رفتن آدمها را سنگین میکند
که تمامِ بارِ سفر
روی دوشِ ریلهاست
از ما که ماندهایم
وزنی به عکسها اضافه نمیشود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
میخواستم
سالها برایت سکوت کنم
اما نمیتوانستی
نه!
نمیخواستی...
حرف زدم که بشنوی
شعر نوشتم که بخوانی
و حرف را برای تو
کلمه را برای تو
جمله را برای تو
و سکوت را برای خودم هجی کردم
حالا به تنهایی بیشتر فکر میکنم
به این که بروم توی خودم
چشم بگذارم
و هرگز پیدا نشوم
ببخش
من
سکوتم را از تو مخفی کردم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من آخرین شب سالم، کبیسهی خونی
که نسل بعدی من منقرض کننده نشه
جنازهای که نمرده، جنازهای ساکت
تا عطر کشتهی من مشمئزکننده نشه
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
میروم
آنگونه که در مزید نگاشته
سخت، آرام، تلخ
و در ادامهی نور منزل خواهم تابید
در ایمان چراغی
که تنها با چشمهای مسلح
به جنگ بر میبینید
در خیزش صبح میخرامم
و در انتهای خواب
از پلکهایتان فرو میگریم
گلوله، گداخته، آه
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
زخم را میتوانی
از لرزش ماهیچههای صورت
حدس بزنی
از قطرهای که...
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
هزارتا شاعر هزارتا شعر نوشتن از این حال
ولی هیچکدوم قد حرفای ابراهیم نمیسوزونه آدمو
ابراهیم خوب میدونه چی میگم
کافیه بگم کاش...
سرشو تکون میده
میگم به امیر گفتم هشتسالمه انگار
کاش یادم نیاد الانو...
باز سرشو تکون میده
آقاجون میگفت هر یه پیکی که میخوری
پاشو به یه بهونهای چند قدم بزن
ببین کجای خودت و کجای دنیایی
چشامو باز میکنم، میبینم لب تخت نشستم
و از خودم میپرسم
چرا هربار ابراهیمو بغل کردم
هردومون داشتیم میخندیدیم؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
کاش باهات میاومدم
مینشستم کنارت
تا با هم به این آهنگ گوش میدادیم
کاش میدونستی
من هنوز وقتی میام توی خوابت
اول آروم صدات میکنم
تا مطمئن بشم خوابیدی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
به خاطر او برگشتم، با تمام اشتياقهای دنیا
نمیدانستم بدون کسی که هزاران کیلومتر از او دور بودهام چگونه اینهمه سال دوام آوردهام
او رویای دستیافتهی همیشگیام بود که به سویش شتافتم تا در آن کوچهی روشن روبهروی پلاک سیزده در آغوش بیاورمش تا زمان را برای همیشه در آن لحظهی بیتکرار نگه دارم
در بهترین قاب جا مانده از کشوری که هرگز دوستش نداشتم و شهری که تازه شبیه خانه شده بود
آدری
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
برگی آرام از درختانت میچینم
تا بویش مرگ
مرا به تو مبدل کند
و رویشی باز
در نام دیگر دلپذیرت
در کشاکش خاک
پیغامت را برای دفترها خواهم سرود
و با چینش منظم ابر
رگباری به احترام خواهم نواخت
تا غارنشینان بعدی
در نقاشیهایشان
چیزی برای کشیدن داشته باشند
من مداد بیرنگ این جعبه بودم
که تنها خونم به سرخی میزد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تو آسمون که ابر ندیدم
روی زمین مگر که ببارم
سرمای من به سطح رسیده
جایی برای مرگ ندارم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
فاصله
از دستهای تو شروع میشود
باران
از چشم عابری
که سالهاست
در زمستان گیر کرده
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من همچنان به تماشای تو نشسته
از تو رنگی سرخ برجا مانده بود
و از من پرهایی که پرواز کردن نمیتوانست
تو پرنده را نمیشناختی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
فرسنگها
دورتر از اینجا،
کسی بهدنبال من میگردد
این شعر
را دست به دست
به او برسانید
تا بداند
من نیمهی گمشدهی
کسی نیستم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
با اینکه پُر از غار بودم همیشه
سر از عمقِ من هیچکس در نیاورد
یه کوه از سرِ بیکسی بیپناهی
رو هرچی که میخواست بالا میآورد
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
دلم داشت با کفترا بال میزد
با ابرا سرِ صحبتم باز میشد
شنیدن که باریدن و سیل اومد
همین جا شکاف من آغاز میشد
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
تو میتوانی هر قضاوتی داشته باشی و مرا به هر چیزی متهم کنی
اما قضاوت تو چهارچوبها و رفتار مرا تغییر نخواهد داد چرا که پیش از تو چنین رفتار میکردم پس از تو نیز همانگونه و با همان شیوه زندگی خواهم کرد.
آدری
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
حالا همه چیز را از این طرف سوراخ میبینید
کسی که به سینهام شلیک کرد
می خواست دریچهای در من باز کند
تا از دلِ ابرها با خبر شود
باور کنید
دل ابرها خون است
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
چه سازِ در به دری تو بغضِ تو خوابه
که کوک میکنه دردای توی نتها رو
چقدر بیتو شکستن عذاب میده منو
چقدر میشه نباشی و باخت دنیا رو
#آباعابدين
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
با دستِ خالی، جون به لب، تنها
دنبالِ ابرای خودم بودم
امروز میفهمم که میمُردم
اون روز اگه جای خودم بودم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@digargoone
امیدوار بودم آنچه را که میخواست
بدون من پیدا کند
او هم امیدوار بود
برای همین رفته بود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از همان دروغها که میتوانی باور کنی
من خوبم!
دارم برای ستارهها دست تکان میدهم
و از اندوهگینترین جای جهان سالها فاصله دارم
حقیقت اما
از رگِ گردن به من نزدیکتر
زیرِ پوستم شعر میشِکافد
که تلختر از پیش
این کلمات
حمل بر دلتنگی باشند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
انگار مرده باشی
و آنسوی شیشهی غسالخانه
هیچکس منتظر جنازهات نباشد
اینگونه شرح میپذیرم
#آبا_عابدین
@aba_abedin_channel