﷽ پیر رومی آن امام راستان آشنای هر مقام راستان هرکجا رومی بَرد آنجا برو یک دو دم ازغیر او بیگانه شو توکه دانی ازمقام پیر روم می ندانی از کلام پیر روم حکیم اقبال چسان به سینه چراغی فروختی اقبال بخویش آنچه توانی به ما توانی کرد حکیم اقبال @P_A_R_Si
آنکه بُرَد بحث را عشقست و بس
کو ز گفت و گو شـود فریاد رس
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
نرم نرمک سوی رخسارش نگر
چشم بگشا چشم خمارش نگر
چون بخندد آن عقیق قیمتی
صد هزاران دل گرفتارش نگر
سر برآر از مستی و بیدار شو
کار و بار و بخت بیدارش نگر
اندرآ در باغ بیپایان دل
میوه شیرین بسیارش نگر
شاخههای سبز رقصانش ببین
لطف آن گلهای بیخارش نگر
چند بینی صورت نقش جهان
بازگرد و سوی اسرارش نگر
حرص بین در طبع حیوان و نبات
بعد از آن سیری و ایثارش نگر
حرص و سیری صنعت عشقست و بس
گر ندیدی عشق را کارش نگر
گر ندیدی عشق رنگ آمیز را
رنگ روی عاشق زارش نگر
با چنین دشوار بازاری که اوست
با زر و بیزر خریدارش نگر
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
بزرگان نکردند در خود نگاه
خدا بینی از خویشتن بین مخواه
بزرگی به ناموس و گفتار نیست
بلندی به دعوی و پندار نیست
تواضع سر رفعت افرازدت
تکبر به خاک اندر اندازدت
به گردن فتد سرکش تند خوی
بلندیت باید بلندی مجوی
گرت جاه باید مکن چون خسان
به چشم حقارت نگه در کسان
چو استادهای بر مقامی بلند
بر افتاده گر هوشمندی مخند
بسا ایستاده در آمد ز پای
که افتادگانش گرفتند جای
یکی حلقهی کعبه دارد بدست
یکی در خراباتی افتاده مست
#استاد_سخن
#پادوشاهملکسخن
#استاد_پندواندزر
#بلبل_عاشقانهها
#گلستانوبوستان
#خواجهیشیـراز
#سعـدیشیـــرازی
@Molana_EqbalLahori
چشمم به تو روشنست همچون خورشید
هم در تو گُریــــــــزم که توام شاد کنی
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
ز من مپرس که در دست او دلت چونست
از او بپرس که انگشتهاش در خونست !
#سعـدیشیـــرازی
@Molana_EqbalLahori
دل من گرد جهان گشت و نیابید مثالش !!!
به کی ماند؟؟؟
به کی ماند؟؟؟
به کی ماند؟؟؟
به کی ماند؟؟؟
هله خاموش که بیگفت ازین می همگان را
بچشاند بچشاند بچشاند بچشاند
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
خیز که در کوه و دشت خیمه زد ابر بهار
مست ترنم هزار
طوطی و دراج و سار
بر طرف جویبار
کشت گل و لاله زار
چشم تماشا بیار
خیز که در کوه و دشت خیمه زد ابر بهار
خیز که در باغ و راغ قافلهٔ گل رسید
باد بهاران وزید
مرغ نوا آفرید
لاله گریبان درید
حسن گل تازه چید
عشق غم نو خرید
خیز که در باغ و راغ قافلهٔ گل رسید
بلبلگان در صفیر ، صلصلگان در خروش
خون چمن گرم جوش
ای که نشینی خموش
در شکن آئین هوش
بادهٔ معنی بنوش
نغمه سرا گل بپوش
بلبلگان در صفیر ، صلصلگان در خروش
حجره نشینی گذار گوشهٔ صحرا گزین
بر لب جوئی نشین
آب روان را ببین
نرگس ناز آفرین
لخت دل فرودین
بوسه زنش بر جبین
حجره نشینی گذار گوشهٔ صحرا گزین
دیده معنی گشا ای ز عیان بیخبر
لاله کمر در کمر
نیمهٔ آتش به بر
می چکدش بر جگر
شبنم اشک سحر
در شفق انجم نگر
دیدهٔ معنی گشا ، ای ز عیان بیخبر
خاک چمن وانمود راز دل کائنات
بود و نبود صفات
جلوه گریهای ذات
آنچه تو دانی حیات
آنچه تو خوانی ممات
هیچ ندارد ثبات
خاک چمن وانمود راز دل کائنات
#اسرار_خودی
#رموز_بیخودی
#شاعر_شرق
