سیری در نمادها و اساطیر ایران و جهان بیان نقد و نظرها: @poodeh 🌺 آغاز به کار کانال: 25 آذر 1395
قانون نزدِ هخامنشیان، علیرضا شاپور شهبازی
پارسیان تأکیدِ زیادی روی قانون و نظم داشتند. مطابقِ دینِ ایرانیان، اهورامزدا این دنیا را آفریده بود و آن را بر مبنای اَرتَ حفظ میکرد؛ نظم براساسِ راستی. شاهِ پارس در مقامِ نمایندهی اهورامزدا میبایست اَرتَ را در سراسرِ قلمرو خود حفظ کند. بهگفتهی هرودوت، پارسیان "دروغ را شرمآورترین چیز در دنیا میپندارند، و بدترین بعد از دروغ، مدیون بودن است زیرا، در کنارِ عواملِ دیگر، داشتنِ دِین باعثِ دروغ گفتن میشود".¹ داریوشِ بزرگ دروغ را همسنگِ اهریمن میپنداشت چرا که عاملِ ویرانیِ سرزمین و نابودیِ مردم بود. او خالصانه به درگاهِ اهورامزدا دعا میکرد کشورش را از دروغ، دشمن و خشکسالی محافظت کند. هرودوت مینویسد: "پارسیان از پنج تا بیستسالگی فقط سه چیز را به پسرانِ خود میآموزند: سوارکاری، تیراندازی و راستگویی".² به همین دلیل بود که پارسیان با دقتِ تمام قصور و خدمتِ فرد را قبل از هر سخنی سبک و سنگین میکردند. به همان دلیل داریوش در کتیبهی آرامگاهش اعلام میکند:
آنچه راست است آن خواستِ من است. دروغگو را دوست نیستم... آنچه مردی به زیانِ دیگری بگوید مرا باور نیاید تا هنگامی که سوگندِ هر دو را نشنوم.
واژهی پارسی برای "قانون" داتَ بود. هیبت و شکوهِ نظامِ حقوقیِ هخامنشی چنان بود که این واژه واردِ زبانِ آرامی، عبری و بسیاری از زبانهای دیگر شد.افلاطون شک نداشت که قوانینِ سودمندِ داریوش بوده که شاهنشاهیِ هخامنشی را تا زمانِ او متحد نگه داشته است.³ با این همه، شاهانِ پارس بیآنکه بخواهند قوانین، زبان یا دینِ خود را بر ملتهای متبوعِ خود تحمیل کنند سطحی از تعاملِ بهدقت تعریفشده را حفظ میکردند. هئیتهای قضاییِ محلی⁴ با عطف به فرامینِ سلطنتی، قوانینی برای سرزمینِ خود تدوین میکردند و پس از آن مقاماتِ شاهنشاهی آن قوانین را به اجرا میگذاشتند. به این ترتیب بود که یهودیان با اجازهی مقامِ سلطنت مطابقِ قوانینِ کتابمقدس رفتار میکردند، مصریان طبقِ قوانینِ کهنِ مصر، و ایرانیان مطابقِ اوستا و سننِ محلیشان. سندی مصری به خطِ دموتیک حاویِ نامهای از داریوش خطاب به ساتراپش در مصر اسا که این نکته را تأیید میکند:
مردانِ خردمندِ مصر را از بینِ جنگاوران، کاهنان، و منشیان و کسانی از(مدارسِ)معابد را گرد آورده و نزدِ من بفرست، بگذار قوانینِ کهنِ مصر را که تا سالِ چهل و چهارمِ سلطنتِ آماسیسِ فرعون[اولین سالِ اشغال بهدستِ ایرانیان]پدید آمده بنویسند_قوانینِ مربوط به فراعنه، معابد و مردم، بگذار آن را به دربارِ من بیاورند.
به دنبالِ این فرمانِ داریوش، پژوهشگرانِ حقوقیِ مصر قانونِ ملیِ خود را تدوین کردند و آن را از جانبِ مقامِ سلطنت به اجرا گذاردند. مصریان از این قانون چنان خشنود بودند که داریوش را از جمله قانونگذارانِ بزرگِ "ملیِ" خود میدانستند.⁵
سیاستِ نیکخواهانهی پارسی تأثیرِ زیادی روی مردمِ آن زمان و دورههای بعد داشت و اسنادِ بابلی، مصری، عبری و یونانی گواهِ احترامِ زیادِ مللِ متبوع و دولتهای بعدی به شاهنشاهیِ هخامنشی است.
یادداشتها:
1. Herodotus, Histories, 1, 139.
2. Ibid, 1. 136.
3. Epistles, 7, 332 b.
4. Herodotus, Histories, 3. 31; Xenophon, Cyropedia, 7. 13_14; Esther, 1: 13 f.
5. Diodorus, 1, 95, 4.
بنمایه: تاریخ ایران پژوهش آکسفورد، ویراستهی تورج دریایی، برگردان شهربانو صارمی، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ چهارم ۱۴۰۰، رویهی ۱۶۰ و ۱۶۱
علی رضاقلی در این گفتار، به سویههای دیگری از متون ادبی توجه میدهد. او معتقد است که متونِ ادبی همچون شاهنامه را نمیباید محدود به جنبهی ادبی آن کرد. وی مدعی است که شاهنامه دارای ایدههای اقتصادی نیز میباشد.
#علی_رضاقلی #جرعه_رضاقلی #جرعه_شاهنامه
🌿🍎🌿🍎🌿
اسطورههای بهاری (5)
نوروز کهن ترین جشن بازمانده جهان
#جشن_نوروز، باشکوه ترین جشن ایرانی، جشن طبیعت و آب و یکی از کهن ترین جشنهای بازمانده جهان است. جشن نوروز، آیین اساطیری مرتبط با آفرینش جهان و انسان است. زمان، در دوران باستان به دو گونه مقدس و نامقدس تقسیم می شد. زمان برآوردن شعایر مذهبی، بازسازی صحنه ها و وقایع آغاز خلقت و همچنین زمان یادآوری ریتم چرخه های کیهانی، از جمله زمان های مقدس شمرده می شد. ... برگزاری دقیق جشن های مربوط به زمان مقدس، انسان را قادر می ساخت تا زمان نامقدس گذشته و خطاهای فردی و اجتماعی گذشته ی خود را پشت سر بگذارد، پشت سر بگذارد، از میان بردارد و روزی نو و روزگاری نو بسازد. (بهار، صص 11 و 210) اما تازه شدنی (removation) که آیین حلول سال نو (نوروز) متحقق می سازد، در اصل تجدید و تکرار تکوین عالم است. این اساطیر آفرینش کیهان به یاد مردمان می آورند که چگونه کیهان و هر چه بعد از پیدایش آن روی می داد، پدید آمده اند. (الیاده، ص 49) به باور استاد بهار، جشن نوروز حتی به آیین های پیش از آریایی باز می گردد و در نواحی بین النهرین نیز برگزار می شده است. (بهار، به نقل از یاحقی، 835)
در نوروزنامه خیام، آثارالباقیه ابوریحان و شاهنامه فردوسی، بنیانگذاری جشن نوروز را به #جمشید نسبت داده است. خیام نوشته است: سبب نام نهادن نوروز آن بوده که آفتاب در هر 365 روز و ربعی، به اول دقیقه حَمَل بازآید. و چون جمشید آن روز را دریافت نوروز نهاد و جشن آیین آورد. (خیام، نوروز نامه، 3) و در مورد آفتاب نیز شرح می دهد که خداوند از نور خویش خورشید را آفرید و زمانی که آفرینش خورشید به پایان رسید، فرمان داد که خورشید به حرکت درآید تا «تابش و منفعت او به همه چیزها برسد و آفتاب از سر حمل برفت و تاریکی از روشنایی جدا گشت و و شب و روز پدیدار شد و آن آغازی شد مر تاریخ این جهان را.» (همان) و بنابراین لحظه آغاز جهان، لحظه آغاز نوروز دانسته شده است و در نظر اندیشمندان قدیم نیز، پیوند نوروز با اسطوره آفرینش شناخته بوده است.
هماهنگی نوروز، با تغییر فصل نیز، تجسم دوباره نوشدن جهان و نوشدن چهره طبیعت است و تداعی دوباره همان آفرینش کیهان را در خود دارد. بسیاری از حوادثی خجسته ای که در مذاهب بعدی ایران شکل گرفته اند، به نوعی با نوروز پیوند داده شده اند، که در حقیقت، به گونه ای تداوم همان مفهوم آفرینش آغازین را با خود دارد. مثل آفرینش کیومرث، (اولین انسان در اساطیر ایرانی)، تولد زردشت، و همچنین، روز اول ماه در آیین زرتشتی نیز «اورمزد» نامیده می شود که نام خداوند است (اوشیدری، 455) و بنابراین، نوروز روز ویژه آفریدگار است.
آیین های اسطوره دیگر نیز، با جدا شدن از جایگاه پیشین خود در اسطوره ای دیگر، به نوروز پیوسته اند و امروزه بخشی جدایی ناپذیر از این جشن بهاری اند. تعدادی از این آیین ها و اساطیر بدین قرارند: #چهارشنبه سوری، #حاجی فیروز، #هفت_سین، #سیزده_به_در، #سبزه گره زدن و ...
