1023
جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین
یک نفر دستش خورد
قهوه ریخت روی تقویم
تمام روزها تلخ شد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تو آسمان می‌خواستی
و من تنها
می‌توانستم پنجره‌ها را بگشایم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
مقالات شمس
خداوند شمس تبریزی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
خوابیده
به گلوله‌ای که باید از شقیقه‌ام بیرون می‌آوردند فکر می‌کردم
–غرق–
تا به حال خون را این قدر سیاه نریخته بودم
اسلحه از کجا آمده بود
هیچ‌کس نفهمید
من هم قسم خورده بودم
حرف نزنم
خوابیده
سوت از سکوت در سرم شُره می‌کرد
که برای تو آب قند هم زدند
و درد از اینجا شروع شد
که اشک‌های من
از چشم‌های تو آمدند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
وقتی سیاره‌ی من عاشق شد
من پر از مرزِ هوایی بودم
چشمِ تو یه کهکشونِ دیگه‌س
کاش می‌شد آدم فضایی بودم
یه سفینه واسه دلتنگی بود
که برای دیدنت می‌روندم
می‌رسیدم به تو با سرعتِ نور
توی کهشکونِ تو می‌موندم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
متن: #آباعابدين
صدا: آذین شیران
@aba_abedin_channel
چرا چشم‌هایمان را به خاطر نسپردند
و لبخند را آن‌گونه که می‌گفتند
روی صورتمان نکشیدند
چرا هیچ‌کس مارا نیافرید؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
سال‌ها در متون بسیاری
به دنبال پر سوم سیمرغ بودم
اما هیچ‌وقت هیچ‌جا اونو نیافتم
و هرگز این پرسش دست از سرم برنداشت
که پر سوم سیمرغ کجاست؟
این پرسش سبب شد
که هرجا اگر پری دیدم
بایستم، به احترام اون پر رو بردارم
و با خودم به خونه بیارم
که شاید اون پر، پر سوم سیمرغ باشه
حالا ظرفی دارم که پرهای زیادی درونشه
سلمان وقتی تعجب می‌کنه می‌گه پرهای آبا
خیلی از پرهام دست دوستانمه
و خیلی از پرهام هم تو گنجینه‌ست
و به کسی نشونشون ندادم
هروقت دلم برای روزگار پرواز تنگ می‌شه
دست می‌کنم لای پرهام
صدای باد رو از لابه‌لای اون‌ها بیرون میارم
کمی روی شاخه‌ها می‌شینم
کمی به جنگلای هیرکانی نگاه می‌کنم
به گوزن و روباهم سلام می‌دم
و برمی‌گردم به زیر زمین
توام اگه جایی پرامو دیدی بردار
نوازشش کن و بذار آخرین چیزی که قراره لمس کنم
نوازش تو باشه
شاید سیمرغ من بودم
و اون پر، پر سومم بود.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
نویسنده: سینا بهمنش
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
منو صدا کن تا به هم بریزم
مرگ یه قسمت از وجودم شده
کاش تو آغوشِ تو بیدار شم
بی‌تو یه چیزی از دلم کم شده
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
رعد بزن! تا همه باور کنن
بغضِ من از چشم تو پرپر شده
توی خیابون همه خیسن ولی
عکسِ تو، تو خونه چرا تر شده؟
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
شعر: اورهان ولی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
قدم زدی‌و به سیگار لب‌سپار شدی
قدم زدی‌و کشیدی، خودت قطار شدی
قدم زدی، نرسیدی، صبورتر نشدی
قدم زدی، از ایستگاه دورتر نشدی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
خودتو واسه مرگ حاضر کن
رنگِ این قهوه خیلی مرموزه
توی فالت درخت می‌بینم
که داره تو اجاق می‌سوزه
تهِ فنجونت ابر افتاده
یه نفر باید اونو خاک کنه
کافه‌چی رو صدا بزن باید
خونتو از رو میز پاک کنه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
شعر: احمد شاملو
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
شهر قصه
بیژن مفید
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
قطره‌های من
امروز بر شهری می‌بارید
که روزی موطن من بود
از این خاکروبه هیچ شهریاری به تخت نرسید
و هیچ خدایی از چهاردیوارش برنخاست
حالا
به کامشان تلخ بنوشانید
که آن‌چه گساریدند
خون من بود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
هر قسمتم را در کتابی مخفی کرده‌ام
برچهار قله‌ی سبز
روزی خواهی رسید
و نامم را صدا خواهی نواخت
آن روز از صفحاتم جدا خواهم شد
بند به بند
کلمه به کلمه
حرف به حرف
بهم می‌پیوندم
و دوباره در مقابلت
شعری خواهم نشست بلند
تا به رسم آتشان گذشته
مرا به آغوش بیافرینی
با کلماتی که از من به تو رسیده‌است
–قسم به من
قسم به من که توام
قسم به من که توامان توام
قسم به تو
گدار آن
به چشم‌هایم سلام خواهم سرود
و در مقابلم گلستانی خواهم نوشت فراز
که نه می‌سوزانم
نه خواهم سوخت
هر قسمتم را در کتابی مخفی کرده‌ام
بر چهار قله‌ی سبز
روزی خواهم رسید
و کاش نامم را
به خاطر بیاورم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
ولی تو بی‌بهانه باش همیشه
بیا بگو حرفی ندارم
اما می‌خواهم حرف بزنیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از مرگ هراسم نبود، از تاریکی ترسم نبود.
مرا در رودخانه‌ی مرگ غسل داده‌اند، ستون و سقف نمی‌شناسم برای ترسیدن.
من تمامِ زندگی‌ام را آن‌سوی دیوار جا گذاشته بودم.
زمین هرچه را که می‌خواست می‌توانست بگیرد اما این پرنده را نه! بال‌های او که طاقتِ خاک و سقف ندارد.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب کالیگولا
آلبر کامو
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
تنهاییای بی در و پیکر
آزادی بدون هیاهو
تا پنجره دو بسته‌ی خالی
گم کردن زمان و دژاوو
نت‌هارو از چشات گرفتم
تا بشنوم صدای نگاتو
بازی کن، آه، نقش مکمل!
توی بزرگ‌ترین پلاتو
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
می توانم صدایت کنم
با تو حرف بزنم
ببوسمت
ممنون!
عکس خوبی هستی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب پرنده‌ی من
فریبا وفی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
می‌گفت مرا بنواز
مانده بودم
از کدام نت شروع کنم
که دستم رفت لای موهاش
نواختم
نواختم
نواختم
#آباعابدين
@aba_abedin_channel
اگر مرا دیدی
دستم را بگیر
از پنجره آسمان را نشانم بده
سپس آرزوهایت را برایم بگو
و به نرمی رهایم کن
همچون قاصدکی در باد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
متن: سیران هیراف
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
بگذار حالا که آمده‌ام حرف بزنم
چند قدم که دور شوم
بی‌شک صدایم می‌کنی
و می‌پرسی هنوز دوستم داری؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
رها کن منو تا هوا روشنه
برو قصه‌مو بی‌سرانجام کن
نذار از تو چیزی بمونه فقط
از اون دور گاهی تماشام کن
#آباعابدین
@aba_abedin_channel