#پیام_مشرق
#دانای_خرد
#گلشنراز_نو
#ایمرد_فرزانهوگوهرشناس
#زنده_رُود
#فیلسوفاسلام
#بازسازیاندیشهیدینیدراسلام
#حکیماقبالتجلیگاهروحمولانا
#حکیم_محمد_اقبال
#علامهاقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
تا کی از
ناموس و
رزق و
زهد و
تسبیح و نماز؟؟؟
بندهی جام شراب و خادم خمار باش
می پرستی پیشهگیر اندر خرابات و قمار
کمزن و
قلاش و
مست و
رند و
دُردی خوار باش
#حکیم_سنایی
چون نیست زِ هرچه هست جُز باد به دست
چون هست زِ هرچه هست نُقصان و شکست
انگار که هست، هرچه در عالَم نیست
پندار که نیست، هرچه در عالَم هست
#خیام
@Molana_EqbalLahori
دنیا دیدی و هرچه دیدی هیچ است
وان نیز که گفتی و شنیدی هیچ است
سرتاسرِ آفاق دویدی هیچ است
وان نیز که در خانه خزیدی هیچ است
#خیام
@Molana_EqbalLahori
فارغند از قید چرخ نیلگون دیوانگان
رفته اند از حلقه ماتم برون دیوانگان
هر دم از بی اختیاری صورتی بر می کنند
مهره مومند در دست جنون دیوانگان
سنگ طفلان چیست، کز جان و دل سختی پذیر
کوه را سازند بی صبر و سکون دیوانگان
#صائب_تبریزی
@Molana_EqbalLahori
چون میروی بیمن مرو
ای جان جان بیتن مرو
وز چشم من بیرون مشو
ای شعله تابان من
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
خوانش ترجیع بند حکیم اقبال
با یک صدای دوبلوری👌👌
@Molana_EqbalLahori
اشعاری خونآلود در فراق حضرت دوست:💔
ای ز هجرانت زمین و آسمان بِگّریسته
دل میان خون نشسته عقل و جان بگریسته
مُشکها باید چه جای اشکها در هجر تو؟
هر نفس خونابه گشته، هر زمان بگریسته
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم
دل و جان را ز تو دیدم دل و جان را به تو دادم
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
اگر عالم همه پرخار باشد
دل عاشق همه گلزار باشد
وگر بیکار گردد چرخ گردون
جهان عاشقان بر کار باشد
همه غمگین شوند و جان عاشق
لطیف و خرم و عیار باشد
به عاشق ده تو هر جا شمع مردهست
که او را صد هزار انوار باشد
وگر تنهاست عاشق نیست تنها
که با معشوق پنهان یار باشد
شراب عاشقان از سینه جوشد
حریف عشق در اسرار باشد
به صد وعده نباشد عشق خرسند
که مکر دلبران بسیار باشد
وگر بیمار بینی عاشقی را
نه شاهد بر سر بیمار باشد
سوار عشق شو وز ره میندیش
که اسب عشق بس رهوار باشد
به یک حمله تو را منزل رساند
اگر چه راه ناهموار باشد
علف خواری نداند جان عاشق
که جان عاشقان خمار باشد
ز شمس الدین تبریزی بیابی
دلی کو مست و بس هشیار باشد
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
غیرت عشق زبان همه خاصان ببُرید
کز کجا سِر غمش در دهن عام افتاد؟
#حافظ_شیـــرازی
@Molana_EqbalLahori
خواهی که مهتری و بزرگی به سر بری
خالی مباش یک نفس از حال کهتران
#سعـدیشیـــرازی
@Molana_EqbalLahori
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
ترک رضای خویش کند در رضای یار
گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ
بیند خطای خویش و نبیند خطای یار
یار از برای نفس گرفتن طریق نیست
ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار
یاران شنیدهام که بیابان گرفتهاند
بیطاقت از ملامت خلق و جفای یار
من ره نمیبرم مگر آن جا که کوی دوست
من سر نمینهم مگر آن جا که پای یار
گفتی هوای باغ در ایام گل خوشست
ما را به در نمیرود از سر هوای یار
