1023
جا برای معاشقه کم بود ما فقط مشاعره کردیم آبا عابدین
هوای بعد از طوفان
آرام نیست
خستهست
آنقدر که بگوید
ببارم که چه؟
بتوفم که چه؟
من چیزی برای از دست دادن ندارم
حالا شما خیال کنید
هوا خوب است
آسمان آبیست
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
در سایر گزینهها نشسته بودم
و انتظار انتخاب شدن داشتم
احمقانه بود
انگار که تماشاچی تخته نرد
بخواهد جفت شش بیاورد
دیگری بازی را میبرد
من خوشحال میشوم
از متن پرسشنامه بیرون میزنم
و برای اعتراض
چند نهال میکارم
لطفا از اینها
تنها تبر بسازید
وقف خاص
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: فروغ فرخزاد
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
دستهای تو را خیابانها رها کردند
درختها وا گذاشتند
و تنها
از تو
سکوت باقی ماند
حالا هرچه تو را میگردم
بالهایت را نشانم میدهی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
به سرم بزن
که در ادامهی تمام حواسها
به لامسهام خطور نمیکنی
به سرم بزن
که کلمات من در کتابها دفن شدهاند
که به خیابان میگویم تو
به خانه میگویم تو
به دیوار تو
به پنجره تو
به همه چیز
و تنها به صندلیها میگویم
جای خالی تو
به سرم بزن
من از پذیرش تیمارستان اجازهات را خواهم گرفت
#آباعابدین
.
آهنگ: Reverie از Isaac Gracie
نما از فیلم نیست.
@aba_abedin_channel
احمد شاملو
از میان نامه هایش به آیدا
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
از چند قسمتِ غمگین میچکید
که دستهایم را گشودی
انگار باید کنار میرفتم
که هوا را بارانیتر ببینی
کنار رفتم
و هر چه بیشتر گشوده میشدم
تو نزدیکتر به "از چند قسمتِ غمگین میچکید"
برای گشودن حتی
آمدنت لرزه به شیشهام میاندازد
و مفاصلم
به اندازهی تمام لولاها
آه میکشند
که این نوازشمند
به هر بهانهای که داری
روزی چند بار گشوده میشود
و آیا اینهمه آغوش
برای دو لنگهی چوبی زیاد نیست؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
نامش را از آسمان باریده بودند
که در تمامِ آوندها جریان داشت
میتوانست از آسمان مرا ببیند
و هروقت که دلش را برایم تنگ مییافت
به چشمهایم نفوذ کند
تا بارانِ بعد را
با صدای پلکهایم بِشُرّاند
من تمامِ آنچه او بود بودم
تمامِ آنچه میخواست
او اما
در نامههایمان زیباتر میماند.
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: نزار قبانی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
هامون
صدا: ساناز قبادی
ترانه: آبا عابدین
آهنگ، تنظيم: وحیداختری
@aba_abedin_channel
شعر: عدنان الصائغ
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
باران
ادامهی لباسِ کیست
ته مانده ی وقارِ کدام ناشناسست
دلشورهی کدام دریاچهست
که اینجا خودش را به باریدن زده
این ابر از کجا دِق را برداشته
که در تنگاتنگِ این آهِش
به سرسپاریِ بغض،خودش را رها کرده
در آفرینِ جویهای شهر
کدام منجی خفته است
که رعد، چنین به ستایشِ او برخاسته
من از منظومهی خاک و دود
به اعتبار آنچه فرو خواهد ریخت
به احترام اینچه در سینه نگاشته
خاطراتِ مادرانم را مرور میکنم
آنبار که به شهر گریختند
مرا باریدند
و در جویها جان دادند
باران خواهد بارید
و من
صد و بیست و پنج بار
از درد به خود خواهم سوخت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
پرسید چه میخواهی
گفتم همان همیشگی
و دوباره خنجرش را برداشت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
متن: سیران هیراف
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
یه کاری کن بتونم زیرِ بارون
به یادِ هیچ لبخندی نیافتم
یه جوری ترک کن دنیامو هرشب
که قصهش رو برات هرگز نگفتم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
انگار به شیشهی قطار آویخته باشم
صدایم را نمیشنوی
که اگر توانستی برگرد
زود برگرد!
با لبخند برایم دست میتکانی
شبیهِ وقتهایی
که حواست به رفتن نیست
و من که قرنها از تو دور میشوم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من نمیتونم حرف بزنم،
تکیهی این همه قابعکس به منه
خم به ابروم بیاد شیشهی همهشون ترک برمیداره
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: چارلز بوکفسکی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
او
مسافری بود که به دور دست پرید
و من آن چمدان
که در فرودگاه جا ماند
دست به دست میشوم
بیآنکه کسی رمز مرا بداند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
پریشون میکنم دریاچهها رو
میخوام رودخونهها ساکت نمونن
منو شب توی طوفان دست داریم
بذارید آدما اینو بدونن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
فرشتهها
داستانکی از رسول یونان
خوانش #آباعابدین
@aba_abedin_channel
نفست خشخش برگا رو شکست
واسه پلک پوپکا شعر بخون
فصل دلتنگیِ بارونه، ببار
واسهی کفشدوزکا شعر بخون
یا پرستو نشو یا کوچ نکن
کوچهها تشنهی جیکجیک تواَن
وقتی دلتنگتم آرومترم
اینهمه فرشته نزدیک تواَن
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
میترسم پرواز کنی
میانههای راه
یادت بیافتد پرنده نیستی
برگردی
و من مرده باشم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
در تمام نامههای تو مچاله میشوم
و به سرگذشت شوم کابوسها میپیوندم
من خاک چرنوبیلم
هوای حلبچهام
که در داستانهای فرزندانت
عقیم متولد میشوم
نازا می زیام
کاغذی را بر میداری که از تنهی من رسیده است
اینبار مینویسی که دوست داریام
دلت را تنگ میسرایی
و سطرها را برای رسیدن به من سیاه میکنی
خودکارت تمام میشود
مچالهام میکنی
پرت میشوم
و هرگز به دستم نمیرسم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
منم تمام آنچه نوشته شده
منم تمام اینچه نخوانده شده
_فراموش_
در آرزوی ورق خوردن
با پایانی که نمیدانم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
از کتاب کجا ممکن است پیدایش کنم
هاروکی موراکی
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
ناممان را زیاد ببرید
استعاره از هیچیم
شبیه به همه چیز
جز خودمان
که وجهِ مشترکِ تمامِ دردهاست
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
در صورت یک پرنده آیا
رنج پرواز را دیدهای؟
در شیون مغروق یک ماهی چه؟
آن زمان که پنجره را نمیبیند
آنحال که از دست فرو میریزد
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شعر: فروغ فرخزاد
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel