analiyis_cinema_psy | Неотсортированное

Telegram-канал analiyis_cinema_psy - نقد سینمای روانشناسی🎭

-

﷽ 💽نقد و تحلیل فیلمهای روانشناسی《کانال سینمای روانشناسی》 💿نقدهای روانشناسی خود را به آیدی زیر بفرستید @Fereshteh_B_psy 📛خطر لو رفتن فیلم 🎥برای تماشای فیلم به لینک زیر بپیوندید @cinema_psy

Подписаться на канал

نقد سینمای روانشناسی🎭

⭐️به نظر می رسد که پس از پایان قضیه و پایان گرفتاری، مرد احساس آرامش می کند، هرچند که خودش را گناهکار می داند (آرامش- گناه).
شاید بشود فیلم را، از نظر روانشناسی، فیلمی درباره ی عقده ادیپ (Oedipus Complex) نام برد. عقده ادیپی که در آن دختر جوان، ماکسیم را به جای پدری می گیرد که آمده است تا او را (از دست زن سلطه گری که در آغاز می بینیم که دختر جوان ندیمه ی اوست) نجات دهد. دختر جوان می خواهد که ماکسیم دووینتر را به جای آن زن قرار دهد. [این،] نوعی عقده ادیپ است و هیچکاک این را، به دقت، ترسیم می کند. شخصیت دووینتر، شخصیت پدرگونه ای است که می تواند نقش پدر را برای او بازی کند. مادر غایب است، اما به جای مادر غایب، آن زن مسن را می بینیم که مرتباً کنترل می کند و سلطه اش را بر زن جوان (که همسر ماکسیممی شود) اعمال می کند.
✍اسم ماکسیم دووینتر (لارنس اولیویر) جالب است. Maxim (ماکسیم) یعنی "حداکثر"، یعنی"جلال و شکوه". [اما] دووینتر (قسمت دوم اسم). Winter (وینتر) یعنی "زمستان". این اسم به معنی آن است که دوران جوانی و دوران جلال و شکوه بورژوازیِ (Bourgeoisie) این آدم به پایان رسیده است. ماکسیم دووینتر: دو قسمت اسم، یکدیگر را نقض می کنند و این، اسم شخصیت اوّل مرد فیلم است.
✍برویم به سراغ صحنه ی بعد از ازدواج (که با عجله و به شدّت ساده برگزار می شود): شوهر گل می خرد و آن دو سوار ماشین می شوند. از اینجا به بعد را دقت کنیم و ببینیم که هیچکاک چگونه رفتار می کند.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

👱‍♀تحلیل روانشناسی فیلم #ربکا

✍قصه ی فیلم مالِ دافنه دوموریه (Daphne Du Maurier)، نویسنده سرشناس، است، اماهیچکاک، با اینکه به قصه وفادار است، آن را از یک قصه ی نیمه کارآگاهی تبدیل می کند به یک قصه ی ارواح. قصه ی ارواحی که آن را خیلی به فضای سرگیجه (و بر خی دیگر از فیلم های هیچکاک که در فضایی مشابه هستند) نزدیک می کند.
⭐️فیلم با تصاویری از طبیعت آغاز می شود؛ از جنگلی بکر و سرسبز، اما کمی مخوف. دوربین هیچکاک هم به این مخوف بودن تأکید می کند و حرکات دوربین نیز بر آن می افزاید. موسیقی همراه با حرکت دوربین و با رنگ سیاه و سفیدی که کمی با مه توأم است، تصویر را مرموز تر و "قصه ی ارواح" تر می کند.
فیلم، قصه ی زنی است که اسمش را به فیلم داده است: ربکا. ما در تمام طول فیلم، مرتبا، این اسم را می شنویم و درباره ی این زن، مرتبا، داده های جدیدی به ما داده می شود، اما هرگز این زن را نمی بینیم. انگار که روحش، بعد از مرگ، بر همه چیز حاکم است: بر فضا، بر آدم ها، و حتی بر دختر جوانی که جایش را گرفته است. [به این ترتیب] وحشت از محیط های بسته جزء کار اساسی هیچکاک در ربکا می شود و تمام فیلم های آمریکایی که این تم (Theme) را دارند، در واقع، از ربکا گرفته اند.
ربکا، قصه یک زن ویکتوریایی است که هیچکاک ترسیم کرده است. زن اغواگر، هوس باز، و فاسدی که همسرش او را کشته است. آیا خودکشی کرده؟ آیا همسرش او را کشته است؟ آیا به خاطر بیماری سرطان، همسر را وادار به کشتن خودش کرده است؟ همه ی اینها، ظاهر معمایی، جنایی، [و] کارآگاهی فیلم است، اما آنچه که هیچکاک انجام می دهد بیش از این است که حالا این را در بحث خواهیم گفت.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

لیست پکیجها و پاورپوینتهای سایت

👇👇👇👇
✳️پاورپوینت اختلالات شخصیتdsm5
✳️پاورپوینت اختلالات وسواسیdsm5
✳️پاورپوینت اختلالات طیف اسکیزوفرنیdsm5
✳️پاورپوینت اختلالات اضطرابی dsm5
✳️پاورپوینت اختلالات افسردگی و اختلالات دوقطبیDSM5
✳️پاورپوینت اختلالات خواب و بیداریDSM5
✳️پاورپوینت اختلالات تجزیه ایdsm5
✳️پاورپوینت اختلالات علایم جسمانی و مرتبطDSM5
✳️پاورپوینت اختلالات اخلالگر، کنترل تکانه و سلوکDSM5
✳️پاورپوینت اختلالات عصبی رشدیDSM5
✳️پاورپوینت اختلالات مرتبط با استرس و تروما DSM5
✳️پاورپوینت اختلالات تغذیه و خوردن DSM5
✳️پاورپوینت اختلالات دفعی DSM5
☑️پاورپوینت اختلالات جنسی در حال اماده سازی

🔺پاورپوینت اتیسم
🔺پاورپوینت عزت نفس نوجوانcbt
🔺پاورپوینت اعتمادبنفس نوجوانcbt
🔺پاورپوینت تنظیم هیجان(خشم،اضطراب،افسردگی)cbt
🔺پاورپوینت تاب آوری نوجوان act

✅پکیج مهارتهای زندگی پیش دبستان
✅پکیج مهارتهای زندگی دبستان (بصورت کلی و تکی)
✅پکیج مهارتهای زندگی نوجوان (بصورت کلی و تکی)
✅پکیج مهارتهای زندگی بزرگسال
✅پکیج مهارتهای زندگی زوجین
✅پکیج فرزندپروری کودک و نوجوان
✅پکیج تربیت جنسی
✅پکیج اختلالات یادگیری
✅پکیج قصه درمانی
✅پکیج بیشفعالی درمان کودک
✅پکیج فرزندپروری والدین کودکان بیشفعال
✅پکیج مشاوره تحصیلی
✅پکیج مشاوره پیش از ازدواج
✅پکیج مدیریت خشم
✅پکیج درمان استرس مایکنبام
✅پکیج درمان اعتیاد به اینترنت cbt
✅پکیج درمان وسواس فکری عملی کودکانcbt
☑️پکیج درمان اضطراب کودکان در حال آماده سازی......

