مطالب علمی و کاربردی روانشناسی اطلاع رسانی کارگاه ها و همایش های روانشناسی حامی موسسان و مروجین روانشناسی و مشاوره در ایران @Anatomy2017 تبلیغات تخصصی و عمومی: @Anatomy2020
💠 *دوره VIP و ویژه با تخفیف ویژه ۲۵ درصدی 👈 ظرفیت محدود* 💠
✅ *دوره جامع ۲۰۰ ساعته*
*«تربیت درمانگر کودک و نوجوان»*
کاربردی و مبتنی بر رل پلیینگ
🎓 مدرس: *دکتر ابوالقاسم شکیبا*
👈 استاد دانشگاه، درمانگر و متخصص کودک و نوجوان(۲۰ سال تجربه کار بالینی)
📆 شروع دوره اواسط بهمن ماه
📅هر هفته، یک شنبه و سه شنبه ها
⏰از ساعت ۱۵:۰۰ الی ۲۰:۰۰
💻🌍 *به صورت آنلاین با بهترین کیفیت و امکان پرسش و پاسخ در فضایی ساده و کاربردی*
🟢🟢 همراه با سرفصل های کاربردی و تفصیلی قابل ارائه
💻🌍 به صورت آنلاین با بهترین کیفیت و امکان پرسش و پاسخ در فضایی ساده و کاربردی
🎁 *مزایای جانبی شرکت در دوره:*
✅ *عضویت در گروه های چند نفره وتحلیل و گفتگو و انجام کارگاهی تمرین های دوره در فضای امن و با کیفیت*
✅ *عدم نیاز به شرکت در هیچ دوره آموزشی دیگر به دلیل جامع و کامل بودن دوره*
✅ *ارسال مجموعه فایل های مرتبط با دوره آموزشی*
✅ *ارائه جزوه و dvd کامل جزئیات دوره پس از اتمام دوره*
✅ شرکت در فضای پرسش و پاسخ با استاد و سایر شرکت کنندگان
✅رضایت ۱۰۰ درصدی شرکت کنندگان از دوره های پیشین
✅ *دسترسی دائم به تمامی فایل ها از طریق پنل اختصاصی در سایت ره نو شو*
📬ارسال پستی مدرک دریافتی درب منزل
🧮 *پرداخت اقساطی همراه با تخفیف ۲۵ درصدی تا ۵ بهمن ماه*
📞 *کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام:*
📌خانم کشاورز:
/channel/keshavarz_support
📞09194130802
http://wa.me/989194130802
📌خانم میرجمکرانی:
/channel/Rahnowshow_support4
📞09193366042
http://wa.me/989193366042
📌خانم حسینی:
http://wa.me/989194312624
📞09194312624
/channel/Rahnowshow_support
✔گروه آموزشی ره نو شو با همکاری مرکز مشاوره خانه خورشید
┏━━☆
/channel/rahnowshow
┗━━●●●●●
"حالمون بدتر شد،چون خون های پاک بیشتری ریخته شد.
یک هفته دیگه هم روش #تعطیلیم :)"
@Psycho_Approaches
تعطیلی واسه چهارشنبه یه چیز دیگه ست
@Psycho_Approaches
تعامل روانشناسی و روان پزشکی یا تقابل آنها: کدامیک به منزلت و اعتبار این دو علم در جامعه ایران کمک می کند؟
علی صاحبی
روان شناس بالینی
مربی ارشد موسسه واقعیت درمانی ویلیام گلسر
کاشکی هستی زبانی داشتی
تا زمستان پرده برمیداشتی
چندی پیش در یکی از شبکه های اجتماعی مجازی (تلگرام) به گروهی موسوم به «جنبش ضد روانپزشکی» برخوردم که گروهی از روانشناسان و دانشجویان رشته های مختلف روان شناسی تشکیل داده بودند. قبل از آن هم شاهد موضعگیریهای بعضاً تند برخی از افراد در هر دو گروه روان شناسان و روانپزشکان بوده ایم که در خصوص انحصار حق روان درمانی به صنف خود و عدم شایستگی دیگری اظهار نظرات تند و افراطی می نمودند.
در هر حال بحث روان درمانی به عنوان یکی از چالش های کنونی دو حرفه روانشناسی و روان پزشکی در ایران امروز مطرح است. اما پرسش این است که موضع کارآمد وموثر کدام است؟ و آیا طرح چنین مباحثی و دامن زدن به آن اعتبار و منزلت این دو حرفه را افزایش می دهد یا به آن لطمه می زند؟
بنظر اینجانب ندانستن تاریخ و بویژه تاریخچه هر علم و دانشی می تواند بسیار گمراه کننده باشد و به نتیجه گیری های شتابزده ای منجر شود.
اگر نگاهی اجمالی به تاریخچه رواندرمانی بیاندازیم، بروشنی خواهیم دید که روان درمانی مدرن و سیستماتیک قابل آموزش، نه آنچه برای صدها سال، بلکه برای هزاران سال توسط فیلسوفان و حکما و عارفان انجام می گرفته است، زاییده روانپزشکی است.
مولودی بنام روان درمانی مدرن توسط روانپزشکان و از دل روش های درمان سنتی آنها و بدلیل محدودیت و ناتوانی روش های مرسوم پزشکی متولد شد، ولی پرورش دهندگان این طفل، که اکنون دوران بلوغش را می گذراند، هم روان پزشکان و هم روانشناسان بعدی بودند.
امروز روان شناسی علمی و روشمند در قلمرو بهبود بخشی به رویکردهای رواندرمانی موجود و حتی ابداع شیوه های جدید روان درمانی به چنان جایگاهی دست یافته که دیگر روانپزشکی نمی تواند نقش روان شناسان در پیشبرد روشهای رواندرمانی را انکار کند.
