شخصی از خدا دو چیز خواست…
یک گل و یک پروانه…
اما چیزی که به دست آورد
یک کاکتوس و یک کرم بود.
غمگین شد. با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد.
چند روز گذشت.
از آن کاکتوس پر از خار، گلی زیبا روییده شد و آن کرم تبدیل به پروانه ای زیبا شد.
اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید، به او اعتماد کنید.
خارهای امروز، گلهای فردایند!
🍂🌹 🌹🍂
🌼💫یکشنبہ تون شاد و زیبـا
🍁💫یه آرزوی قشنگ
💕💫تقدیم شما
🌼💫الهی ڪه همیشه
🍁💫خبراے خوب وعالی
💕💫بهتون برسه
🌼💫و نامه ی زندگیتون
🍁💫پر باشه
💕💫از اتفاقات خوشایند
🌼💫دلتون پراز شادی
🍁💫لبخند خدا بدرقه زندگیتون
🍂🍁
گاهی باید جسارت آزاد شدن را داشت. گاهی باید بگذاری دلت از همه چیزها و همه کسانی که وابستگی به بودنشان رنجت میدهد، آزاد شود. هراس از دست دادنهاست که آدم را به مرز تحقیر شدن میرساند. به مرز تن دادن به چیزهایی که باورشان نداری. به مرز پذیرفتن کارهایی که دوستشان نداری. به مرز نابود شدن، دیده نشدن، تنها شدن. اما وقتی تمام قفسهای دلت را بگشایی، آنچه که سهم تو از زندگی و عشق باشد میماند ، و هرچه رفتنی است میرود...☺️
شبتون بخیر ⭐️
حالِ دلتون خوبِ خوبِ خوب 😊🌸
در کشاکش تمام سختی ها
و کم آوردن هایی
که زندگی برایمان رقم می زند،
هیچگاه اسیرِ عظمت درد و غم مباش؛
که خدای تو از تمام آن چه که دلت را آزرده، بزرگتر است...
تا خدا هست زندگی هست
☘️دل را به خدا بسپار ❤
هر صبح
قاصدکهای امید را
رهسپار آسمان آرزوهایت کن
بی تردید هر یک
زمانی که باید به مقصد
خواهند رسید ...
سلام
صبح زیبای پاییزیتون بخیر🍁🍂
🌼خدایا
هر "گره اى" که به دستِ تو باز شد
من به شانس نسبت دادم!
هر گره اى که به دستم کور شد
مقصر تو را دانستم
#خدای من
کمکم کن
تا بفهمم تو کنار منی
نه روبروی من💐
اینجا زندگیام
میان امید و ناامیدی در نوسان است.
همزمان آرزو دارم بمیرم
و آرزو دارم که زندگی کنم.
گاهی اوقات به زندگی نظم میدهم و گاهی هرجومرج است که زندگیام را میبلعد؛
اکنون که مینویسم دومی بر جریان روزهایم غلبه دارد،
شاید به همین دلیل دارم برایت مینویسمـ
میگم پاییز اگه خواننده بود صداش عین صدای بنان بود وقتی که با اوج غم تو صداش میگه :
ای الهه ناز
با دل من بساز