𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
12 июня 2025 19:02
#منطق [95]
#منطق_قدیم
[بخش به سوی منطق جدید]
تحلیل تطبیقی منطق قدیم و جدید
توضیح ساده
منطق قدیم، که اساس آن توسط ارسطو پایهگذاری شد، بر تحلیل قیاسهای صوری و ساختار استدلالها تمرکز دارد. این منطق بیشتر بر مفاهیم کلی و انتزاعی تأکید میکند. در مقابل، منطق جدید که از قرن 19 میلادی توسعه یافت، به بررسی روابط ریاضی، احتمالات، و استدلالهای تجربی میپردازد. این دو شاخه، اگرچه در هدف مشترک هستند (بررسی درستی استدلالها)، اما در ابزارها، روشها و دامنه کاربرد تفاوتهای اساسی دارند.
توضیح تخصصی
منطق قدیم و جدید هر کدام بر اساس نیازهای عصر خود شکل گرفتهاند و در مسیر توسعه تفکر و علم نقشهای متفاوتی ایفا کردهاند.
- منطق قدیم: تمرکز بر استدلالهای قیاسی و تحلیل قضایای کلی، بیشتر برای فلسفه و علوم نظری مناسب است.
- منطق جدید: توسعهیافته برای تحلیل مسائل پیچیدهتر مانند علوم تجربی، ریاضیات، و سیستمهای احتمالی.
مقایسه منطق قدیم و جدید 1.
موضوع و هدف - منطق قدیم:
- موضوع اصلی آن بررسی استدلالهای قیاسی و رابطه بین موضوع و محمول در قضایا است.
- هدف: تنظیم تفکر صحیح و جلوگیری از مغالطات در مباحث فلسفی و نظری.
- مثال:
- "هر انسان فانی است؛ سقراط انسان است؛ پس سقراط فانی است."
- منطق جدید:
- موضوع آن بررسی روابط ریاضی، احتمالات، و تحلیل استنتاجهای تجربی است.
- هدف: گسترش منطق برای تحلیل مسائل علمی، دادههای تجربی، و سیستمهای پیچیده.
- مثال:
- استفاده از منطق ریاضی برای تحلیل رفتار سیستمهای کوانتومی.
2.
روش استدلال - منطق قدیم:
- بر روشهای قیاس، استقراء، و تمثیل تأکید دارد.
- ویژگی: تأکید بیشتر بر قطعیت استنتاجها.
- نقد: در تحلیل استنتاجهای احتمالی و تجربی محدودیت دارد.
- منطق جدید:
- روشهای جدیدی مانند منطق ریاضی، احتمالات، و فازی را معرفی میکند.
- ویژگی: توانایی تحلیل دادههای نامعین و چندارزشی.
- مثال: استفاده از منطق فازی در هوش مصنوعی برای تحلیل دادههای غیرقطعی.
3.
دامنه کاربرد - منطق قدیم:
- محدود به فلسفه، علوم نظری، و الهیات.
- مثال کاربردی: تحلیل استدلالهای فلسفی و فقهی.
- منطق جدید:
- گستردهتر و شامل علوم طبیعی، مهندسی، اقتصاد، و فناوری اطلاعات.
- مثال کاربردی:
- تحلیل دادههای بزرگ (Big Data) در علوم کامپیوتر.
- استفاده از منطق احتمالات در پیشبینیهای علمی.
4.
نگاه به قطعیت و احتمال - منطق قدیم:
- بیشتر بر قطعیت تمرکز دارد و از استدلالهای قطعی حمایت میکند.
- مثال:
- "هر دایره شکلی است که فاصله تمام نقاط آن از مرکز یکسان است." (تعریف دقیق و قطعی).
- منطق جدید:
- علاوه بر قطعیت، به تحلیل استدلالهای احتمالی و نسبی نیز میپردازد.
- مثال:
- "احتمال دارد که این دارو در 70٪ موارد مؤثر باشد."
5.
ساختار قضایا و موجهات - منطق قدیم:
- قضایا به دو بخش حملی (مثل: انسان فانی است) و شرطی (مثل: اگر باران بیاید، زمین خیس میشود) تقسیم میشوند.
- موجهات شامل ضروری، ممکن، و محال هستند.
- منطق جدید:
- از زبانهای رسمی و ریاضی برای تحلیل قضایا استفاده میکند.
- مثال:
- در منطق ریاضی، قضیه "هر انسانی فانی است" به صورت ∀x(H(x) → M(x)) بیان میشود.
نقاط قوت و ضعف منطق قدیم - نقاط قوت:
- ساختارمند و قابل فهم.
- مناسب برای تحلیل استدلالهای فلسفی و نظری.
- نقاط ضعف:
- محدودیت در تحلیل مسائل تجربی و احتمالی.
- عدم توانایی در تحلیل دادههای پیچیده و سیستمهای مدرن.
منطق جدید - نقاط قوت:
- انعطافپذیری بالا برای تحلیل مسائل مختلف.
- کاربرد در علوم تجربی، ریاضیات، و فناوری.
- نقاط ضعف:
- پیچیدگی بالا و نیاز به دانش تخصصی.
- گاهی فاصله گرفتن از جنبههای فلسفی و معنایی.
مثالها
منطق قدیم: استدلال قیاسی - مقدمه اول: "هر فلز رساناست."
- مقدمه دوم: "طلا یک فلز است."
- نتیجه: "طلا رساناست."
منطق جدید: استدلال احتمالاتی - فرض: "احتمال دارد این دارو در 90٪ بیماران مؤثر باشد."
- نتیجه: "اگر این دارو به 10 بیمار داده شود، احتمال دارد 9 نفر درمان شوند."
منطق ریاضی در منطق جدید - اگر A=>B و B=>C آنگاه A=>C.
- کاربرد: تحلیل شبکههای پیچیده در علوم کامپیوتر.
پایان. _____
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
12 июня 2025 09:38
«دولت، همانندِ زمینی که بر آن مستقر شده، ملکِ شخصی (ارثی) نیست؛ بلکه جامعهای است از انسانها که هیچکس جز خودِ دولت حقِ فرمانراندن یا تصرف در آن را ندارد. دولت تنهای است با ریشههای خاصِ خود.»
ایمانوئل کانت
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
11 июня 2025 15:37
▫️«من ناگزیر بودم که معرفت را انکار کنم تا برای ایمان جا باز کنم.»
▫️«اندیشهها بدون محتوا تهیاند، و شهودها بدون مفاهیم نابینا.»
▫️«چنان رفتار کن که انسانیت را، چه در شخص خود و چه در شخصِ دیگری، همواره بهمثابهی غایتی فینفسه به کار گیری، و هرگز صرفاً بهمثابهی وسیلهای.»
ایمانوئل کانت
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
10 июня 2025 16:37
اگر اثری بیهمتا از یک نابغه به ذهنی معمولی پیشکش شود، آن ذهنِ ساده از آن اثر همان اندازه محظوظ میشود که یک نفر مبتلای به نقرس از دعوت شدن به مجلس رقص.
#تأملات_فیلسوف
#آرتور_شوپنهاور
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
09 июня 2025 15:36
كلّیترين فرمول در بنيادِ هر دين و اخلاق اين است كه: «چنين و چنان كن و چنان و چنين مكن تا سعادتمند شوی! وگرنه خوددانی...» اساسِ هر اخلاقی، هر دينی، همين دستور است__من اين را گناهِ نخستينِ عقل مینامم و بیعقلیِ ناميرا.
اين فرمول در دهانِ من باژگونه شده است__اين است نخستين نمونهی «ارزيابیِ دوبارهی همهی ارزشها» كه من كردهام: یک آدمِ درست و حسابی، يک آدمِ «سعادتمند»، میبايد به غريزه كارهایی را بكند و سراغ كارهای ديگر نرود.
#غروب_بتها
#فریدریش_نیچه
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
08 июня 2025 19:02
#منطق [91]
#منطق_قدیم
[بخش ارتباط منطق و فلسفه]
نقش منطق در استدلال فلسفی
توضیح ساده
منطق یکی از ابزارهای اصلی در استدلال فلسفی است که به فیلسوف کمک میکند تا تفکر خود را ساختارمند، دقیق، و عاری از مغالطه ارائه دهد. در استدلالهای فلسفی که اغلب با موضوعات پیچیده و عمیق سروکار دارند، منطق به شناسایی و تنظیم ارتباط میان مقدمات و نتیجه کمک میکند. این ابزار، فیلسوف را قادر میسازد تا استدلالهایی معتبر، شفاف، و منسجم ارائه دهد.
- مثال: در بحث "وجود خدا"، استدلالهای منطقی مانند "برهان امکان و وجوب" یا "برهان علیت" بر پایه اصول منطقی تنظیم میشوند.
توضیح تخصصی
استدلال فلسفی به تحلیل مفاهیم، ساختاردهی استدلالها، و استخراج نتایج بر اساس مقدمات وابسته است. منطق، بهعنوان علمی که قواعد
استنتاج درست را ارائه میدهد، پایهای برای استدلال فلسفی محسوب میشود. این نقش در حوزههای مختلف فلسفی مانند متافیزیک، اخلاق، معرفتشناسی، و فلسفه علم به وضوح مشاهده میشود.
نقشهای کلیدی منطق در استدلال فلسفی
1.
ایجاد ساختار در استدلال - منطق به فیلسوف کمک میکند تا استدلالهای خود را به صورت منظم و مرحلهبهمرحله ارائه دهد.
- مثال: در برهان علیت:
- مقدمه اول: "هر چیزی که وجود دارد، علتی دارد."
- مقدمه دوم: "جهان وجود دارد."
- نتیجه: "جهان باید علتی داشته باشد."
2.
پیشگیری از مغالطات - بسیاری از استدلالهای فلسفی ممکن است به دلیل مغالطات دچار ضعف شوند. منطق ابزار شناسایی و اصلاح این مغالطات را فراهم میکند.
- مثال مغالطه:
- "اگر خداوند قادر مطلق است، باید بتواند سنگی بسازد که خودش نتواند آن را بلند کند."
- تحلیل منطقی: این جمله دچار مغالطه تعارض در تعریف قدرت مطلق است.
3.
تقویت دقت در تحلیل مفاهیم - مفاهیم فلسفی اغلب پیچیده و چندوجهی هستند. منطق به تحلیل این مفاهیم کمک میکند و امکان بررسی دقیقتر آنها را فراهم میسازد.
- مثال: تحلیل مفهوم "عدالت" در فلسفه اخلاق، نیازمند تفکیک دقیق میان عدالت توزیعی، تعویضی، و جزایی است.
4.
ارزیابی استدلالها - منطق به فیلسوف امکان میدهد تا استدلالهای دیگران را بررسی و ارزیابی کند.
- مثال:
- استدلال: "اگر جهان وجود دارد، باید علتی داشته باشد؛ اما جهان وجود ندارد، پس علتی ندارد."
- نقد منطقی: این استدلال دچار مغالطه در مقدمات است، زیرا عدم وجود جهان فرض شده، اما استدلال درباره آن انجام شده است.
5.
ایجاد زبان مشترک در فلسفه - منطق، زبان مشترکی میان فیلسوفان با دیدگاهها و رویکردهای مختلف فراهم میکند.
- مثال: استفاده از اصول منطقی مانند قیاس و استقراء در بحثهای فلسفی میان مکاتب مختلف.
انواع استدلالهای فلسفی و نقش منطق
1.
استدلال قیاسی - تعریف: از کلی به جزئی حرکت میکند.
- مثال:
- مقدمه اول: "همه انسانها فانی هستند."
- مقدمه دوم: "سقراط یک انسان است."
- نتیجه: "سقراط فانی است."
- نقش منطق: بررسی صدق یا کذب مقدمات و ارتباط منطقی آنها با نتیجه.
2.
استدلال استقرایی - تعریف: از جزئیات به کلیات میرسد.
- مثال:
- مقدمه: "این فلز رساناست."
- نتیجه: "همه فلزات رسانا هستند."
- نقش منطق: بررسی اعتبار تعمیم و احتمال مغالطه تعمیم نادرست.
3.
استدلال تمثیلی - تعریف: شباهت میان دو پدیده برای نتیجهگیری استفاده میشود.
- مثال:
- "جهان مانند یک ساعت است؛ همانطور که ساعت یک سازنده دارد، جهان نیز باید سازندهای داشته باشد."
- نقش منطق: بررسی اعتبار شباهت و تأثیر آن بر نتیجه.
اهمیت منطق در استدلال فلسفی 1. انسجام در استدلال: منطق به فیلسوف کمک میکند تا استدلالهای خود را بدون تناقض ارائه دهد.
2. اعتباربخشی به نتیجهگیریها: استدلالهای فلسفی زمانی معتبر هستند که مقدمات آنها منطقی و استنتاج از آنها درست باشد.
3. تقویت ارتباط میان شاخههای فلسفی: منطق ابزار مشترکی برای تحلیل مسائل در حوزههای مختلف فلسفی فراهم میکند.
مثالها
مثال1: پیشگیری از مغالطه - استدلال: "چون جهان پیچیده است، حتماً توسط یک موجود هوشمند طراحی شده است."
- تحلیل منطقی: پیچیدگی بهتنهایی نمیتواند دلیل بر وجود طراح باشد؛ نیاز به شواهد تکمیلی است.
مثال2: استدلال قیاسی - مقدمه اول: "هر موجود زندهای نیاز به غذا دارد."
- مقدمه دوم: "این گیاه یک موجود زنده است."
- نتیجه: "این گیاه نیاز به غذا دارد."
- نقش منطق: تحلیل صحت مقدمات و اعتبار نتیجه.
مثال3: تحلیل مفاهیم فلسفی - استدلال: "عدالت یعنی دادن حق به هرکس."
- تحلیل منطقی: نیاز به تفکیک میان عدالت فردی و اجتماعی برای روشنتر شدن مفهوم "حق".
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
07 июня 2025 21:34
ما تنها یک علم را میشناسیم، و آن علمِ تاریخ است. میتوان به تاریخ از دو سویه نگریست و آن را به تاریخِ طبیعت و تاریخِ انسانها تقسیم کرد. اما این دو سویه، انفکاکناپذیرند: تاریخِ طبیعت و تاریخِ انسانها تا زمانی که انسانها وجود دارند، به یکدیگر وابستهاند.
کارل مارکس
ایدئولوژی آلمانی
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
07 июня 2025 15:06
خیر و شر به معنایِ مطلق هیچ معنایی نداشته و ندارد. کاری ممکن است در جامعهای موردِ ستایش باشد و در جامعهای جرمی خطرناک به حساب آید.
ـ جان لاک
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
05 июня 2025 15:50
باور داشته باش که زندگی ارزشِ زیستن را دارد؛ سپس میبینی که این باور کمک خواهد کرد این ارزش را خودت بسازی.
ـ ویلیام جیمز
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
04 июня 2025 17:38
هرکس در بیثباتیِ تاریخی به جستوجویِ مشکلات یا مسائلِ ثابت برود، آشکارا باید قائل به این شود که همان مشکلاتِ واحد، بارها و بارها تکرار میشوند.
ـ هانس گئورگ گادامر
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
03 июня 2025 19:04
#منطق [88]
#منطق_قدیم
[بخش روش های ترکیب و تحلیل]
تحلیل خطاهای قیاس
توضیح ساده
خطاهای قیاس به اشتباهاتی گفته میشود که در هنگام ترکیب مقدمات یا نتیجهگیری در یک قیاس رخ میدهد. این خطاها معمولاً به دلیل تناقض در مقدمات، اشتباه در ساختار قیاس، یا مغالطات منطقی به وجود میآیند. تحلیل این خطاها به ما کمک میکند تا استدلالهای نادرست را شناسایی کرده و از بروز مغالطات جلوگیری کنیم.
- مثال:
- مقدمه اول: "همه فلزات رسانا هستند."
- مقدمه دوم: "آهن رسانا نیست."
- نتیجه: "آهن فلز نیست."
- خطا: این نتیجه به دلیل تناقض مقدمات معتبر نیست.
توضیح تخصصی
قیاس یکی از ابزارهای اصلی منطق است، اما اگر اصول و قواعد صحیح استدلال رعایت نشود، نتیجهگیری نادرست خواهد بود. خطاهای قیاس شامل مغالطات ساختاری، اشتباهات مفهومی، و ناهماهنگی میان مقدمات است. این خطاها میتوانند نتیجه قیاس را بیاعتبار کنند، حتی اگر مقدمات درست به نظر برسند.
انواع خطاهای قیاس
1.
خطاهای ساختاری این خطاها به دلیل نقص در ساختار منطقی قیاس رخ میدهند.
الف)
عدم تطابق در کمیت یا کیفیت مقدمات - تعریف: وقتی کمیت یا کیفیت مقدمات با نتیجه مطابقت نداشته باشد، قیاس معتبر نیست.
- مثال:
- مقدمه اول: "همه دانشجویان کتاب میخوانند." (کلیه)
- مقدمه دوم: "علی کتاب نمیخواند." (جزئیه)
- نتیجه: "علی دانشجو نیست."
- خطا: مقدمات متناقض هستند.
ب)
استفاده از دو مقدمه جزئیه یا سالبه - تعریف: قیاسی که هر دو مقدمه آن جزئیه یا سالبه باشد، نمیتواند نتیجهای معتبر داشته باشد.
- مثال:
- مقدمه اول: "برخی فلزات رسانا هستند."
- مقدمه دوم: "برخی فلزات گرانبها هستند."
- خطا: هیچ رابطهای میان این مقدمات وجود ندارد که نتیجهای معتبر ایجاد کند.
2.
مغالطات معنوی در قیاس این خطاها به دلیل استفاده نادرست از مفاهیم و واژهها رخ میدهند.
الف)
اشتباه در تعریف موضوع یا محمول - تعریف: وقتی موضوع یا محمول در مقدمات بهدرستی تعریف نشود یا معنای متفاوتی داشته باشد، قیاس نادرست است.
- مثال:
- مقدمه اول: "هر بانک پول ذخیره میکند."
- مقدمه دوم: "این بانک کنار رودخانه است."
- نتیجه: "این بانک پول ذخیره میکند."
- خطا: اشتراک لفظی میان "بانک" (مؤسسه مالی) و "بانک" (کنار رودخانه).
ب)
تعمیم نادرست - تعریف: وقتی یک نتیجه کلی از مقدماتی جزئی استنتاج شود.
- مثال:
- مقدمه اول: "این فلز رساناست."
- نتیجه: "همه فلزات رسانا هستند."
- خطا: تعمیم جزئی به کلی.
3.
تناقض در مقدمات - تعریف: اگر مقدمات یک قیاس متناقض باشند، نتیجهگیری معتبر نخواهد بود.
- مثال:
- مقدمه اول: "همه انسانها فانی هستند."
- مقدمه دوم: "هیچ انسانی فانی نیست."
- نتیجه: "قیاس بیاعتبار است."
- خطا: تناقض مستقیم میان مقدمات.
4.
خطای حذف مقدمه لازم - تعریف: وقتی یکی از مقدمات برای نتیجهگیری کافی نباشد، قیاس ناقص و نامعتبر است.
- مثال:
- مقدمه: "سقراط انسان است."
- نتیجه: "سقراط فانی است."
- خطا: مقدمهای که ضرورت فناپذیری انسان را بیان کند حذف شده است.
5.
استفاده از مفاهیم مبهم یا چندمعنا - تعریف: اگر یک واژه یا عبارت در مقدمات بهصورت مبهم یا با معانی مختلف استفاده شود، قیاس دچار خطا خواهد شد.
- مثال:
- مقدمه اول: "هر چیزی که سبک باشد، سریع حرکت میکند."
- مقدمه دوم: "این کتاب سبک است."
- نتیجه: "این کتاب سریع حرکت میکند."
- خطا: ابهام در معنای "سبک" (وزن یا سرعت).
تأثیرات خطاهای قیاس 1. بیاعتبار کردن نتیجهگیری: حتی اگر مقدمات درست باشند، خطاهای قیاس میتوانند نتیجه را بیاعتبار کنند.
2. ایجاد مغالطات: خطاها ممکن است به مغالطات منطقی منجر شوند که در استدلالهای پیچیده گمراهکننده هستند.
3. کاهش دقت استدلال: وجود خطا در قیاس باعث میشود که استدلال غیرمنطقی و ناکارآمد باشد.
مثالها
مثال1: خطای ساختاری - مقدمه اول: "هر فلزی رساناست."
- مقدمه دوم: "برخی فلزات زردرنگ هستند."
- نتیجه: "برخی فلزات رسانا و زردرنگ هستند."
- خطا: مقدمات ارتباط منطقی کافی ندارند.
مثال2: اشتراک لفظی - مقدمه اول: "هر چیزی که بانک است، پول ذخیره میکند."
- مقدمه دوم: "این بانک کنار رودخانه است."
- نتیجه: "این بانک پول ذخیره میکند."
- خطا: اشتراک لفظی در کلمه "بانک".
مثال3: تناقض در مقدمات - مقدمه اول: "همه انسانها راستگو هستند."
- مقدمه دوم: "هیچ انسانی راستگو نیست."
- نتیجه: "قیاس معتبر نیست."
- خطا: تناقض در مقدمات.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
02 июня 2025 20:05
#منطق [87]
#منطق_قدیم
[بخش روش های ترکیب و تحلیل]
ترکیب قیاسها: روشها و اصول
توضیح ساده
ترکیب قیاسها در منطق به معنای اتصال چند قیاس برای رسیدن به نتیجهای نهایی است. این فرآیند مستلزم رعایت اصولی است که روابط میان مقدمات را مشخص میکنند تا نتیجهگیری معتبر باشد. در این روش، خروجی یک قیاس بهعنوان مقدمه برای قیاس دیگر بهکار میرود.
- مثال:
- قیاس اول: "همه انسانها فانی هستند."
- قیاس دوم: "سقراط یک انسان است."
- نتیجه نهایی: "سقراط فانی است."
توضیح تخصصی
ترکیب قیاسها یکی از روشهای پیچیدهتر در منطق است که هدف آن استنتاج نتایج چندمرحلهای از مجموعهای از مقدمات است. این فرآیند باید بهگونهای باشد که هم اتصال منطقی میان قیاسها برقرار باشد و هم رابطه موضوع و محمول در تمام مراحل حفظ شود. ترکیب قیاسها به دلیل نقش کلیدی آن در استدلالهای پیچیده، نیازمند رعایت اصول و قواعد خاصی است.
اصول ترکیب قیاسها
1.
حفظ رابطه میان موضوع و محمول - در ترکیب قیاسها، نتیجه قیاس اول باید با یکی از مقدمات قیاس دوم رابطه منطقی مستقیم داشته باشد.
- مثال:
- قیاس اول: "هر فلز رسانا است."
- قیاس دوم: "آهن یک فلز است."
- نتیجه: "آهن رسانا است."
2.
عدم تناقض میان مقدمات - مقدمات قیاسهای ترکیبی نباید متناقض باشند، زیرا تناقض باعث بیاعتباری نتیجه میشود.
- مثال نقض اصول:
- قیاس اول: "همه انسانها صادق هستند."
- قیاس دوم: "علی یک انسان است، اما صادق نیست."
- این ترکیب به دلیل تناقض میان مقدمات بیاعتبار است.
3.
رعایت ترتیب استنتاج - در ترکیب قیاسها، باید نتیجه هر قیاس بهعنوان مقدمه در قیاس بعدی استفاده شود.
- مثال:
- قیاس اول: "همه دانشجویان موفق تلاش میکنند."
- قیاس دوم: "علی یک دانشجوی موفق است."
- نتیجه نهایی: "علی تلاش میکند."
4.
تطابق کمی و کیفی مقدمات - برای ترکیب قیاسها، مقدمات باید از نظر کمیت (کلیه، جزئیه) و کیفیت (موجبه، سالبه) سازگار باشند.
- مثال ترکیب معتبر:
- قیاس اول: "هر مادهای که رسانا است، فلز است."
- قیاس دوم: "مس رسانا است."
- نتیجه: "مس یک فلز است."
روشهای ترکیب قیاسها
1.
ترکیب مستقیم - در این روش، نتیجه یک قیاس بهطور مستقیم بهعنوان مقدمه قیاس دیگر استفاده میشود.
- مثال:
- قیاس اول: "هر نویسندهای خلاق است."
- قیاس دوم: "احمد یک نویسنده است."
- نتیجه: "احمد خلاق است."
2.
ترکیب غیرمستقیم - در این روش، نتیجه یک قیاس با ترکیب چندین واسطه به قیاس دیگر متصل میشود.
- مثال:
- قیاس اول: "هر حیوانی فانی است."
- قیاس دوم: "هر انسانی یک حیوان است."
- نتیجه نهایی: "هر انسانی فانی است."
3.
ترکیب از طریق مفهوم واسطه - در این روش، یک مفهوم واسطه بهعنوان پل میان مقدمات دو قیاس بهکار میرود.
- مثال:
- قیاس اول: "همه فلزات رسانا هستند."
- قیاس دوم: "مس یک فلز است."
- نتیجه: "مس رسانا است."
نکات مهم در ترکیب قیاسها 1. دقت در ساختار مقدمات: مقدمات باید بهگونهای انتخاب شوند که رابطه منطقی واضحی میان آنها برقرار باشد.
2. پرهیز از مغالطه: مغالطات مانند تعمیم نادرست یا اشتراک لفظی میتوانند ترکیب قیاسها را بیاعتبار کنند.
3. هماهنگی میان کمیت و کیفیت: استفاده از مقدمات متضاد یا ناسازگار باعث اختلال در نتیجهگیری میشود.
مثالها
مثال1: ترکیب مستقیم - قیاس اول: "هر فلزی رسانا است."
- قیاس دوم: "طلا یک فلز است."
- نتیجه: "طلا رسانا است."
مثال2: ترکیب غیرمستقیم - قیاس اول: "هر دانشآموزی که تلاش کند، موفق میشود."
- قیاس دوم: "علی یک دانشآموز است و تلاش میکند."
- نتیجه: "علی موفق میشود."
مثال3: مغالطه در ترکیب قیاسها - قیاس اول: "همه دانشآموزان موفق تلاش میکنند."
- قیاس دوم: "علی تلاش نمیکند."
- نتیجه: "علی موفق نیست."
- تحلیل: این استدلال معتبر است، اما اگر مقدمات نادرست باشند (مثلاً تعریف موفقیت ناقص باشد)، نتیجه نیز اشتباه خواهد بود.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
02 июня 2025 18:35
توضیح نقل قول:
▫️نقلقول #لایبنیتس با انکار اصل #اسپینوزا آغاز میشود که «خدا علتِ خویش است به همان ضرورت که علتِ همهچیز است». آموزهی اسپینوزا حکم میکند که خدا (یا طبیعت) ضرورتاً وجود دارد و ضرورتاً همهچیزهایی را که از ذاتِ او ناشی میشوند، تولید میکند. برای اسپینوزا، علیتِ الهی نه مسئلهی خواست یا انتخاب، بلکه ضرورتی متافیزیکی است: جهان از طبیعتِ خدا همچون تنها پیامدِ ممکنش جریان مییابد. لایبنیتس، در مقابل، تمایزی قاطع معرفی میکند: درحالیکه خدا ضرورتاً وجود دارد (ذاتش وجود را دربرمیگیرد)، جهان چنین نیست. علیتِ خدا نسبت به جهان از همان نظمِ علیتِ خود-سبببودگیاش (causa sui) نیست؛ آفرینش نه بهنحوِ ضروری، بلکه بهمنزلهی کنشی از خواستِ آزادِ الهی است که بهواسطهی خرد هدایت میشود، نه بهواسطهی ضرورت.
▫️لایبنیتس با این ایده مخالفت میکند که یک ضرورتِ یکسان، هم وجودِ الهی و هم آفرینشِ الهی را حاکم میکند. در دستگاهِ او، خدا همهی جهانهای ممکن را در نظر میگیرد و آزادانه بهترین آنها را برای تحقق برمیگزیند، بر مبنای خرد، قدرت، و نیکیِ نامتناهیاش. جهان، همچون آموزهی اسپینوزا، جریانی ضرورتاً متافیزیکی از ذاتِ خدا نیست، بلکه کنشی ضرورتاً اخلاقی است—تصمیمی که از خلالِ خواستِ پیامدی پس از ارزیابی تمامیِ پیامدهای ممکن اتخاذ میشود. این امر، ممکنبودگی را حفظ میکند: جهانِ بالفعل میتوانست بهگونهای دیگر باشد، و حتی اگر هیچ جهانی آفریده نمیشد، خدا همچنان همان میماند. بدینترتیب، لایبنیتس شکافی میانِ وجودِ ضروری و فعلِ آزاد قائل میشود، و زنجیرهی ضرورت را که در دستگاهِ اسپینوزا یافت میشود، قطع میکند.
▫️لایبنیتس همچنین همسانانگاری اسپینوزا میان قدرتِ چیزها و قدرتِ خدا را رد میکند. درحالیکه او میپذیرد که هر قدرتی از خدا ناشی میشود—که جواهر را حفظ و بالفعل میسازد—اصرار دارد که موجوداتِ مخلوق دارای قدرتهای درونی و درونماندگارِ خود هستند. جواهر، یا مونادها، از اصولِ درونیِ خویش و مطابق با قوانینِ خود عمل میکنند و جهان را از منظرهای یکتای خویش بازمیتابانند. این امر هم فردیت و هم اتونومی را در درونِ آفرینش حفظ میکند، در تقابل با نظر اسپینوزا که تمامِ امورِ متناهی را صرفاً حالتهایی از یک جوهرِ الهی واحد میداند. مونادهای لایبنیتس غیرِمنفعلاند، بلکه مراکزِ کنشِ خودبهخودی هستند. قدرتِ آنها از سوی خدا اعطا میشود، اما به فعلِ الهی تقلیلپذیر نیست.