از طرفی باید توجه داشته باشیم که اولین گروهی که روشهای سنتی پزشکی، عصب شناسی و روانپزشکی زیستی را برای درمان اختلالات روانی ناکافی و غیر موثر خواندند و روش های رواندرمانی را بجای آن یا به عنوان مکمل دارو درمانی ارائه دادند، روانپزشکان بودند.
امروز اگر به گروه روانشناسان تعلق داریم، از طرف داران رفتارگرایی کلاسیک گرفته تا روشهای موج دوم و سوم و یا اگر از پیروان روان تحلیل گری تا دیگر مدلهای درمانی که تئوری منسجم خاصی را دنبال نمی کنند، مانند درمانهای هیجان- محور، حل محور، یا مدلهایی مانند تحلیل رفتار متقابل، گشتالت درمانی، یا رویکردهایی با تئوریهای منسجم مانند واقعیت درمانی، روایت درمانی، رفتار درمانی عقلانی عاطفی و هیپنوتراپی و انواع گروه درمانی ها باشیم، نمی توانیم نقش و مشارکت ژرفی که روانپزشکانی مانند فروید، ادلر، لازاروس، ژوزف ولپه، اریک برن، سالیوان، میلتون اریکسون، اتو رانک، کارن هورنای، اروین یالوم، آرون بک، گلسر و لاکان داشته اند را انکار کنیم.
و اگر به عنوان یک روانپزشک مدعی کار در این حوزه علمی باشیم، نمی توانیم نقش و مشارکت مهم روانشناسان نظریه پردازی چون اسکینر، اریک فرم، اریک اریکسون، ویگوستکی، پیاژه، رولو می، آبراهام مزلو، آلبرت الیس، جفری یانگ، ، مایکل وایت، دیوید بارلو و استیون هیز را نادیده بگیریم.
و در داخل ایران نیز اگر به تاریخچه آموزش و ترویج انواع رواندرمانی ها و آموزش و گسترش آنها بنگریم نمی توانیم نام و اثر بخشی روانپزشکان پیشگامی چون دکتر هاراطون داویدیان، دکتر حسین رضاعی، دکتر میرسپاسی، دکتر هادی سلیمی اشکوری، دکتر احمد محیط، جناب آقای دکتر حسن عشایری (اگرچه خود را بیشتر عصب شناس میدانند)، دکتر ضرابی، دکتر مجد، دکتر صنعتی، دکتر پورافکاری و دکتر مهدی بینا را کم اهمیت جلوه دهیم.
در همین راستا به روان شناسانی چون دکتر سعید شاملو، دکتر حبیب الله قاسم زاده، دکتر محمود منصور، دکتر پریرخ دادستان، دکتر ولی الله اخوت، دکتر امیر هوشنگ مهریار، دکتر بهروز بیرشک، دکتر رضا شاپوریان، دکتر کیانوش هاشمیان و دکتر محمود دژکام که نام و اثر بخشی شان در ارتقاء حرفه روان درمانی و گستره درمانهای روان شناختی می درخشد و روانپزشکان زیادی از دانش و مهارت و آثار کم نظیرشان بهره برده و می برند.
از این چشم انداز که بنگریم، روان درمانی و پیشرفتهای آن در جهان و در ایران زمین هیچگاه تیول خاص و ویژه روانپزشکان یا روان شناسان نبوده است. این دو حرفه در تمام جهان به عنوان دو متحد فعال در جبهه ارتقاء سلامت روان جامعه و در جهت کاهش رنج بشر گام برداشته اند. در ایران نیز همواره در موسسات آموزش روان شناسی و روانپزشکی هر دو گروه در کنار هم به پرورش نسل های بعدی روان درمانگران پرداخته اند.
@Psycho_Approaches
#مقاله
🔺رابطه طلاق عاطفی و تمایز یافتگی عاطفی
🍃 @Psycho_Approaches
10 نقل قول معروف که به اشتباه به زیگموند فروید نسبت داده میشود (قسمت دوم).
6) فروید کجا گفته: «نظاره کردن گلها آرامبخش است. آنها نه هیجانی دارند و نه تعارضی»؟
قطع به یقین فروید از نظاره کردن گلها لذت میبرده است، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که او چنین جملهای گفته باشد.
7) فروید کجا گفته: «هرجا که میروم، شاعری را مییابم که پیش از من در آنجا بوده است»؟
چه نقل قول دلخواهی! اما سندی وجود ندارد که فروید چنین چیزی را گفته یا نوشته باشد.
این نقل قول احتمالاً تحریف یک نقل دیگر از فروید است: «شاعران و فیلسوفانِ پیش از من ناخودآگاه را کشف کردهاند. چیزی که من کشف کردم یک روش علمی بود که با اتکا به آن میتوان ناخودآگاه را مورد مطالعه قرار داد». متاسفانه هیچ منبع مستقیمی برای این نقل قول نیز وجود ندارد. این نقل قول نخستین بار در مقالهای که در سال 1940 توسط فیلیپ آر. لرمان نوشته شده بود دیده شده است.
با وجود این، بر اساس آنچه ما دربارهی عشق فروید به ادبیات میدانیم، عجیب نیست اگر او چنین جملهای گفته باشد.
8) فروید کجا گفته: «از صمیم قلب میتوانم گشتاپو را به هر کسی توصیه کنم»؟
روایتی وجود دارد که نازیها فروید را مجبور کردهاند سندی را امضا کند که بیان میکرد نازیها با او به «احترام و توجه» رفتار کردهاند. بر اساس این روایت، فروید در زیر امضای خود افزوده است: «از صمیم قلب میتوانم گشتاپو را به هرکسی توصیه کنم».
این سند بعدها توسط پژوهشگران پیدا شد و حاوی چنین جملهای نبود.
9) فروید کجا گفته: «از آسیبپذیریهای شما، توانمندی به وجود خواهد آمد»؟
این نقل قول شاید یکی از برانگیزانندهترین نقلقولهایی باشد که به اشتباه به فروید نسبت داده شده است، هیچ مدرکی وجود ندارد که فروید چنین چیزی را گفته باشد.
فروید به احتمال زیاد از تنزل اندیشههای خود به چنین سخن ترحمآمیزی حذر میکرد، اما شاید در اینجا خوانشی فرویدی وجود دارد. کلمهی «آسیبپذیری» از کلمهی لاتین «vulnus» میآید که به معنای «زخم» است، که فروید میتوانست آن را به عقدهی اختگی مرتبط کند.
10) فروید کجا گفته: «تمدن از آنجا آغاز شد که مردی عصبانی، به جای سنگ کلمه پرتاب کرد»؟
این نقل قول یکی از جملههای گمراهکننده است، چراکه فروید بهواقع جملهای شبیه به این گفته است، اما او از نویسندهای دیگر نقل میکند. فروید مینویسد: «همانطور که یک نویسندهای انگلیسی شوخطبعانه اظهار داشته است؛ واضع تمدن، مردی است که برای اولینبار به جای نیزه، به سمت دشمناش کلمه پرتاب کرد».
آن نویسندهی انگلیسی شوخطبع، جان هاگلینگز جکسونِ عصبشناس بود.
منبع: این مقاله با عنوان «Ten Quotes Wrongly Attributed to Sigmund Freud» در وبسایت موزهی فروید منتشر شده و توسط «تیم ترجمهی مجلهی تداعی» ترجمه و در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۹ منتشر شده است.
@Psycho_Approaches
🌐 *چهار وبسایت عالی برای دریافت رایگان پایان نامه های خارجی*
🔹 http://oaktrust.library.tamu.edu/handle/1969.1/2
🔹 http://www.diva-portal.org/smash/search.jsf?dswid=-2422
🔹 http://dspace.mit.edu/handle/1721.1/7582
🔹 http://www.essays.se/
@Psycho_Approaches
فروید و سه شخصیت درونی انسان
فروید معتقد است یک لات درونی داریم که کاملا غریزی رفتار می کند. یک درویش درون که دنبال ایده ال ها است. یک «کارمند درون» هم داریم که مدام سعی می کند تعادلی بین غریزه و ایده آل ها ایجاد کند.
از نظر فروید شخصیت ما محل نزاع بین سه نیرو یا خصوصیت درونی است. به عبارتی خیلی ساده، سه موجود مدام، روان ما را به هر طرف می کشانند.
– من غریزی ( Id )مثل یک لات قلدر است که خودش را به در و دیوار می زند تا هم به لذت جنسی دست یابد و هم میل خطرناک و تخریبگر خودش را ارضا کند.
– من منطقی (Ego ) مثل یک کارمند آبرومند بانک است که همه فکر و ذکرش مهار خل بازی های لات درون می باشد.
– من ایده آل ( Super ego) عین یک درویش بزرگوار عمل می کند که مدام می خواهد انرژی و تمنای غریزی «لات درون» را در مسیر مرام و مسلک خود قرار دهد.
فروید معتقد است این «کارمند درون» ما است که با تکاپوی زیاد سعی می کند تعادلی بین «لات درون» و ایده آل های باشکوه «درویش درون» ایجاد کند. فروید این تغییر متعالی را والایش می نامد. این جدال مداومی است که بشر برای متمدن شدن ذره ذره در طول تاریخ طی می کند.
از نظر فروید بخش زیادی از قدرت جنسی و انرژی های بازیگوشانه و تخریبی ما به جای آنکه توبیخ و سرکوب شود می تواند تبدیل به خلاقیت هنری و اکتشاف علمی شود. او معتقد بود بشر به طور ناخودآگاه تمایل دارد که خواسته های ممنوع، غریزی و نامتعارف را مهار سازد چون روان انسان از یک سیستم دفاعی برای بقا و تعادل برخوردار است.
@Psycho_Approaches
فروید به تاسی از مطالعات کارل آبراهام درباره درمان روانکاوانه بیماران افسرده-شیدایی (در آن زمان آنچه امروزه به نام افسردگی میشناسیم «مالیخولیا» نام داشت) تفاوتهای میان سوگواری بهنجار و بیماریزا را بررسی میکند.
او اشاره میکند که سوگواری بیماریزا در سطح ناخودآگاه رشد میکند و تنفر بیمار نسبت به منِ [ایگوی] خود، در قالب احساس گناه و سرزنش خویش اتفاق میافتاد. چگونه میتوانیم این سرزنش را که حتی به انتظار وهمناکِ مجازات منجر میشود، توضیح دهیم؟
فروید فهم درخشانی از این مسئله دارد: او دریافته بود که ملامت خویش در شخص افسرده در واقع اتهامی است که خطاب به شخصی مهم، و معمولا کسی که بیمار رابطه نزدیکی با او دارد.
بنابراين فروید میگوید: «زنی که با صدای بلند به حال شوهرش تاسف میخورد که با زنِ نالایقی چون او وصلت کرده در واقع دارد به نحوی شوهرش را متهم میکند که لیاقت او را ندارد».
اینطور بگوییم که وقتی زن خودش را با این جمله متهم میکند که «من نالایقام!» این سرزنش دست بر قضا سرزنشی است ناخودآگاه شوهرش را نشانه رفته است: «تو بیلیاقتی!».
ژانمیشل کینودُز
از کتاب درآمدی بر زیگموند فروید
ترجمه مهرداد پارسا
@Psycho_Approaches
| من بیمارم، شرور نیستم |
نمیدانم شما چقدر در فیلم و سریالهای ایرانی با شخصیتهایی مواجه شدهاید که رفتارهایی کاملاً خاص و حتی نوعی اختلال روانپزشکی، عصبی یا ذهنی دارند؟ نمیدانم چقدر بین خودتان با آنها همانندسازی کردهاید یا این شخصیتها و مشکلاتشان برایتان باورپذیر بوده است؟
اغلب شخصیتهایی که در این فیلمها معرفی میشوند در ذهن مخاطب ترس ایجاد میکنند تا جایی که کسانی که چنین مشکلاتی دارند سعی میکنند آنها را انکار کنند، البته دیدن شخصیتهای اینچنین شرور و بدجنس با پیشداوری و انگ زیاد به بیماران هم همراه است. جوری که خیلیها فکر میکنند هر کس اختلال روانی دارد، یا جنایتکار است یا پرخاشگر؛ تصویری اشتباه از یک بیماری.
اما چرا فیلمسازان ایرانی برای ساخت این سریالها در این زمینه مطالعه نمیکنند؟ چرا آنها از مشاورههای روانپزشکی تخصصی برای پروردن کاراکترها و ساخت آثارشان بهره نمیبرند؟ آیا آنها از اهمیت تأثیر چنین ساختههایی بر ذهن و روان جامعه بیخبرند یا برایشان اطلاعات را فدای روایت و کشش داستانی میکنند؟ این سؤالها را با چند بیمار اعصاب و روان و یک روانپزشک در میان میگذارم.
«من افسردگی دارم، اما محض رضای خدا حتی یک فیلم و سریال ندیدهام که بر اساس ویژگیهای اصلی بیماری من ساخته شده باشد. در بیشتر این فیلمها و سریالها، افسردهها آدمهای تنبل و بیخاصیتی هستند که همه را اذیت میکنند، از زیر کار در میروند و بداخلاق و پرخاشگرند.»
این حرفهای ساراست که سالهاست افسردگی دارد و تحت درمان است. در سریالهایی که او دیده برای درمان افسردگی بارها تجویزهای اشتباه شده، مثلاً اینکه اگر ورزش کنید حالتان کاملاً خوب میشود یا اگر مجردید ازدواج کنید و... اینها هیچکدام درمان افسردگی نیست هرچند گاهی میتواند در درمان مؤثر باشد.
به طورکلی بدترین کاری که این فیلمها میکنند بد جلوه دادن انواع اختلالات روانی و همچنین اطلاعرسانی غلط راجع به بیماریهای روان است. گاهی شخصیت فیلمها و سریالها باید کاراکتری را به نمایش بگذارد که دارای اختلال روانپزشکی است در چنین شرایطی شاهد بودهایم نقش آن فرد به همراه بیماری زمینهای به درستی ترسیم نشده و علائم و نشانههایی که از آن فرد نشان میدهند.
@Psycho_Approaches
▫️اختلال دو قطبی
▫️دکتر نهضت فرنودی
▫️قسمت هفتم
@Psycho_Approaches
▫️اختلال دو قطبی
▫️دکتر نهضت فرنودی
▫️قسمت پنجم
@Psycho_Approaches
▫️اختلال دو قطبی
▫️دکتر نهضت فرنودی
▫️قسمت سوم
@Psycho_Approaches
▫️اختلال دو قطبی
▫️دکتر نهضت فرنودی
▫️قسمت اول
@Psycho_Approaches
🦋روز کسی هست که...
دیگران بهش میگن
تو به خاطر شغلت
نباید عصبانی بشی!
🦋که باید واسه همه
سنگ صبور باشه
🦋که باید همیشه دانشجو
باشه و هر روز تلاش کنه
🦋که مثل یک باغبان باید
هر روز امید رو در
دل دیگران بکاره...
🦋دیگران بهش میگن
کارشما که سخت نیست
فقط باید بشینی و گوش کنی
🌸🍃نهم اردیبهشت
روز جهانی روانشناس و مشاور
گرامی باد🌸🍃
اعتراضاتِ کنونی به کجا ره میسپارد؟
انقلاب، براندازی، کودتا، مداخلۀ بیگانه وسقوط حکومت یا سرکوب و سکوت و ادامۀ روند چهل سالۀ گذشته؟
علی صاحبی (روانشناس بالینی)
دیروز عزیزی ازمن سئوالکرد که
خودکشی یک دستفروش در تونس منجر به انقلاب و سرنگونی حکومت شد، آیا با کُشته شدنِ مهسا امینی احتمال وقوع انقلاب در ایران هست یا ساختار حکومت به گونهای است که هیچ انقلابی رُخ نخواهد داد.
از آنجائی که من همواره همهچیز ـ بویژه رفتار آدمی چه رفتار فردی و چه کُنش جمعی را از منظر تئوریهای علمی در علوم رفتاری و علوم اجتماعی تحلیل میکنم، سعی کردم از منظر یکی از تئوریهای مهمِ روانشناسیِ اجتماعی برای پاسخ به امکان وقوع انقلاب یا عدم وقوع آن کمک بگیرم.
دکتر نیل اسمل سر (N.Esmelser)، در باب انقلاب و چرایی و چگونگی وقوع آن، یکی از معتبرترین تئوریهای آزمون شده در شرایط اجتماعی مختلف را ارائه کرده است.
از دیدگاه اسملسر، انقلاب شدیدترین شکل دگرگونی اجتماعی است. او برای تبیین رفتارهای جمعی، از مفهوم ارزش افزوده استفاده میکند.
او معتقد است هرگاه در جامعهای شش عامل اجتماعی با هم جمع شوند، انقلاب بطور حتم بوقوع میپیوندد. مانند جمع شدنِ بنزین و اکسیژن و یک جرقه ـ که هرگاه با هم جمع شوند، بطور حتم آتش رخ خواهد داد.
انقلاب، یک کنش جمعی است که برآیند و حاصلِ جمع شدن این شش عنصر است.