پیش از سقوط دولت ساسانی، نوروز در میان اقوام عربی همسایه ایران، شناخته بود و پس از ساسانیان نیز، ایرانیان مسلمان، روایات و احادیثی از زبان پیامبر و امام شیعه نقل کرده اند و حوادث جدیدی با نوروز متقارن دانسته شده است. در این روایات نقل شده که حوادث زیر در نوروز رخ داده اند: آفریده شدن حضرت آدم، فرود آمدن کشتی نوح بر کوه جودی، بعثت پیامبر اسلام (ص)، شکستن بت ها به دست حضرت ابراهیم، نازل شدن اولین وحی بر پیامبر اسلام، و ... (رضی، جشن های آب، 26 و 222، به نقل از:بشرا، 89)
نوروز، از جشن هایی است که در طول تاریخ همواره و در میان بسیاری از اقوام ایرانی و هندی و تورانی و ... بزرگ داشته شده است و امید که روز به روز بر شکوه و اعتبار آن افزوده گردد.
💥 #نوروز_بر_جانهای_آزاده_خجسته_باد!
—----------------
🔹#اسطوره_در_جهان_امروز
🔹#جشن_های_ایرانی
🔹#آیینهای_نوروزی
—---------------—
منابع:
🖍میرچا الیاده، چشم اندازهای اسطوره، ترجمه جلال ستاری.
🖍محمد بشرا و طاهر طاهری، جشن ها و آیین های مردم گیلان، آیین های نوروزی.
🖍مهرداد بهار، جستاری چند در فرهنگ ایران، 1373
🖍خیام نیشابوری (منسوب به)، نوروزنامه، به کوشش مجتبی مینوی
🖍جهانگیر اوشیدری، دانشنامه مزدیسنا.
🖍محمد جعفر یاحقی، فرهنگ اساطیر و داستان واره ها.
🔹@persiam_mythology
🌿🌷🍎
🌿🍎🌿🍎🌿
#جشن_های نوروزی (4)
خانهتکانی و هفت سین
🌿🌿 #خانه_تکانی، از جمله آداب جدایی ناپذیر جشن نوروز است و اگر چه در ظاهر کاری معمول برای نظافت و غبارروبی سالیانه از خانه و کاشانه است و اسطوره به نظرنمی آید، ولی در واقع بخشی به جا مانده از آیینی اسطوره است. در شمار آیین های نوشدن سال، آیین فروردگان، امروزه، شناخته نیست ولی این آیین، مثل خود نوروز، ریشه در آفرینش انسان دارد. آفرینش انسان دو مرحله دارد:مرحله غیر جسمانی و مرحله جسمانی. آفریدگار، در آغاز، #فَرَوَهر (Faravahr) یا وجود غیر مادی انسان را در عالم ملکوت آفریده است. و سپس، در زمان معین، فروهر انسان به عالم خاکی فرود می آید و در جسم او مینشیند و سیر آفرینش انسان کامل می گردد. «فروهر مردم، به هنگام خلقت، در سگالش با هرمزد، آگاهانه پذیرفت و به اختیار خود به گیتی آمد تا به تن با پتیاره (= اهریمن) بجنگد.» (بهار، ص69 / همچنین نک: اوشیدری، 372) هنگامی که انسان میمیرد فروهر با عالم فرَوَشی باز می گردد. باور چنان بود که ارتباط فروهرها به کلی با خاندان آنها قطع نمی گردد، بلکه آنها در ده روز پایان سال دوباره به زمین باز می گردند تا به خاندان و خانواده سر بزنند و بنابراین، برای پذیرایی و خوش آمد فروهرها، جشن فروَردگان، در ده روز پایانی سال برگزار می شد و مردم شبها بر بام ها آتش می افروختند تا رهنمای آنان در یافتن خانواده باشد، خانه را آب و جارو می کردند و خوردنی های نیکو تدارک می دیدند تا فروهرهای بازآمده از دیدن شادی و شور و نعمت و پاکی خانواده خوشنود و شاد بازگردند. آیین خانه تکانی ریشه در جشن فروردگان دارد که امروزه، در آستانه نوروز به جا آورده می شود و با آن درآمیخته است.
🌿🌿 برعکس خانه تکانی، #هفت_سین بسیار کهن به نظر می آید، اما در واقع چنین نیست! هفت سین، یک نوآوری تازه بر بنیادهای اساطیری است که پیشینه آن به دویست سال اخیر باز می گردد. نه در منابع اساطیری کهن، و نه در آثار ادبی پس از اسلام، سخنی از هفت سین به میان نیامده است. سفره گستردن و شکرگزاری برای نعمت ها، بخش جدایی ناپذیر همه جشن ها بوده و سبزکردن گیاهان در نوروز نیز همواره رواج داشته است. رفته رفته، این آیین به سوی شکل گیری سفره هفت سین گراییده است.
تقدس عدد هفت، باوری اساطیری و به جا مانده از کهنترین دوره های تمدن بشری است. سومری ها، آشوری ها، ایلامی ها، بابلی ها و ... عدد هفت را مقدس می دانستند. (اوشیدری، 485) تقدس عدد هفت به احتمال زیاد از ستاره شناسی و نجوم قدیم ریشه گرفته است که هفت روشنِ آسمانی خورشید و ماه و تیر و ناهید، بهرام، هرمزد (مشتری) و کیوان را می شناخته اند، که از زمین با چشم دیدنی بوده است و بنابراین انها را در سرنوشت زمینی ها، موثر دانسته اند. و بر بنیاد این هفت ستاره / سیاره، آسمان را دارای هفت طبقه دانسته اند و بنابراین عدد هفت با کل هستی پیوند خورده است. (در مورد عدد هفت، در اسطوره شناسی اعداد بیشتر بحث خاهد شد.) تقدس و کمال گزایی عدد هفت سبب شده است که از میان خوراک و نوشاک بسیاری که بر سفره می نهاده اند، کمال سفره را در هفت نعمت نمادین مجسم نمایند.
وجود سین، در آغاز نام های سفره، نشان دهنده نوعی خوش ذوقی و رفتار شاعرانه با زبان است. چنان که در برخی سفره پردازی های دیگر نیز از هفت چین، هفت شین و هفت میم نیز سخن گفته اند ولی هفت سین بخت بلندتری داشته و همه گیر شده است. در مورد نمادشناسی محصولاتی که بر سفره هفت سین قرار می گیرد (و به اصطلاح معانی آنها) نیز، شور و شوق بی پایان همراه با خوش ذوقی هنرمندانه ای شکل گرفته است که اغلب نیز بی بهره از زیبایی نیست ولی بنیاد این گونه معنی شناسی ها بر ذوق و خرد و برخی ویژگی های اجتماعی و گاهی باورهای دینی یا پزشکی نهاده شده است.
سفره هفت سین، از آن جهت که مثل اغلب اسطوره های ایرانی ریشه گیاهی دارد «و همچنین احترام به پاسداشت مظاهر طبیعت، و پدیده های اقلیمی و آیین شکرگزاری نیز» که ویژگی جشن های ایرانی است، در آن نهان است، شباهت به آیینی اسطوره ای دارد.
🔹#اسطوره_در_جهان_امروز
🔹#جشنـهایـایرانی
🔹#آیینهایـنوروزی
🌸 #نوروز
—----------------------------
منابع:
دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری.
ایرانیکا، مقاله هفت سین، نوشته علیرضا شاپور شهبازی
راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران، رضا مرادی غیاثآبادی، 1386
💊 @persian_mythology
🌿🌷🍎
🔥🔥🔥🔥
جشنهای نوروزی (2)
چهارشنبه سوری، جشن آتش پالاینده
#چهارشنبه_سوری، نوید بخش بهار و آغازگر آیین های نوروزی است. در عمق آیین های اساطیری همواره یک مفهوم اصلی و بنیادین وجود دارد که اسطوره برای بزرگداشت آن شکل می گیرد و سپس در طول دوران ها، بر گرد آن رسم ها و آداب دیگر تنیده می شود. جشن هایی که درون مایه آنها بزرگداشت آب یا آتش است، که نشان دهنده تاثیر این دو عنصر در حیات انسان است، در میان همه تمدن ها و اقوام رواج دارد. چهارشنبه سوری نیز در نهاد خود، یکی از جشن های بزرگداشت آتش است که رفته رفته، آداب و رسوم و باورهای دیگر نیز با آن پیوند خورده است.
در اساطیر یونانی، #پرومته (promete) یکی از خدایان اساطیری، «از ارابه خورشید اخگری ربود و آن را درون یک نی پنهان ساخت و در بازگشت به زمین این منبع آتش ایزدی را، به مردم بخشید.» (ژوئل اسمیت، 141) در اساطیر ایران نیز آتش منشأ الهی دارد. اگر چه کشف آتش به #هوشنگ نسبت داده شده است، که با پرتاب سنگی به سوی #اژدها، جرقه ای از سنگ برآمد و آتش پدیدار شد، (شاهنامه فردوسی، ژول مول، ج 1، 15) اما این کشف ناشی از اتفاق یا تصادف نیست بلکه حضور اژدها در این روایت نشان دهنده نوعی پیام از سوی آسمان برای هوشنگ قلمداد می شود که خود نیز آفریده ای یگانه و ایزدی بود. (هوشنگ در اوستا ستایش شده و #آناهیتا او را فرمانروایی همه جهان بخشیده و بر دیوان و جادوان و پریان پیروزی داده است.) (اوستا، آبان یشت، بند 22) او در برابر این گوهر تابان نیایش کرد و بر جهان آفرین درود فرستاد و جشنی برپا کرد که به نام جشن #سده به یادگار مانده است. (فردوسی، همان) چهارشنبه سوری نیز مانند جشن سده، بزرگداشت آتش است که گویی با کشف آن، روزگار نوینی در زندگی انسان پدید آمده است و بنابراین در طلیعه «نوروز» وجود آن بایسته و ضروری است.
