جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین
غماتو گم کنی هواتو گم کنی
نگات میکنه چشاتو گم کنی
صدات میزنه جوابشو ندی
جواب داری و صداتو گم کنی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تلفن را بردار
شمارهی خودت را بگیر
اشغالی!
تنهایی یعنی همین
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب زوربای یونانی
نیکوس کازانتزاکیس
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
دلتنگی و شب رواج پیدا کرده
باران به تو احتیاج پیدا کرده
آنقدر نیامدی که این سیاره
بیماری لاعلاج پیدا کرده
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
دلم برایت تنگ شده
همانقدر که نمیدانی
همانقدر که نمیفهمی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
مثلا خیال کن رفتهام خرید کنم
و وقتی برمیگردم دوبار زنگ میزنم که بفهمی منم
بعد میروم سر دیوار کولر را درست میکنم و تو با دستهای ناتوانت مرا گرفتهای که نیافتم
هی میگویم نگران نباش نمیافتم
تو اما اصرار داری مراقبم باشی
یا پشت در حمام منتظر بنشیم تا در را باز کنی و بترسانمت، شبتر برویم تجریش که توی هیاهوی خیابان لبخند بزنی.
من در همین خاطرات بیمناسبت گیر میکنم، همین جاها که زندگی واقعی جریان داشت، همین جاها که خوشبختی معنا میشد، که منتظرم باشی تا برگردم، که اگر دیر کردم دلت شور بیافتد، که پاهایم را بگیری که نیافتم.
حالا نگاه کن، مرا رها کردهای و نیافتادهام
هیچ اتفاقی نیافتاد، اما آیا همهچیز تمام شد؟
خورشید دوباره متولد شد و همچنان تابید.
زندگی همین بود، روشن کردن شمع برای کسانیکه دوستمان داشتند.
تولدت مبارک.
عشق
گم شدن را در خانه تمرین میکردیم
توی کمد
پشتِ لباسها
بعدها در خیابان
پیادهروها
کافهها
و بعد توی خودمان
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: حافظ موسوی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
ناممان را زیاد ببرید
استعاره از هیچیم
شبیه به همهچیز
جز خودمان
که وجهِ مشترکِ تمامِ دردهاست
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
گفت زمان را به عقب برگردان
برگرداندم
دوباره فروریخت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب چشمهایش
بزرگ علوی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
شب از خوابِ خودم نزدیک میشد
منم حرفی واسه گفتن نداشتم
باید بعد از تو از اینجا میرفتم
ولی جایی واسه رفتن نداشتم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
فاصله
از دستهای تو شروع میشود
باران
از چشم عابری
که سالهاست
در زمستان گیر کرده
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: محمود درویش
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
په جوری با من دلتنگ تا كن
که با موجای سردت خو بگیرم
نوازش کن منو جوری که آروم
تو لنگرگاهِ تو پهلو بگیرم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
پشت بوم خسته از خوابیدن
پشهبند کهنه رو وا میکرد
هر کی پاشو توی خوابم میذاشت
رد پای تو رو پیدا میکرد
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
من هم اگر آن عطر را داشتم روی خودم میریختم. تمام شدن یعنی این، من فکر میکنم همهی آدمها ناتمام میمانند شاید در یک نامه، یک فیلم یا یک خاطره، من اما میل به ادامه ندارم، میخواهم نقطه را پایان جملهام بگذارم و به سر خط برنگردم، من دوست دارم تمام شوم شبيه به جین باپتیست.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: دوروتی پارکر
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
هیچکس مرا بهخاطر نمیآورد
و تنها در آستانِ بغض
ناآرام آرمیدهام
باران از سویی
و عطر شاخههای نارنج از دیگر سو
دریا را در خواب دیدهام
که موجها این چنین آشفته
به بالینم راه میپیماند
از خاک برآورده سر
مرگ را به آغوش آغشتهام
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: بیتا امیری
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
بیا
که گریه کنم روی حلقهی زحلت
بیا
ستارهی من! گم بشم توی بغلت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
مویرگهای چشمت را نگاه میکنم
و تازه میفهمم
ریزه کاریهای یک اثر هنری
چقدر میتواند به گیرایی آن کمک کند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
بارون زده بود اما
دریا متشنج بود
ماهی شدن و رفتن
از حوصله خارج بود
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
رفتن آدمها را سنگین میکند
که تمامِ بارِ سفر
روی دوشِ ریلهاست
از ما که ماندهایم
وزنی به عکسها اضافه نمیشود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
متن: عباس معروفی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
غمباره میتوانستم اشک بیامیزم
که من از سکوت عمیقترم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
سرم را برمیگردانم سوی آن دیوار خالی
تا ساعت را ببینم
اما ساعتی در کار نبود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel