a_qayyem | Неотсортированное

Telegram-канал a_qayyem - دکتر عبدالنبی قیّم

-

عبدالنبی قیم پژوهشگر و نویسنده

Подписаться на канал

دکتر عبدالنبی قیّم

در سرزمینی که نژادپرستی مباح است

نقدی بر «چرا ایرانیان نژاد‌پرست نیستند»

✍دکتر عبدالنبی قیم

🔹 در روز سه شنبه دوم خرداد 1402 سایت عصر ایران، مطلبی از آقای رضا شاه‌ملکی تحت عنوان "نژادپرستی در اروپاست نه در ایران/ چرا ایرانیان نژادپرست نیستند؟" منتشر شده است، از آنجا که نوشتۀ ایشان یک متن احساسی و از روی تعصب و پر از مغالطه است، برای تنویر ذهن ایشان و برملا کردن مغالطه‌های او وجیزۀ زیر نوشته می‌شود.

متن کامل👈
asriran.com/003jxB

@MyAsriran

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

کتاب پادشاهی میسان و اهواز یا احواز
تالیف: عبدالنبی قیم

فایل پی دی اف pdf در سایت رسمی عبدالنبی قیم


https://www.abdolnabighayyem.com/book/Mesan-Ahwaz.pdf

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-879171

@a_qayyem

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

وفاة الروائي الشهير الأستاذ عدنان الغريفي

عدنان غریفی، نویسنده عرب ایرانی.
عدنان غریفی (زاده ۱۳۲۳، در خرمشهر – درگذشته ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، در هلند.
او از نویسندگان نوگرای دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ بود و به همراه نویسندگان دیگری از جمله ناصر تقوایی، احمد محمود، احمد آقایی، منصور خاکسار، پرویز مسجدی، حسین رحمت، علی گلزاده، مسعود میناوی، ناصر مؤذن، محمد ایوبی، پرویز زاهدی، نسیم خاکسار و بهرام حیدری از شکل‌دهندگان داستان‌نویسی جنوب بود.

سال ۱۳۸۲ بنیاد خوزستان شناسی به همت آقای محمد کیانوش راد در اهواز کنگره بزرگداشت با شکوهی برای ایشان ترتیب دادند. روز بعد در منزل یکی از دوستان مشترک به اتفاق خانم به زیارت او رفتیم و ساعت ها با هم سخن گفتیم. از کارهایش در دوره زندگی در تهران گفت، از دوستانش در تهران گفت. با احمد شاملو رابطه نزدیکی داشت. اگر اشتباه نکنم به من گفت مسئول بخش ادبیات در رادیو تهران یا نشریه معروفی بود.
یادم هست خانم او از فرهنگ عربی_ فارسی من خیلی راضی بود.
تمام افرادی که استاد عدنان را می شناختند و با او حشرونشر داشتند از خصال نیک او یاد می کنند و شیفته منش و اخلاق او شده اند.



روحش شاد و یادش گرامی

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

⚘️يسرني و يسعدني ان أتقدم إليكم بأصدق التهاني والتبريكات بمناسبة حلول عيد الفطر المبارك سائلا العلي القدير أن يعيده علينا وعليكم باليمن والبركات وكل عام وانتم بألف خير عساكم من عواده

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

گرگیعان، مراسمی دیرینه                                    
عبدالنبی قیّم
 
    همیشه دو خاطره زیبا و به یادماندنی از دوران کودکی در ذهن و یاد من چون مروارید درخشانی تلألؤ می کنند. هر دو خاطره از ماه رمضان هستند. یکی مراسم عید فطر است و دیگری مراسم گرگیعان .عید فطر یادآور خاطرات شیرین من با  پدر و مادرم و کلیه اقوام و فامیل است. در این روز من و برادرانم با جامه های نو و تازه و با دنیایی از شور و شوق منتظر دریافت عیدی از پدر و مادر بودیم. و می دیدیم که چگونه فامیل برای تبریک عید  به خانه ما می آمدند. عید فطر برای من یادآور خاطرات شیرین  پدرم است. برای او در طول سال، عید فطر شأن و منزلت دیگری داشت و هیچ روزی را با آن برابر نمی دید.
   اما گرگیعان برای من زنده کنندۀ خاطراتم با هم سن و سالانم است. در این شب، یکی دو ساعت بعد از  افطار در حالی که لباس های نو بر تن داشتیم و کیسه هایی که از قبل مادرانمان با پارچه دوخته بودند، حمل می کردیم، دسته جمعی و در گروه های چند ده نفره به در خانه ها می رفتیم و گرگیعان کنان، نقل و نبات و شکلات و بیسکویت و شیرینی و گاهی سکه های یک ریالی و دو ریالی دریافت می کردیم.
  دربارۀ وجه تسمیۀ گرگیعان یا همان قرقیعان نظرهای متفاوتی وجود دارد، برخی بر این باورند که ریشۀ آن از فعل "قرع الباب" به معنی کوبیدن در است، که به مرور به قرقیعان تبدیل شده است. برخی نیز معتقدند که اصل آن از "قرة العین: به معنی روشنی چشم در نتیجه به دنیا آمدن نوزادی یا رسیدن عزیزی از راه یا سفر دور است، و ریشه آن را به مناسبت تولد امام حسن مجتبی می دانند که مردم برای تبریک قدوم او به محضر پیامبر رفته و قرة العین گویان به ایشان تبریک گفته اند و این واژه به مرور به قرقیعان تبدیل شده است.
  از آنجایی که "قرع الباب" به معنی کوبیدن آهستۀ در به منظور کسب اجازه برای ورود است( المنجد في اللغة العربیة المعاصرة، ص 1144)، ریشه قرقیعان نمی تواند از قرع الباب باشد. ذکر این مطلب خالی از لطف نیست که در قدیم عرب در خانۀ خود را نمی بست و بستن در نزد آن ها خلاف مهمان نوازی است. علاوه بر این کودکان قصد دخول به منزل را ندارند تا در را بکوبند.
    از طرفی دیگر چون در ابیات گرگیعان هیچ گونه اشاره ای به تولد امام حسن و یا تبریک ولادت ایشان به پیامبر نیست، احتمال اینکه ریشه گرگیعان از "قرة العین" باشد هم بسیار ضعیف است. شایان گفتن است که در ابیات و اشعار گرگیعان در کویت، قطر، امارات، جزیرة العرب چنین ابیاتی وجود ندارد. مضافاً اینکه ابدال"قرة العین" به گرگیعان تا حدود زیادی نامحتمل است.
   هرچند در این گونه موارد نمی توان با قاطعیت اظهارنظر کرد و هر نظری در این موارد را باید با احتمال مطرح کرد. اما به نظر می رسد قرقیعان از ریشۀ  فعل"قرقع" است. قرقع به معنی ایجاد صدایی خشک همانند صدای برخورد و کوبیدن دو قطعه آهن و امثال آن است ( المنجد في اللغة العربیة المعاصرة، ص 1147).. تأیید این سخن این است که ما در کودکی دو قطعه ریگ در دو دست می گرفتیم و با کوبیدن آن ها به یکدیگر صدایی ایجاد می کردیم تا هم بقیۀ کودکان به ما بپیوندند و هم اهل خانه متوجه آمدن ما شوند. و این رسم هنوز در بسیلری از مناطق پابرجاست. علاوه بر این ما در روز چهاردهم رمضان از فعل " قرقع" استفاده می کردیم و می گفتیم " هذه اللیلة نقرقع": یعنی امشب قرقیعان می کنیم. به یاد دارم از مرحومه مادرم شنیدم که فلسفۀ قرقیعان این است که چون یک سال گذشت و اهل بیت همه سلامت هستند و توانستند فرایض را بجا آورند، این مراسم به میمنت سلامتی خانواده و فرزندان آن ها برگزار می شود. به همین دلیل خانواده ها به کودکان گرگیعان کننده شیرینی و نقل ونبات و شکلا ت و سکه می دهند. نگاهی به اولین  بیت گرگیعان مؤید این سخن است:
قرقیعان و قرقیعان بین قصیّر ورمضان                                             عادت علیکم صیام کل سنة وکل عام
در مصرع دوم کودکان برای آن خانواده  طول عمر را طلب می کنند و به  آن ها می گویند" همه ساله زنده و سلامت باشید".
قرقیعان وقرقیعان الله یخلي الرضعان
قرقیعان وقرقیعان الله یعطیکم رضعان
در مصرع اول می گویند خداوند شیرخوارانتان را نگه دارد و در مصرع دوم می گویند خداوند به شما نوزاد جدید عطا فرماید.
قرقیعان وقرقیعان یالله یالله یا صبیان                               
بعد برای صاحب خانه و تمام اعضای خانه با ذکر اسم آن ها دعای سلامتی و طول عمر می کنند:
الله یخلي راعي البیت       
الله یخلي آم البیت
الله یخلي ولدهم

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

سلام
امروز پزشکی از محلات این مطالب را برایم فرستاد و سؤال ذیل هم همراه آن بود.

