیدند. همان موقع بعثی ها داشتند صدام را به سمت چاه مخفی در تکریت میبردند!!

مردم عراق از آنچه رخ داد پشیمان شدند و صدام پشیمان تر. آن هم نه به علت فرار و نه به خاطر جستجو نکردن راه مخفی تسلیم پیش از جنگ، بلکه بیشتر (به خاطر رفتاری که با مردم خود انجام داده بود به نحوی که جنوب عراق از ورود اشغالگر حمایت میکرد!)

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

ﭼﺮﺍ ﺁﺩﻡ ﻣﺘﻌﺼﺐ مىﺗﺮﺳﺪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ اندیشه ها و باورهایش ﺷﮏ ﮐﻨﺪ ﻭ راهش ﺭﺍ ﺍﺻﻼﺡ ﮐﻨﺪ؟


ﭼﻮﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﻓﮑﺮ مىﮐﻨﺪ، ﭼﻪ طور ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻢ ﺑﻪ ﺗﺎﻭﻟﻬﺎﯼ ﮐﻒ ﭘﺎﯾﻢ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡ اشتباه است.

ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

گروه کر دانش‌آموزان دختر،
شب چهارشنبه سوری سال ۱۳۵۶
تنظیم: انوشیروان روحانی

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

من زنی را می‌شناسم که هیچ‌گاه در انتظار ظهور دستی برای برآوردن آرزوهاش نماند، خودش بلند شد، یک‌تنه ایستاد و برای آرزوهای خودش آستین بالا زد و ذره ذره موفق شد.
من زنی را می‌شناسم که هم ظریف بود، هم محکم، هم تکیه‌گاه بود، هم تکیه زدن به شانه‌های مردانه‌ای را دوست داشت. هم گریه می‌کرد، هم می‌‌خندید، هم دوست داشت، هم دوست‌داشتنی بود.
من زنی را می‌شناسم که هم کودکانه شیطنت می‌کرد، هم بالغانه مدیریت. هم سربه‌زیر بود، هم جسور. هم عاشق بود، هم فارغ.
من زنی را می‌شناسم که آرام بود و آرامش را به‌قدر دایره‌ی تأثیر خودش تکثیر می‌کرد. زنی که زیباترین بود، هم درونی و هم بیرونی و متناسب با شرایط، درست‌ترین حرف‌‌ها را می‌زد و اصیل‌ترین رفتارها را داشت.
من زنی را می‌شناسم که مستقلانه می‌زیست و مستقلانه اقدام می‌کرد، که کمک می‌گرفت اما همیشه اول و آخر، روی توانمندی‌های خودش حساب می‌کرد. که سنگفرش‌های یک خیابان معمولی با خیابان‌های پاریس براش فرقی نمی‌کرد و حال دلش با تابش آفتاب و تماشای گیاه و پرنده‌ها و کتاب‌ها و موسیقی خوب می‌شد. که برای حال خوب خودش می‌جنگید و لایه‌های زمخت عادت و روزمرگی را کنار می‌زد و از لابلای جزئیات ساده و دست و پاگیر حیات، دلپذیرترین دلخوشی‌ها را برای خودش بیرون می‌کشید و عمیقا ذوق می‌کرد.
من زنی را می‌شناسم که حضورش حال جهان را بهتر می‌کرد. که عمیق بود و وسیع بود و با گیاهان و با آسمان و با اقیانوس‌های آرام و در نوسان، نسبت داشت....
این زن نامش ایران است ....
@bahag 🌺🍃

Читать полностью…

تشنه ی حقیقت

زن جوانی در جاده رانندگی می کرد برف کنار جاده نشسته بود و هوا سرد بود. ناگهان لاستیک ماشین پنچر شد و زن ناچار شد از ماشین پیاده شود تا از رانندگان دیگر کمک بگیرد.

حدود ﭼﻬﻞ ﻭ ﭘﻨﺞ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﻱ ﻣﻲ ﺷﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﻮﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .

ﺯﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﮐﻤﮏ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﺑﻮﺩ .

ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻫﺎ ﻳﮑﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﺭﺩ ﻣﻲ ﺷﺪﻧﺪ .

ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻣﻲ ﺍﺻﻼ ﺗﻮﻱ ﺑﺮﻑﻫﺎ ﺩﻳﺪﻩ ﻧﻤﻲ ﺷﺪ .

ﺑﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺭﻭﻳﺶ ﺣﺴﺎﺑﻲ ﺑﺮﻑﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ .

ﺷﺎﻟﺶ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ ﺩﻭﺭ ﺻﻮﺭﺗﺶ ﭘﻴﭽﻴﺪ ﻭ ﮐﻼﻩ ﭘﺸﻤﻲﺍﺵ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺭﻭﻱ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﻳﺶ ﮐﺸﻴﺪ .

بالاخره ﻳﮏ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻗﺪﻳﻤﻲ ﮐﻨﺎﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩ ﻭ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ .

ﺯﻥ ، ﮐﻤﻲ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺵﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺟﻠﻮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺳﻼﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻣﺸﮑﻠﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﻴﺪ .

ﺯﻥ ﺗﻮﺿﻴﺢ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﺷﻴﻨﺶ ، ﭘﻨﭽﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﮐﺴﻲ ﻫﻢ ﺑﻪ ﮐﻤﮏ ﺍﻭ ﻧﻴﺎﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ .

ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﻣﺎﻱ ﺁﺯﺍﺭ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻭ ﺗﺎ ﺍﻭ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﻤﺎﻧﺪ .

ﺍﻭ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺘﺸﮑﺮ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍی کمکش ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺩﺭ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﺗﻖ ﺗﻖ ﺑﻪ ﺷﻴﺸﻪ ﺯﺩ و اشاره کرد که لاستیک درست شد.

ﺯﻥ ﭘﻮﻟﻲ ﭼﻨﺪ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﭘﻮﻝ ﭘﻨﭽﺮﮔﻴﺮﻱ ﺩﺭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺭﺍ ، ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﻣﺎﺷﻴﻦﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﮑﻪ ﺍﺯ ﻭﻱ ﺗﺸﮑﺮ ﮐﺮﺩ ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﮔﺮﻓﺖ.

ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ، ﺑﺎ ﺍﺩﺏ ، ﭘﻮﻝ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ :

" ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ، ﺳﻌﻲ ﮐﻨﻴﺪ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﮐﺴﻲ ﻧﺒﺎﺷﻴﺪ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ . "

ﺍﺯ ﻫﻢ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﻲ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺯﻥ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﺪﺕ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﻃﺮﻑﺍﻭﻟﻴﻦ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ .

ﺍﺯ ﻓﻬﺮﺳﺖ ﻏﺬﺍﻱ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﻳﮑﻲ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻧﻲ ﮐﻪ ﻣﺎﻩ ﻫﺎﻱ ﺁﺧﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﻲ ﮔﺬﺭﺍﻧﺪ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ گارسونی ﺑﻪ ﻃﺮﻓﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﻪ ﻣﻴﻞ ﺩﺍﺭﺩ .

ﺯﻥ ، ﻏﺬﺍﻳﻲ 80 ﺩﻻﺭﻱ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﺗﻤﺎﻡ ﮐﺮﺩ ، ﻳﮏ ﺍﺳﮑﻨﺎﺱ ﺻﺪ ﺩﻻﺭﻱ ﺑﻪ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺩﺍﺩ .

ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ باقی مانده ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪ .

ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﻲ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻥ ﻧﺒﻮﺩ . ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ، ﺭﻭﻱ ﻳﮏ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺭﻭﻱ ﻣﻴﺰ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺘﻲ ﺩﻳﺪﻩ ﻣﻲ ﺷﺪ .

ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ .

ﺩﺭ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺑﻴﺴﺖ ﺩﻻﺭ ﺑﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﻱ ﭼﻬﺎﺭﺻﺪ ﺩﻻﺭ ﺯﻳﺮ ﺩﺳﺘﻤﺎﻝ ﮐﺎﻏﺬﻱ ﺑﺮﺍﻱ ﻭﻱ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﭼﺎﺭ ﻣﺸﮑﻞ ﻧﺸﻮﺩ .

ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ : " ﺳﻌﻲ ﮐﻦﺁﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺮﻱ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﮐﻪ ﮐﻤﮏ ﻣﻲ ﮐﻨﺪ . "

ﺷﺐ ﮐﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ، ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﭘﻮﻝ ﺑﻴﻤﺎﺭﺳﺘﺎﻥ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﭼﻮﻥ ﻧﺰﺩﻳﮏ ﺯﻣﺎﻥ ﺯﺍﻳﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺁﻫﻲ ﺩﺭ ﺑﺴﺎﻁ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ .

ﺯﻥ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﺎﺟﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ : ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻱ ﺯﻧﻲ ﺑﺎ ﭘﺎﻟﺘﻮﻱ ﮐﺮﻡ ﺭﻭﺷﻦ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﮐﺎﻓﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ .

ﻗﻄﺮﻩ ﻱ ﺍﺷﮑﻲ ﺍﺯ ﮔﻮﺷﻪ ﻱ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﻥ ﻓﺮﻭ ﺭﻳﺨﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺗﻌﺮﻳﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﺩﺭ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﮐﻤﮏ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .

ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ ﺩﺳﺖ ﺑﺪﯼ ﺍﺯ ﻫﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﯼ ...



گاهی دلم می‌سوزد که چقدر می‌توانیم مهربان باشیم و نیستیم !

چقدر می‌توانیم باگذشت باشیم و نیستیم !

گاهی دلم می‌سوزد که چقدر می‌توانیم کنار هم باشیم و از هم فاصله می‌گیریم !

چقدر می‌توانیم دل به‌دست آوریم اما دل می‌سوزانیم !

دوستان لطفا آخرین نفر نباشید.😐
و چرخه انرژي مثبت همراه با آرزوهاي خوب را نشكنيد .

@bahag 🌺🍃

Читать полностью…
Подписаться на канал