🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس44:
الآن نستمع الی الجزء الاول من الحوار:
محمد: سلام. خسته نباشی.
محمد: مرحباً. ساعدک الله.
خانم کارمند: سلام. بفرمائيد.
موظفة: مرحباً. تفضـّلْ.
محمد: مى خواهم حساب باز کنم.
محمد: أريد أنْ أفتحَ حساباً.
خانم کارمند: حساب پس انداز می خواهی؟
موظفة: تريد حساب توفير؟
محمد: بله. من يک حساب پس انداز می خواهم حساب ارزی.
محمد: نعم. أنا أريد حساب توفير. حساب بالعملة الصعبة.
خانم کارمند: شما پول به خارج ايران می فرستی؟
موظفة: أنتَ تـُرسل نقوداً الی خارج ايران؟
محمد: نه. پدرم از خارج برايم پول می فرستد. ممکن است؟
محمد: لا. والدي يرسل لي نقوداً من الخارج. ممکن؟
خانم کارمند: بله. البته. لطفاً اين فرم را پر کن فارسی می دانی؟
موظفة: نعم. طبعاً. رجاءاً إملأ هذه الاستمارة. تعرف الفارسية؟
محمد: بله بفرما.
محمد: نعم. تفضلي.
خانم کارمند: متشکرم. اينجا را امضا کن. اين پايين.
موظفة: شکراً. وقـِّعْ هنا. في الاسفل.
*******
الآن الی الجزء الثاني من الحوار:
خانم کارمند: يک کپی از گذرنامهات هم به من بده.
موظفة: أعطني صورة لجواز سفرک ايضاً.
محمد: گذرنامهام اينجاست، اما کپی از آن ندارم.
محمد: جواز سفري هنا، لکن ليس لي صورة لها.
خانم کارمند: روبروی بانک يک فروشگاه است. آنجا کپی بگير.
موظفة: قبالة البنک متجر. صَوِّرْه هناک.
محمد: بسيار خوب.
محمد: حسناً.
*******
محمد: بفرما. اين کپی گذرنامهام.
محمد: تفضلي. هذه صورة لجواز سفري.
خانم کارمند: دو عکس هم به من بده.
موظفة: إعطني صورتين شمسيتين أيضاً.
*******
محمد: عکس دارم. بفرما اين دو عکس.
محمد: عندي صورة. تفضلي. هاتان صورتان.
خانم کارمند: متشکرم.
موظفة: شکراً.
*******
الی اللقاء و السلام عليکم و رحمة الله و برکاته.
@arabi5plus1
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 43
________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1🍃🌺
برادران نصرالهی نوحه خوانهای دزفولی، فرزندان مرحوم حجت الله نصرالهی از نوحه خوانهای قدیمی و صاحب سبک دزفول.
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
❇️ سازمان سنجش: کارت شرکت در آزمون استخدامی آموزش و پرورش از روز دوشنبه (۹ مرداد) منتشر و فرآیند برگزاری آزمون از ساعت ۷:۳۰ صبح روز پنجشنبه (۱۲ مرداد) آغاز میشود.
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 42
________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1🍃🌺
❗️اشتباهات تایپی قانون اساسی ایران 🤔
*اصل ۲۳ : تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار دارد..*
*اصل ۲۴ : نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند.*
*اصل ٢٥: هر نوع شنود ، تجسس و سانسور ممنوع است*
*اصل ۲۷ : تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح آزاد است .*
*اصل ۳۰: آموزش و پرورش تا پایان دورۀ متوسطه رایگان است.*
*اصل ۳۲: هیچکس را نمی توان دستگیر کرد مگر به حکم قانون و در صورت بازداشت ظرف ۲۴ ساعت دلایل باید به صورت کتبی به وی ابلاغ شود.*
*اصل ۳۳: هیچ کس را نمیتوان تبعید کرد مگر به حکم قانون.*
*اصل ۳۶ : حکم به مجازات تنها باید از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.*
*اصل ۳۸ : هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار ممنوع است.*
*اصل ۴۹ : دولت موظف است ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سوء استفاده از موقوفات و ...را گرفته و به صاحب حق رد کند...
💢ملت آگاه میتواند با ظلم مقابله کند ولی ملت کم اطلاع و بی اطلاع فقط به ظلم پروری کمک میکند!
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس 41
هناک:آنجا
أختي:خواهرم
فرصة سعيدة:از آشنايی با شما خوشوقتم
جئت:آمدی
متی:کی
بقيتَ منتظراً:منتظر ماندی
خمسة:پنج
وصلتُ:رسيدم
تناولتَ:خوردی
غداء:ناهار
لم أتناول:نخوردم
أنتما تناولتما؟:شما خورديد؟
نحن لم نتناول:ما نخورديم
نذهب:می رويم
تعال:بيا
*******
نستمع الآن الی الجزء الاول من الحوار:
علی: اه... خواهرم آنجاست... سلام مريم، خوبی؟
علي: اه... أختي هناک... مرحباً مريم أنتِ بخير؟
مريم: سلام.
