پاسخنامه کاملا تشریحی کتاب کار و دفتر عربی ۱+۵ دوازدهم ریاضی و تجربی حاوی نکات بسیار ارزنده
(پاسخ تست ها، تمرین های تکمیلی و آزمون ها)
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
پاسخنامه کاملا تشریحی کتاب کار و دفتر عربی ۱+۵ یازدهم انسانی.
حاوی نکات بسیار ارزنده
(پاسخ تست ها، تمرین های تکمیلی و آزمون ها)
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
پاسخنامه کاملا تشریحی کتاب کار و دفتر عربی ۱+۵ یازدهم ریاضی و تجربی.
حاوی نکات بسیار ارزنده
(پاسخ تست ها، تمرین های تکمیلی و آزمون ها)
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
پاسخنامه کاملا تشریحی کتاب کار و دفتر عربی ۱+۵ دهم انسانی.
حاوی نکات بسیار ارزنده
(پاسخ تست ها، تمرین های تکمیلی و آزمون ها)
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
پاسخنامه کاملا تشریحی کتاب کار و دفتر عربی ۱+۵ پایه دهم ریاضی و تجربی حاوی نکات بسیار ارزنده
(پاسخ تست ها، تمرین های تکمیلی و آزمون ها)
ارسال فقط با لینک کانال سراسری دبیران عربی
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس ۳۲
__________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس ۳۱
________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس ۳۰
__________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@Arabi5plus1 🍃 🌺
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس29:
کنـّاس:رفتگر
شارع:خيابان
شوارع:خيابانها
أکثر:بيشتر
هم ينظّفون:آنها تميز می کنند
هذه الايام:اين روزها
الکل:هَمه
الناس:مَردم
سجّاد:فـَرش
هم يغسلون:آنها می شويند
لأنّ:چون
أسبوع:هفته
بعد ثلاثة أسابيع:سه هفته بعد
السنة الجديدة:سال جديد
يبدأ:شروع می شود
أنفسهم:خودشان
هم يهيئون:آنها آماده می کنند
کيف:چـِطور
الايرانيون:ايرانيها
کل مکان:همه جا
قبلَ:قبل از
أيّ يوم:چه روزی است
أيام:روزها
أول:اولين
نحن نقول:ما می گوييم
عيد:جشن
قومي:ملّى
جديد:نو
ملابسُ جديدة:لباسهای نو
هم يشترون:آنها می خرند
حلوی:شيرينی
صحيح:درست است
هم يصنعون:آنها درست می کنند، آنها می سازند
السوق:بازار
جدّاَ:خِيلي
مزدحم:شـُلوغ
أيضاً:هَم
هُم:آنان
ضيافة:مِهمانی
هم يذهبون:آنها می روند
بيت:خانه
الجدّ:پـِدر بزرگ
الجدّة:مادر بزرگ
الأب:پـِدر
الأم:مادر
الأقارب:فاميلها
صديق:دوست
أصدقاء:دوستان
برأيي:به نظرم
******
الآن نستمع الی الحوار:
محمد: به نظرم اين روزها رفتگرها خيابانها را بيشتر تميز می کنند. چرا مردم فرش می شويند؟
محمد: برأيي ينظّف الکناسون الشوارع أکثر هذه الايام. لماذا يغسل الناس السجّاد؟
حميد: سال جديد به زودی شروع می شود ومردم خودشان را برای استقبال از آن آماده می کنند.
حميد: ستبدأ السنة الجديدة، والناس يهيئون أنفسهم لاستقبالها.
محمد: مردم چطور خودشان را آماده می کنند؟
محمد: کيف يهيئ الناس أنفسهم؟
حميد: ايرانيها خانهها وخيابانها را قبل از نوروز تميز می کنند. آنها همه جا را می شويند.
حميد: الايرانيون ينظّفون البيوت والشوارع قبل "نوروز". هم يغسلون کلّ مکان.
@arabi5plus1
محمد: "نوروز" در ايران چه روزی است؟
محمد: يوم نوروز أيّ يوم في ايران؟
حميد: ما به اولين روزهای سال "نوروز" می گوييم. نوروز يک جشن ملّی برای ايرانيهاست.
حميد: نحن نسمّي اوّل أيّام السنة "نوروز". نوروز عيد قومي للايرانيين.
محمد: ايرانيها برای نوروز ديگر چه کار می کنند؟
محمد: الايرانيون ماذا يفعلون أيضاً لـ"نوروز"؟
حميد: آنها لباسهای نو می خرند. شيرينی درست می کنند يا می خرند.
حميد: هم يشترون ملابسَ جديدة. يصنعون الحلويات او يشترون.
محمد: درست است. بازار هم اين هفته شلوغ است.
محمد: صحيح. السوق أيضاً مزدحمة هذا الاسبوع.
حميد: ايرانیها در عيد "نوروز" به مهمانی می روند. به خانه پدر بزرگ ومادر بزرگ، پدر ومادر، فاميلها ودوستان می روند.
حميد: الايرانيون يذهبون للضيافة في عيد "نوروز". يذهبون الی بيت الجد والجدة والوالدين والأقارب والاصدقاء.
@arabi5plus1
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس ۲۸
________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس27
أنا أريد:من می خواهم
للأسف:متأسفانه
هو ليس لديه وقت:او وقت ندارد
کيف؟:چـِطور؟
غداً:فردا
عشرة:دَه
صباحاً:صُبح
السن:دَندان
ألم:دَرد
هل بإمکانک؟:آيا مى توانى
أن تأتي:بيايی
أعاني:رَنج مى برم
حسناً:خوب
إنتظر:منتظر باش
نصف ساعة:نيم ساعت
لمّا:هـَنوز
هو لمّا يأتِ:او نيامده است
أنا أنتظر:من منتظر می مانم
لَو:اَگر
هو لَم يأتِ:او نيامد
بدلاً منه:به جای ِ او
هو يفحص:او معاينه می کند
ماذا حدث؟:چه شده است؟
سِني تؤلمني:دندانم درد می کند
الجهة اليمنی:سمت راست
الأعلی:بالا
أنا أحشو:من پُر مى کنم
مرّ تان :دوبار
أسبوع:هفته
أنا أعطي:من می دهم
الثلاثاء:سِه شنبه
الخميس:پَنجشنبه
رجاءاً:لطفاً
فم:دَهان
فـَمَک:دَهانت
إفتح:باز کن
@arabi5plus1
الآن نستمع الی الحوار بين محمد وسکرتيرة طبيب الاسنان.
محمد: سلام خانم. من يک وقت از دکتر می خواهم.
محمد: مرحباً. أنا أريد موعداً من الطبيب.
منشی: سلام. الان متأسفانه دکتر وقت ندارد.
السکرتيرة: مرحباً. للأسف ليس لدی الطبيب وقت الآن.
محمد: بعد از ظُهر چـِطور؟ دکتر بعد از ظهر وقت دارد؟
محمد: بعد الظهر کيف؟ لدی الطبيب وقت بعد الظهر؟
منشی: نه متأسفانه. دکتر بعد از ظهر هم وقت ندارد. آيا می توانی فردا ساعت ده صبح بيايی؟
السکرتيرة: لا. للأسف. ليس لدی الطبيب وقت بعد الظهر أيضاً. هل بإمکانک أن تأتي غداً في الساعة العاشرة صباحاً.
محمد: فردا؟ اما من امروز از دندان درد شديدی رنج می برم.
محمد: غداً؟ لکن أنا اليوم أعاني من ألم شديد في السن.
منشی: خوب، منتظر باش. نيم ساعت بعد نوبت آقای محمدی است. اما او هنوز نيامده است.
السکرتيرة: حسناً، إنتظر. بعد نصف ساعة يأتي دور السيد محمدي. لکنه لم يأت حتی الآن.
محمد: منتظر می مانم.
محمد: إنتظر.
منشی: اگر آقای محمدی نيامدِ، دکتر ترا به جاى او معاينه مى کند.
السکرتيرة: لو لم يأتِ السيد محمدي يفحصْک الطبيب بدلاً منه.
محمد: بله، اين خوب است.
محمد: نعم، هذا جيد.
بعد نصف ساعة يدخل محمد علی الطبيب، فيسأله الطبيب:
دكتر: چه شده است؟
الطبيب: ماذا حدث؟
محمد: آقای دکتر دندانم خيلی درد می کند. سمت راست فک بالا.
محمد: سيدي الطبيب، سِنـّي تؤلمني کثيراً. الجهة اليمنی من الفک الاعلی.
دكتر: بله دندانت را بايد پر کنم. دوبار در اين هفته به تو نوبت می دهم سه شنبه وپنجشنبه.
الطبيب: نعم يجب أن أحشو سنـّک. أعطيک موعدين في هذا الاسبوع الثلاثاء والخميس.
محمد: اگر بعد از ظهر باشد، بهتر است.
محمد: لو يکون بعد الظهر أفضل.
دكتر: خوب. سه شنبه وپنجشنبه بعد از ظهر. لطفاً دهانت را باز کن.
الطبيب: حسناً. الثلاثاء والخميس بعد الظهر. رجاءاً إفتح فمک.
الی هنا ناتي الی ختام حلقة برنامجنا لهذا اليوم. نستودعکم الله، والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
👇 👇 👇 👇 👇 👇
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
به نام خدا
کلمات درس26(پایان دوره دوم):
رجاءاً:لطفاً
باقة ورود:دَسته گل
وردة:يـِک شاخه گل
أيّ لون؟:چـِه رنگى؟
أنت تحب:تو دوست داری
أصفر:زرد
أنت تری:تو می بينی
ورود:گـُلها
هناک:آنجا
الجهة اليسری:سَمتِ چپ
أنا أری:من می بينم
وردة صفراء:گـُل زرد
کم:چـَند
@arabi5plus1
الآن نستمع الی الحوار بين علي وبائع الورد:
علی: سلام آقا. لطفا به من يک دسته گل بدهيد.
علي: مرحباً سيدي. رجاءاً إعطني باقة ورود.
فروشنده: سلام. چه رنگی را دوست داری؟
البائع: مرحباً. أيّ لون تـُحبّ؟
علی: چه رنگى؟
علي: أيّ لـَون؟
فروشنده: گـُلها آنجاست. دَر سَمتِ چپ.
البائع: الورود هناک. في الجهة اليسری.
علی: بله. بله. می بينم. گل زرد خيلی قشنگ است.
علي: نعم. نعم. أری. الوردة الصفراء جميلة جداً.
فروشنده: چند شاخه گل می خواهی؟
البائع: کم وردة تريد؟
علي: پنج شاخه کافی است.
علي: خمس ورود کافية.
@arabi5plus1
نستمع الی معاني المفردات الأخری:
اليوم:اِمروز
ينزل المطر:باران مى بارد
منذ الصباح:از صبح
الی الآن:تا الان
الجو:هوا
بارد:سرد
زهرة مريم:گل مريم
اثنان:دو
أنا أضع:من می گذارم
لک:بـَراى تو
زهرتا مريم:دو شاخه گل مريم
@arabi5plus1
نتابع بقية الحوار:
فروشنده: امروز خِيلى باران مى بارد.
البائع: اليوم ينزل المطر غزيراً.
على: بله. از صبح تا الان باران مى بارد. هوا سرد است.
علي: نعم. منذ الصباح حتی الآن ينزل المطر. الجو باردٌ.
فروشنده: گل مريم هم مى خواهى؟
البائع: تريد زهرة مريم أيضاً؟
على: بله. لطفاً دو شاخه گل مريم هم به من بدهيد.
علي: نعم. رجاءاً إعطني زهرتي مريم أيضاً.
فروشنده: حتماً. برايت دو شاخه گل مريم هم مى گذارم.
البائع: حتماً. أضع لک زهرتي مريم أيضاً.
بهذا نأتي الی ختام حلقة برنامجنا لهذا اليوم. الی اللقاء والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
@arabi5plus1
🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺
فایل کامل کتاب کار و دفتر عربی دوازدهم ریاضی و تجربی
بسیار مفید و ارزشمند برای پایه دوازدهم و کنکور
فقط جهت استفاده و تدریس در فضای مجازی
"پرینت و تکثیر فایل غیر قانونی و شرعا حرام است"
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
فایل کامل کتاب کار و دفتر عربی یازدهم انسانی
ارسال فقط با لینک کانال سراسری دبیران عربی
"پرینت و تکثیر فایل غیر قانونی و شرعا حرام است"
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
فایل کامل کتاب کار و دفتر عربی یازدهم ریاضی و تجربی
ارسال فقط با لینک کانال سراسری دبیران عربی
"پرینت و تکثیر فایل غیر قانونی و شرعا حرام است"
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
فایل کامل کتاب کار و دفتر عربی دهم انسانی
ارسال فقط با لینک کانال سراسری دبیران عربی
"پرینت و تکثیر فایل غیر قانونی و شرعا حرام است"
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
فایل کامل کتاب کار و دفتر عربی دهم ریاضی و تجربی
ارسال فقط با لینک کانال سراسری دبیران عربی
"پرینت و تکثیر فایل غیر قانونی و شرعا حرام است"
〰〰〰〰〰〰〰〰
کانال سراسری دبیران عربی 👇👇
@arabi5plus1 🍃🌺
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس32
هناک:است، هست
ما الخبر؟:چه خبر است
برنامج:برنامه
تسلّق الجبال:کوهنوردی
برنامج تسلّق الجبال:برنامه کوهنوردی
تنزّه:تفريح
رائع:جالب
کل من:هر کس
هو يرغب:او دوست دارد
اسمه:اسمش
هنا:اينجا
يأتي:بيايد
هو يکتب:او می نويسد
أيَّ يوم:چه روزی
الخميس:پنجشنبه
الصباح الباکر:صبح زود
أنت تـُحب:تو علاقه داری
*******
نستمع الآن الی الجزء الاول من الحوار:
محمد: اينجا چه خبر است؟
محمد: ما الخبر هنا؟
حامد: يک برنامه کوهنوردی است!
حامد: هناک برنامج تسلـّق الجبال.
محمد: کوهنوردی؟
محمد: تسلـّق الجبال؟
حامد: آری. يک تفريح جالب است. هر کس دوست دارد بيايد، اسمش را اينجا مى نويسد.
حامد: نعم. تنزّه رائع کلّ من يرغب بالمجيء يکتب اسمه هنا.
محمد: اين برنامه چه روزى است؟
محمد: هذا البرنامج في أيّ يوم؟
حامد: پنجشنبه صبح زود. تو به کوهنوردى علاقه دارى؟
حامد: الخميس، الصباح الباکر. أنت تحب تسلـّق الجبال؟
محمد: آرى. خيلى.
محمد: نعم. کثيراً.
@arabi5plus1
هم يذهبون:آنها می روند
قائمة:ليست
ما أروعه!:چه جالب
لا تذهب:نمی روی
يعودون:بر می گردند
متی؟:چه وقت، کی؟
نحن نذهب:ما می رويم
نحن نعود:ما بر می گرديم
بهذا الخصوص:در اين باره
معنا:با ما
أنت تعال:تو بيا
يأتون:می آيند
يکون مُمْتعاً:خوش می گذرد
أصدقاء:دوستان
اصدقاؤنا:دوستان ما
الجميع:همه
أحاول:سعى مى کنم
أتحدث:صحبت مى کنم
*******
حامد: علی وسعيد هم به کوهنوردی می روند. اسمهای آنها در ليست است.