▫️مسیری میان پانتئیسمِ اسپینوزایی و اوکازیونالیسمِ ([علیتِ] ضمنی-باوری) دکارتی گشوده می گردد. اوکازیونالیسم (ضمنی-باوری)، کنشگریِ واقعی را از موجودات سلب میکند و هر علیتی را به خدا نسبت میدهد، درحالیکه اسپینوزیسم هرگونه کنشگری را در یک جوهر فرو میکاهد و امورِ مخلوق را صرفاً بیانهایی از ضرورتِ الهی میسازد. راهکارِ لایبنیتس این است که کنشگریِ مخلوق را در هماهنگیِ ازپیشمقرر مستقر سازد: جواهر بهطور مستقل اما در هماهنگی، بهواسطهی فرمانِ آغازینِ خدا، عمل میکنند. هر موجودِ مخلوق سلسلهای از حالاتِ خود را مطابق با طرحِ الهی تاگشایی میکند، بدون آنکه در هر وهله به مداخلهی الهی نیاز داشته باشد. این امر به موجودات قدرتِ علّیِ واقعی اعطا میکند و مانع از آن میشود که آفرینش یا به توهم صرف (چون علیتِ ضمنی و موقعی) تقلیل یابد یا به خودِ خدا (چون پانتئیسم).
▫️با انکار این گزاره که «قدرتِ چیزها همان قدرتِ خداست»، لایبنیتس مرزی بنیادین در الهیات ترسیم میکند. اگر خدا یگانه قدرتِ عملکننده در همهچیز باشد، آنگاه مسئولیت، فردیت، و نظمِ اخلاقی فرو میریزد—و همهچیز به جبرباوری ختم میشود. اصرارِ لایبنیتس بر این گزاره که «چیزها قدرتِ کنشِ خود را از جایی دیگر میگیرند، اما خودْ عمل میکنند»، آزادی، مسئولیت، و بسگانگی را در آفرینش محفوظ میدارد. این همچنین دفاعی است از عدلِ الهی: با حفظِ ممکنبودگی و کنشگریِ مخلوق، لایبنیتس میتواند تأیید کند که خدا نیکوست، نه بهرغمِ شر، بلکه از خلالِ نظامی که در آن حتی شر نیز تنها به این دلیل مجاز است که همبستهی خیری بزرگتر در بهترین جهانِ ممکن است. بدینترتیب، مخالفتِ او با اسپینوزا نه تنها متافیزیکی است، بلکه بهطرزی عمیق، اخلاقی و خداشناختی نیز هست.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
01 июня 2025 19:03
#منطق [86]
#منطق_قدیم
[بخش منطق طبیعی و مصنوعی]
نقد نگاه ارسطویی
توضیح ساده
نگاه ارسطویی به منطق و فلسفه، اگرچه پایهگذار بسیاری از اصول منطقی و فکری بوده، اما با نقدهایی مواجه شده است. برخی از این نقدها به محدودیتهای منطق ارسطویی، تمرکز بیشازحد بر قیاس و نادیده گرفتن روشهای تجربی مربوط میشوند. بهویژه در دوران جدید، نگاه ارسطویی به دلیل عدم توجه کافی به استقراء، تجربیات علمی، و پیچیدگیهای مدرن استدلال مورد بازبینی قرار گرفته است.
توضیح تخصصی
منطق ارسطویی، که بر قیاس بهعنوان ابزار اصلی استدلال تمرکز دارد، در دوران خود دستاوردی بزرگ بود. ارسطو با معرفی ساختارهای قیاسی، مقدمات، نتیجهگیری، و تحلیل مفاهیم کلی و جزئی، پایههای تفکر عقلانی را تقویت کرد. بااینحال، نقدهایی به این دیدگاه وارد است که برخی به محدودیتهای ساختاری و برخی به کاربردی نبودن آن در همه موارد اشاره دارند.
نقدهای اصلی نگاه ارسطویی
1.
تمرکز بیشازحد بر قیاس - ارسطو منطق را عمدتاً به قیاس محدود کرد و روشهای دیگر استدلال، مانند استقراء و تمثیل، را کماهمیتتر دانست.
- نقد:
- قیاس نیازمند مقدمات یقینی است، اما در بسیاری از موارد مقدمات یقینی در دسترس نیستند.
- روشهای استقرایی در کشف حقایق علمی کارآمدترند، اما ارسطو به آنها توجه کافی نداشت.
- مثال:
- قیاس: "همه فلزات رسانا هستند؛ طلا یک فلز است؛ پس طلا رساناست."
- اگر مقدمات اشتباه باشند (مثلاً "همه فلزات رسانا هستند")، نتیجه نیز بیاعتبار خواهد بود.
2.
غفلت از روش تجربی - نگاه ارسطویی بر پایه تفکر انتزاعی و تحلیل مفاهیم کلی بود، اما روشهای تجربی را که در علوم مدرن حیاتیاند، نادیده گرفت.
- نقد:
- بسیاری از قوانین علمی بر اساس مشاهده و آزمایش تجربی کشف شدهاند، نه قیاس انتزاعی.
- مثال: قوانین گرانش یا شیمی از طریق استقراء و آزمایش به دست آمدهاند، نه صرفاً قیاس.
3.
عدم انعطافپذیری در مواجهه با مفاهیم پیچیده مدرن - منطق ارسطویی در تحلیل مفاهیم پیچیدهتر، مانند نسبیت، احتمالات، و دادههای چندبعدی، ناکارآمد است.
- نقد:
- محدودیتهای قیاس در تحلیل پدیدههای پیچیده باعث شد که منطق جدید، مانند منطق ریاضی و احتمالات، جایگزین آن شود.
- مثال: تحلیل دادههای آماری یا سیستمهای احتمالی مانند مکانیک کوانتومی فراتر از ظرفیت منطق ارسطویی است.
4.
توجه ناکافی به مغالطات - اگرچه ارسطو دستهبندی مغالطات را آغاز کرد، اما این بخش از منطق او توسعه کافی نیافت و بسیاری از مغالطات پیچیدهتر در استدلالها را پوشش نداد.
- نقد:
- مغالطات روانشناختی یا زبانی که امروزه در تحلیل گفتمان و مناظرات استفاده میشوند، در منطق ارسطویی جایگاهی ندارند.
5.
محدودیت در تحلیل قضایای موجهه و احتمالی - منطق ارسطویی عمدتاً به قضایای قطعی میپرداخت و تحلیل قضایای احتمالی و موجهه را به شکل گسترده توسعه نداد.
- نقد:
- در استدلالهای علمی و فلسفی، بسیاری از قضایا احتمالیاند و نمیتوان آنها را با قطعیت تحلیل کرد.
- مثال: "ممکن است فردا باران ببارد" نیازمند منطق احتمالی است که در نگاه ارسطویی گنجانده نشده است.
کاربردهای مثبت نگاه ارسطویی 1. پایهگذاری اصول استدلال منطقی: ارسطو اصولی مانند قاعده تناقض و قاعده ثالث مرفوع را معرفی کرد که هنوز هم در منطق معتبرند.
2. ساختاردهی به تفکر: ساختار قیاسی ارسطو به انسان کمک کرد تا استدلالها را منطقیتر و منسجمتر کند.
3. کاربرد در فلسفه و الهیات سنتی: بسیاری از مکاتب فلسفی و الهیاتی از منطق ارسطویی برای تحلیل مفاهیم استفاده کردهاند.
مثالها
مثال1: محدودیت قیاس - قیاس ارسطویی: "همه انسانها فانی هستند؛ سقراط یک انسان است؛ پس سقراط فانی است."
- نقد: این روش برای کشف دانش جدید مناسب نیست، زیرا به مقدمات قبلاً شناختهشده نیاز دارد.
مثال2: ضعف در تحلیل تجربی - نگاه ارسطویی: "هوا سنگین است؛ پس باید پایینتر از آب قرار گیرد."
- نقد: این نتیجهگیری بدون آزمایش تجربی ممکن است اشتباه باشد.
مثال3: ناکارآمدی در منطق احتمالی - قضیه: "احتمال دارد این دارو مؤثر باشد."
- نقد: تحلیل این قضیه نیازمند ابزارهایی مانند نظریه احتمالات است که منطق ارسطویی فاقد آن است.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
01 июня 2025 08:15
شخصیتِ ما خود را بیش از همه در جایی آشکار میسازد که تزویر، ترس و مصلحتاندیشی وجود ندارد.
دیوید هیوم
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
12 июня 2025 15:38
«عصرِ ما، عصرِ نقد است؛ عصری که هر چیز باید در برابر آن سر فرود آورد. دین بهواسطهی قداستش و قانونگذاری بهواسطهی شکوهش، عموماً میکوشند خود را از این نقد مستثنی سازند. اما با این کار، تنها سوءظنی موجه را برمیانگیزند، و نمیتوانند مدعی آن احترامی بیریا باشند که عقل فقط به چیزی ارزانی میدارد که توانسته باشد در برابر سنجش آزاد و همگانی ایستادگی کند.»
ایمانوئل کانت
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
11 июня 2025 19:01
#منطق [94]
#منطق_قدیم
[بخش به سوی منطق جدید]
بخش اختلافات در تعاریف منطقی
توضیح ساده
در منطق، تعاریف نقش مهمی در تبیین مفاهیم و تنظیم استدلالها دارند. با این حال، اختلافنظرهایی در تعریف برخی مفاهیم اساسی مانند تعریف کلی، جزئی، حد، رسم، و مفهوم ماده و صورت وجود دارد. این اختلافات ناشی از تفاوت دیدگاهها در مبانی فلسفی، روششناسی، و نوع نگاه به منطق است.
توضیح تخصصی
اختلافات در تعاریف منطقی به دلایل مختلفی شکل گرفته است:
1. تفاوت در فلسفه بنیادین: برخی از تعاریف بر اساس نگاه ارسطویی شکل گرفتهاند، در حالی که فیلسوفان بعدی مانند ابنسینا و فخر رازی تغییراتی در آنها ایجاد کردهاند.
2. نوع نگاه به ابزار بودن منطق: گروهی منطق را صرفاً ابزاری برای تحلیل استدلال میدانند، در حالی که گروه دیگر آن را علم مستقلی با هدف بررسی ساختارهای فکری میدانند.