1 ـ عامل ایجادکننده structural conducireness که همان شرایط ساختاری جامعه است مثل وجود هر نوع تبعیض، اختلاف طبقاتی، حقوق نابرابر شهروندی،تقسیم شهروندان به خودی ـ غیرخودی.
2 ـ فشار ساختاری
(وجود فقر، گرانی، بیعدالتی، تورم و فساد گستردۀ دستاندرکاران)
3 ـ باور عمومیِ پذیرفته شده Generalized belief
(باور گستردهٔ مردم مبنیبر مصرف بیهودهٔ ثروت عمومی در پروژههای غیرلازم).
ـ دخالتِ پُرهزینه در کشورهای دیگر
ـ بیتفاوتی حاکمان نسبت به سرنوشت مردم
-سرگرم کردن مردم یا گیر دادن به موضوعات فرعی
- بیارادگی دولت در برخورد با فسادهای گسترده.
4 ـ عامل شتابدهنده:
- کشته شدنِ بیگناهی
- چیزی مثل ریختن ساختمان متروپل
- بالا رفتن یکباره نرخ سوخت و ...
5 ـ بسیج یا گردهمآیی نیروها برای اقدام و اعتراضات گسترده (جمع شدن افراد هم نظر برای یک اقدام عملی)
ـ سندیکاها، انجمنهای علمی ـدانشجویی
ـ احزاب، گروههای اینترنتی و ...
6 ـ ناکارآمدی حکومت (شکست) در مدیریتِ اقداماتِانجام شده توسط مردم.
ـ واکنش حکومت به اقداماتِ اعتراضی یا پاسخ حاکمیت به عنصر پنجم.
گاهی حکومتها این اقدامات اعتراضی را یک فیدبکِ مفید میبینند و از رویههای خود کوتاه میآیند. بامسئولیتپذیری، به اشتباهات خود و عوامل اجراییشان اقرار میکنند.
تلاش میکنند تا آسیبها را جبران کنند و در جهتِ اصلاح روش و رویههای معیوب و تکراریِ خود، گامِ عملی بردارند. در آن صورت اعتراضات هم خاموش میشود و آن چهار عامل دیگر نیز به تدریج از بین میروند و ثبات و پایداری، استقرار پیدا میکند.
پاسخ من به سئوال اول این است که در شرایط کنونی اگر نظامِسیاسی و حاکمیت به اعتراضات، پاسخ مناسب بدهد و با پاسخگو نشان دادن خود مسئولیتپذیرانه با معترضین گفتگو کند، تن به پذیرش اشتباهات تکراری خود دهد، و دست از انحصارطلبی و خود محق بینی و توهمِ کنترل و قدرت بردارد و به زندگی مردم احترام بگذارد، انقلاب رُخ نمیدهد امّا اگر حاکمیت و نظام سیاسی همچنان غیرپاسخگو و لجباز بماند و سازوکار حکمرانیِ مسئولیتگریز را دنبال کند و آشغالها (مشکلات) را زیر فرش قایم کند، وقوع انقلاب براساس تئوریِ آزمون شدهٔ اسملسر، غیرقابل اجتناب است.
متاسفانه در این چهل روز در کمال تعجب نه تنها هیچ نشانه ای از پاسخ و واکنش خردمندانه به اعتراضات و مطالبهگری از سوی حاکمیت دیده نشده، بلکه واکنشهای یأسآور و همچنان لجبازانه، خودنمایی میکند.
#دکتر_علی_صاحبی
@Psycho_Approaches
نمونه عینی آن تربیت روانپزشکان و روانشناسان بالینی در بیمارستان روزبه وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران و انستیتوی روانپزشکی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران است که چندین دهه سابقه دارد.
اگر واقع نگر باشیم، هر دو می دانند که بدون دیگری در این قلمرو کار چندان موثری نمی توانند انجام دهند. بنابراین ساختن گروههای مجازی بنام «جنبش ضد روانپزشکی» و یا نوشتن و مصاحبه کردن و موضعگیری علیه روانشناسان و روانپزشکان در روزنامه های رسمی و تریبونهای دانشگاهی و غیر دانشگاهی، نه جایگاه علمی دارد و نه خاستگاه خردمندانه.
جامعه علمی ایران زمین و بویژه رشته روان شناسی امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تعامل و داد و ستد با رشته های مجاور خود است. امروز نه روان پزشکی می تواند بدون برخورداری از پژوهش ها و مدل های روانشناسان راه به جای موثری ببرد و نه روان شناسان بی نیاز از دستاوردهای روانپزشکی و همکاری های آنها هستند.
در ایران، به پاس اقدامات خردمندانه روان شناسان و روانپزشکان پیشگام، این دو حرفه تاکنون دائم در داد و ستد و تعامل سازنده با هم بوده اند و همواره توانسته اند راه یکدیگر را هموار کنند و با هم بسوی هدف مشترک ارتقاء سلامت روان در جامعه و کمک به کاهش درد هموطنان ایرانی گام بردارند.
از این پس نیز دایر نمودن دوره های تخصصی آموزش روان درمانی هم در گستره علم و حرفه روانپزشکی و هم در قلمرو علم و حرفه روان شناسی می تواند برای هر دو رشته و هر دو حرفه سازنده و سودمند باشد، بدون آنکه یکی جا را برای دیگری تنگ کرده باشد. روانپزشکان در برنامه های آموزش رواندرمانی خود می توانند از توان خوب روان شناسان بهره ببرند و هم روان شناسان می توانند در دوره های آموزش و تربیت روان درمانگر، از دانش و بینش روانپزشکان استفاده کنند.