گرامی داشت آتش، در مذاهب باستانی نیز بازتافته است. در اوستا، آتش / آتر / آذر یک از بزرگترین #ایزدان (فرشتگان والامقام اهورامزدا) است و در شاخه های دیگر اقوام آریایی مثل هندوان به نام آگنی شناخته شده و از خدایان بزرگ است. (اوشیدری، 66) و رمز پیروزی معنوی روشنایی و راستی بر نیروهای تاریکی و دروغ است و از فره ایزدی پاسداری می کند تا #اژی_دهاک به آن آسیب نرساند. (ستاری، 58)
ایرانیان پیش از اسلام با افروختن آتش در ده روز پایانی سال، «برای #فروهر نیاکان نیایش می کردند و به آنان درود می فرستاند اما پس از ساسانیان و با ورود اسلام، چون اعراب روز چهارشنبه (یوم الارباع) را شوم می دانستند، این رسم آتش افروزی به شامگاه چهارشنبه آخر سال افتاد.» (اوشیدری، 243) هم با باورهای عامیانه دین داران جدید هماهنگی یافت و هم اثری از دین قدیم را با خود نگه داشت و بعد با برخی رسوم محلی دیگر هم پیوند خورد که امروزه در گوشه و کنار، هر جا به شکلی برگزار می گردد ولی هسته اصلی آن - بزرگداشت آتش تمدن و تحول آفرین- در همه هست.
با تحولات دنیای صنعتی، رسوم و برنامه های آتش بازی که یک رسم نمایشی اروپایی و چینی و... است، از دوره قاجار، به این جشن افزوده شده است. این جلوه های نور و رنگ آتشناک نیز زیبایی هایی دارد ولی باعث خشونت ها و اندوه آفرینی های چندی نیز می شود که نه دل-خاه هیچ انسانی است و نه شایسته جشن های ایرانی. زیرا در جشن های ایرانی به نوشته محققان چند عنصر ثابت وجود دارد، از جمله: گرامی داشت آب یا آتش، پیوند آنها با پدیده های طبیعی و کیهانی و اقلیمی، سرور و خوشخویی و خرسندی و پرهیز از خشونت، پاسداشت طبیعت و زندگی و گسترده بودن و همگانی بودن جشن ها از آن جمله است.
امید که با برگزاری شایسته چهارشنبه سوری، شادی و سرزندگی نثار همگان گردد و در شعله های فروزان آتش، زردی از دلها و چهره ها رخت بندد و سرخی (سوری) آن بر جان ها بتابد.
ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی.
#چهارشنبه_سوری__خجسته_باد!
🔥🔥🔥🔥
🔹#اسطوره_در_جهان_امروز
🔹#جشنـهای_ایرانی
🔹#آیینهای_نوروزی
🔹 #نوروز
—------------------------------------------
منابع:
دانشنامه مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری.
جهان اسطوزه شناسی، X، جلال ستاری
فرهنگ اساطیر یونان و روم، ژوئل اسمیت، ترجمه شهلا برادران
راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران، رضا مرادی غیاثآبادی، 1386
@persian_mythology
جشن مهرگان در ایران باستان در واقع جشن محصولات کشاورزی آنان بود
Читать полностью…سنت نوشتن پند و اندرزها و جملات قصار بر روی انگشترها از عهد باستان در ایران رایج بوده است...
یافت نمونه های بسیار از انگشترهای ساسانی منقش به پندها و واژگان حکمت آمیز گواه این مطلب است که بیشتر از سوی بزرگان و نجبا و شاه کشور صورت میگرفت...
آمده است بر روی انگشتر خسرو انوشیروان نیز جملاتی کوتاه و پندآموز حک میگردید...
.
گفتنیست این سنت باستانی ایران عیناً با ورود اعراب به ایران توسط تازیان اقتباس شد و خلفای اسلامی بر روی انگشترهای خود واژه ها و پندهای دینی مینوشتند...
جالب آنکه این سنت همچنان امروزه هم میان ایرانیان رایج است که بر روی انگشترها واژگان و جملات مذهبی نقش میکنند که ریشه در ایران باستان دارد...
.
تصاویر : دو نمونه انگشتر ساسانی، خط پهلوی نگار و دو نمونه انگشتر اسلامی مقتبس شده از این روش کهن ایرانی...
.
نگارش افتخار روحی فر
ارشد زبانهای باستانی ایران
#انجمن_شاهنامه_خوانی_رودسر
🌱 رهایی
تقدیم به #عزیز_قاسم_زاده
ما با هلهلههای خود طناب دار تو را میبافیم
عزیز قاسم زاده!
فریب نخور
خندههای ما تکریم تو نیست
قربانگاه توست
رنج تو امضای جهالت ماست
که صحنهآرای دام توایم.
نام تو آوازی است که در هر گوشه طنین منتشری دارد:
عزیز قاسم زاده!
به هیابانگ شورانگیز حسرت مخور
در ساحلها اوازی برانگیز
در کوهساران آتشی بیفروز
رنگواره پاییز را تماشا باش
تقدیر تو اتاقی با زوایای ناهمگون نیست
نه پردهخوانی در پس پنجرههای مسدود
نه چشمبراهی غباری نامفهوم
نه انتظار سواری موهوم
ما تماشائیان تقدیر توایم
که خاموشی نیست.
ح.محمدیان
#عزیز_قاسم_زاده_را_آزاد_کنید
#معلمان_زندانی_را_آزاد_کنید
#جای_معلم_زندان_نیست
✏️✏️
مهرگان جشن مهر و پیمان، بر ایرانیان پاک نهاد خجسته باد.
در میان همهی جشنهایی که در ایران باستان برگزار میشده است، جشن «نوروز» و «مهرگان» از دیگر جشنها بزرگتر و برجستهتر بودند. نوروز نوید بخش بهار و رفتن زمستان و همراه با سرسبزی و خرمی جهان بود. مهرگان در نیمهی دوم سال برگزار میشد، زمانی که گرمای سوزان تابستان سپری شده، و هوای دلپذیر پاییزی جای آنرا گرفته بود.
فریدون پادشاه دادگر پیشدادی، در مهرگان بر ضحاک تازی پیروز شد. و او را در کوه دماوند به بند کشید.
به روز خجسته سرِ مهر ماه
به سر بر نهاد آن کیانی کلاه
زمانه بیاندوهگشت از بدی
گرفتهاست هرکس رهایزدی
نشستند فرزانگان، شاد کام
گرفتند هر یک ز یاقوت جام
مَی روشن و چهرهی شاه نو
جهان نو ز داد، و سرِ ماه نو
(فردوسی)
🌺
دین آوران ایران باستان: مانی
پس از برچیده شدن اشکانیان و دین #میترائیسم و درزمان شاهنشاهی شاپور ساسانی بود که فردی بنام #مانی قد برافراشت و حرفهایی نو بیان کرد.
مانی در زمان اردوان پنجم درحدود سنه (۲۱۶یا۲۱۷) میلادی در بابل چشم به جهان گشود گرچه باتمام کوشش تاریخ نگاران هنوز ابهاماتی در این مورد وجود دارد از دوران کودکی او اطلاعی در دست نیست، انتساب او از جانب مادر به خاندان اشکانی از ماخذ مانوی میتواند چندان بی اساس نباشد، پدرش (پاتک) یا (پتیک) هم اهل شوش یا همدان و منتسب به خاندان (حسکانیه) بود، مانی ۲۷ سال داشت که پایش به دربار بازشد او درسال (۲۴۴م روز تاج گذاری شاپور یکم برای نخستین بار از ترویج آئین خود سخن گفت.
دین مانی ترکیبی بود از دینهای #مهر و #زرتشت و مسیحیت، و این به روحانیان دربار ساسانی سخت گران آمد، ولی شاپور آن را پذیرفت و به اطرافیان هم سفارش پذیرش دین جدید را کرد، روحانیان اجتماع کرده تا شاپور را از این عقیده منصرف سازند ولی شاپور نپذیرفت. او فکر میکرد تعالیم این پیامبر جدید میتواند سرزمین ایران را یک پارچه و به دور از برخورد دینی (زرتشتیان، جهودان، ترسایان) یکدست نماید. لذا برای مدتی کوتاه آزادی ادیان بر پهندشت ایران سایه گسترده بود، مانی در این مدت از راه دریا سفری به هند داشته که زمان آن حدود( ۲۴۵م) و مدت آن ۲ سال بود، شاپور، اگر چه مزداپرست بود، اجازه داد مانی موکب او را همراهی نماید، شاپور به مدت ده یا به نقلی چهارده سال اجازه داد مانی برای آئینش تبلیغ نماید، ولی دیگر موبدان و روحانیان نتوانستند تحمل نمایند بنای اعتراض به او را شروع کردند، از آن جمله درخواست مناظره با اونمودند که شاپور اجازه داد، و مناظره بنفع زرتشتیان تمام شد، موبدان درصدد قتل او بر آمدند ولی شاپور دستور به تبعید او به کشمیر را داد. مانی از کشمیر ابتداء به هند سپس به ترکستان در آخر به چین وارد شد و در آنجا پیروانی به گرد خود جمع کرد.