بوستان بی مشاهده دیدن مجاهدست
ور صد درخت گل بنشانی به جای یار
ای باد اگر به گلشن روحانیان روی
یار قدیم را برسانی دعای یار
ما را از درد عشق تو با کس حدیث نیست
هم پیش یار گفته شود ماجرای یار
هر کس میان جمعی و سعدی و گوشهای
بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار
#سعـدیشیـــرازی
@Molana_EqbalLahori
وه که گر من باز بینم روی یار خویش را
تا قیامت شکر گـــویم کردگار خویش را
#استاد_سخن
#پادوشاهملکسخن
#استاد_پندواندزر
#بلبل_عاشقانهها
#گلستانوبوستان
#خواجهیشیـراز
#سعـدیشیـــرازی
@Molana_EqbalLahori
ابیاتی امیدبخش و دلانگیز و گوهربار:
فارغ از اندیشـــهی اغیار شو
قوت خـــوابیدهای بیدار شو
سنگ چون بر خود گمان شیشه کرد
شیشه گردید و شکستن پیشه کرد
ناتوان خود را اگر رهرو شمرد
نقد جان خویش با رهزن سپرد
تا کجا خود را شماری ماء و طین
از گل خود شعله ی طور آفرین
با عزیزان سرگران بودن چرا!؟
شکوه سنج دشمنان بودن چرا؟
راست میگویم عدو هم یار توست
هستی او رونق بازار توست
هر که دانای مقامات خودیست
فضل حق داند اگر دشمن قویست
کشت انسان را عدو باشد سحاب
ممکناتش را برانگیزد ز خواب
سنگ ره آبست اگر همت قویست
سیل را پست و بلند جاده چیست؟
سنگ ره گردد فسان تیغ عزم
قطع منزل امتحان تیغ عزم
مثل حیوان خوردن، آسودن چسود؟
گر به خود محکم نهای بودن چسود؟
خویش را چون از خودی محکم کنی
تو اگر خواهی جهان برهم کنی
گر فنا خواهی ز خود آزاد شو
گر بقا خواهی بخود آباد شو
چیست مردن از خودی غافل شدن
تو چه پنداری فراق جان و تن
در خودی کن صورت یوسف مقام
از اسیری تا شهنشاهی خرام
از خودی اندیش و مرد کار شو
مرد حق شو حامل اسرار شو
شرح راز از داستانها می کنم
غنچه از زور نفس وا می کنم
#اسرار_خودی
#رموز_بیخودی
#شاعر_شرق
#پیام_مشرق
#دانای_خرد
#گلشنراز_نو
#ایمرد_فرزانهوگوهرشناس
#زنده_رُود
#فیلسوفاسلام
#بازسازیاندیشهیدینیدراسلام
#حکیماقبالتجلیگاهروحمولانا
#حکیم_محمد_اقبال
#علامهاقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
ای آنکه ما را از زمین بر چرخ اخضر میکِشی
زوتر بکش،
زوتر بکش،
ای جان که خوش بر میکشی
امروز خوش برخاستم، با شور و با غوغاستم
امروز و بالاترم، کامروز خوشتر میکشی
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
جز خوب مگو از آن لب خوب
جز خوبی و لطف هیچ مندیش
از کیش و طریقتم چه پرسی؟
عشقست مرا طـریقت و کیش
#حکیمسنایی
@Molana_EqbalLahori
بی حضورت گر نمازی کرده باشم کافرم
قبلهام تا از پی طاعت خَم ابروی توست
#فروغیبسطامی
@Molana_EqbalLahori
میروم وز سر حسرت به قفا مینگرم
خبر از پای ندارم که زمین میسپرم
میروم بیدل و بی یار و یقین میدانم
که من بیدل بی یار و نه مرد سفرم
خاک من زنده به تأثیر هوای لب توست
سازگاری نکند آب و هوای دگرم
وه که گر بر سر کوی تو شبی روز کنم
غلغل اندر ملکوت افتد از آه سحرم
پای میپیچم و چون پای دلم میپیچد
بار میبندم و از بار فروبستهترم
#استاد_سخن
#پادوشاهملکسخن
#استاد_پندواندزر
#بلبل_عاشقانهها
#گلستانوبوستان
#خواجهیشیـراز
#سعـدیشیـــرازی
@Molana_EqbalLahori
نه دل مفتون دلبندی نه جان مدهوش دلخواهی
نه بر مژگان من اشکی نه بر لبهای من آهی
نه جان بی نصیبم را پیامی از دلارامی
نه شام بی فروغم را نشانی از سحرگاهی
نیابد محفلم گرمی نه از شمعی نه از جمعی
