رد انگشت تو بر پیرهن پاره من
برتنم جز اثر مرگ مگر چیزی هست؟
در لباسی که از این معرکه ها میگذرد
سایه بی سر و پایی است اگر چیزی هست
رد انگشت تو بر حلق من و حلق خودت
هر دوتامان سر کیفیم که مرگ آمده است
کفن گرم به تن کن که در این قبر غریب
پیش پای من و تو باز تگرگ آمده است
پشت یک میز خزیدیم که بازی بکنیم
روبرو بودن با عشق جگر میخواهد
این قمار عاقبتش جان مرا می بازد
با تو سرشاخ شدن ، دست قدر میخواهد
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
کار و بارِ غزل که راکد بود
کار و بارِ ترانه هم خونی ست
آسمان در غزل که بارانی ست
آسمون تو ترانه بارونی ست
#عليرضا_آذر
@alireza_azar2
من که آرایش و دردانه خلقت هستم
هرکه مارا طلبد، از ید یاهو بخرد
باید از جان گذری تا به اتاقم برسی
هرکه طاووس پسندد، غم هندو ببرد
دوربین داشت به هر سمت تو سر میچرخاند
دوربین داشت تو را از همه دورت میکرد
عمق تنهایی تو، از تو به تو بیشتر است
دوربین داشت تو را زنده به گورت میکرد
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
همیشه رنج می بردم
از این تنهایی و گیجی
همیشه غوطه می خوردم
تو درد و مرگ تدریجی
همیشه آخر این جنگ
کسی که مرد من بودم
کسی که توی این جاده
زمین می خورد من بودم
یکی تو حسرت و درداش
یکی افسرده و غمگین
یکی از اون یکی بدتر
همه با خونه سر سنگین
جهان مادرم ویرون
پدر داغون و تنها بود
جدایی شعله ور می شد
جهنم خونه ی ما بود.......
#عليرضا_آذر
@alireza_azar2
خودم را خوب سنجیدم
بدون تو نمی ارزید...
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
خسته ام از جهان سیمانی
اوج در آسمان سیمانی
خسته از بازتاب خنجر و پشت
یک نفر باز ده نفر را کشت
یک نفر پنج صبح فردا دار
روز و شب متن جنگ در اخبار
یک نفر زیر کامیون له شد
کودکی زیر اره مثله،،شد
درد تا استخوان ما رفته
کارد تا استخوان ما رفته
#عليرضا_آذر
@alireza_azar2
این همه کوچه و پَسکوچه که گز کردی باز
باید آخر به همین پیچ خیابان برسی
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
از کنار گذشته ها بگذر
من به فکر شکار فردایم
تو به دنیای مرده خو کردی
که به چشمت عجیب می آیم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
دنیا کمکَم کرده است
از جمع کمَم کرده است
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
دل به این ورطهی تاریک سپردن دارد...
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
دلم آشیان ابابیل وهم و خیال است
قسر رفتن از سنگ باران شعرم محال است
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
الهی! به این خانههای کنار زمستان
به این عقده های پر از باد و بوران و طوفان
به این چشمه های غضب کرده در مکتب شعر
به دنیای خالی تنگ آمده در شب شعر
کنار تمنای شهوت، تمنای دیدن
به آن لحظه های به زور لگد، قد کشیدن
کنار حماسی ترین لحظه فحش و نیرنگ
به چشم رفیقان پهلو نشین نظرتنگ
نگاهی کن و دستشان را به دست خودت گیر
که از پای دیوانگان واشده بند و زنجیر
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
خنده ای داغ، زدی و بدنم سوخت که سوخت
دکمه تا دکمه، تن و پیرهنم سوخت که سوخت
واژه تاول شد و لحن و سخنم سوخت که سوخت
عکس ها را چه کنم؟ فکر کنم سوخت که سوخت
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
من هیچ جز آبرو ندارم...دلواپس آبروی من باش
از غلغله ی غبار برگرد...ای آینه ی چهارسویم
از حوزه ی عشق رو مگردان...ته مانده ی قلب را نگه دار
تو از سر حرف خویش بگذر...من می گذرم از آبرویم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
با من همه غمگينند
تا طالع من اين است..
#عليرضا_آذر
@alireza_azar2
جای سرطان چکمه مانده ،
بر سینه سینه چاک قالی
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
مرا هو کشیدند اگر دست بالا رسیدم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
پس از این بیت، منو آینه در یک قابیم
او همه ریزترین زیر و بمم را بلد است
آینه حرف بزن، حرف بزن برزخی ام
من ندانسته بدم، آینه دانسته بد است
ای دهان دره بی حال کسالت آور
بعدظهر سگی و لحظهء بی حوصلگی
خشم بیخود به خود و خودخوری و زخم و خراش
جمله های مرض آلود و سراسر گِلِگی
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
ای حضور روشن عشق
ای مسیر خوب رویا
حس لذت دمادم
تو پیچ و تاپ دنیا
با تو می شه زندگی کرد
روزگار روسیاهمو
تو که نباشی گل سرما..
عطر نوبهار داره
لحظه لحظه های هستی
با تو اعتبار داره
#عليرضا_آذر
@alireza_azar2
که این زنده بودن ،
فقط زندگی را وبال است
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
ای درد ناب برخیز تا درد را ببینی
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
من را بگذارید به پایان برسد
شاید لت و پارم به خیابان برسد
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
چه مردان که با زخم من، دل به توتون سپردند
چه زن ها که دل را به محرابی از خون سپردند
نهالم که سیگاری از برگ خود در دهانم
قسم خوردهام بر سر نعش شعرم بمانم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
آتشفشان رو به طغیانم
باید از اینم بیشتر باشم
باید بسوزم تا بسوزونم
من قول دادم شعله ورباشم
#علیرضاآذر
@alireza_azar2
دیگه تصویر همراهی توی فنجان فالت نیست
من از این بخت می ترسم ولی عین خیالت نیست
تو رفتی حال دنیارو گرفتار جنون کردم
زدم شریان خورشیدو جهان و غرق خون کردم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
شما ظرف لبریز ارزن و من دانهء آن
که آن دانه هم نیستم من به قرآن...
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
آرام کنید صفحه ها را،مردم کلمات را ببندید
جای سرطان چکمه مانده،بر سینه سینه چاک قالی
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
مثل جغرافیای نامحدود ... هر زبانی شکنجه ای بلد است
مجمع الدردهای در نوسان ... مثل نبضی که خط ممتد بست
کوچه راهم قدم قدم باشم ... هیکلت توی چشم های من است
در من ابری به جوش می آید ... از بهاری که پشت پیرهن است
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2
ما دوتا رود، در اندیشه دریا نشدن
ما دوتا زلف گره خوردهء پاپیچ به هم
انسداد دورگ از قبل تپش های تنش
ما دوتا صفر گلاویز، دوتا هیچ به هم
#علیرضا_آذر
@alireza_azar2