من مدینهی خود را، با تو ساختم آری ای به یُمنت #آلونک،خانهی فلاطونی! حسین منزوی بهترین اشعار #ایران و #ترجمه_های_شعر_جهان رو با ما بخونید💐 ارتباط با ادمین: 🆔️ @faridfarrokhzad 🆔 @farrokhzad_farid
دل فراموش کردهام پیشش
بازگردم، بهانهای دارم
#واله_داغستانی @aloonaksher
دل داشتیم، دادیم، جان بود، عرض کردیم
چیزی که دوست خواهد، صبر است و ما نداریم
#رفیعخان_باذل @aloonaksher
بیداریام چه دانی؟ ای خفتهای که شبها
ننْشستهای به حسرت، نشمردهای ستاره...
#فروغی_بسطامی @aloonaksher
گیرم که برکنی ز دل خود هوای دوست
با آب و خاک خانهٔ ویران چه میکنی
با عشق سینهتاب وطن درد مردسوز
با ترکتاز دشمن ایران چه میکنی
اندوه ملّتیست نهان در نگاه تو
در چشم تو حدیث غم و درد میهنی
در این محیط هول نه امکان بودنی
از این بسیط وحشت نه پای رفتنی
▪دکتر مظاهر مصفّا
▪@mazahermosaffa
سروکار ما فتاده به بتی که بعدِ مردن
نرود به رهگذاری که غبارِ ما نشسته
#میرزا_زاهد_لاری @aloonaksher
از دل نمیرود به وصالِ ابد برون
خونی که در دلم ستمِ انتظار کرد
#حزین_لاهیجی @aloonaksher
چشمِ حافظ زیر بامِ قصرِ آن حوریسرشت
شیوهی "جَناتُ تَجْری تَحتِهاالاَنهار" داشت
#حافظ @aloonaksher
#آلونک_شعر
ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است
خجالت دل امّیدوار نزدیک است
دلم ز وصل تسلی نمیشود امروز
اگر غلط نکنم، هجر یار، نزدیک است
ز من گذشته و از جذبهی محبت من
عنان کشیدنِ آن شهسوار نزدیک است
زمانزمان شود افزون امید آمدنش
اگرچه مردنم از انتظار نزدیک است
ز تاب باده چو ساغر به روی غیر مخند
که باز گریهی بی اختیار نزدیک است
به وقت مردن از آن دستوپا زند «میلی»
که بحر زندگیاش را کنار نزدیک است
#میلی_مشهدی @aloonaksher
به نگاهی فروختم خود را
چهکنم بیشتر نمیارزم
#تقی_اوحدی @aloonaksher
هنوز اندک شعوری دارم ای ساقی ز من مگذر
به چشم مست خود تکلیف کن این جام خالی را
#طالب_آملی @aloonaksher
به هر فصلی غمی، هر صفحهای انبوه اندوهی
وطن جان خستهام! پایانِ خوبِ داستانت کو؟
#حسین_جنتی @aloonaksher
گفتم میانهی دو لبت چیست؟ گفت هیچ
ای من ببوسم آن لب شیرینجواب را!
#میرزا_محمدتقی_حجتالاسلام
(نَیِّر تبریزی) @aloonaksher
گر خون دلی بیهده خوردم، خوردم
چندان که شب و روز شمردم، مردم
آری، همه باخت بود سرتاسر عمر
دستی که به گیسوی تو بردم، بردم...
#هوشنگ_ابتهاج @aloonaksher
بهار دیدهی من نیست جز که عکس رخش
تلطّفی بکن و عکسِ آن بهار بیاور
#سعدی @aloonaksher
کسی کیفیت چشم تو را چون من نمیداند
فرنگی قدر میداند شراب پرتقالی را
#طالب_آملی @aloonaksher
چندیست از تو غافلم ای زندگی، ببخش
چنگی نمیزنی به دل این روزها تو هم...
فاضل نظری
من و در خاک غلتیدن، تو و حالم نپرسیدن
به عاشق آنچنان زیبد، به دلدار اینچنین باید!
#بیدل_دهلوی @aloonaksher
جهان خونریزبنیاد است، هشدار!
سرِ سال از محرم آفریدند
#بیدل_دهلوی @aloonaksher
چاکرانت را نمیگویم که خاکِ آن درم
با بزرگان، خودستایی خوش نمیآید مرا
#کمال_خجندی @aloknaksher
شگفت ماندهام از بامدادِ روز وداع
که برنخاست قیامت چو بیتو بنشستم
#سعدی @aloonaksher
سلام بر تو ای جنون که میدهی فراریام
از این حصارِ دلشکن به جاده میسپاریام
هزار بار بردهای، به بادها سپردهای
دوباره خسته دیدهای به دست خود، حصاریام
جنون بیا رها مکن که عقل بشکند مرا
به دستِ کهنهخصمِ خود چگونه میگذاریام؟
غریبهام هنوز هم اگرچه دست دوستان
چو مار میخزد برون ز آستین به یاریام
همیشه بیم داشتم که گر ز پا درافکند-
زمانهام به دشمنی، ز خاک برنداریام
ز خاک برنداشتی، نمانده جای آشتی
چه بیهدهست این که سر به شانه میگذاریام...
#یوسفعلی_میرشکاک @aloonaksher
بازآ که بخوانی رقمِ سینهی ریشم
من نامهیِ افتادهبهخاک از کف خویشم
#بیدل_دهلوی @aloonaksher
ماه نو ديدی؟ لبت بين، رشتهی جانم نگر
کاين سه را ازبسکه باريکند همبر ساختند
#خاقانی @aloonaksher
#آلونک_شعر
چنینکه میخورد اینروزها زمان به زمین
فرود آمدهای باز از آسمان به زمین
تو مثلِ آبِ حیاتی، دگر بخار نشو
برای آنکه نمیرد جهان، بمان به زمین
مبار ابرِ عبوسِ غمش به بامِ من
برو که اشک نریزم چو ناودان به زمین
از آنزمان که تو رفتی به آسمان، انگار-
شبیهِ اشکِ خودش، خورده این جوان به زمین
از آنزمان که تو رفتی، نخوردهام دیگر-
چنانکه باد نخوردهست آب و نان به زمین
بیا که سبز شود این کویر، بارانم!
ببخش با نفسِ گرمِ خویش جان به زمین
قرار بود گلم! سایه ی سرم باشی
چنانکه ابر _ دمشگرم _ سایهبان به زمین
مگیر خرده، که با یک نگاه نابودم
نمیدهد که قیامت دمی امان به زمین
کسی که گرم به حالم گریست، باران بود!؟
نه! مرغهای هوا ریخت اشکشان به زمین
تنم شیار شد از بس مرا زدند به فحش
شبیه بیل که زد زخم با زبان به زمین
به این نتیجه رسیدم پس از نگاهت که
بدونِ عشق به سر میخورد جهان به زمین
#هارون_بهیار/ افغانستان @aloonaksher
باد دامانت غبارم را پریشان کرد و رفت
سرمهام در گوشهی چشم عدم آرام داشت...
#بیدل_دهلوی @aloonaksher
ز نارساییِ طومارِ عمر میترسم
که وصفِ جعدِ رسای تو مختصر ماند
#فروغی_بسطامی @aloonaksher
ای کرده میل صحبت شب داشتن به غیر
عیشت حلال باد، که خوابم حرام شد
مرغِ دل رمیده که یادشبهخیر باد
آیا چه کردهای که چنین با تو رام شد؟
#حسابی_نطنزی @aloonaksher
در انتظار جمالی نشستهام به خیالی
تحیّر از مژه، آغوشها گشوده به هر سو
#بیدل_دهلوی @aloonaksher
لطافت آنقدَر دارد که هنگام خرامیدن
توان از پشت پایش دید نقشِ روی قالی را
#صائب_تبریزی @aloonaksher
#آلونک_شعر
من رو گسلهای صداقت خونه میسازم
بااینکه دنیارو سرم آوار میبینم
من کنج قصر خلوتم موهاتو میبافم
بااینکه هی خواب طناب دار میبینم
گفتی چشاتو وا کنی خورشید میبینی
چشمامو وا کردم ولی محرم نمیبینم
هرجای این آشفتهبازارو که میگردم
سودابه میبینم ولی مریم نمیبینم
گفتم چشاتو وا نکن دنیا پر از گرگه
گفتم چشاتو وا نکن دنیا که دنیا نیس
رو ابر و باد و موج و دریا خونه باید ساخت
این خاکِ خنجرخورده دیگه خونهی ما نیس...
من هم دلِ چشمامو با چشم تو خوش کردم
گفتم چشام از بختِ چشمای تو وا باشه
تکفیرمون کردن ولی اصلا نفهمیدن
شاید خدا تو بیخداییهای ما باشه...
هرجای این شهرو رصد کردم بیابون شد
هستم ولی مجبورِِ برگشتن خیالم کن
من ببرِ خنجرخوردهام خوابم پریشونه
از گربههای مرده میترسم، حلالم کن
گفتم برم دنبالهی دردامو بنویسم
خواستم برم دیدم شبِ چشمات نمیذاره
گفتم برم دست از سر عشق تو وردارم
انگار یادم رفته که چشمات سگ داره...
#علیاکبر_یاغیتبار @aloonaksher