زندگی را همانگونه که می آید بپذیر وقتی اتفاقی رخ می دهد بپذیر
وقتی ناپدید می شود بپذیر
وقتی لذت و سرخوشی می آید بپذیر وقتی می رود بپذیر
با درد نیز همینگونه باش :
قضاوتش نکن ، تنها مشاهده اش کن این مهمترین راز بوداها و بیداران است.
#اشو
#برگردان :حامد مهری
@oshoi
در سال ۱۹۵۰ علم جدیدی به نام شیمی کیهانی cosmic chemistry متولد شد خالق این علم گئورگی گیاردی Georgi Giardi ، یکی از مهمترین مردان این قرن است(قرن بیستم)
این مرد پس از آزمایشات بیشمار در آزمایشگاه خود به روشی علمی اثبات کرد که:
تمامی کائنات یک وحدت زنده است یعنی تمام کائنات یک بدن one body است
اگر انگشت من آسیب ببینند آنگاه تمام بدنم از آن متاثر میشود بدن body یعنی که هیچ دست و پایی جدا نیست و همگی اعضای آن به هم متصل هستند.
اگر چشم من درد بگیرد ،آن گاه انگشت بزرگ پای من نیز آن درد را تجربه میکند.
اگر پای من درد بگیرد ،آن پیام به قلب میرسد.
اگر ذهنم بیمار باشد، تمام بدنم مختل میگردد. اگر تمام بدنم نابود شود آنگاه برای ذهنم دشوار خواهد بود تا جایی را برای بودن پیدا کند
بدن یک وحدت زنده است.
اگر یک عضو را لمس کنی تمام بدن مرتعش میشود تمامی اعضا تحت تاثیر قرار می گیرند.
شیمی کیهانی میگوید که تمامی کائنات یک بدنه است. هیچ چیز جدا از آن نیست همه چیز به همدیگر متصل است.
پس مهم نیست که فاصله یک ستاره چقدر از ما دور باشد وقتی آن ستاره بسیار مختل شود، گردش خون ما نیز دچار اختلال خواهد شد هر ۱۱ سال یک بار انفجاری اتمی در سطح خورشید رخ می دهد
آخرین باری که چنین طوفان آتشین بزرگ اتمی رخ داده بود یک پزشک ژاپنی به نام تاماتو Tamatto کشف شگفت انگیزی کرد.
این پزشک به مدت بیست سال روی گردش خون در زنان کار میکرد.
در خون زنان یک ویژگی منحصر به فرد وجود دارد که در خون مردها وجود ندارد.
خون زنان در هنگام عادت ماهانه رقیق می شود ولی خون مردان همیشه یکسان باقی می ماند.
خون زنان در وقت قاعدگی رقیق می شود همچنین در دوران حاملگی خون زنان رقیق می شود
بر اساس مطالعات دکتر تاماتو این اختلاف اساسی بین خون زنان و خون مردان است ولی وقتی که طوفان های عظیم اتمی در سطح خورشید با شدتی بسیار رخ داد ،خون مردان نیز رقیق شده بود.
این یک پدیده بسیار تازه بود قبل از این هرگز ثبت نشده بود که خون مردان در اثر اختلالات خورشیدی رقیق شود.
و اگر خون انسان بتواند چنین تأثیر پذیرد آنگاه هر چیز دیگر می تواند تحت تاثیر قرار بگیرد.
#اشو
Hidden mysteries
سخنرانی اشو در جولای 1971
#برگردان :محسن خاتمی
@oshoi
موسیقی بی کلام
اگر میتوانستم به تو بگویم
از: یانی
@oshoi
به یاد داشته باش:
مراقبه به تو هوشِ بیشتر و بیشتری میبخشد، هوشِ بینهایت، یک شعور درخشان
مراقبه تو را زندهتر و حساستر میکند
زندگی تو غنیتر میشود
به مرتاضان نگاه کنید:
گویا زندگی آنها اصلا زندگی نیست! این افراد مراقبهگر نیستند. شاید بیمار مازوخیست (خودآزار) باشند.