ما می توانیم بجای جبهه گیری و قرار گرفتن در برابر هم، «مجموع نشینی» را پی بگیریم. مجموع نشینی به تعبیر استاد مصطفی ملکیان یعنی همچون گلبرگهای یک گل به دور هم جمع شده و لاله زیبایی را بیافرینیم. از پراکنده کاری و تفرق هیچکدام سودی نخواهیم برد. مسئولیت حرفه ای ما روان شناسان حکم می کند که در مسیر "مجموع نشینی" حرکت کنیم و از قرار گرفتن در مسیر تفرق و منازعه قدرت و افتادن در دام بازی «مال من بهتر است» یا «من مهمترم» پرهیز کنیم.
مطمئنا کار تیمی و همکاری های بین رشته ای دو حرفه روان شناسی و روانپزشکی در راستای کمک به ارتقاء سلامت روان اجتماع، به اعتبار و شان و منزل هر دو حرفه کمک شایانی می کند و رو در رو قرار دادن این دو حرفه اعتبار و منزلت هر دو را مخدوش می سازد. هر دو راه پیش روی ماست. من ترجیح می دهم که راه نخست را انتخاب کنیم و دست به دست هم دهیم به مهر.
@Psycho_Approaches
کارگران پتروشیمی و باقی اقشار «کارگران» دست به اعتصابی زدهاند برای زنده کردن آزادی زنان و دختران این سرزمین رنجدیده؛ آنوقت، دانشجویی که خودش را باسواد میداند و همین کارگران را «بیسواد» خطاب میکند و تا همین یکماه پیش در شبکههای اجتماعی برای این و آن نسخه میپیچید؛ سرکلاسهایش در دانشگاه چلغوز آباد حاضر میشود و از هیچ فرصتی برای کسب نمرهی بیست کلاس دریغ نمیکند!
#آزادی
🌐 @Channel69Logy
| تحلیل دیکاپریو و رابطههایش با افراد زیر ۲۵سال |
چندی پیش بود که خبر جدایی لئوناردو دیکاپریو، بازیگر مطرح جهان با پارتنرش، بازتاب گستردهای داشت. اما دلیل این اتفاق، صرفا جدایی آنها نبود، بلکه تمایل شدید این بازیگر به دختران کم تر از ۲۵سال و تمام شدن رابطه آن هم دقیقا چند روز پس از تولد ۲۵سالگی پارتنرش، دلیل این بازتاب بود.
لئوناردو بازیگر مطرح سینمای جهان در سال ۱۹۷۴ در شهر لئوناردو هالیوود از ایالت کالیفرنیا آمریکا دیده به جهان گشود. وی زمانی که تنها یک سال داشت طعم تلخ جدایی پدر و مادرش را چشید و پس از آن به همراه مادرش در یکی از محلههای فقیر نشین هالیوود ساکن شدند.
دیکاپریو به ارتباط با دختران کم تر از ۲۵ سال معروف است، با اینکه سن خودش از ۴۵ سال نیز عبور کرده؛ در تحلیل اولیه شاید دلایل اصلی چنین تمایلی، انگیزههای جنسی یا مقابله روانی با افزایش سن باشد، اما دلایل اصلیتر مربوط به از دست دادن رابطه عاطفی با پدر در سنین بسیار پایین است!
اما بنظر میرسد او بیشتر از اینکه به دنبال رابطهی عاطفی باشد، احتمالا ناخواسته به دنبال بازسازی نقش خودش به جای پدرش در رابطه است که تداعی شدن نقش پدر خوب فقط در رابطه با یكم دختر کم سن میتواند شکل بگیرد.
پدرش جورج دیکاپریو نام داشت، و یک نویسندهی مستقل بود که در حیطهی کمیک بوکها فعالیت میکرد، که قطعا شغل پدرش در شکلگیری علاقمندیها یا برخی توانایی لئونارد در بازیگری بیتاثیر نبوده است.
و یکی از دلایل روانشناختی عدم تمایل او به ازدواج، شاید حفظ همین نقش پدر بودن و حفظ وابستگی شدید خودش با مادرش است که در این سن هم با او زندگی میکند و به دنبال بیشتر کردن نقش حمایتی خودش از مادرش است که شبیه فرو رفتن در همان نقش پدر یا همسر خوب است.
طبق تحقیقات سنین بین ۱۰ تا انتهای ۲۴ سالگی نوجوانی محسوب میشود، چرا که رشد و تکامل مغز بعد از ۲۰ سالگی متوقف نمیشود و چند سال دیگر ادامه پیدا میکند. علاوه بر این در برخی افراد دندان عقل تا سن ۲۵ سالگی سالگی رشد میکند. در نتیجه می پتوان گفت افراد زیر ۲۵ سال توانایی مغزی کامل برای تصمیمگیریهای هیجانی را کسب نمیکنند. میتوان گفت شاید یکی از دلایل اتمام رابطهی افرادی مانند لئوناردو دیکاپریو با دخترانی که در آستانهی ۲۵ سالگی هستند، نمادی از ترس برای روبه رو شدن با تکامل یافتن لوب فرونتال یا همان شکلگیری شخصیت در آنان است، یعنی از رابطه با یک فرد بالغ هراس دارند.
🌐 @Channel69Logy
10 نقل قول معروف که به اشتباه به زیگموند فروید نسبت داده میشود (قسمت اول).
زیگموند فروید به خاطر تک-جملههایش مشهور است، اما بسیاری از این نقل قولها به اشتباه به او نسبت داده شده است. از جمله چند جملهی مشهور!
در اینجا 10 مورد از این نقلقولها را میخوانید که بنیانگذار روانکاوی هرگز نگفته است.
1) فروید کجا گفته: «سپری کردن زمان با گربهها هرگز تلف کردن وقت نیست»؟
اگرچه که این نقل قول به طور گسترده در وبسایتهای مخصوص نقلقول به فروید نسبت داده میشود، ولی هیچ مدرک معتبری وجود ندارد که وی چنین جملهای گفته باشد. اگرچه او در نامهای به دوست خود آرنولد زویگ نوشته بود: «من، همانطور که میدانی، گربهها را دوست ندارم».
