•در خلاء احساس، ریه هایم بدون انتخاب دیگری وابسته به اُ دو🫁•
اگر میدانست سر او چقدر اشک ریختم روزی هزار بار از خودش متنفر میشد.
Читать полностью…دلم یه LateNightDrive میخواد،
با آبجو و ترک Swing Lynn.
ایران
کشوری به زیبایی یوسف
با غم و اندوه پدرش..
و به خیانتکاری برادرانش...!
بزار اینطور بگم
[مراقب خودت باش]
یعنی نمیر، یعنی دوستت دارم، یعنی دلم نمیخواد برات اتفاقی بیفته، یعنی دستم کوتاهه، یعنی کاشکی کاری از دستم برمیومد، یعنی حاضرم برای من اتفاقی بیفته اما برای تو نه…
اگر زنده ماندم و
یک روزی باهم در یک خانه چای خوردیم،
برایت تعریف میکنم که این روزها چقدر
سخت و
دیر و
دور
گذشت...
قدر کسایی رو که حالتون رو پرسیدن، زنگ زدن، پیام دادن، بدونید.
Читать полностью…چه کسی پیروز جنگ است؟
نمیدانم عزیزم،
نمیدانم چه کسی پیروز است؛
اما بیشک کسانی که
جوانی را باختهاند، ماییم...!
کیمیا رجبیЧитать полностью…
جز ندامت نیست حاصل، دانهٔ بی مغز را
گـوش بـر افسانه ی بیهوده گفتاران مدار
صائب تبریزیЧитать полностью…
رئیس جمهور پاکستان اومد حملات اسرائیل رو محکوم کنه ولی چون زبان انگلیسیش خوب نبود به جای Condemn (محکوم کردن) نوشت کاندوم و حملات اسرائیل رو کاندوم کرد.
Читать полностью…در پسِ تجربهٔ تلخ جنگ فقط PTSD برجا نمیماند؛ گاه رشد پس از سانحه (Post-Traumatic Growth) رخ میدهد؛ پتانسیلی که با مکانیسم نوروپلاستیسیتی مغز برایمان میسر میگردد.
مانند درختی که در طوفان خم میشود، اما پس از آن، ریشههایش عمیقتر در خاک فرو میروند.
شاید این همان "هدیهٔ پنهان" باشد که الیزابت کوبلر-راس از آن سخن گفت؛ موهبتی پارادوکسیکال که در دل هر فاجعه نهفته است.
اینجاست که هستیِ انسان رنگ دیگری میگیرد: رنج دیگر نقطهٔ پایان نیست، بلکه آستانهای است برای تولدی دوباره.
آری زندگی پیوسته در حال زایش معنا از دل پوچی است.
به احمقانه ترین شکل ممکن دلتنگ کسی هستم که هیچ خیابانی را با او قدم نزده ام . اما او در تمام خاطرات من راه می رود...
Читать полностью…ولی همیشه یادم میمونه که ترس من B2 نبود ترس من B to بود!
Читать полностью…وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
باغبان چو من زینجا بگذرم حرامت باد
گر بهجای من سروی غیر دوست بنشانی
زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت
عاقلا! مکن کاری کآورد پشیمانی
محتسب نمیداند اینقدر که صوفی را
جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی
با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز
در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی
پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ
کاین همه نمیارزد شغل عالم فانی
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی
کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی
پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت
با طبیب نامحرم حال درد پنهانی
میروی و مژگانت خون خلق میریزد
تیز میروی جانا ترسمت فرومانی
دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن
ابروی کماندارت میبرد به پیشانی
جمع کن به احسانی حافظ پریشان را
ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی
گر تو فارغی از ما ای نگار سنگیندل
حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی
ای عاقبت رقیبم زد بوسه لعل جانان را
برد اهرمن آخر خاتم سلیمانی
حافظЧитать полностью…
بله منم میدونم گفتن ”مراقب خودت باش“ ممکنه مسخره به نظر بیاد.
ولی ببخشید که نمیتونم مستقیم بگم
”نمیر. حتی اگه کاری از دستت برنمیاد. چون نمیدونم اگه نباشی میخوام چجوری دووم بیارم“
پس عزیزه من، لطفا
“مراقب خودت باش”
خیلی عجیبه، اینکه معلوم نیست فردا یکی از ماها باشیم یا نه
اینکه ندونی اخرین بغل، اخرین بوس، اخرین سیگار، اخرین دوست دارم، اخرین خنده، اخرین نگاه، اخرین لمس کردن کِی بوده
مرد بودنم واقعا سخته ها
ینی چی برو ببین صدای چی بود
منم میتلسم قب
الان که واقعا معلوم نیست صبح بیدار میشم یا نه فقط خواستم بهت بگم اگه نبودم بدون من بیشتر از همه ی آدما دوست داشتم قول بده منو هیچوقت فراموش نکنی
اگه دنیای دیگه ای بود بعد از مرگم دلم میخواد باز اونجا تورو ببینم.
وقتی جهان به لرزه میافتد، آدمیزاد تازه متوجه میشود که چقدر جای پای آسودگیش سست و ناپایدار است.
Читать полностью…قاصدکهای پریشان را که با خود باد برد
با خودم گفتم مرا هم میتوان از یاد برد
فاضل نظریЧитать полностью…