ریچارد: هیچ حقیقتی وجود ندارد. «یقین» اغلب یک طرز فکر بسیار خطرناک است. کسانی که یقین یافتهاند، میل به ذبح امتها دارند، چون می دانند که در بهشتِ هفتاد و دو باکره پاداش خواهند گرفت.
سوال کننده: من شنیدهام که آنها تعداد را کاهش داده اند. (خنده)
ریچارد: این مشکل اخلاق مدرن است. شما دیگر نمیتوانید باکرهها را بدست آورید.
من به «یقین» بسیار مشکوک خواهم بود. یقین مربوط به عقاید، ایده و فلسفههاست. «زمانی که انقلاب سوسیالیستی را ایجاد کنیم، بهشت خواهیم داشت» یا «زمانی که کفار را سلاخی کنیم، بهشت خواهیم داشت». از افرادی که مانند طاعون «یقین» دارند دوری میکنم.
کتاب: کتاب #هیچکس
#ریچارد_سیلوستر
این شخص نیست که بیدار میشود بلکه خودِ آگاهی است که از این آشفتگیِ وجودِ شخصی بیدار میشود.
و هنگامیکه بیدار شد،
آنگاه متوجه میشود که تمام آنچه آشفتگی مینامید تماماً و کاملاً الهی بود.
#موجی
«از هر جهتی تو را بلا داد
تا بازکشد به بیجهاتت»
#مولانا
«این جفای خلق با تو در جهان
گر بدانی گنج زر آمد نهان
خلق را با تو چنان بدخو کنند
تا تو را ناچار رو آن سو کنند»
#مولانا
کار ما جستجو و طلب آنچه ناشناخته است نیست بلکه کارمان شناخت سردرگمی، پریشانی، بدبختیِ در خودمان است.
جیدو کریشنامورتی
شما توسط خدا احاطهشدهاید اما بااینحال خدا را نمیبینید چون چیزهایی درباره خدا «میدانید». آخرین مانع برای دیدن خدا همین مفهومی است که از خدا دارید.
شما خدا را گمکردهاید چون گمان میکنید که میدانید؛ و این چیز خوفناکی در خصوص مذهب است. این همان موردی است که در انجیلها آمده که افراد مذهبی که (گمان میکردند) میدانند، عیسی را (مصلوب کرده) و از دستش خلاص شدند.
حکیم بزرگ چینی لائو تزو میگوید: "آنی که میداند، نمیگوید و آنکه میگوید نمیداند."
تمام الهامات هرچقدر هم که الهی باشند هرگز چیزی بیشتر از انگشتی که به ماه اشاره میکند نیستند و همانطور که در مشرق زمین میگویند: هنگامیکه استاد به ماه اشاره میکند تمام آنچه یک ابله میبیند فقط انگشت است.
#آنتونی د ملو
اگر به اندازه ی کافی به عمق حقیقت بروی
ماجرای علت و معلول را رد می کنی
تا آخر بدقت ببینید.
درک نکته ها سالهاست با شماست اما شما آماده ی درک درست آنها نبودید.
در زمان و مکان درست
دیدنی ها ، بوضوح و از عمق جان دیده خواهند شد.
بدون هیچ انتظاری
منتظر روشنایی جان باشید.
"همه چیز" در این "هیچ چیز" معنا گرفته است.
آمیختنِ "همه چیز" با "هیچ چیز"،
آمیختنِ "هدف" در "بی هدفی"....
مهم بودن و نبودنِ "زندگی" در "نیستی"،
اینها چیزی نیست که مغز انسان آن را بفهمد...
ولی "روح" آن را میشناسد.