مانی برای تبلیغ آیین خود کتابهایی نوشته که اغلب مصور بودند، که مهمترین کتاب او ارژنگ نام داشت. اما کتابهای دیگری هم دارد که در انها دستورات دینی و عقاید و نظراتش گنجانده شده بود مانند (انجیل مانی)
در سال (۲۷۳) شاپور چشم از جهان فروبست و هرمزد یکم برتخت نشست و مانی هم به ایران برگشت. هرمزد، در ابتدا از مانی حمایت و برای مدتی او را در کاخ خودش نگهداری کرد، مانی که خود پزشک بود، هنگام وارد شدن به شهر (وندوی شاپور) یا همان #جُندی_شاپور، که مرکز پزشکی مهمی بشمار میرفت، آنچنان مورد استقبال قرارگرفت که به گفته مورخان مانند ورود عیسی به اورشلیم بود و همین باعث آشوب فراوان گردید. روحانیان زرتشتی به رهبری کرتیر قدرتمند اعتراض کردند. (وهرام) اول _(بهرام)عشرت طلب_ مانی را به روحانیان سپرد ( درمنابع مانوی از برخورد بهرام وروحانیان و مانی ازاين دیدار سرنوشت ساز و دسیسه کرتیر مطالبی وجود دارد) و آنان چندان او را شکنجه دادند تا بمرد، بنا به روایتی او را زنده زنده پوست کنده سرش را بریده پوستش را از کاه پرکرده به یکی از دروازه های ( گُندی شاپور) بیاویختند(۲۷۵)میلادی یا(۲۷۶)ازآن پس آن دروازه به دروازه مانی مشهور گشت.
🖌کاظم مزینانی
__________
ماخذ:
تاریخ مردم ایران قبل ازاسلام زرین کوب ج۱ص۴۲۴ت۴۳۷*
تاریخ کامل ایران عبدالرفیع حقیقت؛ ج۱ص ۵۶۲تا۵۸۴*
تاریخ یعقوبی ج ۱ *
تاریخ طبری ج ۲ *
شاهنشاهی ساسانی تورج دریایی *
@persian_mythology
خانه منسوب به حکیم #ابوالقاسم فردوسی واقع در روستای #پاژ.
روستای پاژ در محدوده شهرتاریخی توس واقع در ۲۴ کیلومتری مشهد قرار دارد.
این خانه تاریخی دوسال پیش مرمت وبازسازی شد.
@persian_mythology
🎋🌷🎋
اشاره های اسطوره ای
💥 اسطوره ای نیست که حجاب از "رازی" برندارد، [یا] حادثه ای خاستگاهی را که آغازگر یک جزء ساختاری واقعیت یا گونه ای از رفتار انسانی بوده است، آشکار نکند. (الیاده، ص 17)
💥 ناخودآگاه ما به زبانی سخن میگوید که عمدتا بینالمللی است. من رؤیاهای سیاهان سومالی را تحلیل کرده ام، انگار اهل زوریخ بوده اند؛ به استثنای تفاوتهایی در زبان و تصاویر خیالی، بدویان خواب تمساح، افعی، گاو وحشی و کرگدن را میبینند؛ ما خواب میبینیم که زیر قطار یا اتومبیل رفته ایم. پیام واقعی هر دو یکی است. شهرهای مدرن ما به جنگل ابتدائی میماند. بانکداری برای ما مثل افعی برای مردم سومالی است. (یونگ، ص 108)
💥 امر خیالی امر ناموجود نیست بلکه امری است با مرتبتی دیگر. (یونگ، ص 89)
💥 اسطوره ها و رؤیاها از یک جا میآیند. آنها حاصل نوعی ادراک اند و سپس در قالبی نمادین بیان خود را پیدا میکنند. (کمبل، ص 63)
💥 اسطوره رؤیای جامعه است. اسطوره، رؤیای عمومی، و رؤیا اسطورهی خصوصی است. اگر اسطورهی خصوصی شما، رؤیای شما، با اسطورهی اجتماع در انطباق قرار بگیرد، با گروه خود سازگاری خوبی دارید، چنانچه این طور نباشد در جنگل تاریک پیش روی خود ماجرایی خواهید داشت. (کمبل، ص 74)
💥 بر حسب اینکه اسطورهی شما طبیعت را هبوط کرده نشان دهد و یا به عکس آن را تجلی الوهیت بداند و روح را مکاشفه ی الوهیت که در طبیعت مندرج است، تمدن و شیوه ی زیستی کاملا متفاوت خواهید داشت. (کمبل، ص 155)
منابع:
اسطوره، رؤیا، راز - میرچا الیاده، رؤیا منجم.
تحلیل رؤیا، ک.گ.یونگ، رضا رضایی.
قدرت اسطوره، جوزف کمپل، عباس مخبر.
—------—
@persian_mythology
💥
🔹انسان در احاطهیِ اسطورههایش
نظم خیالی[در برابر نظم طبیعی] امیال و خواستههای ما را شکل میدهد. اکثر مردم نمیخواهند بپذیرند که نظم حاکم بر زندگیشان خیالی است، اما در حقیقت هر کسی در یک نظم خیالیِ "از قبل موجود" متولد میشود و خواستههایش از زمان تولد بر اساس اسطورههای حاکم شکل میگیرد. در نتیجه، امیال و خواستههای ما مهمترین توجیه برای نظم خیالی میشوند.
مثلا، ارزشمندترین خواستههای مردم امروزِ غرب از اسطورههای عاشقانه و ناسیونالیستی و انسانگرایانه و سرمایهداریِ قرون اخیر شکل میگیرند. دوستان اغلب به هم اندرز میدهند: "از دلت پیروی کن!" اما دل آدمی جاسوس خائنی است که معمولا دستورالعملهایش را از اسطورههای جاری حاکم دریافت میکند، و اندرزِ "از دلت پیروی کن!" حاصل ترکیبی از اسطورههای عشقی قرن نوزدهم و اسطورههای مصرفگرایانهیِ قرن بیستم است که در ذهن ما جایگیر شدهاند. به عنوان مثال، شرکت کوکاکولا نوشابههای رژیمیاش را با این شعار به بازارهای جهانی عرضه کردهاست: "کاری را بکن که احساس خوبی بهت میدهد. نوشابهیِ رژیمی!"
حتی آنچه را مردم شخصیترین امیال[طبیعیِ] خود میپندارند معمولا نظم خیالی تعيين میکند. اجازه بدهید بهعنوان مثال از تمایل عمومی برای مسافرت به خارج از کشور صحبت کنیم. در این مورد، هیچ چیزِ طبیعی یا بدیهیای وجود ندارد. یک شامپانزهی نرِ آلفا هرگز به فکرش خطور نمیکند که از قدرتش استفاده کند و به مسافرتی در قلمرو شامپانزههای مجاور برود. نخبگان مصر باستان از ثروتشان برای ساختن اهرام و مومیایی کردن جسدشان استفاده میکردند، ولی هیچکدامشان به ذهنشان نمیرسید که برای خرید به بابل بروند یا برای اسکیبازی سفری تفريحی به فینیقیه را تدارک ببیند. مردم امروز بخش زیادی از پول خود را صرف سفرهای تفريحی به خارج از کشور میکنند، زیرا معتقدانِ راستينِ اسطورههای رمانتیکِ مصرفگرایی هستند.
انسان خردمند، یووال نوح هراری، صص ۲-۱۷۱.
@Persian_Mythology
⚠️هشدار؛ جدی بگیرید
🔴 کرونا و مرگ ناشی از آن بسیار نزدیک است/ مرگ و زندگی تان بسته به رعایت این نکات است
🔹آمار ابتلا به کرونا و مرگ و میر بسیار بالا و بیش از ۱۰۰۰ نفر در روز است؛ گو این که فراگیری کرونا ویروس تازه آغاز شده است.
🔹هیچ کس در امان نیست؛ فوت شدگان امروز، همین ۱۰ روز پیش سالم بودند و داشتند آمار فوتی ها را پیگیری می کردند.
۱ - ماسک بزنید؛ دو تا هم بزنید( یکی جراحی و یکی پارچه ای) و از حضور در جاهای پرجمعیت، خودداری کنید.کرونای دلتا، حتی از رهگذران هم قابل سرایت است.
۲- بلافاصله بعد از رسیدن به خانه، با آب نمک رقیق، غرغره کنید و گلو و داخل بینی تان را شست و شو دهید.( ۹ گرم نمک در یک لیتر آب)
۳- سیستم ایمنی بدن تان را تا می توانید قوی کنید. از گیاه زنجبیل (تازه یا پودر شده) و لیمو ترش غافل نشوید.
۴ - با اولین علائم بیماری، فورا و بدون هدر دادن زمان، به پزشک متخصص مراجعه کنید؛ اغلب فوتی ها، روند درمان خود را دیر شروع کرده اند. در سویه جدید کرونا، ساعت ها هم مهم و حیاتی اند. خوددرمانی نکنید.
🌐این پست را به همه دوستان و عزیزانتان ارسال کنید.
🇮🇷
🆔 @persian_mythology
❇️ پادشاهی #آزرمیدخت.
نگاره ای بسیار زیبا از تصویر بازسازی شده #آزرمیدخت (به پارسی میانه: Āzarmīgdukht) یا آزرم در شاهنامه، شهبانوی ایران ساسانی از سال ۶۳۰ تا ۶۳۱ میلادی بود.
✨در شاهنامه از ظهور یک پادشاه زن دیگر به نام آزرم یاد میشود اما اینکه آیا او با یک کودتا و برکناری پوراندخت روی کار آمد یا به خواست تمام بزرگان کشور به تخت نشست چیزی از بیت های شاهنامه نمیتوان فهمید
یکی دخت دیگر بود آزرم نام
ز تاج بزرگان رسیده به کام
بیامد به تخت کیان برنشست
گرفت این جهان جهان رابه دست
✨آزرمدخت بر تخت می نشیند و بطرگان کشور را جمع و در مورد سیاست های خود سخنرانی میکند
نخستین چنین گفت کای بخردان
جهان گشته و کار کرده ردان
همه کار بر داد و آیین کنیم
کزین پس همه خشت بالین کنیم
💥اما ناگهان در بیت های بعدی بوی کودتا و تهدید را میتوان در گفته های آزرمی دخت حس کرد که میگوید هرکس مرا بپذیرد با او خوب خواهد بود و کسانی که مرا نپذیرند حال به هر تعداد و شماری چه دهقان و چه عرب و چه رومی ؟ همه را به دار خواهم آویخت
هر آنکس که باشد مرا دوستدار
چنانم مر او را چو پروردگار
کس کو ز پیمان من بگذرد
بپیچید ز آیین و راه خرد
به خواری تنش را بر آرم به دار
ز دهقان و تازی و رومی شمار
✨فردوسی پادشاهی او را چهار ماه اعلام میکند که باتوجه به برکناری پوراندخت تا بازگشت رستم فرخزاد به پایتخت مدت قابل قبولی می باشد
همیبود بر تخت بر چار ماه
به پنجم شکست اندر آمد به گاه
از آزرم گیتی بیآزرم گشت
پی اختر رفتنش نرم گشت
💥فردوسی به جای رفتن از فعل شدن استفاده میکند و می گوید آزرمیدخت نیز رفت و تخت پادشاهی بدون پادشاه ماند و تنها کسی که این ماجرا به کام دل او بود مرد بخواهی است که فردوسی نام او را در این بیت ها نمی برد
شد او نیز و آن تخت بیشاه ماند
به کام دل مرد بدخواه ماند
@shokooheviran نویسنده؛آرتیاس✍
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۹ فروردین جشن فروردینگان
«فروردینگان» یا «فرودُگ» یکی از جشنهای ماهانه زرتشتی است. روز برگزاری این جشن نوزدهم فروردین ماه است. فروردینگان جشنی است برای یادبود درگذشتگان و از آنجا که در دین زرتشت، آیینهای سوگواری به اشکالی که میشناسیم وجود ندارد، این مراسم بهصورت جشن برگزار میشود و مردم روان درگذشتگان "فروهر" را هم در شادی خود شریک میکنند.
فروهر (frawahr) که گونه اوستایی آن فروشی (fravashi) و گونه پارسی باستان آن فرورتی (fra-vrti-) است، یکی از نیروهای باطنی است که به عقیده مزدیسنان پیش از پدید آمدن موجودات، وجود داشته و پس از مرگ و نابودی آنها، به عالم بالا رفته و پایدار میماند. این نیروی معنوی که آن را میتوان جوهر حیات نامید، فناپذیر و زوالی نیست.
در دوران باستان، فروردگان جشن فروهرها بود و ظاهراً در آن هنگام ده روز و ده شب برگزار میشد. بعدها جشن «همسپثمیدیه» به یادبود آفرینش انسان تخصیص یافت. جشنهای نوروزی و ماه فروردین با فروهرها پیوند خورده است، چون عقیده بر این است که در این روزها، فروهرها به زمین فرود میآیند و به خانههای سابق خویش میروند. پس مردم باید برای پیشواز آنان خانه را پاکیزه کنند، برای هدایت آنان آتش بیفروزند و در این روزها، بوهای خوش در آتش نهند و روانها را ستایش کنند و اوستا بخوانند تا روانها آسایش داشته باشند و با شادی و نشاط باشند و برکت ارزانی دارند. در این روزها، بههیچ کاری نباید دست زد، مگر انجام وظایف و کار نیک تا اینکه فروشیها با رضایت خاطر به جایهای خویش برگردند و خوبی بخواهند و در پایان جشن، روانها را بدرود میگویند.
در روز نوزدهم فروردین، روز جشن فروردینگان مراسم خاصی در بزرگداشت این موجودات مینوی و در بعدی گستردهتر، در بزرگداشت روان درگذشتگان برگزار میشد که هنوز در میان هموطنان زرتشتی، بهخصوص در یزد، با تشریفات خاصی برگزار میشود. در این جشن که امروزه بیشتر بهجشن فرودگ معروف است، زرتشتیان سر مزار درگذشتگان خود "در تهران بهقصر فیروزه، گورستان زرتشتیان" میروند و برای خشنودی روانها عود و کندر آتش میزنند و گل و گیاه و میوه و شمع و لرک بر سر مزار میگذارند. لرک مخلوطی است از هفت میوه خشک خام از قبیل پسته خام، بادام خام، فندق خام، برگه، انجیر خشک، خرما، توت. ترکیبات لرک به مناسبتهای مختلف تغییر میکند. لرک مراسم درگذشته با لرک مراسم عروسی و سدرهپوشی متفاوت است. در لرک شادی، پسته و بادام و فندق بو داده است، انجیر و خرما و توت ندارد و نقل هم حتماً به آن اضافه میشود. معمولاً برای مراسم عقد "گواگگیران" لرک را داخل تور بستهبندی و بعد از مراسم بین نزدیکان توزیع میکنند.
در جشن فرودگ، هفت موبد وارد میشوند و مینشینند. لرکها را در چادرشبهایی میریزند و جلوی موبدان میگذارند. چند «موبدیار» هم حضور دارند. موبدان شروع به اوستاخوانی میکنند، بیشتر هم سرودهایی از فروردین یشت میخوانند و به این ترتیب، لرک را تبرک میکنند. سپس، موبدیاران چادرشبها را به کمر میبندند و لرک را بین مردم تقسیم میکنند. اگر کسی هم نذری دارد، در این روز نذرش را میان مردم پخش میکند. این مراسم در واقع گونهای دعا یا در اصطلاح مسلمانان، فاتحه دسته جمعی برای شادی ارواح درگذشتگان است. در یزد، این مراسم از ساعت چهار بعدازظهر نوزدهم فروردین بهطور مفصل برگزار میشود، اما در تهران بهدلیل مشغلههای روزانه مردم، همه نمیتوانند در یک ساعت مشخص یکجا جمع شوند. از اینرو، مراسم چند سالی است که منسجم برگزار نمیشود و هر زرتشتی هر ساعتی از روز مذکور که توانست، برای زیارت قبور به قصر فیروزه میرود.
در کتاب پهلوی «بندهش» آنجا که «درباره چگونگی گیاهان» سخن به میان میآید، از میان گلها، «بُستان افروز» یا «بوستان افروز» یا «بویستان ابروز» گل ویژه فروردین معرفی شده و آمده است: «... این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است؛ و باشد که گوید:... بُستان افروز فروردین را ... خویش است...». نام های دیگر گل «بُستان افروز»، «تاج خروس» یا «زلف عروسان» است.
✍ محبوبه پوریوسفی
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
#نوروز همگام با نو شدن دور زمان، نوید تازگی در جان و جهان ماست. سالی همراه با آرامش خاطر و خرسندی و برکت زندگی برای شما آرزومندیم.
@persian_mythology
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🔥🔥🔥
جشنهای نوروزی (3)
چهارشنبه سوری، آغاز جشنهای نوروزی
جشنهای نوروزی، شماری از جشنها و آیینهای کوچک و بزرگ است که با تفاوتهایی در تواحی گوناگون ایران (و برخی کشورهای دیگر) برگزار میگردد. آغاز این آیینها با چهارشنبه سوری و پایان آن با #سیزده_به_در است. سور در اوستا به ریخت «سوئیریا» و به معنای «صبحگاهی، روزانه» و نیز به معنای هنگامه و جشن روزهای عید و نیز به معنای «مهمانی» آمده است. واژهٔ «سوری» ایرانی بوده و پهلوی آن سوریک و صفت است. افزون بر فارسی، این واژه هنوز در زبانهایِ ایرانی تالشی، بلوچی، لوری، کلهوری و... به معنای رنگ سرخ و جشن و سرور و عروسی باقی مانده است. از این روی عنصر اصلی این آیین افروختن آتش سرخ و جشن است.
ایرانیان باستان، در آخرین روز سال بر روی بام خانهها یا در کوچهها، آتشی میافروختند. این آتش، مقدس بوده است. موبدی بازماندهٔ این آتشها را گردآوری میکرده و به آتشکده محل میبرد؛ این موبد در روند گردآوری آتشها چهرهاش سیاه میشده است؛ به همین دلیل «#عمونوروز یا پدرپیروز» چهرهٔ سیاه و جامهٔ سرخی بر تن دارد.
برخی از آیینهای چهارشنبه سوری، فالکوزه، فالگوش، قاشقزنی، گرهگشایی، کجاوهبازی، شالاندازی، آش نذری، کوزه شکستن، شیرسنگی، حلواپزی و... در میان ایرانیان رایج بوده است که امروزه ریختهای دگرگون شده و معدودی از آنها به جای مانده است.
🔹#اسطوره_در_جهان_امروز
🔹#جشن_های_ایرانی
🔹#نوروز
🔹#چهارشنبه_سوری
———————-
بنمایهها:
* لغتنامه دهخدا
*جهان فروری (بخشی از فرهنگ ایران کهن)، دکتر بهرام فرهوشی
* دانشنامهٔ مزدیسنا (واژهنامهٔ توضیحی آیین زرتشت)، جهانگیر اوشیدری
* برهان قاطع، برهان
* صحاح الفرس، نخجوانی
_
#چنگیز_کلهور (کوتاه و اصلاح شده)
@persian_mythology
🌷🌼🌷🌼🌷
#جشن_های_نوروزی (1)
گوناگونی جشنهای ایرانی
در آستانه سال نو خورشیدی، به جشن های ایرانی نگاهی دوباره می اندازیم. تعداد زیادی از جشن ها از میان رفته اند، و منابع اسطوره شناسی مربوط به جشن ها، پراکنده است و با پاره ای داستان ها و باورهای عامیانه در آمیخته است و بنابراین برای بحث و بررسی در مورد جشن هایی که هنوز به جا مانده است، یا بخشی از آن به جا مانده است، در بخش های جداگانه، سخن خاهد رفت.
نکته دیگر اینکه، بسیاری از جشن های اساطیری، مثل اغلب اساطیر دیگر، در دوره ای از سیر تحول خود، از میان آیین های زرتشتی و بعد اسلامی گذشته اند و رنگ هر دو مذهب را به خود گرفته اند و دگرگونی هایی پذیرفته اند ولی ریشه های اسطوره ای آنها را نیز می توان ردیابی کرد. اسطوره ها دارای یک هسته بنیادین هستند که ریشه در جهان بینی عام انسان و خواسته ها و آرزوها و توانایی ها و ناتوانایی های او دارد. آیین های بعدی، تنها استمرار بخشیدن به همان ایده اولیه را، نمایندگی می کنند. بنابراین، اغلب می توان با زدودن جلوه های و نگاره های یک آیین خاص، که اسطوره را پوشانده است، به ایده بنیادین آن دست یافت. دین آوران و پیروان مذاهب گوناگون نیز، از زمینه های رایج شکل گرفته در میان مردم، بهره جسته و آیین جدید خود را با آن پیوند زده اند. در همین موضوع جشن ها، بسیاری از جشن های ایرانی با آیین زرتشتی پیوند دارند ولی در اغلب آنها می توان ریشه های اسطوره ای پیش از زرتشت را بازیافت. و چنان که استاد مهرداد بهار نوشته است، #گاتها، که قدیمی ترین بخش #اوستاست، قدیمی تریم منبع اساطیر ایرانی نیز هست. بنابراین جشن های زرتشتی را نیز در شمار جشن های اساطیری خاهیم آورد زیرا از سویی، ریشه در اسطوره های پیشین دارد، و از سوی دیگر، خود آیین زرتشتی نیز با گذر سالیان به اسطوره ای دیگر تبدیل شده است.
به طور کلی، جشن های ایرانی دو محور اصلی دارند:
الف- جشن های آیینی
ج- جشن های کشاورزی و محصول
که در برخی موارد نیزبا همدیگر پیوند می یابند و درآمیخته می شوند. در اولین بخش این جستار، و پرهیز از به درازا کشیدن سخن، به ذکر نام جشن های ایرانی، بسنده می کنیم و بحث و بررسی در مورد آنها را به روزهای آینده وا می گذاریم.
💐 جشن های سالانه: جشن نوروز، سیزده به در، جشن شب يلدا، جشن سده، چهارشنبه سوري
☀️ جشن های ماهانه زردتشتیان: فروردین گان، اردیبهشتگان، خردادگان، تیرگان، امردادگان، شهریورگان، مهرگان، آبانگان، آذرگان، دی گان، بهمنگان، اسفندگان (سپندارمذگان)
🍎 جشن های برداشت محصول: جشن بیل گردانی، جشن انار، جشن شاندر، جشن گلاب گیری، جشن فندق، و ....
نکته گفتنی دیگر نیز این است که تعداد دقیق جشن های ایرانی محدود به جشن های رسمی که امروزه رواج دارد یا در متن ها و تاریخ نگاری های رسمی آمده، نیست بلکه بسیاری اقوام ایرانی جشن های ویژه ای دارند که با محیط زندگی و نوع پیشه و کار آنها مرتبط است و ممکن است هماهنگ با جشن های یاد شده نباشد. شناخت و بررسی جشن های ایرانی بدون شناخت و بررسی انها کامل نیست و امید که گزارشگران و پژوهشگرانی، به ثبت آنها پرداخته باشند.
#اسطوره_در_جهان_امروز
#جشنـهایایرانی
🔹 #نوروز
—------------------------------------------
منابع:
راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران، رضا مرادی غیاثآبادی، 1386
#ژالهآموزگار، تاریخ اساطیری ایران.
جهانگیر #اوشیدری، دانشنامه #مزدیسنا
ویکی پدیا، دانشنامه آزاد.
💊@persian_mythology
🌸🌼🌸🌼
🍀🌹🍀🌹🍀🌹
نقش اساطیر در نام گذاری ماه های ایرانی (8) #آبان
🔹آبان
آبان، جمع آب، و در پارسی باستان اپی، در اوستایی آپ و در پهلوی آپ. در فارسی نو آب. «آپ» در اوستایی جمع است و به معنی ایڒد نگهبان آب، و پاسبانی ماه هشتم سال به ایڒد نگهبان آب ها سپرده شده است. (دانشنامه مڒدیسنا، 52 / یاحقی،8)
آبان، اڒ ایڒدان همکار و همراه #سپندارمذ است که یکی اڒ شش #امشاسپند (آفریده مینوی اورمڒد) است. (اساطیر ایران،152) استاد مهرداد بهار آبان را وابسته به #اناهید / #آناهیتا می داند. (الهه ایرانی پیش اڒ ڒرتشت) که رب النوع آب و خردمندی وڒیبایی و عشق بود. (تاریخ اساطیری، 23)
این الهه، در اندیشه ڒرتشتی کنار گذاشته شده است و جایگاهی ندارد ولی یکی اڒ وظایف و صفات او به آبان داده شده است که با سپندارمذ، که نگهبان ڒمین است، به نگهبانی آب ها بپرداڒد.
در ابان روڒ، (دهم) اڒ آبان ماه، جشن آبان گان برپا می شد و در حوادث اساطیری ایران، روڒ آبانگان را روڒ شکست افراسیاب و فرار او ایران دانسته اند. همچنین روڒ اسارت ضحاک به دست فریدون. (فرهنگ اساطیر، 9) این اندیشه برآمده اڒ اسطوره نبرد آبان با ضحاک و شکست #ضحاک و ڒندانی شدن اوست.
#اسطوره_در_جهان_امروز
#نام_ماههای_ایرانی
#اسطوره_شناسی
—------------------------------------------
منابع:
جهانگیر #اوشیدری، دانشنامه #مزدیسنا
#مهرداد_بهار، پژوهشی در اساطیر ایران
#ژالهـآموزگار، تاریخ اساطیری ایران.
محمد جعفر #یاحقی، فرهنگ اساطیر و داستان واره ها
💊 @persian_mythology
🔵
روی این مهر زیبا هم به خط پهلوی ساسانی نوشته:
ābestān abar yazadān
پناه بر یزدان
☘ ☘ برگی از تقویم تاریخ ☘ ☘
۱۶ مهر جشن مهرگان
✅ مهرگان، در طول تاریخ دومین جشن بزرگ ایرانیان پس از نوروز بوده است. برای برگزاری جشن مهرگان، ریشههای طبیعی، تاریخی، استورهشناسی، اخترشناختی و آیینی بر شمردهاند.
✅ فردوسی نیز در شاهنامه آنجا که درباره فریدون و پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک "بیوراسب" سخن میگوید به برگزاری جشن مهرگان در «سَرِ مهرماه» اشاره میکند.
✅ با گسترش آیین مهر در ایران و زیر تاثیر باورهای مهری، تا پایان دوره هخامنشی و شاید تا اواخر دوره اشکانی، جشن ویژه مهر یا میترا "میتراکانا" در آغاز مهرماه برگزار میشده است.
✅ چنانکه نوروز در نخستین روز از بهار، برابر با نقطه اعتدال بهاری برگزار میشود، جشن مهرگان "میتراکانا" نیز در اعتدال دوم یا اعتدال پاییزی برگزار میشده است؛ بهسخن دیگر درسال خورشیدی طبیعی، پس از فصل بهار و تابستان که هر یک دارای سه ماه ۳۱ روزه هستند، بهنقطه اعتدال پاییزی "مدت روز و شب برابر است" میرسیم که بر این بنیان اخترشناختی روز برگزاری جشن مهرگان، یکم مهرماه بوده است.
