aba_abedin_channel | Неотсортированное

Telegram-канал aba_abedin_channel - Aba Abedin

1023

جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین

Подписаться на канал

Aba Abedin

از چند قسمتِ غمگین می‌چکید
که دست‌هایم را گشودی
انگار باید کنار می‌رفتم
که هوا را بارانی‌تر ببینی

کنار رفتم
و هر چه بیش‌تر گشوده می‌شدم
تو نزدیک‌تر به "از چند قسمتِ غمگین می‌چکید"


#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

یه شب دریا به خوابم موج می‌داد
یه شب طوفان زد و رویامو آشفت
یه شب جادوگرا برگشته بودن
یه شب بیداری با من شعر می‌گفت

نرفتم تا تنم از هم بپاشه
کسی از حالِ من چیزی نفهمید
همون‌جوری که باید...سعی کردم...
زمین جوری که می‌خواستم نچرخید

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از پرسه‌ها درخت بگیرم
بیماریِ بلندِ پر از برگ
خشکم زده، ببند چشامو
ای زندگیِ خوبِ پس از مرگ

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

الان که داری به این سیاره نگاه می‌کنی،
هنوز حیات شکل نگرفته
اما نامه‌م تو دستاته و من مدت‌هاست که برگشتم
از خودت می‌پرسی این اتمسفر سرخ چطور این‌همه رنج رو تو خودش جا خواهد داد؟

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از کتاب مرشد و مارگاریتا
میخاییل بولگاکف
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

ساختمان ما
بلند که می‌شد
دست‌هایش را به دیوار می‌گرفت
که آب در دل ساکنینش تکان نخورد
که اگر فرو می‌ریخت
جای خالی‌ش را
هیچ عمارتی پر نمی‌کرد

_یعنی همه‌جا همین طور است
که می‌کوبند
و از نو بنا می‌کنند
به ساختن
دوباره ساختن!_

ما اما
از طبقه‌ی حساس بودیم

که یک بار ساختیم
عاشقانه ساختیم
آنجا که اگر فرو می‌ریختیم
با فرو ریخته‌مان می‌ساختند
زندگی می‌کردند
و یا در نهایت جایمان را خالی نگه می‌داشتند
که ما از طبقه‌ی حساس بودیم

حساسیت‌های ما عاشقانه بود
طبقات ما حتی
که اگر بالا می‌رفتی
پایین می‌آمدی
هنوز دوستت داشتیم

حالا اگر می‌خواهی بساز
هر جا که راحتی
هرگونه می‌توانی
به هر مساحتی
به هر مسافتی

ما اما دست‌هایمان را به دیوار می‌گیریم
که آب در دل ساکنین‌مان تکان نخورد

که اگر فرو ریخته‌اند
هنوز جایشان خالی‌ست

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از اندوه آسمان آویزان بود
و هیچ پناهی برای گریستن نداشت
ستاره‌هایش را جمع کردم
گرد و خاک را از لباسش تکاندم
و با بزکی ناچیز دوباره عمیقش کردم
من تاریکی را به خانه آوردم

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: یانیس ریتسوس
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

قایق اگه به گِل بشینه
دیگه دلش پارو نمی‌خواد
انقدر داغونم که می‌گم
افسردگی دارو نمی‌خواد

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

سکوتِ ریل و مرگِ سوزنبان
تو این مسیرِ بی‌نهایت رفت
مسافرت به عمقِ تنهایی
با سایه‌ای که خیلی راحت رفت

تمامِ واگنا رو می‌گردم
تمامِ راه‌و خودکشی کردم
نمی‌رسم چرا به آغوشت
چرا نمی‌شه ریل‌و برگردم

دوتا بلیطِ باطلِ غمگین
که تن به مرگِ جاده‌ها دادن
یه جفت چشم خسته از رفتن
دو همسفر که دور افتادن

#آبا_عابدين
#آباعابدین
#آدم_ابری
.
آهنگ: Ne Olur Kurtar Beni
از Toygar Işıklı
نما از فیلم نیست.


@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: عدنان الصائغ
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

درز کرده‌ای در من
به‌اندازه‌ی باران که در پیراهن
شبیه جریان
در تنگستن
که می‌توانم شب را دوام بیاورم

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

نستعلیق بودیم
از حالا شک‍سته بخوانید

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: آنا آخماتوا
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از من که بی‌هراس شکستم
راهی برای تازه شدن نیست
گُم کن منو تو کوچه ی شرجیت
این‌جا هوا موافقِ من نیست

#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

عطر محبوبم را زده‌ام
می‌روم
و بعد از باران بازمی‌گردم
این را گفت و از ابر فرو بارید.
تنها درخت‌ها او را به‌جا آوردند.

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

امروز آمدم که هوا را از نزدیک ببینم
به سلمان گفتم احساس می‌کنم تلاشم کافی نیست
حرف زدیم و پایان نداشتیم
کمی که روشن‌تر شدم، به مترو رسیدم
دو نفر دعوا گرفته بودند
زن به مرد گفت برو دیگر نمی‌خواهم ببینمت
مرد سرش را انداخته بود پایین
من اما صدای شکستنش را می‌شناختم
پس می‌شنیدم، آرام‌‌تر از کنارشان گذشتم
توی واگن کتاب را باز کردم، بوچان رفته بود کی‌یو را ببیند و وقتی داشت از او برمی‌گشت
کی‌یو به او گفت:
"شاید این آخرین دیدارمان باشد
سفر به خیر، بوچانم"
همان‌جا لبخندم ماسید و به سهیل گفتم:
این کتاب مناسب حال امروزم نبود
سهیل که آنجا نبود چیزی هم نگفت
یا شاید گفت و من نشنیدم، گوشی را برداشتم
هیچ‌کس توی آن نبود
هیچ‌کس
نشسته بودم توی چمن‌های میدان هشت
تو رفته بودی و هوا سرد بود، پس برای تو نامه نوشتم، بلند و بی‌وقفه و در پایان به خودم سلام رساندم
انگار که من پیش تو جا مانده باشد
پس باقی‌مانده‌ام را همان‌جا توی میدان هشت کاشتم و پس از آن باران نبود دیگر، طوفان بود.

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر:اوکتاویو پاز
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

سکوتتو به گریه داده‌ بودی
که کودکت زنده به‌ گور می‌شد
که خاطراتِ عصرِ جاهلیت
فقط برای تو مرور می‌شد

تنت توالیِ یه بغضِ کهنه
دلت حوالیِ یه شهرِ دیگه
تو بدترین شرایطی که حتی
خدا نشسته و دروغ می‌گه

#آباعابدین
#آدم_ابری

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

می‌خواستم
سال‌ها برایت سکوت کنم
اما نمی‌توانستی
نه!
نمی‌خواستی...
حرف زدم که بشنوی
شعر نوشتم که بخوانی
و حرف را برای تو
کلمه را برای تو
جمله را برای تو
و سکوت را برای خودم هجی کردم

حالا به تنهایی بیشتر فکر می‌کنم
به این که بروم توی خودم
چشم بگذارم
و هرگز پیدا نشوم

ببخش
من
سکوتم را از تو مخفی کردم

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: توماس ترانسترومر
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

هوای بعد از طوفان
آرام نیست
خسته‌ست
آن‌قدر که بگوید
ببارم که چه؟
بتوفم که چه؟
من چیزی برای از دست دادن ندارم

حالا شما خیال کنید
هوا خوب است
آسمان آبی‌ست

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

من نمی‌تونم حرف بزنم،
تکیه‌ی این همه قاب‌عکس به منه
خم به ابروم بیاد شیشه‌ی همه‌شون ترک برمی‌داره

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

شعر: شیرکو بیکس
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

مویرگ‌های چشمت را نگاه می‌کنم
و تازه می‌فهمم
ریزه کاری‌های یک اثر هنری
چقدر می‌تواند به گیرایی آن کمک کند

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

یادم میارم روزایی رو که از آسمون شُرشُر می‌ریختم
و دلم از گرفته‌ترین شکل ممکن گرفته‌‌تر بود
روزایی که به هرکی رسیدم، نبود
حالا به کدوم صراط مستقیم باشم
که تلخیا رو یادم بره
من قد تموم خنده هات، مُردم
حالا خیلی عجیبه که فکر می‌کنی
می‌تونی یه مرده رو زنده کنی.

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

روزی شیخ با جمعی صوفیان به در آسیایی رسیدند.
اسب بازداشت و ساعتی توقف کرد.
پس گفت: می‌دانید که این آسیا چه می‌گوید؟ می‌گوید که "تصوف" این است که من دارم.
درشت می‌ستانم و نرم باز می‌دهم و گردِ خود طواف می‌کنم. سفر خود در خود می‌کنم تا آنچه نباید از خود دور می‌کنم. همه ی جمع را وقت خوش شد از این رمز.

اسرارالتوحید
ابو سعید ابوالخیر
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

گلویم را گرفته‌ای
که حرف بزن
حرف!
زبانم را می‌چرخانم
که بگویمت
که نامت را صدا بزنم
طعمِ تو را به یاد می‌آورم
گلویم را بیش‌تر فشار می‌دهی

#آباعابدین
@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

سال ٢١٠٠
یه نفر كنار يه رودخونه‌ی سرخ روى سياره‌ی مريخ نشسته، به آسمون نگاه می‌كنه و با این‌که نامش شبيه به تو نيست ولى عطری رو زده كه درختان كوتاه قد اون‌جا نام تو رو صدا می‌زنن
سوال اين‌جاست كه غم تو تا کجا می‌خواد بره؟

#آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…

Aba Abedin

از کتاب کلیدر
محمود دولت‌آبادی
خوانش: #آباعابدین

@aba_abedin_channel

Читать полностью…
Подписаться на канал