oshoi | Неотсортированное

Telegram-канал oshoi - اشـoshoـو

22132

Подписаться на канал

اشـoshoـو

#مراقبه_شبانه نهم فروردین

@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

مراقب این حقه باشید: 

وقتی به قطب متضاد چیزی که بودید می روید این تغییر شما نیست!!
این منجر به رشد شما نمی شود!!
این حرکت طبیعی ذهن است
درست مثل پاندول ساعت؛  وقتی به یک سمت می رود در حال جمع کردن نیرو برای برگشتن به سمت مخالف است
کل ساعت بستگی به این حرکت دارد ، اگر آونگ از حرکت بایستد ساعت متوقف می شود 
هرچه آونگ بیشتر به راست حرکت کند ، انرژی بیشتری برای رفتن به سمت چپ جمع آوری می کند و بر عکس

مثلا برای کسی که در سکس افراط می کند تمایل به تجرد و بی سکسی بر خواهد خواست

یا وقتی شما پرخوری می کنید در حال جمع آوری نیرو برای روزه گرفتن یا وارد شدن به رژیم غذایی هستید

هر زمان به هر سمتی که با افراط حرکت کنید به سمت مخالفش هم در حال حرکت هستید،
اما این دومی پنهان است
برای توقف ذهن، برای توقف تغییرات متضاد  باید #شاهد حرکات آونگ باشید.

در #میانه_بودن برای ذهن دشوار است
اما فقط در میانه بودن، حرکات آونگ را  متوقف می کند

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

#سوال_از_اشو

اشوی عزیز ،من بعنوان یک بازیگر بیست سال از زندگیم را صرف ایفای نقش انسان‌ها کرده‌ام.
براساس تجربه‌ام، تئاتر و ادبیات با قطبیت‌ها زنده هستند
زیبایی نیاز به زشتی دارد،
خوشبختی نیاز به مصیبت دارد
آیا در آینده فقط رقص خواهد بود؟

#پاسخ

چرا در آینده؟ همین حالا!

زندگی تئاتر نیست، زندگی ادبیات نیست.
زندگی چیزی منسجم‌تر، واقعی‌تر است.

تئاتر فقط سرگرمی است،
و چه کسی نیاز به سرگرمی دارد؟
مردمانی که در مصیبت زندگی می‌کنند. آنها می‌توانند برای چند ساعت رنج خود را فراموش کنند و با نمایش روی صحنه هویت بگیرند.

چه کسی به ادبیات نیاز دارد؟
فردی که واقعاً زنده باشد، زندگیش یک شعر باشد. کسی که واقعاً عاشق باشد، خودِ زندگیش یک ادبیات است.

تعجب خواهی کرد که بدانی کسانی که در مورد عشق نوشته‌اند، کسانی هستند که هرگز عشق را نشناخته‌اند
نوشتن در مورد عشق یک جایگزین است.

ولی نوشتن در مورد خوراکی‌ها کمکی به انسان گرسنه نمی‌کند؛ و فقط انسان‌های گرسنه به خوراکی‌ها فکر می‌کنند. وقتی که خوب سیر شده‌ای به فکر غذا نیستی. وقتی تشنه هستی به آب فکر می‌کنی، ولی وقتی تشنه نیستی، مدام فکرکردن به آب فقط دیوانگی است. این ممکن نیست.

کسانیکه شاهکارهای ادبی را خلق کرده‌اند در مصیبت‌های بزرگی زندگی کرده‌اند؛ برای مثال، داستایووسکی. شاید او بهترین رمان‌نویسی بوده که دنیا تاکنون خلق کرده است. ولی او خودش بسیار اندوهگین بود و همیشه در رنج و ناامیدی زندگی می‌کرد.
این مرد نتوانسته بود زندگی خودش را زندگی کند، ولی انسان باید کاری بکند؛ او هرچیزی را نتوانسته بود زندگی کند، در ادبیات خودش را فرافکنی کرده بود. با شنیدن و خواندن آثار او فکر می‌کنید، “چه مرد بزرگی!” ولی اگر با او ملاقات می‌کردید، بسیار برایش متاسف می‌خوردید

خلیل جبران باید یکی از بهترین نویسندگان معاصر باشد. فقط کتابهایش را بخوانید: “پیامبر”The Prophet، “باغ پیامبران” The Garden of Prophets، “مسیح پسر انسان” Jesus Son on Man و به‌هیجان خواهید آمد: این چه انسانی است! او مانند پیامبران قدیم صحبت می‌کند ـــ همان زبان، همان تیزی، همان بامعنی‌بودن. ولی او خودش زندگی درست مخالف اینها بود.

