نکات و شیوه های آموزش خوشنویسی @ManageAdmin
جهت ارتباط با مدیر کانال به ادمین زیر پیام ارسال شود تا به مدیر کانال انتقال دهد.
با تشکر
@Massegeus
✍✍✍✍
کارگاه آموزش خوشنویسی
نکات و شیوه های آموزش خوشنویسی
/channel/amozeshkhosneivisi
این خلیج همیشه
خلیج فارس
میماند.
#علی_فراهانی
#خلیج_همیشگی_فارس
#فرنازاخلاق_دوست
💐💐💐💐💐
اولین کانال تخصصی معرفی زنان هنرمند به همراه آثارشان.
تمامی هنرمندان عزیز میتوانند آثار هنری خود را ( نقاشی، موسیقی، خوشنویسی و....) به آیدی زیر ارسال نمایند.
@Massegeus
آموزش و شناخت خوشنویسی توسط استاد احمد پیله چی قزوینی(قسمت سوم)
#آموزشی #نستعلیق
#استاداحمدپیله_چی_قزوینی
✍✍✍✍
کارگاه آموزش خوشنویسی
نکات و شیوه های آموزش خوشنویسی
/channel/amozeshkhosneiv
جلسه دوم آموزش خط سنبلی
چگونگی شکل گیری کلمه وتنوع اتصالات درخط سنبلی وقابلیت بسط و گسترش اندازه ها که درنهایت به تنوع ترکیب کلمه و نهایتا جمله وترکیب بندی های آزاد میانجامد
.
ترازنامه《بازگشت》در خوشنویسی
سخنی به مناسبت نمایشگاه صریر بازگشت ۱۴۰۴/۳/۷
روندِ هنریِ خوشنویسان حاضر در این نمایشگاه را میتوان در چند دسته ارزیابی کرد:
نخست خوشنویسانی که پیداست از دقایق خط پیشینیان آگاهی کامل ندارند و طبعا در جریانِ بازگشت یا جریان خاصِ دیگری، جای نمیگیرند.
دوم، خوشنویسانی که بر دقایق خط پیشینیان، اشراف و آگاهی کامل داشته و در تشبُّهجویی به خط پیشینیان راهِ زیادی پیمودهاند.
سوم خوشنویسانی که گرچه به دقایق خط پیشینیان، اشراف نظر داشته و در تکامل مسیر خود از آنها بهرههایی بردهاند، اما هیچگاه در صدد تشبهجویی به پیشینیان نبودهاند، بلکه در آثار این خوشنویسان، معاصریت موج زده و در واقع باید آنان را یکی از جریانهای زاینده و مستمر معاصر به حساب آورد.
در اینجا مایلم ترازنامه اندیشه بازگشت را فارغ از هنر خوشنویسان حاضر در این نمایشگاه مورد بررسی قرار دهیم.
آیا اندیشه بازگشت، رستاخیزی برای حیات خوشنویسی است یا تقلیدی از سرِ ناچاری در رویارویی با بسته ماندنِ راههای نوین؟
آیا اندیشه بازگشت را میتوان در چارچوب مکتب خلاقی تعریف نمود که استعدادهایی نوین را بپروراند و زایندگی و استمرار را به دنبال داشته باشد یا تفکر بازگشت، تقلیدی فاقد اصالت بوده که خوشنویسی را از مسیر طبیعیِ خود دور کرده و به نابودیِ استعدادهای درخشان میانجامد؟
آیا خوشنویسانِ زبردستِ اندیشه بازگشت میتوانند به صورِ خیال خوشنویسانه متناسب با اقتضائات روزگار خویش دست یابند یا آنان با بازگشت به خیالپردازیهای خوشنویسانه پیشینیان دچار مسخشدگیِ صور خیال میشوند؟
اندیشه بازگشت، آفریده روزگار ما نیست و این جریان فکری از گذشته در خوشنویسی و ادبیات وجود داشته است. نامآورانی چون شعله و مشتاق و نصیر را در شعر، و بزرگانی چون عباس نوری را در خوشنویسی، همه اهالی ادب و هنر میشناسند.
برای پی بردن به حقیقت امر بازگشت در خوشنویسی میتوان از روند این جریان در ادبیات و نظر بزرگانِ نقد ادبی، یاری گرفت.
در شعر، شاید هیچ شاعری به اندازه ملکالشعرا فتحعلیخان صبا در تشبهجویی به فردوسی جلو نرفته است، به گونهای که فتحعلیشاه قاجار، در ازای سرودن چهل هزار بیت، چهل هزار مثقال طلا به او میبخشد. حتی برخی از ادبای قاجار او را همتراز فردوسی میخوانند. اما آیا از آثار او اکنون، یک بیت در ذهن و زبان و اندیشه مردم، جاری است؟ آیا منتقدان ادبی معاصر او را در ردیف شاعران آفرینشگر و ماندگارِ تاریخ ادبی به حساب میآورند؟
بد نیست نظر بزرگانی چون شفیعی کدکنی و اخوان ثالث را که بسیار مشرف به دقایق شعر پیشینیان هستند در مورد بازگشت بدانیم.
شفیعی میگوید: بازگشت، مکتب نیست، سیر قهقرایی است. شاعران این جریان، کاریکاتوران مسخشده شاعران قرون گذشتهاند که میتوان از آنها و حاصلِ کارشان در تاریخِ تکاملِ شعرِ فارسی، صرفِ نظر کرد.
اخوان ثالث نیز در این زمینه میگوید: نهضتِ بازگشت، بسانِ کودتایی بود برای ساقط کردنِ سلطنتِ سبک هندی، اما در جریان این نهضت، نه تنها چهرهای درخشانتر از چهرههای پیش پیدا نشد، بلکه سعدی دروغین، سناییِ دروغین، منوچهریِ دروغین و دیگر و دیگران را به وجود آورد.
البته هستند کسانی که بازگشت را میستایند، اما نظر بیشتر بزرگان بر این است که اندیشه بازگشت در شعر و هنر، هنرمند را از مسائل فرهنگی و سیاسی و اجتماعی جامعه خود که باید بستر آفرینش صور خیال او باشد، دور میکند.
آزاد محمودی mahmoudi.azad@
اجرای بداهه خط سنبلی و آموزش ترکیب بندی آزاد باتوجه به ریتم موسیقی پنهان درحروف در کلاسهای مبانی نقاشیخط وتکنیک
Читать полностью…دیتیل وخلق کمپوزیسیونهای متنوع یکی از موارد بسیار مهم در فراگیری نقاشیخط وترکیب بندی تابلو میباشد
Читать полностью…اجرای بداهه سیاه مشق سنبلی درکلاس نقاشیخط
من از کدام طرف میرسم به یک هدهد
قلم کتیبه
خوشنویسی ونقش آن در دکوراسیون خانه های امروزی
Читать полностью…زمانی که حروف بعنوان تزیین بربوم خاک نقش میبندند فرم و محتوا درهم میآمیزد
خط و خاک نگاهی متفاوت به ترکیب بندی وفرم و کاربردهای متنوع خط وخوشنویسی است
گفتم بدوم تاتوهمه فاصله هارا
تازودترازواقعه گویم گله ها راماتلخی نه گفتنمان راکه چشیدیم
وقت است بنوشیم ازین پس بله هارا
ادامه توضيحات تصویر:
میرعماد خوشنویس بسیار حسابگری است، شاید حسابگرترین چلیپانویسِ تاریخ خوشنویسی، و هیچ کدام از کارهای او بدون منطق هنری نیست.
او شبیه نظامی و خاقانی به زحمت، عاریت دیگران را پذیرفته یا اگر در موارد نادری هم چیزی از دیگران گرفته، همانند حافظ، چنان آن را در لباس یا هیتِ زیباتر و آراستهتری به نمایش گذاشته که رنگ و بوی ابداع سراسر کار را فراگرفته است.
میرعماد همیشه به دنبال یک اتفاق تازه، یک کشف جدید و یک تجربه نوین است.
در این چلیپا اگر میرعماد، (می) را به صورت کشیده معکوس، روی کشیده قبلی نمینوشت، اسپیرال بلند سطر چهارم به انتهای سطر، نزدیک نمیشد، به عبارتی این کار را انجام داده تا نظم اسپیرالی گردش اول(انتها به ابتدا) با گردش دوم آن (ابتدا به انتها) کامل شود و برای استقرار کشیدهها در انتهای سطر چهارم، لازم بوده(می) به صورت معکوس در بالای کشیده قبل، جای گیرد.
رشته دندانهدار را نیز در سطرِ چهارم، بالاتر از کرسی نوشته تا به وسیله آن، افزایش حجمِ ناشی از روی هم قرار گرفتن دو کشیده (است و می) را جبران کند.