مريم: مرحباً.
محمد: سلام مريم خانم. من محمد هستم.
محمد: مرحباً سيدة مريم. أنا محمد.
مريم: سلام. از آشنايی با شما خوشوقتم. حالت خوب است؟
مريم: مرحباً. فرصة سعيدة، أنت بخير؟
محمد: ممنون. من هم ازآشنايی ات خوشوقتم.
محمد: شکراً. فرصة سعيدة لي أيضاً.
علی: کـِی رسيدی؟ خيلی منتظر ماندی؟
علي: متی وصلتَ؟ إنتظرتَ کثيراً؟
مريم: نه. پنج دقيقه قبل رسيدم.
مريم: لا. وصلتُ قبل خمس دقائق.
علی: ناهار خوردى؟
علي: تناولتَ الغداء؟
مريم: نه نخوردهام. شما ناهار خورديد؟
مريم: لا لم أتناولْ. أنتما تناولـْتـُما الغداء؟
على: نه ما هم ناهار نخورديم. الان به رستوران مى رويم. تو هم بيا.
علي: لا. نحن أيضاً لم نتناولْ الغداء. نذهب الآن الی المطعم. تعالي أنتِ أيضاً.
@arabi5plus1
نستمع الآن الی الجزء الثاني من المفردات:
بعيد:دور
نذهب:می رويم
مشياً:پياده
ظرف:پاکت
ما هذا؟:اين چيست
إشتريت:خريدم
أبعثُ:می فرستم
دائرة البريد:اداره پست
*******
الحوار، الجزء الثاني:
مريم: رستوران دور است؟ با تاکسی می رويم؟
مريم: المطعم بعيد؟ نذهب بالتکسي؟
علی: نه دور نيست. پياده می رويم. غذای اين رستوران خوب است.
علي: لا. ليس بعيداً. نذهبُ مشياً. طعام هذا المطعم جيد.
علی: اين پاکت چيست؟
علي: ما هذا الظّرف؟
مريم: يک هديه است. براى دوستم خريدم. آن را به شيراز مى فرستم.
مريم: إنّها هدية. إشتريتـُها لصديقتي. أبعثها الی شيراز.
علی: پس، بعد از ناهار با هم به اداره پست می رويم.
علي: إذنْ نذهب معاً الی دائرة البريد بعد الغداء.
نستمع الی کامل الحوار باللغة الفارسية.
*******
نستودعکم الله والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
@arabi5plus1
این مداحی از مردم یزد مورد توجه فعالین فضای مجازی قرار گرفته است
اگر دریا بیابان شد
اگر خشمی خروشان شد
شما کردید
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 40
_______________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 39
__________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 38
________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 37
__________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 36
__________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 35
_________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس 43
هنا:اينجا
هناک:آنجا
ما الخبر:چه خبر است
مزدحم:شلوغ
سيارة:ماشين
سيارات:ماشينها
الثانية عشرة ليلاً:دوازدهِ شب
يـُزمـِّرون:بوق می زنند
زفـّة ُ عروس:کاروان عروسی
ماذا يعني:يعنی چه
أنظـُر:ببين
ضيف:مهمان
ضيوف:مهمانها
زفاف:عروسی
قاعة:تالار
ما أروع:چه خوب
عريس:داماد
بمعيّة:به همراه
بيت:خانه
هم يذهبون:آنها می روند
سرور:خوشحالی
يـُظهرون:نشان می دهند
أری:می بينم
جميل:قشنگ
زهرة:گل
*******
نستمع الآن الی الجزء الاول من الحوار:
محمد: اينجا چه خبر است؟ خيلی شلوغ است. چرا ماشينها ساعت دوازدهِ شب بوق می زنند؟
محمد: ما الخبر هنا؟ مزدحم کثيراً. لماذا تـُزمِّر السيارات في الساعة الثانية عشرة ليلاً؟
سعيد: اين يک کاروان عروسی است. بعد از پايان مراسم عروسی در تالار، مهمانها به همراه عروس وداماد به خانه جديدشان می روند.
سعيد: إنّها زفـّة عروس. بعد انتهاء مراسم الزفاف في القاعة، يذهب الضيوف بمعيّة العروس والعريس الی بيتهما الجديد.
محمد: چه خوب. پس آنها به اين شکل، خوشحالى خود را نشان مى دهند.
محمد: ما أروعَه... إذَنْ يظهر هولاء سرورَهم بهذا الشکل؟
سعيد: بله. ببين ماشين عروس آنجا در بين ماشينهاست.
سعيد: نعم. أنظـُر سيارة العروس هناک. بين السيارات.
محمد: آرى مى بينم. خيلى قشنگ است. مـُزيّن به گل است.
محمد: نعم. أری. جميلة جداً. مزيّنة بالزهور.