جهت اطلاع شما

با درود و احترام
حضور استاد قیم عزیز

باارزوی قبولی طاعات و تبریک بهار نو

اگر ممکن هست در مورد استناد مطالب ذیل بنده را راهنمایی بفرمایید

فقط فهرست کوچکی از اعمال  کوروش کبیر با ذکر منبع را اشاره میکنم چون تعداد انها به حدی زیاد است که از حوصله این گروه صنفی خارج است:

جنایت :مصادره خانه‌های مردم توسط کورش  به نفع سردارانی که مجاهدت بیشتری کرده بودند.
منبع:( گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۶ )
جنایت: نابودی تمدن ماد توسط کوروش.«گرایش مردم ماد نسبت به کورش خصمانه بود» (ص ۲۴۱). او هگمتانه را غارت کرد و برخی از مادها را به بردگی گرفت».. با اینکه مادها دستکم دو بار در زمان داریوش بزرگ کوشیدند تا استقلال خود را از سلطه هخامنشیان باز یابند، اما در هر دوبار با سرکوب خشونت‌بار داریوش مواجه شدند و۳۸۰۰۰ نفر از آنان قتل‌عام گردیدند.
منبع:( گرشویچ، ایلیا، تاریخ ایران دوره ماد- از مجموعه تاریخ کمبریج، ترجمه بهرام شالگونی، تهران، انتشارات جامی، ۱۳۸۷، صفحه ۲۳۸ تا ۲۴۱)
جنایت: کوروش و قتل عام مردم نینوا_ گزنفون آورده است که کورش برای حمله و تسخیر شهر نینوا، روز عید را انتخاب کرد که مردم سرگرم جشن و شادی هستند. او به سپاهیان خود می‌گوید که خانه‌های مردم قابل احتراق است و ما می‌توانیم با پشتیبانی خدا و با مشعل‌های فراوانی که داریم، آنها را به آتش بکشیم تا ساکنان شهر در میان شعله‌های آتش بسوزند.آنان در حالیکه بانگ جشن و شادی در شهر پیچیده بود، وارد شهر شدند و هر آنکس را که می‌دیدند به ضرب تیغ از پای در می‌آوردند. گزنفون نقل کرده که: «کورش به سواره نظام و سربازان خود فرمان داد هر کس را که در کوچه‌ها یافتند، بکشند».
پس از این پیروزی، اولین اقدام کورش و سپاهیانش این بود که در برابر خدایان به میمنت این پیروزی شکرگزاری کنند و سهمی از غنائم ناشی از غارت شهر را به معابد خدایان اختصاص داد.
منبع:(  گزنفون، کورش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، چاپ ششم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۶، صفحه ۲۱۴ تا ۲۱۶)
جنایت: کوروش و نابودی تمدن لیدی :
یکی دیگر از تمدن‌هایی که به دست کورش بر افتاد و از بین رفت، تمدن کهن و درخشان لیدی بود. با اینکه اهالی لیدی در همان زمان کوشیدند تا از سلطه هخامنشیان رهایی یابند، اما این قیام که به رهبری پاکتیاس بر پا شد، به فرمان کورش بزرگ و به خشن‌ترین شکل ممکن سرکوب شد.
منبع:( بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۱۴ تا ۱۱۷ )
جنایت: نابودی تمدن عیلامی خوزیان به دست کوروش
در این زمینه پی‌یر بریان آورده است: «قتل‌عام‌هایی که پس از جنگ به وسیله سپاهیان کورش انجام گرفته است، از شدت و خشونت ارتش نوبابلی حکایت می‌کند. احتمالاً در همین زمان (یا شاید اندکی پیش یا بعد از آن) است که شوش نیز مسخر کورش گشته و آخرین پادشاهی نوعیلامی برای همیشه نابود شده است».
منبع: (  بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، انتشارات زریاب، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۲۵ )
جنایت: - کوروش و تامین هزینه های دربار از محل نذورات مردمی:
یکی دیگر از اعمالی که پس از تجاوز کورش به بابل و تصرف آن کشور متداول شد، موظف کردن معابد و نیایشگاه‌ها به تأمین مخارج دربار از قبل نذورات مردمی بود. معابد موظف بوده‌اند که مرتباً و بنا به نیاز، بخشی از مایحتاج و هزینه‌های کمرشکن خاندان سلطنتی و تشریفات دربار را که همواره بر دوش مردم سنگینی می‌کرده است، تأمین کنند. در یک سند بازمانده از سال ۵۲۸ پیش از میلاد، معبد اِئانا موظف شده است تا برای یکی از مهمانی‌های شاهانه در اسرع وقت ۲۰۰ بره شیرخوار و ۸۰ گاو چاق فراهم کند و تحویل رئیس تشریفات بدهد. چنین درخواست‌هایی معمولاً با کمبود منابع مالی معبد مواجه می‌شده و آنان ناچار بوده‌اند تا برای تأمین آن به راه‌های دیگری همچون وام گرفتن از رباخواران زیر نظر حکومت یا اجحاف به مردم روی بیاورند. علاوه بر این، معابد موظف بودند در هر زمان که دربار تقاضا کند، برده و کارگر و نیروی انسانی لازم را به خدمت گسیل کنند و حتی گله‌های احشام سلطنتی را به خرج خود پرورش دهند و نگهداری کنند.
منبع:( بریان، پی‌یر، تاریخ امپراتوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، تهران، ۱۳۷۷، جلد اول، صفحه ۱۹۲ تا ۱۹۳)
  جنایت: چگونگی بخشندگی های کوروش کبیر :

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

در سرزمینی که نژادپرستی مباح است

دیروز چهارشنبه باخبر شدم دکتر جواد طباطبایی دارفانی را وداع گفت. از خداوند مسئلت کردم او را بیامرزد. و چون فوت کرده نمی خواستم چیزی درباره او بنویسم. اما امروز دیدم برخی از دوستان مجازی که من آن ها را در عداد ناسیونالیست افراطی قرار نمی دهم، زبان به مدح او گشوده و یا عکس هایی با او را در فیس بوک منتشر کردند.

من در شماره ۱۳۴ مجله بخارا تحت عنوان" جواد طباطبایی و تحریف تاریخ"، اکاذیب، تحریف ها و کم سوادی او را عیان کردم. هرچند برای این مقاله هزینه سنگینی دادم و برخی از هوادران او نه تنها مدیر مجله بخارا را اذیت کردند و حتی تهدید کردند و در دو شهر مجله ها را عودت دادند، بلکه پروژه تخریب من را همه جانبه دنبال کردند و انواع و اقسام تهمت ها و برچسب های رنگارنگ را نثار من کردند. یکی از آن ها که در خارج بود، استغاثه کنان نوشت: کسی نیست فلان انتشارات که کتاب های فلانی را چاپ می کند، به آتش بکشد؟
حتی توقیف کتاب" پادشاهی میسان و اهواز یا احواز" ده روز بعد از انتشار در نتیجه جوسازی آن ها بود.
تمام این موارد را از طریق یکی از دوستان به اطلاع محمد قوچانی رساندم و به او گفتم این ها به اسم و اعتبار جواد طباطبایی لطمه می زنند. متأسفانه هیچ پاسخی نشنیدم.
در اینجا فقط بخشی از سخنان او را که گویا در همان نشستی که من آن را نقد کرده ام بر زبان رانده، جهت شناخت بهتر این فرد به عرض می رسانم. ذکر این نکته الزامی است این سخن آن چنان وقیح و چاله میدانی است که از گزارش خبرگزاری حذف شده بود و من به هنگام نوشتن مقاله فوق از آن بی اطلاع بوده ام.
ایشان در این سخنان طبق معمول خود که بد دهانی است " نقد عقل عربی" محمد عابد الجابری فیلسوف و متفکر معروف مغربی( مراکشی) را یاوه نامیده است. او با این سخن خود هم فحاش و بددهن بودن خود را نشان می دهد و هم بی سوادی خود را عیان می سازد. او نمی داند که عقل در زبان عربی و حتی زبان فارسی به معنی سطح فکر، بینش، ذهن است. او حتی توجه ای به نوشته های مراد خود فریدون آدمیت نمی کند که مقاله ای دارد با نام " عقل تاریخی".
از همه بدتر این است که برخی صاحب نظران بر این باورند که جواد طباطبایی برخی ایده ها و افکار را از محمد عابد الحابری به عاریت گرفته است.
جواد طباطبایی نمی داند که همین کتاب عابد الجابری به پنج زبان زنده دنیا ترجمه شده است. در سفر اخیر خود به قطر من می دیدم که نویسندگان و مترجمان کشور ترکیه به چه احترامی نام عابد الجابری را بر زبان می آوردند.دیدم که عنوان سخنرانی دکتر برهان کوراوغلو استاد دانشگاه ابن خلدون استانبول درباره نقد عقل عربی عابد الجابری بود. دکتر برهان از اینکه همین کتاب را به ترکی ترجمه کرده بود، خیلی مسرور و مشعوف بود. اتفاقا او به خاطر همین ترجمه امسال برنده جایزه شد.
نمی دانم کتاب های جواد طباطبایی به یک زبان، فقط یک زبان زنده دنیا ترجمه شده؟ بعید می دانم در خارج از کشور کسی خریدار توشته های او باشد. حتی در داخل کشور تعداد خوانندگان آثار او زیاد نیستند.

اما از همه فاجعه بارتر این سخن جواد طباطبایی است که:( عرب چی هست که عقل داشته باشد)
چون او فوت کرده، در این باره چیزی نمی گویم و قضاوت را به خردمندان و آزادگان می سپارم.

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

دوم: جایزه إنجاز یا دستاورد
این جایزه به مترجمینی اعطا می شود که از زبان برگزیده آن سال مثلاً در سال 2020 زبان فارسی به زبان عربی و بالعکس میزان معتنابهی کتاب های ارزشمند ترجمه کرده باشند.
سوم: جایزه تفاهم بین المللی
این جایزه به افراد یا نهادهایی مانند مؤسسات فرهنگی و یا انتشارات و از این قبیل اعطا می شود که در نشر و اشاعه فرهنگ صلح و دوستی وتفاهم بین ملل مختلف گام های مؤثری برداشته باشند.
جایزه شیخ حمد معتبرترین و معروف ترین جایزه ترجمه در جهان عرب است. یکی از دلایل اعتبار آن سخت و دشوار بودن انتخاب برنده و معیارهای انجمن برای تعیین بهترین ترجمه است. در مرحله اول تقاضای شرکت کنندگان مورد بررسی قرار می گیرند و در صورتی که ترجمه های ارسالی با معیارها و ضوابط انجمن همخوانی نداشته باشند در همان مرحله حذف می شوند. و آن چنان که برگزارکنندگان به من گفتند تقاضاها از لیست اولیه به یک لیست کوتاه تقلیل می یابد.به عنوان مثال امسال لیست اولیه کتاب های ترجمه شده از انگلیسی به عربی 37 کتاب بود که به 8 کتاب تقلیل یافت. پس از آن کتاب های مندرج در لیست اخیرالذکر به سه داور مورد اطمینان در همان کشوری که زبان آن زبان برگزیده سال است داده می شود. مثلاً در سال 2020 کتاب ها برای داوران ایرانی ارسال شد. علاوه بر نظر داوران در صورتی که رأی داوران، برگزارکنندگان را قانع نکند، این بار به سراغ یک و در بعضی موارد سه مشاور می روند و نظر آن ها را درباره کتاب جویا می شوند. گاهی وقت ها نظر مشاوران ، برگزارکنندگان را متقاعد نمی کند و چه بسا اتفاق افتاده برای آن دسته یا گروه جایزه نفر اول را اعلام نکرده باشند، چون از نظر آن ها هیچ کدام از کتاب ها شایستگی اول شدن را ندارند.
به همین دلیل سال به سال بر تعداد شرکت کنندگان در جایزه افزوده می شود. به دلیل همین استقبال است که در روز شنبه 28 ژانویه زمانی که در همایش شرکت داشتم، برگزارکنندگان به من اطلاع دادند که امشب هیئت امنا تصمیم گرفت زبان ترکی و زبان فارسی را از قاعده هشت سال مستثنی کند و به جای هر هشت سال ، زبان ترکی هر سه سال و زبان فارسی هر چهارسال به عنوان زبان اصلی مسابقات خواهند بود. علت آن را هم استقبال مترجمان ترک و مترجمان فارسی بیان کردند. علاوه بر این مسئولان در جایزه اهمیت خاصی برای این دو زبان قائل هستند و به دنبال تحکیم و تقویت پیوندهای دوستی و مودت میان جهان عرب با ایرانیان و ترک ها هستند.
با آرزوی موفقیت برای مترجمان ما ذکر این نکته الزامی است که موضوع کتاب نقش بسزایی در پذیرش آثار نزد برگزارکنندگان دارد، از این نظر مترجمان ما سعی کنند موضوعاتی که باعث معرفی ادبیات و تاریخ و فرهنگ جهان عرب به ایرانیان می شود و یا موضوعاتی که باعث معرفی ادبیات ، تاریخ و فرهنگ ایران به جهان عرب می شود را برای ترجمه انتخاب کنند.
به امید روزی که ما هم بتوانیم چنین جایزه ای برگزار کنیم و همۀ مترجمانی که از زبان فارسی به زبان های دیگر و یا بالعکس از زبان های دیگر به زبان فارسی ترجمه می کنند، را از اقصی نقاط جهان در تهران و یا هر شهر دیگری گرد هم آوریم تا باعث تقویت و تشویق ترجمه به زبان فارسی و بالعکس شویم. یکی از صحنه های باشکوهی که من در قطر دیدم این بود که افراد از ملیت های مختلف از ایتالیایی، انگلیسی، اسپانیایی، یونانی، فرانسوی، یونانی، بلغاری، رومانیایی،ترک پاکستانی، اندونزیایی، بنگلادش و برخی کشورهای افریقایی و از کشورهای عربی از مغرب و تونس گرفته تا مصر، سوریه، لبنان ،عراق، عمان، کویت و... همه گرد هم آمده بودند و با زبان واحد یعنی زبان عربی با هم گفت و گو و تبادل نظر می کردند و تجربیات خود را در زمینه ترجمه بیان می کردند.کاش ما هم بتوانیم چنین صحنه های زیبایی که پیام آور مهر و محبت و دوستی است خلق کنیم.

آدرس مقاله در سایت عبدالنبی قیم

https://www.abdolnabighayyem.com/book-review.html

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

مراسم جايزه بین المللی ترجمه شیخ حمد در دوحه فطر امروز یکشنبه ۹ بهمن ۱۴۰۱، فیلم مصاحبه برندگان دوره های قبل، پیش از اعلام نام برندگان.

حفل جائزة الشيخ حمد للترجمة في الدوحة بقطر الأحد 29 يناير2023
كلام المسجل للفائزين بالدورة القبلية قبل إعلان جوائز الفائزين بهذه الدورة

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

پانزدهم دی ماه روز تولد زبان شناس، فرهنگ نویس، نویسنده و مترجم بزرگ گرامی باد

در مقاله" ادای دین به دکتر باطنی" توانستم تا حدودی دین این بزرگمرد و عالم فرزانه را ادا کنم.
مقاله را پس از چاپ حضورا برای او خواندم.

روحش شاد و یادش جاودان باد .

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

فکر نمی کردم بهمن قبادی این قدر بی سواد باشد

من اسم بهمن قبادی را به عنوان کارگردان شنیده بودم. هیچ شناختی از او و از افکار او ندارم، اما فکر نمی کردم این قدر بی سواد و نژادپرست باشد.
او در سخنان خود نه تنها نشان داد که هیچ چیزی درباره تاریخ نمی داند و بی سواد است ، بلکه یک نژادپرست است.
بهمن قبادی و امثال او گناه ندارند، آن ها طوطی وار نوشته های نژادپرستانی چون میرزا فتحعلی آخوندزاده، میرزا آقاخان کرمانی، صادق هدایت را بر زبان می رانند که آن ها هم هر آنچه گفته اند از کتاب افسر عالی رتبه استعمار انگلیس در هند یعنی سرجان ملکم به عاریت گرفته اند. بعدها هم عبدالحسین زرین کوب در کتاب کاملا مغرضانه و سراسر دروغ برای سخنان ملکم مابازای تاریخی یافت.
من به احترام هم وطنان غیر عرب خود نمی خواهم برخی آداب و مراسم دوره ساسانی و قبل از اسلام را اینجا بیان کنم. اگر قبادی این ها را می دانست هیچگاه به خود جرئت نمی داد، به عرب توهین کند.
شما اگر اسلام را قبول ندارید، این حق شماست و من با هیچ کس سر دینش بحث نمی کنم. اما شما حق ندارید به قوم عرب توهین کنید و نفرت پراکنی را تبلیغ کنید.

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

آخرین مقاله من" تاریخ نگاری غیر مستند" در شماره امروز سه شنبه ۲۴ آبان ماه ۱۴۰۱ روزنامه شرق

مقالي " كتابة التاريخ من غير توثيق" في عدد اليوم الثلاثاء 15 نوفمبر لجريدة " شرق" الإيرانية

https://static3.sharghdaily.com/servev2/prsD1SqXWWyN/i1kub06DEUw,/07.pdf

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

كل عام وانتم بألف خير، ينعاد عليكم بالخير واليمن  والبركة

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

مادر دکتر عبدالنبی قیم درگذشت

مراسم تشییع فردا یکشنبه از ساعت ۹.۵ صبح از قبرستان آبادان به سمت مقبره خضر خواهد بود.

@a_qayyem

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

کتاب های فرهنگ دکتر عبدالنبی قیم در نمایشگاه کتاب

انتشارات فرهنگ معاصر
شبستان . انتهای راهرو شماره ۱ غرفه ۲۵

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

به یاد زبان‌شناس و فرهنگ‌نویس والامقام دکتر محمدرضا باطنی

نامی ماندگار برای فرهنگ‌نویسی

✍دکتر عبدالنبی قیم

بیست‌ویکم اردیبهشت مصادف است با دومین سالگرد درگذشت زبان‌شناس، فرهنگ‌نویس، نویسنده و مترجم نام‌آور دکتر محمدرضا باطنی، به پاس خدمات ایشان به فرهنگ و ادب پارسی، بزرگواری و بزرگ‌منشی او وجیزه زیر را تقدیم می‌دارد.

https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-879171

کانال تلگرامی دکتر عبدالنبی قیم
@a_qayyem

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

🔶🔶 *مرغ عشق، ادبیات جنوب از قفس پرید؛ «سیدعدنان غریفی» درگذشت* 🔸استاد سید عدنان غریفی نویسنده، شاعر و مترجم عرب ایرانی و فرزند اندیشمند خوزستان و خرمشهر در سن ۷۹ سالگی در آمستردام هلند درگذشت. غُریفی شب گذشته (پنجشنبه، چهاردهم اردیبهشت‌ماه) در آمستردام هلند به علت کهولت سن از دنیا رفت.  🔸پیکر مرحوم غریفی فردا (شانزدهم اردیبهشت) در هلند به خاک سپرده می‌شود. 🔸سیدعدنان غریفی، داستان‌نویس، شاعر و مترجم، ۱۲ خرداد ۱۳۲۳ در خرمشهر به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در زادگاهش گذراند و سپس وارد دانشکده نفت آبادان شد. چون همه درس‌ها به زبان انگلیسی درس داده می‌شد خواه‌ناخواه با زبان و ادبیات انگلیسی خو گرفت. 🔸او از نویسندگان نوگرای دهه‌های ۴۰ و ۵۰ است و به همراه نویسندگان دیگری از جمله ناصر تقوایی، احمد محمود، احمد آقایی، منصخور خاکسار، پرویز مسجدی، حسین رحمت، علی گل‌زاده، مسعود میناوی، ناصر مؤذن، محمد ایوبی، پرویز زاهدی، نسیم خاکسار و بهرام حیدری مکتب داستان‌نویسی جنوب را شکل داد.

@a_qayyem

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

عبدالنبی قیم:
زبان عربی خوزستان به عربی فصیح بسیار نزدیک است

مؤلف فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی ی‌گوید: زبان عرب‌های خوزستان به زبان عربی فصیح بسیار نزدیک است.

عبدالنبی قیم در گفت‌وگو با ایسنا، با بیان اینکه لهجه زبان عرب‌های استان خوزستان به لهجه مردم جنوب عراق بسیار نزدیک و مشابه است افزود: از نظر واژگان نیز زبان تکلم عرب‌های خوزستان یکی از لهجه‌هایی است که فوق‌العاده در آن واژگان زبان عربی فصیح مشاهده می‌شود.

او با بیان اینکه در تمام کشورهای جهان عرب یک زبان فصیح عربی وجود دارد که به نوعی باعث اتحاد میان کشورها شده است، گفت: تفاوت چشم‌گیری میان لهجه‌ عرب‌های استان خوزستان با مردم کشور عراق و حتی مردم کشورهای عربی خلیج فارس وجود ندارد.

وی توضیح داد: اگر زبان عربی فصیح را تنه درختی در نظر بگیریم لهجه‌ها مانند شاخه‌های آن هستند. به این معنی که ویژگی‌های تنه در آن‌ها وجود دارد با این تفاوت که شکل و شمایل آن‌ها متفاوت است.

ادامه👇👇
https://www.isna.ir/amp/1402021408525

@a_qayyem

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

الله یخلي إبنهم
الله یخلي عبدالحسین
الله یخلي عبدالنبي
الله یخلي عبدالاله
الله یخلي کریم
الله یخلي سالم
پس از اینکه اسم فرزندان را آوردند ، طلب شیرینی و شکلات می کنند و می گویند:
عطونا من مال الله                                      یسلّم لکم عبدالله
و بعد برای آن ها دعای رفتن خانه خدا می کنند:
عطونا، الله یعطیکم                                        بیت الله یودیکم

و اگر اهل خانه در دادن شیرینی و شکلات تعلل بکنند، این بیت را می خواندیم که ای مدینه، سر کیسه را شل کن و به ما چیزی بده. و بعد می گوییم به ما می دهید یا ما به شما بدهیم:

مدینه یا مدینه حلی الکیس و اعطینه
تعطینه لو نعطیکم بیت مکه يودیکم
آخر سر اگر کسی از اهل خانه بنا به هر دلیل مانند بیماری، سالمندی و غیره هدیه ای نداد، کودکان برای اینکه معطل نشوند و به بقیه خانه ها برسند، از آن ها می پرسند به ما چیزی می دهید یا  برویم، هرچند من ندیدم خانه ای هدیه ای ندهد و هرکس متناسب با وسع خود نمی گذاشت ما دست خالی بر گردیم. گویی شیرینی و نقل و شکلات ندادن زشت و ناپسند بود:
 
اهل السطوح                          تعطونا لو نروح
نکته جالب این است که به دلیل فراگیر بودن و ریشه دار بودن این رسم در آبادان، کودکان غیرعرب هم با ما بودند. به یاد دارم منزل ما که لب شط و در کوچه صندوق سازها بود( سه کوچه نرسیده به بازار مرکزی فعلی آبادان) بچه هایی بودند که پدر و مادرشان رشتی بودند، خانواده ای هم داشتیم که اصفهانی بودند. این ها با ما قرقیعان می کردند و چون تلفظ برخی کلمات عربی برای آن ها سخت بود، به جای عبارت" الله یخلي راعي البیت" آن ها می گفتند: الله یخلي پدرش" و به جای عبارت " الله یخلي آمهم" می گفتند: الله یخلي مادرش.
   یکی از همبازی های من که دو سه سالی از من بزرگ تر بود آقای عبدالکاظم دریساوی، نویسنده معروف است که در زمینه مقالات ورزشی و به ویژه فوتبال از جهره های نام آور است. سال گذشته بحثی با آقای حمزه موسوی پور، شاعر آبادانی داشتم. ایشان که خیلی از من بزرگ تر است می گفت ما در احمدآباد آبادان  گرگیعان داشتیم ، اما  به آن "گرگی أنا" می گفتیم. ایشان که غیرعرب هستند، چون تلفظ گرگیعان برای او سخت است و شاید آن را درست نشنیده بود، فکر می کرد گرگیعان، "گرگی أنا" است.
   با این وجود برخی افراد مشکوک الحال که یک سر آن ها به تشکیلات پان ایرانیستی و ضدعرب  یاران داریوش همایون وصل است و سر دیگر آن ها به سلطنت طلب ها  وصل است، با دروغ گویی و جوسازی، گرگیعان را رسمی جدید می دانند و سخنان بی ربط و خنده داری در این باره گفته اند.  این ها همان کسانی هستند که با جوسازی علیه کتاب من " پادشاهی میسان و اهواز یا احواز" و الصاق تهمت های ناروا و مضحک  ده روز بعد از انتشار آن ، سبب توقیف کتاب شدند و پس از آن که کتاب توقیف شد،از شادی در پوست خود نمی گنجیدند. این ها و رؤسای آن ها اگر دانش و سوادش را  داشتند اشکالات کتاب را بیان می کردند و بر آن نقدی می نوشتند.
   اما از آن جایی که گرگیعان ریشه در تاریخ دارد، سال به سال با شکوه بیشتری برگزار می شود و به موازات برگزاری با شکوه آن،" دشمنان آفتاب"( عدو الشمس) به قول توفیق زیاد شاعر فلسطینی، بیشتر آتش می گیرند و دشنام ها و تهمت های آن ها بیشتر می شود. چون به قول معروف: الصراخ علی قدر الوجع.
 
 

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

زنان یکی از مظلوم‌ترین و ستم‌کشیده‌ترین اعضای جوامع انسانی بوده‌اند که قربانی جنگ‌ها و تجاوزهای متجاوزان و جهان‌گشایان می‌شدند. زنانی که شوهران یا پدران خود را از دست می‌دادند و به اسارت و بردگی گرفته می‌شدند. رفتار کورش با زنان نیز از این قاعده همیشگی تاریخ جنگ‌ها و تجاوزات بشری مستثنا نبوده است.
یکی از منابعی که برای وصف سجایای کورش و بخصوص بخشندگی‌های او بدان استناد می‌شود، کورش‌نامه گزنفون است.

اما در این استنادها  جزئیات این «بخشندگی» دقیقاً مشخص نمی‌شود.
به موجب این متن، کورش پس از آنکه دختر زیبایی را که مادها همراه با خیمه و خوابگاه به او تقدیم کرده بودند، به حضور پذیرفت، به سراغ تقسیم زنان اسیر و غنائم جنگی ناشی از غارت ماد و سرزمین‌های غربی ایران رفت. او یکی از زنان «تحت تملک» خود را که نوازنده‌ای خوش ‌الحان بود، به یکی از همدستان خود بخشید تا «اقامتگاه جنگی‌اش دلکش‌تر و روح‌پرورتر از خانه‌اش شود».
منبع:( گزنفون، کوروش‌نامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ ششم، ۱۳۸۶، صفحه ۱۲۳ تا...)
جنایت: کوروش و تصرف خاله اش:
کتزیاس مورخ و زشک رسمی دربار اردشیر دوم هخامنشی  آورده است که کورش پس از غلبه بر ماد اسپیتاماس را کشت و زن او را که آمیتیس نام داشت، تصرف کرد. آمیتیس دختر آستیاگ و خواهر ماندانا و خاله کورش بود.
منبع:( تاریخ کتزیاس (خلاصه فوتیوس)، ترجمه کامیاب خلیلی، تهران، ۱۳۸۰، ص ۱۹)،
جنایت: کوروش در تورات
کورش در متن عهد عتیق تورات گرامی داشته شده و نجات دهنده یهودیان از اسارت هفتاد ساله در بابل معرفی شده است . اما در همان کتاب او مجری خواست و اراده و این سخن خدای یهودیان برای نابودی بابل نیز بوده است:
من خود بر ضد بابل بر خواهم خواست و آنرا نابود خواهم کرد . نسل بابلیان را ریشه کن خواهم کرد تا دیگر کسی از آنان زنده نماند .
بابل را به باتلاق تبدیل خواهم کرد تا جغدها در آن منزل کنند،با جاروی هلاکت بابل را جارو خواهم کرد تا هرچه دارد از بین برود
منبع:(  اشعیا،باب ۱۴ ،بند ۲۲ و ۲۳)
[11/04, 10:13] A.Ghayyem: A Gh:
این هم جواب من

سلام
منابع معتبر هستند و من بیشتر آن ها را خوانده ام.

فقط این مطلب را  بگویم که بعد از حمله کوروش به این سرزمین ها، ماد، بابل، لیدی، آشور،عیلام نتوانستند حکومت های خود را بپا دارند و از صحنه روزگار حذف شدند، و بجز آشوریان که به طور پراکنده در عراق و ایران زندگی می کنند، اثر و نشانی نه از ماد هست و نه از عیلامیان و نه از بابلیان و نه از لیدیان.

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

مقاله من درباره نهمین همایش انجمن روابط عربي و بين المللی،و جایزه بین المللی ترجمه قطر در شماره اسفند و فروردین ۱۴۰۱ مچله تجربه

مقالي عن المؤتمر التاسع لمنتدى العلاقات العربية والدولية، وجائزة الشيخ حمد للترجمة في العدد الأخير لمجلة تجربة

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

روز جهانی زبان مادری گرامی باد
روز ۲۱ فوریه از طرف یونسکو به عنوان روز جهانی زبان مادری نامگذاری شده‌است. نامگذاری این روز در کنفرانس عمومی یونسکو در سال ۱۹۹۹ به منظور کمک به تنوع زبانی و فرهنگی انجام شده‌است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد آن، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرد
دلیل نامگذاری روز جهانی زبان مادری از زمانی آغاز شد که در سال ۱۹۵۲ دانشجویان دانشگاه‌های مختلف شهر داکا پایتخت امروزی کشور بنگلادش که در آن زمان پاکستان شرقی نامیده می‌شد و هنوز مستقل نشده بود، از جمله دانشجویان دانشگاه داکا و دانشکده پزشکی آن تلاش جهت ملی کردن زبان بنگالی به عنوان دومین زبان پاکستان (در کنار زبان اردو) تظاهرات مسالمت آمیزی در این شهر براه انداختند.
به دنبال این حرکت دانشجویان، پلیس به آنها تیراندازی کرده عده‌ای از آنها را کشت. بعد از استقلال بنگلادش از پاکستان و به درخواست این کشور، برای اولین بار سازمان یونسکو در ۱۷ نوامبر سال ۱۹۹۹ روز ۲۱ فوریه (برابر با دوم و گاهی سوم اسفند) را روز جهانی زبان مادری نامید و از سال ۲۰۰۰ این روز در بیشتر کشورها گرامی داشته می‌شود و برنامه‌هایی در ارتباط با این روز برگزار می‌گردد.