در مورد بداههپردازی که دوستان فرمودند نیز لازم میدانم در (ادامه در کامنت بعدی)
کاری مشترک با استاد ابراهیم مرادی نگارگرتوانا
حاصل هرچارفصل سرو بهاراست
نشئه آزادگی خمارندارد
با سپاس از زحمات استاد مرادی عزیز
دوباره میسازمت وطن!اگر چه با خشت جان خویشستون به سقف تو می زنم،اگر چه با استخوان خویشدوباره می بویم از تو گُل،به میل نسل جوان تودوباره می شویم از تو خون،به سیل اشک روان خویشدوباره ، یک روز آشنا،سیاهی از خانه میرودبه شعر خود رنگ می زنم،ز آبی آسمان خویشاگر چه صد ساله مرده ام،به گور خود خواهم ایستادکه بردَرَم قلب اهرمن،ز نعره ی آنچنان خویشکسی که « عظم رمیم» رادوباره انشا کند به لطفچو کوه می بخشدم شکوه ،به عرصه ی امتحان خویشاگر چه پیرم ولی هنوز،مجال تعلیم اگر بُوَد،جوانی آغاز می کنمکنار نوباوگان خویشحدیث حب الوطن ز شوقبدان روش ساز می کنمکه جان شود هر کلام دل،چو برگشایم دهان خویشهنوز در سینه آتشی،بجاست کز تاب شعله اشگمان ندارم به کاهشی،ز گرمی دمان خویشدوباره می بخشی ام توان،اگر چه شعرم به خون نشستدوباره می سازمت به جان،اگر چه بیش از توان خویش
خط و طرح: استاد اسرافیل شیرچی
#اسرافیل_شیرچی
سیاه مشق مشترک با استاد ابراهیم مرادی
تلفیق خط ونگاره. باتکنیک دمشورکردن خط بجهت ایجاد هماهنگی و انسجام بیشتر در ترکیب بندی و ایجاد کهنه کاری
جلسه سوم آموزش خط سنبلی
نحوه جمله سازی و ایجاد ترکیب بندی های آزاد
توضیحی مختصر درباب حسن همجواری حروف و کلمات در ساختار جمله وترکیب بندی
جلسه اول ازآموزش خط سنبلی توضیحات درباره ساختار حروف و قابلیتهای فراوان این خط درفرمسازی وترکیب بندی که از مهمترین شاخصه های خلق یک اثر نقاشیخط میباشد
Читать полностью…در تکمیل این گفتار و خطاب به یکی از دوستان:
جدا از عنوان نمایشگاه، اگر به مصاحبهها و سخنان صریح برپادارندگان و گردانندگان این رویداد توجه کنید، خواهید دید که سخن از مطالعه احوال و آثار پیشینیان برای حرکت رو به جلو نیست، بلکه آشکارا سخن از (نهضت بازگشت نستعلیق با گرایش مکتب صفوی) است، سخن از تلاش برای احیای نستعلیق با بازگشت به دوران صفویه است. آنچه در گفتار بنده میخوانید تحلیل (اندیشه بازگشت) است و برپاداشتن ( نهضتهای بازگشتی) که شکلگیری و پیامدهای آن در تاریخ ادب و هنر این سرزمین، مسبوق به سابقه است.
آنچه در این گفتار مورد تحلیل قرار گرفته، (اندیشه بازگشت و رجعت) است نه مطالعه احوال و آثار قدما برای یافتن راههای جدید و ممکنِ پیشِ رو.
نکته اصلی و جان سخن بنده نیز در این گفتار، همین است که خوشنویسان شرکت کننده در این رویداد، از یک طیف نیستند و برخی از آنان را نمیتوان منتسب به اندیشه رجعت و برگشت، برای آفرینش اثری عینا مشابه آثار صفویه نمود. شاید ناخواسته در این میان قرار داده شده باشند.
به عنوان مثال، استاد اخوین و خط ایشان به هیچ عنوان در این چارچوب، قرار نمیگیرد، و قرار دادن ایشان در این جریان به عنوان زمامدار، قلبِ واقعیت(برگرداندن واقعیت) است. استاد اخوین، یک خوشنویس جریانساز معاصر با خطی پویا و زاینده و رو به جلوِ و امروزی است.
حتی خود میرعماد، شخصیتی دور از اندیشه بازگشت دارد و بیگمان اگر امروز زنده بود، خود در این جریان قرار نمیگرفت. اولین درسی که باید از میرعماد فراگرفت، این است که میرعمادی رفتار کنیم، میرعمادی بیندیشیم، میرعمادگونه به سمت پسامیرعمادها برویم، نه آنکه به سمت آنان برگردیم و در آنان توقف کنیم.
مطمئن باشیم میرعماد همواره در خاطرهها زنده و جاوید است اما عباس نوریها فراموش میشوند.
آزاد محمودی mahmoudi.azad@
درمن کسی آهسته میگرید
نگارش سیاه مشق باقلم کتیبه روی کاغذ اهارمهره دوره قاجار
اجرای بداهه خط سنبلی درکلاس
ای عشق همه بهانه ازتست
آن خط سوم منم برپیکره ظروف تاطعم وبوی خاطره بگیرد چای در انزوای تنهاییت
Читать полностью…وقتی که حروف جان میگیرند وارایه ای میشوند بربالهای خسته پرندگان سفالی
پروازرابخاطربسپار
یکی از گستره های کاربرد خط ازدیرباز ظروف مصرفی بوده که دربشقابهای دوره سلجوقی نمونه های زیبایی ازان امیشود مشاهده کرد این مجموعه نگاهی متفاوت به گرافیک خط بربستر حجم های مصرفی است
Читать полностью…ادامه مطلب:
در مورد بداههپردازی که دوستان فرمودند نیز لازم میدانم در این میان، نظر عزیزان را به دقت در نکته ظریفی جلب کنم که اگر اجازه بدهید آن را با مثالی از شاعران نامآشنا، واضحتر بیان کنم.