3. اختلاف در دامنه کاربرد: برخی از تعاریف بر مسائل انتزاعی متمرکزند، در حالی که دیگران به کاربرد منطق در مسائل عملی توجه دارند.
مهمترین اختلافات در تعاریف منطقی 1.
اختلاف در تعریف "کلی" و "جزئی" - تعریف ارسطویی:
- کلی به چیزی گفته میشود که بر افراد متعددی دلالت کند؛ مانند "انسان".
- جزئی به چیزی گفته میشود که فقط بر یک مصداق خاص دلالت کند؛ مانند "سقراط".
- نقد و اختلافات:
- ابنسینا تأکید دارد که کلی باید قابلیت صدق بر افراد متعدد را داشته باشد، اما برخی معتقدند این تعریف نسبت به مفاهیم انتزاعی محدودیت دارد.
- مثال: آیا "وجود" یک کلی است یا جزئی؟
2.
اختلاف در تعریف "حد" و "رسم" - تعریف ارسطویی:
- حد تام: تعریفی که جنس قریب و فصل مشخصکننده را شامل باشد.
- رسم تام: تعریفی که جنس قریب و عرض خاص را شامل باشد.
- اختلافات:
- برخی مانند فخر رازی معتقدند که در بسیاری از موارد نمیتوان حد تام ارائه داد، زیرا جنس و فصل دقیقاً مشخص نیست.
- مثال: تعریف انسان به "حیوان ناطق" ممکن است در برخی موارد ناقص باشد، زیرا ناطق بودن ممکن است در معنای فلسفی گستردهتری قرار گیرد.
3.
اختلاف در تعریف "تعریف" به معنای کلی - تعریف در منطق قدیم:
- تعریف بهعنوان ابزاری برای شناسایی ذات یک شیء در نظر گرفته میشود.
- نقد و دیدگاههای جدیدتر:
- برخی فیلسوفان مانند غزالی و ابنسینا معتقدند که بسیاری از مفاهیم قابل تعریف نیستند و تنها میتوان آنها را توصیف کرد.
- مثال: مفهوم "وجود" یا "عدم" آیا قابل تعریف است، یا فقط میتوان آن را توضیح داد؟
4.
اختلاف در تعریف "ماده" و "صورت" - تعریف کلاسیک ارسطویی:
- ماده چیزی است که قابلیت پذیرش صورت دارد.
- صورت چیزی است که فعلیت شیء را تعیین میکند.
- نقد و اختلافات:
- برخی متفکران مانند ملاصدرا این تعریف را توسعه داده و آن را به حوزه حرکت جوهری و پویایی وجود تعمیم دادهاند.
- مثال: آیا میتوان ماده را بهعنوان عنصری ثابت در نظر گرفت، یا همیشه در حال تغییر است؟
5.
اختلاف در تعریف "قیاس" - تعریف سنتی:
- قیاس به استدلالی گفته میشود که نتیجه آن از دو مقدمه منطقی بهدست آید.
- مثال:
- مقدمه اول: "هر انسان فانی است."
- مقدمه دوم: "سقراط یک انسان است."
- نتیجه: "سقراط فانی است."
- اختلافات:
- برخی معتقدند که قیاس تنها محدود به مقدمات کلی نیست و میتواند شامل مقدمات تجربی نیز باشد.
- منطقدانان جدید بر استفاده از قیاس در مسائل احتمالی و تجربی تأکید دارند.
6.
اختلاف در تعریف "برهان" - تعریف ارسطویی:
- برهان استدلالی است که از مقدمات یقینی تشکیل شده باشد.
- اختلافات:
- غزالی معتقد است که در بسیاری از موارد، مقدمات برهان نمیتوانند کاملاً یقینی باشند و به استقراء یا تمثیل نیاز دارند.
- مثال: اثبات وجود خدا در علم کلام، که معمولاً بر مقدمات استقرایی و شهودی نیز تکیه میکند.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
10 июня 2025 19:04
#منطق [93]
#منطق_قدیم
[بخش به سوی منطق جدید]
نقدهای مطرحشده بر منطق ارسطویی
توضیح ساده
منطق ارسطویی، با وجود اینکه بنیان اصلی تفکر منطقی در جهان غرب و اسلامی بوده، با نقدهایی از سوی متفکران و منطقدانان مواجه شده است. این نقدها عمدتاً به محدودیتهای روش قیاسی، عدم توجه به روشهای تجربی، و عدم انعطاف در تحلیل مسائل پیچیدهتر اشاره دارند. برخی منتقدان معتقدند که منطق ارسطویی برای همه علوم و مسائل کاربرد ندارد و نیازمند تکمیل و توسعه است.
توضیح تخصصی
منطق ارسطویی بهعنوان اولین نظام منسجم منطقی، نقش اساسی در تحلیل استدلالها ایفا کرده است. اما با پیشرفت علوم و ظهور منطق جدید (ریاضی و تجربی)، کاستیهای آن آشکارتر شد. نقدها به موارد زیر متمرکز هستند:
1. تمرکز بیشازحد بر قیاس: منطق ارسطویی عمدتاً بر قیاس بهعنوان ابزار استنتاج تأکید دارد و روشهای دیگر مانند استقراء و تمثیل را کماهمیت دانسته است.
2. عدم توجه به روش تجربی: این منطق برای تحلیل دادههای تجربی یا کشف قوانین طبیعی مناسب نیست، زیرا صرفاً بر مفاهیم انتزاعی تمرکز دارد.
3. عدم توانایی در تحلیل مسائل مدرن: مفاهیمی مانند احتمالات، تحلیل دادههای آماری، و نظریههای پیچیده در چارچوب منطق ارسطویی جای نمیگیرند.
نقدهای اصلی بر منطق ارسطویی 1.
تمرکز بیشازحد بر قیاس - نقد: قیاس به مقدماتی قطعی نیاز دارد، اما بسیاری از مسائل علمی و فلسفی بر اساس فرضیات و احتمالات تحلیل میشوند.
- مثال:
- قیاس: "هر فلزی رساناست؛ طلا یک فلز است؛ پس طلا رساناست."
- نقد: اگر مقدمه اول قطعی نباشد یا موارد استثنا وجود داشته باشد، قیاس دیگر معتبر نیست.
2.
عدم پوشش کافی روش استقرایی - نقد: منطق ارسطویی استقراء را که یکی از ابزارهای مهم در علوم تجربی است، بهدرستی توسعه نداده است.
- مثال:
- استدلال تجربی: "این فلز در دمای بالا ذوب میشود؛ پس همه فلزات در دمای بالا ذوب میشوند."
- نقد: منطق ارسطویی ابزار دقیقی برای تحلیل این نوع استنتاج ارائه نمیدهد.
3.
غفلت از مفاهیم احتمالی و نسبی - نقد: منطق ارسطویی عمدتاً بر قطعیات تمرکز دارد و توانایی تحلیل قضایای احتمالی یا نسبی را ندارد.
- مثال:
- قضیه: "احتمال دارد فردا باران ببارد."
- نقد: این نوع گزارهها در منطق ارسطویی بهخوبی تحلیل نمیشوند.
4.
عدم انعطاف در مواجهه با مسائل مدرن - نقد: پیشرفت علم و فلسفه نشان داده که مسائل پیچیدهای مانند نظریههای کوانتومی، دادههای آماری، و منطق فازی نیازمند ابزارهای جدیدتری هستند.
- مثال:
- تحلیل رفتار سیستمهای غیرقطعی (مانند رفتار ذرات در مکانیک کوانتومی) در منطق ارسطویی امکانپذیر نیست.
5.
محدودیت در تحلیل مفاهیم زمان و تغییر - نقد: منطق ارسطویی در تحلیل پویایی زمان و تغییر دچار محدودیت است.
- مثال:
- مسئله: "چیزی که امروز ممکن است، فردا ممکن نیست."
- نقد: این نوع گزارهها بهخوبی در چارچوب منطق ارسطویی تحلیل نمیشوند.
6.
مغالطات ناشی از اشتراک لفظی - نقد: منطق ارسطویی در شناسایی و تحلیل مغالطات لفظی و معنوی پیچیده محدود است.
- مثال:
- "هر بانک پول ذخیره میکند؛ این بانک کنار رودخانه است؛ پس این بانک پول ذخیره میکند."
تلاش برای رفع این نقدها 1. توسعه منطق استقرایی
- با ظهور فلسفه علم، روشهای استقرایی بهعنوان مکمل منطق ارسطویی معرفی شدند.
2. ایجاد منطق جدید
- منطق ریاضی و منطق فازی بهعنوان جایگزینهایی برای تحلیل مسائل پیچیده ارائه شدند.
3. توسعه موجهات منطقی
- بررسی قضایای احتمالی و نسبی در منطق جدید گسترش یافت.
مثالها
مثال1: ضعف در تحلیل استقرایی - استدلال: "این فلز رساناست؛ آن فلز رساناست؛ پس همه فلزات رسانا هستند."
- نقد: تعمیم جزئی به کلی در چارچوب منطق ارسطویی بهخوبی تحلیل نمیشود.
مثال2: قضایای احتمالی - قضیه: "احتمال دارد این دارو مؤثر باشد."
- نقد: این نوع گزاره در منطق ارسطویی جای نمیگیرد.
مثال3: محدودیت در تحلیل زمان و تغییر - قضیه: "چیزی که امروز ممکن است، فردا ممکن نیست."
- نقد: منطق ارسطویی این نوع تغییرات را در نظر نمیگیرد.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
09 июня 2025 19:04
#منطق [92]
#منطق_قدیم
[بخش ارتباط منطق و فلسفه]
مقایسه روشهای منطقی و فلسفی
توضیح ساده
روشهای منطقی بر اصول، قواعد، و ساختارهای مشخص و نظاممند برای استنتاج درست تمرکز دارند، در حالی که روشهای فلسفی برای تحلیل و بررسی موضوعات گستردهتر و اغلب انتزاعی استفاده میشوند. منطق بهعنوان یک ابزار در فلسفه عمل میکند و استدلالهای فلسفی با استفاده از روشهای منطقی اعتبارسنجی میشوند.
