از کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم
هاراکی موراکامی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
بنشین و حرف بزن
از هوای بیرون که دارد گر میگیرد
از رانندههایی که در انتظار تواند
از خیابانها
کوچهها
از چالههای سیاه چشمانت بگو
بنشین و بگو
از مقصدهایی که در آنی
از بلیطهایی که تو را میبرند
از ریلها
از دود سیگاری که از پنجرههای واگن جا میماند
بنشین کمی
بنشین و بگو
از اینهمه رفتن خسته نشدهای؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
توی تاریکی هرچیزی گم میشه، مگر اینکه بهش وصل باشی یا از خودش نوری داشته باشه
منم دارم کمکم گم میکنم همهچیزو یعنی دوست دارم که گم کنم همهچیزو
پس دستتو رها میکنم
امیدوارم تو هم رها کنی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
همیشه روی خوش نشون میدادم
ولی کسی به روی من نخندید
مشکل من همیشه با خودم بود
روانپزشکمم اینو نفهمید
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
از تو آیا کمی لبخند به من خواهد رسید
که دریا را تا دامنت به مَد بیاورم؟
از تو که صبح تازه ی پنجشنبهای
که چینش نامرتب گنجشکی
بر شاخههای خرمالو
از تو آیا به من سلامی خواهد رسید
فردا که خورشید را به نام تو میافروزم؟
من تورا در آب میبینم
در آینه میستایم
و در عکس ها گم میکنم
حالی چنین
چگونه میتوانم پرهایم را باز کنم
در نور ماه نقش ببندم
و با فوارهها سخن بگویم
من آسمان تهرانم
در غروبی صادقانه غمگین
از تو آیا هنوز تکه ابری دور
بر من نخواهد بارید؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
قطره بودن همیشه غمگینه
حتی وقتی تو قلبِ دریایی
حتی وقتی میونِ ابرایی
وقتی داری میافتی زیبایی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
من با درختایی که دستای سیاشون
از زیرِ برفا مونده بیرون گریه کردم
با یاکریمایی که تو ایوون نشستن
با تیتراژِ فیلمِ هامون گریه کردم
با خشخش جارو و برگا و صدای
جیرجیرکای پشتِ گلدون گریه کردم
برعکسِ چیزی که توی عکسم می بینی
من قبلِ بارون، بعدِ بارون، گریه کردم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
آغوشتو وا کن که باید
تو قعر این دریا بمیرم
هرجور میتونی برقصون
ماهی شدم اینجا بمیرم
آغوشتو وا کن به سمتم
گرماتو هرشب بیشتر کن
"دلتنگماهی" داره دریات
بیرحم شو! دلتنگتر کن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
دوتا بلیطِ باطلِ غمگین
که تن به مرگِ جادهها دادن
یه جفت چشم خسته از رفتن
دو همسفر که دور افتادن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
من که از آینده بیزار بودم
دوست داشتم زیر خاک میماندم
اما حالا تناور شدهام
و سنگینم
به اندازهی یک درخت و چهل پرندهی غمگین
یک درخت و چهار هکتار زمین بایر
همچنان بر درختی که نمیبینم آویزانم
با طنابی که نمیبینم تاب میخورم
و میترسم پیش از رسیدن بیافتم.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
حس میکنم داخل تمام کتابها یک نفر دارد مدام صدایم میکند
این بار اگر مینویسم، برای نوشتن نیست، برای یافتنست
او که نامم را میداند، بیشک در هر کتابی که باشد خودش را به این داستان خواهد رساند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
زانوی غم چرا بغلم کرده؟
حتما دلم گرفته دوباره
حرفی بهم زدن که نبوده
شاید قراره برف بباره
تو آسمون که ابر ندیدم
روی زمین مگر که ببارم
سرمای من به سطح رسیده
جایی برای مرگ ندارم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
نما: لالایی هراتی الله هو آفرینهای از ناریا نور و فاروق رحمانی در کنسرت افغانستان تو فراموش نشدهای
@aba_abedin_channel
از کتاب نامههای عاشقانهی یک پیامبر
جبران خلیل جبران
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
من آدمِ شکست نبودم
درگیرِ چفت و بست نبودم
قبل از تو، قبلِ اینکه نباشی
این آدمی که هست نبودم
بارون بیادتر
دریا زیادتر
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
بیا
که گریه کنم روی حلقهی زحلت
بیا
ستارهی من! گم بشم توی بغلت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
باران را دوبار بنویس
دوبارِ شدید
وقتی این گونهایم
این گونه که
فقط خودمان میدانیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
حتی اون جایی که دارم تلاش میکنم
پشت کلمات مخفی بشم هم
دارم فراموش میکنم که چهچیزی باید بنویسم
آدما هم چیزای خیلی مهم رو نمینویسن
واسه همین یادشون میره
ولی من از فراموش کردن میترسم
از اینکه صدات نکنم و نگی جانم
از اینکه نبینمت و نشناسمت
ترسناک نیست؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تکرار شدی به نامِ باران در من
با عطرِ مدامِ تلخِ تهران در من
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تلفن را بردار
شمارهی خودت را بگیر
اشغالی!
تنهایی یعنی همین
#آباعابدین
@aba_abedin_channel