او بیشتر سگدوست بود.
2) فروید کجا گفته: «گاهی اوقات یک سیگار فقط یک سیگار است»؟
این نقل قول شاید مشهورترین جملهی منسوب به فروید است، با وجود این، هیچ مدرک معتبری وجود ندارد که فروید این جمله را گفته یا نوشته باشد.
همچنین بعید است که او چنین اظهارنظری کند، چراکه مفهوم این جمله متضاد با یکی از یافتههای اصلی او [دربارهی معناداری تمام اعمال، حتی اعمال به نظر تصادفی] است. او مینویسد:
«این چیزهای کوچک، اعمال اشتباه، سیمپتومها یا اعمال تصادفی، آنقدرها بیمعنا نیستند که مردم، با نوعی نادیدهانگاری عامدانه، تصور میکنند. آنها همواره معنایی دارند، که غالباً به سهولت و اطمینان در بافتی که در آن اتفاق میافتند قابل تعبیر هستند. اسرار خصوصی یک انسان، به کمک آنها افشا میشوند».
به عبارت دیگر: یک سیگار هرگز فقط یک سیگار نیست!
3) فروید کجا دربارهی ایرلندیها گفته: «این تنها نژادی است که روانکاوی برای آنها ابداً فایدهای ندارد»؟
این اظهارات در فیلم «جدامانده» به فروید نسبت داده شده است. با وجود این، هیچ مدرکی وجود ندارد که فروید این جمله را گفته یا نوشته باشد.
در واقع، به نظر میرسد که روانکاوی در کشورهایی که جمعیت زیادی از کاتولیکها دارند، و آنهایی که تاریخچهای از ظلم مستعمراتی یا دیکتاتوری دارند، محبوب و مورد توجه است. [لازم به ذکر است که] روانکاوی در ایرلند پررونق است.
4) فروید کجا گفته: «ذهن چیزی شبیه به کوه یخ است. با یک هفتم از حجم آن روی آب شناور است»؟
مدل فروید از ذهن غالباً با کوه یخ مقایسه میشود، اما خود او هرگز چنین قیاسی را استفاده نکرده است.
در واقع، چنین قیاسی میتواند بسیار گمراه کننده باشد. این درست است که فروید تصور میکرد که بیشتر فرایندهای ذهنی «زیر آستانه» اتفاق میافتند، اما مدل کوه یخ پویایی ماهیت ناخودآگاه فرویدی را نادیده میگیرد.
5) فروید کجا گفته: «ترس از تسلیحات نشانهی نارسایی در بلوغ جنسی و عاطفی است»؟
این نقل قول به ویژه در بین مخالفان کنترل اسلحه رایج است، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که فروید چنین چیزی گفته باشد.
یکی از اصول روانکاوی این است که نمادها معنای ثابتی ندارند، بنابراین بعید است که این جمله معتبر باشد.
با وجود این، محبوبیت این نقل قولِ اشتباه در بین جمعیت مردان، نیاز به تأمل روانکاوانه دارد. ما در کنفرانس سال 2018 با عنوان «فالوس شکننده»، این موضوعها را بررسی کردیم.
@Psycho_Approaches
تراپی؟ نه ممنون أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب
@Psycho_Approaches
| چالشهای روابط اجتنابی-اضطرابی |
اگر در روابط خود، دچار مشکلِ دلبستگی هستید، این ویدیو برای شماست.
#انیمیشن
🍃 @Psycho_Approaches
#خودشیفتگی از دیدگاه فروید
به عقیدهٔ فروید، این مفهوم برای اولین بار در روانشناسی توسط پل ناک به کار گرفته شد. وی بعدها این عقیده را تصحیح میکند و توضیح میدهد که در واقع هولاک الیس را باید ابداعکنندهٔ این اصطلاح دانست. خود الیس توضیح دادهاست که او این اصطلاح را در سال ۱۸۹۸ برای توصیف نگرشی روانی به کار برد و ناک در سال ۱۸۹۹ این را برای معین کردن نوعی از انحراف جنسی استفاده کردهاست. به عقیدهٔ الیس، او و ناک را باید بهطور مشترک ابداعکنندهٔ این اصطلاح دانست.
همه توانی احساسی است که بسیاری از طرفداران فروید آن را جزئی ذاتی در کودکی میدانستند. همانطور که فروید و فرنزی گفتهاند کودکان برای مدتهای زیادی با احساس خودبزرگ بینی زندگی میکنند. پس از تولد کودکان احساس قدرت زیادی میکنند و هرجا نتوانند کاری را از پیش ببرند احساسات دردناکی در ارتباط با از دست دادن این قدرت را تجربه میکنند. فروید عقیده داشت در افراد خودشیفته این احساس همه توانی که به صورت معمول در کودکان وجود دارد مجدداً تجربه میشود.
#روانکاوی
@Psycho_Approaches
▫️اختلال دو قطبی
▫️دکتر نهضت فرنودی
▫️قسمت هشتم
@Psycho_Approaches
▫️اختلال دو قطبی
▫️دکتر نهضت فرنودی
▫️قسمت ششم
@Psycho_Approaches
▫️اختلال دو قطبی
▫️دکتر نهضت فرنودی
▫️قسمت چهارم
@Psycho_Approaches
▫️اختلال دو قطبی
▫️دکتر نهضت فرنودی
▫️قسمت دوم
@Psycho_Approaches
همهی درمانهای گفتاری از زیگموند 💎فروید نشات گرفتهاند.
وقتی با مجموعهای از رواندرمانیها روبرو میشوید، فهمیدن اینکه کدامیک برای شما مناسبه، سخت است. روانکاوی؟ رواندرمانی پویشی؟ درمان شناختی رفتاری(CBT)؟ رفتاردرمانی دیالکتیکی(DBT)؟ گشتالت درمانی؟
در کتاب“چگونه صحبت کردن درمان میکند شش عنصر مهم همهی درمانهای گفتاری را شرح دادهام. مثل مواد تشکیل دهندهای که در دستورالعملهای مختلف متفاوته، نسبت آنها به نوع رواندرمانی بستگی داره:
1. حمایت مستقیم
2. درونی سازی
3. تخلیه هیجانی
4. بینش
5. همانندسازی
6. حل و فصل
#حمایت_مستقیم #مشاوره دادن به بیمار است. برای مثال، جورج بخاطر تحت تاثیر بودن از پیشنهادات کارت اعتباری، دائما بدهکاره. او برای درمان #اضطراب و #افسردگی ناشی از بدهی غیرقابل کنترلش مراجعه کرد. در ارزیابی مشکلاتش، مشخص شد که نمیتواند واقعیت پشنهادات کارت اعتباری را درک کند. با ارجاع به یک متخصص #مدیریت بدهی و حمایت مداوم برای مدیریت امور مالیش، ثبات مالی پیدا کرد.
#دورنیسازی
زمانی که بیمار شروع به درونی کردن صدای درمانگر میکند، درونیسازی رخ میدهد. وقتی بیماران گزارش میدهند که برای کنار آمدن با موقعیتهای دشوار زندگی در تلاش اند ، “شنیدن” حرفهای درمانگر کمک میکنه به نحو مؤثرتری با آنها کنار بیایند. مثلاً، آلیس عادت به مخالفت با بقیه دارد. بدون اینکه بداند تمایل دارد به جای تأیید، “بله …. اما” بگوید. همینکه این الگو در درمان مورد توجه قرار گرفت، صدای درمانگر رو شنید که به این موضوع اشاره میکرد و بیش از پیش توانست جلوی خود را بگیرد و درعوض از دیگران بیشتر حمایت کند. نتیجه، بهبود قابل توجهی در روابطش بود.
#تخلیه_هیجانی
زمانی است که کسی قادر به #ابراز_احساسات نبوده است، گریه میکند، فریاد میزند یا به روشهای دیگر “خود را خلاص میکند”. مری سال قبل کودکش را بخاطر #سندرم مرگ ناگهانی نوزاد از دست داد و از تغییر هرچیزی در اتاق کودک امتناع میکرد. او حتی نمیتوانست فکر داشتن بچه دیگری را قبول کند. از طریق صحبت درمانی به او کمک شد تا #عواطف دردناک و #سوگ را ابراز کند. حالا او به داشتن بچه دیگری فکر میکند و به زندگی خود ادامه میدهد.
#بینش
بینش توانایی درک یک احساس و اینکه از کجا آمده. این به #بیمار در کنترل احساس کمک میکند. باربارا پیش من آمد چون نگرانیش این بود که مادر خوبی نیست. درحالیکه واقعا توانا بود.از طریق بینش متوجه شد نگرانیهای دردناکش نتیجه #احساس_گناه_ناهشیار درمورد ...
لینک مقاله:
https://dpsychotherapy.com/%D8%A7six-element-in-psychotherapy/
ترجمه : زهرا موسوی
🍃 @Psycho_Approaches
گاردنر 9 جنبه هوش را به شرح زیر توصیف کرده است:
*کلامی/زبانی: توانایی فکر کردن،حساسیت به وزن ها، و معانی کلمات، استفاده از واژه ها(نویسندگان، روزنامه نگاران، سخنرانان و شعرا)
*ریاضی/منطق: توانایی انجام عملیات ریاضی،حساسیت به طرح ها منطقی و عددی، توانایی درک کردن زنجیره های طولانی استدلال (دانشمندان، مهندسان، حسابداران و ریاضی دانان)
*دیدی-فضایی-مکانی: توانایی تجسم سه بعدی(معمارها،نقاش ها، مجسمه سازها و دریانوردها)
*موسیقیایی-ریتمیک-موزون: حساسیت به صداهای زیر و بم، ملودی، ضرب آهنگ(آهنگ سازها، نوازندگان و شنونده های حساس)
*حرکتی، جسمی: توانایی کنترل کردن حرکات بدن، کار کردن با اشیاء و قابلیت جسمانی بالا(ورزشکاران وصنعت گرها)
برون فردی: توانایی درک دیگران و تعامل مناسب با آن ها(معلم های موفق،متخصصان بهداشت و روان درمان گران، فروشندگان و رهبران)
درون فردی : توانایی درک احساسات، شناسایی ضعف و امیال خود و کنترل آن ها، اداره موفق زندگی شخصی(عالمان دینی و روان شناسان)
طبیعت گرایانه: توانایی مشاهده و درک طبیعت، حساسیت به گیاهان، جانوران و محیط زیست(کشاورزان، زیست شناسان و پزشکان)
گاردنر معتقد است:"همه ی آدم ها نمی توانند در هر 8 جنبه هوش، قوی باشند، تنها با آموزش می توان یک یا چند حیطه ی آن را تقویت کرد." وی آموزش و رشد همه ی حیطه ها را تلف کردن زمان و انرژی می داند.
هستی گرا: گاردنر در قرار دادن این نوع هوش در زمره ی هوش های دیگر تردید دارد اما از آن به عنوان"توجه به مسائل غائی انسان" نام می برد.
در مطلب بعد به منظور کمک به دانش آموزان برای خودشناسی بهتر، انتخاب رشته، و شغل بر اساس پتانسیل ها و هوش های چند گانه پیشنهاد شده و سپس گروه شغل متناسب با هر هوش معرفی می گردد.
🍃 @Psycho_Approaches