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

گزارش یک رویداد فرهنگی در دوحه قطر

ترجمه و معضلات تبادل فرهنگی

✍عبدالنبی قیّم

شماره امروز ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ روزنامه شرق

روزهای شنبه و یکشنبه 28 و 29 ژانویه 2023 مصادف با هشتم و نهم بهمن 1401 نهمین کنگره بین المللی ترجمه و معضلات تبادل فرهنگی به همت انجمن روابط عربی و بین المللی ( منتدی العلاقات العربیة والدولیة) در دوحه پایتخت قطر برگزار شد. در این کنگره که همه ساله در چنین روزهایی منعقد می شود اساتید و صاحب نظران و مترجمان از کشورهای مختلف در خصوص کارهای انجام شده، ویژگی ها و معضلات ترجمه از زبان عربی به زبان های دیگر و همچنین از زبانه های دیگر به زبان عربی سخنرانی می کنند. امسال تعداد شرکت کنندگان در این همایش 170 پژوهشگر و مترجم از 33 کشور خارجی و عربی بودند. تعداد سخنران ها نیز 28 نفر و از 14 کشور بود که در دو نوبت صبح و بعداز ظهر روز شنبه و صبح روز یکشنبه نتیجه بررسی ها و مطالعات خویش و تجربیات شخصی خود را به سمع حاضران رساندند. روز یکشنبه بعداز ظهر به اعلام اسامی برندگان و اهدای جوایز اختصاص یافت . در این روز طی مراسم باشکوهی و در حضور ولیعهد قطر، اسامی برندگان اعلام و پس از آن توسط ولیعهد قطر لوح تقدیر به برندگان اهدا شد.
انجمن روابط عربی و بین المللی در سال 2011 در دوحۀ قطر و با هدف حمایت از توسعه و پیشرفت آگاهی های سیاسی و فرهنگی و تقویت راه های گفت و گو بین افکار و اندیشه های مختلف و با بودجه دولتی تشکیل شد.انجمن بر نشر و اشاعه آرا و افکاری که دیدگاه های مختلف را تقبل می کند، تأکید دارد و به دنبال دستیابی به بهترین راه حل ها برای معضلات و مشکلات محلی ، منطقه ای و اشاعۀ فرهنگ صلح و تفاهم بین المللی است.
فعالیت های انجمن شامل برگزاری همایش ها، انتشار کتاب، انجمن فرهنگی و برگزاری جایزۀ ترجمه از زبان عربی به دیگر زبان ها و از زبان های دیگر به زبان عربی است.مهم ترین و مشهورترین فعالیت انجمن، جایزه ترجمه است که از سال 2015 میلادی(1394 ش) به نام امیر سابق قطر و پدر امیر فعلی یعنی شیخ حمد همه ساله برگزار می شود، و نام کامل آن"جائزة الشیخ حمد للترجمة والتفاهم الدولی" یعنی جایزه ترجمه و تفاهم بین المللی شیخ حمد است. همه ساله یکی از زبان های زنده و پرمخاطب دنیا که میزان ترجمه های آن از زبان عربی و بالعکس درخور توجه است به عنوان زبان اصلی انتخاب می شود، در جوار آن زبان های دیگر که پر مخاطب نیستند و یا ترجمه های کمتری از زبان عربی و به زبان عربی دارند به عنوان زبان های فرعی برگزیده می شوند. دراولین دوره زبان ترکی به عنوان زبان اصلی بود، پس از آن در دوره های بعدی به ترتیب زبان های اسپانیایی، فرانسوی، آلمانی، روسی ، فارسی و چینی زبان های اصلی بوده اند.امسال بعد از هشت سال مجدداً زبان ترکی زبان اصلی شد و در کنار آن زبان های قزاقي، رومانیایی، باهامایی، ویتنامی و سواحلی زبان های فرعی بودند. براساس مصوبات انجمن، زبان انگلیسی از قاعده فوق مستثنی است و همه ساله در همه دوره ها به همراه زبان اصلی مشمول جایزه است. و به مترجمان از زبان انگلیسی به زبان عربی وبالعکس جایزه تعلق می گیرد.
همانطوریکه ذکر شد در سال 2020 زبان فارسی بود و زبان انگلیسی زبان های اصلی بودند و زبان های کردی، پشتو، بنغالی، سوئدی و زبان هوسا که زبان چهل و هفت میلیون از مردم چاد، شمال نیجریه، غنا، کامرون و ساحل عاج است. زبان های فرعی آن دوره بودند. نگارنده برای تألیف فرهنگ های سه گانه عربی – فارسی( یک جلدی،میانه و دوجلدی) برنده این جایزه شدم وآقایان موسی بیدج ، صادق خورشا، صادق دارابی ، خانم نبهانی از ایران و آقایان مصطفی البکور از سوریه و یوسف بکار از اردن دیگر برندگان این جایزه در سال 2020 بودند. به دلیل شیوع بیماری همه گیر کرونا همایش مذکور و مراسم اعطای جوایز که می بایست در ژانویه 2021 برگزار شود، برگزار نشد و برندگان مقالات خود را از طریق فضای مجازی ارائه کردند. امسال بعد از دو سال، همایش مزبور و اعطای جوایز به صورت حضوری بود که از برندگان سال 2020 نیز جهت شرکت در این مراسم دعوت بعمل آوردند.
ارزش اجمالی جوایز هر دوره دو میلیون دلار امریکایی است که به سه حوزه تعلق می گیرد، یکی از این حوزه ها ، حوزه ترجمه است که به چهار بخش تقسیم می شود:
1 – جایزه ترجمه از عربی به انگلیسی
2 – جایزه ترجمه از انگلیسی به عربی
3 – جایزه ترجمه از عربی به یکی از زبان ها( امسال از عربی به ترکی)
4 جایزه ترجمه از یکی از زبان ها به زبان عربی( امسال از ترکی به عربی)

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

شش سال پیش مراسم فارغ التحصیلی خانم دکتر میساء قیم، دختر دکتر عبدالنبی قیم از دانشگاه علوم پزشکی شیراز

قبل ست سنین حفل تخرج الدكتورة ميساء بنت الدكتور عبدالنبي القيم من جامعة شيراز في فرع الطب