حامد: علي وسعيد أيضاً يذهبون لتسلـّق الجبال. اسماؤهم في القائمة.
محمد: چه جالب! تو نمی روی؟
محمد: ما أروعه. أنت لا تذهب؟
حامد: بله. من هم می روم. ما پنجشنبه صبح زود به کوه میرويم وشب بر می گرديم.
حامد: نعم. أنا أذهب أيضاً. نحن نذهب الی الجبل، الخميس في الصباح الباکر ونعود مساءاً.
محمد: خوب است.
محمد: جيد.
حامد: تو هم با ما بيا. خيلی خوش می گذرد. همه دوستان ما می آيند.
حامد: أنت أيضاً تعال معنا. يکون ممتعاً جداً. جميع أصدقائنا يأتون.
محمد: سعی می کنم. امروز با سعيد وعلی در اين باره صحبت می کنم.
محمد: أحاول. اليوم أتحدّث بهذا الخصوص مع سعيد وعلي.
@arabi5plus1
الی اللقاء، والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس31:
أنت وجدتَ:تو پيدا کردی
أنت لم تـَجـِدْ:تو پيدا نکردی
محفظة نقود:کيفِ پول
آسف:متأسفم
أنا وجدت:من پيدا کردم
أنا لم أجـِدْ:من پيدا نکردم
محفظتـُک:کيفِ تو
أنت ضيّعْتَ:تو گم کردی
أنا ضَيَّعْتُ:من گم کردم
أين:کـُجا
شُرطي:پـُليس
کان:بود
ها هنا:هَمين جا
هذه محفظة ُ يد:اينْ کيفِ دستی
تلک الليلة:آن شب
أنت أخـْبرتَ:تو خَبَر دادى
أنا أخـْبرتَ:من خبر دادم
أنا لـَمْ أخبرْ:من خبر ندادم
لانّ:چون
لم أرَ:نديدم
*******
الآن نستمع الی الجزء الاول من الحوار:
زن: سلام. آيا يک کيف پول پيدا نکردی؟
المرأة: مرحباً. ألمْ تجدْ محفظة نقود؟
محمد: نه متأسفم. من پيدا نکردم. آيا کيفت را گم کردهاى؟
محمد: لا آسف. أنا لمْ أجدْ. هل ضيّعْتِ محفظتکِ؟
زن: بله. کيف پولم را گم کردم.
المرأة: نعم. ضيّعتُ محفظة نقودي.
محمد: کيف پولت کجا بود؟
محمد: أين کانتْ محفظة نقودک؟
زن: همين جا. در اين کيف دستی بود. اما الآن نيست.
المرأة: ها هنا. في هذه المحفظة اليدوية. أمّا الآن فليستْ موجودة.
محمد: آيا به پليس خبر دادی؟
محمد: هل أخبرتِ الشرطة؟
زن: نه، به پليس خبر ندادم. چون من مأمور پليس نديدم.
المرأة: لا. لمْ أخبر الشرطة. لأنـّي لم أرَ شرطياً.
*******
هناک:آنجا
إخبرْ:خـَبر بده
ما لونه:چـِه رنگی است
أخضر:سبز
صغير:کوچک
بطاقة:کارْتْ
في محفظتي:دَر کيفم
عند:پيش
إذهبْ:برو
بسرعة:زود
تجده:پيدايش می کنی
يساعدک:کـُمَکت می کند
*******
محمد: پليس آنجاست. حتماً به پليس خبر بده.
محمد: الشرطي هناک. إخبري الشرطيَّ حتماً.
زن: الآن به او خبر می دهم.
المرأة: الآن أخبرُه.
محمد: کيفت چه رنگی است؟
محمد: ما لون محفظتک؟
زن: کيفم سبز وکوچک است. يک کارت هم در کيفم بود.
المرأة: محفظتي خضراءُ وصغيرة ٌ. وکانتْ فيها بطاقة أيضاً.
محمد: برو پيش پليس. اميدوارم کيفت را زود پيدا کنی.
محمد: إذهبي عند الشرطة. أرجو ان تجدي محفظتکِ بسرعة.
زن: ان شاء الله. پليس حتما به من کمک می کند.
المرأة: إن شاءالله. تساعدني الشرطة.
محمد: بله. حتماً کمکت می کند.
محمد: نعم. تساعدک.
@arabi5plus1
الی اللقاء، والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
به نام خدا
کلمات درس30:
ليلة امس:ديشب
اتـّصلتُ هاتفياً:تلفن کردم
أنت لم تکن:تو نبودی
أينَ:کـُجا
ذهبتُ:رفتم
الی بيت صديقي:به خانه دوستم
أنت تـَعرفـُه:تو مى شناسى اش
أنا لا أعرفه:من نمى شناسمش
مصارع:کـُشتى گير
بعدَ غد:پَس فردا
هو يذهب:او مى رود
توديع:خداحافظی
أنت تذهب:تو رفتی
العشاء:شام
نعم:آری
أبي وأمي:پدر ومادرم
الحديقة العامة:پارک شهر
الحديقة:پارک
ذهبنا:رَفتيم
لا بأس:بد نبود
هو جاء:او آمد
هو جاء بـ:او آورد
فاکهة:ميوه
مزدحم:شـُلوغ
کالعادة:مثل ِ هميشه
الصيف:تابستان
فرصة مناسبة:فـُرصت خوبى
الذهاب:رفتن
هل:آيا
@arabi5plus1
إذنْ نستمع الی الحوار:
احمد: على! ديشب به شما تلفن کردم. خانه نبودى. کجا بودى؟
احمد: علي! إتـّصلتُ بک ليلة أمس. لم تکن في البيت. أين کنتَ؟
علی: ديشب به خانه دوستم مهدی رفتم. تو مهدی را می شناسی؟
علي: ليلة أمس ذهبتُ الی بيت صديقي مهدي. أنت تعرف مهدي؟
احمد: نه. نمى شناسمش.
احمد: لا. لا أعرفه.
علی: مهدی کـُشتى گير است. پس فردا برای مُسابقه به ترکيه خواهد رفت.
علي: مهدي مصارع. سيذهب بعد غد الی ترکيا للمسابقة.
احمد: پس برای خداحافظی به خانه مهدی رفتی؟
احمد: إذنْ ذهبتَ الی بيت مهدى للتوديع؟
على: آری. برای خداحافظی رفتم. تو ديشب کجا بودی؟
علي: نعم ذهبتُ للتوديع. أنتََ أين کنتَ ليلة أمس؟
احمد: خانه بودم وبعد از شام با پدر ومادرم به پارک شهر رفتيم.
احمد: کنتُ في البيت وبعد العشاء ذهبت الی الحديقة العامة مع أبي وأمي.
@arabi5plus1
علی: آيا به شما خوش گذشت؟
علي: هل استمتعتم؟
احمد: بلی. بد نبود. مادرم چای وميوه آورده بود.
احمد: نعم. لا بأس. کانتْ جاءت أمي بالشاي والفاکهة.
علی: آيا پارک شهر شلوغ بود؟
علي: هل کانت الحديقة العامة مزدحمة؟
احمد: آری. مثل هميشه پارک شلوغ بود.
احمد: نعم. کالعادة. کانت الحديقة العامة مزدحمة.
علی: شبهای ِ تابستان فرصت ِ خوبى براى ِ رفتن به پارک است.
علي: ليالي الصيف فرصة مناسبة للذهاب الی الحديقة.
ودمتم في رعاية الله وحفظه.
@arabi5plus1
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس ۲۹
________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
🌺 آموزش مکالمه عربی فصیح 🌺
@arabi5plus1
به نام خدا
کلمات درس 28
أسعدتَ اوقاتاً:وقت بخير
أنا أريد:من می خواهم
أنت تذهب:تو می روی
شارع:خيابان
شارع فردوسي:خيابان فردوسی
عشرة:ده
التکسي يأتي:تاکسی می آيد
جداً:خيلی
خمسة وعشرون:بيست وپنج
أنا مستعجل:من عجله دارم
الوقتُ متاخرٌ:دير شده
بسرعة:زود
قريب:نزديک
في أمان الله:خداحافظ
في حفظ الله:خدا نگهدار
لماذا توقفـّت:چرا ايستادی
حدث شيء:چيزی شده است
لماذا:چرا
سيارة:ماشين
مثقوب:پنچر
اطار العجلة:لاستيک ماشين
أنا أبدل:من عوض می کنم
ليس لديَّ:من ندارم
آخر:ديگر
مع:با
لک:برايت
انا آخذ:من می گيرم
عذراً:ببخشيد
ما حدث:آنچه پيش آمد
ثقب:پنچر شده
أنا بنفسي:من خودم
أنا تأخـَّرت:من دير کردم
عفواً:خواهش می کنم
@arabi5plus1
والان نستمع الی الحوار بين محمد وموظف مکتب سيارات الاجرة.
محمد: الو، سلام. وقت بخير. من يک تاکسی می خواهم.
محمد: الو، مرحباً. أسعدت أوقاتاً. أنا أريد سيارة أجرة.
کارمند: سلام. کجا می روی؟
الموظف: مرحباً. أين تذهب؟
محمد: خيابان فردوسی.
محمد: شارع فردوسي.
کارمند: تو از مشترکين ما هستی؟
الموظف: أنت من مشترکينا؟
محمد: بله. من مشترک شماره ۲٥ هستم.
محمد: نعم. أنا المشترک رقم ۲٥.
کارمند: ده دقيقه بعد تاکسی می آيد.
الموظف: بعد عشر دقائق يأتي التکسي.
محمد: أمّا من خيلى عجله دارم. دير شده.
محمد: لکنـّي مستعجل جداً. الوقت متأخر.
کارمند: تاکسی زود می آيد. خيابان فردوسی نزديک است.
الموظف: التکسي يأتي بسرعة. شارع فردوسي قريب.
محمد: خوب است. خداحافظ.
محمد: حسناً. في امان الله.
کارمند: خدا نگهدار.
الموظف: في حفظ الله.
والآن ننتقل الی الحوار بين محد وسائق التکسي.
محمد: چرا ايستادی؟ چيزی شده است؟
محمد: لماذا توقـَّفت؟ حدث شيء؟
راننده: فکر می کنم لاستيک ماشين پنجر است.
السائق: أظنّ أن اطار السيارة مثقوب.
محمد: پنچر؟ اما من خيلی عجله دارم.
محمد: ماذا؟ مثقوب؟ لكنـّي مستعجل جداً.
راننده: بله. لاستيک پنچر است. الان آن را عوض می کنم.
السائق: نعم. الإطار مثقوب الآن أبدّله.
محمد: اما من وقت ندارم. با يک تاکسى ديگر مى روم.
محمد: لكنـّي ليس لديّ وقت. أذهب مع تکسي آخر.
راننده: من برايت يک تاکسى مى گيرم. ببخشيد برای آنچه که پيش آمد.
السائق: أنا أستأجرُ لک تکسي. عذراً لما حدث.
محمد: نه. نه. خواهش می کنم. من دير کردم.
محمد: لا، لا. عفواً. أنا تأخرتُ.
@arabi5plus1
الی اللقاء والسلام عليکم ورحمة الله وبرکاته.