توضیح تخصصی
روشهای منطقی و فلسفی هر دو به دنبال تحلیل، استنتاج، و کشف حقیقت هستند، اما در اهداف، ابزارها، و دامنه کاربرد خود تفاوتهایی دارند.
- روشهای منطقی شامل قواعد قیاس، استقراء، و تمثیل هستند و تمرکز آنها بر صحیح بودن استدلالها است.
- روشهای فلسفی شامل روشهای تحلیلی، دیالکتیکی، و شهودی هستند و تمرکز آنها بر بررسی مفاهیم بنیادین، پرسشهای هستیشناسانه، و مسائل اخلاقی است.
مقایسه روشهای منطقی و فلسفی 1.
هدف - روشهای منطقی:
- ارائه ساختارهای دقیق و منظم برای استدلال و اطمینان از درستی نتیجهگیریها.
- مثال: استفاده از قیاس برای نتیجهگیری.
- روشهای فلسفی:
- بررسی مسائل بنیادین و انتزاعی درباره وجود، حقیقت، اخلاق، و شناخت.
- مثال: بررسی مفهوم عدالت در جامعه.
2.
ابزار و روش - روشهای منطقی:
- ابزارهایی مانند قیاس، استقراء، تمثیل، و تحلیل موجهات.
- مثال:
- قیاس:
- مقدمه اول: "هر انسان فانی است."
- مقدمه دوم: "سقراط انسان است."
- نتیجه: "سقراط فانی است."
- روشهای فلسفی:
- ابزارهایی مانند تحلیل مفهومی، شهود، و دیالکتیک.
- مثال:
- تحلیل فلسفی: بررسی معنای "وجود" در متافیزیک.
3.
دامنه و کاربرد - روشهای منطقی:
- محدود به تحلیل ساختاری استدلالها و بررسی اعتبار آنها.
- مثال: بررسی مغالطات در یک مناظره.
- روشهای فلسفی:
- گستردهتر و شامل مسائل متافیزیکی، اخلاقی، و معرفتی است.
- مثال: بررسی اینکه آیا جهان هدفمند است یا نه.
4.
قطعیت در نتیجهگیری - روشهای منطقی:
- نتایج به دلیل پایبندی به اصول و قواعد، قطعی و قابل اعتمادند.
- مثال:
- "هر مثلث سه ضلع دارد." (نتیجه قطعی بر اساس تعریف مثلث).
- روشهای فلسفی:
- نتایج اغلب غیرقطعی و باز برای تفسیر هستند.
- مثال: بحث درباره ماهیت خوب و بد در فلسفه اخلاق.
5.
نقش تجربه و شهود - روشهای منطقی:
- بیشتر مبتنی بر قواعد عقلانی و غیرشهودی است.
- مثال: استفاده از قواعد قیاسی بدون نیاز به شهود.
- روشهای فلسفی:
- اغلب از تجربه، شهود، و تفکر انتزاعی استفاده میکند.
- مثال: شهود اخلاقی درباره خوب و بد.
تعامل روشهای منطقی و فلسفی 1. منطق بهعنوان ابزار فلسفه:
- روشهای فلسفی برای اعتبارسنجی استدلالها از منطق استفاده میکنند.
- مثال: بررسی استدلالهای فلسفی درباره وجود خدا با استفاده از اصول منطقی.
2. فلسفه برای گسترش دامنه منطق:
- فلسفه با طرح پرسشهای جدید به توسعه منطق کمک میکند (مانند منطق ریاضی و منطق فازی).
- مثال: توسعه منطق در بحثهای احتمالات و چندارزشی.
3. هماهنگی در تحلیل مفاهیم:
- روشهای فلسفی مفاهیم را بررسی میکنند و منطق به تحلیل ساختاری این مفاهیم کمک میکند.
- مثال: مفهوم عدالت در فلسفه سیاسی با تحلیل منطقی بررسی میشود.
نقاط قوت و ضعف روشهای منطقی - نقاط قوت:
- دقت و قطعیت در نتیجهگیری.
- جلوگیری از مغالطات.
- نقاط ضعف:
- محدودیت در تحلیل مسائل انتزاعی.
روشهای فلسفی - نقاط قوت:
- توانایی بررسی مسائل عمیق و انتزاعی.
- گستردگی در تحلیل مفاهیم.
- نقاط ضعف:
- نتایج غیرقطعی و وابسته به تفسیر.
مثالها
مثال1: روش منطقی - استدلال:
- مقدمه اول: "هر فلزی رسانا است."
- مقدمه دوم: "طلا یک فلز است."
- نتیجه: "طلا رسانا است."
مثال2: روش فلسفی - سؤال: "آیا وجود انسان معنا دارد؟"
- تحلیل فلسفی: بررسی دیدگاههای مختلف از جمله اگزیستانسیالیسم، الهیات، و مادیگرایی.
مثال3: تعامل منطق و فلسفه - بحث فلسفی: "آیا وجود خدا ضرورت دارد؟"
- منطق: استفاده از برهان امکان و وجوب.
- فلسفه: بررسی ماهیت "ضرورت" و "وجود".
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
08 июня 2025 20:48
«خویش-تأملگریِ جهانشمولِ انسانیت، در [پدیدارشناسی] رخ میدهد همچون علمی مطلقاً جهانشمول؛ نتایجِ آن، که بهطور مداوم در پهنه و کمال گسترش مییابند - یعنی نظریهها و دیسیپلین - در نهایت فراخوانده شدهاند تا از خلالِ بصیرت، حیاتِ انسانیِ اصیلی را تنظیم کنند. نسبت به متافیزیک، فلسفهی پدیدارشناسانه تنها به این معنا ضدِ متافیزیکی است که هر متافیزیکی را که از منابعی بیرون از علم تغذیه میکند و هر متافیزیکی را که در زیرساختهای تهی میخزد، مردود میشمارد. اما سنتِ متافیزیکیِ کهن و مسائلِ اصیلاش باید بر بستری فرارونده بازطرح شوند و صورتبندیای ناب بیابند، و این پدیدارشناسی است که از خلال روشِ خود راهحلشان را پدید میآورد. تکوینِ کاملِ ایدهی یک پدیدارشناسیِ جهانشمول، دقیقاً به همان ایدهی دیرینِ فلسفه بازمیگردد: یعنی فلسفه بهمثابهِ علمی جهانشمول و مطلق، یعنی علمی که بهتمامی موجه است.»
ادموند هوسرل
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
08 июня 2025 15:35
ما، نه به این جهت که چیزی را خوب میشماریم، برای رسیدن به آن تلاش میکنیم، میطلبیم و میخواهیم، بلکه برعکس، بدان جهت که برای رسیدن به آن تلاش میکنیم و آن را میطلبیم و میخواهیم، آن را خوب میشماریم.
#اخلاق
#باروخ_اسپینوزا
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
07 июня 2025 19:03
#منطق [90]
#منطق_قدیم
[بخش ارتباط منطق و فلسفه]
منطق بهعنوان مقدمه فلسفه
توضیح ساده
منطق بهعنوان ابزاری برای تفکر درست، یکی از پایههای اساسی فلسفه است. بدون منطق، امکان تحلیل مفاهیم فلسفی و ارائه استدلالهای منسجم و صحیح وجود ندارد. منطق به فیلسوف کمک میکند تا از مغالطات، تعارضهای فکری، و استدلالهای نادرست اجتناب کند و به نتایج دقیقتر و منسجمتری دست یابد.
- مثال: فیلسوفی که در مورد وجود خدا بحث میکند، از قواعد منطقی استفاده میکند تا استدلالهای خود را روشن و منسجم کند.
توضیح تخصصی
در فلسفه، هدف اصلی شناخت حقیقت و تحلیل مفاهیم بنیادین است. منطق، با ارائه ابزارهای لازم برای استدلال و تحلیل مفاهیم، مقدمهای ضروری برای این هدف است. ارتباط منطق و فلسفه در این است که منطق به فیلسوف کمک میکند تا:
1. مفاهیم فلسفی را تحلیل کند.
2. ساختار استدلالهای فلسفی را بررسی کند.
3. از خطاها و مغالطات جلوگیری کند.
دلایل اهمیت منطق بهعنوان مقدمه فلسفه
1.
ایجاد ساختار در تفکر فلسفی - فلسفه نیازمند تفکر منظم و دقیق است. منطق این ساختار را با ارائه اصولی برای قیاس، استقراء، و تمثیل فراهم میکند.
- مثال: در مبحث شناختشناسی، منطق به فیلسوف کمک میکند تا تفاوت بین استدلال معتبر و نامعتبر را تشخیص دهد.
2.
پیشگیری از مغالطات فلسفی - بسیاری از مسائل فلسفی به دلیل مغالطه در استدلال یا تعمیم نادرست ایجاد میشوند. منطق به فیلسوف کمک میکند تا این خطاها را شناسایی کند.
- مثال:
- مغالطه: "اگر همه چیز علتی داشته باشد، پس باید علت اول وجود داشته باشد."
- تحلیل منطقی: این استدلال باید بر پایه اصول علیت دقیق بررسی شود.
3.
ارزیابی استدلالهای فلسفی - منطق ابزار ارزیابی استدلالهای فلسفی را فراهم میکند و به فیلسوف امکان میدهد که قوت و ضعف استدلالها را شناسایی کند.
- مثال:
- استدلال فلسفی: "همه چیز تغییر میکند؛ پس هیچ چیز ثابت نیست."
- تحلیل منطقی: آیا مقدمات کافی برای نتیجهگیری وجود دارد؟
4.
توسعه متدولوژی فلسفی - فلسفه برای بررسی موضوعات پیچیده نیازمند متدولوژی دقیق است که از اصول منطقی نشأت میگیرد.
- مثال: در متافیزیک، تحلیل مفاهیمی مانند وجود و عدم بدون منطق امکانپذیر نیست.
5.
تسهیل ارتباط میان شاخههای فلسفی - منطق بهعنوان یک ابزار عمومی، زبان مشترکی برای تمام شاخههای فلسفه از جمله معرفتشناسی، اخلاق، متافیزیک و فلسفه علم فراهم میکند.
نقش منطق در شاخههای مختلف فلسفه
1.
متافیزیک - منطق ابزار تحلیل وجود، علل، و مفاهیم بنیادین هستی است.