در کتاب “پیامبر” او در مورد عشق صحبت می‌کند و شاید بهترین خطوط را در مورد عشق نوشته باشد، ولی او در زندگیش هیچ عشقی نداشت، فقط خشم بود. او در مورد خشم نمی‌نویسد؛ نیازی نیست، بقدر کافی از آن دارد! کمبود عشق دارد؛ در مورد عشق می‌نویسد.

افرادی که خلیل جبران را می‌شناختند تعجب می‌کردند ـــ چگونه توانسته کتاب‌های زیبایی مانند “پیامبر” را بنویسد؟ او به راه‌های بسیاری تقریباً یک دیوانه بود.
او اشیاء را به اطراف پرتاب می‌کرد، وقتی خشمگین بود چیزها را می‌شکست؛ این تمرین روزانه‌ی او بود. و پس از آن “پیامبر” را می‌نوشت! این یک جایگزین بود.

تئاتر و ادبیات زندگی نیستند.
ولی پرسش تو اهمیت دارد. خودِ زندگی به قطب‌های متضاد نیاز دارد. ولی بهتر است آنها را قطب‌های متضاد نخوانیم، زیرا آنها درواقع مکّمل همدیگر هستند و نه مخالف. به‌نظر قطب‌های مخالف می‌رسند: شب و روز، زندگی و مرگ  ـــ به نظر مخالف هم هستند، ولی این درست نیست.

می‌پرسی، “آیا چیزی ورای قطب‌های متضاد وجود دارد؟”
فقط یک چیز هست و من آن را اشراق می‌خوانم
وگرنه هرچیزی قطب متضاد خودش را دارد.
اشراق است که هیچ قطب متضادی ندارد.

شاید این احساس کنی که این سوال برایت ایجاد شده، “پس ناروشن‌ضمیربودن چه؟”
این وضعیت یک واقعیت نیست، این فقط غیبتِ اشراق است. و هرکسی که بتواند ناروشن‌ضمیر باشد، ظرفیت این را دارد که روشن‌ضمیر بشود. خوب است که می‌توانید ناروشن‌ضمیر باشید؛ وگرنه هیچ راهی برای روشن‌ضمیربودن وجود نداشت.

ناروشن‌ضمیر بودن فقط یک غیبت است.
توان بالقوه‌ی تو رشد نکرده، شکوفا نشده، عطر خودش را پراکنده نساخته؛ فقط همین. فقط مانند یک بذر، بسته مانده‌ای؛ امکانات تو همان امکانات باقی مانده‌اند؛ هرگز به آنها اجازه‌ی تحقق یافتن و ظهور نداده‌ای.

ولی چیزی مانند ناروشن‌ضمیربودن وجود ندارد ـــ فقط در زبان وجود دارد. وگرنه هرکسی به درجات مختلف روشن‌ضمیر شده است!
کسی شاید یک بذر باشد؛ این یک درجه است، پایین‌ترین درجه. دیگری شاید جوانه زده است، دیگری شاید به درختی تنومند تبدیل شده باشد. دیگری شاید به شکوفایی و میوه‌دادن رسیده باشد.

ولی هیچ  قطب مخالفی در هیچ‌کجا وجود ندارد. از بذر تا شکوفه، یک پدیده است که خودش را پدیدار می‌سازد. پس درجاتی از پدیدآمدن وجود دارد ـــ ولی یادت باشد، تفاوت فقط در درجات است. برای همین است که تاکید می‌کنم:
وقتی روزی به اشراق رسیدی، فکر نکن از دیگران مقدس‌تر هستی. آنها فقط چند متر عقب‌تر هستند.

اگر بخواهی به ورای قطبیت‌های زندگی بروی

نخست باید درک کنی که اینها قطب‌های متضاد نیستند، بلکه مکمّل هستند.

ادامه👇👇👇
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

#مراقبه_روزانه ۹ فروردین
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

#مراقبه_شبانه هشتم فروردین
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

زمانی که تصمیم به چیزی می گیری ،
بی درنگ آن چیز شروع به رخ دادن می کند ؛
زیرا قدرت درونی انسان بی نهایت است.

برخلاف آنچه که در ظاهر به نظر می رسد، ما محدود نیستیم.
عمیق ترین سرچشمه وجودت نامحدود است، بی نهایت است.
بنابراین زمانی که شروع به این فکر می کنی که الهی هستی، الهی شدن در تو رخ می دهد ؛
به چیز دیگری نیاز نیست.
فقط باید برای خودت این فضای فکری را ایجاد کنی.
بنابراین فضای تو این خواهد بود :
بیشتر و بیشتر عشق بورز و خودت را همچون معبد عشق تصور کن ، و خواهی دید که خدای عشق درست درون وجودت نشسته است.

