هنوز با همهی دستوپا زدن اینجا
هزار و یک شبِ تنها به خواب غلتیدن
که بی تو، بی تو برای دوباره بیداری
به خواب رفتن و برگشتن از نبوسیدن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
روبهروی آینهی کنار تختخواب، معبد منه.
تو معبد من چند مجسمه و یه کاسهی کوچک از شن دریا هست، برای همین صداش میزنم لب دریا.
وقتایی که دلگیر یا دلتنگم و نیاز به یه سفر کوتاه دارم، میشینم روبهروی معبدم، انگشتمو فرو میکنم تو شنهای لب دریا و چشمامو میبندم. اینجاست که دیوارها به نرمی از دورم برداشته میشن، باد بیطاقتی وزیدن میگیره و صدای دریا به گوشم میرسه
تقریبا همیشه تو همین حال چند نفس عمیق میگیرم و هوای دریا رو میزنم به سرم.
امروز دلتنگتر بودم، پس از جایی که بودم زدم بیرون، ازم پرسیدن کجا میری با این عجله؟
گفتم باید خودمو برسونم لب دریا.
من برای رسیدن همیشه آرومم، مگر اینکه دلتنگی بیتابم کرده باشه.
حالا چند ساعته نشستم لب دریا
بیوقفه به کاسهی لبریز از دریا و انگشتم نگاه میکنم
و نگرانم اگه همینجوری اینجا بمونم تا شب تو مد دریا غرق میشم و اونوقت تنها چیزی که ازم باقی میمونه دلتنگیه.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شبا ستارههامو بر میدارم
رو پلکِ آسمونِ تو میچینم
که با تمومِ دل گرفتگیهام
یه شب بیای و خوابتو ببینم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
گاهی منو با خودت عادت بده
گاهی به من حستو ابراز کن
حتی اگه خوابِ بدی داشتی
روزتو با شعر من آغاز کن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تاریکی تمامِ زخمها را بیرون میریزد
خونها را جاری میکند
و از همه چیز مغایری با صدا میسازد
تاریکی تاریخِ فراموش شدهی حزنهاست
_اندوهِ موازیِ جهانها_
که در شریانِ شب
از خوابی به خوابِ دیگر سرایت میکند
من شکلِ دیگرِ فاصلهام
گونهای برای یافت نشدن
که از تاریکی نمیگریخت
اما میترسید
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
کدام بدن را می توان فشرد
آنگونه عمیق
آنگونه مبتلا
که هیچکدام "تو" نیست/نمیشود
حالا خیال کن
چند کیلوگرم بر متر مربع
باید از خاطرهی دستهایم پاک شود
یا چند فرسنگ را تلو خورد
تا عطرت
از گیج گاه خطور نکند
آغوش
–همانکه تنگ تو را داشت–
حالا هیچ حرفی برای فشردن ندارد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من صدای نشستن برفم
تا بیام و بهم سلام کنی
تا یه آدم ازم بسازی و بعد
وسط کوچهتون رهام کنی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تلفن را بردار
شمارهی خودت را بگیر
اشغالی!
تنهایی یعنی همین
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من زندهام بدون هیچ دلیلی
دلیل باعث ترقی میشه
خیلیا زندهان شبیه من، چون
کشتنشون جرم تلقی میشه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
هرجا اگه رسیدی و چیزی کم داشتی
دوباره برو
و یادت بمونه رفتن به معنای رسیدن نیست
رفتن فقط یعنی رفتن
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
آغوشتو وا کن که باید
تو قعر این دریا بمیرم
هرجور میتونی برقصون
ماهی شدم اینجا بمیرم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
هربار که میشنومت
فکر میکنم کاش میشد از صدات عکس بگیرم تا بتونم صداتو روی سینهم خالکوبی کنم تا قلبم خندههاتو پمپاژ کنه
دلم برات تنگ شده
دلم برات تنگ شده و هرکاری میکنم
یادم نمیاد شیشهی عطرتو کجا گذاشتم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من آغازِ خاکستر و درد بودم
پر از انعکاس صداهای مرده
یه آتشفشانِ پر از خشم و نفرت
که از هیچ دریاچهای دل نبرده
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
من میآمدم
قرار نبود به این زودی
از وزیدن بایستم
و میدانم کمی دورتر
پروانهای به سمت تو
پریدن گرفته بود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
بعد از اونهمه غریبی و سفر
بعد از اینهمه پرنده زیستی
جَلد اومدم که باورم کنی
جَلد اومدم، تو دیگه نیستی
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
با دست خالی از بلوا گذشتم
کسی با ساز من اینجا نرقصید
میخوام مدیون بیتابی نباشم
بترسید از منِ تنها بترسید
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
من آخرین شب سالم، کبیسهی خونی
که نسل بعدی من منقرض کننده نشه
جنازهای که نمرده، جنازهای ساکت
تا عطر کشتهی من مشمئزکننده نشه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
در پیدایش رنج پدیدار تو بودی
بیآرام
که سلسلهی آبی چشم از تو گسیل شد
به سلامی –که آه–
به لبخندی –که آه–
و بدرودی –که–
من آنم
آن نام بزرگ
که نآنستی
نخواندی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
نما: انيميشن پدر آفرینهای از محمدرضا خردمندان
موسيقى: احسان پادگانه
@aba_abedin_channel