💥پکیج جامع cbt
💥پکیج جامع act


(پروتکلها را بصورت جدا هم میتونید خریداری کنید👇)

🔹پروتکل درمان اضطراب فراگیرcbt
🔹پروتکل درمان وخشت زدگی یا پنیکcbt
🔹پروتکل درمان اختلال هراس یا فوبیاcbt
🔹پروتکل درمان پرخوری عصبی cbt
🔹پروتکل درمان بی خوابی cbt
🔺نمونه مصاحبه بالینی و شرح حال

🔸پروتکل درمان اختلال افسردگیact
🔸پروتکل درمان اختلال وسواسی فکریact
🔸پروتکل درمان اختلال اضطرابیact


💥(بدون بوک مارک ، لطفا اطلاعات بیشتر داخل سایت روی هر پک مطالعه بشه)💥

📩روش های جهت تهیه و خرید👇👇👇

https://packagepsy.ir

@Fereshteh_B_psy

♻️آپدیت جدید لیست پکیج و پاور♻️

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🟢لیست فیلمهای اختلالات شخصیت

#سر_حد_فشار (اختلال شخصیت)
#دزیره ( خودشیفته و وسواسی )
#سانست_بلوارد (خودشیفته)
#انزجار (پارانویا)
#پرتقال_کوکی (اختلال ضداجتماعی)
#تحریف_شده (اختلال دوقطبی)
#هشت (اختلال وسواس)
#بازی_های_مسخره (اختلال ضداجتماعی)
#هیچ_بدی_را_مشاهده_نکن1 (ضداجتماعی)
#سکوت (ضداجتماعی)
#بر_باد_رفته (اختلال شخصیت نمایشی )
#رگ_خواب (شخصیت وابسته. سادیستیک)
#ربکا (اختلال شخصیت مرزی)
#قطار_بازی (اختلال ضداجتماعی)
#راننده_تاکسی (اسکیزوتایپال)
#مادام_بواری (مرزی)
#الهه_ی_عشق (پارانویید)
#او_فردا_میمیرد (پارانویید)
#کلویی ( مرزی)
#دروازه_آگرامون (مرزی)
#جوکر (ضداجتماعی)
#یتیم ( ضد اجتماعی)
#تنگه_وحشت (ضداجتماعی)
#استوکر (ضداجتماعی)
#عروس_روسی(ضد اجتماعی)
#هفت (#هفت گناه)
#جلیقه (ضداجتماعی )
#هوانورد(وسواسی جبری)
#ویل_هانتینگ_نابغه (اجتنابی)
#باشگاه_مشت_زنی (ضداجتماعی)
#شادی_شکار (ضداجتماعی)
#جلاد_آمریکایی (مرزی)


👈در صورت موجود نبودن نقد و تحلیل فیلمها در این لیست بزودی در کانال قرار خواهند گرفت

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍اهمیت نقش «کتاب» در زندگی یکایک شخصیت های داستان مشهود است. ویرجینیا یک نویسنده است، همسرش کارگاه چاپ دارد، کلاریسا ویراستار است و ریچارد نویسنده و این مسئله در معماری فضاهای قرارگیری شان نیز به چشم می خورد. اتاق وولف پر از کتاب هایی است که به شکل مرتب کنار هم قرار گرفته اند. چنین چینشی در خانه ی کلاریسا نیز به چشم می خورد اما در خانه ی ریچارد کتاب ها روی هم روی هم و به شکلی نامنظم چیده شده اند که طبیعتاً این شکل قرارگیری با فضای خانه ی او مطابقت دارد.
 اهمیت نورپردازی نیز در معماری کار مشهود است. بخش عمده ی تأثیرگذاری تصویر، ناشی از کار نورپردازی آن است. در سینما نورپردازی چیزی فراتر از نور تابانیدن به اشیا فقط برای نمایاندن آنها است. بخش های روشن تر و تیره تر درون قاب به ساخته شدن ترکیب بندی هر نما کمک می کنند و بدین ترتیب نگاه ما را به اشیا و کنش های خاص معطوف می کند. در «ساعت ها»، بهره گیری از این تمهید در بررسی روانشناسی شخصیتی کاراکترهای فیلم موثر می باشد و تأثیر آن در تیرگی و روشنی فضاهای مختلف و مکان منبع نور در بخش های مختلف خانه ی کاراکترهاست. واضح ترین نمونه ، ریچارد است که در خانه ی او، تنها منبع نور، همان پنجره های اتاق نشیمن هستند، همان پنجره هایی که ریچارد خود را از آن ها بیرون پرتاب می کند. می بینیم که در بخش اول ورود کلاریسا به خانه ی او، آن پنجره ها جرم گرفته و کثیف اندو پرده ها کشیده شده اند، اما در دومین بخش ورود کلاریسا به خانه در بعداز ظهر همان روز، ریچارد پنجره ها را شسته و پرده ها را عقب کشیده است. گرچه خانه ی او در هر حال تاریک است اما در بخش دوم شاید به سبب تصمیم ریچارد برای رهایی از آن زندگی نکبت بار، نور بیش تری به فضای خانه راه یافته است. منبع نور در پشت سر کاراکترهاست و همواره نور از عب به آن ها می تابد بنابراین صورت آن ها در تاریکی قرار می گیرد. البته این تاریکی شدید نیست، به عبارتی در هیچ کجا فیلم، کنتراست نوری اغراق شده ای دیده نمی شود و در کل نورپردازی نرم و روشنایی پخشیده است. فضای خانه ی ویرجینیا در کل تاریک است. هم به سبب نور کم فضا و هم به سبب چوبی بودن دیوارهای خانه که خود به خود بر تاریکی فضا می افزایند و باز هم چنین تمهیدی وابسته به درون غم زده ی زن است.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
#تحلیل_روانشناسی_فیلم #ساعتها

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍کلاریسا، زندگی موفقی نداشته. از همسرش جدا شده و دختری جوان دارد و سعی می‌کند قوی باشد، در حال حاضر با زنی که دوستش هست، هم‌خانه است و دوستی دارد که به شدت برایش عزیز است: ریچارد(با بازی چشمگیر اد هریس). ریچارد نویسنده است و مثل خیلی از نویسندگان پیچیده که کتابهایشان جایزه‌های ادبی آنچنانی می‌گیرند، کتابهای دشواری می‌نویسد. کتاب محبوب هر دوی آنها «خانم دالووی» است و ریچارد دوست دارد استریپ را خانم دالووی خطاب کند. مهمانی امروز کلاریسا(استریپ) بخاطر اوست، اما ریچارد که مبتلا به ایدز است گمان می‌کند تنها به دلیل بیماریش است که به او جایزه داده‌اند و تمایلی برای دیده شدن در جمع ندارد، زیرا معتقد است همه‌ی دوستانش را از دست داده و دلجویی‌های کلاریسا هم نمی‌تواند نظرش را تغییر دهد. او هم در سرش صداهایی می‌شنود. و دیالوگی در نقشش گنجانده شده که کاملاً می‌تواند کلاریسا را توصیف کند. او ناگهان خطاب به کلاریسا می‌گوید: «خانم دالووی دوست دارد مهمانی بدهد تا غمش را پنهان کند!» این جمله کاملاً به هدف می‌زند و کلاریسا را در خود فرو می‌برد.

✍حالا، روز آنها در حالی آغاز می‌شود که وولف باید همزمان با نوشتن کتابش میزبان خواهر و خواهرزاده‌هایش باشد، لورا با کمک پسرش برای شوهرش کیک تولد بپزد و کلاریسا برای مهمانی امروزش حاضر شود و این در حالی‌ است که در ذهن کیدمن نقشه‌ی فرار از ریچموند و در ذهن مور نقشه‌ی خودکشی شکل گرفته است. کلاریسا هم نمی‌داند چطور باید علاقه‌اش به ریچارد را برای دخترش توضیح دهد.
ارتباط وولف که با زنان دیگر داستان مشخص شد اما آنچه ناگهان در بعد از ظهر آنروز سال 2002 اتفاق می‌افتد، استریپ و مور را با هم مرتبط می‌سازد. برای آنکه طعم به یاد ماندنی این فیلم از خاطرتان نرود، از ادامه‌ی تعریف داستان سر باز می‌زنم تا خودتان این آخر هفته را به دیدن “ساعتها” اختصاص دهید.

💥بازی‌های این فیلم به شدت مسحور کننده است. کیدمن برای بازی در این فیلم شرایط بسیار سختی را تحمل کرده. او در شرایطی برای بازی در این فیلم اعلام آمادگی کرد که به تازگی از همسر اولش، تام کروز، جدا شده بود و باید نقش زنی عصبی، با سوابق روانی با لهجه‌ی انگلسیس لندنی و نابغه را بازی می‌کرد. برای این کار کیدمن چندین هفته خود را در یک کلبه‌ی جنگلی حبس کرد و تمام کتابهای وولف را خواند تا بهتر او را بشناسد و نیز نوشتن با دست چپ را تمرین کرد تا حدی که دست‌خطش به دست‌خط وولف نزدیک شود و نیز بتواند با لهجه‌ی لندنی از ته گلو سخن بگوید. و یک فداکاری بزرگ دیگر آنکه، از نیکول کیدمن چیزی جز قامت185 سانتیمتری او دیده نمی‌شود. گریم بقدری سنگین است که کیدمنی که همواره عادت کرده‌ایم چون الهه‌ای یونانی زیبا و نفس‌گیر ببینیم حتی با آن بینی دراز و غبغب اندکی که در فیلم برایش گذاشته‌اند قابل شناسایی نیست و همین فداکاری‌ها بود که او را به اسکار بخاطر این فیلم رساند.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🎞معرفی فیلم: #ساعت‌ها
The Hours 2002
🎭ژانر: درام، عاطفی
⭐️امتیاز: ۷.۵ از ۱۰
👤کارگردان: استیون دالدری
👥بازیگران: مریل استریپ، نیکول کیدمن، جولیان مور، اد هریس، جان سی ریلی

💥اختلال روانشناختی: اختلال افسردگی، خودکشی

🎞خلاصه داستان: این فیلم روایتگر یک روز از زندگی سه زن در سه مکان مختلف در سه زمان مختلف است. سال 1951. «لارا براون» زن بارداری است، که قصد دارد یک مهمانی برای شوهرش ترتیب دهد، اما نمی تواند دست از خواندن رمان «خانم دالووی» بردارد. «کلاریسا وان» نیز زنی در زمان حاضر است که یک مهمانی برای دوستش «ریچارد»، نویسنده ای مشهور که مبتلا به ایدز است، تدارک دیده. این دو ماجرا بطور همزمان به کار و زندگی «ویرجینا وولف»، کسی که رمان «خانم دالووی» را می نویسد، متصل هستند...

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍دختری 25 ساله، متأهل و خانه دار که به نام  "ایو وایت" شناخته می شود.
"ایو" به علت سردرد های شدید و پایدار به روانپزشک ارجاع داده شده بود. اگرچه در ابتدا روانپزشک و همکارش علت آن را ناامیدی، استرس و مشکلات زناشویی تشخیص داده بودند، اما مشکلات اصلی "ایو" کم کم خود را نشان دادند. آن دو متخصص تعدادی مصاحبه، تست و روش های گوناگون دیگر از جمله هیپنوتیزم و آزمایش EEG نیز اجرا کردند.
"ایو وایت" معتقد بود که عقل خود را از دست داده است و صداهایی می شنود که به او می گویند چه کار کند (مثل ترک همسر و کشتن فرزندشان)، اما وقتی دکترش متوجه شد که فقط یک صدا وجود دارد و به او فرمان می دهد و برای او آزار دهنده است، به او اطمینان داد که افراد واقعا بیمار و دیوانه، توهمات خود را مثل "ایو" بیگانه تلقی نمی کنند. بنابراین او عقل خود را از دست نداده است. پس از آن در طول یک جلسه شخصیت دوم او یعنی "ایو بلک" ظاهر شد که مصمم تر، اغواگر، بی بند و بار و شادتر از "ایو وایت" بود. پس از مدتی آنها متوجه شدند که می توانند به طور ارادی با درخواست از هر یک از شخصیت ها، با آن یکی شخصیت صحبت کنند که این مسئله با ادامه هیپنوتیزم ها و جلسات انعطاف پذیرتر نیز می شد.

💥به نظر می رسید که "ایو بلک" از دوران کودکی "ایو وایت" از زندگی مستقل و ماجراجویانه لذت می برد. "ایو بلک" بسیاری از شیطنت ها و نافرمانی های دوران کودکی را به یاد می آورد که پس از آن "ایو وایت" به خاطر آنها تنبیه می شد. متخصصین معتقد بودند که هسته اصلی منش "ایو بلک"، مسئولیت ناپذیری و لذت گرایی بچه گانه است. نکته جالب توجه این است که  "ایو بلک" تمام مدت از "ایو وایت" خبر داشت اما "ایو وایت" از "ایو بلک" کاملا بی خبر بود. در واقع "ایو بلک" کاملا موفق شده بود خود را از "ایو وایت"، خانواده و همسر پنهان کند. او همچنین ازدواج با "رالف" را کاملا انکار می کرد و از او کاملا متنفر بود.
نتیجه تست IQ:
برای برای "ایو وایت" = 110
برای برای "ایو بلک" = 104
نتیجه تست حافظه:
حافظه "ایو وایت" بهتر از حافظه "ایو بلک" تعیین شد.
💥نتیجه تست رورشاخ:
شخصیت "ایو بلک" سلامت روانی بیشتری نسبت به شخصیت "ایو وایت" نشان می داد.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🎞معرفی فیلم: #سه_چهره_ایو
The Three Faces of Eve 1957

🎭ژانر: درام، عاطفی
⭐️امتیاز: ۷.۲ از ۱۰
👤کارگردان: نانالی جانسون
👥بازیگران: جوآن وودوارد، دیوید وین، لی جی. کاب، آل تامپسون
🌎کشور: ایالات متحده آمریکا

💥اختلال روان شناختی: اختلال هویت تجزیه ای

🎞خلاصه داستان: موضوع این فیلم درباره زنی به اسم ایو وایت مادر و همسری ساده و آرام است که از سردرد و بیهوشی های گاه و بیگاه رنج میبرد. او تصمیم می گیرد به ملاقان دکتر لوتر برود و در زمان هیپنوتیزم ایو بلک شخصیتی جدید خود را نشان دهد و اما ...

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🎁 #پکیج_ADHD ویژه والدین۷۶ صفحه و کودک۴۷صفحه

👌به صورت جلسه ای و کاملا کاربردی
🔻بهمراه ۲ پاورپوینت
🔹از منابع معتبر

💥مخصوص آموزش به والدین و کودکان

💳جهت خرید به سایت زیر مراجعه شود👇
https://packagepsy.ir/

👇یا به ایدی زیر
@Fereshteh_B_psy

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

💥توجه توجه💥

دوستان گرامی اینترنت بعضی شهرها خیلی ضعیفه
لطفا در خرید از سایت صبور باشید

اگر به قسمت لینک هدایت نشدید
در سایت بمانید و قسمت داشبورد منوی سفارشات لینک دانلود پکیج هست

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍هیچ مکانیزم دفاعی بالغی ندارد. کاملا بی پناه در برخورد با این فقدان ها، مشخص است که عمق فاجعه در همان دوران آشکار نمی شود، بلکه از ابتدای بزرگسالی نمایان می شود. و در مورد (لارس)، در جایی دوباره شدت پیدا می کند (درگیر شدن او با بیانکا) که همسر برادرش بچه دار می شود. این مکانیزم پاسخی است در مقابل یک فقدان دیگر، یعنی از دست دادن توجه و مراقبت برادرش به عنوان تنها بازمانده خانواده او. که اکنون بیشتر توجهش به سمت همسر و فرزند تازه به دنیا آمده خود است.
بنابراین تمامی این واکنش ها، از انزواطلبی و احساسات سطحی تا دوستی با یک عروسک، مکانیزم های ناهشیاری هستند برای محافظت از "ایگو" در برابر از دست دادن های بیشتر و تکرار شدن رویدادهای تلخ گذشته.