خداوند مرتاض نیست ، در غیر این صورت هیچ ترانه و هیچ رقصی در زندگی وجود نمیداشت: فقط گورستان و گورستان! خدا مرتاض نیست. خدا از زندگی لذت میبرد. خدا بیش از آنچه تصور میکنید خوشگذران است
اگر به خدا میاندیشی، به این اصطلاح «اپیکوریست (خوشگذران)» توجه کن
خداوند کاووشی مداوم برای سعادت، شادی و نشاط بیشتر است.
این را به خاطر داشته باش:
اما ذهن بسیار حیلهگر است
میتواند بیعملی را به عنوان مدیتیشن جلوه دهد؛ میتواند بیحوصلگی را به عنوان تعالی توجیه کند؛ میتواند مردهگی را به عنوان قطع علاقه از دنیا جا بزند. مراقب باش
همیشه به یاد داشته باش که:
تو با حرکت در مسیر درست شکوفا میشوی. رایحهای زیبا از تو تراوش میکند و خلاق خواهی بود.
نسبت به زندگی، عشق و هر آنچه خدا بر سر راهت قرار میدهد حساس خواهی بود.
#اشو
آهنگی باستانی در درختان کاج
فصل هفتم
@oshoi
#ارتباط_فوری_با_هستی
زندگی بسیار نازک و ترد است.
یک چیز کوچک می تواند زیر و رویش کند.
توصیه ی من این است:
آن اجباری که در خود حس می کنید خوب است.
حالا آنچه که شما احتیاج دارید کمی سکوت،
آرامش و استراحت توام با تن آرام و بدون ذهنیت است،
تا اینکه مثل نی تو خالی شوید.
و آوازی که می خواهید از درونتان بیرون آید، خودش می آید و رقص نیز میتواند بیاید،
اما مخلوق شما نیستید،
ذهن شما هیچ ارتباطی با آنها نداشته است
از ماورا می آیند.
ذهن را به کنار گذاشته اید.
مراقبه همانا کنار گذاشتن ذهن و باز کردن دری به سوی آگاهی شما است،
ارتباط فوری با هستی
اگر ذهن خالق آنها نباشد بگذارید:
آوازها بیایند، رقصها واقع شوند،
برای شما و تمام دنیا رحمت می باشند،
با آنها شریک شوید.
اما وقتی شریک ميشوید که:
از سکوت برخیزند، از سلامتی، از تداخل با وجود.
#اشو
#مزه_ای_از_ملکوت
@oshoi
سرشت عشق تقسیم کردن است.
احتکار کردن برای عشق مشکل است.
کسی که احتکار می کند به این دلیل است که شجاعت تقسیم کردن را ندارد
او قلب ندارد، احساسی ندارد که تقسیم کند، عشق بخشش است، عشق خودش به خودی خود خیرات است
عشق یعنی:
سهیم شدن با همه
شما فرزندتان را طوری می پرورید که پول بدست بیاورد. مقام بالایی در دستگاه های دولتی کسب کند. شما هر آنچه می توانید می کنید که او یک انسان نشود. اگر او یک انسان به مفهوم واقعی بشود، هرگز هیچ یک از چیزهایی که ذکر شد نمی شود. اگر او یک انسان شود، چگونه ممکن است ناپلئون شود، یا رئیس جمهور یک کشور بشود؟
اگر او یک انسان واقعی بشود، آنوقت تمام این درها بروی او بسته خواهند شد. تمام این درها به عدم انسانیت منتهی می گردند، تمامی اینها به سمت حیوانیت، وحشیگری هدایت می کنند. کلید گشودن این درها نفرت و خشونت است
ولی عشق به درگاه خداوند رهنمون می کند.
و به این ترتیب عشق گم شده است
به مرور، رابطه یک کودک با خودش مخدوش می شود، به مرور ارتباطش با قلبش قطع می گردد.
او یک زندگی بی ریشه را آغاز می کند، سرگردان به این طرف و آن طرف می زند، در جستجوی گم شده اش.
و خودش نمی داند که:
چه را گم کرده است؟
او آن علم و آگاهی لازم را ندارد، که بداند چه چیزی را گم کرده است،
و یا کی گم کرده است؟
او خیلی کوچک بوده، خیلی جوان، وقتی که شما تعلیمش دادید که از عشق دوری کند، او اصلاً نمی دانسته است که شما با او چه می کنید. او به شما اطمینان داشته، باوری کامل به گفته های والدینش.
او شروع کرده به انطباق دادن خودش با جامعه، با فرهنگ. او نصایح بزرگترها و معلمینش را دنبال کرده، و هرگز نمی دانسته که چه اتفاقی افتاده است
در جهل اش، رابطه اش با خودش قطع شده و در ناخودآگاهش، ریشه هایش گسسته شده اند.
#اشو
#کتاب_راز_بزرگ
@oshoi
#عشق_را_ذخیره_نکنید!!!!!
گاهی فردی می خواهد عشق را ذخیره و احتکار کند، این لحظات را من لحظه های #بی_مذهب_بودن_می_نامم،
محتکر عشق نباشید،
عشق را حتی نثار آنانی کنید که برایتان هیچ عشقی نثار نمی کنند
و این همان معنی سخن عیسی است که می فرماید:
"دشمنانتان را هم دوست بدارید"
زیرا اگر عشقی به دشمنتان نداشته باشید، یکی از ابعاد عشق ناشناخته باقی می ماند و شما فرصتی بزرگ را از دست می دهید.
اگر شما فقط عاشق دوستانتان باشید، کار محشری نکرده اید، همه ی افراد می توانند عاشق دوستانشان باشند و این خیلی عادی است و آنگاه عشق صعودی نخواهد داشت
هنگامی که دشمنتان را دوست بدارید، عشق شما را متحول می کند. و این عشق، عشقی معمولی نیست بلکه عشقی است فوق العاده و باشکوه....
مسیح می گوید:
" اگر شخصی ردای تو را خواست، پیراهنت را هم با عشقی عظیم و باشکوه تقدیمش کن".
همه ی ابعاد عشق را بجوی
داستانی وجود دارد که به شرح زیر است:
راهبی که در رودخانه آبتنی می کرد، عقربی را در حال غرق شدن می بیند و فوری آن عقرب را به دست گرفته و به کنار رودخانه می گذارد.
و عقرب او را به شدت نیش می زند. همانطور که حشرات احمق هستند- این حماقت شامل انسان هم می شود.
عقرب هم احمق است. اگر هر حشره ای را از مسیری که به آن سمت می رود منحرف و منصرف کنی، باز به همان سمت برمی گردد . . .
نفس، عقرب داشت غرق می شد ولی باز به سمت رودخانه برگشت و راهب هم دوباره او را از آب درآورد.
و عقرب دوباره نیش اش زد.
ماهیگیری که شاهد این صحنه بود گفت:
آهای راهب! احمقی مگه؟!
نیش اون عقرب تو رو میکشه!
راهب گفت:
این طبیعت اوست که نیش زند و زهر بریزد و طبیعت من هم جستن ابعاد مختلف عشق است.
این کار من است که حتی عقرب را هم دوست داشته باشم. بگذار او کار خودش را بکند من هم کار خودم را می کنم
و این چالش بزرگی است که بتوان برنده را تعیین کرد! اگر بگذارم غرق شود، او برنده می شود و من بازنده.
و این نشان می دهد که عشق من کافی نبوده.
عشق من میانحال و محدود بوده ،
نه عشقی فراگیر و باشکوه.
پس عشق را در همه ی ابعادش بجوی.
از هیچ یک از ابعاد عشق فراری نباش و خواهی دید که خدا همین حوالی است، زیاد دور نیست.
#اشو
#تجربه_صفر
@oshoi
گاهی به جایی میرسی که احساس میکنی همه یِ آموزشهایی که تاکنون دیده ای، راهی به ترکستان بوده است. گاهی احساس میکنی معلمان و والدین تو، که تو را برای بالا رفتن از این نردبان تشویق کرده اند، همه در خوابی عمیق فرو رفته اند.
این راه، راهیست که بازگشت ندارد.
تو نمیتوانی جوانی را از سر بگیری.
عمر رفته هرگز باز نمیگردد.
وقتی پژمرده میشوی، خشک میشوی و میمیری، دیگر امیدی به جوانه زدن دوباره نیست.
صدای خوش عشق، در دلی که سنگ است طنین نمی اندازد. دلی که در رقابتهای مادی و سیاسی سنگ شده است،
همه ی ارزشهای قشنگ ،
زندگی را؛
عشق را،
شور را،
شعور را،
شعر را،
خنده را،
عرفان را،
رقص را،
نیایش را، در خود دفن کرده است.
در این گاوصندوقِ سنگی، جز پول، هیچ چیز قرار نمیگیرد.
توانگر میگوید:
« من در همه یِ عمر خود، کوشیده ام تا بیشتر و بیشتر به دست آورم. اکنون میبینم که بر خطا بوده ام. لطف کن و با ما از بخشش سخن بگو. من دیگر چیزی از این دست نمی خواهم. تلاشِ من برای داشتن و بیشتر داشتن، احمقانه بوده است. این میل، مرا ویران کرده است. بیا و آبادم کن. بیا و با من از بخشش سخن بگو. شاید بخشش، درخت خشکیده یِ وجودم را احیا کند. میخواهم زنده شوم. از مردگی بیزارم. شاید نسیم عشق نیز بر من بوزد، شاید پرتو عشق نیز بر من بیفتد. من داشتن را تجربه کرده ام،
کمکم کن تا بودن را نیز تجربه کنم.
من تاکنون نبوده ام. گمان میکردم که هستم. میل به داشتن بیشتر، هستی مرا از من گرفته است، شاید بخشش، آن را به من بازگرداند. »
کسانی که از این میل گذشته اند، بصیرت جاودانه را نصیب برده اند.
#اگر طالب رقصی در دل هستی،
#اگر طالب آرامشی در روح هستی،
#اگر بیداری را میخواهی،
همه چیز را #ببخش.
این کار، مخالفت با دنیا نیست.
این کار، انزوا پیشه کردن نیست.
این کار مخالفت با ثروت نیست.
این کار، تولدِ در دنیاست.
من آموزگار فقر و تنگدستی نیستم،
من آموزگار توانگری روح هستم.
من آموزگار بهره مندی از دنیا هستم.
تا میتوانید ثروتمند شوید، اما نه برای نگه داشتن، بلکه برای بخشیدن.
ثروتی که بخشیده میشود، میماند. ثروتی که احتکار میشود، بر باد میرود.
بخشش آنگاه ممکن میشود که ثروتی در میان باشد.
کسی که ندارد، از نعمت بخشیدن نیز محروم میماند.
کسی که ندارد، در دل هوس داشتن را میپروراند.
ذهنِ چنین آدمی هرگز فارغ نیست.
من هرگز زندگیِ رهبانیت را تبلیغ نمیکنم. رهبانیت ضد زندگیست
این معادلهای ساده است:
اگر داشته باشی، میبخشی. اگر نداشته باشی، از چه چیزی میتوانی ببخشی؟ ممکن است کسی که داشته و بخشیده، به ظاهر شبیه کسی باشد که هرگز نداشته است، اما شأن این کجا و شأن آن کجا؟ اینان به لحاظ روحی و روانی در یک جایگاه نیستند. من ابتدا داشتن را می آموزانم، آنگاه از بخشش سخن میگویم.
#اشو
#زبان_فرشتگان
@oshoi
~
همه چیز در زندگی موقتی و گذراست.
هروقت باران می آید بالاخره بند می آید
هروقت ضربه می خورید بالاخره خوب می شوید
بعد از تاریکی روشنایی است
هر روز طلوع خورشید می خواهد همین را به شما بگوید
اما معمولا یادتان می رود
پس اگر اوضاع خوب است از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست
اگر اوضاع بد است آن هم همیشه نمی ماند
بیشتر بخندید
بیشتر ترانه بخوانید
بیشتر برقصید
نسبت به همه چیز مشتاق تر شوید
هرگز به خاطر ترس عقب ننشینید
فکر می کنید بدترین چیز این است که بمیرید ؟
مرگ بدترین چیز نیست
بدترین چیز این است که در زمان زنده بودن ذره ذره بمیرید.
#اشو
@oshoi
در هنگام تولد،
نیمکره راست فعال است
و نیمکره چپ غیرفعال است
بعد ما آموزش را به کودک آغاز میکنیم. آن هم از روی ناآگاهی و به شکلی غیرعلمی، در طول سالیان عمر، این ترفند را میآموزیم که چگونه انرژی را از نیمکره راست به نیمکره چپ جابجا کنیم.
چطور تکمه بازدارنده نیمکره راست را فشار دهیم و استارت نیمکره چپ را روشن کنیم.