بسیاری از اظهار نظرها که به صورت رایج استفاده می شوند و گاهی اوقات ساختار خود زبان هستند ، بیانگر این است که مردم نمی دانند کی هستند شما میگویید « او زندگی خود را تباه کرد » یا « زندگی من » انگار زندگی چیزی است که بتوان آنرا تصاحب کرد یا از دست داد.حقیقت این است که شما زندگی ندارید شما خود زندگی هستید.یک زندگی ، یک هوشیاری که به تمام کائنات نفوذ کرده و یک شکل موقت به خود گرفته تا خود را به صورت یک سنگ ، تیغه یک علف ، به شکل یک حیوان یا یک شخص ، یک ستاره یا یک کهکشان بیان کند.آیا عمیقا حس می کنید که این موضوع را قبلا می دانستید ؟ آیا حس می کنید که قبلا آن بوده اید ؟
#اکهارت_توله
داستان ازاینقرار است: دختر جوانی بود که با خانوادهاش در جنگلی زندگی میکرد. ازآنجاییکه قرار بود او فردا ازدواج کند، بیرون رفت تا مقدمات مراسم ازدواجش را آماده کند. لیستی با خودش به همراه داشت، اول باید پیش خیاط میرفت، بعد شیرینی فروشی برای سفارش کیک، بعد باید برای هماهنگی به سراغ عاقد میرفت و بعد ازآنجا هم به نزد عشقش.
او خوشحال بود، خوشحال خوشحال خوشحال. درحالیکه برنامههایش را در ذهنش مرور میکرد به راه افتاد. با اشتیاق منتظر امروز و فردا بود. همینطور که با خوشحالی در جنگل مشغول قدم زدن بود ناگهان یک شیر یا یک ببر وارد مسیرش شده و درست رو به رویش ظاهر میشود. قبلاً هرگز چنین اتفاقی نیفتاده بود. شیر خشمگین بود و با فاصلهای بسیار نزدیک نسبت به او قرار داشت. دختر میدانست که نمیتواند فرار کند او فهمیده بود که بههیچوجه هیچ راه فراری ندارد، شیر همانطور ایستاده بود و به دختر نگاه میکرد. به حدی به او نزدیک شده بود که دختر میتوانست نفسهایش را حس کند.
در آن لحظه وقتی شیر را دید قرارش با خیاط، پوف! کاملاً از ذهنش محو شد.
قرار بعدیاش با شیرینی فروش هم پوف! محو شد.
قرارش با عاقد، پوف! آن هم محو شد.
همهچیز محو شده بود.
در آن لحظه حتی محبوبش نیز، پوف! او هم محو شده بود.
و برای اولین بار او کاملاً خالی بود. خالیِ خالیِ خالیِ خالی.
من اینجا دیگر درباره ادامه این داستان صحبت نمیکنم اما پاپاجی در ادامه میگفت: "به شیری که در مسیرتان ظاهر میشود خوشآمد بگویید" و منظور ایشان هم این بود که به هر آنچه که به تصورات و پیشفرضهایتان درباره زندگی پایان میدهد، خوشآمد بگویید. به این شیر خوشآمد بگویید چون این به سراغتان آمده است تا شما را بیدار کند.
#موجی
حقیقت این است که شما «هیچچیز» هستید، اما این «هیچچیز» در همه جا و همه چیز، کامل و بینهایت است. این «هیچ چیز» همان آگاهی است که به خودی خود کامل و تحقق یافته است.
این یک کنایه شگفتانگیز است.
#گانگاجی
- چگونه ذهن را حذف کنیم یا از آگاهی نسبی خود فراتر برویم؟
ذهن به طور طبیعی بی قرار است. شروع به رهایی ذهن از بی قراری خود کنید، به ذهن آرامش بدهید، آن را از حواس پرتی رها کنید، به درون نگاه کنید. برای انجام این کار، باید دنیای بیرون را نادیده گرفت و هر چیزی را که در آرامش خاطر اختلال ایجاد می کند حذف کرد.
همهچیز طوری مقدر شده است تا به بیدار شدن ما از این رؤیای جدایی کمک کند. تمامیتِ زندگیِ خود را بپذیرید، حتی قسمتهای دردناک زندگی نیز در خدمت به رهایی شما عمل میکنند.
#آدیاشانتی
ترکهای ناشی از رنج کشیدن، پوسته ایگو را میشکافد.
#اکهارت_توله
هنگامیکه چیزی را با هشیاری عمیق لمس کنی، همهچیز را لمس کردهای.