ندارد خاطرم الفت نه با مهری نه با ماهی
به دیدار اجل باشد اگر شادی کنم روزی
به بخت واژگون باشد اگر خندان شوم گاهی
کیم من؟ آرزو گم کردهای تنها و سرگردان
نه آرامی نه امیدی نه همدردی نه همراهی
گهی افتان و خیزان چون غباری دربیابانی
گهیخاموش و حیران چوننگاهی بر نظرگاهی
رهی تا چند سوزم در دل شبها چو کوکبها
به اقبال شرر نازم که دارد عمر کوتاهی
#رهیمعیری ☕️📚
#عاشق_جگرسوخته
@Molana_EqbalLahori
نام عاشق بر من و او را ز من خود صبر نیست
عشق معشوقم ز حد عشق من افزون شده
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
ای غنچه خوابیده چو نرگس نگران خیز
کاشانهی ما رفت به تاراج غمان خیز
از نالهی مرغ چمن از بانگ اذان خیز
از گرمی هنگامهی آتش نفسان خیز
از خواب گران
خواب گران
خواب گران خیز
از خواب گران خیز
خورشید که پیرایه به سیمای سحر بست
آویزه به گوش سحر از خون جگر بست
از دشت و جبل قافلهها رخت سفر بست
ای چشم جهان بین به تماشای جهان خیز
از خواب گران
خواب گران
خواب گران خیز
از خواب گران خیز
خاور همه مانند غبار سر راهی است
یک ناله خاموش و اثر باخته آهی است
هر ذره این خاک گره خورده نگاهی است
از هند و سمرقند و عراق و همدان خیز
از خواب گران
خواب گران
خواب گران خیز
از خواب گران خیز
دریای تو دریاست که آسوده چو صحراست
دریای تو دریاست که افزون نشد و کاست
بیگانهٔ آشوب و نهنگ است چه دریاست
از سینه چاکش صفت موج روان خیز
از خواب گران
خواب گران
خواب گران خیز
از خواب گران خیز
این نکته گشایندهی اسرار نهان است
ملک است تن خاکی و دین روح روان است
تن زنده و جان زنده ز ربط تن و جان است
با خرقه و سجاده و شمشیر و سنان خیز
از خواب گران
خواب گران
خواب گران خیز
از خواب گران خیز
ناموس ازل را تو امینی تو امینی
دارای جهان را تو یساری تو یمینی
ای بندهی خاکی تو زمانی تو زمینی
صهبای یقین در کش و از دیر گمان خیز
از خواب گران
خواب گران
خواب گران خیز
از خواب گران خیز
#اسرار_خودی
#رموز_بیخودی
#شاعر_شرق
#پیام_مشرق
#دانای_خرد
#گلشنراز_نو
#ایمرد_فرزانهوگوهرشناس
#زنده_رُود
#فیلسوفاسلام
#بازسازیاندیشهیدینیدراسلام
#حکیماقبالتجلیگاهروحمولانا
#حکیم_محمد_اقبال
#علامهاقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
غزلی بسیار سوزناک و دردآلود در فراق شمس:
گر رود دیده و عقل و خرد و جان تو مرو
که مرا دیدن تو خوشتر از ایشان تو مرو
آفتاب و فلک اندر کنف سایه توست
گر رود این فلک و اختر تابان تو مرو
اهل ایمان همه در خوف دم خاتمت اند
خوفم از رفتن توست ای شه ایمان تو مرو
تو مرو گر بروی جان مرا با خود بر
ور مرا مینبری با خود ازین خوان تو مرو
با تو هر جزو جهان باغچه و بوستان است
در خزان گر برود رونق بوستان تو مرو
خشم خود را مَنُما خشم تو بس سنگ دلست
ای شده لعل ز تو سنگ بدخشان تو مرو
کی بود ذره که گوید تو مرو ای خورشید؟
کی بود بنده که گوید به تو سلطان تو مرو؟
لیک تو آب حیاتی همه خلقان ماهی
از کمال کرم و رحمت و احسان تو مرو
هست طومار دل من به درازی ابد
برنوشته ز سرش تا سوی پایان تو مرو
گر نترسم ز ملال تو بخوانم صد بیت
که ز صد بهتر وز هجده هزاران تو مرو
#حکیمخداوندگارحضرتمولانا
@Molana_EqbalLahori
جان چه میدانست از دنیا چهها خواهد کشید
خاکبازیهای طفلان را تماشا کرده بود
#صائب_تبریزی
@Molana_EqbalLahori