سیستم آموزشی ما سر تا پا همین است. از کودکستان تا دانشگاه همه به اصطلاح آموزش و پرورش ما همین است، تلاش برای نابودی نیمکره راست و کمک به نیمکره چپ و زمانی بین هفت تا چهاردهسالگی بالاخره موفق میشویم و به هدف میزنیم. آن موقع دیگر روح کودک کشته، نابود شده است
و این تغییری است که در سنین نوجوانی از هفت تا چهاردهسالگی رخ میدهد.
از این پس دیگر کودک خودرو و وحشی نیست. او به یک شهروند رام و سربهراه مبدل و مشغول آموختن شیوههای انضباطی، زبان، منطق و تمرینهای یکنواخت شده است.
در مدرسه رقابت با دیگران را آغاز کرده به یک آدم خودخواه تبدیل میشود و همه آن چیزهای رواننژندی را که در اجتماع شایع است، فرا میگیرد.
او به قدرت و پول علاقهمند شده، به این فکر میافتد که چطور به مدارج بالای تحصیلی صعود کند تا اقتدار بیشتری به دست آورد.
چطور میشود پول بیشتری داشت، خانه بزرگی دست و پا کرد و.......
او مدام از چیزی به چیز دیگر روی میکند.
بعد نیمکره راست او بیش از پیش از فعالیت باز میماند.
یا صرفاً وقتی فعال میشود که فرد در رؤیا، در دوره حرکت سریع چشم، در خواب به سر میبرد و یا گاهی که مخدر مصرف کرده است
بزرگترین علت کشش به مواد مخدر در غرب، این است که غرب به دلیل آموزش اجباری، در نابود ساختن کامل نیمکره راست توفیق کامل یافته است.
غرب، زیادی تحصیل کرده است و درواقع این راه به افراط رفته است
بهگونهای که اکنون به نظر میرسد دیگر چارهای وجود ندارد؛ مگر آنکه در دانشگاهها، کالجها، و یا مدارس، ترفندی به کار گرفته شده یا وسیلهای عرضه شود که بتواند با کمک به نیمکره راست، آن را از نو احیا کند.
جلوگیری از اعتیاد به مواد مخدر به وسیله قانون به تنهایی غیرممکن است و تنها راه ممکن برای جلوگیری از اعتیاد، بازگشت مجدد تعادل درونی انسان است.
تقاضا برای مواد مخدر از آن روست که فوراً دنده را عوض میکند.
یعنی مسیر انرژی را از نیمکره چپ به نیمکره راست تغییر میدهد
همه هنر مواد مخدر همین است.
قرنها الکل چنین وظیفهای را بر عهده داشته، اما اکنون مواد مخدر جای الکل را گرفته است؛
الاسدی، ماری جوآنا، سایلوسایبین و... بهراحتی در دسترس هستند و پیشبینی میشود که در آینده حتی مواد مخدر قویتری هم به بازار بیایند.
#اشو
#برگردان : محسن خاتمی
@oshoi
تنها به آسمان نگاه کن..
بر آسمان مراقبه کن،
هر زمان وقت داشتی روی زمین دراز بکش و به آسمان نگاه کن،
بگذار تأملت این باشد.
اگر می خواهی نیایش کنی، به آسمان نیایش کن
اگر می خواهی مراقبه کنی، بر آسمان مراقبه کن
گاهی با چشمان باز،
گاهی با چشمان بسته
زیرا آسمان در درون نیز هست، به همان
اندازه ی بیرون بزرگ است.
ما درست در آستانه ی آسمان درون و آسمان بیرون ایستاده ایم و آنها دقیقا متناسب اند.
همانطور که آسمان بیرونی بی نهایت است، آسمان درونی نیز هست
ما درست در آستانه ایستاده ایم، میتوانی به هر دو راه محو شوی.
و اینها دو راه برای محو شدن اند.
اگر در آسمان بیرون محو شوی،
این نیایش است.
اگر در آسمان درون محو شوی،
این مدیتیشن است.
اما نهایتا هر دو به جای یکسانی میرسند: تو محو میشوی
و این دو آسمان دو تا نیستند.
فقط به این دلیل دو تا هستند که تو وجود داری،
تو خط جدا کننده هستی
وقتی ناپدید شوی،
خط جدا کننده ناپدید میشود.
آنگاه درون بیرون است،
و بیرون درون....