🔻اما چرا چیزی مثل (بیانکا) را برای خود بر می گزیند؟ شاید با مطالعه ای بر نظریه روابط شی ء و یا رابطه با آّبژه "ملانی کلاین" بهتر متوجه این موضوع شوید. در حقیقت (بیانکا) به عنوان یک دوست دختر واقعی، برای (لارس) جایگزین مادرش شده است. مادری که وجود او را تجربه نکرده و هنوز به آن نیاز دارد. اما چرا یک عروسک بی جان؟ زیرا یک عروسک شبه انسان مؤنث هیچ وقت او را رها نمی کند. نمی میرد، بچه دار نمی شود و همیشه احساسات (لارس) را درک می کند. در حقیقت او برای بالغ شدن و پیشرفت به سمت یک زندگی نرمال، در طول داستان (بیانکا) را برای خودبه وجود می آورد و تمام ابعاد شخصیتی خود را بر روی آن فرافکنی می کند و تا آخر داستان، خودش به صورت ناهشیار او را از بین می برد و در خقیقت به کمک درمانگرش خود را به مرور برای زندگی واقعی با انسان های واقعی آماده می کند. جالب اینجاست، دختری که از ابتدای فیلم در محل کارش شیفته (لارس) می شود و تلاش می کند با او ارتباط برقرار می کند، خود درگیر همین روابط شی ء به شکل خفیف تر با یک عروسک کوجک است که آن را همراه خود در محل کارش دارد.
چگونه اختلالات دیگری که محتمل هستند را حذف کنیم؟

✍تشخیص های افتراقی:
💥اختلال شخصیت دوری گزین: افراد دارای این اختلال احساس بی کفایتی و حساسیت بیش از حد نسبت به ارزیابی منفی دارند و از انتقاد، عدم تأیید و یا طرد شدن به شدت هراس دارند.
💥اختلال هراس از مکان های باز: افراد دارای این اختلال در خانه می مانند یا در مکان های بسته و محدودی رفتو آمد می کنند زیرا از حمله های هراسی در فضاهای باز و بیرون از خانه وحشت دارند.
💥اختلال اضطراب اجتماعی: ترس نافذ و فراگیری از مورد قضاوت واقع شدن توسط دیگران و به دنبال آن دستپاچگی شدید در مقابل دیگران که شامل حمله های هراسی نیز می شود.
💥اختلال هذیانی: باور یا عقیده ای نادرست در مورد موضوعی خاص که با وجود شواهد و مدارک معتبر جهت رد آن عقیده، همچنان در وجود داشتن آن تأکید می شود و البته انواع مختلفی دارد.
💥اختلال اوتیسم (درخودماندگی): افراد دارای این اختلال در مهارت های ارتباطی خود اعم از کلامی و غیر کلامی دچار مشکلات بسیار شدید بوده و معمولا دارای گفتار پژواکی و یا تیک و حرکات فیزیکی کلیشه ای و تکراری خاصی هستند.
راه های درمان این اختلال برای (لارس) چه می تواند باشد؟

💥قطعا درمان های داروئی و رویکرد شناختی – رفتاری به درمان در اولویت های اول و دوم می تواند در نظر گرفته شود. اما آنچه که می تواند تأثیر بسیار قوی تر و پایدار تری داشته باشد و ما در فیلم می بینیم، بستر اجتماعی ای است که (لارس) در آن قرار گرفته و حمایت ها و توجه های ویژه ای که اطرافیان به او در آن شهر کوچک دارند (همراه شدن با تخیلات او نسبت به دوست دختر غیر واقعی اش). همکاری ای که به مرور خلاء های درونی او را جبران می کند و به او می فهماند که تنها نیست و او را برای برقراری ارتباط دوباره با دنیای واقعی آماده می سازد.
✍ نماد سیر تکامل او در روابطش از سردی به گرمی، در طول فیلم به صورت برف و سوز و سرمای هوا و پس از آن در انتهای فیلم به صورت آب شدن برف ها، درآمدن خورشید و بهار دوباره نشان داده است. در حقیقت فضای کلی فیلم متناسب با تحولات درونی (لارس) به مرور تغییر می کند.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
#تحلیل_فیلم_لارس_و_دختر_واقعی

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🎞معرفی فیلم: #لارس_و_دختر_واقعی
Lars and the Real Girl 2007

🎭ژانر: درام، عاطفی. کمدی
⭐️امتیاز: ۷.۳ از ۱۰
👤کارگردان: کریگ گیلِسپی
👥بازیگران: رایان گاسلینگ، امیلی مورتیمر، پل اشنایدر، کیلی گارنر، پاتریشیا کلارکسون، داگ لنوکس
🌎محصول کشور: ایالات متحده آمریکا

💥اختلال شخصیت اسکیزویید

🎞خلاصه داستان:
لارس جوانی ساده، خیلی خجالتی و تا حدودی دست و پا چلفتی است. او از لحاظ دینی خیلی معتقد است و در شهر کوچکی به همراه برادر و زن برادرش زندگی می کند. لارس بالاخره دختر رویاهایش را پیدا می کند و او را به خانه می برد. اما مسئله اینجاست که این دختر واقعی نیست و یک عروسک است که از اینترنت خریده است. در ادامه این فیلم شاهد آن هستیم که…

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

لطفا به دوستان خود معرفی کنید🙏

خرید پکیج و پاورپوینت روانشناسی در سایت با دانلود فوری👇👇👇
https://packagepsy.ir/

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍همه ی این ها نشان می دهد که ژرژ نمی خواهد جنبه های تاریک زندگیش را بپذیرد چرا که فقط آن تصویر بی نقص از خودش را به رسمیت می شناسد. همان که در خانه بین کتاب ها احاطه شده است و در تلویزیون با بحث های روشنفکری به نمایش می گذارد. ژرژ فردی ایده آل گراست و می خواهد از خودش تصویر بی نقصی داشته باشد. پس آنچه ژرژ از آن رنج می برد، نه خود احساس گناه، بلکه فرار از این احساس، به واسطه ی ایده ال گرایی است.

✍بی شک بخش هایی از ما وجود دارد که به گمان خودمان، تاریک و خطاکار است. اگر گمان کرده ایم با نادیده گرفتن این بخش ها یا با مقابله با آنها می توانیم، نابودشان کنیم، سخت در اشتباهیم. در فیلم پنهان، بالاخره روزی یک کاست عجیب به دست ژرژ می رسد. گویی ژرژ همیشه از حقیقت فرار کرده است، اما حقیقت بیکار نمانده و این بار خود آمده و در چشمان او زل زده است. حقیقت، فریاد می زند که مرا ببین، اما ژرژ با استیصالی وصف نشدنی در تمام طول فیلم در حال فرار است. او برای این فرار به ناچار هزینه های زیادی می پردازد: روابطش با همسر و پسرش تحت تأثیر قرار می گیرد و موقعیت شغلیش تهدید می شود. بی جهت نیست که در پایان فیلم، او بیش از حد خسته است. چرا که تمام انرژی خود را صرف مبارزه با واقعیت آن کرده است
✍پذیرفتن احساسات و جنبه های مختلف حال و گذشته، در درجه ی اول یک مسأله ی شخصی به نظر می رسد اما در واقع اینطور نیست. ژرژ در حالیکه برای پنهان کردن گذشته و احساسات درونی اش در ماجرای مجید تلاش می کند، ناخودآگاه در حال ضربه زدن به روابطش است. رابطه ی او با همسرش به مشکل برخورده است. حتی در محیط کار هم دچار مشکل شده است، چرا که بخشی از زندگیش که نمی خواسته برملا شود، اکنون مقابل رئیسش لو رفته و این مسأله روابط شغلی اش را تحت تأثیر قرار داده است.
⭐️این نکته ی مهمی است که در فیلم پنهان نمایش داده شده است: اطرافیان دیر یا زود کاسِت ها یا همان جنبه های پنهان شخصیت ما را می بینند. ما در روابطمان به طور مداوم در حال ارسال پیام های هشیار و ناهشیار هستیم. در بعد ناهشیار اگرچه ممکن است خودمان آگاه نباشیم، اما این محتوا که -معمولا شامل بخش های سرکوب شده است- خودش را در روابط نشان می دهد. اگر ما دچار احساس گناه باشیم، این پیام را به اطرافیان منتقل می کنیم که : «من بد هستم، مرا تنبیه کنید». در فیلم پنهان، این پیام از طریق کاسِت ها منتقل می شود، اما در زندگی روزمره این امر به شیوه هایی ظریف اتفاق می افتد. به هرحال نتیجه یک چیز است: خراب شدن روابط.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍ربکا از طریق متّحد شوم اش، یعنی پیشخدمت اش، خانم دانورس (Mrs. Danvers)، به روحی شبیه می شود که از گور برخاسته است و سلطه خودش را بر فضا و آدم ها اعمال می کند. روحی که بعد از اعمال این سلطه، باید به سراغ همسرش برود و او را هم نابود کند. انگار که او می خواهد همسر، به جرم قتلش، اعدام شود. (قتلی که نمی دانیم خواسته انجام گرفته است یا ناخواسته.) انگار که روح ربکا قصد انتقام دارد. (چیزی شبیه روح پدر هملت که بر پسرش ظاهر می شود و از او می خواهد که انتقامش را بگیرد) اینجا، انگار که خود روح، قدرت اعمال خواسته اش (انتقام) را دارد.
⭐️اوّل فیلم، ماکسیم دووینتر که نقشش را لارنس اولیویر بازی می کند، را می بینیم که در بلندی ایستاده و به پایین نگاه می کند و قدم بر می دارد. انگار که آب و موج های آب او را فرا می خوانند؛ گویا که قصد خودکشی دارد. انگار که این خودکشی، خواست این روح شوم است. دختری که به جای ربکا در فیلم می آید (و اسمش در تمام فیلم برده نمی شود [و] ما نمی دانیم که اسمش چیست) ماکسیم را صدا می زند و مانع این مرگ می شود. میزانسن به ما می گوید که این مرد قصد سقوط داشته است، اما خود مرد به روی خودش نمی آورد. و این، سبب آشنایی دووینتر و دختر [، با بازیجون فونتین (Joan Fontaine)،] می شود.
به نظر می رسد که در ابتدای فیلم ماکسیم؛ نه از روی اراده، بلکه اساساً از روی ناخودآگاه؛ دارد به خواست جنایتکارانه ی زن مرده اش جواب می دهد.
✍عشق و نفرت یک گرایش سادومازوخیستی (Sadomasochistic) در رابطه بین ماکسیم و ربکااست. "گناهکار- بی گناه" همچنان تم اصلی فیلم (تم مورد علاقه ی هیچکاک) است.
هیچکاک [این] قصه رئالیستی و کارآگاهی را با اشارات متافیزیکی (Metaphysical) و نوستالژیایی (Nostalgic) برای حضور روح، به یک فیلم ارواح تبدیل می کند. رمانتیسیزم (Romanticism) را از اثر زائل می کند و [آن را] به یک قصه ی مخوف می کشد.

✍فیلم با نریشن (Narration) ای از زن جوان (که اسمش را نمی دانیم) شروع می شود. او خواب می بیند. خواب قصر مخوف مندرلی (Manderley) که بعداً قرار است با شوهرش در آنجا زندگی کند. و دوربین وارد محوطه می شود تا به قصر سیاه و مخوفی که محکم ایستاده است برسد. به نظر من، این خواب دیدن (با حرکات دوربین و قصر مندرلی که در تَهِ زمینه قرار گرفته است)، از نظر سینمایی، به شدّت قوی تر از شروع همشهری کین است و فکر می کنم که همشهری کین هم به این [فیلم] نظر داشته است

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🎞معرفی فیلم: #ربکا
Rebecca 1940

🎭ژانر فیلم : درام | معمایی | عاشقانه
⭐️امتیاز: ۸.۱ از ۱۰
👤کارگردان : Alfred Hitchcock
👥ستارگان : Laurence Olivier, Joan Fontaine, George Sanders
محصول امریکا
💥اختلالات روانشناختی: اختلالات مرزی

🎞خلاصه داستان : زنی که خودآگاه است با نقش جدید خود به عنوان همسر اشرافی سازگار می شود و از ترس از حضور طیفی همسر اول او اجتناب می کند.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

😊دیدن فیلم کمدی و خندیدن به مدت 15 دقیقه در کاهش فشار خون و گرفتگی عروق و همچنین بر کاهش استرس و افسردگی موثر می‌باشد. ژانر تراژدی جزو سبک‌هایی است که طرفداران زیادی دارد. زیرا در این سبک از فیلم‌ها فرد درگیر شخصیت فیلم می‌شود، گریه می‌کند، خوشحال می‌شود و با آن احساس موفقیت و یا شکست می‌کند. لذا تماشای این فیلم‌ها به ویژه برای افرادی که تجربه مشابهی داشته‌اند بسیار تاثیرگذار است. روانشناسان تماشای اینگونه فیلم‌ها را برای افرادی که سابقه افسردگی دارند توصیه نمی‌کنند.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

♻️آپدیت لیست
📽 نقد و تحلیل روانشناسی فیلم ها

#آزمایش_زندان_استنفورد
#آزمون
#اثر_پروانه_ای
#استوکر
#اعجوبه
#او
#انگل
#آنی_هال
#آدم
#اتاق
#اتاق_تاریک
#انجمن_شاعران_مرده
#برادرم_خسرو
#بچه_رزماری
#باشگاه_مشت_زنی
#بی_خوابی
#بمان
#بدنم_را_از_دست_دادم
#بازی
#بازمانده_تنها
#بهار_تابستان_پائیز_زمستان_و_دوباره_بهار
#پرواز_بر_فراز_آشیانه_فاخته
#پدر
#پلتفرم
#پنهان
#پرواز
#تاوان #کفاره
#تیمارستان_استون_هرست
#تلقین
#تکه_های_یک_زن
#تحلیلش_کن
#توهمات_کشنده
#جوکر
#جنگجو
#جزیره_شاتر
#جولت
#جاده_انقلابی
#جاده_مالهالند
#جنگجوی_درون
#جاسمین_غمگین
#حس_ششم
#خفگی
#خانه_ای_که_جک_ساخت
#قوی_سیاه
#فارست_گامپ
#ساعتها
#سرگیجه
#سکوت_بره_ها
#سخنرانی_پادشاه
#ستاره_های_روی_زمین
#سه_چهره_ایو
#شرم
#شبکه_اجتماعی
#گتسبی_بزرگ
#گاو
#کودا
#کلوپ_خریداران_دالاس
#زیبای_آمریکایی
#زنی_پشت_پنجره
#زمان_شکار
#ربکا
#راننده_تاکسی
#روانی
#روح
#رگ_خواب
#رستگاری_در_شاوشینگ
#روانپزشک_همسایه
#رودخانه_مرموز
#راههای_نرفته_ملی
#مادام_بواری
#مخمل_آبی
#مری_و_مکس 
#من_سم_هستم
#مالنا
#مالیخولیا
#ماه_تلخ
#مرثیه_ای_برای_یک_رویا
#مارنی
#معلم_پیانو
#مردم_معمولی
#ماشین_چی
#مدیریت_خشم
#مرکز_سلامت
#مهتاب
#متاسفیم_جا_ماندی
#من_تونیا_هستم
#درخشش
#درون_برون
#دختر_دانمارکی
#در_جستجوی_خوشبختی
#داستان_ازدواج 
#دفترچه_امیدبخش
#درخشش_ابدی_یک_ذهن_پاک
#دختر_گمشده
#دوازده_سال_بردگی
#دوازده_مرد_خشمگین
#دور_افتاده
#ذهن_زیبا
#وقتی_نیچه_گریست
#هفت
#هوانورد
#هرگز_رهایم_نکن
#هیولایی_فرا_میخواند
#لارس_و_دختر_واقعی
#عنکبوت
#نظریه_همه_چیز
#نهنگ
#یک_روش_خطرناک
♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️♻️
❌آپدیت لیست نقد فیلمهای روانشناسی ویژه همین کانال است کپی ممنوع
@Analiyis_cinema_psy

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍استریپ طبق معمول معلوم است که با چه وسواسی تک‌تک میمیک‌ها و حالت‌های مختلف ادای دیالوگ را از چند ماه قبل تمرین کرده و چه عرقی برای نقشش ریخته.
مور بقدری در نقش یک زن افسرده و در آستانه‌ی مرگ فرو رفته که ناخودآگاه هنوز هم حالت‌هایی از آن نقش را در فیلم‌های اخیرش می‌شود دید.