- مثال: بررسی مسئله "علت اول" بر پایه قواعد منطقی استوار است.
2.
شناختشناسی - در فلسفه شناخت، منطق برای بررسی معیارهای صدق و معرفت ضروری است.
- مثال: بررسی استدلالهایی مانند "من فکر میکنم، پس هستم."
3.
اخلاق - در فلسفه اخلاق، منطق به تحلیل استدلالهای اخلاقی و قضاوتهای ارزشی کمک میکند.
- مثال: آیا یک قاعده اخلاقی باید برای همه جهانی باشد؟
4.
فلسفه علم - منطق در فلسفه علم به تحلیل نظریهها، آزمون فرضیات، و استنتاج نتایج کمک میکند.
- مثال: در استقراء علمی، آیا از مشاهده تعداد محدودی مورد میتوان قانون کلی نتیجه گرفت؟
مثالها
مثال1: استفاده از قیاس در فلسفه - قیاس فلسفی:
- مقدمه اول: "هر چیزی که آغاز دارد، علتی دارد."
- مقدمه دوم: "جهان آغازی دارد."
- نتیجه: "جهان علتی دارد."
مثال2: پیشگیری از مغالطات فلسفی - مغالطه: "چون در جهان نظم وجود دارد، پس این نظم باید توسط یک خالق طراحی شده باشد."
- تحلیل منطقی: آیا نظم ضرورتاً به معنای طراحی است؟
مثال3: تحلیل معرفتی - مسئله: "آیا چیزی که قابل مشاهده نیست میتواند واقعی باشد؟"
- ابزار منطقی: بررسی تعریف "واقعیت" و "قابلیت مشاهده" برای رسیدن به نتیجه.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
06 июня 2025 08:42
گفتوگویِ واقعی زمانی رخ میدهد که هیچیک از طرفین قصدِ تسلّط بر دیگری را نداشته باشند.
گادامر
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
04 июня 2025 19:05
#منطق [89]
#منطق_قدیم
[بخش روش های ترکیب و تحلیل]
نقد و بررسی استدلالهای رایج
توضیح ساده
استدلالهای رایج که در مکالمات روزمره، مناظرات، یا نوشتههای عمومی استفاده میشوند، اغلب حاوی مغالطات، تعمیمهای نادرست، یا تناقضهای پنهان هستند. بررسی این استدلالها به شناسایی ضعفهای منطقی آنها و جلوگیری از پذیرش نادرست نتایج کمک میکند.
توضیح تخصصی
در تحلیل منطقی استدلالهای رایج، هدف این است که ساختار و محتوای این استدلالها از لحاظ اعتبار، سازگاری، و ارتباط مقدمات با نتیجه بررسی شوند. بسیاری از استدلالها ممکن است ظاهراً منطقی به نظر برسند، اما با بررسی دقیقتر مشخص میشود که حاوی مغالطات لفظی، معنوی، یا ساختاری هستند.
نقد و بررسی انواع استدلالهای رایج
1.
مغالطات تعمیم نادرست - تعریف: نتیجهگیری کلی از تعداد محدودی از موارد جزئی.
- مثال:
- استدلال: "دو نفر از این شهر دزد بودند؛ پس مردم این شهر دزد هستند."
- نقد: تعمیم دادن ویژگی یک نمونه کوچک به کل جمعیت نادرست است.
2.
استدلال مبتنی بر علت اشتباه - تعریف: فرض اینکه اگر دو رویداد پشت سر هم رخ دهند، اولی علت دومی است.
- مثال:
- استدلال: "بعد از اینکه خروس خواند، خورشید طلوع کرد؛ پس خروس باعث طلوع خورشید است."
- نقد: همزمانی دو رویداد لزوماً رابطه علی میان آنها را نشان نمیدهد.
3.
مغالطه اشتراک لفظی - تعریف: استفاده از یک واژه با معانی مختلف در مقدمات و نتیجه.
- مثال:
- استدلال: "هیچکس نمیتواند به کسی که نمیداند، آموزش دهد؛ پس معلمها بیفایده هستند."
- نقد: "نمیداند" در این استدلال دو معنای متفاوت دارد: نداشتن اطلاعات کلی و ناتوانی در یادگیری.
4.
استدلال بر اساس عواطف - تعریف: استفاده از احساسات بهجای ارائه دلیل منطقی.
- مثال:
- استدلال: "اگر این قانون لغو نشود، مردم بسیار ناراحت خواهند شد؛ پس باید این قانون لغو شود."
- نقد: تصمیمگیری منطقی باید بر اساس دلایل عقلی باشد، نه صرفاً احساسات.
5.
مغالطه توسل به اکثریت - تعریف: فرض اینکه چون اکثر افراد چیزی را باور دارند، آن چیز درست است.
- مثال:
- استدلال: "بیشتر مردم فکر میکنند که این دارو مؤثر است؛ پس این دارو مؤثر است."
- نقد: صحت یک قضیه باید بر اساس شواهد علمی و منطقی بررسی شود، نه تعداد طرفداران آن.
6.
مغالطه توسل به مرجعیت - تعریف: استناد به نظر یک فرد یا گروه بهعنوان دلیل، بدون بررسی صحت آن نظر.
- مثال:
- استدلال: "این خودرو عالی است، چون فلان بازیگر آن را تبلیغ کرده است."
- نقد: صلاحیت یا شهرت یک فرد در یک حوزه، به معنای صحت ادعای او در همه زمینهها نیست.
7.
مغالطه دور باطل (تسلسل) - تعریف: استفاده از نتیجه برای اثبات مقدمات.
- مثال:
- استدلال: "این کتاب درست است، چون نویسنده آن هیچوقت اشتباه نمیکند؛ و چون نویسنده اشتباه نمیکند، این کتاب درست است."
- نقد: این استدلال به نتیجهای که میخواهد اثبات کند، از پیش متکی است.
8.
مغالطه حمله شخصی (Ad Hominem) - تعریف: حمله به شخصی که استدلال را ارائه میدهد، بهجای نقد استدلال او.
- مثال:
- استدلال: "نظر تو درباره محیطزیست مهم نیست؛ تو حتی یک درخت هم نکاشتهای."
- نقد: اعتبار استدلال به شخص گوینده وابسته نیست و باید بر اساس محتوای آن بررسی شود.
9.
مغالطه توسل به آینده - تعریف: استناد به احتمالات آینده برای اثبات یک ادعا.
- مثال:
- استدلال: "اگر این پروژه اجرا شود، حتماً به موفقیت خواهد رسید."
- نقد: استدلال بر پایه فرضیات آینده بدون شواهد قطعی معتبر نیست.
مراحل نقد استدلالهای رایج
1. بررسی ساختار منطقی: تحلیل کنید که آیا مقدمات بهدرستی به نتیجه متصل شدهاند.
2. بررسی صدق مقدمات: مطمئن شوید که مقدمات استدلال صحیح و واقعبینانه هستند.
3. شناسایی مغالطات: بررسی کنید که آیا مغالطههای رایج مانند تعمیم نادرست، اشتراک لفظی، یا توسل به احساسات در استدلال وجود دارد یا خیر.
4. تحلیل نتیجهگیری: بررسی کنید که آیا نتیجهگیری با مقدمات همخوانی دارد یا نه.
مثالها
مثال1: مغالطه تعمیم نادرست - استدلال: "این استاد خیلی سختگیر است؛ پس همه اساتید سختگیر هستند."
- نقد: ویژگی یک فرد را نمیتوان به کل گروه تعمیم داد.
مثال2: مغالطه علت اشتباه - استدلال: "بعد از خوردن چای سرد، سرما خوردم؛ پس چای سرد باعث سرماخوردگی است."
- نقد: سرماخوردگی به عوامل دیگری مانند ویروسها مربوط است، نه صرفاً نوشیدنی سرد.
مثال3: توسل به اکثریت - استدلال: "بیشتر مردم فکر میکنند این سیاست درست است؛ پس باید اجرا شود."
- نقد: درستی یک سیاست به شواهد و تحلیل منطقی وابسته است، نه نظر اکثریت.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
04 июня 2025 15:03
آنهایی که فکر میکنند قدرتِ مطلق، خون انسان را پاک میکند و ذاتِ پستِ آدمی را اصلاح میکند، بد نیست سری به تاریخ بزنند تا خلافش را ببینند. آن موجودِ وحشی که در جنگلهای آمریکا بسیار وحشی و متجاوز است، خیال نکنند زمانی که بر تختِ سلطنت بنشیند، موجودی بهتر خواهد شد. اتّفاقاً اگر در چنین موقعیّتی قرار بگیرد، دانش و دین را به مثابهی ابزاری برای کنترلِ رعیتش به کار میگیرد.
ـ جان لاک
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
03 июня 2025 14:34
هرآنچه در زندگی جدیست ناشی از آزادیِ ارادهی ماست. احساساتی که در خود اندوختهایم، عواطفی که پروراندهایم، اعمالی که طراحی و اجرا کردهایم و سرانجام هرچه از ما سر میزند و هرچه به ما تعلق دارد، همه و همه چیزهاییست که وضع و حال زندگانیِ ما را تعیین میکند، وضع و حالی که گاه درام، گاه مهیج، و گاه دشوار و جدیست. چه باید کرد تا اینها همه کمدی شود؟ باید در نظر داشت که آزادیِ ظاهریِ انسان پوششیست برایِ یک بازی با نخ (نخِ عروسکِ خیمهشببازی)، و چنانکه شاعر میگوید:
ما عروسکهایی هستیم
که سر نخهای ما بدست ضرورت است.
هیچ صحنهی واقعی، حتی درامی وجود ندارد که خیال نتواند، با نشان دادن همین تصویرِ ساده، آن را، به کمیک مبدل کند.