#اشو
#کتاب_نارنجی
@oshoi
ما هزاران سال است كه يك چيز را چون ذكر مدام آموخته ايم:
زندگي بي معني است
زندگي عبث است
زندگي رنج است
زندگي فقط براي ترك كردن آن خوب است!!!!!
اين ها از بس كه تكرار شده، همچون صخره در وجودمان سخت شده است.
به همين دليل، زندگي شروع كرده به تبديل شدن به يك رنج بزرگ و به نظر عبث مي آيد.
اگر چشمان درستي براي ديدن داشته باشي، خواهي ديد كه نردبام رسيدن به الوهيت نيز از همين زندگي برمي خيزد. در ميان اين بدن خاكي كه از خون است و گوشت و استخوان، چيزي نهفته كه وراي اين هاست، چيزي كه ربطي به گوشت و پوست و استخوان ندارد.
در همين بدن كه امروز زاده شده و فردا
مي ميرد، به خاك بازمي گردد
آنكه هرگز نمي ميرد زندگي مي كند،
آنچه كه هرگز زاده نشده و هرگز نمي ميرد.
#اشو
@oshoi
از هر آنچه خداوندبه شما عطا فرموده
استفاده کنید .
تردید، خشم، شهوت و حرص،
تمام این چیزهارا باید مورد استفاده قرارداد
و #متحولشان کرد......
خشم متحول شده به صبر و شکیبایی تبدیل می شود،
طمع به بخشندگی و
شهوت به مهر
#اشو
@oshoi
احتکار
مردمانی هستند که در مُشتِ گرهکرده زندگی میکنند ــ همه چیز را احتکار میکنند.
آنان نمیدانند، زیرا به احتکار عادت میکنند
هر چیز آشغال و همه چیز را جمعآوری و احتکار میکنند.
شاید متوجه نباشید ولی آنان حتی به سبب این عادت احتکار دچار یبوست مزاج میشوند.
یک خسیس همیشه دچار یبوست است. نمیتواند آسوده باشد؛ نمیتواند چیزی را از خودش بیرون بدهد، حتی مدفوع خودش را احتکار میکند.
و آنوقت در جستجوی درمان یبوست میرود.
هیچ درمانی برای یبوست وجود ندارد. درمان آن در آسوده شدن و سهم کردن دیگران است.
وقتی به دیگران میبخشی، بدن تماماً آسوده میشود
زیرا این یک یگانگی زنده است.
کسی که بتواند عشق بدهد هرگز دچار یبوست مزاج نیست، غیرممکن است؛ زیرا او تمامی انرژیهایش را سهیم شده است. و اگر بتواند قلبش را سهیم شود، چرا باید مدفوعش را احتکار کند؟
نه، احتکار کردن نوعی بستن و بستهشدن است:
تو در درونت کوچک و کوچکتر میشوی نمیتوانی هیچ چیزی ببخشی.
خودِ بُعدِ بخشش را گم کردهای.
بهخانهی افراد خسیس برو. همین چند روز پیش در خبری آمده بود که در نیویورک دو برادر زندگی میکردند.
آنان به مدت سی سال به هیچکس اجازه نمیدادند که وارد خانهشان بشود هیچکس نمیدانست که آنان در خانهشان چه میکنند.
این دو هرگز ازدواج نکردند زیرا خسیسها هرگز مایل نیستند عاشق بشوند. یک زن میتواند خطرناک باشد! و وقتی زنی وارد شود، هرگز نمیدانی که او با پولهایت چه خواهد کرد!
باید که پولهایت را هدر بدهد!
پس آنان هرگز ازدواج نکردند و هرگز عاشق نشدند. و آنان مشغول احتکار کردن بودند و انواع چیزها را احتکار میکردند.
گویا دو سه ماه پیش هردوی آنها از یک شوک برقی از دنیا رفتند. اشتباهی پیش آمد و آنها مُردند.
سپس پلیس درخانهشان را باز کرد.
آنان میلیونها دلار از انواع اثاثیه در آنجا پیدا کردند، حتی ورود به خانه هم غیرممکن شده بود. پنجاه دستگاه تلویزیون که ۴۹ تا از آنها هرگز باز نشده بود و در جعبه بودند. انواع رادیو، یخچال که خیلی از آنها حتی جعبههاشان باز هم نشده بود
هرگز از اینها استفاده نشده بود.
