ژوان یه کلمه ی کوردی و به اسم دختر هم گفته میشه.
و من گاهی نه صورتت
نه چشمانت
که دلم میخواهد صدایت را ببینم...!
_ناظم حکمت
زلفت بخواب بینم و خواهم که هر شبی
تعبیرِ خوابهای پریشان من شوی...
ارغوان!
شاخه همخون جدامانده من؛
آسمان تو چه رنگ است امروز؟:)
اینان همه نو دولت عیش گذرانند
ما دولت عشقیم که دورش سپری نیست
_حسین منزوی
گُزیدم از میانِ مرگها، اینگونه مُردن را
تو را چون جان فشردن در بر، آن گه جان سپردن را
- حسین منزوی
عزیزم عزیزم عزیزم عزیزم عزیزم
با همه حزن و زیبایی این آهنگ، عزیزم عزیزم عزیزم...
مَن تعلَّقَ بشيءٍ، عُذِّبَ به.
هرکسی وابستهِ چیزی شود،
"با همان" موردِ عذاب قرار میگیرید
من پیرِ سال و ماه نیَم، یار بیوفاست
بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
در شاهراهِ دولتِ سرمد به تختِ بخت
با جامِ مِی به کامِ دلِ دوستان شدم
قسمت حوالتم به خرابات میکند
هرچند کـاینچُنین شدم و آنچُنان شدم
به کسی ندارم اُلفت زِ جهانیان مگر تو
اگرم تو هم بِرانی، سَرِ بی کسی سلامت.
رَهِ صبر چون گُزینم، منِ دل به باد داده
که به هیچ وجه جانم، نکند قرار بیتو...
_سعدی
قطعهای از من کنار توست و قطعهای کنار خودم
و قطعاتم دلتنگ یکدیگرند...
میشود بیایی؟!
- محمود درویش
گفت:خانه ها در غیاب ساکنان شان خواهند مرد؛
و سپس به قلبش اشاره کرد.
_محمود درویش
هر صباحی غمی از دور زمان پیش آید
گویم این نیز نهم بر سر غمهای دگر
سعدی
وقتی در حوالی قرن سیزده میلادی، در ایران عالیجناب سعدی سرودند:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
همزمان در اروپا، وایکینگها و ژرمنها از جمجمهٔ افراد قبایل شکستخورده، پیاله میساختند و خون آنها را مینوشیدند!
یک اردیبهشت، روز بزرگداشت سعدی، گرامی باد.
• Bahman Ansari •
@OfficialPersianTwitter
دوشم نوید داد عنایت که حافظا
بازآ که من به عفوِ گناهت ضمان شدم
از آن زمان که فتنهٔ چشمت به من رسید
ایمن ز شرِّ فتنهٔ آخرزمان شدم
آن روز بر دلم درِ معنی گشوده شد
کز ساکنانِ درگهِ پیرِ مغان شدم
اول ز تحت و فوقِ وجودم خبر نبود
در مکتبِ غمِ تو چُنین نکتهدان شدم