✍هریس نقش چندان طولانی‌ای ندارد اما استادانه کار کرده.نویسنده‌ای عاشق، دم مرگ و ناامید. محال است وقتی در اواخر بازیش هویتش را می‌شناسید با همذات پنداری با او اشکتان چون او بر گونه‌تان جاری نشود.
کارگردان کار، مقهور بازیگران فوق ستاره‌اش نشده و بازیگران را چنان که صلاح می‌دانسته هدایت کرده. باید به او تبریک گفت که چگونه توانسته در دنیایی زنانه چنین خود را وقف دهد و داستان را بی‌اشکالی را با رعایت ظرایف بیان کند.

👌تدوین فیلم، شاهکار است. آنچنان دقیق و زیبا و با کات‌های به هنگام که به شدت بازی‌ها و کارگردانی قوی را تقویت می‌کند.
موسیقی فیلم بسیار عالی و روانشناسانه توسط فیلیپ گلاس ساخته شده و در روند تاثیرگذاری فیلم بسیار موفق عمل کرده. تمام این عوامل دست به دست هم می‌دهد تا یکی از بهترین‌های دوران زندگیتان را شاهد باشید.
این فیلم لحظات بیاد ماندنی زیاد دارد. شخصاً عاشق سکانس‌های رویارویی وولف‌ها در ایستگاه قطار، سکانس آخر بازی هریس با حضور کلاریسا، سکانس شب‌هنگام که وولف‌ها کنار شومینه نشسته‌اند و سکانسی که مور چرایی کارش را برای کلاریسای غم‌زده توضیح می‌دهد، هستم.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

تحلیل و نقد روانشناسی فیلم #ساعتها

✍فیلم سه زن را در سه مقطع زمانی گوناگون نشان می‌دهد: سه زن در اواسط سال بیست‌ (وولف با بازی کیدمن)، پنجاه (لورا براون با بازی جولین مور)، و 2002 (کلاریسا با بازی مریل استریپ) بیدار می‌شوند. هر سه موهایشان را جلوی آینه آرایش می‌کنند. کلاریسا قصد دارد برای مهمانی امروز خودش گل بخرد و به دوست و همخانه‌اش در اولین دیالوگش همین را اعلام می‌کند. وولف، قلمش را انتخاب می‌کند و شروع به نوشتن “خانم دالووی” می‌کند. لورا، لای کتاب «خانم دالووی» را باز می‌کند. کیدمن تصمیم می‌گیرد اینطور شروع کند: «خانم دالووی گفت خودم گل‌ها را برای مهمانی می‌خرم.»
✍اینجا روشن می‌شود که قرار است یک روز این زنان یک خط ارتباطی با هم داشته باشد: کتاب بسیار تحسین شده‌ی «خانم دالووی»!
وولف، دوران نقاهت خود را طی می‌کند. او به دلیل حالت‌های روانی که از خود نشان می‌داده، و دو بار قصد خودکشی به صلاحدید همسرش از لندن دور شده و به ریچموند که منطقه‌ای خوش آب و هواست آمده. دوست دارد در دنیای خودش باشد و حتی جرئت رویارویی با خدمتکاران گستاخ خانه را ندارد و در این دنیا فقط یک نفر حق ورود دارد آن هم لئونارد است.
⭐️لورا، زنی است که ظاهراً نباید در زندگی‌اش مشکلی داشته باشد. او همسری دارد که مهربان است و به شدت دوستش دارد، یک پسر کوچولوی شیرین و جذاب و خودش هم به وضع‌حمل دومش چیزی نمانده و در آن صبح زیبا که تولد همسرش هست، نباید ظاهراً دغدغه‌ای داشته باشد، اما حقیقت آن است که او بر خلاف آنچه تلاش می‌کند در ظاهرش نشان دهد، با خود درگیر است. احساس می‌کند به خاطر فرزندان و همسرش «خود» را از دست می‌دهد و نمی‌داند این «خود» را چگونه باید نجات داد. او به شدت افسرده است ولی ناامیدانه تلاش می‌کند نقش یک همسر و مادر شاد را بازی کند.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍"ایو وایت" از مکانیزم سرکوب برای رویارویی با وقایع استفاده می کرد. همچنین "ایو وایت" خصیصه های وسواس فکری و عملی و انعطاف ناپذیری نشان می داد و و در بروز خشم نیز ناتوان بود.
پس از هشت ماه درمان، "ایو" پیشرفت مطلوبی داشت، جا به جایی شخصیتی او کاهش یافته بود، شغلی برای خود در تلفنخانه دست و پا کرده بود  با همسرش نیز در ارتباط بود. اگرچه با ادامه یافتن درمان مجددا سردرد ها و تغییر شخصیت های او بازگشت. در طول یکی از همین جلسات وقتی "ایو وایت" در حالت هیپنوتیزم به خوابی عمیقی فرو رفته بود، پس از دو دقیقه ناگهان چشمانش باز شد و به دکترش گفت "شما کی هستید؟" در حقیقت شخصیت سوم "ایو" به نام "جین" ظاهر شده بود که می شد چنین فرض کرد که شخصیت اصلی یعنی (میزبان=host) است. او از "ایو بلک" مسئولیت پذیرتر و منطقی تر و از "ایو وایت"، مصمم تر و جذاب تر بود. پس از ظهور سومین شخصیت، از هر سه آنها تست EEG گرفته شد که مشخص شد وجه تمایزی بین "ایو بلک" و دو شخصیت دیگر وجود دارد و البته هیچ وجه تمایز روشنی بین "ایو وایت" و "جین" یافت نشد.
✍پس از چندین ماه کار بالینی بر روی هر سه شخصیت، روانپزشک او به این باور رسید که اگر "جین" کنترل هر دو شخصیت دیگر را در دست بگیرد، درمان کامل و سلامت روانی مجدد حاصل می شود. "جین" از هر دو شخصیت دیگر آگاه بود اما به خاطرات گذشته آنها دسترسی نداشت. روانپزشک "ایو" و همکارش به این نتیجه رسیدند که با به سطح آورده شدن خاطره تلخ سرکوب شده ای که شخصیت ها از گفتن آن امتناع می ورزند، امکان این موفقیت وجود دارد که شخصیت های "ایو" یکپارچه شوند. و در نهایت مشخص شد که تجربه ترس شدید از بوسیدن یک جسد در مراسم تدفین و ایجاد یک "تروما"ی بسیار قوی موجب ضربه روانی شدید و گسستگی شخصیت "ایو" از بین سنین 5 تا 6 سالگی شده است.
مسئله "تروما" در بیشتر مواقع در مورد اختلالات تجزیه ای دخیل است. به نظر می رسد (سوء استفاده جنسی) از افراد در دوران کودکی می تواند نقش مهمی در پیدایش چنین اختلالاتی در بزرگسالی داشته باشد.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽
تحلیل فیلم روانشناسی #سه_چهره_ایو

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

👩‍🦰تحلیل فیلم #سه_چهره_ایو

⭐️خصیصه های بالینی:
الف) گسستگی هویت که با دو یا چند حالت شخصیتی مجزا مشخص می شود که ممکن است در بعضی فرهنگ ها به عنوان تسخیر شدن توصیف شود. گسستگی در هویت شامل عدم پیوستگی عمده در درک شخصی خود و حس عامل بودن، همراه با تغییر عاطفه، رفتار، هوشیاری، حافظه، ادراک، شناخت و یا کارکرد حسی-حرکتی مرتبط با آن می شود.این علائم و نشانه ها ممکن است توسط دیگران مشاهده و یا توسط خود فرد گزارش شود.
ب) شکاف های مکرر در به خاطر آوردن حوادث روزانه، اطلاعات مهم شخصی و یا حوادث آسیب زا که با فراموش کاری عادی مطابقت ندارد.
پ) علائم سبب ناراحتی عمده بالینی یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های کارکردی می شود.
ت) این اختلال بخش طبیعی از یک تجربه پذیرفته شده فرهنگی یا مذهبی نیست.
ث) علائم به خاطر اثرات فیزیولوژی هیچ ماده ای نیست.