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس ۲۷
_______________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
آموزش مکالمه عربی فصیح
فایل صوتی درس ۲۶
__________________
کانال سراسری دبیران عربی 👇 👇
@arabi5plus1 🍃 🌺
♦️ پاسخ عزیز قاسم زاده معلم زندانی به ۲٥ اتهام هیأت تخلفات اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان علیه او
به نام خداوند جان و خرد
جاهلان سرور شدستند و ز بیم
عاقلان سرها گرفته در گلیم
روز هفتم تیرماه ۱۴۰۲ ابلاغیه ای به شماره ۸۶۹/ه/۲۰ صادره به تاریخ ۱۴۰۲/۴/۴ را با ۲٥ اتهام از سوی هیأت تخلفات اداره کل آموزش و پرورش استان گیلان در زندان لاکان رشت دریافت نمودم. ابلاغیه ای سراسر رسوا، غیرحقوقی، کینه توزانه، فرهنگ ستیزانه و معلم ستیزانه که گواهی روشن است، آموزش و پرورش با چه نگاهی و با حضور چه افرادی دوران انکسار کنونی خود را طی میکند. ابلاغیهای که خواندنِ آواز را جرم و اشعار مفاخر ادب ایران را "مضامین انحرافی" مینامد. در این ابلاغیه در کنار تجمعات برگزارشدهی معلمان در محوطه اداره کل آموزش و پرورش که خانه دوم آنهاست ، در روزهایی که اساسا معلمان تجمعی برگزار نکرده اند و یا مانع برگزاری تجمع آنها شده اند، با کپی پیست عبارت تکراری " ایراد سخنرانی در بین حاضرین و بیان سخنان ساختار شکنانه جهت تحریک سایرین و خواندن آواز با مضامین انحرافی" در چندین جای متن علیه اینجانب ، نشان می دهد که تنظیم کنندگان و طراحان این نامه چه عنادی با فرهنگ ایرانی و آموزش اصولی در ایران دارند. ضمن اینکه موارد دیگری در این ابلاغیه وجود دارد که در حیطه مدعی العموم است و کمترین ارتباطی با هیأت تخلفات اداری ندارد تا درباره آن موضوعات از نظر اداری و حقوقی اساسا حق ورود داشته باشد.
اینجانب ناصحانه و مشفقانه انذار می دهم که آمیختن عَلَم ضَلالت و قلَم جهالت و رقم سفاهت، ثمری جز ویرانیِ افزون تر این خانهی ویران ندارد. افرادی با کمترین دانش حقوقی و تجربه کاری و گماردنشان بر هیأتهای تخلفات اداری، حاصلی جز نارضایتمندی در جامعه معلمان و کارنامه ای سیاه بر جای نخواهند گذاشت. با این حجم از بیخبری و بهرهی حتی ناچیز از ابتدایی ترین دانش حقوقی و جلوس بر مصطبهی چنین هیأتی، در واقع" غصب فرهنگی" با "منش چنگیزی" است. از همین رو توصیه معلمانهی اینجانب به زُعمای امور این است که برای جلوگیریِ بیشتر از این همه "پریشانی بر سر پریشانی" با معزول کردن امضاکنندهی این ابلاغیه و بر سر جای نشاندن او، جامعه معلمان را مسرور و مشعوف نمایند و در این سیاهی نومیدی و یاس، روزنِ باریکِ امید را گشوده نمایند:
شب دشواری بود
نومیدانِ هجرت آفتاب
مقابل فانوسها نشسته
از طلوع شبتابِ خسته سخن می گفتند
و من دیدم
مردگان حیرت زده از روزنِ مزارها
خیره خیره
خوابهای پنهان ما را می پایند
عزیز قاسم زاده
شنبه / هفدهم تیرماه یکهزارو چهارصد و دو
زندان لاکان رشت – بند میثاق