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

مبارك يوم العالمي للغة العربية على الناطقين بلغة الضاد

روز جهانی زبان عربی مبارک باد
به مناسبت 18 دسامبر روز جهانی زبان عربی
عبدالنبی قیم
   بدون شک زبان عربی یکی از غنی ترین و پرمایه ترین  و زیباترین زبان های زنده دنیاست. این حقیقت را فقط کسانی می دانند که با زبان عربی سروکار داشته باشند  و از اقیانوس بیکران آن جرعه ای نوشیده  باشند. بیهوده نیست که استاد سخن و بزرگ ترین شاعر پارسی گوی حافظ شیرازی  زبان عربی را هنر دانسته و می گوید(1):
     اگرچه عرض هنر پیش یار بی ادبیست                                             زبان خموش و دهان پر از عربی است
و باز بیهوده نیست که شاعر بزرگ مولوی می گوید(2):
    پارسی گوی گرچه تازی خوشتر است                                            عشق را خود صد زبان دیگرست
و باز به همین دلیل است که دکتر محمد معین زبان عربی را زبانی بسیار غنی و پرمایه و وسیع می داند(3). و به همین دلیل است که طالبوف می نویسد" زبان فارسی حلاوت حالیه خود را از ترکیب الفاظ عربی پیدا کرد(4). و باز به همین دلیل است که ابوریحان بیرونی می نویسد: زیبایی های زبان عربی در خون کسانی که آن را فرا گرفتند با آنکه زبان مادری خویش را بسیار ارج می نهادند نفوذ کرده است(5). ریچارد فرای از قول  بیرونی می نویسد: او ناگزیر بود هم عربی و هم فارسی بیاموزد، زیرا زبان مادری او خوارزمی توانایی بیان علوم جهان را نداشت. سپس می افزاید: بیرونی برتر می داند به عربی او را قدح کنند تا به فارسی مدح(6).
   شاید بسیاری از ناطقین به زبان عربی از غنا ، وسعت و توانایی این زبان بی خبر باشند و ندانند که این زبان تا چه اندازه غنی است. این ها فقط زمانی به قدرت و توانایی این زبان پی خواهند برد که مطالعه ای درباره آن انجام دهند و یا در مقام مقایسه این زبان  با زبان های دیگر  برآیند. علی رغم اینکه زبان مادری نگارنده زبان عربی است و بنده با این زبان بزرگ شده ام  وعلاقه به این زبان و تسلط بر آن  - در حدّ گفتار و خواندن -  سبب شد تا به تألیف فرهنگ عربی -  فارسی روی آورم و بیست سال از عمرم را صرف تألیف سه فرهنگ بکنم، با وجود این باید  به این حقیقت اذعان کنم که  حتی به هنگامی که اقدام به تألیف فرهنگ کردم به غنا ، وسعت و توانایی و زیبایی های این زبان پی نبرده بودم. فقط در جریان کار و در جریان  تألیف فرهنگ  بود  که به دقت معانی، برش های ظریف معنایی و غنای این زبان پی بردم.  به هنگامی که درصدد یافتن معادل دقیق فارسی برای بسیاری کلمات  عربی بودم و در این تلاش خود چندان موفق نبودم، چون در فارسی معادل دقیق برای این کلمات وجود ندارد. بعد از بیست سال فرهنگ نویسی با ضرس قاطع می گویم که این زبان اگر کامل ترین زبان زنده دنیا نباشد، بدون شک یکی از معدود زبان های غنی و کامل دنیاست.
    برای اینکه این حقیقت را بهتر بازگو کرده باشم  گوشه ای از تجربه خود را در فرهنگ نویسی بیان می کنم. من هیچگاه در زبان فارسی نتوانستم معادل های دقیقی برای برخی کلمات عربی پیدا کنم. به عنوان مثال واژه "حلیم" اصلاً در فارسی معادل ندارد. آنچه در فرهنگ نوشتم نزدیک ترین معنی به این واژه در زبان فارسی است و شاید فقط بخشی از این کلمه را پوشش دهد. حلیم نه به معنی بردبار است و نه به معنی شکیبا و نه به معنی پرحوصله و تودار، حتی به معنی خویشتندار هم نیست.هر چند یک فرد حلیم هم بردبار است و هم شکیباست و هم پرحوصله و تودار و هم خویشتندار. اما حلیم صفتی است بالاتر از این ها حلیم در عربی به معنی ذو حلم است یعنی کسی که صبر و حوصله دارد  و زود عصبانی نمی شود و تودار است و کارهای او سنجیده و عقلایی است و از روی حلم عمل می کند.
   یا "صمت" و "سکوت" در زبان فارسی معادلی یکسان و همانند  دارند و برای هر دو باید نوشت: سکوت، خاموشی، بی حرفی، بی صدایی. اما معنی این دو در زبان عربی  با هم تفاوت دارد و هر کدام حالتی خاص را بیان می کند و نمی توان یکی را به جای دیگری بکار برد. معنی این واژه ها در بطن آن ها نهفته است. چون "صمت: یتولد من الأدب والحکمة"، صمت، سکوت و خاموشی است که ناشی از ادب و جکمت است ، اما "سکوت: یتولد من الخوف"، سکوت ناشی از ترس است.
    یا" قعود"  و" جلوس" معادل هر دو در فارسی به معنی نشستن است، حال آنکه در عربی قعود برای نشستن معمولی و یا نشستن روی زمین و امثالهم است، اما جلوس برای نشستن بر اشیاء مرتفع مثل اریکه قدرت و یا تخت سلطنت است.
  اگر بخواهم تک تک این کلمات را ذکر کنم نیاز به یک کتاب حجیم است که زیبایی ها، ظرافت معنایی، دقت معانی و حالات مختلف و افعال مختلف را ذکر  کند.


لینک مقاله در سایت عبدالنبی قیم

https://www.abdolnabighayyem.com/note/4.pdf

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

فایل خوانای مقاله" تاریخ نگاری غیر مستند"

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

آغاز به کار وب‌سايت دكتر عبدالنبی قیّم
شامل کتاب‌ها، مقاله‌ها، نقدها، پژوهش‌ها، مصاحبه‌ها و...

تدشين موقع الدكتور عبدالنبي القيّم
كتب، مقالات، نقد الكتب والمقالات، ابحاث، مقابلات و...

👇👇
https://www.abdolnabighayyem.com

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

بسم الله الرحمن الرحيم

💢 مؤسسة ابجد هوز الثقافية العلمية اقامت المهرجان الثالث بعد انقطاع دام سنتين للحرص على حفظ سلامة المشاركين

💢 كما واعدت المؤسسة، في هذه السنة كان العنوان الرئيسي للمهرجان هو الإعلان عن الكتاب المنتخب و اهداء درع ابن الهيثم الأهوازي.
انشئت اللجنة العلمية من النخب العلمية و الناشطين المعتمدين في مجال العلم و المعرفة و الذين يمتلكون اضافة على المكانة علمية و الشخصية معرفية، مقبولية عامة و شعبية كبيرة عند الأهوازيين.

💢 اعضاء اللجنة العلمیة لمجموعة ابجدالثقافیة العلمیة ( الترتیب حسب الحروف الأبجدیة) :
* الأستاذ حسین فرج الله
* الأستاذه سهام سجیرات
* الأستاذ الدکتورعباس الطائي
* الأستاذ قاسم مزرعة 
* الأستاذ الدکتور رسول بلاوي 

💢 نظمت اللجنة جدول للمعايير و بمعامل (ضريب) متفاوته للتقييم و اختيار الكتاب،
و هذه قائمة المعايير:
أن أهم عنصرين مؤثرين علی انتخاب الکتاب الذی یأخذ درع ابن الهيثم هما
١) المحتوی العلمي القیم و
٢) أن یصب في خدمة الأهوازیین بشکل مباشر او کجزء من المجتمع الإنساني (و الذي ككتاب لامع  يجلب الفخر و الاعتزاز لمجتمع ینجب أجیال من العلماء لخدمة البشریة)

من الأمور المهمّة في تقييم الکتب أيضاً:
۳) جدة الموضوع،
۴) الدقّة في الإمانة العلمية،
۵) ابتعادها عن السرقات العلمية،
۶) عدم وجود دراسات مشابهة،
۷) دور الکاتب في إعداد المحاور و مناقشة الموضوعات و عدم اعتماده علی النقل المباشر المتتابع المخل بالمنهجية العلمية
۸) تعدّد الطبعات،
۹) المراجعة اللغوية
١٠) المراجعة العلمية
١١) اختصاصه بالمنطقة و مشارکته الفاعلة في التأثير الاجتماعي

و بعض المعايير المهمة الأخرى:
١٢)حجم الصفحات
١٣) اعتبار دار النشر ومكانتها
١٤) جودة الطباعة
١٥) علامات الترقيم
١٦) السلامة اللغوية
١٧) اختصاص الباحث في مجال موضوع الکتاب
١٨) الالتزام بمنهجية البحث
١٩) الإحالات لسائر مؤلفات الباحث خاصة بحوثه في المجلات
٢٠) تعداد الباحثين المشارکين في إعداد الکتاب
٢١) سمعة الكتاب في الأوساط العلمية و الأكاديمية
٢٢) إن كان الكتاب موضوع للتحليل و للدراسة من قبل الباحثين
٢٣) إن كان الكتاب قد خضع للجنة تحكيم متخصصة قد صادقت على علميته و على نشره
٢٤) مكانة الكتاب و انتشاره على مستوى البلد


💢 قسّمت الفئات العلمية الى اثنتي عشر فئة و للسنة الأولى و لطول مداولات التقييم من قبل اللجنة العلمية، فقد اكتفينا بأربع فئات و نطمح للزيادة في السنين القادمة.

💢 اعلنت اللجنة العلمية عن اربعة كتب عن اربعة فئات لهذه السنة و بما أن اول سنة للإعلان عن الكتاب الذي يستحق نيل درع ابن الهيثم الأهوازي، فاجتمعوا اعضاء اللجنة على اختيار الكتاب من السنوات الأخيرة و ليس ما طبع في هذه السنة فقط،
للعلم کانت محاولات لإختيار كتاب من فئات علمية أخرى لكن لعدم انتهاء مشوار الإنتخاب او اكمال الدعوة و الحضور، ارجئت القرارات عليها لإجتماعات اللجنة العلمية في المستقبل

💢 علماً أن لحفظ النزاهة و الحيادية، الإنتاجات العلمية القيمة لأعضاء اللجنة لم تكن من ضمن قائمة الكتب الكبيرة التي خضعت للتقييم و قد منعت من المشاركة


💢 و بعد التحقيق و المراجعات و المداولات المكثفة،
هذا ما اتفقت عليه اللجنة العلمية المؤقرة:
١) *فئة التاریخ و علوم آثار*
*الكتاب:* پانصد سال تاریخ خوزستان
*المؤلف:* الدكتور عبدالنبی قیم
*دار النشر:* شرکت انتشارات اختران کتاب، دات، کتاب آمه

٢) *فئة الترجمة*
*الكتاب:* تكوين عقل عربی
*المترجم:* سيد محمد آل مهدي
*دار النشر:* نسل آفتاب

٣) *فئة العلوم الإنسانية _ علم الاجتماع*
*الكتاب:* بحران هویت قومی در ایران
*المؤلف:* الدكتور علي الطائي
*دار النشر:* شادگان

٤) *فئة اللغة و الأدب العربي*
*الكتاب:*《مناهج النقد الأدبي العربي المعاصر》 (عملي تطبيقي)
*المؤلف:* للدکتور حميد احمديان
*دار النشر:* سازمان مطالعه و تدوين (سمت)

💢 المؤسسة تقدم جزيل الشكر لأعضاء اللجنة المؤقرة على متاعبهم و على اعتكافهم على تقييم كثير من مؤلفات اهوازية لعدة ايام متتالية

💢 الأمانة العامة في السنة القادمة ستفتح الباب لاستقبال الكتب المطبوعة حديثاً (و سابقاً) للتقييم من قبل اللجنة العلمية

💢 و اما في الأخير فتعظيم العلم و المعرفة و تبجيل العلماء غاية ليس لها نهاية بل هي مسيرة ممتدة و عملية تكاملية، لذا لا ندعي عملنا ما علينا بل عملنا بما استطعنا،
و كذلك لا ندعي ايفاد حق الوسط العلمي و الثقافي الأهوازي فهذا الشعب المعطاء قد اشحن سواد كتب التاريخ و تراجم العلماء باسمه و اسمِ كورهِ و حُوزهِ و مُدنهِ المعروفة كألقاب لعلماء و رموز لمعوا في كل حوزات العلم و المعرفة و قد اكتفينا برمز من هؤلاء العملاقة و هو 《ابن الهيثم الأهوازي》
مهرجان هذه السنة هو مقدمة للسنين القادمة لتقدير كثير من المؤلفين المتمكنين و تعريف 《الكتاب المنتخب》للشعب؛ إن شاء الله.

Читать полностью…

دکتر عبدالنبی قیّم

آقاى طباطبايى ملت غيب يعنى چه؟

جواد طباطبايى كه حامل افكار و انديشه هاى ناسيوناليستى و يا بهتر بگوييم حامل افكار شوونيستى است و در حقيقت همان انديشه هاى ميرزا آقاخان كرمانى و ميرزا فتحعلى آخوندف را در قالب الفاظ و عبارات ايرانشهرى باز توليد مى كند،در بيست و چهارمين نشست از سلسله نشست هاى انديشه ايرانشهرى در خانه گفتمان شهر و معمارى سخنان عجيب و غريب و بى پايه و اساس فراوانى بر زبان رانده است. يكى از سخنان او چنين است:" ما ملت غبيبيم و حافظ لسان الغيب است چون لسان يك ملت است"

بنظر مى رسد آقاى طباطبايى نمى داند لسان الغيب يعنى چه؟يا مى داند ولى آن را در جهت افكار ملت پرستى خود قرار مى دهد. براى اينكه نشان دهيم آقاى طباطبايى تا چه اندازه بى پايه و اساس سخن مى گويد، لازم است كمى در اين خصوص تأمل كنيم. على اكبر دهخدا در لغت نامه خود ذيل ماده لسان الغيب آن را اين چنين معنى كرده است:" لسان الغيب لقبى است كه به حافظ شيرازى داده اند به علت تفأل ها كه با آن كنند و گويند با واقع مطابقت دارد و به معنى آن كه اسرار نهائى و پنهانى گويد." يعنى اين كه چون مردم به تجربه از خلال اشعار حافظ، آينده و بخت و اقبال خود را مى دانند، از اين رو حافظ را كسى مى دانند كه از آينده و از غيب آن ها خبر دارد. حال اين چه ربطى به ملت دارد؟
حتى اگر بپذيريم كه حافظ لسان يك ملت است _ كه اين خود جاى بحث دارد _ باز لسان الغيب بودن حافظ نمى تواند مبين غيب بودن ملت باشد،واقعاً خواننده نمى داند منظور طباطبايى از "ملت غيب" چيست؟ آيا منظور او از ملت غيب يعنى ملتى كه با آن فأل مى زنند؟ و مثل حافظ از غيب خبر دارد و مى تواند آينده را پيش بينى كند؟ هر چه هست اين يك اصطلاح غير علمى و من درآوردى و بى پايه و اساس است و به قول حسن تقى زاده از جنون ملت پرستى نشأت مى گيرد.
اما كاش جواد طباطبايى كه معتقد است حافظ لسان يك ملت است به انديشه هاى والاى حافظ نيز اقتدا مى كرد و كمى در اشعار او غور مى كرد و مى ديد كه حافظ دقيقا نقطه مقابل انديشه هاى او است، كاش مى ديد كه حافظ شعوبى و نژادپرست نبود.
نگارنده در مقاله" جواد طباطبايى و تحريف تاريخ"در شماره ١٣١ مجله بخارا، خرداد و تيرماه ١٣٩٨ به طور مفصل تحريف ها، مغلطه هاى طباطبايى و از جمله همين سخن خواجه حافظ در اين سخنرانى را برملا كرده و با دليل و مدرك غلط بودن آن ها را نشان داده است.اما آنچه در اين رهگذر قابل اعتنا است اين است كه طرفداران و نوچه هاى او كه در ميان آن ها همه رقم آدم يافت مى شود، چون مى دانستند استادشان حرف هاى بى ربط فراوانى بر زبان رانده قبل از انتشار مجله و به هنگامى كه فقط از عناوين شماره ١٣١ مجله بخارا باخبر شدند، در حمله اى سازماندهى شده به آقاى على دهباشى تلاش كردند مانع انتشار مجله شوند. پس از آنكه فهميدند مجله چاپ شده و شنبه توزيع مى شود، اين بار با تماس هاى تلفنى به مجله بخارا و سيل دشنام ها و حتى تحريم مجله در دو استان ، و شنيع تر از آن تهديد مجله و الصاق تهمت هاى رنگارنگ به نگارنده،در صدد انتقام برآمدند.جواد طباطبايى نيز سكوت كرد،چون خود بهتر از هر كس مى دانست چه دسته گلى به آب داده، او حتى زمانى كه از طريق محمد قوچانى روش هاى ناجوانمردانه و فاشيستى طرفدارانش را به اطلاع او رسانيدم هيچ اقدامى در اين خصوص نكرد.

Читать полностью…
Подписаться на канал