✅ اما از دوران ساسانی جشن مهرگان در مهر روز از مهرماه "شانزدهم مهرماه" برگزار میشود، چون در گاهشماری ایرانی، شانزدهمین روز هرماه و هفتمین ماه هرسال «مهر» نام دارد، از این روی به فرخندگی این همنامی روز مهر از ماه مهر یا شانزدهم مهرماه جشن مهرگان برگزار میشود. این جشن از روز شانزدهم مهر آغاز میشود و شش روز بهطول میانجامد و در روز ۲۱ مهر بهپایان میرسد. در گذشته نخستین روز این جشن را مهرگان همگان "عامه" و آخرین روز این جشن را مهرگان ویژگان "خاصه" مینامیدند.
✅ مهر یا میترا، ستاره و ایزد روشنایی، پیمانداری، دوستی و مهرورزی است. در باور، فرهنگ و ادب ایرانی پرتوهای زندگیبخش بزرگترین سرچشمه نور مادی "خورشید" را نیز "مهر" مینامند. نیاکان ما با ژرفنگری در شناخت درونی بزرگترین سرچشمه نور مینوی "خداوند" فروزههای پاک و جاودانش همچون «مهر مینوی» را نیز ستودند و کوشیدند تا برترین صفاتی را که برای او متصور بودند همچون مهرورزی و پیمانداری و میانه روی و دادگستری را در نهاد خود نیز پرورش دهند.
✅ مهرگان «روز مهر ایرانی» و «جشن مهرورزان» است. مهر همواره بر پیمان و پیمانداری استوار است. مهر در اوستاینو ایزد فروغ و روشنایی و پیمانشناسی است. بهگزارش بندهش، مشی و مشیانه "مهری و مهریانه" یا نخستن مرد و زن نیز در باورهای ایرانی در مهرماه و مهر روز "هنگام جشن مهرگان" از تخمه کیومرث از زمین بروییدند و بههم پیچیدند، و در آغاز گیاهپیکر بودند و سپس مردمپیکر شدند.
سراینگان پارسیگو به ارتباط جشن مهرگان و مهرورزی اشاره کردهاند:
👈 مسعود سعدسلمان:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان/مهر بفزای ای نگار مهرجوی مهربان
👈 ادیب ترمذی:
تویی که مهر تو در مهرگان بهار من است/که چهره تو گلستان و لالهزار من است
👈خيام نيشابوري در این درباره در نوروزنامه نوشته: «مهرماه، اين ماه را از آن مهرماه گويند که مهرباني بود مردمان را بر يکديگر، از هرچه رسيده باشد از غله و ميوه نصيب باشد بدهند، و بخورند بههم...»
✅ برگزاری مهرگان در نخستین ماه پاییز و همزمان با پایان فصل کشت و برداشت محصولات کشاورزی از دیرباز در جامعه ایرانی استوار بر کشاورزی، رنگ و بویی ویژه داشته است.
بر این پایه، گستردن خوان مهرگانی با پارچهای ارغوانی و نهادن کتاب، آب و بویهای خوش همچون گلاب در گلابدان و اسپند و عود و صندل، گلهای همیشهبشکفته یا سرخ رنگ با شاخههای همیشه سبز گیاه مورد، هفت دانه مورد، نیلوفر، آيینه، آويشن و میوههایی همچون، انار سرخ، سیب سرخ، بهی "به" انجیر، سنجد، انگورسفید، خرما، خرمالو و دانههایی همچون گردو، بادام، پسته، فندق، تخمه و نخودچی کشمش در کنار نانهای سنتی و شیر و شربت و شکر و شیرینی و هفت دانه خوراکی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و لوبیا در کنار آتش فروزان در آتشدان یا شمع و سپس دستافشانی، پایکوبی و سرنا و دفنوازی و شادمانی همگانی، از سنتهای زیبای جشن مهرگان و سپاس و ستایش دادههای اهورایی است.
✅ مهرگان، یادروز داریوش بزرگ هخامنشی نیز هست. پیرو گزارشهای تاریخی، داریوش بزرگ در روز دهم از ماه هفتم گاهشماری پارسی، گئومات مغ را کنار زد و سپس در روز شانزدهم از ماه هفتم گاهشماری یادشده برابر با روز جشن مهرگان به شاهنشاهی ایران رسید. بر این پایه، روز ۱۶ مهرماه هرسال همزمان با جشن مهرگان از سوی دوستداران فرهنگ ایران بهنام روز نکوداشت داریوش بزرگ هخامنشی گرامی داشته میشود.
✍ شاهین سپنتا
@shahinsepanta
@jashnha2
🆔 @bargi_az_tarikh
#برگی_از_تقویم_تاریخ
☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
🏃♀🏃♂ روایت دکتر شفیعی کدکنی از دشمنی انگليسیها با زبان فارسی
@boodoobiya
◀️ شناخت و ریشهشناسی نامهای اسطورههای ایران
✅ مهر (میترا)
🔷 مهر (میترا)، نام یکی از بزرگترین و کهنترین ایزدان آریایی است، در گاهشماری ایران باستان روز شانزدهم هر ماه (مهر روز) و همچنین نام هفتمین ماه سال (مهر ماه) به این ایزد کهن آریایی منسوب است. در ایران باستان در روز شانزدهم مهر ماه جشنی در بزرگداشت این ایزد کهن آریایی برگزار میشده به نام جشنِ مهرگان.
🔶 این ایزد کهن آریایی در تاریخ معنوی ایران، هندوستان و آسیای کوچک (صغیر) پیشینهای بسیار کهن دارد، نام او در اوستا و سنگ نوشتههای شاهان هخامنشی به ریخت «میثر» در پهلوی «میتر» در سانسکریت «میترا» در زبان رومی «میتراس» و در زبان پارسی امروزی به ریخت «مهر» یا «میترا» میباشد.
🔷مهر در روزگاران پیش از زرتشت، یکی از بزرگترین خدایان بود. زرتشت در اصلاحات دینی خود ایزد مهر و بسیاری دیگر از خدایان کهن آریایی را نادیده گرفت و کوشش کرد تا چند خداپرستی را به یکتا پرستی و پرستش اهورامزدا بدل کند، با آنکه زرتشت ایزد مهر را از مقام خدایی فرو کشید.
🔶 اما سنت دیرین نیرومند، در روزگاران پس از زرتشت ایزد مهر را چون فرشتهای در خدمت اهورامزدا گماشت و آن را آفریده اهورامزدا کرد و از آن پس ایزد مهر به ریخت یک ایزد درجه دوم و زیر دست اهورامزدا رنگ و لعاب زرتشتی پیدا کرد،
🔷در گاتها، کهن ترین بخش اوستا که سرودهای نیایشی منسوب به خود زرتشت هستند، واژه مهر (میثر) تنها یک بار به معنی عهد و پیمان، به کار رفته است، اما در سایر بخشهای اوستا مهر، ایزد راستی، دلیری، فروغ و روشنایی و عهد و پیمان می باشد. در بخشی از اوستا به نام مهر یشت، که در وصف و ستایش اوست هم مهر قدیم با همه قدرت آن و هم مهر زرتشتی که فرشته عهد و پیمان و فروغ است، هر دو پیداست.
🔶مهر در سانسکریت به معنای «دوست» است. در زبان پارسی امروزی مهر به معنای «خورشید، عهد و پیمان، دلبستگی و محبت» میباشد. برای واژهٔ مهر پژوهشگران معانی گوناگونی را آورده اند. برخی آنرا با واژهٔ معادل سانسکریت یکی دانستهاند و دوست معنی کردهاند. برخی آنرا با خورشید یکی دانستهاند و آنرا خدای خورشید پنداشتهاند. اما بیشتر پژوهشگران ایرانی بر معنی«پیمان» اصرار میورزند و آن را تقریبا پذیرفته اند.
🔷دهخدا برای واژه مهر معانی زیر را در کتابش آورده است:«عشق، محبت، حب، دوستی، وداد، ود، عطوفت، عهد، پیمان و خورشید» دارمستر واژهٔ مهر را به معنی «دوستی و محبت» میداند. یوستی میگوید:«مهر واسطهٔ بین فروغ محدث و فروغ ازلی است به عبارت دیگر واسطهٔ بین آفریدگار و آفریدگان است»
مسعود سعد در بیتی اغلب این معنیها را جمع کرده است:
روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان
مهر بفزا ای نگار مهر چهر مهربان
🔶 هیچ یک از این معنیها مخالف یکدیگر نیستند و معنی اصلی واژه، یعنی معنی ریشهای آن «پیوستن و واسطه بودن» است. معناهای دیگر بعدها به واسطه خویشکاریهای این ایزد کهن آریایی به وجود آمده است. نویسندگان ریشههای گوناگونی را برای واژهٔ «مهر» مطرح کردهاند و بر پایهٔ همان نظریه آن را تعبیر کردهاند.
🔷در بخشی از کتاب مقدس اوستا به نام «مهر یشت» که در وصف و خویشکاریهای ایزد مهر میباشد، گاهی این واژه به معنی «پیمان» میباشد. در بخشی دیگر از اوستا به نام «وندیداد» نیز این واژه نیز به معنی «پیمان» به کار رفته است.
🔶مهر گیاه، که از گیاهان اسطورهای ایران کهن است و شبیه دو انسان به هم پیچیده است، در نظر اول نام مهر را به یاد میآورد و از روزگار باستان آتشکده خرداد مهر به نام این ایزد موسوم بوده است:
چه آذرگشسب و چه خرداد مهر
فروزان چو ناهید و بهرام و مهر ( فردوسی)
🔷مهر در ادبیات پارسی به ندرت به عنوان ایزد عهد و پیمان به کار رفته است و به فراوانی به معنی محبت، دوستی و خورشید و آفتاب، که اتفاقاً با بنیادهای کهن آن هم بیارتباط نیست، مطرح است.