✍این فیلم که برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن نیز شد، بر اساس داستانی واقعی و مطالعه موردی دو متخصص است که بعدها پس از انتشار یافته های خود و نتایج درمان، بستر مناسبی برای به تصویر کشیدن این مورد فراهم شد. این اثر به احتمال زیاد نخستین فیلمی است که در آن زمان به این اختلال روانشناختی پرداخته است و تا قبل از آن اطلاعات زیادی از این اختلال و افراد مبتلا در دست نبود.
✍"ایو وایت" زنی خانه‌دار ، پس از آن‌ که در حالتی بحرانی در صدد قتل دختر کوچکش برمی‌آید، همراه شوهرش، "رالف" به روان پزشک مراجعه می‌کند. "دکتر لوتر" پزشک معالجش پس از چند جلسه روان‌کاوی در می‌یابد که "خانم وایت" دچار اختلالی نادر به نام اختلال شخصیت چندگانه (که اکنون اختلال هویت تجزیه ای خوانده می شود) است که جز برخی کتب و نوشته ها اطلاعات زیاد دیگری از آن در دست نیست. "دکتر لوتر" با کمک و مشورت همکارش در طول داستان تلاش می کند علت و ریشه وضعیت روانی کنونی "ایو وایت" را درک و تفسیر کند و از این اختلال تجربه بیشتری به دست بیاورد. گرچه در طول این مسیر با پدیده های عجیب دیگری هم برخورد می کند.
مطالبی که در دنباله این پست آورده می شود نه فقط بر اساس وقایع موجود در فیلم بلکه بر اساس گزارشات پرونده شخص اصلی نیز می باشد که به برخی از این داده ها در فیلم اشاره ای نشده است.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🔴مرکز مشاوره دانشجویی امین دانشگاه آزاداسلامی واحد تهران غرب با همکاری کانون مهارت های زندگی برگزار میکند:

💥کارگاه رایگان مجازی💥

🔴 *کارگاه* : *مهارت های کنترل خشم*

ویژه عموم دانشجویان

🔴مدرس: سرکار خانم  فروزان کلیوند 

⏳تاریخ برگزاری کارگاه:
شنبه
۱۴۰۲/۰۹/۰۴
🕘ساعت ۹ تا ۱۱




🔴جهت دریافت لینک ورود کارگاه به گروه تلگرام کارگاه ملحق شوید

🔴 گروه تلگرام کارگاه

/channel/kargah_wtiau

🔴گروه ایتا کارگاه

https://eitaa.com/ravan_kargah

🔴جهت اطلاع از سایر کارگاه های رایگان
👇👇👇🔹🔻🔻🔹🔻🔻🔹

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

‌‌
💔 درمان شکست عاطفی

☑️ مدرس: دکتر حسن حمیدپور
دکترای روانشناسی بالینی

📆 😅 و 🥰 آذر ۱۴۰۲
پنجشنبه و جمعه از ساعت ۹ الی ۱۷

🌐 کارگاه آنلاین و آفلاین و از طریق نسخه پیشرفته پلتفرم Zoom که از آمریکا خریداری شده برگزار می‌شود.

▶️ امکان مشاهدهٔ بازپخش ویدئویی کارگاه تا 💯 روز

😀 فایل صوتی کارگاه در اختیارتان قرار می‌گیرد و قابل دانلود است.

🖥 تمامی فایل‌های آموزشی در اختیارتان قرار می‌گیرد.

🛒 مبلغ ثبت‌نام:‌⁣ یک میلیون و ۵۲۹ هزار تومان

🎓 اعطای مدرک معتبر، قابل ترجمه، قابل استعلام و مورد تأیید

امکان بهره‌مندی از بسته‌های متنوع تخفیف و تقسیط

😀ثبت‌نام:
✈️ t.me/Guilan_Workshops
📞 09357779065

با گیلان ورکشاپس درمانگر حرفه‌ای شو⁣
😍گیلان ورکشاپس: تجربهٔ خوشایند آموزش
😀 اطلاع از تمامی کارگاه‌های معتبر: 👇
🌐 @GuilanWorkshops
🌐 Instagram.com/GuilanWorkshops

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🎁 #پکیج_cbt
🎉مقدماتی: جزوه ۹۳ صفحه pdf + پاور ۷۰ اسلایدی قابل ویرایش
🎉پیشرفته: جزوه ۱۲۲ صفحه ای (پروتکل؛ اضطراب فراگیر. پنیک. هراس. بی خوابی. پراشتهایی روانی)
دارای منابع معتبر
پرسشنامه و نمونه مصاحبه بالینی

👇روش های جهت خرید
https://packagepsy.ir/product/cbt/
یا به آیدی زیر مراجعه شود👇

@Fereshteh_B_psy
🎁🎁🎁🎁🎁🎁🎁

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

👩‍❤️‍👨تحلیل و نقد فیلم روانشناسی #لارس_و_دختر_واقعی

💥خصیصه های بالینی:
الف) الگوی نافذ از بی علاقگی نسبت به روابط اجتماعی و دامنه محدود ابراز هیجانات در موقعیت های بین فردی، که از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در زمینه های مختلف به چشم می خورد و با حداقل 4 مورد از موارد زیر مشخص می گردد:
1- از روابط نزدیک از جمله عضوی از یک خانواده بودن نه لذت می برد و نه تمایلی به آن دارد.
2- تقریبا همواره فعالیت های انفرادی را انتخاب می کند.
3- تمایل چندانی به تجربه جنسی با شخص دیگری ندارد.
4- از هیچ کاری لذت نمی برد یا فقط از فعالیت های بسیار معدودی لذت می برد.
5- به جز بستگان درجه اول هیچ دوست صمیمی یا مورد اعتمادی ندارد.
6- نسبت به تحسین یا انتقاد سایرین بی تفاوت است.
7- دچار سردی عاطفی، بی علاقگی، یا فقدان عاطفه است.
ب) مختصرا در سیر اسکیزوفرنیا، اختلانگرفقطبی یا اختلال افسردگی توأم با تظاهرات روانپریشی، اختلال روانپریشی دیگر، یا اختلال طیف اوتیسم (درخودماندگی) رخ نداده و قابل انتساب به اثرات فیزیوبوژیکی یک بیماری طبی دیگر هم نیست.

✍در واقع شخصیت اصلی داستان از ابتدای دوران بزرگسالی علائم و نشانه های اختلال شخصیت اسکیزوئید را از خود بروز داده بوده است. اما سؤال اصلی اینجاست که چرا وضعیت او با معرفی کردن (بیانکا – عروسک انسان نما) تا این حد وخیم می شود؟ چون تا قبل از آن ویژگی هایی مثل انزوای اجتماعی، عاطفه سطحی و ... آنچنان غیر طبیعی و نابهنجار نیست و خیلی از افراد ممکن است کم و بیش چنین ویژگی های شخصیتی ای داشته باشند. آنچه روشن است و باید مورد توجه قرار گیرد "تاریخ شروع" بدتر شدن مشکلات بین فردی (لارس) با رسمی کردن رابطه اش با (بیانکا) است که دقیقا از زمانی آغاز می شود که نخستین فرزند برادرش به دنیا می آید.برادری که اکنون تنها خانواده اوست و با کمک همسرش مدام در تلاش هستند تا با (لارس) ارتباط بیشتری برقرار کرده و او را در جمع خود آورده تا همانند یک خانواده گرم و صمیمی شوند. اما او از ابتدا تا زمان بارداری همسر برادرش از این برقراری ارتباط امتناع ورزید.