#اشو
#تجربه_صفر
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

زندگی یک سادهانا است؛ هرچه بیشتر خود را درگیر آن کنی الهی تر می شوی
روشنایی در تاریکی پنهان است،
حقیقت پنهان است،
و لطفٍ جستجوی آن از همین امر نشأت می گیرد،

#سادهانا_یعنی:
وارد شدن به طبیعت خویش،
زندگی کردن درآن، بودن در آن
،

بنابراین تو باید بدانی چه چیزی طبیعت تو نیست.
تا بدانی می خواهی از چه چیز رها شوی
شناختن آن، رها شدن از آن است.

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

هر روز یک قدم خودت را از آن خویشتنی که تظاهر می‌کنی رها کن
و با هیچ‌کس بودن، زندگی‌ات را آغاز کن

آنگاه شاهد تولد آن خودِ باشکوه،
زیبا و حقیقی‌ات خواهی شد
.

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

موسیقی بی کلام

صدای آرام

@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

ادامه👇👇

وقتی فورد اتوموبیل‌هایش را ساخت، سری اول دنده عقب نداشت؛ هیچکس فکرش را نکرده بود. ولی مشکلی پیش آمد: اگر چند فوت از خانه‌ات دور شده بودی و می خواستی بازگردی، باید تمام شهر را دور می‌زدی! این خیلی زیاد بود؛ پس فورد دنده‌ی عقب را اختراع کرد.

اگر خدایی وجود داشت، تاکنون به شما نیز یک دنده عقب می‌داد! ولی چون چنین خدایی وجود ندارد، شما باید بدون دنده عقب زندگی کنید. فقط باید پیش بروید و پیش بروید…. حتی برای رسیدن به خودتان هم باید در تمام کائنات سفر کنید. ولی این سفری بسیار زیباست. خوب است که دنده عقب ندارید؛ وگرنه خیلی از زیبایی‌ها و عظمت‌های سفر را ازدست می‌دادید. خیلی از مردم اینها را ازدست داده‌اند.

یادت باشد: شاید به این دلیل است که طبیعت به شما دنده عقب نداده است. باید تمام هستی را دور بزنی. این یک آموزش عالی است که سبب بلوغ و درک و خرد بسیار می‌شود؛ و درنهایت، وقتی وطن خود را پیدا کردی و دانستی که همیشه در درون خودت بوده، شعف بسیاری را احساس خواهی کرد. فرد احساس می‌کند که می‌خواهد برقصد و آواز بخواند.

اگر قدیسی را دیدی که نمی‌خندد، آواز نمی‌خواند و نمی‌رقصد، خوب بدان که او فقط تقلبی و کاذب است.


#اشو
از مرگ به جاودانگی جلد چهارم
آخرین سخنان آتشین اشو در آمریکا ۱۹۸۵
برگردان: محسن خاتمی
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

توضیح در مورد کلمه «پو»


در هیچ زبانی واژه‌ی خنثی وجود ندارد. بنابراین دی بونو De Bono یک واژه‌ی جدید ابداع کرد: پو Po.
او می‌گوید که باید از “پو” در مواقع خنثی استفاده شود.
“پو” یعنی: “نظرت را شنیدم
آری نمی‌گویم؛ نه هم نمی‌گویم!

از “پو” استفاده کن و تمام امکانات تغییر می‌کند. “پو” یک واژه‌ی مصنوعی است این واژه‌ای خنثی است که هیچ ارزش‌‌گذاری در آن نیست:
نه موافق است و نه مخالف
نه سرزنش می‌کند و نه تحسین و هیچ تعهدی نمی‌آورد
اگر کسی به تو اهانت کرد فقط بگو “پو”! آنوقت تفاوت را در درونت احساس کن.
یک واژه به‌تنهایی می‌تواند تفاوت زیادی ایجاد کند. وقتی بگویی “پو”، می‌گویی: “تو را شنیدم. حالا می‌دانم که نظرت در مورد من این است. شاید درست بگویی و شاید اشتباه کنی. من ارزش‌گذاری نمی‌کنم.”
👇👇👇👇👇👇

Читать полностью…

اشـoshoـو

می‌خواهم به تو حقیقتی را بگویم که شاید برایت تلخ باشد
اما حقیقت است
:

تمام چیزهایی که فکر می‌کنی دارایی‌های تو هستند، دارایی تو نیستند.
زیرا تو واقعاً نمی‌توانی مالک آنها باشی
آیا می‌توانی مالک اشیاء باشی؟
آیا می‌توانی مالک دیگران باشی؟
آیا می‌توانی چیزی را در جهان مالک باشی؟
فقط می‌توانی خودت را فریب دهی که چیزی را مالک هستی
تو واقعاً نمی‌توانی هیچ چیزي را به تملک خود درآوری.
زیرا مرگ همه چیز را از بین می‌برد.
پس مالکیت بر هر چیزی که توسط مرگ از تو گرفته می‌شود

دیگر اینکه هرچه را مالک شوی، همان چیز مالک خودت می‌شود
مالک توسط دارایی‌اش متصرف می‌شود. یک برده می‌شوی
همین که نگران از دست دادنش هستی و باید مدام مراقبش باشی یعنی برده شده‌ای.


نمی‌گویم از چیزی استفاده نکن. نه...
از همه چیز استفاده کن
اما به مالکیت و تصرف کردنش فکر نکن
نه مالک شو و نه اجازه بده مالک تو شوند.
از خانه استفاده کن، اما مالک نباش
از ثروت استفاده کن؛ مالکش نباش

از کل دنیا استفاده کن،
اما فکر نکن که مالکش هستی
حس مالکیت لذت هر چیزی را از تو می‌گیرد
مالک همسرت نباش
مالک شوهرت نباش
.

و اگر مالک همسرت نباشی، او نیز مالک تو نمی‌شود
رابطه حقیقی زمانی رخ می‌دهد که مالکیتی نباشد.
اگر مالکیت باشد، همیشه برخورد و تنش هست.
زن و شوهرها به جدال ادامه می‌دهند. شاید در ظاهر به یکدیگر جملات عاشقانه بگویند و لبخند بزنند، اما در پشت نقابشان حس تملک و کنترل دیگری وجود دارد. این نوعی دشمنی است که نقاب عشق بر چهره دارد
و تو نمی‌توانی در میان دشمنان رابطه عمیقی پیدا کنی
آنها دشمنانی نزدیکند ؛ فقط برای جدال و تصاحب یکدیگر با هم زندگی می‌کنند. کل رابطه‌شان مسموم شده است زیرا شوهر سعی در تصاحب همسر دارد و همسر سعی در تصاحب شوهر دارد
و هیچکس نمی‌تواند کسی دیگر را به تصرف خود در آورد. مالکیت غیرممکن است
اینگونه است که همه چیز به خطا می‌رود، و کل رابطه و زندگی مسموم می‌شود و زندگی بدبختی می‌شود.

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

موسیقی بی کلام
حالا هر دو طرف
Dan Gibson's Solitudes
Both Sides Now
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

من مایلم شما از شراب آزاد باشید زیرا که یک شراب بزرگتر وجود دارد
اگر درگیر این شراب باشید، آنگاه هرگز قادر نخواهید بود که از آن شراب والاتر بنوشید
من مایلم شما را به آن میخانه‌ی واقعی ببرم؛ برای همین است که می‌خواهم شما را از این میخانه‌ی دروغین بیرون ببرم.

خدا شراب است و چنان شرابی که هرکس آن را بنوشید، برای ابد آن را می‌نوشد. و در پی آن چنان مستی می آید که هرگز شکسته نمی‌شود.

آنچه که از بازار می‌خرید و می نوشید، اگر در شب آن را بنوشید، مستی آن تا صبح پریده است. آنوقت همان نا آرامی، همان تنش، همان نگرانی‌ها. اینها را می‌توان برای مدت کوتاهی با غرق‌شدن در الکل فراموش کرد، ولی نمی‌توان نابودشان کرد.

شراب دیگری هست که با آن نگرانی‌ها نابود می‌شوند. من مایلم این شراب را به شما بدهم. مراقبه شراب است، نیایش شراب است
و وقتی یک پرستشگاه زنده باشد، روش آن همان روش میخانه است.