*******
ننتقل الآن الی الجزء الثاني من المفردات:
نموذج:نمونه
نموذج واحد:يک نمونه
قليلاً:کمی
شاب:جوان
شباب:جوانها
الشباب الايرانيون:جوانهای ايرانی
سمعت:شنيدم
ذو تـَکلـِفـَةٍ باهظة:پر هزينه
عادة ً:معمولاً
البعض:بعضی ها
بسيط:ساده
يقيمون:برگزار می کنند
حفلة:جشن
أنا أيضاً کذلک:من هم همينطور
@arabi5plus1
نستمع الآن الی الجزء الثاني من الحوار:
سعيد: ازدواج در ايران مراسم مختلفی دارد. اين يک نمونه از آنهاست.
سعيد: للزواج في ايران مراسم مختلفة. هذا نموذج واحد منها.
محمد: از جوانهای ايرانی شيندم که مراسم عروسی خيلی پر هزينه است.
محمد: سمعت من الشباب الايرانيين بأنّ مراسم الزفاف ذات تـَکلِفـَةٍ باهظة جداً.
سعيد: بله. معمولاً مهمانی در تالار يا باغ يا هتل است. البته بعضی ها يک مهمانی خيلی ساده برگزار می کنند.
سعيد: نعم. عادة تکون الضيافة فی قاعة او بستان او فندق. بالطبع يقيم البعض ضيافة بسيطة جداً.
محمد: اين خوب است. من با جشن ساده ازدواج موافقم.
محمد: هذا جيد. أنا أتـّفق مع حفلة زواج بسيطة.
سعيد: من هم همينطور.
سعيد: أنا أيضاً کذلک.
*******
الی اللقاء ودمتم بالف خير.
@arabi5plus1
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
تاسوعا و عاشورای حسینی بر عزاداران راستین آن حضرت تسلیت باد🏴🏴
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس42:
تفضّلوا:بفرمائيد
مرحباً:سلام
صحيح؟:درست است؟
عذراً:ببخشيد
علي موجود:علی هست
أظنّ:فکر می کنم
جامعة:دانشگاه
تعلم:مى دانى
يعود:برمى گردد
بالضبط:دقيق
لا أعلم:نمى دانم
الساعة الثانية:ساعت ۲
@arabi5plus1
اما الآن نستمع الی الجزء الاول من الحوار:
محمد: الو! بفرماييد.
محمد: الو! تفضّلوا.
مريم: الو، سلام. من مريم هستم.
مريم: الو، مرحباً. أنا مريم.
محمد: سلام مريم خانم. حالت چطور است؟
محمد: مرحباً السيدة مريم. کيف حالک؟
مريم: متشکرم. تو محمد آقا هستی؟ درست است؟
مريم: شکراً. أنتَ السيد محمد. صحيح؟
محمد: بله. بله. من محمد هستم.
محمد: نعم. نعم. أنا محمد.
مريم: ببخشيد علی هست؟
مريم: عذراً. علي موجود؟
محمد: نه. الآن علی اينجا نيست. فکر می کنم در دانشگاه است.
محمد: لا. علي ليس هنا الآن. أظنّ أنـّه في الجامعة.
مريم: می دانی کی بر می گردد.
مريم: تعلـَمُ متی يعود؟
محمد: دقيق نمى دانم. اما فکر مى کنم ساعت ۲ بر مى گردد.
محمد: لا أعلم بالضبط. لکن أظنُّ أنّه يعود في الساعة الثانية.
نستمع الآن الی الجزء الثاني من المفردات:
رسالة:پيغام
تعطي:می دهی
رجاء:لطفاً
أنا منتظر:منتظر هستم
أنتظره:منتظرش می مانم
شارع:خيابان
تنتظره:منتظرش هستی
قبالة:روبروی
ملاحظة:يادداشت
أکتب ملاحظة:يادداشت می کنم
بلـِّغْ تحياتي:سلام برسان
*******
اما الآن فنستمع أعزائي الی الجزء الثاني من الحوار:
مريم: تو پيغامم را به علی می دهی؟
مريم: أنت تـُعطي رسالتي لعلي؟
محمد: بله. حتماً. بفرماييد.
محمد: نعم. حتماً. تفضلوا.
مريم: لطفاً به علی بگو من ساعتِ ٥ عصر در خيابان حافظ منتظرش هستم.
مريم: رجاءاً قلْ لعلي. أنا سأنتظره في الساعة الخامسة عصراً في شارع حافظ.
محمد: او می داند تو کجای خيابان حافظ منتظرش هستی؟
محمد: هو يعلم في أيّ مکان من شارع حافظ أنتِ تنتظرينه؟
مريم: بله. روبروى بيمارستان.
مريم: نعم. قـُبالة المستشفی.
محمد: الآن يادداشت می کنم. ساعتِ ٥ خيابان حافظ. روبروى بيمارستان.
محمد: الآن أکتب ملاحظة ً. الساعة الخامسة شارع حافظ. قبالة المستشفی.