✍نکته جالب اینجاست که او پس از معرفی (بیانکا) به اطرافیان، ناگهان جهشی در روابطش با دیگران شکل گرفته و بیشتر در جمع ها و محافل مختلف ظاهر می شود، البته همراه با (بیانکا) دوست دختر عروسکی اش. با او حرف می زند، دردو دل می کند، عشق می ورزد، رابطه جنسی برقرار می کند و به زبانی ساده با او خوشحال است.
به راستی (بیانکا) برای او حکم چه کسی و یا چه چیزی را دارد و درک او از (بیانکا) چیست؟ سؤالی که با یقین می توان گفت کارگردان، بیننده را در رسیدن به پاسخ آن ناکام گذاشته است. ما هیچ تصویری در فیلم از دنیای درونی (لارس) نمی بینیم، اینکه از نگاه او دوست دخترش چگونه مانند یک انسان زنده است و با او حرف می زند؟ چکونه احساساتش را نسبت به (لارس) بروز می دهد؟ و ...

💥اگر داستان، تخیلات (لارس) را به شکل تصویر به ما نشان می داد، بدون شک مثل خیلی از فیلم های دیگر با این ژانر ما خیلی راحت به او برچسب اختلالات توهمی و هذیانی می زدیم. پس در اینجا کارگردان سعی داشته با مبهم نگه داشتن آنچه که (لارس) می بیند و می شنود برای بیننده، این پیام را به ما منتقل کند که مشکل از توهم و هذیان نیست. دنبال مشکلات ریشه ای و عمیق تر دیگری بگردید ...
💥خب پس واقعا مشکل از کجاست؟ اگر نگاهی به گذشته (لارس) بکنیم، متوجه می شویم که او به عنوان عضو کوچکتر خانواده، زمانی که به دنیا می آید، مادرش را از دست می دهد، پدرش که از سلامت روانی خوبی برخوردار نبوده از او و برادر بزرگترش مراقبت می کند، در همین زمان برادر بزرگترش تصمیم می گیرد که از این موقعیت فرار کند و زندگی خود را داشته باشد. در نتیجه ما با خانواده ای مواجه هستیم که عضو کوچکتر آن در سراسر دوران کودکی اش که مهمترین دوران در زندگی او است، فقدان های متعددی را تجربه کرده، از دست دادن مادر، برادر و در نهایت پدر. بیشتر این وقایع ناگوار هم در سالهایی اتفاق افتاده است که شخصیت او هنوز بهطور کامل شکل نگرفته است
📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

سلام دوستان گرامی
بعضی از شماها پی وی درخواست نقد فیلمها را دادید بنده راستش روی نقد و تحلیل یکم وسواس بخرج میدم البته محتوای فیلم بیشتر برام مهمه که بعد چطور قراره تحلیلش کنند بخاطر همین در کانال قرار نمیدم دلخور نشید.😒
دوست دارم کلکسیون کانالم جز بهترین نقدهای روانشناسی و روانکاوی باشه👌

با تشکر از همگی🙏😊

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

✍در فیلم پنهان سه نسل به نمایش گذاشته شده است. مادر ژرژ، ماجرای مجید را به کلی فراموش کرده است، همانطور که خود او سال ها مجید را از یاد برده بود. اما این فراموشیِ مادر امری عادی نیست که با سن بالا توجیه شود. چرا که در سلامت کامل ذهنی است. چطور ممکن است او پسری را که می خواسته به فرزندی قبول کند، فراموش کرده باشد؟ نکته اینجاست که ما انسان ها آن بخش هایی از زندگیمان را که دردناک است، در صندوق می گذاریم و درش را قفل می کنیم. با این حال گذشته هرگز نمرده است، پس همواره در تلاش است که قفل را بشکند و به آگاهی بیاید و از همه بدتر، در تمام مدتی که برای فراموشی تلاش می کنیم، صدای ناهنجار شکستن قفل آزارمان می دهد. صدایی که می خواهد به خودمان بیاییم و داستان زندگیمان را با همه ی تلخیش بپذیریم.
✍به هر حال ژرژ و مادرش هر دو از یک چیز رنج می برند: سرکوب خاطرات گذشته. باید دید نسل بعدی (پیرو، پسر ژرژ) چگونه با زندگی رو به رو می شود. آیا او نیز دست به دامن سرکوب می شود؟
💎در سکانسی از فیلم پنهان، پیرو در حال تمرین شناست. مربی از او می خواهد در آب با قدرت بچرخد و مسیر خود را عوض کند. به نظر می رسد پیرو این چرخه ی معیوب خانوادگی را شکسته و مسیر خود را عوض کرده است. از پایان بندی فیلم نیز اینطور بر می آید که او تصمیم متفاوتی نسبت به دو نسل قبلی گرفته است. مواجهه ی پیرو با پسر مجید (که اینجا نماد گذشته ی تلخ است) مواجهه ای خصمانه نیست. درست بر خلاف پدر که در تمام طول فیلم در حال خصومت با مجید و پسرش است. در سکانسی، ژرژ، برای مکالمه با پسر مجید، او را به دستشویی می برد، گویی می خواهد از شرش خلاص شود و پسر مجید متعجب است که این همه خصومت برای چیست.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…

نقد سینمای روانشناسی🎭

🎞تحلیل روانشناسی فیلم #پنهان (Caché): 

✍تم اصلی داستان، احساس گناه است. ژرژ در کودکی پسری به نام مجید را آزار داده است. محتوای بسیاری از کاست ها و نامه ها، یادآوری همان اتفاقات است. گویی شخصی یا نیرویی، می خواهد او را به خاطر کاری که در کودکی مرتکب شده تنبیه کند. این نیرو، به تمامی ژرژ و خانواده اش را می بیند و می شناسد، از گذشته اش باخبر است و خوب می داند چگونه او را آزار دهد.
💎آنچه برای ژرژ بیش از همه آزار دهنده است این است که او خود را بسیار باهوش می داند. واقعیت هم این است که او مردی فرهیخته و موقر است. چیزی که در سراسر خانه اش بیش از همه به چشم می آید، کتاب است. همسر او نویسنده است و دوستانی دارد که سر میز شام درباره ی موضوع آخرین فیلمنامه شان بحث می کنند. در طرف دیگر مجید قرار دارد. او مردی است فقیر، در یک خانه ی کوچک که فقط وسایلی برای برطرف کردن احتیاجات اولیه دارد. مجید به هیچ وجه به اندازه ی ژرژ خوش قیافه نیست، و زنی هم در کنارش دیده نمی شود. این تضاد در زندگی و شخصیت این دو نفر، به خوبی، موقعیت ژرژ را برجسته می کند.
💎مشکل اینجاست که ژرژ خود را تماما خوب و کامل می داند و بنابرین از خودش انتظار اشتباه و خطا ندارد. پس اشتباهی که در کودکی مرتکب شده است را نمی پذیرد و همواره از آن می گریزد. در تمام طول فیلم، ژرژ در حال مقابله با واقعیت است و سعی می کند به نوعی قضیه را فیصله دهد. از پلیس کمک می گیرد، خود وارد عمل می شود، کاست را در جیب کتش پنهان می کند تا دوستانش متوجه نشوند، یا در جایی، دیدن فیلم را قطع می کند. او حتی به همسرش دروغ می گوید تا درباره احساس واقعیش در ماجرای مجید حرف نزند. و وقتی مادرش می پرسد چه اتفاقی افتاده، از پاسخ دادن طفره می رود.

📽کانال نقد سینمای روانشناسی
@Analiyis_cinema_psy
💽💽💽💽💽💽💽💽💽

Читать полностью…
Подписаться на канал