در شعر، مولانا بداههپرداز است، اما حافظ بداههپرداز نیست. حافظ با وسواس بسیار بالا واژهها را در کنار هم میچیند و به خفایای خیالانگیزانه بسیاری در این چینش، ساعتها و بلکه روزها و ماهها و حتی سالها میاندیشد، به عبارتی دیگر، حافظ سنجیدهپردازی با وسواس بسیار بالاست، به گونهای که بسیاری از حافظشناسان بر این باورند که حتی عاملِ اصلی تعددِ نسخه بدلها در شعر حافظ، وسواسِ خود این شاعر در تغییر دادن واژهها و جایگاه ابیات و تعابیر بهکار رفته است. البته بداههپردازی مولانا هم به معنی پریشانگویی و رهایی و دوری از منطق شعر نیست، بلکه ذوق او به مراتبِ چنان بالایی رسیده که ناخودآگاه، واژهها در مسیر منطق شعری و نیل به برترین و نابترین آفرینشهای هنری بر ذهنش جاری میشوند، اما مانند حافظ، وسواس فراوان در نکتهسنجیهای ایهامی و استعاری و مجازی ندارد، در حقیقت، آنچه موجب تمایز رویه در این دو شاعر بزرگ شده، جداییِ دنیای ذهنی و فکری آنان و مقصود این دو از آفرینشهای شعری و هنری است.
به همین ترتیب در خوشنویسی نیز میتوان گفت، میرعماد، بداههپرداز نیست، او کاملا سنجیدهپرداز است و نهایت وسواس را در این کار دارد. میرزای کلهر، بداههپردازترین هنرمند، میان خوشنویسان و در تمام ادوار خوشنویسی است، اما همانطور که در مورد مولانا نیز عرض شد، بداههپردازی میرزای کلهر، به معنای نوشتنِ بدون منطق هنری نیست. بلکه میرزای کلهر به اقتضای روزگار خود و خط مشی سیاسی و اجتماعی و فکری خود، راهی مجزا از میرعماد بر.گزیدهاست. کلهر بنا به ضرورت روزگار خویش از فاخرنویسیهای حسابگرانه که از ملزومات چلیپانویسی است فاصله میگیرد و به نوع خاصی از سیاهمشق و کتابت میپردازد که هم بتواند به ادای نقش بی بدیل خود در مسیر تکامل خط بپردازد و هم بر مبنای جهانبینی ارزشمند خود در آن روزگار از طبقه اشرافِ بیدرد و غارتگران جامعه، فاصله بگیرد.
در دل بداههپردازی میرزای کلهر، نابترین آفرینشهای هنری را که موجب تکامل خط گردید، میتوان دید.
اما در دوره معاصر، دیگر آن اقتضائات تاریخیِ روزگار کلهر که موجب فاصله گرفتن او از برخی قالبها شد وجود ندارد. لذا به درستی و به تدریج، رویه چلیپانویسی توسط پیروان کلهر در روزگاران بعد تداوم یافت، چنانکه در حال حاضر، شاهد حضور زبدهترین چلیپانویسان تاریخ خوشنویسی هستیم.
در مورد این چلیپا و حواشی پیرامون فضای آن، میتوان ساعتها سخن گفت، مقاله نوشت و کتاب تالیف کرد. مجال پستهای اینستاگرامی، بیش از این نیست، اما امیدوارم همین مجال اندک، زمینه تامل و تفکر بیشتر را فراهم کند و بستر انجام کارهای بزرگتر را فراهم نماید.
در نهایت از همه اساتید و دوستان بزرگواری که در مورد این چلیپا در پست قبل و پست حاضر، نطر خود را ابراز کرده و میکنند، سپاسگزارم.
با تشکر از توجه شما عزیزان،
دوستدارتان آزاد محمودی
@mahmoudi.azad
تفکر در مورد چنین پرسشهایی و نوشتن پاسخ و در میان گذاشتن آن با صاحبنظران، بهترین راه برای رسیدن به پختگی و هوشیاری هنری در خوشنویسی است.
در پستِ بعدی، بنده نیز نظر خود را پیرامون پرسشهای مطرح شده، خواهم نوشت. در کل، هدف از این پرسشها تامل در آثار میرعماد و بازنمودن ریزهکاریهای این خوشنویس نابغه و بزرگ است.
آزاد محمودی mahmoudi.azad@