میچسبی به من
شبیهِ چاییِ بعد از خواب
سیگار بعد از غذا
یا عطرِ بازمانده بر لباسی که پارسال میپوشیدی
میچسبی
به اندازهی تمامِ فالودههای تابستان
تمامِ گوجهسبزهای نمکزدهی سیدخندان
به اندازهی باران
وقتی کولر روشن است
میچسبی
تو از آن لبخندهایی که میشود زبانِ کوچکت را بوسید
وقتی موهایت را بعد از کشف آغاز میکنی
تو آخرین لذتِ دنیایی
که اشتباها اینجا به دنیا آمدی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
میخوام برم پشت کتابخونه
و با اینکه میدونم تاثیری نداره
چندتا از کتابارو بندازم زمین
به این امید که شاید
از یه زمان دیگه بیای و بهم بگی که
تو زندگی بعدیت قراره اشکای من بشی
حالا تصور کن چقدر بیشتر دارمت
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شاید فکر کنی دروغه
ولی نشسته بودم توی یه برکه
به دوتا مرغابی و یه درنا و به لاکپشت
گوش میدادم
میدونی وقتی آب آرومه و ماه تو آسمونه
صداهای دور هم بهت میرسن
چه برسه به صداهای نزدیک
زندگی من اینجوریه و فکر میکنم
تو این هفته شکار میشم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
یک روز سر فرصت
برایم خواهی گریست
ابرگونه
بارانسا
با عطری که تنها یکبار بوییدی
من چهل پرندهی غمگینم آنروز
چهار هکتار زمین بایر
که سنگ روی سنگم بند نیست
از حالا برایم بغض کن
من این شعر را در آینده نوشتم
تو امروز میخوانی
حالت اصلا دیدنی نبود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
هرگز بخاطر نیاوردم
آنچه را که عشق می نامیدند
وقتی به آب سنگ می انداختند
و از درخت ریشه برمی داشتند
هرگز بخاطر نیاوردم
آن پرواز بلند را
در حرارت انفجار
من هرچه را که می خواستم
هرگز بخاطر نیاوردم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
میگفتی این بهترین لونهی دنیاست
منم باور کرده بودم تا اینکه زمستون رسید و فقط شاخه موند ازم
گفتم: تا بهار صبر کنی برگای سبزترم در میاد
گفتی: میرم که برگردم
منم باور کردم
حالا تابستون شده و میوه دادم همونجوری که خشکم زده بود
ولی تو هنوز نیومدی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
قطرههای من
امروز بر شهری میبارید
که روزی موطن من بود
از این خاکروبه هیچ شهریاری به تخت نرسید
و هیچ خدایی از چهاردیوارش برنخاست
حالا
به کامشان تلخ بنوشانید
که آنچه گساریدند
خون من بود
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
قایق اگه به گِل بشینه
دیگه دلش پارو نمیخواد
انقدر داغونم که میگم
افسردگی دارو نمیخواد
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
خطاب به عشق
نامههای آلبر کامو به ماریا کاسارس
خوانش: #آباعابدین
@aba_abedin_channel
خیابانهای مست
گیجگاه تهران را فشار میدهند
که ترک سیگار را فراموش کند
سلامتی!
پیکهای موتوری به هم میخورند
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
فرض کن در آغوشت میمردم
و مرا همانجا دفن میکردی
چه دلپذیر اگر
فشار قبر را بیشتر کنی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
رو یه سیارهی غمگین باشی
تو یه منظومهی دور افتاده
اهل کشوری که شاهش مُرده
توی شهرِ آدمای ساده
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
قلب آدمی، گنجینهی اسرارآمیز و عجیبیه
وقتی با خودت چند لحظه تنها میشی، بازش میکنی، به رنجها، خشمها و زخمهات نگاه میکنی و وقتی کسی ازت میپرسه به چی فکر میکنی درش رو سریع میبندی، لبخند میزنی و میگی هیچی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
ولی تو بیبهانه باش همیشه
بیا بگو حرفی ندارم
اما میخواهم حرف بزنیم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تنهایی من از دیوار رد نشد
با من نشست و خورد
ته موندهی منو
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
من این روزها
بیدلیل گریه میکنم
لباسهای بیرون را میپوشم و میخوابم
در را پشت سرم نمیبندم
و به عکسی نگاه میکنم که نمیشناسم
یک روز
یک جا
در همهمهی خالی جهان
آنچه را که میخواستم به یاد میآورم
میخندم و میفهمم چیز مهمی نبود
دوباره فراموش میکنم
من هرروز بیدلیل گریه میکنم
هرشب لباسهای بیرون را میپوشم و میخوابم
و به عکسی نگاه میکنم که نمیشناسم
من فراموش کردهام که چیزی را فراموش کردهام
و حواسم را برای پرت کردن پیدا نمیکنم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
وقتی کنار خودت راه میری صدای دریا اذیتت نمیکنه؟ آخه من وقتی پشت تلفن صدام برمیگرده دیگه نمیفهمم چی دارم میگم، مجبورم قطع کنم دوباره بگیرم اینبار جواب که میدی میام از لبت گوشماهی برمیدارم، میذارم تو کاسهی دریا
اینجوری دلم کمتر تنگ میشه
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
شب از خوابِ خودم نزدیک میشد
منم حرفی واسه گفتن نداشتم
باید بعد از تو از اینجا میرفتم
ولی جایی واسه رفتن نداشتم
#آباعابدین
#آدم_ابری
@aba_abedin_channel
من دو گونه زیستم
پیش از تو
و پس از تو
دو گونه مُردم
پس از تو
و پس از تو
حالا به باریدن فکر میکنم
به افتادن از سر ابری
که تو باشی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
ما كسى را نداشتيم برايش گريه كنيم
به خيابان زديم
كسى را پيدا كنيم
هيچكس نبود
براى خيابان گريه كرديم
كه هيچكس را نداشت
خيابان براى ما گريه كرد
كه هيچكس را نداشتيم
گريه كرديم
گريه كرد
گريه كرديم
گريه كرد
گريه كرديم و همينطور خوابمان برد
صبح بيدار شديم
فراموش كرديم
هيچكس را نداريم برايش گريه كنيم
گريه كرديم
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
تو برای رفتن آمده بودی
که شب را از شانهی ماه برنمیداشتی
تو خانه را از من گرفتی
تا به خانهات برگردی
#آباعابدین
@aba_abedin_channel
–فراموش–
در جعبهای
خوانا خاک میخورم
بیقدمتی که قیمتی داشته باشم
بیمقدمهای که حرمتی
بیکه نامم را بهخاطر بیاورم
–فراموش–
تنها
با صفحاتی که کلماتش را
با اشک نوشتهام
با هیبت کوهی که در برگهای کاهی خلاصه شده
منم تمام آنچه نوشته شده
منم تمام اینچه نخوانده شده
–فراموش–
در آرزوی ورق خوردن
با پایانی که نمیدانم
او که مرا تا نیمه خواند و رها کرد
باز خواهد گشت؟
#آباعابدین
@aba_abedin_channel