aba_abedin_channel | Неотсортированное

Telegram-канал aba_abedin_channel - Aba Abedin

1023

جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین

Подписаться на канал

Aba Abedin

مویرگ‌های چشمت را نگاه می‌کنم
و تازه می‌فهمم
ریزه کاری‌های یک اثر هنری
چقدر می‌تواند به گیرایی آن کمک کند

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

بعد ازین‌که آب و دون من شدی
درک کردم آسمون چه رنگیه
با شناختی که از تو داشتم
مطمئن شدم جنون چه رنگیه

مطمئن شدم برای زندگی
باید آشیونم‌و رها کنم
غرق شم تو میله‌های دستِ تو
تو قفس عمیق‌تر شنا کنم

البته برای درک زندگی
باید از صدات اقتباس کرد
مرگ اون‌قدا کشنده نیست تا
می‌شه از تو عشق التماس کرد



#آباعابدين
#آدم_ابری

آهنگ: Dance Me To The End Of Love
از تارا صلاحی


@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: آرتور لوند کویست
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

من دلیل رفتنم
تو دلیل بودنی
ای هوای شاد صبح
ای غمِ ستودنی

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

چند فاجعه عمیق‌تر از قبل
در آکواریوم می‌شناختم
گلوله‌های هوا را که از سرم عبور می‌کردند
تماشاچیان را که به شیشه می‌زدند
می‌گرخیدم
می‌گریختم
غمباره می‌توانستم اشک بیامیزم
که من از سکوت عمیق‌ترم
مرنجانیدم
ای نیمِ روشنتان گرگ!
مرنجانیدم
ای نیمِ پنهانتان دریده‌تر!

چند فاجعه شکسته‌تر از قبل
از دیوار که می‌گذشتم
پرواز را
که از مادرانم به ارث برده بودم
بخاطر می‌سپردم
و بال را –زنانه– می‌پَرخاشدَم
به خاک می‌تنیدم
و نفرین را برایتان می‌سرودم

حالا برای شوریدگیِ چشم‌هایتان
دستمال نذر کنید
گرگ‌ها!
دریده‌ها!
باران
تقاصِ مرا پس خواهد گرفت.

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شبت بلند و آروم، ستاره‌ی سهیلم
دمای باب طبعم، هوای باب میلم

شبت بلند و آروم، خوابای خوب ببینی
بخواب و مطمئن باش، هنوز عزیزترینی

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

غمگین‌ترین آهنگ را برایم بنواز
که بتوانم بنشینم
با احترام
سیگاری بیاسوزم
عمیق تنفسی برآورم
و با لبخند به نت‌هایت سلام کنم

بعداز آن می‌توانی از میانم بروی
که باید سکوتم را
برای عقربه‌ها تشریح کنم

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

داشتم پیچ درو می‌بستم که پیچ از دستم افتاد
با چشمم دنبالش کردم تا زمین خوردنشو ببینم
اما زمین نخورد و دیگه پیداش نکردم
توی زمان و مکان گم شدن اینجوریه
یه بار خودمو اینجوری روی مبل خونه گم کردم
نه در زمان بودم نه در مکان
شناور در گسستگی‌ها و پیوستگی‌ها
حالا فقط نگران اون پیچم
و نمی‌دونم کی قراره صدای زمین خوردنشو بشنوم
می‌دونم روز برگشتنش برای من دور نیست
ولی مطمئنم اون پیچ اون روز
زنگ‌زده، ناتوان و بی‌پناهه

#آباعابدين

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

همواره شب معطل او بود
بخش مهم مسئله او بود
او بود که مرگِ مرا خواست
یعنی که او تو را...؟ بله او بود

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

یه چیزی باید از سرم بگذره
مرد می‌خوام که بی‌حواسم کنه
مرد می‌خوام جربزه داشته باشه
مرد می‌خوام! بیاد خلاصم کنه

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شیشه‌ها اشک می‌ریختند
که انگشتت صورتم را لمس کرد
نفسم را حبس کرده بودم
تا شیشه از این طرف بخار نکند
تا بهتر ببینمت
صدایت را نمی‌شنیدم
لب‌هایت را می‌خواندم
که حرف نمی‌زد
که حرف نداشت

شیشه‌ها اشک می‌ریختند
یک نفر اما
صدایش را در ذهنم مرور می‌کرد

شما یک تماسِ از دست رفته‌اید
یک نفر پشتِ شیشه
که نفس نمی‌کشد
تا شیشه بخار نکند

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

آن همه مرغان، به خدمت سیمرغ رفتند.
هفت دریا، در راه پیش آمد.
بعضی از سرما، هلاک شدند. و بعضی از بوی دریا، فرو افتادند.
از آن همه ، دو مرغ ، بماندند.
منی(خودستایی) کردند که :
-همه فرو رفتند. ما خواهیم رسیدن به سیمرغ!
همین که سیمرغ را بدیدند، دو قطره خون از منقارشان فرو چکید، و جان بدادند !

آخر این سیمرغ، آن سوی "کوه قاف" ساکن نشسته است. اما، پرواز او ، از آنسو ، خدا داند که کجاست ؟!
این همه مرغان، جان بدهند، تا گرد کوه قاف، دریابند.
-دعوی حالت می کنند !؟
-اگر در همه عمر، یک روز به وی "حالت" ، رسیده باشد، جان او دگرگون شده باشد !