🔶گذشته از این، وجود ترکیبها و واژهها و نامهای گوناگونی که با واژهٔ مهر مثل مهرداد، مهر بند گشای، میترات و ... ساخته شده است. اهمیت این واژه و سابقههای تاریخی آن را در زبان پارسی امروزی نشان میدهد.
📚بن مایه:
🔷 جهان فروری؛ دکتر بهرام فرهوشی؛ انتشارات دانشگاه تهران.
🔶 فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی؛ دکتر محمدجعفر یاحقی.
🔷دانشنامه مزدیسنا؛ دکتر جهانگیر اوشیدری.
🔶فرهنگ ایران باستان؛ شادروان ابراهیم پورداوود.
با سپاس از جناب کوهی گرامی
@Hosseinkoohi1360
/channel/tarikhfarhanghonariranzamin
ناخودآگاه ما به زبانی سخن میگوید که عمدتا بینالمللی است. من رؤیاهای سیاهان سومالی را تحلیل کردهام، انگار اهل زوریخ بودهاند؛ به استثنای تفاوتهایی در زبان و تصاوير خیالی. بدویان خواب تمساح، افعی، گاو وحشی و کرگدن را میبینند، ما خواب میبینیم که زیر قطار یا اتومبیل رفتهایم. پیام واقعی هر دو یکی است. شهرهای مدرن ما به جنگل ابتدایی میمانند. بانكداری برای ما مثل افعی برای مردم سومالی است.
📝تحلیل رؤیا، یونگ، ترجمهی رضا رضایی، ص ۱۰۸.
@Persian_Mythology
آفرینش
هایدگر یک حکایت قدیمی از محبت (Care) را نقل قول میکند که گوته هم در پایان فاوست آورده است:
«یک بار وقتی "محبت" از رودی عبور میکرد، تودهای گل رس دید؛ متفکرانه تکهای برداشت و شروع کرد به شکل دادن آن. همان طور که داشت به آنچه ساخته بود، فکر میکرد، به ژوپیتر برخورد. "محبت" از او خواست در مخلوقش روح بدمد و ژوپیتر با خوشحالی پذیرفت. ولی وقتی "محبت" خواست نام خویش را به آن ارزانی کند، ژوپیتر مانعش شد و خواست نام خود را بر آن نهد. همین طور که "محبت" و ژوپیتر مشغول جروبحث بودند، زمین برخاست و مدعی شد که باید نا او را بر آن مخلوق بگذارند. زیرا "محبت" با بخشی از تن او، این موجود را ساخته است. این سه از ساتورن[خدای زمان] خواستند میانشان حکمیت کند و او این تصمیم را گرفت که به نظر عادلانه می آمد: از آنجا که تو، ژوپیتر، به او روح بخشیدهای، روحش را هنگام مرگش دریافت خواهی کرد؛ و از آنجا که تو، زمین، به او جسم بخشیدهای، جسمش به تو خواهد رسید. ولی از آنجا که "محبت" پیش از همه به او شکل داده، تا زمانی که این مخلوق زنده است، به "محبت" تعلق خواهد داشت؛ و از آنجا که بحثی دربارهی نام او میان شما درگرفته، اجازه دهید او را «انسان homo» بنامیم چرا که از humus (زمین) ساخته شده است. »
@persian_mythology
اینجا یکی از مرموزترین نقاط زمین است!
دریاچهای عجیب و رمزآلود در ایران...
دریاچه #تخت_سلیمان که هرکسی در اون شنا کرده به دلایل نامعلوم مرده و فقط یک نفر جسدش پیدا شده!
نکته جالب بعدی وجود گنج زیاد این دریاچه رو جذاب کرده و حتی خارجیا بارها برای کاوش به اینجا اومدن ولی نتونستن بیش از ۳۰ متر برن پایین و این درحالیه که عمق این دریاچه به گفته کارشناسان بیش از ۱۲۰ متر میشه...
نکته جالب اینه که میگن انگشتر حضرت سلیمان که باهاش فرازمینیان رو کنترل میکرده در این دریاچه غرق شده، برخی معتقدن گنجینههای زیادی از کوروش کبیر و حتی ساسانیان و... در این دریاچه غرق شده!
🌹
@neyestan5
🌷🌱🌴🌲
نخل محرم
شیء نمادین مهمی به نام نخل در روز عاشورا در مناطق مختلف ایران بویژه در مناطق کویری در عزای امام حسین [ع] توسط دستههای عزاداری به دوش کشیده میشود. این شیء اتاقکی است چوبی و تابوتواره که به آن نخلِ محرم، نخلِ عاشورا، نخلِ عزا، نخلِ ماتم، نخلِ تابوت و نخلِ شهیدان هم میگویند. این نخل در دههٔ اوّل محرم و در دو سه روز پیش از تاسوعا توسط نخلبند یا نخلآرا آذینبندی (بسته) میشود، که گاه این وظیفه به طور موروثی به یک خانواده تعلق دارد. نخل پس از تزیین و سیاه پوش شدن در روز عاشورا با آداب خاصی در حسینیهها، میدانهای شهر، گذرها و محلهها گردانده میشود. دستههای سینهزن و زنجیرزن نیز همراه با آن حرکت میکنند. حمل آن توسط مردانی قوی هیکل صورت میگیرد. تا چندی پیش مراسم نخلگردانی در محلههایی چون چالهحصار، تجریش، امامزاده یحیی و چیذر طی عاشورای حسینی صورت میگرفت. در بسیاری دیگر از شهرهای ایران نیز این مراسم انجام میشود مثلِ سمنان، کاشان، زواره، نایین، یزد، تفت و ابیانه.
به باور پرویز تناولی، صفویان که به محبوبیت و جایگاه ویژه سَرو در فرهنگ ایرانی واقف بودند، سعی کردند از آن در استقرار مذهب تشیع در ایران بهرهبرداری کنند. به همین منظور، از آن به عنوان یک نماد در مراسم عزاداری امام حسین [ع] بهره جستند. یعنی نوعی سَروِ کوچک و فلزی را که عَلَم نامیده میشد با نام خدا و پیغمبر و اهلِ بیتِ او مُشَبَّک نموده و آن را جلو دستههای سینهزنی به حرکت درمیآوردند. نوع دیگری از آن را نیز که از چوب ساخته می شد، نخل خواندند (۱۳۷۹: ۵۴). درخصوص جایگزینی نام نخل با سَرو هم، نامبرده به ترکیب دو نماد ملی ایرانی و عربی (سرو و نخل) از سوی صفویان اشاره میکند که با قرار دادن دو سَرو در مقابلِ هم و پوشاندن کل مجموعه با پارچههای سیاه و سبز، بینندگان را به یادِ خیمه آل حسین میاندازد. این خیمه هرچند هیچ شباهتی به درخت نخل ندارد و در واقع چیزی جز سَروهای ایستاده نیست، نام نخل را بر خود دارد (همانجا). نخل یا عَلَم در مراسمِ تابوتگردانی یا نخلگردانی نمادی از تابوتِ سیاوش است. نشانههای دیگری از همسانی نخلگردانی با آیینِ سوگِ سیاوش میتوان یافت. مثلا در حدود ۱۰۰ سال پیش، هنگام اجرای این مراسم، پیشاپیشِ نخل، اسبی سیاه حرکت داده میشد. این اسب همان است که در همه آیینها و مناسکِ مربوط به سیاوشان وجود دارد. بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت که آیینِ نخل گردانی همان آیینِ سیاوشان است. درباره سیاوش به عنوان خداگیاه در مبحث پَرسیاوش به تفصیل سخن گفتیم (نک: فصل گیاهان اسطورهای). اما در اینجا شاهد تجلی یکی دیگر از نمادهای سیاوش به صورت درخت هستیم. هرچند، چنان چه گفته شد، برخلاف نام این مراسم نخلگردانی)، این آیین، در واقع، سَروگردانی است و آراستنِ آن با انواع پارچهها و قفل و آینه، هم به تقدسِ درخت اشاره دارد و هم یادآور تابوت سیاوش است.
#نخل
#سرو
#عاشورا
#سیاوش
#نخلمحرم
مردمگیاه، گیاهانِ آیینی در فرهنگ و فولکلور ایران؛ دکتر پیمان متین؛ فرهامه؛ ۱۳۹۲: ۱۴۱ تا ۱۴۲.
@persian_mythology
از آنجا که همکاری انسانها در ابعاد وسیع بر پایهی اسطورهها بنا شدهاست، تغییر این اساطیر-مثلا سر هم کردن داستانهای متفاوت- میتواند روش همکاری مردم را تغییر دهد. تحت شرایط مناسب، اسطورهها میتوانند به سرعت عوض شوند. در سال ۱۷۸۹ میلادی، ملت فرانسه یکشبه اعتقادش را از اسطورهی حقوق الهی شاهان به اسطورهی حق حاکمیت مردم تغییر داد.
📝انسان خردمند، یووال نوح هراری، ترجمهی نیک گرگین، صص۳-۶۲.
@Persian_Mythology - اساطیر ایران و جهان