﷽ پیر رومی آن امام راستان آشنای هر مقام راستان هرکجا رومی بَرد آنجا برو یک دو دم ازغیر او بیگانه شو توکه دانی ازمقام پیر روم می ندانی از کلام پیر روم حکیم اقبال چسان به سینه چراغی فروختی اقبال بخویش آنچه توانی به ما توانی کرد حکیم اقبال @P_A_R_Si
تو هم مثلِ من از خود در حجابی
خُنُک روزی که خود را بازیابی
مرا کافر کند اندیشهی رزق
تو را کافـــر کند علم کتابی
#حکیماقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
دو گیتی را به خود باید کشیدن
نباید از حضـــورِ خود رمیدن
به نورِ دوش بین امروزِ خود را
ز دوش امروز را نتــوان ربودن
#حکیماقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
نه آدمیست که در خرمی و مجموعی
به خستگان پراکنده بر نبخشاید
گلیم خویش برآرد سیه گلیم از آب
وگر گلیم رفیق آب میبرد شاید
#سعدیشیرینسخن
@Molana_EqbalLahori
خواهی از دشمن نادان که گزندت نرسد؟
رفق پیش آر و مدارا و تواضع کن و جود
#سعدیشیرینسخن
@Molana_EqbalLahori
پریشان هر دمِ ما از غمی چند
شریکِ هر غمی نامحرمی چند
ولیکن طرح فردایی توان ریخت
اگر دانی بهای این دمی چند
#حکیماقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
گفتم غمت مرا کُشت
گفتا چه زَهره دارد؟
غم این قدر نداند کآخر تو یارِ مایی؟
#خداوندگار_مـــولانا
@Molana_EqbalLahori
گفتم عشق را شبی راست بگو تو کیستی؟
گفت حیاتِ باقیَم عُمـــرِ خوشِ مُکررم
گفتمش ای برون ز جا خانه تو کجاست؟ گفت
همرهِ آتشِ دلم پهلـــوی دیدهی ترم
#خداوندگار_مـــولانا
@Molana_EqbalLahori
مگو با من خدای ما چنین کرد
که شُستن میتوان از دامنش گرد
تو بالا کن این عالم که در وی :
قماری میبرد نامــــــرد از مرد
#حکیماقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
بر این منگـر که ذوفنون آید مَرد
در عهد و وفا نگر که چون آید مَرد
از عهدهی عهــدِ اگر برون آید مَرد
از هر چه گمان بَری فزون آید مَرد
#خداوندگار_مـــولانا
@Molana_EqbalLahori
چه گنجها بنهادند و دیگری برداشت
چه رنجها بکشیدند و دیگری آسود
به تازیانهی مرگ از سرش به در کردند
که سلطنت به سرِ تازیانه میفرمود
نفس که نفس بر او تکیه میکند باد است
به وقتِ مرگ بداند که باد میپیمود
#سعدیشیرینسخن
@Molana_EqbalLahori
هیچ فرصت ورای آن مَطَلب
که کسی مرگِ دشمنان بیند
تا نمیرد یکی به ناکامی
دیگری دوستکام ننشیند
تو هم ایمن مباش و غره مشو
که فلک هیچ دوست نگزیند
شادکامی مکن که دشمن مرد
مرغ، دانه یکان یکان چیند
#پادوشاه_سخن
#خواجهیشیراز
#سعدیشیرینسخن
@Molana_EqbalLahori
مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد
مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد
اگر هشیار اگر مستم نگیرد غیر او دستم
وگر من دست خود خستم هم او درمان من باشد
نبیند روی من زردی به اقبال لب لعلش
بمیرد پیش من رستم چو از دستان من باشد
بدرم زهره زهره خراشم ماه را چهره
برم از آسمان مهره چو او کیوان من باشد
چراغ چرخ گردونم چو اجری خوار خورشیدم
امیر گوی و چوگانم چو دل میدان من باشد
منم مصر و شکرخانه چو یوسف در برم گیرم
چه جویم ملک کنعان را چو او کنعان من باشد
یکی جانیست در عالم که ننگش آید از صورت
بپوشد صورت انسان ولی انسان من باشد
سر ما هست و من مجنون مجنبانید زنجیرم
مرا هر دم سر مه شد چو مه بر خوان من باشد
سخن بخش زبان من چو باشد شمس تبریزی
تو خامش تا زبانها خود چو دل جنبان من باشد
#خداوندگار_مـــولانا
@Molana_EqbalLahori
دوستان از هر شعری که خوش شما میآید، لایک کنید. سپاس از همراهی شما
بهروز باشید..