#هانری_برگسون ، خنده
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
02 июня 2025 18:57
در مقابل باید گفت:
▫️تصور اسپینوزا از خدا بهمنزلهی جوهری یگانه و درونماندگار، بازاندیشیای رادیکال دربارهی نسبتِ الوهیت، طبیعت، و علیت عرضه میکند. اسپینوزا با همانندسازیِ خدا با کلیتِ وجودِ خودِ چیزها، دوگانگیِ مسئلهدارِ نظامهایی چون لایبنیتس را پشت سر میگذارد؛ نظامی که در آن، خدا از آفرینش جداست و در میانِ نامتناهیتی از امکانات، بهطورِ آزاد انتخاب میکند. برای اسپینوزا، هیچ شکافی میانِ خدا و جهان وجود ندارد؛ خودِ جهان، خداست که بهنحوِ ضروری خود را بیان میکند.
▫️این چشماندازِ درونماندگاری، هرگونه فعلِ دلبخواهی یا بیرونیِ خواستِ الهی را انکار میکند: خدا جهانی را انتخاب نمیکند؛ خودِ جهان، خداست. ضرورتِ علیتِ الهی، محدودیتی نیست، بلکه بازتابی است از عقلانیتِ تام و بیانِ نامتناهی. همانگونه که ذاتِ یک مثلث مستلزم آن است که زوایای آن به ۱۸۰ درجه برسند، ذاتِ خدا مستلزمِ وجودِ همهچیز است.
▫️بنابراین، متافیزیکِ اسپینوزا حسِ عمیقی از نظم و فهمپذیری را حفظ میکند و جنبههای احتمالی و دلبخواهیای را که از نظامهای ارادهگرایانه ناشی میشود، رد میکند.
▫️علاوهبراین، آموزهی اسپینوزا دربارهی حالتها بهمنزلهی بیانهای ضروری قدرتِ خدا، چارچوبی استوار برای فهمِ علیت و کنشگری عرضه میکند. اسپینوزا، بهجای آنکه قدرت را به کثرتی از جواهر با تواناییهای خودبسنده تجزیه کند (چنانکه در مونادولوژیِ لایبنیتس)، بر آن است که همهچیز، واقعیت و قدرتِ خود را بهطور مستقیم از جوهرِ الهی مشتق میکند.
▫️این یکپارچگیِ قدرت تضمین میکند که نظمِ طبیعی، وصلهپینهای از عواملِ متناهی نیست، بلکه نظامی یکپارچه است که کنشهای چیزها بهطورِ ضروری از ذاتِ خدا ناشی میشود. بدینسان، قدرتِ هر حالت نیرویی منفصل و مجزا از آنِ خود نیست، بلکه خودِ قدرتِ خداست که از خلالِ آن صورتِ خاص متجلی میگردد.
▫️این دیدگاه انسجامِ منطقیِ سختگیرانهای را محفوظ میدارد: نظم و تناظرِ چیزها همسان با نظم و تناظرِ ایدههاست، و هر دو بیانهایی از صفات نامتناهیِ خدا هستند.
▫️دستگاهِ اسپینوزا، بهجای انکارِ کنشگری، چشماندازی از کنشگری ارائه میدهد بهمنزلهی تاگشاییِ ضروریِ فعالیتِ الهی، و بدینسان، یگانگی، عقلانیت، و ضرورتِ درونماندگارِ کیهان را تضمین میکند.
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
02 июня 2025 15:23
من این قضیهی اسپینوزا را که «خدا با همان ضرورتی علتِ خود است که علتِ همه چیز است» تصدیق نمیکنم، و نیز نمیپذیرم که قدرتِ اشیاء قدرتِ خداست. خدا ضرورتاً وجود دارد، اما اشیاء را آزادانه بوجود میآورد. و هرچند قدرتِ اشیاء محصولِ خداست، اما از قدرتِ الاهی متمایز است. اشیاء نیروی عمل خود را از جایی دیگر گرفتهاند، اما به خودیِ خود عمل میکنند.
- #لایبنیتس
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
01 июня 2025 15:12
بخشندهترین انسانها، دلاورترین، شجاعترین و حتّی رحیمان و رئوفان، به شکلِ یکسان، تنها خوشبختی و سعادتِ خودشان را مدّ نظر قرار میدهند. و هر کسی هم که بگوید این نتیجهگیری باعث میشود ما خیرخواهی را درک نکنیم، اشتباه میکند. جان لاک و هابز، نظامِ مبتنی بر خودخواهی را پذیرفته بودند، امّا هیچکدام زندگی نکوهشپذیری نداشتند. حتّی جان لاک، برای پوشاندنِ نقصهای فلسفهی سیاسیاش، حاضر نشد تقیُد به مذهب را بپذیرد.
ـ دیوید هیوم
Читать полностью…
𝕽𝖊𝖆𝖘𝖔𝖓𝖆𝖇𝖑𝖊 𝕸𝖎𝖓𝖉
31 мая 2025 19:01
#منطق [85]
#منطق_قدیم
[بخش منطق طبیعی و مصنوعی]
منطق مصنوعی: تعریف و کاربرد
توضیح ساده
منطق مصنوعی به مجموعهای از قواعد و اصول نظاممند گفته میشود که برای تنظیم و تصحیح تفکر و جلوگیری از خطاهای ذهنی بهکار میرود. برخلاف تفکر طبیعی که شهودی و غریزی است، منطق مصنوعی بر پایه آموزش و یادگیری است و به انسان کمک میکند تا استدلالهای خود را دقیقتر و قابل اعتمادتر کند.
- مثال: استفاده از قواعد قیاس برای نتیجهگیری منطقی:
- مقدمه اول: "همه انسانها فانی هستند."
- مقدمه دوم: "سقراط یک انسان است."
- نتیجه: "پس، سقراط فانی است."
توضیح تخصصی
منطق مصنوعی شاخهای از منطق است که هدف آن تنظیم و تقویت تفکر طبیعی انسان از طریق آموزش قوانین و روشهای استدلال صحیح است. این منطق بر اساس اصول مشخصی مانند قیاس، استقراء، تمثیل، و تحلیل موجهات عمل میکند و برای استدلالهای پیچیده، تحلیل مسائل فلسفی، و حل مسائل علمی و نظری ضروری است.
تعریف منطق مصنوعی منطق مصنوعی مجموعهای از قواعد و روشهای ساختاریافته است که برای هدایت تفکر به سمت استدلالهای درست و دقیق طراحی شده است. این منطق با بهرهگیری از اصول و قوانین مشخص، به انسان کمک میکند تا از مغالطهها و خطاهای ذهنی جلوگیری کرده و به نتایج قابل اعتماد برسد.
ویژگیهای منطق مصنوعی 1. نظاممند بودن: برخلاف تفکر طبیعی که بدون ساختار است، منطق مصنوعی بر پایه اصول و قواعد مشخص بنا شده است.
2. قابلیت آموزش: منطق مصنوعی نیازمند آموزش و یادگیری است و از طریق مطالعه و تمرین قابل بهبود است.
3. دقت و انسجام: این منطق استدلالها را دقیقتر و منسجمتر میسازد.
4. جلوگیری از خطا: با استفاده از قواعد منطقی، احتمال مغالطه و خطای ذهنی کاهش مییابد.
کاربردهای منطق مصنوعی 1.
تنظیم استدلالها - منطق مصنوعی به انسان کمک میکند تا استدلالهای خود را ساختاربندی کرده و به نتایج منطقی برسد.
- مثال:
- مقدمه اول: "هر فلز در دمای بالا ذوب میشود."
- مقدمه دوم: "آهن یک فلز است."
- نتیجه: "آهن در دمای بالا ذوب میشود."
2.
تحلیل استدلالهای پیچیده - در مسائل فلسفی، علمی، و نظری، منطق مصنوعی ابزار ضروری برای تحلیل دقیق روابط و مفاهیم است.
- مثال:
- در فلسفه: "اگر خداوند قادر مطلق است، پس باید بتواند تمام امور ممکن را انجام دهد."
- تحلیل منطقی: بررسی مفهوم قدرت مطلق و ممکنات.
3.
پیشگیری از مغالطات - منطق مصنوعی با تعریف و دستهبندی مغالطات، به تفکر دقیق و صحیح کمک میکند.
- مثال مغالطه: "این دارو گران است؛ پس حتماً مؤثر است."
- تحلیل منطقی: قیمت بالا نمیتواند بهتنهایی دلیلی بر مؤثر بودن باشد.
4.
کاربرد در علوم تجربی و ریاضیات - بسیاری از روشهای علمی و ریاضی بر اساس اصول منطق مصنوعی طراحی شدهاند.
- مثال:
- در ریاضیات: "اگر عددی بر 2 بخشپذیر باشد، زوج است. عدد 4 بر 2 بخشپذیر است؛ پس زوج است."
- در علوم: استنتاج قوانین طبیعی از طریق استقراء.
5.
توسعه تفکر انتقادی - منطق مصنوعی به توسعه تفکر انتقادی و تحلیل استدلالهای دیگران کمک میکند.
- مثال: تحلیل و ارزیابی استدلالهای ارائهشده در یک مناظره.
تفاوت منطق طبیعی و منطق مصنوعی
1.
منطق طبیعی:
- مبتنی بر شهود و تجربه است.
- غریزی و غیررسمی است.
- ممکن است دچار خطا یا مغالطه شود.
2.
منطق مصنوعی:
- مبتنی بر اصول و قوانین است.
- نیازمند آموزش و تمرین است.
- احتمال خطا و مغالطه را کاهش میدهد.
مثالها
مثال1: تنظیم استدلال با منطق مصنوعی - فکر طبیعی: "هوا ابری است؛ پس باران خواهد آمد."
- منطق مصنوعی:
- مقدمه اول: "اگر هوا ابری باشد، احتمال باران وجود دارد."
- مقدمه دوم: "هوا ابری است."
- نتیجه: "پس احتمال باران وجود دارد."
مثال2: جلوگیری از مغالطه - فکر طبیعی: "همه پرندگان پرواز میکنند؛ پس شترمرغ هم پرواز میکند."
- تحلیل منطقی: "شترمرغ یک پرنده است، اما استثناء دارد و پرواز نمیکند."
مثال3: کاربرد در تحلیل علمی - فکر طبیعی: "این ماده در آزمایش اول واکنش داد؛ پس همیشه واکنش میدهد."
- منطق مصنوعی: "باید شرایط و عوامل دیگر بررسی شوند تا تعمیم معتبر باشد."
Читать полностью…