از تو آیا کمی لبخند به من خواهد رسید
که دریا را تا دامنت به مَد بیاورم؟
از تو که صبح تازه ی پنجشنبهای
که چینش نامرتب گنجشکی
بر شاخههای خرمالو
از تو آیا به من سلامی خواهد رسید
فردا که خورشید را به نام تو میافروزم؟
من تورا در آب میبینم
در آینه میستایم
و در عکس ها گم میکنم
حالی چنین
چگونه میتوانم پرهایم را باز کنم
در نور ماه نقش ببندم
و با فوارهها سخن بگویم
من آسمان تهرانم
در غروبی صادقانه غمگین
از تو آیا هنوز تکه ابری دور
بر من نخواهد بارید؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از شیشهها شکستهتر آغوش
لمسم کنی به خدشه میافتی
اما بیا که بعد خرابی
دیگه برام قصه نگفتی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
یه جوری که از خواب تو پا نشم
یه جوری به دنیای من درز کن
منو از خودت، با خودت، تا خودت
منو گاهی حتی خودت فرض کن
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
قلب آدمی، گنجینهی اسرارآمیز و عجیبیه
وقتی با خودت چند لحظه تنها میشی، بازش میکنی، به رنجها، خشمها و زخمهات نگاه میکنی و وقتی کسی ازت میپرسه به چی فکر میکنی درش رو سریع میبندی، لبخند میزنی و میگی هیچی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
ابری تیره در پناهِ باد میغرد
هیچکس مرا نمیبیند
که در مقابل خاک ایستاده
میبارانم
با سلامی که به دامن خورشید سنجاق کردهام
و بدرودی که سینهام را خراشیده
خون میریزد
از پرندگان تنها پرهایشان باقیست
از من وردهایی
که برای سوگواران شعله را سیاه میآفریند
حالا تو بگو
رفتن چقدر چگالتر از آمدن است؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
معدنی که فرو میریزد
یا کوهی که توی دلش خالی شده باشد
هرچه غمانگیز را تصور کن
آنگونهام که میروی
با من دو قدم ادامهتر باش
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
ما در گم شدنهایمان
چیزی را فراموش میکنیم
که تنها دستِ آنکه نیست به او میرسد
و انهدام از اینجا آغاز میشود
در خاطراتی
که هرگز نساختیم
سوختیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
باور کن!
ما باید از آنجا اخراج میشدیم
سیب را بهانه کردند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
درختا پشت هم با پچ پچاشون
سکوت برهها رو میشکستن
به لولاها صداتو یاد دادم
درا همصحبتای خوبی هستن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
در خوابِ بعدی زمستان را شروع خواهم کرد
و از برف
ماهیهای سرخ را میرویانم
که خون را در برف ببینی
بیکه خوابت را باطل کرده باشد
من برای تو دریا را میشکافم
ابر را میریسم
باران را میبافم
و جسدهایی که غرق شدهاند را
به پیشوازِ سکوتت زنده باز خواهم آورد
در خوابِ بعدی
چراغ ها را خاموش خواهم دید
و از ستارهای دور برایت نور میچینم
که بالهایت را بگشایی و پرواز را
در خلالِ نور برخیزی
در خوابِ بعدی حتما برایت خواهم دید
آنچه را که از خوابهایت
برایم تعریف نکردهای
در خوابِ بعدی حتما خواهی آمد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
سمن بویان غبار غم چو بنشینند بنشانند
پری رویان قرار از دل چو بستیزند بستانند
به فتراک جفا دلها چو بربندند بربندند
ز زلف عنبرین جانها چو بگشایند بفشانند
به عمری یک نفس با ما چو بنشینند برخیزند
نهال شوق در خاطر چو برخیزند بنشانند
سرشک گوشه گیران را چو دریابند در یابند
رخ مهر از سحرخیزان نگردانند اگر دانند
ز چشمم لعل رمانی چو میخندند میبارند
ز رویم راز پنهانی چو میبینند میخوانند
دوای درد عاشق را کسی کو سهل پندارد
ز فکر آنان که در تدبیر درمانند در مانند
چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند
بدین درگاه حافظ را چو میخوانند میرانند
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
حافظ
@aba_abedin_channel
نما: بازنوازی آهنگ گلادیاتور از هانس زیمر
آفرینهای از ناصر سزاوار
@aba_abedin_channel
یکی هست اینجا رو این صندلی
که برعکسِ تو اهلِ رفتن نبود
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
همه چیز خوب بود
تا اینکه برف شدی
آمدنت شگون نداشت
رفتی
من ماندم و زمستانی
که آدمهای برفی هم
به تنهاییاش قدم نمیگذارند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
قطره بودن همیشه غمگینه
حتی وقتی تو قلبِ دریایی
حتی وقتی میونِ ابرایی
وقتی داری میافتی زیبایی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
این طرفِ قاب من عاشق شدم
اون طرفِ قاب بهت میرسه؟
بغض کنم؟ گریه کنم؟ بشکنم؟
از غمِ این عکسِ پر از حادثه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
ما كسى را نداشتيم برايش گريه كنيم
به خيابان زديم
كسى را پيدا كنيم
هيچكس نبود
براى خيابان گريه كرديم
كه هيچكس را نداشت
خيابان براى ما گريه كرد
كه هيچكس را نداشتيم
گريه كرديم
گريه كرد
گريه كرديم
گريه كرد
گريه كرديم و همينطور خوابمان برد
صبح بيدار شديم
فراموش كرديم
هيچكس را نداريم برايش گريه كنيم
گريه كرديم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
لباسهای زمستانی
جیبهای بزرگتری دارند
خیاطها خوب میدانند
دو دست در یک جیب
آدم را بیشتر گرم میکند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel