چشم بگشا که بهار آمده است
سوسن وُ سنبل وُ پروانه به بار آمده است
بوسه بفرست به خورشید وُ به جمشید وُ به عید
که قرار آمده است
بلبل از نقشِ غزل میخواند
پَر پروانه به طراحی گُل میماند
جامه نو کن به خرامیدن وُ رقصیدن وُ بالیدنِ دل
که نگار آمده است
نفسِ بادِ صبا عطر فشان است بیا
عالم از معجزه ی عشق جوان است بیا
کف بزن ،ساز بزن بر لب دریا بنشین
که به امواجِ زمان حضرتِ جان ، دیدنِ یار آمده است
#محمدمحسن_خادمپور
@shirazpoem
اجرا : #بهاره_معدنپور
@banooghazall60
حیرت آور شده دنیا تو چرا در خوابی
دکمه ات را بفشاری به دمی پرتابی
پلِ پیوستن از اندازه یک لحظه گذشت
تو چرا در قفس خویش چنین بیتابی
هوشِ سرشارِ بشر تکیه به دریا زده است
وزغی هیچ نپرسد که چرا مردابی
بود وُ نابود فراخوانِ دگر یافته است
زندگی در گذر وُ در گُذَرت قلابی
چرخِ دیدار در امواجِ فضا میچرخد
لمس کن ذره ی خود را که بقا دریابی
#محمدمحسن_خادمپور
#Shirazpoem
اجرا : #ماهزادفرهودی
یک به یک از ما گرفتی روزگار
خط وُ ربط وُ تخت وُ بخت وُ افتخار
هر قدم افتاد نقشی در عدم
ای عجب از راه وُ چاهِ دم به دم
دستِ ما کوتاه وُ خرما بر نخیل
تازه ها خشکید در فصلِ فُسیل
یادِ ایامی که بر دوش پدر
شاد بودم بی خیال از هرخطر
دوستانِ همکلاسم هر کدام
رفته سمتی بی مرام وُ با مرام
از جوانی مانده یادِ دلبری
شورِ شادی ، تلخ کامی ، مَعبَری
دردِ پیری ، ناتوانی ، بی کسی
تیر وُ آذرها وُ بهمن ها بسی
میزند شلاقِ رفتن ها به تن
کشته ای جز من ندارد انجمن
ای عجب از عمرِ کوتاه بشر
ای عجب از این دریغِ مستمر
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #بهاره_معدنپور
@banooghazall60
استقبال از غزل "بسم الله الرحمن الرحیم" علامه حسن زاده آملی
به بسم الله است عالم درتجلّی
ازل را تا ابد یکجا تسلی
به حمدالله است هستی در تکامل
طبیعت را پذیرای تعامل
به بسم الله است وحدت در نمایش
نظام آفرینش شرحِ دانش
به حمدالله است بارشهای رحمت
نصیب عاشقان طوبای حکمت
به بسم الله است اقرارِ معانی
حلولِ باور از این لن ترانی
به حمدالله است حرف عشق باقی
که این میخانه دارد شوقِ ساقی
به بسم الله است هر پیمانه را نوش
چه مستان را گشوده گرمِ آغوش
به حمدالله است آرامش میسر
بهشت جاودان لبخند دلبر
به بسم الله خالق در بیان است
بحمدالله خلقِ انس وُ جان است
به بسم الله نهفته عالمی راز
به حمدالله قیامت میشود باز
#محمد_محسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :
#منیژه_بنیادی
@mnj_bonyadi
#توحیدبالائی_گرمرود
@tohid.b.g21200
قابلیتهای سبک نیمائی
بخش اول ، نیما از نگاه دیگران
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
گفته بودم دوستت دارم ، تو گفتی بیشتر
ذره ذره آب گشتم ، تا شکفتی بیشتر
در عجب هستم ، کجا اینگونه رسم عاشقی است
من به قربان تو می رفتم ، تو رفتی بیشتر
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
.
اجرا : #دکترافشین_نوبخت
اصول شعر کلاسیک
درس دوازدهم ، صد نکته طلائی
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
گناهِ رفتنت بخشیدنی نیست
در آتش ماندنِ من دیدنی نیست
شنیدم غم به سر میزد که ای وای
به این زودی رفیقم مردنی نیست
اگر تلخ است اما راست میگفت
دل عاشق که جائی بردنی نیست
امانت دارد امشب از تو افسوس
چه گلهائی که دیگر چیدنی نیست
من وُ دیوار وُ عکسِ مات وُ باران
هواداری که دیگر بودنی نیست
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #سیناسوری
@seda_0_sokout
نوازنده گیتار
@masternoface_guitar
💥عید مبعث بر شما مبارک💥
شعر : #محمدمحسن_خادمپور
اجرا: #زهرا_زمانی
@Shirazpoem
جذبِ بازارت شدم تخفیفِ نازت میدهی
شاهدِ بازی شدم میدانِ بازت میدهی
زیرِ لب دارم نی ات را لب به لب ، لب میزنم
تک نوازی میکنم یک لحظه سازت میدهی
درحضورت بندبازی بی نهایت مشکل است
ماتِ لبخندت شدم خطِ ترازت میدهی
اشتباهی آمدم غرقِ شلوغی گم شدم
میروم اما خودت آدرس به فازت میدهی
میرسم روزی اگر صد ساله باشم بی خیال
شک ندارم مرده باشم قبرِ بازت میدهی
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #دکترنوبخت
اصول شعر کلاسیک
درس یازدهم : حذف
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
نسخه pdf
از ازل نام تو آمد در غزل
تا ابد طعم تو دارد این عسل
سایه ات خورشید را معنا دهد
تابش ات تردید را پروا دهد
از معادل ها شگفتی ساختی
نا معادل ها به دل انداختی
هرچه دیدم از تو دارد یک نشان
بی نشانی از تو دارد بیکران
تار وُ شفافی چرا در جستجو
خود نمی آئی چرا در گفتگو
پاسخت را میشناسم گفته ای
نیستی گاهی اگر خود رفته ای
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #تیام_دهقانی
اصول شعر کلاسیک
درس دهم : حشو
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
اصول شعر کلاسیک
درس دهم : حشو
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
عید آمده اما نه قراری ، نه بهاری
بیچاره پدر از زن وُ فرزند فراری
پژمرده چمن ، سوسن وُ صحرا وُ گلستان
خاموش شده بلبل وُ گمگشته قناری
انگار نه انگار که باید بسرایند
از مطرب وُ لبخندِ نگاری وُ شراری
اوضاعِ خرابیست که اندازه ندارد
مردم همه درگیرِ گرانی وُ نداری
یکعده سوارند به عیاشی وُ دزدی
محروم زمین مانده به تنهائی وُ زاری
دربانگِ خروس سحری هست پیامی
ایکاش شود معجزه امسال ، شماری
مظلوم بگیرد یقه ی ظالمِ فاسد
فرزند نبیند پدرش را به کناری
نوروز بخندد به نگاهِ همه یکسان
عیدانه بچرخد غزلِ سبز بهاری
#محمد_محسن_خادمپور
@shirazpoem
گویندگان :
#رهاطبرستانی
#زهرافعله_گری
#الهام_شیخی
#آرش_طاووسی
تولید شده در رادیو کوررش
از بس که در دلم ماند ، اندوهِ روزگاران
کوهم تنیدگی کرد ، پژواکِ تیشه داران
طی شد به نامرادی ، پیوندهای رنگین
نوروزِها خزان شد ، در جشنِ نابکاران
تا آسمان نبارید ، بارید حسِ سردم
بیچاره استخوانم ، پوسید بردباران
دیگر چه میتوان گفت دراین زمانِ باقی
کوتاه مینویسم از دفتری هزاران
در روزهای پیری ، سخت است چون ببینی
شورِ جوانیت رفت ، از یادِ دوستداران
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :
#بهاره_معدنپور
#یونس_اسماعیل_زاده
قابلیتهای سبک نیمایی
مقدمه
مدرس : # محمدمحسن_خادمپور
هر طرف توطئه ای در کار است
تا بشر بنشیند
بر سرِ قبرِ نجابت وَ تمام
وَ تمام
نه حیائی دیگر
نه دوامی وُ امیدی به گل آرائی دل
نه به پیوند پلی
نه چراغی روشن در شب گمشده ای
همگان بی همگان
هر کسی ظاهر خود کرده دکان
که به یک چند تکان
بفریبد دگران
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #زهره_رضائی
@zohrerezaee95
گفتی به ناز روزی ، نازم که ناز دارم
گفتم که بی تعارف ، نازت نیاز دارم
گفتی کنارِ دلبر ، عاشق زبان ندارد
گفتم اگر بتازی ، میدانِ باز دارم
گفتی کویرِ خشکی ، ابرو به هم کشیدی
گفتم مسافرم شو ، راهِ هراز دارم
گفتی خودم شمالم ، آوازه شد خیالم
گفتم اگر برقصی ، گیلانه ساز دارم
گفتی عجب عجیبی ، در قایقم غریقی
گفتم به مرده یِ خود ، قصدِ نماز دارم
گفتی به خاکِ سردت ، قاری نمی نشانم
گفتم به هر دو عالم ، نازت نیاز دارم
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :
#گلی_شیخ_الملوکی
#حسام_حسن_زاده
قابلیتهای سبک نیمائی
بخش اول ، نیما از نگاه دیگران
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
تو زُل بزن به نگاهم که آه برخیزد
پلی بزن به حضورت که ماه بگریزد
طلایه دارِ ظهورت امید میداند
حدیثِ سبزِ وصالت غرور انگیزد
هزار شانه بچرخد به سمتِ گندمِ تو
در آن زمان که بهشتت به هر زبان ریزد
شنیدم از پدرم هرکه یوسفت را دید
نشانِ سیب سلامت به سینه آویزد
ذخیره یِ ازلی ، تا ابد تجلی کن
که هر که راه بجوید ز خاک برخیزد
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اصول شعر کلاسیک
درس دوازدهم : صد نکته طلائی
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
الهی پر نگیرم از خیالت
الهی ریشه گردم در نهالت
بگردم دورِ دنیا روزِ آخر
خدا قسمت کند طعمِ وصالت
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
در کنارِ روزهای آتشین
احتمالِ سردی فردا ببین
گل بگو ، بشنو ، بشوران باغ را
خارها را در میانِ گل بچین
هرچه میخواهی بنوش از چشمه ها
آن طرف تر خشک میگردد زمین
چرخشِ فواره دارد گویشی
اوج ها را ریزشی سنگین کمین
جدول بُردارها را باز کن
تا تعادل را ببینی با یقین
آنکه بنیادِ جهان بر جان نهاد
میکشد خطِ درونی بر جبین
صاف وُ موزون است صورتها اگر
سیرتی زیباست با او همنشین
گر طلب داری به تب تندی نکن
گاه تقدیر است صحت این چنین
سهم سرما را ببر شبهای تار
تا بتابد آفتابت دلنشین
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :
#فریباچعباوی
#جلیل_منصوری
نوازنده موسیقی
#سیاوش_شیخی
اصول شعر کلاسیک
درس ۱۱ _ حذف
مدرس : #محمدمحسن_خادمپور
نبضِ مرا گرفتی ، تجویز خواب کردی
حسِ مقابلم را ، خرجِ جواب کردی
موجی نجیب بودم ، در ساحلِ فریبت
درمن شتاب دیدی ، کورم حساب کردی
بازی نبود پوچم ، مشتم تو باز کردی
از من که گل گرفتی ، شادی خراب کردی
میسوزم از مرامت ، از چرخشِ زبانت
عریانِ عاشقی را ، بندِ حجاب کردی
چیزی نمانده از من ، حرفی دگر ندارم
جز آنکه آرزو را ، شکلی عذاب کردی
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #منیژه_بنیادی
نوازنده سنتور : #نیوشافاریابی
صدای پای پدر نبض زندگانی بود
نگاهِ شاد وُ غمش رنگ مهربانی بود
برای آنکه بگویم چه روزگاری داشت
تمامِ خاطره های خوشم نشانی بود
کنارِ پنجره اش پرده نقش گل میبافت
نمازِ صبحِ دلش سوره ی جوانی بود
سعادتم تبِ خورشیدِ آسمانش داشت
به سایه های سرم مهر جاودانی بود
همیشه بود وُ نبودش حکایتی میگفت
سرودِ مدرسه اش درسِ همزبانی بود
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا : #بهاره_معدنپور
از تمام کوچه ها یک کوچه دارم آرزو
پنجره یک پنجره در روبرو
صبح پائیزی وُ باران ریز وُ پرده نیمه باز
شانه برداری ببندی زلفهایت را به ناز
کیف بر دوشت ، به دستت چتر وُ من در انتظار
گفتگو ، قول وُ قرار
پیرِمردی با عصا از دور لبخندی به لب
میکشد قدری کلاهش را عقب
از کنارش با تبسم بگذریم
شاید او هرگز نمیدانست در تقدیر ما
مهربانِ چهره اش مانده بجا
گفت از خاطر نبر این صبح را ، این کوچه را
عطر باران ، برگ زردِ مرده را
فرصتِ دیدار تکراری ندارد ای جوان
قدرِ این اوقاتِ شادی را بدان
ما نفهمیدیم اما حرف او
بر سرم اکنون نشسته برف او
میشد از تکرارها پر بار شد
میشد از دیدارها انبار شد
تا نباشی آه من از پنجره
تا نچرخانی مرا در خاطره
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :
#زهراحسینی
@zah19200
#حسام_حسن_زاده
@hesam.sh1984
نوازنده گیتار:
#سیاوش_شیخی
@siavash_shikhi_58
یک عمر نفهمیدم راه تو چه نزدیک است
امروز که برآبم ، مرداب تو تاریک است
برگشت وُ رهائی را جویا شدم وُ دیدم
پل هست ولی گویا ، لغزنده وُ باریک است
#محمدمحسن_خادمپور
@Shirazpoem
اجرا :#توحیدبالائی_گرمرود