#تیک_نات_هان
"تو"-شخص غیرواقعی- که به نظر می رسد آن انتخابها را می کنی، نمی توانی این واقعیت را ببینی که "تو" غیرواقعی هستی. با این حال حسِ "یک شخص بودن" می تواند ناپدید شود و آنگاه این که هیچ کسی وجود ندارد که انتخابی بکند همانقدر غیرقابل مناقشه است که قبلاً برای شخص به نظر می رسید که کسی هست که اغلب در حال انتخاب است. وقتی شخص کنار برود، همانقدر بدیهی می شود که اینگونه نیست که در پنجاه سال قبل بدیهی بود که اینگونه است.
#ریچارد_سیلوستر "کتابِ هیچکس"
حتما این ویدیو را تا آخر ببینید
انسان باید روزی در مسیر زندگی به این پله از درک برسد و با این واقعیت روبرو و آشنا شود می توان از این داستان اگر هنوز هم کمی برای روبرو شدن زود باشد تنها بعنوان یک نظریه و تکنیک برای دشواری های زندگی استفاده کنید
داستان امپراطور جاناکا و استادش آشتاواکرا
سوامی #سارواپریاناندا
دون خوان گفت:
تو خودت را جدی میگیری،
تو در خیال خودت وحشتناک مهمی،
تو تصور میکنی که آن قدر مهمی
که به خودت اجازه میدهی
وقتی اوضاع خلاف میل توست
بگذاری و بروی.
شاید گمان میکنی این
نشانهٔ یک شخصیت قوی است!
نه، این مسخره است، تو ضعیفی،
تو خود پرستی. خود بزرگبینی
بزرگترین دشمن ماست.
فكرش را بكن، چیزی كه ما را ضعیف
میكند، احساس رنجش نسبت به
كردار و سوءكردار همنوعان ماست.
خود بزرگبینی ما سبب میشود
كه بیشتر ایامِ زندگیمان
از كسی رنجیده باشیم.
جهان چنین و چنان نیست،
هرگاه از به خود گفتن این نکته که
"جهان چنین و چنان است"
باز ایستیم، جهان نیز از "چنین و چنان
بودن" باز خواهد ایستاد.
#کارلوس_کاستاندا/ حقیقتی دیگر
ﻃﻐﻴﺎﻥ ﻛﻨﻴﺪ، ﻣﺴﺌﻮﻟﻴﺖ زندگی خود را به عهده بگیرید. تمام آن ﻋﻘﺎﻳﺪ ﭘﻮﭼﻰ را ﻛﻪ در ذهنتان فرو کردهاند، بیرون ﺑﺮﻳﺰﻳﺪ.
تمام دانستنیهای خود را کنار بگذارید و دوباره و از ابتدا شروع ﺑﻪ یادگیری کنید، البته اینبار با شناخت و تجربهی خودتان.
#اشو
#اشو
قضاوت های تو نسبت به دیگری دقیقا چهرهی خود ِ توست، تو همان را میبینی که در لایههایِ زیرینِ وجودت پنهان داری!
وقتی مردم زندهاند، هر رفتار احمقانهای
با آنها میکنید. با آنها دعوا میکنید، مشاجره میکنید، حرفهای زشت میزنید؛ اما همیشه این امکان وجود دارد که فردا نتوانید آنها را ببینید. اگرچه این آرزو را نمیکنیم، همیشه ممکن است که فردا من و شما بمیریم، هر چقدر هم اکنون جوان و سالم باشیم.
به مردمی که پیرامون شما زندهاند احترام بگذارید و هر لحظه از زندگی خود را با آنها تقسیم کنید. بعد از اینکه بروند، دیگر در کنار شما نیستند. وقتی اینجا هستند،
نباید آنها را نادیده بگیرید. اگر بعد از رفتنشان فریاد بزنید و گریه کنید، دیگر فایدهای ندارد. به نظر بی رحمانهاس اما واقعیت زندگی است.
#سادگورو / شیدایی
آنچه در تو نیست
نمی تواند در بیرون پدیدار شود.