مريم: خيلی ممنون. خداحافظ. سلام برسان.
مريم: شکراً جزيلاً. في امان الله. بلـّغْ تحياتي.
محمد: متشکرم. خداحافظ.
محمد: شکراً. في أمان الله.
شکرا لحسن المتابعة والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
:arabi5plus1
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 41
_________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇👇
@arabi5plus1🍃🌺
دکلمه :
ای زینب بزرگ،ای دختر علی، خشم مقدسی که بر انگیختی زدل در اندرون کاخ ستم آتشی فکند. رنج مقدسی که کشیدی به جان خویش ، شد شعله ای که طول زمان را فراگرفت. زینب؛ تاب سخن نداشت کسی در بر یزید، زینب چون تندری به کوه فریاد بر کشیدی. آهسته تر یزید، آهسته تر یزید. قدری درنگ کن ، رسوا تویی نه ما ! این قدرتی که از پدرت ارث برده ای، عزت برای ملت ما نیست ذلت است.
«بیچاره ملتی که تویی پیشوایشان»
آنقدر گفت تا که همه اشک ریختند، زینب ادامه داد:
«چشمانتان برای ابد پر اشک باد، ای مرگ بر شما»
متن نوحه :
چرا ای مردمان گریه از جا بر نمیخیزید
حسینم از نفس افتاد تنها اشک میریزید
حسینم تشنه لب جان داد آیا بر نمیخیزید
بتاب ای زینب آیینه باور
برآور از جگر بانگی چو حیدر
امیران سپاه شام سرداران خون آشام
شما را مردگانی زنده میبینم
خدایان شما را بنده میبینم
شکمها از حرام آکنده میبینم
چرا ای مردمان گریه از جا برنمیخیزید
حسینم از نفس افتاد تنها اشک میریزید
➖➖➖➖➖➖➖➖
بپا خیزید بپا خیرید
بتی دیگر فرو ریزید
هلا ای شهر خاموشان بپا خیزید
بپا خیزید و کاخ ناخدایان را فرو ریزید
هلا ای شهر خاموشان بپا خیرید
بپا خیزید و کاخ آل سفیان را فرو ریزید
امان از خشم زینب چونکه از حد بگذرد
کجا این قوم ظالم جان سالم می برد
امان از آه مظلومان که از آهی بلا خیزد
اگر دستی فراز آید اگر اشکی فرو ریزد
کسی با چشم عبرت بنگرد
خدا از ظلم ظالم نگذرد
خدا از حرمت خون شهیدان نگذرد
بپا خیزید بپا خیزید
بتی دیگر فرو ریزید
➖➖➖➖➖➖
خروشی زن چنان تندر بر آن نامردمان زینب
صدای خنده می آید صدای خنده می آید
بخوان زینب بخوان زینب
حیا در چشم این نامردمان مرده
عصای معجز پیغمبران را موریان خورده
نوای ربنا از گوش رگ های صدا رفته
چه کردیم ای مسلمانان که خاری در گلوی بینوا رفته
که رحم از بین ما رفته
حسینم تشنه لب جان داد آیا بر نمیخیزید؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کجا ای قوم بی تدبیر ؟از این بیراهه برگردید
زن و مرد و جوان و پیر از این بیراهه برگردید
شما سرگشتگان خسته از تکرار
از تکرار این تقدیر بی تغییر
از این بیراهه برگردید
➖➖➖➖➖
اگر قحطی فراوان شد
فرات از غم پریشان شد
شما کردید شما کردید
اگر دریا بیابان شد
اگر خشمی خروشان شد
شما کردید شما کردید
قدی خم شد قدی خم شد ستون آسمان لرزید
یکی کم شد یکی کم شد عمود خیمه ی خورشید
علم افتاده تر از دست و دست از مشک خالی تر
➖➖➖➖➖➖➖➖
صدای یا اخا آمد ستون خیمه ها لرزید
عمود آهنین بر فرق ماه آمد
ندایش در فراسوی زمان پیچید
اگر از اسب افتادی بمان بر اصل خود باقی
اگر دستی ز تن افتاد فدای ساعد ساقی
این مداحی جدید از مردم یزد مورد توجه فعالین فضای مجازی قرار گرفته است
اگر دریا بیابان شد
اگر خشمی خروشان شد
شما کردید
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
درس40
کيف حالک؟:حالت چطور است؟
أنت کيف حالک؟:تو چطوری؟
لا أعرفُ:نمی دانم
بعد ساعة:يک ساعت ديگر
أصِلُ:می رسم
صوت :صدا
صوتي:صدايم
صوتک:صدای ِ تو
لا أسمع:نمى شنوم
أقولُ:می گويم
أنت تسمع:تو می شنوی
فهمتُ:فهميدم
محطة:ترمينال
أجيء:می آيم
أنتظر:منتظر باش
إنتظرني:منتظرم باش
أبقی منتظراً:منتظر می مانم
مطعم:رستوران
إنقطـَعَ:قطع شد
*******
والآن نستمع الی الجزء الاول من الحوارعبر الهاتف بين علي وأخته مريم:
علی: الو، سلام مريم.
علي: الو، مرحباً مريم.
مريم: سلام علی. حالت چطور است؟
مريم: مرحباً علي. کيف حالک؟
علی: خوبم. تو چطوري؟ الان کجايی؟
علي: أنا بخير. کيف حالک؟ أين أنت الآن؟
مريم: درست نمی دانم کجا هستم. ولی فکر می کنم که ما يک ساعت ديگر به تهران می رسيم.
مريم: لا أعرفُ بالضبط أين أنا. لکن أظنّ أنـّنا سنصل طهران بعد ساعة.
علی: الو، مريم. صدايت را خوب نمی شنوم.
علي: الو مريم. لا أسمع صوتک جيداً.
مريم: می گويم، يک ساعت ديگر به تهران می رسم. علی صدايم را می شنوی؟
مريم: أقول، سأصلُ الی طهران بعد ساعة. علي... تسمع صوتي؟
علی: آرى. فهميدم. يک ساعت ديگر به تهران می رسی. پس من هم به ترمينال می آيم. آنجا منتظرم باش.
علي: نعم. فهمتُ. ستصل الی طهران بعد ساعة. إذن أنا أيضاً أجيء للمحطة. إنتظريني هناک.
مريم: باشد. منتظر می مانم. اما کجا؟
مريم: حسناً. أبقی منتظرة. لکنْ أين؟
على: در رستوران. ا... قطع شد.
علي: في المطعم. ا... إنقطـَعَ.
@arabi5plus1
الآن نستمع الی الجزء الثاني من المفردات وثم الی الحوار بين علي ومحمد:
ثانية:دوباره
إنقطـَعَ الإتصال:ارتباط قطع شد
أخت:خواهر
أختک:خواهرت
يأتي:می آيد
يصلُ:می رسد
طالب جامعي:دانشجو
ممرّضة، ممرّض:پرستار
لـ:برای
عمل:کار
يبقی:می ماند
ستة:شش
ستة ُ أشهر:شش ماه
*******
الآن نستمع الی الجزء الثاني من الحوار ويدور بين علي ومحمد:
محمد: خواهرت به تهران می آيد؟
محمد: أختک تأتي الی طهران؟
علی: آری. يک ساعت ديگر به تهران می رسد.
علي: نعم. ستصلُ الی طهران بعد ساعة.
محمد: خواهرت دانشجو است؟
محمد: أختک طالبة جامعية؟
علی: نه. او پرستار است. براى کار به تهران مى آيد وشش ماه اينجا مى ماند.
علي: لا. هي ممرّضة. تأتي الی طهران للعمل وتبقی هنا ستة اشهر.
الی اللقاء والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
@arabi5plus1
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس 39:
طابت أوقاتك:وقت بخير
وصفة:نسخه
لديک:داری
تفضّلْ:بفرما
صديقي:دوستم
رجاءاً:لطفاً
إعطِ:بـِدِه
طاعة:چـَشم
أمس:ديروز
مِن:از
ألم في الرأس:سر درد
أعاني:رنج می برم
ثلاثة:سِه
حب:قـُرص
تناولْ:بخور
مجموعة:بسته
*******
الآن نستمع الی الجزء الاول من الحوار:
محمد: سلام. وقتتان بخير.
محمد: السلام عليکم. طابتْ أوقاتكم.
کارمند: سلام. بفرما. نسخه داری؟
الموظفة: وعليکم السلام. تفضّلْ. لديک وصفة؟
محمد: بله. بفرما. اين نسخه دوستم است.
محمد: نعم. تفضّلي. هذه وصفة صديقي.
کارمند: لطفاً نسخه را به دکتر بده.
الموظفة: رجاءاً إعطِ الوصفة للطبيب.
محمد: چشم. ببخشيد دکتر من از ديروز از سردرد رنج می برم.
محمد: طاعة. عفواً دکتر، أنا أعاني من يوم أمس من ألم في رأسي.
دکتر: يك بسته آسپرين به تو می دهم روزی سه قرص بخور.
الطبيب: أعطيکَ مجموعة حبوب أسبرين. تناول ثلاثة حبات يومياً.
@arabi5plus1
معجون أسنان:خمير دندان
فرشة الأسنان:مسواک
أريد:می خواهم
تريد:می خواهی
معرض:ويترين
صغير:کوچک
أيّ لون:چه رنگی
لا يفرق:فرقی نمی کند
أزرق:آبی
جاهز:آماده
دواء:دارو
أربعة آلاف:٤ هزار
يبلغ:بالغ می شود
*******
نستمع الآن الی بقية الحوار:
محمد: ببخشيد. خمير دندان ومسواک هم می خواهم.
محمد: عفواً أريد أيضاً معجون وفرشة اسنان.