شمس تبریزی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

مسافر جایی شدم که هرگز
نه برف داره نه هوای سردی
یه جای خالی از تگرگ و بارون
مطمئنم که تجربه‌ش نکردی

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

در خیابان گم شده بودم
و غم را شبیه کودکانی
که کسی بازیشان نمی‌دهد فرا می‌گرفتم
از آسمان
هیچ پرنده‌ای صدایم را دنبال نمی‌کرد
مادام که گم شدن را می‌بودم
می‌ترسیدم کسی را صدا کنم
کسی که تنها نامش
شبیه به تو بود

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از کتاب زوربای یونانی
نیکوس کازانتزاکیس
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

فرو افتادگانیم
که چتر را آفریدیم
فرو ریختگانیم
که سیگار را
از همین تشابهات اسمی بود
که صدایمان کردند:
-آقا حرف‌هایتان را جا گذاشتید.

ما اما در صرف فعل‌هایمان دنبال عصر جمعه بودیم
که هیچ‌کس را برای مداوا
در آغوش نگرفتیم
فروپاشیدیم

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

من وقتی بیدار می‌شوم
پرنده‌ام
و حتی نامم را به یاد نمی‌آورم
تنها می‌دانم
کسی را در خواب جا گذاشته‌ام
که رویا می‌کاشت
و دست‌هایش را در گلدان‌های کوچک فریب می‌فروخت
اما نامم را می‌دانست
برای همین می‌توانست مرا از خواب بپراند.


#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

رها شده بود
نمی‌گریخت
مقصد را نمی‌دانست

آن شاخه که در رود جریان داشت
من بودم

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از داستان جلال آباد
محمد صالح‌اعلا
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

فاصله
از دست‌های تو شروع می‌شود
باران
از چشم عابری
که سال‌هاست
در زمستان گیر کرده

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

فراموش‌ کرده بودم
اشک‌هایی که می‌ریختم
از شوق نبود

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

تاریکی تمامِ زخم‌ها را بیرون می‌ریزد
خون‌ها را جاری می‌کند
و از همه چیز مغایری با صدا می‌سازد
تاریکی تاریخِ فراموش شده‌ی حزن‌هاست
_اندوهِ موازیِ جهان‌ها_
که در شریانِ شب
از خوابی به خوابِ دیگر سرایت می‌کند

من شکلِ دیگرِ فاصله‌ام
گونه‌ای برای یافت نشدن
که از تاریکی نمی‌گریخت
اما می‌ترسید

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

هنوز با همه‌ی دست‌وپا زدن اینجا
هزار و یک شبِ تنها به خواب غلتیدن
که بی تو، بی تو برای دوباره بیداری
به خواب رفتن و برگشتن از نبوسیدن

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

جون من داره به ساحل می‌رسه
فکر دریا نیستی، ماهی نشو
شرط دریا اینه که غرقت کنه
مرد دریا نیستی راهی نشو

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: استاد شفیعی‌ کدکنی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

این غده‌ی وخیم گلوگیر
افتاده روی دنده‌ی گریه
توی مسیل جاری بارون
خیس از رگ تپنده‌ی گریه

بارون بیاد تَر
دریا زیادتر

زیر هوای چتری تهران
بعد از تقاطع تو و پاییز
طولانی و کبود و گرفته
با ته صدای شُرشُر یک‌ریز

رفتن غلیظ‌تر
تهران مریض‌تر

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

دیوار‌ها می‌نواختند
تو می‌ریختی
زمین زیرِ پای هردومان می‌لرزید
و آرشه آرشه سوز می‌آمد از لای نت‌ها
که داشتی صدایشان می‌کردی
تا بیایند ریختنت را به تماشا بایستند
تو می‌ریختی
و من که مدام می‌ترسیدم سرما بگیردت
از من
از دیوارها
از نت‌ها
از هوا داشت بخار می‌آمد
دهانِ زمستان را بسته بودی
و تا حرف می‌زدم می‌ریختی

من اشک‌هایم را گم می‌کردم
تو می‌ریختی
من دست‌وپایم را پیدا می‌کردم
تو می‌ریختی
من موهای آرشه را شانه می‌زدم
تو می‌ریختی
من دست‌هایت را گرم می‌کردم
تو می‌ریختی
من هیچ‌ کاری از دست‌هایم بر نمی‌آمد
تو می‌ریختی

دیوارها می‌نواختند
تو دفن می‌شدی
نت‌ها برایت دست می‌زدند
تو دفن می‌شدی
سقف اما
تو را گرفته بود پرواز نکنی


#آباعابدین

آهنگ: Night Serenade
از Evgenygrinko
نمایی از پرفورمنس Claire et Antho


@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

متن: نادر ابراهیمی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

قطره بودن همیشه غمگینه
حتی وقتی تو قلبِ دریایی
حتی وقتی میونِ ابرایی
وقتی داری می‌افتی زیبایی

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

باور کن!
ما باید از آن‌جا اخراج می‌شدیم
سیب را بهانه کردند

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…
Подписаться на канал