پس من نیز مایلم تا شما شراب ننوشید، ولی دلیل من بسیار معماگونه است. من این را می‌خواهم زیرا اگر درگیر شراب پست‌ تر بشوید، آنوقت چه موقع شراب والاتر را خواهید نوشید؟
چه وقت شراب واقعی را خواهید نوشید؟

کسانی که به خوردن آب آلوده در حوضچه‌های کنار جاده ادامه می‌دهند، آیا سفری زیارتی به دریاچه‌ی آگاهی خواهند داشت یا نه؟
آیا آنان از آن آب تمیز و خالص به گلویشان خواهند ریخت یا نه؟

من به این دلیل به شما نمی‌گویم که این شراب را ترک کنید چون یک اخلاق‌گرا هستم و یا اینکه نوشیدن شراب یک گناه بزرگ است
نه... کدام گناه؟ شراب کاملاً گیاهی است، عصاره‌ی آب انگور است. چه گناهی می‌تواند باشد؟
در خوردن انگور گناهی وجود ندارد، پس نوشیدن شراب چه گناهی می‌تواند باشد؟

تو با نوشیدن شراب به جهنم نمی‌روی. ولی آری، با نوشیدن این شراب تو قادر نیستی آن شراب آسمانی را بنوشی. از آن محروم خواهی بود
من مایلم سنگ‌ ریزه‌ها از دستان شما فرو بریزد زیرا یک معدن الماس وجود دارد. چرا کیسه‌های خود را با سنگ‌های کوچک و بزرگ پر می‌کنید؟ 

من هیچ دشمنی با سنگ‌ها ندارم. ولی جواهرات و الماس‌هایی وجود دارند. اگر کیسه‌های شما پر از سنگ و شن باشد، آنوقت آن الماس‌ها و جواهرات در آنجا دست‌نخورده باقی می‌ماند. آنها حق مادرزادی شما هستند که کسب شان کنید، باید به آنها دست پیدا کنید،
سرنوشت شما بدون رسیدن به آنها هرگز کامل نخواهد شد.


#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

#راه_سلوک

لحظاتی از غوغای دنیای روزانه فاصله بگیر و #شخصیت و #من را که:
از بیرون می‌آید فراموش کن

ذهن را از تمام چیزهایی که آن را کاملاً مشغول می‌دارد خالی کن

هرچه که به ذهنت می‌رسد، خوب بدان که:
تو آن نیستی و آن را به دور بینداز

همه چیز را بینداز؛ نامت، کشورت، خانواده‌ات، حساب بانکی‌ات، مدارک تحصیلی‌ات...
همه‌ی چیزهای بیرونی را بینداز...
بگذار تمام این‌ها از حافظه‌ات برود
و همچون برگ سپید کاغذ باش.

همین راه، راهی به سوی تنها بودن درونی ما است
از این راه است که سلوک واقعی نهایتاً رخ خواهد داد.

وقتی که ذهنت تمام چسبندگی‌ها را رها کرد. و تمام موانع را شکست، تنها آن وقت است که آنچه در تو باقی می‌ماند،
وجود واقعی توست.


آن سکوت، آن زیبایی و آن حقیقت که تو را در برمی‌گیرد، به تو قدرت می‌بخشد تا هم‌زمان در دو سطح زندگی کنی؛

آنگاه در دنیا هستی،
با این حال از دنیا نیستی
.

همانند گل نیلوفر آبی در آب هستی،
با این حال آب تو را لمس نمی‌کند.

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

موسیقی بی کلام:
زمان های ارزشمند
از:
Dan Gibson

@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

ادامه👇👇👇

دوم اینکه: تو باید درک کنی که به‌یقین چیزی ورای دوگانگی‌ها وجود دارد
ولی برای رفتن به ورای دوگانگی‌ها باید نسبت به هرچه که در درون تو می‌گذرد و حرکت می‌کند یک شاهد بشوی ـــ تمام ناامیدی‌ها، شادی‌ها، احساس سلامت یا بیماری، احساس عشق یا نفرت…. همه چیز.
فقط یک شاهد باش؛ با هرچه که در ذهن حرکت می‌کند هویت نگیر
به‌یاد بسپار:
همه چیز می‌گذرد و می‌رود؛ فقط آن شاهد باقی می‌ماند. پس چرا بیهوده هویت بگیری و به دردسر بیفتی؟

تو امروز غمگین هستی، ولی نتوانستی خودت را جدا نگه بداری. می‌توانستی بگویی، “کاملاً خوب است. بگذار اندوه بگذرد. این یک ابر است؛ بزودی ابرها پراکنده می‌شوند و آفتاب خواهد شد.” ولی با آفتاب هم هویت نگیر، زیرا ابرها باردیگر خواهند آمد.

زندگی یک تغییرِ همیشگی است.
فقط یک چیز تغییر نمی‌کند:
و آن ظرفیت شاهدبودن تو است.

می‌توانی خشم را ببینی که به سرعت می‌گذرد، می‌توانی مهربانی را ببینی که با سرعت می‌گذرد
ولی آن آینه که اینها در برابر آن می‌گذرند همیشه بی‌تاثیر باقی می‌ماند. و این همان فراسو بودن تو است.