کارمند: چه خمير دندانی می خواهی؟ بفرما اينجا. خمير دندان ومسواکها در اين ويترين است.
الموظفة: أيّ معجون أسنان تريد؟ تفضّلْ هنا. معاجن وفرشاة الاسنان في داخل هذا المعرض.
محمد: لطفاً اين خمير دندان کوچک واين مسواک را بده.
محمد: رجاءاً إعطيني هذا المعجون وهذه الفرشة.
کارمند: مسواک از چه رنگى مى خواهى؟
الموظفة: فرشة من أيّ لون تريد؟
محمد: فرقى نمى کند. لطفاً مسواک آبی بده.
محمد: لا يفرق. رجاءاً إعطيني فرشة زرقاء.
کارمند: بفرما. داروهايت آماده است. قيمت داروها با مسواک وخمير دندان ٤ هزار تومان می شود. لطفاً مبلغ را به صندوق بده.
الموظفة: تفضّل. ادويتک جاهزة. قيمة الادوية وفرشة الاسنان والمعجون تبلغ أربعة آلاف تومان. رجاءاً إعطِ المبلغ للصندوق.
*******
بهذا نأتي الی ختام حلقة برنامجنا لهذا اليوم. علی أمل ان نلتقيکم في الحلقة القادمة، نستودعکم الله والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
@arabi5plus1
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس 38:
عفواً:ببخشيد
ساحة الحرية:ميدان آزادی
أين:کجاست
حافلة:اتوبوس
أنت تـَذهب:تو می روی
لا يفرق:فرقی نمی کند
أظن:فکر می کنم
مريح:راحت
أکثرُ راحة ً:راحت تر
موقف:ايستگاه
قريب:نزديک
قليلاً:کمی
للأمام:جلوتر
تذکرة:بليط
مبيع التذاکر:بليط فروشی
جنب:کنار
عابر:رهگذر
*******
والآن نستمع الی الجزء الاول من الحوار:
محمد: ببخشيد. ميدان آزادی کجاست؟
محمد: عفواً. أين ساحة الحرية؟
رهگذر: ميدان آزادی؟ با اتوبوس می روی يا با تاکسی؟
عابر: ساحة الحرية؟ تذهب بالحافلة أم بالتکسي؟
محمد: فرقی نمی کند.
محمد: لا يفرق.
رهگذر: فکر می کنم با اتوبوس راحت تر است. ايستگاه اتوبوسهای ميدان آزادی نزديک است.
عابر: أظنّ بالحافلة أکثر راحة ً. محطة حافلات ساحة الحرية قريب.
محمد: ايستگاه کجاست؟
محمد: أين المحطة؟
رهگذر: کمى جلوتر. نزديک بانک.
عابر: للامام قليلاً، قرب البنک.
محمد: ببخشيد. بليط فروشی کجاست؟
محمد: عفواً. أين مبيع التذاکر؟
رهگذر: بليط فروشی هم کنار ايستگاه است.
عابر: مبيع التذاکر أيضاً جنب المحطة.
محمد: متشکرم.
محمد: شکراً.
*******
أنتَ:تو
تنزل:پياده مى شوى
أنا:من
أنزِلُ:پياده مى شوم
موقفان:دو ايستگاه
إنزِلْ:پياده شو
أخبرُک:خبرت می کنم
عفواً :خواهش می کنم
عندما:وقتی که
نـَصِلُ:برسيم
*******
والآن نستمع الی الجزء الثاني من الحوار:
محمد: ببخشيد. ميدان آزادی نزديک است؟
محمد: عفواً. ميدان الحرية قريب؟
مسافر: بله. تو در ميدان آزادی پياده می شوی؟
مسافر: نعم. أنتَ تنزِلُ في ميدان الحرية؟
محمد: بله. من در ميدان آزادى پياده مى شوم.
محمد: نعم. أنا أنزلُ في ميدان الحرية.
مسافر: بعد از دو ايستگاه پياده شو. وقتی که برسيم خبرت می کنم.
مسافر: إنزِلْ بعد موقفين. عندما نصل، أخبرک.
محمد: متشکرم.
محمد: شکراً.
مسافر: خواهش می کنم.
مسافر: عفواً.
*******
شکراً للمتابعة. والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
@arabi5plus1
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس 37:
رجاءاً:لطفاً
الصباح الباکر:صبح زود
أيقـِظْني:بيدارم کن
أنا لدي:من دارم
عمل:کار
أنت ليس لديکَ:تو نداری
صف:کلاس
صحيح:درست است
نعم:آری
أنا ليس لدي:من ندارم
ماذا لديک من عمل؟:چه کار داری
عدة:چند
رسالة:نامه
أنا أکتبَ:من می نويسم
أنا أبعثُ بالبريد:من پست می کنم
والدي:پدرم
لي:برای من
تبعثُ بالبريد:پست می کنی
إعطِ:بده
رسالتک:نامه ات
لک:برايت
ماذا تفعل؟:چه کار می کنی
صديقي:دوستم
أسبوع:هفته
دروسنا:درسهايمان
نحن نـُطالع:ما مطالعه می کنيم
نحن نتهيّأ:ما آماده می شويم
*******
الآن نستمع الی الجزء الاول من الحوار:
محمد: علی! لطفاً صبح زود بيدارم کن. فردا خيلی کار دارم.
محمد: علي! رجاءاً أيقِظْني في الصباح الباکر. لديّ عمل کثير غداً.
علی: تو فردا کلاس نداری.
علي: أنت ليست لک محاضرة غداً.
محمد: آری، کلاس ندارم.
محمد: نعم، ليست لديّ محاضرة.
علی: پس چه کار داری؟
علي: إذنْ ماذا لديک من عمل؟
محمد: فردا چند نامه مى نويسم وپست مى کنم. يک نامه هم به پدرم فاکس مى کنم.
محمد: غداً أکتبُ عدة رسائل وأبعثها بالبريد. أبعثُ رسالة بالفاکس أيضاً لوالدي.
علی: آيا برای من هم يک نامه پُست می کنی؟
علي: هل تبعثُ لي أيضاً رسالة بالبريد؟
محمد: آری. نامه ات را به من بده. برايت پُست می کنم. تو فردا چه کار می کنی؟
محمد: نعم. إعطِني رسالتک. أبعثـُها لک بالبريد. أنت ماذا تفعل غداً؟
علی: من ودوستم اين هفته درسهايمان را مطالعه می کنيم. ما برای امتحان آماده می شويم.
علي: أنا وصديقي نطالع دروسنا هذا الاسبوع. نحن نتهيّأ للامتحان.
*******
کم ساعة؟:چند ساعت
تطالعان:مطالعه می کنيد
مِن:اَز
حتی، الی:تا
ثمانية:هشت
اثنان:دو
ست ساعات:٦ ساعت
کثير جداً:خيلی زياد است
نحن نستريح:ما استراحت می کنيم
نحن نتناول:ما می خوريم
غداء:ناهار
حسناً:باشد
*******
الآن نستمع الی تتمة الحوار:
محمد: چند ساعت مطالعه می کنيد؟
محمد: کم ساعة تطالعان؟
علی: از ۸ صبح تا ۲ بعد ازظهر درس می خوانيم.
علي: نطالع دروسنا من الثامنة صباحاً وحتی الثانية بعد الظهر.
محمد: ٦ ساعت مطالعه می کنيد؟ خيلی زياد است!
محمد: تطالعان ستّ ساعات؟ کثيرة جداً.
علی: البته نيم ساعت هم استراحت می کنيم. وساعت ۲ ناهار می خوريم.
علي: طبعاً نستريحُ أيضاً نصف ساعة. ونتناول الغداء في الساعة الثانية.
محمد: پس ساعت ۷ صبح بيدارم کن.
محمد: إذنْ أيقِظْني في الساعة السابعة صباحاً.
علی: باشد!
علي: حسناً.
*******
بهذا نأتي الی ختام هذه الحلقة من برنامجنا. حتی نلتقيکم في الحلقة القادمة ان شاء الله نستودعکم الله ودمتم بألف خير.
@arabi5plus1
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس36:
يد :دست
يدک :دستت
إعْطِ :بـِدِه
تعبتُ:خسته شدم
تعالَ:بيا
قليلاً:کمی
العـُلـُو :بالا
أعلی :بالاتر
نستريح :استراحت می کنيم
هناک :آنجا
مطعم :رستوران
نتناولُ :می خوريم
فـُطور:صُبحانه
جميل :زيبا
ما أجمله :چه زيبا است
*******
نستمع الآن اعزائنا المستمعين الی الجزء الاول من الحوار:
علی: محمد! دستت را به من بده.
علي: محمد! اعطني يدک.
محمد: [خسته و با يک نفس عميق] آه! ... خسته شدم.
محمد: آه! ... تعبتُ.
علی: بيا، کمی بالاتر برويم، سپس استراحت می کنيم.
علي: تعال نصعدُ قليلاً، ثم نستريح.
محمد: آنجا رستوران است؟
محمد: هناک مطعمٌ؟
علی: بله. آنجا رستوران است. آنجا صبحانه می خوريم.
علي: نعم. هناک مطعمٌ. هناک نتناولُ الفطور.
محمد: چه زيباست! از اين بالا تهران خيلی زيباست.
محمد: ما اجملها! من هذا العـُلـُو طهران جميلة جداً.
نستمع الان الی الجزء الثاني من معاني المفردات:
أنت تری :تو می بينی
کبير :بزرگ
مبنی: ساختمان
مباني :ساختمانها
عالي :بلند
أنظر:ببين
أعلی: بلند ترين
أنا أری: من می بينم
أنا أحبّ: من دوست دارم
جميل :قشنگ
عجـِّل :عجله کن
أُنظرْ :نگاه کن
فيما بعد: بعداً
أنا أقول :من می گويم
*******
اما الآن مستمعينا الکرام فلنستمع الی الجزء الثاني والاخير للحوار:
علی: می بينی؟ تهران خيلی بزرگ است!