ناکسان را فراستیست عظیم
گر چه تاریکِ طبع و بدخویند
چون دو کس مشورت بَرند به هم
گویند این عیب من همی گویند
#پادوشاه_سخن
#خواجهیشیراز
#سعدیشیرینسخن
@Molana_EqbalLahori
♥️✨
چونکه ننهادید بر قانون و بر خویش احترام
مُستبدین از شما یک یک کشیدند انتـقام
#ملکالشعرای_بهار
@Molana_EqbalLahori
به ضرب تیشه بشکن بیستون را
که فرصت اندک و گردون دو رنگ است
حکیمان را در این اندیشه بگذار
شرر از تیشه خیزد یا ز سنگ است؟
#حکیماقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
تا شدم خویگر به رفتنِ راست
چرخ کجرو به کُشتنم برخاست
راست نتوان سوی بلندی رفت
راستی مانعِ ترقی ماست
کوهرو بین که پشتِ خَم دارد
گه ز چپ میرود گهی از راست
باید ار قصدِ برشدن داری :
هر زمان اوفتاد و برپا خاست
نیست فرقی میانِ دشمن و دوست
کاندر آن ره خروش وانفساست
اندر آن ره دو تن ز پهلوی هم
نگذرد بس که راه کم پهناست
کس در این راه پر خطر از کس
دستگیری نمیکند که خطاست
دوستان پای دوستان گیرند
از پی پاس جان خویش و رواست
سنگها پیشِ پایت اندازد
آنکه بالاتر از تو ره پیماست
هر قدم زین مشاجرات مخوف
طرفه جنگ و کشاکشی برپاست
هر که برگشت یا که عجز آورد
در تک درهی عمیقش جاست
همه آنجای را طمع دارند
مقصد جملگی همان یکجاست
هر که او بر درِ نیاز نشست
از سر امن و عافیت برخاست
به حقیقت غنی، کسی باشد
کِش ازین رفت و آمد استغناست
جاه حاصل شده ز خونِ جگر
بازی کودکانهی سفهاست
دولتی پر ز بیم و باک و هلاک
نیست دولت که کام اژدرهاست
کوه پیما نهایم و خرسندیم
گر چه رهوار ما جهان پیماست
ما جهان را به راستی سپریم
کس ندیدم که گم شد از ره راست
#ملکالشعرای_بهار
@Molana_EqbalLahori
مرغ جایی که علف بیند و چیند گردد
مَردِ صاحبنظر آنجا که وفا بیند و جود
سُفله گو روی مگردان که اگر قارون است
کس از او چشم ندارد کرمِ نامعهود
#سعدیشیرینسخن
@Molana_EqbalLahori
هر که بگویدت بگو کُشتهی عشق چون بوَد
عرضه بده به پیشِ او جانِ مرا که همچنین
#خداوندگار_مـــولانا
@Molana_EqbalLahori
جوانمردی که دل با خویشتن بست
رود در بحر و دریا ایمن از شست
نگه را جلوه مستی ها حلال است
ولی باید نگه داری دل و دست
#حکیماقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
عشـق درآمد از درم دست نهاد بر سرم
دید مرا که بیتوام گفت مرا که وای تو
#خداوندگار_مـــولانا
@Molana_EqbalLahori
از آن غم ها دلِ ما دردمند است
که اصل او ازین خاکِ نَژند است
من و تو زان غمِ شیرین ندانیم
که اصــلِ او ز افکارِ بلند است
#حکیماقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
ز دانایی بنالد مَــــردِ دانا
که دانا را خِرَد بندیست برپا
#ملکالشعرای_بهار
@Molana_EqbalLahori
چون بدانی به ما چه میگذرد
به فلان بینوا چه میگذرد
یا بر افلاس شخص چاره کنی
یا خود از مفلسی کناره کنی
مفلسی مردناست بیکم و کاست
هر که مفلس شد از جهان برخاست
#ملکالشعرای_بهار
@Molana_EqbalLahori
دست خوش سعدیا👏👌
امیرِ ما عسل از دستِ خَلق مینخورد
که زهر در قدح انگبین تواند بود
عجب که در عسل از زهر میکند پرهیز
حذر نمیکند از تیرِ آه زهرآلود !؟
#سعدیشیرینسخن
@Molana_EqbalLahori
چه دانم نیستم، هستم
ولیک این مایه میدانم
چو هستم نیستم ای جان
ولی چون نیستم هستم
#خداوندگار_مـــولانا
@Molana_EqbalLahori
دلِ من چون صدف باشد خیالِ دوست دُر باشد
کنون من هم نمیگنجم کز او این خانه پُر باشد
#خداوندگار_مـــولانا
@Molana_EqbalLahori
با سکندر خضر در ظُلمات گفت :
مرگ مشکل، زندگی مشکلتر است
#حکیماقبال_لاهــــــوری
@Molana_EqbalLahori
دامن آلوده اگر خود همه حکمت گوید
به سخن گفتنِ زیباش بدان به نشوند
وآنکه پاکیزه رود گر بنشیند خاموش
همه از سیرت زیباش نصیحت شنوند
#سعدیشیرینسخن
@Molana_EqbalLahori
رفته حسِ مردمی از مرد و زن، من با کیم؟
نیست گوشی تا نیوشد این سخن، من با کیم؟
بیست سال افزون زدم دادِ وطن نشنید کس
تازه از نو میزنم داد وطن، من با کیم؟
همچو بلبل گر هزار آوا برآرم چون که هست
گوشها بر نغمهی زاغ و زغن، من با کیم؟
میزنم در انجمن فریاد واوبلا ولیک
پنبه دارد گوش اهل انجمن، من با کیم؟
گویم این قداره را بر گردن ظالم بزن
لیک شیطان گویدش بر خود بزن من با کیم
گویم این زنجیر بهر قید دزدان است و او
هی زند زنجیر را بر خویشتن، من با کیم؟
گویم ای نادان به ظلم ظالمان گردن منه
او بخارد گردن و ریش و ذقن، من با کیم
گویمش باید بپوشانی کفن بر دشمنان
باز میپوشد به عاشورا کفن، من با کیم
پس همان بهتر که لب بربندم از گفت و شنید
مستمع چون نیست باری، خامشی باید گزید
#ملکالشعرای_بهار
@Molana_EqbalLahori