و من این را مراقبه‌گون بودن می‌خوانم.
روی تمام حالات ذهن مراقبه کن تا بتوانی به آن شاهد دست پیدا کنی
مراقبه راهی است برای جداکردن شاهد خودت از حالات و افکاری که پیوسته در گذر هستند


#اشو
از مرگ به جاودانگی جلد چهارم
آخرین سخنان آتشین اشو در آمریکا ۱۹۸۵
برگردان: محسن خاتمی
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

چیزهای واقعی زندگی که ارزش لذت بردن را دارند ، قابل خریدن نیستند.
عشق را نمی‌توان خرید
آری، سکس را می‌توان خرید
بنابراین کسی که عشق را می‌شناسد علاقه‌ای به پول ندارد
ولی کسی که نمی‌داند عشق چیست، باید که به پول علاقمند باشد، زیرا پول می‌تواند سکس بخرد و سکس تنها چیزی است که او می‌شناسد.

نمی‌توانی یک شب پرستاره را خریداری کنی
کسی که می‌داند چگونه از یک شب پرستاره لذت ببرد، علاقه‌ی چندانی به انباشتن پول ندارد.

نمی‌توانی یک غروب خورشید را خریداری کنی.
آری، می‌توانی یک تابلوی پیکاسو را خریداری کنی.

ولی کسی که می‌داند چگونه از یک غروب خورشید لذت ببرد علاقه‌ای به خریدن یک تابلوی نقاشی ندارد.

زندگی خودش یک تابلوی نقاشی است، بسیار زنده و متحرک و نشاط آور

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

پس وقتی من از واژه
سیاسی و سیاستمدار استفاده می‌كنم فقط منظورم امور كشوری نیست، نه، منظورم تمام روابطی است كه سلطه‌گری در آن باشد.

اگر بخواهی پول بیشترداشته باشی، سیاستمدار هستی، زیرا برای این هدف باید از دیگران بهره‌كشی كنی.

اگر بخواهی قدرت بیشتری داشته باشی، باید بجنگی.

اگر بخواهی اعتبار بیشتری داشته باشی، باید رقابت كنی.

این به‌ اصطلاح قدیسان شما نیز سیاسی هستند

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

موسیقی بی کلام

«اقیانوس بی نام»
Nameless Ocean

@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

هیچ کاری در مخالفت با غریزه‌های ذاتی خود انجام ندهید.

ولی تمام مذاهب غریزه‌های شما را سرزنش کرده‌اند و می‌گویند:
انسان غریزی مانند یک حیوان است

ولی حیوان بودن چه اشکالی دارد؟
بجای اینکه در ناامیدی زندگی کنی، بسیار بهتر است که یک حیوان سالم باشی
حیوان Animal به سادگی به معنی زنده بودن است: آنیما Anima یعنی زندگی. پس در این واژه‌ی “حیوان” هیچ سرزنشی وجود ندارد. البته که هیچ حیوانی یک قدیس نمی‌شود. ولی هیچ حیوانی از ناامیدی نیز رنج نمی‌برد!

پس فقط تماشا کن که کجا برخلاف طبیعت خودت حرکت می‌کنی.مسیرت را عوض کن،
با طبیعت سازگار و تنظیم باش.
یک حیوان به‌معنی واقعی کلمه باش
انسان والاترین حیوان در جهان‌هستی است. پس باید به واقع اصیل‌تر از هر حیوان دیگر باشد.

اگر موجودی طبیعی باشی،
ناامیدی وجود نخواهد داشت
و لحظه‌ای که ناامیدی برطرف شود، منفی‌گرایی ناپدید شود


#اشو
از مرگ به جاودانگی جلد چهارم
آخرین سخنان آتشین اشو در آمریکا ۱۹۸۵
برگردان: محسن خاتمی
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

#مراقبه_روزانه هشتم فروردین
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

مراقبه_شب
هفتم فروردین
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

Mind opens outside; meditation opens inside. Mind is a door that leads you outside in the world; meditation is the door that leads you to your interiority – to the innermost shrine of your being. And suddenly, you are enlightened.