علي: تـَری؟! طهران کبيرة جداً!
محمد: بله. تهران خيلی بزرگ است و ساختمانهای خيلی بلندی دارد.
محمد: نعم. طهران کبيرة جداً و فيها مبان عالية جداً.
علی: آنجا را نگاه کن. آن برج، برج ميلاد است.
علي: أُنظـُرْ الی هناک. ذلک البرج، برج ميلاد.
محمد: بله. می بينم. خيلی بلند است.
محمد: نعم. أری. عالي جداً.
علی: برج ميلاد يکی از بلندترين برجهای جهان است.
علي: برج ميلاد أحد أعلی الابراج في العالم.
محمد: تهران را دوست دارم. تهران خيلی بزرگ و قشنگ است. آن ساختمان چيست؟
محمد: أحبّ طهران. طهران کبيرة وجميلة جداً! ما ذلک المبنی؟
علی: عجله کن، بعداً به تو می گويم آن ساختمان چيست.
علي: عجَّل، فيما بعد أقول لک ما ذلک المبنی.
الی اللقاء، والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته.
@arabi5plus1
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس35
طابتْ أوقاتكم:وقت بخير
أهلاً وسهلاً:خوش آمديد
تفضلّوا:بفرماييد
حذاء:کفش
زوجُ أحذية:يک جفت کفش
نحن نريد:ما می خواهيم
لي:برای ِ من
لصديقي:برای دوستم
هنا:اينجا
کيف:چطور
جيّد:خوب است
حذاء الرياضة:کفش ورزشی
جميل:زيبا
برأيي:به نظرم
صغير:کوچک
*******
والآن نستمع الی الجزء الاول من الحوار:
علی: سلام. روز بخير
علي: مرحباً. طابتْ أوقاتكم.
فروشنده: سلام. خوش آمديد. بفرمائيد.
البائع: مرحباً. اهلاً وسهلاً. تفضّلاً.
علی: ما دو جفت کفش ورزشی می خواهيم. يک جفت برای ِ من، و يک جفت برای دوستم.
علي: نحن نريدُ زوجي أحذية رياضية. زوجٌ لي وزوجٌ لصديقي.
فروشنده: بفرمائيد اينجا. مدلهای کفش ورزشی اينجاست.
البائع: تفضّلاً هنا. هنا موديلات أحذية رياضية مختلفة.
علی: محمد! اين کفش چطور است؟ خوب است؟
علي: محمد! کيف هذا الحذاء؟ جيّد؟
محمد: آرى. زيباست. اما به نظرم براى ِ تو کوچک است.
محمد: نعم. جميلٌ. اما برأيي صغير بالنسبة لک.
*******
والآن الی الجزء الثاني من المفردات.
رقم:شماره
کبير:بزرگ
اکبر:بزرگتر
أيّ رقم؟:چه شمارهای
أنتَ تريد:تو می خواهی
أنا أريد:من می خواهم
واحد وأربعون:چهل ويک
اثنان وأربعون:چهل ودو
ثلاثة وأربعون:چهل وسه
هذا الموديل:همين مدل
أبيض:سفيد
عادي:ساده
عدة لحظات:چند لحظه
إصبر:صبر کن
قياس:اندازه
قليلاً:کمی
ضيّق:تنگ
*******
والآن نستمع الی تتمة الحوار:
علی: ببخشيد. آيا از اين مدل شماره بزرگتر داری؟
علي: عفواً. هل عندک من هذا الموديل رقم اکبر؟
فروشنده: چه شمارهای می خواهی؟
البائع: أيّ رقم تريد؟
علی: ٤۲ يا ٤۳.
علي: اثنان وأربعون أو ثلاثة ً وأربعون.
محمد: من هم شماره ٤۱ می خواهم.
محمد: أنا أيضاً أريد رقم واحد وأربعين.
فروشنده: همين مدل؟
البائع: نفس هذا الموديل؟
محمد: نه. من آن کفش سفيد ِ ساده را مى خواهم.
محمد: لا. أنا أريد ذلک الحذاء الأبيض العادي.
فروشنده: چند لحظه صبر کنيد. بفرمائيد اين دو جفت کفش برای ِ شما.
البائع: إصبرا عدة لحظات. تفضّلاً هذان زوجا أحذية لکما.
*******
فروشنده: چطور است؟ آيا اندازه است؟
البائع: کيف هو؟ هل يناسب قياسک؟
محمد: نه کمی تنگ است. آيا شماره بزرگتر داری؟
محمد: لا، هذا ضيق قليلاً. هل عندک رقمٌ أکبر؟
فروشنده: بله دارم.
البائع: نعم، عندي.
محمد: متشکرم.
محمد: شکراً.
نستودعکم الله، والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
@arabi5plus1
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس 34
_________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