آنها با خوردن شیر زندگی میکردند.
یکی از برادران صبحها میرفت تا شیر بخرد. همین
او شیر و روزنامه را میآورد.
و آنان اخبار را میخوانند. و در خانه چه میکردند؟
فقط وسایل را جابجا میکردند.
و چنان شلوغ و هرج و مرجی در آنجا بود. یک ساختمان سه طبقه بود و تمام طبقات پر از اثاثیهی بود؛ افراد باید در آنجا میخزیدند چون فضایی باقی نمانده بود.
روزها طول کشید تا تمام وسایل را بیرون آوردند و پولهایی را که آنجا بود شمردند.
آنان هرگز پولی در بانک نگه نمیداشتند، زیرا کسی چه میداند؟! شاید بانکها ورشکست شوند.
آنان مانند گداهای فقیر زندگی میکردند
این دو برادر میتوانستند یک زندگی غنی را زندگی کنند، ولی زندگی یک خسیس همیشه مانند گدایان فقیر است.
یک خسیس درواقع یک گدا است،
در اوج گدایی است.
نمیتوانید گدایی بزرگتر از یک خسیس پیدا کنید.
#اشو
#بازگشت_به_منبع
سخنان اشو در مورد ذن
#برگردان_محسن_خاتمی
@oshoi
در فلسطین دو دریا وجود دارد
یکی پر از آب تازه و روان است: در اطراف آن درختان و گل ها رشد میکنند. ماهیان در آن هستند و سواحل آن سبز هستند. آب پاک این دریا که خاصیت شفابخش دارد؛ از کوههای هرمون Mount Hermon توسط رودخانهی اردن تامین میشود.
مسیح عاشق این رودخانه و این دریا بود. و بسیاری از اوقات خوش دوران او در کنار این دریا میگذشت. این مکانی است که تا به امروز پر از صفا و نیرو است.
رودخانهی اردن از سوی جنوب به دریای دیگری میریزد. در اینجا زندگی وجود ندارد: پرندگان ترانه نمیخوانند، کودکان نمیخندند. هوا در بالای این دریا بدشگون و شیطانی است و هیچ انسان و حیوان و پرندهای از آب این دریا نمیخورد. این ”دریای مرده“ Dead Sea است.
چه چیزی این تفاوت عظیم را میان دو دریا در فلسطین ایجاد می کند؟
یکی بسیار زنده و پر از حیات،
و دیگری بسیار مرده و بیجان!
تفاوت در این است که:
دریای الخلیل Sea of Galilee دریافت میکند، ولی آبهای رودخانهی اردن را نگه نمیدارد. هر قطرهای که وارد آن میشود، یک قطرهی دیگر از آن به بیرون جاری میشود. هرچه بیشتر با شادمانی ببخشد، در عوض بیشتر دریافت میکند. این دریای زنده است
آن دریای دیگر، هرقطرهای را که دریافت کند احتکار میکند و هیچ چیز در مقابل آن نمیدهد. دریای الخلیل میگیرد و زندگی میکند. دریای دیگر هیچ چیز نمیدهد و زندگی نمیکند. آن را به درستی دریای مرده Dead Sea خوانده اند.
#اشو
#یوگا: ابتدا و انتهاجلد هشتم
#برگردان_محسن_خاتمی
@oshoi
هر انسانی که حسی از فردیت و استقلال درونی داشته باشد،
با عشقِ خودش زندگی میکند،
با کار خودش زندگی میکند،
او راه خودش را بر اساس ادراک و نور درونی خویش طی میکند.
بدون اینکه فکر کند و نگران این باشد که دیگران در این مورد چه فکری میکنند.
او نگران تمجید و سرزنش دیگران نیست.
زیرا میداند که اگر بخواهی مورد احترام ابلهان قرار بگیری، باید براساس آداب آنان و انتظارات آنان رفتار کنی.
برای اینکه مورد احترام این بشریت بیمار قرار بگیری باید بیشتر از آنان بیمار باشی.
آنگاه به تو احترام خواهند گذاشت.
ولی نفع تو چه خواهد بود؟
تو اصالت و روحت را از دست خواهی داد و هیچ چیز به دست نخواهی آورد.
#اشو
@oshoi