#رامانا_ماهارشی
Accept yourself as you are. And that is the most difficult thing in the world, because it goes against your training, education, your culture. From the very beginning you've been told how you should be; Nobody has ever told you that you are good as you are.
#Osho
خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید.
و این سخت ترین چیز در جهان است،
زیرا در تضاد با آموزش، تحصیلات و فرهنگ شماست.از همان ابتدا به شما گفته شد که چگونه باید باشید.هیچ کس هرگز به شما نگفته است که
شما همانطور که هستید خوب هستید.
#اوشو
حقیقتی وجود ندارد، تمام چیزی که هست همین واقعیت است.
Читать полностью…به جای اینکه به باغ دیگران
سرک بکشید
به کار خود بپردازید
و هر چه میخواهید
در باغ خود بکارید . . .!!
وین دایر
گوش دادنِ عمیق، گونهای از گوش دادن است که میتواند کمک کند رنجکشیدن شخص دیگر را تسکین داد.
شما میتوانید او را گوش دادنِ دلسوزانه بنامید. شما با فقط یک هدف گوش میدهید: که به او کمک کنید که دل خودش را خالی کند. حتی اگر او چیزهایی را بگوید که سرشار از دریافتهای غلط , سرشار از تلخی هستند , شما همچنان توانایی آن را دارید که با دلسوزی بشنوید. زیرا میدانید که با گوش دادنِ به آن صورت , به آن شخص شانسی میدهید که رنج کمتری بکشد. اگر میخواهید به او کمک کنید که حس دریافت خودش را اصلاح کند , برای وقتی دیگری منتظر میمانید. شما فقط با دلسوزی گوش میکنید و به او کمک میکنید که رنج کمتری بکشد. یک ساعت مثل آن میتواند تحول و شفا را بیاورد.
#تیک_نات_هان
شما باید شرطیشدگی را بشناسید، شرطیشدگی را مشاهده کنید، چنان به آن نگاه کنید که به جواهری گرانبها مینگرید. به آن نگاه کن. از آن فرار مکن؛ به آن نگاه کن. همانطور که مدام به آن نگاه میکنید، بیشتر و بیشتر از آن آشکار میشود. همانطور که به آن نگاه میکنید، زود تلألو خود را از دست میدهد.
#جیدو_کریشنامورتی
ما در بیست و چهار ساعت شبانه روز به فکر کردن مشغولیم . این حالت ، بسیار ناسالم است . « ذهن » ، انواع و اقسام آرزوها و رویاها را تولید میکند و ما پشت ابرهای این آرزوها و افکار محصور می مانیم . هیچ مانع دیگری بین و ما و حقیقت وجود ندارد مگر این زنجیر به هم پیوستهی افکار باید از این زنجیرها رها شد و می توان از آن رها شد ، زیرا این حالت طبیعی نیست . کاملا ناسالم و غیر طبیعی است . البته به ما آموخته اند که اینگونه باشیم . دانشکدهها ، مدرسهها و دانشگاهها به ما می آموزند چگونه « فکر » کنیم . به ما می آموزند چگونه ذهن را فعال کنیم اما هیچکس به ما نمی آموزد چگونه ذهن را از کار بیندازیم.
#اشو
در هستی جاری باش به تو قول میدهم چیزی برای ترس وجود ندارد .
با از دست دادن خودت چیزی را از دست نمی دهی بلکه به راحتی به دست میآوری.
کارل مارکس جایی گفته که طبقه ی کارگر جز زنجیر هایش چیزی برای از دست دادن ندارد.
دوست دارم همان را به تو بگویم:
انسان جز زنجیر هایش، جز برد گیاش، جز اسارتش، جز بدبختیاش ،و جهنمش چیزی برای از دست دادن ندارد.
تو چیزی برای از دست دادن نداری نترس چه چیزی داری که از دستش بدهی،؟!
انسان برهنه نمی ترسد لباس هایش را از دست بدهد.
#Osho
انسانی که از درون برده است،
نمیتواند در بيرون برده نباشد،
و برای آنكه آزاد شود،
بايد به آزادی درونی برسد.
#گرجیف