zartosht_setodeh | Неотсортированное

Telegram-канал zartosht_setodeh - پروفسور زرتشت ستودِ KFP

6205

در این کانال برنامه های دانشفر پروفسور زرتشت ستود پخش میشود . . . اَئیریَنِم خُوَرنو یَزَمَیده ★ فر ایران را می‌ستایم کویَنِم خُوَرنو یَزَمَیده ★ فر پادشاهی ایران را می‌ستایم

Подписаться на канал

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

Turanian Emrooz- Dr zartosht sotoode *
تورانیان امروز - دکتر زرتشت ستودِ
➖➖➖
لینک یوتیوب این برنامه با کیفیت بهتر
➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

Fibonacci (Leonardo of Pisa) was an Italian mathematician who traveled to North Africa and learned about Arabic numerals and mathematics. Al-Khwarizmi, a renowned mathematician, wrote influential works on algebra and arithmetic.

*Fibonacci's Exposure to Al-Khwarizmi's Works*
Fibonacci's book "Liber Abaci" (1202) shows evidence of his familiarity with Al-Khwarizmi's works, particularly:

1. *Arabic numerals*: Fibonacci introduced Persian numerals (0-9) to Europe, which revolutionized mathematics.
2. *Algebraic methods*: Fibonacci's work on algebra and equations likely drew inspiration from Al-Khwarizmi's book "Al-Kitab al-mukhtasar fi hisab al-jabr wa'l-muqabala".

*Influence on Fibonacci's Work*
Al-Khwarizmi's contributions to mathematics likely influenced Fibonacci's work in:

1. *Algebraic problem-solving*: Fibonacci's "Liber Abaci" includes solutions to algebraic equations, similar to Al-Khwarizmi's methods.
2. *Mathematical notation*: Fibonacci's use of mathematical notation and terminology might have been influenced by Al-Khwarizmi's works.

*Historical Context*
The exchange of mathematical ideas between cultures during the Middle Ages played a significant role in shaping European mathematics. Fibonacci's exposure to Al-Khwarizmi's works is an example of this cross-cultural exchange.

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

https://fa.wikipedia.org/wiki/آرمین_وامبری

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

چهره‌هایی از ترک‌زبان‌های آناتولی: مصطفی کمال آتاترک (آتاترک) به همراه مادر و خواهر. ترک‌زبان‌های آناتولی از نژادهایی آمیخته هستند.
همچنین ببینید: آرمینیوس وامبری
بسیاری از اقوام ترک‌زبان، زبان ترکی را بر اثر ارتباط و آمیزش با ترک زبانان اخذ کرده‌اند، از این رو اصطلاحاتی چون «خلق‌های ترک» و «ترکان» به مفهوم قوم ترک نیستند و نام ترک نیز اغلب جنبهٔ زبانی دارد.[۴۴] از میان اقوامی که امروزه ترک نام گرفته‌اند بسیاری از اقوام نام‌برده در زیر در تاریخ قدیم هیچ‌گاه خود و قوم خود را ترک نمی‌نامیدند. در مورد بخشی از این اقوام تنها پس از وارد شدن نظریه پان‌ترکیسم توسط آرمینیوس وامبری یهودی و فرستاده پنهانی وزارت خارجهٔ بریتانیا به منطقه این نام رفته‌رفته برای این اقوام نیز رواج یافت.[۴۵] بر این اساس اقوامی که خود را ترک نمی‌نامند عبارتند از:[۴۶]

باشقیرها
تاتارها (ولگا، کریمه، دوبروجا)
ناگایباک‌ها
نوقایی‌ها
کاراییم‌ها
کاراچایی-بالکاری‌ها
کومیک‌ها
کریمچاک‌ها
آلتایی‌ها
گاگائوزها
اورومچی‌ها
تووان‌ها
توفاها
شورها
خاکاس‌ها
تاتارهای چولیم
سالارها
چوواش‌ها
یاکوت‌ها
دولگان‌ها

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

«ملت ترک در طول قرونی که سلجوقیان و عثمانیان قدرت داشتند، شکل گرفت. قبایل ترک مهاجم، مردمان بومی را جایگزین نکردند بلکه با آن‌ها وصلت کردند. در این میان مردمان هِلِنی آناتولی (یونانیان)، ارمنی‌ها، مردم قفقاز، کردها، آشوری‌ها و در بالکان اسلاوها، آلبانیایی‌ها و دیگران بودند. پس از اینکه این مردم مسلمان و ترک شدند، از طریق سرزمین‌های شمال دریای سیاه و قفقاز با دانشمند عرب یا هنرمند ایرانی با ماجراجوی اروپایی پیوند خوردند و در نتیجه ترک‌های امروزی، گروه‌های قومی متعددی را در خود نمایش می‌دهند. برخی از آن‌ها شرقی هستند، برخی دیگر خصوصیات بومی آناتولی دارند؛ برخی از ایشان بازماندگان اسلاوها، آلبانی‌ها یا چرکس‌ها هستند. برخی دیگر پوست تیره دارند، بسیاری مدیترانه‌ای هستند، برخی از آسیای مرکزی و بسیاری هم شبیه ایرانیان‌اند. تعدادی که از لحاظ شماره اندک‌اند اما از جهت بازرگانی و دانشی مهم هستند، بازماندگان یهودیانی‌اند که از دین یهود به اسلام تغییر مذهب دادند. اما همگی ترک هستند.»
عنوان نادرست ترک
مقالهٔ اصلی: مردمان ترک
واژهٔ تُرک در گذشته تنها برای روستاییان آناتولی در سدهٔ نوزده مورد استفاده بود. بزرگان عثمانی خودشان را ترک نمی‌خواندند و عثمانی معرفی می‌کردند[۱۷][۱۸] در حالی که منابع معتبر علمی از جمله دانشنامهٔ بریتانیکا، این امپراتوری را بنیانگذاری شده توسط قبایل تُرک و منتسب به عثمان یکم که از روسای قبایل تُرکمان بود معرفی می‌کنند.[۱۹][۲۰] در سدهٔ نوزدهم زمانی که ایده‌های ناسیونالیستی اروپاییان به عثمانی رسید و معلوم شد که ترک‌زبانان عثمانی، وفادارترین گروه به عثمانی هستند، این واژه مفهوم مثبت‌تری گرفت.[۲۱] در زمان عثمانی سیستم میلت جامعه را بر اساس مذهب تعریف می‌کرد و بر این پایه، روستاییان تنها زمانی ترک شناخته می‌شدند که مسلمان سنی می‌بودند. ترک‌زبانان یهودی، مسیحی و حتی علوی‌ها ترک نبودند.[۲۲] از جهت دیگر کردزبان‌ها یا عرب‌زبان‌های سنی شرق آناتولی هم ترک محسوب می‌شدند.[۲۳] این نامگذاری نادرست عنوان ترک در میان مردمان غرب آناتولی برای گروه‌های قومی دیگر هم دیده می‌شود؛ مثلاً عنوان کرد را هم به تمام کسانی که در شرق آدانا باشند اطلاق می‌کنند حتی اگر ترک‌زبان باشند.[۲۲] بنابراین واژهٔ ترک در ترکیه مفهوم واحدی ندارد. در سال‌های اخیر برخی سیاستمداران کوشش کردند تا مفهوم چند فرهنگی‌تری را برای واژهٔ ترک بیابند که ترک را شهروند کشور ترکیه تعریف کند.[۲۴]

نتایج آزمایش‌های ژنتیکی برای تأیید فرضیهٔ ترک‌سازی مردم آناتولی، قفقاز و بالکان
مقاله‌های اصلی: مطالعات ژنتیکی بر مردم ترکیه و دوشیرمه
منطقهٔ آناتولی در طول تاریخ منطقهٔ مهمی از جهت مهاجرت‌های گوناگون مردمان قفقازی، هند و اروپایی، سامی و ترک‌تبار بوده و افزون‌بر آن گروه‌های مختلف بومی هم در آنجا حضور داشتند. در اواخر دوران امپراتوری روم و پیش از تهاجم ترکان از آسیای مرکزی، جمعیت این منطقه به بیش از دوازده میلیون تن بالغ می‌شد.[۲۵][۲۶][۲۷] موضوع شارش ژن از آسیای مرکزی بر خزانهٔ ژنی مردم ترک و تأثیر تهاجم ترکان بر مردم آناتولی، بارها مورد مطالعه قرار گرفته است. نتیجهٔ این تحقیقات نشان داده که گروه‌های بومی آناتولی (پیش از تهاجم ترکان شرقی) منبع اصلی جمعیت ترک‌زبانان امروز در آناتولی هستند.[۲۸] دی‌ان‌ای این ترکان بر خلاف ارتباط نزدیک زبانشان، عدم وجود ارتباط ژنی قوی با مغولان را نشان می‌دهد.[۲۹]

مردم آناتولی با دیگر مردم مدیترانه‌ای تفاوت چندانی ندارند و این موضوع اثبات می‌کند که اگرچه ترکان آسیایی در اثر تهاجم خود تأثیر عمدهٔ فرهنگی گذاشتند (زبان و مذهب) اما تأثیر ژنتیکی به میزان ناچیزی مشاهده شده است.[۳۰] این مطالعات همین‌طور نشان می‌دهند که مردم آناتولی کمترین نسبت مهاجمی را در زمان تهاجم ترکان داشتند و بر مبنای این تحقیقات از نظر ژنی، مردم آناتولی بیشتر با مردم بالکان نزدیکی دارند تا ترکان آسیای مرکزی.[۳۱][۳۲] در نتیجه اجزای عمدهٔ دی‌ان‌ای مردم آناتولی با مردم اروپایی و خاورنزدیک مشابهت دارند و تنها مقدار کمی از تک‌گروه‌ها با آسیای مرکزی و شرق آسیا مشابه است که نشان از تغییر زبان و عدم تغییر ژنتیک مردم این منطقه دارد.[۳۳]

ترک‌سازی مردم ترکیه
مقالهٔ اصلی: مهاجرت مردمان ترک
ترک‌سازی مردم ترکیه از روز نخست جمهوری با کارزار «شهروندان ترکی حرف می‌زنند» آغاز شد. این کارزار در نظر داشت تا ترکی را به تنها زبان آموزشی و فرهنگی تبدیل کند. در سال ۱۹۳۴ میلادی قانون دیگری با عنوان «قانون نام و فامیلی» به تصویب رسید که از همهٔ مردم می‌خواست تا نام‌های خود را با نام‌های تُرکیده شده جایگزین کنند.[۳۴]

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

وامبری در لباس درویش

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

آرمین وامبری (مجاری: Vámbéry Ármin؛ زاده ۱۹ مارس ۱۸۳۲ با نام اصلی هرمان وامبِرگر – درگذشته ۱۵ سپتامبر ۱۹۱۳) شرق‌شناس و سیاح مجار بود. وامبری را به عنوان مبلغ سرسخت سیاست انگلیس در شرق و علیه روسیه می‌شناسند. وامبری توسط وزارت امور خارجه بریتانیا به عنوان جاسوس استخدام شد تا علیه تلاش‌های روسیه در افزایش نفوذ خود در آسیای مرکزی و به خطر انداختن مواضع بریتانیا در شبه قاره هند مبارزه نماید.[۱]

زندگی

وامبری ۱۸۶۱
وامبری در خانوادهٔ یهودی فقیری در پادشاهی مجارستان به دنیا آمد. او تا سن دوازده سالگی به مدرسه روستائی در زادگاه‌اش می‌رفت، و استعداد قابل توجهی در یادگیری زبان از خود نشان داد. او که به دلیل یک نارسائی مادر زادی مجبور به استفاده از عصای زیر بغل بود و لنگان راه می‌رفت، سرانجام به دلیل شرایط سخت مالی وادار به ترک مدرسه گردید. او پس از آن که آموزش پسر صاحب مسافرخانه روستا را به عهده گرفت، با کمک دوستان‌اش توانست به پیش‌جیمنازیوم سوتی یور وارد شود. وامبری در سن ۱۶ سالگی، به خوبی با زبان‌های مجاری، لاتین، فرانسه، و آلمانی آشنا شده بود. او همچنین به سرعت انگلیسی، زبان‌های اسکاندیناویایی، روسی، صربی و دیگر زبان‌های اسلاو را فرا می‌گرفت. او در سال ۱۸۴۶ به پِرِس‌بورگ (براتیسلاوای امروزی) رفت و سه سال در آن جا ماند و سپس در وین و بوداپست به تحصیلات خود ادامه داد.[۲][۳]

جایگاه علمی
وامبری به عنوان زبان‌شناس و چندزبانه شناخته می‌شود، با این حال او زبان‌شناسی و آواشناسی را عمیقاً نمی‌شناخت. این را می‌توان از ترجمه‌های اشتباه او از مکان‌های جغرافیایی و اشعاری که نقل کرده، بررسی کرد. همکاران او در زمان خودش و در دورهٔ معاصر انتقادهای بسیار جدی مبنی بر اینکه اعتبار علمی فرهنگستان مجارستان را خدشه‌دار کرده، مطرح کرده‌اند.[۴]

شرح سفرها

سفرهای وامبری در آسیای میانه
روزنامه سفرهایی که او از مردم و فرهنگ‌های مختلف نقل می‌کند بی‌تردید محبوبیت زیادی برای او کسب کرده است. وامبری در تمامی دوران مسافرت چند ساله خود از نام‌های مستعار چون رشید افندی یا حاجی رشید استفاده کرد و خود را در لباس مبدل: درویش بغدادی، روحانی سنی، فرستاده سلطان، درویش جهانگرد، جهانگرد استامبولی یا ایرانی سیاح معرفی کرد. این نخستین سفر از این دست، توسط یک فرد از اروپای غربی بود.

وامبری به‌طور اخص مجذوب ادبیات و فرهنگ امپراتوری عثمانی شده بود. وامبری در سن بیست سالگی، آن قدر به زبان ترکی عثمانی آشنایی داشت، که او را قادر ساخت به عنوان دستیار بارون یوژف اوتووش، به قسطنطنیه رفته، و خود را به عنوان آموزگار خصوصی زبان‌های اروپائی جا بیندازد. پس از صرف یک سال در قسطنطنیه، در سال ۱۸۵۸ یک فرهنگ لغت ترکی - آلمانی را در کنار دیگر آثار زبان‌شناسی منتشر نمود. او همچنین بیست زبان و گویش دیگر را که در سرزمین‌های امپراتوری عثمانی صحبت می‌شدند، فرا گرفت.

او در بازگشت به بوداپست در ۱۸۶۱، هزار فلورن از فرهنگستان علوم مجارستان پاداش گرفت و در پاییز همان سال در چهره یک درویش سنی و تحت نام رشید افندی روانه قسطنطنیه شد. او از طریق ترابوزان در کنار دریای سیاه به تهران رفت، در طول راه با گروهی از زائران که از سفر حج بازمی‌گشتند چندین ماه را در شهرهای مرکزی و شمالی ایران (تبریز، زنجان، آمل، رشت و قزوین) گذراند و سپس از طریق اصفهان به شیراز رفت و در ژوئن ۱۸۶۳ به شهر خیوه در آسیای میانه رسید. او که تا این زمان توانسته بود شخصیت جعلی خود را با نام رشید افندی حفظ نماید، در ملاقات با خان خیوه هم ظاهر خود را نگه داشت. سپس به همراه گروه هم‌سفرهایش از طریق بخارا به سمرقند رسید. آن جا سوء ظن حاکم را برانگیخت اما توانست حاکم را قانع نماید و او را با کوله باری پر از هدایا ترک گفت. او از طریق هرات و مشهد به تهران و از آن جا با گذر از ارز روم و ترابوزان در مارس ۱۸۶۴ دوباره به قسطنطنیه بازگشت. وامبری پس از آن به لندن رفت که در آن جا به دلیل سفرهای متهورانه و دانشش در زمینه زبان‌شناسی، همچون یک ستاره استقبال شد. همان سال سفرنامه خود تحت عنوان سفرهایی در آسیای مرکزی را منتشر کرد و در بازگشت از لندن، در سال ۱۸۶۵ به عنوان استاد زبان‌های شرقی در دانشگاه سلطنتی پِشت منصوب شد و تا زمان بازنشستگی در سال ۱۹۰۵ در آن شغل ماند.

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

هر چه و هر کس به نام ترک میشناسانند مسخره است، دروغ است، فریب است. حتی پنج نام ترکی نداریم. برای همین پوزیده نام ترکی نداشت که روی خودش بگذارد نام ایرانی برداشته، درست مانند پیشه‌وری #ترک_شناسی

➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

شاهنشاه #مهرداد_دوم اشکانی شاهنشاه #ایران‌زمین 🙏🫡
➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

نام گفتگو: ریشه های شکل گیری پانترکان یا مغول پرستان

🔅 کیفیت ویدیو : 256x144

لینک یوتیوب برنامه با کیفیت بالاتر

➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

The translation movement ( Arabic: حركة الترجمة ) is a generalized name for the activity of translators of ancient (primarily ancient Greek ) works into Arabic , which unfolded in the Baghdad " house of wisdom " in the 820s. Through translations, the reception of ancient knowledge in the Islamic world took place .

Abu Daud cites a legend about a dream that the Caliph al-Mamun once had [ 1 ] : Aristotle himself appeared to him and opened the ruler's eyes to the fact that his works did not contradict Islam in any way . Allegedly, after this dream, al-Mamun ordered all the works of the ancient thinker to be translated into Arabic [ 2 ] .

The translators were mainly Christians of various denominations who had a good command of the Syriac language [ 3 ] (such as Hunayn ibn Ishaq ). The work of the translators was generously paid by the Abbasids . Since many of the ancient Greek classics had already been translated into Syriac by that time, texts were often translated into Arabic from Syriac.

Among the Baghdad Aristotelians were not only Muslims, but also Christians, Zoroastrians and Jews. The translation movement irritated the Islamic orthodox, but it was patronized by high-ranking Arabized Persians. They considered Persia to be the seat of all knowledge that had been “stolen” from the Magi by the Greeks when Persia was conquered by Iskander . They interpreted the work of the translators as a return of what had been lost by their ancestors [ 2 ] [ 4 ] .

Of all the heritage of classical antiquity, the Arabs were most interested in mathematics and medicine , astrology and astronomy , Euclid and Ptolemy , that is, applied knowledge. Literary works, including the Iliad and the Odyssey , were practically not translated. Plato's dialogues were known only from condensed retellings.

The translation movement became the key to all further intellectual development of the Arab Caliphate . The first libraries in the Islamic world were created to store translated works . Thanks to the work of translators, Arabic scientific terminology was formed. The acquired knowledge (primarily medical) was developed and enriched by scientists living in various corners of the Arab world.

After the fall of Toledo in 1085, a second translation movement began in Castile : the works of ancient authors were intensively translated from persian and Arabic into Latin , often through Jewish intermediaries. These translations served as the intellectual fuel for the Renaissance in Europe. The originals of some ancient works are still known only in translations from Persian and Arabic.

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

مسئله الحسن
این مسئله در ۱۵۰ میلادی توسط بطلمیوس طرح شده بود و ابن هیثم نخستین کسی بود که آنرا پس از قریب ۷ سده در مسیر تحقیقات خود بر روی جهت نور در یک کره حل کرد.

مسئله از این قرار است که نور را به کدام نقطه از سطح یک کره (یا دایره) پرتاب کنیم تا انعکاس آن (که طبق قانون انعکاس با زاویه مساوی رخ می‌دهد) به نقطه مورد نظر ما برخورد کند. این مسئله را در بیلیارد نیز طرح کرده‌اند که توپ را به کجا بزنیم تا انعکاس آن به توپ حریف برخورد کند.

ابن هیثم برای حل مسئله مجبور شد به حل معادلات درجه چهارم و ایجاد نوعی حساب انتگرال روی بیاورد.[۲۳][۲۴]

محاسبات ابن هیثم بقدری پیچیده و طولانی بودند که برای فهم آنها لازم شد چند سده بعد به کمک روشهایی که دکارت ابداع کرد دوباره به آنها رجوع کنند تا آنها را بفهمند.[۲۵]

سر انجام در ۱۹۶۵ میلادی جک الکین یک روش ریاضی برای حل مسئله پیدا کرد.[۲۶]


مسئله الحسن که توسط ابن هیثم حل شد
معادلات کوشی-ریمان
وی برای نخستین بار معادلات کوشی-ریمان را در ریاضیات مطرح کرد.[۲۷]

قانون کتانژانتها
قانون کتانژانتها نخستین بار توسط ابن هیثم در سده نهم میلادی مطرح شد.[۲۸]

مهندسی
وی برای حل مشکل سیل رود نیل اعزام شد و در آنجا طرحی را برای تأسیس یک سد در محل کنونی سد اسوان ریخت که البته در آن زمان غیر عملی بود و او پروژه را ترک کرد[۲۹]

کتاب‌شناسی
المناظر
مقالة فی التحلیل والترکیب
میزان الحکمة
تصویبات علی المجسطی
مقالة فی المکان
التحدید الدقیق للقطب
رسالة فی الشفق
کیفیة حساب اتجاه القبلة
المزولة الأفقیة
شکوک علی بطلیموس
مقالة فی قرسطون
إکمال المخاریط
رؤیة الکواکب
مقالة فی تربیع الدائرة
المرایا المحرقة بالدوائر
تکوین العالم
مقالة فی صورة الکسوف
مقالة فی ضوء النجوم
مقالة فی ضوء القمر
مقالة فی درب التبانة
کیفیات الإظلال
مقالة فی قوس قزح
الشکوک فی الحرکة المتعرجة
التنبیه علی ما فی الرصد من الغلط
ارتفاعات الکواکب
اتجاه القبلة
نماذج حرکات الکواکب السبعة
نموذج الکون
حرکة القمر
مقالة مستقصاة فی الاشکال الهلالیة
الحرکة المتعرجة
رسالة فی الضوء
رسالة فی المکان
تأثیر اللحون الموسیقیة فی النفوس الحیوانیة[۳۰][۳۱]
اختلاف منظر القمر
أصول المساحة
أعمدة المثلثات
المرایا المحرقة بالقطوع
شرح أصول إقلیدس
رسالة فی مساحة المسجم المکافی
خواص المثلث من جهة العمود
القول المعروف بالغریب فی حساب المعاملات
قول فی مساحة الکرة
الجامع فی أصول الحساب
کتاب فی تحلیل المسائل الهندسیة
یادبودها
سیارک شماره ۵۹۲۳۹ به افتخار این دانشمند ۵۹۲۳۹ ابن هیثم نامگذاری شده است.
سال ۲۰۱۵ که سال جهانی نور نامگذاری شده بود مصادف با هزارمین سالگرد کتاب المناظر نیز بود که توسط یونسکو از خدمات ابن هیثم تجلیل شد.[۳۲][۳۳][۳۴]
یک دهانه آتشفشانی در کره ماه، Alhazen (نام لاتین ابن هیثم) نامگذاری شده است.[۳۵][۳۶]
دهانه الهازن (Alhazen) در ماه - تصویربرداری شده توسط آپولو ۱۷
دهانه الهازن (Alhazen) در ماه - تصویربرداری شده توسط آپولو ۱۷
جستارهای وابسته

مجموعه‌ای از گفتاوردهای مربوط به ابن هیثم در ویکی‌گفتاورد موجود است.
اتاقک تاریک
دوربین عکاسی
فیزیک نور

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

ابوعلی محمد بن حسن بن هیثم بصری[۲] به اختصار ابن هیثم (۳۵۴–۴۳۰) ریاضی‌دان، اخترشناس و فیزیک‌دان .[۳][۴][۵][۶][۷][۸] از او به عنوان «پدر نورشناسی مدرن» یاد می‌شود.[۹][۱۰] او مشارکت عمده‌ای در اصول نورشناسی و بینایی داشته است. تأثیرگذارترین اثر وی یعنی المناظر (زبان عربی: کتاب المناظر، کتاب نورشناسی) در طول سال‌های ۱۰۱۱–۱۰۲۱ میلادی نوشته شده است.[۱۱] او همچنین دربارهٔ فلسفه، الهیات و پزشکی نیز نوشته است.[۱۲]

به دید برخی پژوهشگران ابن هیثم نخستین دانشمند جهان است که سرعت صوت را محاسبه کرده است. ابن هیثم با معیار متعارف اندازه‌گیری طول در زمان خود، که واحد ذرع بود، سرعت نور و دور کره زمین را محاسبه کرد. وی نخستین کسی است که ۷۰۰ سال پیش از نیوتن به بررسی ویژگی‌های نور پرداخت.

ابن هیثم ۵ سده پیش از دانشمندان رنسانس روش علمی را که مبتنی بر آزمایش است، پایه گذاشت.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶][۱۷]

زندگی

نظریه ابن هیثم دربارهٔ نور
در حدود ۳۵۴ قمری (۹۶۵ میلادی) در بصره زاده شد. در ۱۰۲۰ م در دوران خلیفه الحاکم (۹۸۵–۱۰۲۱ میلادی) به مصر رفت تا جریان نیل را تنظیم کند هنگامی که به ممکن نبودن این کار پی برد، با وجود خشم خلیفه، کار را رها کرد تا اینکه پس از مرگ خلیفه، دوباره به قاهره برگشته و با رونویسی کتابهای علمی تا پایان عمر به گذران زندگی پرداخت.[۱۸]

ابن هیثم بر آن بود که تنها راه رسیدن به حق دانشی است بر پایهٔ امور حسی و عقلی — یعنی طبیعیات و الهیات و منطق.

او در بصره منصب دیوانی داشت، و به جنون تظاهر کرد تا برکنارش کنند و بتواند به علم بپردازد. او سپس به مصر و نزد الحاکم فرمانروای فاطمی آنجا رفت. در مصر، ابن هیثم در صدر گروهی از مهندسین در خصوص نیل و تنظیم جریان آن پژوهش کرد ولی به این نتیجه رسید که این کار ممکن نیست. خلیفه از این نتیجه عصبانی گشت و ابن هیثم را به جای یک منصب علمی به کار دیوانی برگمارد. ابن هیثم پذیرفت ولی دوباره به جنون تظاهر کرد، که خلیفه او را در خانه‌اش زندانی، اموال وی را مصادره و کسی را به عنوان قیم او منصوب کرد. پس از مرگ الحاکم دیگر به جنون تظاهر نکرد و آزاد شد و اموالش را پس گرفت. باقی عمر مشغول نوشتن کتب علمی بود.[۲]

وی را بطلمیوس دوم یا «فیزیک‌دان» نیز خوانده‌اند. در سده‌های میانه در اروپا الهازن خوانده می‌شد. ابن هیثم تفاسیر روشنگری در آثار ارسطو، بطلمیوس و اقلیدوس، ریاضی‌دان یونانی دارد. عمدتاً در قاهره زندگی کرده و در همان‌جا در سن ۷۶ سالگی درگذشت.

کارها
ابن هیثم پدر علم فیزیک نور و آغازکننده تحولاتی است که بعدها به ساخت دوربین عکاسی، دوربین سینما و پروژکتور پخش فیلم منجر شد. ابن هیثم تلاش زیادی در شناخت فیزیک نور انجام داد. او رساله‌ای دربارهٔ نور نوشت و ذره‌بین را ساخت. به نسبت زاویه تابش و زاویه انکسار پی برد و اصول تاریکخانه را شرح داد و در مورد قسمت‌های مختلف چشم بحث کرد. رسالهٔ نور ابن هیثم نفوذ زیادی در اروپا گذاشت. کارهای وی توسط کمال‌الدین فارسی پیگیری شد. بیش از بیست اثر بازمانده از ابن هیثم ویژه مسائل نجومی است.

شهرت ابن هیثم در نجوم بیشتر به سبب تألیف رساله‌ای است به نام مقاله فی هیئته العالم. ظاهراً این رساله از آثار جوانی او است، زیرا در آن از «پرتوی که از چشم خارج می‌شود» سخن گفته است و ماه را جسمی صیقلی توصیف کرده که نور خورشید را «باز می‌تاباند».

این دو نظر را وی در المناظر و مقاله فی ضوء القمر رد کرده است این رساله تنها نوشته نجومی ابن هیثم است که در سده‌های میانه به باختر راه یافته است. آبراهام هبرایوس آن را به سفارش آلفونسوی دهم، شاه کاستیل (درگذشته: ۱۲۸۴ میلادی) به اسپانیایی ترجمه کرد و این ترجمه را مترجم ناشناسی (تحت عنوان کتاب جهان و آسمان) به لاتینی درآورد. در این رساله ابن هیثم ثابت می‌کند که اگر ماه مانند آینه‌ای رفتار کند، لازم می‌آید که سطحی از ماه که نور خورشید را به زمین باز می‌تاباند کوچک‌تر از سطحی باشد که ما می‌بینیم، پس نتیجه می‌گیرد که ماه نور عرضی خود را در دریت مانند اجسام منیر، یعنی از همه سطح خود و در همه جهات گسیل می‌دارد، این نظر با استفاده از یک ذات‌الثقبتین نجومی ثابت می‌شود.

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

آثار
درة التاج لغرة الدباج (یکی از مهم‌ترین آثار علامه قطب‌الدین می‌باشد که دانشنامه‌ایست فلسفی به معنای «علم‌العلوم». کتاب درةالتاج (۷۰۵–۶۹۳) پس از کتاب شفای ابن سینا مهم‌ترین کتاب جامعی است که در فلسفه تألیف شده‌است و به‌طور کلّی دوازده رشته از علوم و از آن جمله موسیقی را در برمی‌گیرد.
نهایة الأدراک فی درایة الأفلاک (به عربی، در زمینهٔ نجوم و هیئت، دارای چهار مقاله: مقدّمات، هیئت اجرام، زمین و مقادیر اجرام. همچنین دارای مطالب جدیدی دربارهٔ مکانیک، زمین‌شناسی، هواشناسی، نور و مباحثی دربارهٔ نظرات کیهانی ابن هیثم و ابوبکر محمّد بن احمد خرقی)
تحفة الشاهیه (به عربی، در نجوم و هیئت)
ترجمهٔ فارسی کتاب اصول اقلیدس در هندسه
اختیارات مظفری (به فارسی، در نجوم و هیئت)
رسالة فی حرکة الدرجة فی النسبة بین المستوی و المنحنی (منسوب به علّامه، در هیئت و ریاضی)
شرح کتاب حکمة الاشراق از شهاب‌الدین سهروردی (از این روست که او را فیلسوف اشراقی دانسته‌اند.)
تحفة السعدیه (شرحی بر کتاب قانون در طب از ابن سینا)
شرح کتاب مفتاح العلوم از سکاکی (مفتاح المفتاح)
شرح کتاب مختصر الأصول از ابن حاجب (در فقه)
رساله در تحقیق عالم مثال (دربارهٔ عالم مثال، معاد جسمانی و کیفیت آخرت)
رسالهٔ فعلت فلاتلم (در هیئت)
شرح کتاب روضة الناظر از خواجه نصیر طوسی
اجوبة المسائل (در طرح چند پرسش و ابهام فلسفی)
آثار مشکوک منسوب به قطب‌الدین شیرازی

مقبره شیرازی در چرنداب تبریز
علّامه قطب‌الدین رسالات و تألیفات دیگری نیز دارد که در منسوب کردن برخی از این آثار به علامه در نظر مورخان جای شبهه و ابهام است و از آن میان می‌توان به رسالات زیر اشاره نمود:

حاشیه بر کتاب الکشاف عن الحقایق التنزیل از زمخشری
فتح المنان فی تفسیر القرآن
خریدة العجایب
رسالة فی بیان الحاجة الی الطب و آداب الاطباء و وصایائهم
شرح کتاب نجات ابن سینا
شرح اشارات ابن سینا
مشکلات التفاسیر یا مشکلات القرآن
مشکل الاعراب
شرح الاسرار از شهاب‌الدین سهروردی
التبصرة فی الهیئة

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

کمال‌الدین فارسی یا کمال الدین حسن بن علی بن حسن فارسی یا ابوحسن محمد بن حسن، زاده ۱۲۶۷ (میلادی) و درگذشته ۱۳۱۸ (میلادی)، دانشمند، ریاضی‌دان و فیزیک‌دان برجسته ایرانی[۱][۲] باستانی پاریزی با استناد به سیدجلال طهرانی وی را زاده پاریز می‌داند و هر دو او را کمال‌الدین فاریزی (پاریزی) گفته‌اند.[۳]

کمال‌الدین فارسی ریاضی‌دان و فیزیک‌دان برجسته ایرانی سهم عمده‌ای در گسترش نظریه اعداد و فیزیک نور داشته‌است.[۴] وی یکی از نخستین مهندسان و فیزیک‌دانان ایرانی است که نظریات مهندسی ابن هیثم پیشنهاددهنده ساختن سد اسوان- را تشریح کرده و بر آن تکمله نوشته است.[۳]

آثار کمال الدین فارسی در زمینه فیزیک نوری، زاده پرسش‌هایی بود که او در مورد بازتابش نور در ذهن داشت. کنکاش و مطالعه در کتاب فیزیک نوری اثر ابن هیثم، پیشنهادی سازنده از قطب الدین شیرازی به کمال الدین فارسی بود که او را در رسیدن به دستاوردهای علمیش کمک کرد. کتاب معروف او در علم فیزیک نور به نام تنقیح المناظر می‌باشد. کمال الدین فارسی برای کسب دانش به سرزمین‌های مختلف مسافرت کرد. او روزگاری طولانی در اصفهان نزد ابن خوام (عبدالله بن محمد بن عبد الرزاق عماد الدین بغدادی) دانش ریاضیات را فراگرفت و اثر معروفش در این زمینه را که اساس القواعد فی اصول الفوائد نام داشت، عرضه کرد. او این کتاب را در توضیح رساله الفوائد البهائیه فی قواعد الحسابیهنوشته ابن خوام نوشته‌است. کمال الدین فارسی همچنین نزد قطب الدین شیرازی شاگردی کرده و دانش‌نویسه تنقیح المناظر را با رهنمودهای او و به اسم او خلق کرده‌است. کمال الدین فارسی از علوم جمال الدین صاعد بن محمد سغدی ترکستانی نیز بهره برده و کتاب البصائر فی اختصار تنقیح المناظر را به‌درخواست او و به اسم او نوشته و در رساله تنقیح المناظر، از او به عنوان استاد نام برده‌است.

ستاره شناسان نامداری مثل عماد الدین کاشانی و غیاث الدین جمشید کاشانی در آثار ایضاح المقاصد و مفتاح الحساب از کمال الدین فارسی به نیکی نام برده‌اند. کمال الدین فارسی در دانش فیزیک به دانش پرسپکتیو به خصوص به نورشناسی یا فیزیک اپتیک توجه خاصی نشان داده‌است و در دانش ریاضی به هندسه به خصوص به موضوعات وابسته به زوایا توجه داشته و پژوهش‌هایی دراین مورد داشته‌است.

کمال‌الدین فارسی در آثار خود نور را چنین تشریح کرده‌است:

نوری که از ماده درخشان ساطع می‌شود، حقیقتاً از جنس گرما و آتش می‌باشد، چون اگر نور خورشید را به آیینه کاو بتابانیم، در یک نقطه متمرکز شده و اگر در آن موضع، جسم اشتعال‌زا باشد، شروع به سوختن می‌کند. بعدها کریستیان هویگنس و ماکسول نیز این نظریه را بازگو کردند.
کمال‌الدین فارسی علامه‌ای است که برای نخستین بار در اثبات تئوری‌های خویش، از اصول و نظریه‌های هندسه در فیزیک نور بهره برد. این عمل در آن وقت بسیار نو بود و در فعالیت‌های پژوهشی ارزش فراوانی داشت. همچنین کمال‌الدین فارسی، ابداع‌کننده تاریک خانه و تاباندن نور از روزنه و منفذ بود که در ۲۷۰ سال بعد از آن، رنه دکارت دانشمند اهل فرانسه آن را دوباره انجام داد.

کمال‌الدین فارسی نخستین دانشمندی بود که تئوری خطای چشم را توضیح داد و برای حل این موضوع، استفاده از عدسی‌های گوناگون را ارائه کرد. این تئوری جالب و بی‌نظیر باعث شد که پس از آن در سده نوزده میلادی در قواعد عکاسی و ساخت تلسکوپ‌ها و میکروسکوپ‌ها از عدسی‌ها استفاده شود

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

Turanian Emrooz- Dr zartosht sotoode *
تورانیان امروز - دکتر زرتشت ستودِ
➖➖➖
لینک یوتیوب این برنامه با کیفیت بهتر
➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

Beyâde gerâmi Professor Sir H Bailey
درباره پرفسور گرامی سر هارولد بیلی
➖➖➖
لینک یوتیوب این برنامه با کیفیت بهتر
➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

https://fa.wikipedia.org/wiki/ترک%E2%80%8Cسازی#

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

رواج زبان ترکی در آذربایجان
فاروق سومر مورخ ترک، سه دوره ترکی شدن در آذربایجان را برمی‌شمارد: دوره سلجوقی، دوره مغول و دوره پس از مغول (دوران قراقویونلو، آق قویونلو و صفویه). طوایف ترک غُز در دو دوره اول در نواحی غربی (آناتولی) و نواحی شمالی (استپ‌های اران و مغان) سکنی گزیدند یا به اجبار مستقر شدند.[۳۵] در سده یازدهم میلادی مهاجرت ترک‌های غُز به ایران و خاور نزدیک آغاز شده بود، که توسط روسای قبیله قنق، طغرل بیک و چغری بیگ، نوه‌های سلجوق انجام شد. ترک‌های مهاجر به مرور زمان دولت سلجوقیان را در ایران برپا کردند. اولین مرحله ترک شدن در آذربایجان از قرن یازدهم میلادی در شمال (به جز شروان که تحت حکومت شروانشاهان بودند) و در قرن دوازدهم در نواحی جنوبی آذربایجان آغاز شد.[۳۶] در دوره ایلخانان مغول، قبیله‌های ترک به آذربایجان سرازیر شدند. در این دوره، مغولان آذربایجان را تختگاه خود ساخته و بر مردم بومی تبعیض قائل می‌شدند. عمده سربازان مغولان را قبیله‌های ترک و مغول تأمین می‌کردند که این امر باعث تسهیل ورود آنان توسط ایلخانان به این منطقه شد.[۳۷] دیگر علت آمدن قبایل ترک به آذربایجان، فراوانی چراگاه‌ها و مراتع و شرایط مناسب و مساعد برای پرورش دام در این منطقه بود.[۳۸] پس از مهاجرت تعداد قابل توجهی از قبیله‌های ترک و مغول و استقرار آنان در آذربایجان، زبانهای ایرانی آذری و تاتی در این منطقه به مرور کمرنگ تر گردید و زبان ترکی که درمیان لشکریان و سربازان خان‌ها و سربازان حکام بکار می‌رفت، در این منطقه رواج یافت.[۳۹] با این حال هنگامی که باکو در جنگ ایران و روسیه در سال‌های ۱۳–۱۸۰۴ میلادی توسط قوای روس اشغال شد، تقریباً کل جمعیت حدود ۸۰۰۰ نفری آن را تات‌ها تشکیل می‌دادند.[۴۰]

ترک‌سازی آریایی‌های سین کیانگ
مقالهٔ اصلی: اسلامی‌سازی و ترکی‌سازی در سین کیانگ
در منطقهٔ تاریخی که امروزه سین کیانگ نامیده می‌شود و شامل مناطق متمایز حوضهٔ تاریم و جونغارستان است، تخارهای هندواروپایی و مردمان سکایی ایرانی‌تبار سکونت داشتند و پیرو دین بودایی بودند. این منطقه در اثر هجوم اقوام ترک‌نژاد تحت ترکی‌سازی و اسلامی‌سازی قرار گرفت. برخی ملی‌گرایان اویغور ادعا می‌کنند که اویغورها شش هزار سال پیش بروز کرده‌اند در حالی که دیگران پذیرفته‌اند که بیشتر نظریه‌های اخیر نشان می‌دهند که آن‌ها از مردم شیونگ نو به وجود آمده‌اند. اسلامی سازی در سین کیانگ در اوایل سدهٔ دهم میلادی آغاز شد ولی تا سدهٔ هفدهم میلادی تکمیل نشد. فشار برای ایجاد یک دولت مستقل که امروزه با نام ترکستان شرقی شناخته می‌شود در سدهٔ نوزدهم آغاز شد و تا امروز ادامه دارد.[۴۱]

اسناد و مدارک تاریخی نشان می‌دهد که منطقهٔ سین کیانگ پیش از سکونت مهاجران مغول و اقوام ترک، سرزمینی ایرانی‌تبار بوده که اقوام و قبیله‌های ایرانی مانند سکاها و سغدها با گویش‌ها و زبان‌های شرقی ایرانی (زبان‌های ایرانی شرقی) در آن زندگی می‌کردند. در کتاب‌های تاریخی از حضور گروه‌هایی از اقوام آریایی در منطقهٔ سین کیانگ نام برده شده است. برخی از آنان حکومت محلی نیز داشتند که رواج زبان سغدی از نشانه‌های پایدار فرهنگ ایرانی قدیم در این سرزمین به‌شمار می‌آید. همچنین گذر جادهٔ ابریشم از این منطقه سبب‌شده نژادهای گوناگون با فرهنگ‌های مختلف در آن ساکن شوند و هم‌زیستی مسالمت‌آمیزی داشته باشند که تجمع فرهنگ‌های متنوع آسیایی بر غنای فرهنگی آن افزوده است و در این میان زبان و فرهنگ ایرانی به دلیل پیشینهٔ طولانی و توسعهٔ خود حرف اول را می‌زده است. در سال ۸۴۰ میلادی به دلیل قحطی و خشکسالی و بحران اجتماعی در مغولستان، بسیاری از مغول‌ها به سین کیانگ مهاجرت کردند. از اختلاط مهاجران و سایر اقوام ترک با ساکنان بومی یعنی سکاها و آریایی‌ها نژاد جدیدی به وجود آمد که بعدها به اویغورها معروف شدند. در اثر افزایش تعداد مهاجران، جمعیت قبایل آریایی و ایرانی که به زبان‌های شرقی ایرانی صحبت می‌کردند، کاهش یافت و به تدریج در جمعیت غالب، دچار همگون‌سازی فرهنگی شدند.[۴۲]

در اثر افزایش تعداد مهاجران، جمعیت قبایل آریایی و ایرانی رو به کاهش گذاشت و کم‌کم در جمعیت غالب ذوب شدند، در سدهٔ نهم (۸۴۰ میلادی) به علت بروز قحطی و خشکسالی و بحران اجتماعی در فلات مغولستان، تعداد زیادی از مغول‌ها از محل سکونت خود مهاجرت و به سرزمین سین‌کیانگ وارد شدند که از اختلاط مهاجران و سایر اقوام ترک با ساکنان بومی (سکاها- آریائی‌ها) نژاد جدیدی به وجود آمد که بعدها به اویغورها معروف شدند.[۴۳]

نظریه پان‌ترکیسم وامبری

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

تُرک‌سازی (به انگلیسی:Turkification) (به زبان ترکی استانبولی: Türkleşme به معنای ترک‌سازی اختیاری یا Türkleştirme به معنای ترک‌سازی اجباری) در اصطلاح به فرایند فرهنگی یا سیاسی می‌گویند که فرد یا موضوعی را که ماهیت ترکی ندارد به اختیار یا به اجبار هویت ترکی بدهند. این اصطلاح می‌تواند در ارتباط با مردمانی از اقوام دیگر و در مناطقی همچون آناتولی، بالکان، قفقاز یا خاورمیانه تعریف شود. از نظریه‌پردازان اصلی ترک‌سازی، یهودی مسلمان‌شده‌ای به نام معز کوهن (مونس تکین‌آلپ) بود که فرایند ترک‌سازی اجباری را در نوشتاری به نام ترک‌سازی (Türkleştirme) در سال ۱۹۲۸ منتشر کرد.[۱]

پدیدارشدن ترک‌ها در آناتولی
مقالهٔ اصلی: آناتولی

Illustration of the registration of Christian boys for the devşirme. Ottoman miniature painting, 1558.
آناتولی از دوران قدیم، خانهٔ مردمان گوناگونی بود که از آن جمله ایرانیان آشوریان، هیتی‌ها، لووی‌ها، هوری‌ها، ارمنی‌ها، یونانی‌ها، کیمری‌ها، سکاها، گرجی‌ها، کردها، کولخیسی‌ها، کاریایی‌ها، لیدیایی‌ها، لیقیه‌ای‌ها، فریگیهای‌ها، عرب‌ها، کردوها، کاپادوکیهای‌ها و کیلیکیه‌ای‌ها و بسیاری دیگر بودند.

حضور یونانی‌ها در طول بسیاری از سواحل باعث شد تا بسیاری از این مردم تحت تأثیر یونان زبان خود را از دست داده و هلنی شوند. مخصوصاً در شهرها و در سواحل غربی و جنوبی رومیان تأثیر زیادی گذاشتند. با این حال کماکان در شمال و شرق و علی‌الخصوص در روستاها بسیاری از گویشوران زبان‌های بومی مانند ارمنیان و آشوریان زندگی می‌کردند.[۲] اما در زمانی که ترکان برای نخستین بار در سدهٔ یازدهم میلادی در این مناطق ظاهر شدند، فرهنگ یونانی تأثیر زیادی نداشت."[۳] علی‌الخصوص در سرحدات، بیزانسی‌ها کسانی که به فرقهٔ مسیحی (غیر ارتودوکس) گرایش داشتند را آزار می‌دادند و این موجب شده بود که گرایش به فرهنگ یونانی در آن مناطق کمتر شود.[۳] بیزانسی‌ها پیوسته گروه‌های بزرگی از مردم را برای یکسان‌سازی مذهبی و زبان یونانی مهاجرت می‌دادند. آن‌ها همچنین کوشش می‌کردند تا تعداد زیادی از ارمنی‌ها را همگون کنند؛ در نتیجه در سدهٔ یازدهم میلادی، اشراف ارمنی از سرزمین‌های خود کوچ و به غرب آناتولی مهاجرت کردند. نتیجهٔ غیرقابل پیش‌بینی این رفتار، از دست رفتن فرماندهی نظامی محلی در مرزهای شرقی بود که راه را برای مهاجمان ترک باز کرد.[۴] در آغاز سدهٔ یازدهم جنگ با ترک‌ها، موجب کشته‌شدن بسیاری از مردمان بومی شد و بسیاری از مردم هم به غلامی و بردگی گرفته شدند.[۵] در سدهٔ یازدهم میلادی تُرکان سلجوقی که طایفه‌ای از تُرکان اُغوز بودند، یک امپراتوری[۶] تشکیل دادند که از آمودریا تا خلیج فارس و از هندوستان تا دریای مدیترانه گسترش داشت.[۷] این امپراتوری شامل بیشتر مناطق ایران، بین‌النهرین، سوریه و فلسطین بود. پیشرفت آن‌ها نشانگر آغاز قدرت تُرک‌ها در خاورمیانه بود و به مرور موجب اِسکان آن‌ها شد.[۸] در زمان پادشاهی آلپ ارسلان و ملکشاه، امپراتوری سلجوقی گسترش یافت تا تمام ایران و بین‌النهرین و سوریه از جمله فلسطین را شامل شود. در سال ۱۰۷۱ میلادی، آلپ ارسلان ارتش قدرتمند امپراتوری بیزانس را در نبرد ملازگرد شکست داد و رومانوس چهارم (امپراتور بیزانس) را به اسارت گرفت. این پیروزی راه را برای اِسکان اقوام ترکمن در آناتولی باز کرد[۹] و در ادامه توسط قبایل تُرک آناتولی، امپراتوری عثمانی ایجاد شد که در سده‌های پانزدهم و شانزدهم یکی از قدرتمندترین کشورها در جهان بود.[۱۰] دورهٔ امپراتوری عثمانی بیش از ششصد سال به طول انجامید. این امپراتوری در اوج خود بر بخش اعظم جنوب‌شرقی اروپا تا دروازه‌های وین و از جمله مجارستان، منطقه بالکان، یونان، اوکراین و بخش‌هایی از خاورمیانه شامل عراق، سوریه، اسرائیل و مصر، شمال آفریقا تا الجزایر و بخش‌های بزرگی از شبه‌جزیرهٔ عربستان حکومت می‌کرد.[۱۱]

با خالی‌شدن این نواحی از سکنه، قبایل ترک به این نواحی کوچ کردند.[۱۲] با توجه به اینکه ترکان مناطق طبیعی متفاوتی را در یک سرزمین تصاحب کرده بودند،[۱۳] تغییری در شیوهٔ زندگی ایشان ایجاد شد و تعداد کمتری به گله‌داری و کوچ نشینی پرداختند. با این حال اسباب ترک شدن این منطقه کمتر به‌خاطر ازدواج ترکان با مردم بومی بود و این تغییر بیشتر به علت تغییر مذهب بسیاری از مسیحیان و غیرمسیحیان به اسلام و تغییر زبان‌شان به زبان ترکی ایجاد شد. علت این تُرکیدگی مردمان بومی نخست ضعف فرهنگ یونانی در اغلب جمعیت بود و اینکه مردم اشغال شده ترجیح می‌دادند تا به این شیوه مایملک و دارایی‌های خود را حفظ کنند.[۱۴] یکی از نشانه‌های تُرکیدگی در دههٔ ۱۳۳۰ میلادی رخ داد. در آن زمان نام‌های یونانی آناتولی را به نام‌های ترکی تغییر دادند.[۱۵]

اندرو مانگو می‌گوید:[۱۶]

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

وامبری در لباس درویش
وامبری و پان‌ترکیسم
همچنین ببینید: ترک‌سازی
اندیشه پان‌ترکیسم یعنی یکی کردن همه سرزمین‌هایی که ساکنان آن به یکی از زبان‌هایی که ریشه آن‌ها به زبان‌های آلتایی می‌رسد نخستین بار از سوی آرمینیوس وامبری در دهه ۱۸۶۰ ساخته و مطرح گشت. وامبری رایزن سلطان عثمانی شده بود ولی در نهان برای لرد پالمرستون و دفتر امور خارجه بریتانیا کار می‌کرد. ساختن و مطرح کردن این اندیشه از سوی وامبری و بریتانیا در اصل به منظور ایجاد یک کمربند از آلتایی زبان‌ها در جنوب روسیه بود تا مانعی شود برای گسترش و رخنه روس‌ها به مستعمرات انگلیس در هندوستان. بعدها نویسندگان دیگری کار وامبری را ادامه دادند، از آن جمله نویسنده فرانسوی بنام لئون کوهن در کتاب خود مقدمه‌ای بر تاریخ آسیا[الف] به شکل‌دهی و تبلیغ پان‌ترکیسم پرداخت. آرتور لوملی دیوید[ب]، یکی دیگر از شرق‌شناسانی بود که نوشته‌های وی دربارهٔ شکوه و عظمت تاریخ باستانی ترکان و ویژگی‌های زبان ترکی، فکر برپایی ملت بزرگ ترک را در ذهن روشنفکران عثمانی پروراند و مواد و مصالح لازم موردنظر را برای شکل‌گیری اندیشه پان‌ترکیسم را فراهم ساخت.

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

«ویرانیدن و به آتش کشیدن شهر #تبریز به‌دست جانورانی بمانند تیمور و چنگیز و سلطان مراد چهارم عثمانی وحشی.»

«بناهای شگفت آور، آب و هوا و چاه های شهر تبریز. همانگونه که سلطان مراد چهارم[عثمانی] تبریز را ویران کرده بود، تیمور و چنگیز نیز این شهر را به آتش کشیده و ویران کرده بودند»

➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

در هیچ موزه‌ای در جهان اثری از ترک و تازی نیست. کسی که به باستان خانه میرود ایران را می‌بیند. موزه باستانی یعنی ایران. بدون ایران هیچ باستان خانه‌ای وجود نخواهد داشت. ایران خداوندگار گیتی است، جان جهان است
➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

Science in a Golden Age - Al-Khwarizmi: The Father of Algebra
علم در عصر طلایی خوارزمی، پدر هندسه
➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

➖➖➖
کانال اصلی
@Zartosht_Setodeh
کانال آرشیو
@ASPS_KFP

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

https://en.wikipedia.org/wiki/Graeco-Arabic_translation_movement

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

از این رو وی آسمان را متشکل از مجموعه‌ای از پوسته‌های کروی (با افلاک) هم مرکز فرض کرده است که برهم مماسند و درون یکدیگر می‌چرخند، در داخل ضخامت هر پوسته، که نماینده فلک یکی از سیارات است، پوسته‌های هم مرکز و خارج از مرکز و کرات کامل دیگری وجود دارد که به ترتیب با افلاک خارج از مرکز و افلاک تدویر متناظرند. همه پوسته‌ها و کره‌ها سر جای خود و به گرد مرکز خود می‌چرخند، و از ترکیب آن‌ها حرکت ظاهری سیاره که طبق فرض روی استوای فلک تدویر قرار دارد، پدید می‌آید. ابن هیثم با توصیف دقیق همه حرکت‌هایی که در کار می‌آیند، در واقع گزارشی کامل و روشن و غیر فنی از نظریه بطلمیوس دربارهٔ سیارات ارائه می‌کند، و همین نکته راز محبوبیت رساله او را آشکار می‌کند.[نیازمند منبع] ایراد ابن هیثم به حرکت پنجم ماه که در فصل پنجم از مقاله پنجم مجسطی بیان شده، بسیار آموزنده است. این اشکال کاملاً از نوع برهان خلف است، زیرا «ثابت می‌کند» که چنین حرکتی از لحاظ فیزیکی محال است. بطلمیوس فرض کرده بود که هنگام حرکت فلک تدویر ماه بر فلک حامل خارج مرکز آن قطری که از اوج تدویر می‌گذرد (هنگامی که، مرکز فلک تدویر بر اوج فلک حامل است) طوری می‌چرخد که همیشه در امتداد نقطه‌ای در روی خط اوج و حضیض است (این نقطه را «نقطه المحاذات» می‌گویند)؛ به طوری که مرکز دائرةالبروج در وسط خطی است که این نقطه را به مرکز فلک حامل وصل می‌کند. این فرض ایجاب می‌کند که وقتی فلک تدویر یک دور کامل روی فلک حامل خود می‌چرخد، قطر آن به تناوب، در دو جهت مخالف بچرخد. اما ابن هیثم می‌گوید که چنین حرکتی را تنها یک کره ایجاد می‌کند، که به تناوب در دو جهت مختلف می‌چرخد، یا دو کره که یکی بی‌حرکت می‌ماند و دیگری در جهت خاص خود می‌چرخد. چون فرض جسمی با این اوصاف ممکن نیست، بنابراین ممکن نیست که قطر فلک تدویر در امتداد آن نقطه مفروض باشد.

ابن هیثم یک تصویر را هم فرافکن (projection) کرده است. وی دستگاهی ساخته بود که تصویر را بازمی‌تابانده است، بدین گونه نخستین سنگ بنای سینما گذاشته شد.

ابن هیثم نخستین دانشمند جهان است که سرعت صوت را اندازه گرفت است. او با معیارهای متعارف اندازه‌گیری در زمان خودش، که واحد ذرع بود، سرعت نور را محاسبه کرد و دور کرهٔ زمین را اندازه گرفت.

وی نخستین کسی است که به بررسی خواص نور پرداخت. ابن هیثم رنگ‌ها را واقعی و متمایز از نور دانست و گفت که اجسام رنگین نور خود را در خط مستقیم در همهٔ جهات می‌پراکنند. رنگ‌ها همیشه با نور حضور دارند، در آن آمیخته‌اند و بدون آن هرگز به چشم نمی‌آیند.[۱۹]

روش علمی
ابن هیثم نخستین دانشمند در عصر خود بود که برای بررسی تئوری‌های خود، از شواهد عملی استفاده می‌کرد؛ چرا که در آن دوران فیزیک همانند علم فلسفه با تجربهٔ عملی همراه نبود. وی نخستین دانشمندی بود که ضرورت وجود شواهد تجربی برای پذیرش یک تئوری را عنوان کرد. در واقع کتاب اپتیک وی نقد کتاب المجسطی بطلمیوس بود.

این کتاب پس از هزار سال به عنوان منبعی توسط استادان این علم تدریس و معرفی می‌شود. برخی از مورخان این علم بر این باورند که قانون اِسنل در اپتیک در واقع نشأت گرفته از تحقیقات ابن سهل و ابن هیثم می‌باشد.

ذره بین
وی نخستین کسی است که ذره بین را اختراع کرد که در نهایت منجر به اختراع عینک توسط راجر بیکن که آثار او را مطالعه می‌کرد شد.

اتاق تاریک
شرح اصول اتاقک تاریک و اختراع ذره‌بین از کارهای برجستهٔ اوست که در نهایت منجر به ساخت دوربین عکاسی گردید.[۲۰]

او ابزاری را به نام جعبه تاریک (camera obscura) را برای بررسی خورشیدگرفتگی به کار برده بود. این ابزار در زمان جنگ‌های صلیبی به اروپا راه یافت. اتاقک تاریک، عبارت بود از جعبه یا اتاقکی که فقط بر روی یکی از سطوح آن روزنه‌ای ریز، وجود داشت. عبور نور از این روزنه باعث می‌شد که تصویری نسبتاً واضح اما به صورت وارونه در سطح مقابل آن تشکیل شود.

این وسیله به شدت مورد توجه نگارگران قرار گرفت و همهٔ نگارگران به‌ویژه نگارگران ایتالیایی سدهٔ شانزدهم از آن برای طراحی دقیق چشم‌اندازها و دیدن دورنمایی صحیح بهره می‌بردند، به این ترتیب که کاغذی را بر روی سطح مقابل روزنه قرار می‌دادند و تصویر شکل گرفته را ترسیم می‌کردند. این تصاویر بسیار واقعی و از ژرفانمایی (پرسپکتیو) صحیحی برخوردار بود.

برهان خلف
ابن هیثم نخستین کسی بود که روش برهان خلف یعنی اثبات ممکن نبودن نقیض یک گزاره را برای اثبات آن گزاره ابداع نمود.[۲۱]

ریاضیات
جمع هندسی

جمع هندسی
ابن هیثم روشی هندسی برای یافتن مجموع یک ریسه از اعداد پیدا کرد که امروزه در مدارس خیلی معمول است. وی دریافت که حاصل ضرب یک عدد در عدد بعدی آن مساوی با دوبرابر مجموع اعداد از یک تا آن عدد است.[۲۲]

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

مقبره شیرازی در چرنداب تبریز

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

مسعود بن مصلح کازرونی) (زاده ۶۳۳ – درگذشته ۷۱۰ ه‍.ق) یکی از علمای ایرانی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است که نقش مهمی در گسترش حکمت و فلسفه، علوم طبیعی، پزشکی و هنر داشته‌است. وی فرزند مولانا ضیاءالدین مسعود بن مصلح کازرونی پزشک معروف و از مشایخ صوفیه بود که در سال ۶۳۳ قمری در کازرون پا به عرصه وجود نهاد.[۱][۲]

قطب‌الدین علاوه بر شاگردی در نزد پدر از محضر بزرگانی چون کمال‌الدین ابوالخیر بن مصلح کازرونی، شمس‌الدین محمد بن احمدالحکیم الکیشی، شرف‌الدین زکی بوشکانی، خواجه نصیر طوسی، نجم‌الدین کاتبی، علامه قطب‌الدین مؤیدالدین عرضی و کمال کوفی بهره فراوانی یافت تا آنجا که علاوه بر پزشکی، بر علوم دیگری چون ریاضی، فلسفه، علوم ادبی، دین‌شناسی، موسیقی، نواختن رباب و سرودن شعر، بازی شطرنج و فنون شعبده‌بازی به چیرگی شگفت‌انگیزی دست یافت. او مدتی در شهرهای سیواس و ملطیه به شغل قضاوت اشتغال یافت و در زمانی دیگر از طرف تکودار، ایلخان مغول به سمت سفارت، همراه اتابک پهلوان به مصر نزد ملک قلادون الفی اعزام شد. آرامگاه وی در مقبرةالوزرای چرنداب تبریز است.

علامه در اندک زمانی در علوم معقول و منقول سرآمد فضلای عصر خود بود و در طول مدت حیات خود بیش از بیست اثر به فارسی و عربی از خود باقی گذاشت.

قطب‌الدین شیرازی در علم موسیقی و فیزیک از سرآمدان زمان خود بوده‌است. اگرچه قطب‌الدین را نمی‌توان شاگرد صفی‌الدین ارموی -نظریه‌پرداز موسیقی قرن هفتم- دانست؛ ولی او را باید بدون شک نخستین شارح کتب صفی‌الدین ارموی قلمداد کرد. قطب‌الدین بخش مفصلی از کتاب دائرةالمعارف چندجلدی خود به نام درةالتاج را به موسیقی اختصاص داده و در آن‌جا به تشریح نظریات صفی‌الدین ارموی، مخصوصاً مطالبی که در «رسالة الشرفیة» بیان شده، پرداخته‌است.

در سال ۱۳۹۰ هزار و دویست و پنجاهمین سالگرد تولد قطب‌الدین شیرازی از طرف ایران و سازمان یونسکو جشن گرفته شد.[۳]

آرای قطب الدین شیرازی در علم هیئت
مدل افلاک ماه

شکل ۱ - الگوی افلاک قطب الدین شیرازی برای ماه
مدل افلاک شیرازی در کتاب «نهایة الإدراک فی درایة الأفلاک» برای ماه که در شکل ۱ دیده می‌شود، نسبت به مدل افلاک بطلمیوسی ۲ فلک اضافه دارد، یکی فلک مدیره و دیگری فلکی برای خنثی کردن چرخش وضعی اضافه‌ای که توسط فلک مدیره به چرخش تدویر افزوده می‌شود، هر چند شیرازی در کتاب «التحفةالشاهة» این فلک را حذف می‌کند و در عوض سرعت تدویر را تغییر می‌دهد. با اینکه برای اولین بار مؤیدالدین عُرضی از مدل مدیره استفاده کرده بود، ولی به لزوم وجود چنین فلکی که حرکت اضافهٔ تدویر را خنثی کند، توجه نکرده بود.

بنابراین تعداد افلاک مدل شیرازی برای ماه شش فلک است، بدین قرار:

۱. فلک جوزهر به مرکز عالم O.

۲. فلک مایل به مرکز عالم و مایل از دائرةالبروج به اندازهٔ ۵ درجه.

۳. فلک خارج مرکز یا حامل: منطقهٔ این فلک در صفحهٔ مایل قرار دارد.

۴. فلک مدیره: شعاع این فلک rm = 1/2 e و با سرعت ωm = ωc می‌چرخد.

۵. فلک حافظه: این فلک، هم‌مرکز با تدویر است و با سرعت ωc- می‌چرخد.

۶. فلک تدویر: سرعت این فلک برابر با ۴ ؛۱۳- ωp = ωa = است.

بنابراین مرکز تدویر C روی مسیری شبه دایره به مرکز Dp و با سرعت یکنواخت نسبت به O می‌چرخد. تفاوت مدل شیرازی و بطلمیوس، چنان‌که خودش متذکر می‌شود، در دو نکته خلاصه می‌شود: افزودن دو فلک مدیره و حافظه، و تغییر خروج از مرکز حامل به نصف مقدار قبلی. البته همان‌طور که گفته شد این مدل در تحفه تصحیح شده و فلک حافظه از آن حذف شده‌است.[۴][۵]

Читать полностью…

پروفسور زرتشت ستودِ KFP

The giant sequoia cross-section displayed in Hintze Hall at the Natural History Museum in London features inscriptions marking significant historical events aligned with the tree's growth rings. These annotations serve to contextualize the tree's age by correlating its growth with notable moments in human history. Among the names inscribed is that of Abd al-Rahman al-Sufi, a renowned Persian astronomer from the 10th century.
NatSCA

Al-Sufi is best known for his seminal work, The Book of Fixed Stars, completed around 964 CE, which provided detailed descriptions and illustrations of the stars and constellations. By including his name on the tree's growth rings, the museum highlights the global nature of scientific advancement and acknowledges significant contributions from various cultures throughout history.

This method of marking the tree's rings with historical events offers visitors a tangible connection between natural history and human achievements, illustrating the vast timescale over which both have unfolded.

If you're interested in exploring this exhibit further, the Natural History Museum's official website provides additional information and resources: Natural History Museum – Giant Sequoia Exhibit.



Sources

I prefer this response
ChatGPT
Response 2
The giant sequoia cross-section displayed in the Natural History Museum in London is not only a testament to the tree's immense age and size but also serves as a chronological record of significant historical events. Each growth ring corresponds to a year in the tree's life, and markers are placed to denote notable occurrences throughout history. One such marker bears the name of Abd al-Rahman al-Sufi, a renowned Persian astronomer from the 10th century.

Who Was Abd al-Rahman al-Sufi?
Abd al-Rahman al-Sufi (903–986 CE), also known in the West as Azophi, was a pivotal figure in the field of astronomy during the Islamic Golden Age. His most famous work, The Book of Fixed Stars, combined Greek astronomical knowledge with his own observations, leading to more accurate star charts and descriptions. He was among the first to document the Andromeda Galaxy, referring to it as a "small cloud," and his contributions significantly influenced both Islamic and European astronomy.

Why Is His Name on the Sequoia Tree?
The inclusion of al-Sufi's name on the sequoia's growth rings serves to contextualize the tree's age by aligning it with human history. By marking the year 964 CE—the approximate date when al-Sufi completed The Book of Fixed Stars—visitors can appreciate that this monumental scientific achievement occurred while the tree was still growing. This method of annotation transforms the tree into a living timeline, bridging natural history with human accomplishments.

The Significance of the Tree's Timeline
The sequoia slice, originating from a tree that was over 1,300 years old when felled in 1891, provides a unique perspective on the passage of time. By correlating its growth rings with historical events, the exhibit offers an engaging way to visualize the longevity of natural life and its intersection with human history. The presence of al-Sufi's name among other historical markers underscores the global and interdisciplinary nature of human achievement.

This approach not only highlights the tree's impressive lifespan but also serves as an educational tool, illustrating the continuum of history and the interconnectedness of natural and human timelines.

Читать полностью…
Подписаться на канал