ذهن به بیرون باز می شود و مراقبه به درون
و ذهن دری است که در دنیا تو را به بیرون رهنمون میکند
و مراقبه دری که تو را به عالم درون هدایت می کند. درونی ترین زیارتگاه وجودت
و ناگهان تو به اشراق می رسی

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

#سوال_از_اشو

اشوی عزیز ،من خودم را در وضعیت “پو” می‌یابم. می‌توانم خودم را عمیق‌تر و عمیق‌تر ببینم، ولی بازهم راهی از میان آن پیدا نمی‌کنم.
آیا تنها چیزی که مورد نیاز است صبری است که از اعتماد رشد می‌کند.
لطفاً نظر بدهید.

#پاسخ

البته که تو خوش‌اقبال هستی که خودت را در موقعیت “پو” یافته‌ ای
زیرا “آری” قید است، “نه” قید است
هردو محدود هستند، ولی “پو” فقط یک گشوده بودن است؛ مرزهایی ندارد
این جایی است که پرسشگری می‌تواند از آن شروع شود.
اگر آری بگویی، پرسشگری در آنجا متوقف شده.
اگر نه بگویی، بازهم پرسشگری متوقف شده است
“پو” موقعیت راستین یک جوینده است
بنابراین می‌گویم که تو خوش‌اقبال هستی. ناامید نباش.
البته که پریشانی وجود خواهد داشت
“آری” این تسلّی را به تو می‌دهد که رسیده‌ای. “نه” هم یک رسیدن است، نوعی جاافتادن است. دیگر نیازی نداری که جستجو کنی!
ولی “پو”؟ این باید بارزش‌ترین واژه‌ای باشد که اختراع شده است. این یک موقعیت نیست، فقط یک علامت سوال بزرگ است. باید از این علامت سوال به سمت جستار حقیقت حرکت کنی، باید وجود خودت را کشف کنی.

می‌پرسی، “آیا صبر، اعتماد به صبر کافی است؟”
نه، این افتادن از موقعیت “پو” است
این یعنی آمدن به موقعیت “آری”
تو خواهان تسلّی هستی: می‌خواهی بگویم، “بله، فقط اعتماد کن و صبور باش!”

نه، من به این آسانی این لذت را به تو نخواهم داد. باید جستجو کنی، باید تردید کنی و باید وارد تاریکی شوی.
نترس، زیرا چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. فقط انسان است که هوشمند است و در جهان‌هستی هیچ چیز بالاتر از هوشمندی وجود ندارد. اگر چنین کیفیتی را داری، ترس فقط باید ازبین برود.

و بله، اعتماد ایجاد می‌شود. تو نباید اکنون این را بپذیری. وقتی که در پرس‌وجوهای خودت پیش می‌روی، در تاریکی ناشناخته‌ها، نخست ترس وجود دارد، ولی بزودی خواهی دید که تاریکی کمتر می‌شود: شروع می‌کنی به دیدن چیزهایی ـــ بااینکه هنوز مبهم و تیره هستند. ولی این به تو اعتمادی می‌بخشد که در جهت درست حرکت می‌کنی.

و البته، وقتی اعتماد برمی‌خیزد، صبر به دنبال خواهد آمد، زیرا اعتماد می‌تواند تا بی‌نهایت منتظر بماند ولی به جستار خودش خیانت نخواهد کرد
اعتماد می‌خواهد بداند و بشناسد؛ هرچقدر که طول بکشد مهم نیست

پس نخست، شروع کن به جستجو. سپس اعتماد خودش خواهد آمد و با صبری بی‌نهایت دنبال خواهد شد
و لحظه‌ای که اعتماد و صبر باهم باشند، تقریباً رسیده‌ای.

شاید یک گام بیشتر ـــ و این مشکل‌ترین گام است. وقتی نزدیک هدف رسیده باشی، می‌توانی فکر کنی و آن را تضمین‌شده فرض کنی، “من که رسیده‌ام، حالا قدری استراحت می‌کنم، نیازی نیست عجله کنم!”
هرگز چنین فکری نکن، زیرا در جهان هستی همه‌چیز به سرعت در حال حرکت و تغییر است. اگر زیر درختی قدری استراحت کنی… البته خسته هستی: سفری طولانی بوده و خسته شده‌ای، ولی فقط بخاطر آن یک قدم، استراحت نکن. مردم در همان آخرین گام گم شده‌اند زیرا فکر کرده‌اند که به هدف رسیده‌اند. ولی جهان‌هستی پیوسته در حرکت است؛ تا وقتی که از خواب بیدار شوی آن هدف شاید رفته باشد. هیچ چیز ایستا نیست. شاید سالها طول بکشد تا دوباره همان وضعیت را پیدا کنی. و بازهم خسته خواهی شد؛ خسته‌تر از قبل!

به‌یاد بسپار:
نخستین گام و آخرین گام دشوارترین هستند خودِ سفر دشوار نیست. گام نخست دشوار است زیرا وارد ناشناخته می‌شوی ـــ انواع ترس‌ها و هراس‌ها… و آخرین گام به این سبب دشوار است که تو احساس راحتی می کنی: “من رسیده‌ام. چرا پس از این سفر طولانی قدری استراحت نکنم؟”
نه، فقط یک گام دیگر بردار: آنگاه استراحت و آرامش و آسودگی را برای همیشه خواهی داشت.
ولی هم‌اکنون به اعتماد و صبر فکر نکن؛ وگرنه همین چیزها که در طول راه کمک بزرگی خواهند بود، به مانع تبدیل می‌شوند. این یکی از مصیبت‌های زندگی انسان است: تمام چیزهای خوب و زیبا که می‌توانند همه را به حقیقت غایی هدایت کنند، به موانع تبدیل می‌شوند؛ زیرا بجای اینکه اجازه بدهی که خودشان بیایند، از همان ابتدا شروع کرده‌ای به باورکردن آنها.

این همان اعتمادی نیست که خودش آمده باشد. اعتماد تحمیل شده یک دغلباز است
صبر تمرین شده چیزی جز بی‌صبری نیست.
بگذار خودشان بیایند. و وقتیکه رسیده‌ای هشیار باش ـــ فکر نکن که وقت استراحت است. زمان استراحت نیست، وقتش است که تمام انرژی خود را روی هم بگذاری و جهش نهایی را انجام دهی.

تو باید قبل از اینکه جهان‌هستی حرکت کند و چیزها تغییر کنند خودت را با حقیقتی که مدت‌ها جویایش بودی ممزوج کنی. و معجزه‌ی معجزات این است که آنچه خواهی یافت وجودِ خودت است. همیشه در درونی‌ترین هسته‌ی وجود تو بوده است، ولی گاهی مسیرهای طولانی و پرپیچ‌وخم را باید طی کنی تا به خانه‌ی خودت برسی.

ادامه 👇👇

@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

مراقبه روز 7 فروردین
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

مراقبه_شب
ششم فروردین
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

برای صوفی، وجودی غیر از خدا وجود ندارد
او خدا را تنفس می‌کند، می‌خورد و می‌نوشد، مثل ماهی‌ای که در اقیانوس زندگی می‌کند، او نیز در خدا می‌زید.

صوفی چطور سرمست نباشد؟!

از راه رفتن و نشستن اش معلوم است که او مست است.
تصادفی نیست که شراب استعاره‌ای مهم در تصوف است.
عمر خیام یک صوفی بود که غربی‌ها او را به خوبی نشناختند، به خاطر ترجمه‌هایی که از رباعیات او شده بود؛
به خصوص ترجمه‌های فیتزجرالد که هر واژه را تحت‌اللفظی ترجمه کرده است.

در حالی که آنها همگی استعاره‌اند.
وقتی خیام از زن سخن می‌گوید،
منظورش خداست؛
صوفیان خدا را همچون معشوقه‌ای می‌پندارند نه همچون مرد.

هندوها نیز خدا را زن تصور می‌کنند
ولی مادر می‌پندارند.
صوفیان زن را معشوق خویش می‌پندارند.
زمانی که زن مادرت باشد، رابطه‌ات بر مبنای احترام است نه عشق.
این نوع رابطه سرشار از احترام و تکریم است
اما زمانی که زن معشوقه‌ات باشد، رابطه‌ای کاملا متفاوت است.
صوفیان تنها انسانهای روی زمین هستند که شجاعت معشوقه نامیدن خدا را دارند.
همچنین زمانی که صوفیان از شراب سخن می‌گویند در واقع منظورشان همان عشق خدا است، که اگر آماده‌ی پذیرش و دریافت هدیه‌ باشی، در تو جاری می‌شود. 

اگر در حالتی از آسودگی و آسان گیری باشی، بی‌شک و تردید می‌آید.
اگر عشق نیاید، نشانگر این است که درهای وجودت بسته است.
اگر شخصی زیستن با مرشد و پیر را بیاموزد، در واقع باز کردن درهای وجودش را آموخته است. 
مسئله، مسئله‌ی آموختن دانش نیست، در واقع آموختنِ بودنی متفاوت است
وجودی #باز_و_پذیرا، نه بسته و مدافع.

#اشو
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

مراقبه روزانه 6 فروردین
@oshoi

Читать полностью…

اشـoshoـو

مراقبه شب 5 فروردین
@oshoi

Читать полностью…
Подписаться на канал