برای تبادل، و پیشنهادات به آیدی مراجعه کنید @hamoon_79 کانال کارهای زیبای سماع @samamolana تعرفه تبلیغات @tarefehmolana آدرس اینستاگرام instagram.com/molana_7979 کاملترین سایت به مدیریت کانال حضرت مولانا www.samaashop.com
/channel/ghafesimorgh_attar121
کانال عرفانی 🕊️قاف»»{سیمرغ}»»عطار🪶
سیری در آثار شگرف شیخ عطار نیشابوری❤️🔥
و مروری بر متون عرفانی و اشعار سایر عرفا🌹
در حال عضو گیری هستیم خواهشمندم مارو همراهی کنید🙏💚
دل ز جان برگیر تا راهت دهند
ملک دو عالم به یک آهت دهند
چون تو برگیری دل از جان مردوار
آنچه میجویی هم آنگاهت دهند
گر بسوزی تا سحر هر شب چو شمع
تحفه از نقد سحرگاهت دهند
گر گدای آستان او شوی
هر زمانی ملک صد شاهت دهند
گر بود آگاه جانت را جز او
گوش مال جان به ناگاهت دهند
لذت دنیی اگر زهرت شود
شربت خاصان درگاهت دهند
تا نگردی بی نشان از هر دو کون
کی نشان آن حرم گاهت دهند
چون به تاریکی در است آب حیات
گنج وحدت در بن چاهت دهند
چون سپیدی تفرقه است اندر رهش
در سیاهی راه کوتاهت دهند
بیسواد فقر تاریک است راه
گر هزاران روی چون ماهت دهند
چون درون دل شد از فقرت سیاه
ره برون زین سبز خرگاهت دهند
در سواد اعظم فقر است آنک
نقطهٔ کلی به اکراهت دهند
ای فرید اینجا چو کوهی صبر کن
تا ازین خرمن یکی کاهت دهند
#شیخ_عطار_نیشابوری
@Molana79
هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و جمله عیبی پاک شد
چاک شدن یعنی پاره شدن جامه
چاک دادن یعنی لباس را دریدن
#مثنوی_مولانا
@Molana79
📘مولانا می گوید هر کسی که جامه خودخواهی خود را به خاطر عشق پاره کرد، رشد کرد.
طبیعتاً شما وقتی عاشق میشوی حتی یک لقمه غذا را دوست داری به دهان معشوق بگذاری.
کسی که عاشق می شود منافع خودش را کنار میگذارد. عشق بهترین پاک کننده روان خودخواه انسان ها است.
ما هرچه بدبختی داریم به خاطر خودخواهی هایمان است. مثلاً میگوییم "من" ناراحتم ،حق "من" را خوردند، به "من" توهین شد ،
اینکه همه اش شد "من" !
آدم ِ خودخواه ، آدم آزرده است؛ چون من ِ او بسیار فربه و مورد توجهش است.
ما هر چه به من هایمان بیشتر توجه کنیم بیشتر آزرده می شویم و عشق سبب میشود که من های ما پاک شود ، چون عاشق ِ یکی می شویم که بیشتر از خودمان دوستش داریم .
وقتی عاشق می شویم منِ خودمان را قربانی می کنیم و این عشق موضوع بسیار به درد بخور و ارزشمندی است .
انشاالله همگی بتوانید عشق را تجربه کنید یا در همین رابطه ای که دارید آن را درک کنید.
مثلاً شما اگر متاهل هستید شاید حواست نباشد که همسر شما عشق شماست و فقط کافیست که در این رابطه به این فکر کنی که وقتی از دستش دادی چقدر اذیت می شوی.
اجازه ندهید هجران اتفاق بیفتد که بعد عشق را بفهمید !
چون غم عشق ز اندرون یک نفسی رود برون
خانه چو گور می شود خانگیان همه حزین
سرمه ماست گرد تو راحت ماست درد تو
کیست حریف و مرد تو ای شه مردآفرین
#مولانای_جان
@Molana79
سیمبر خوب عشق
رفت به خرگاه دل
چهره زر لایق آن بر سیمین که راست
#مولانای_جان
@molana79
ای یوسف جان ز حال یعقوب بپرس
وی جان کرم ز رنج ایوب بپرس
وی جمله خوبان بر تو لعبتگان
حال دل ما ز هجرنا خوب بپرس
#مولانای_جان
@Molana79
💯🎶آلبوم بیگانه که در سال 72 توسط کَلتکس رِکوردز مُنتشر شُد حاوی 15 ترانه است که مُنتخبی از بهترین آثار دهه چهل و پَنجاه مَهستی است | تمام این ترانه ها را در قالب یک میکس برای شُما دوستان آماده کرده ایم🎶💯
🔘لیست ترانه ها + سال انتشار
🎼بیگانه | تابستان 57
🎼مگیرش از من | مُرداد 57
🎼قبله گاه | بهار 57
🎼لَبخند | نوروز 57
🎼تاسف | 1355
🎼کمبود | تابستان 56
🎼دو رنگی | بهار 56
🎼دلم تنگه | تابستان 56
🎼نزن سنگ (قهر) | پاییز 55
🎼چراغ | پاییز 55
🎼عطر بهار | نوروز 55
🎼شاخه نبات | نوروز 55
🎼عاشق شُدن بی حاصله | پاییز 49
🎼دل میگه دلبر میاد | بهار 49
🎼من دیگه یار نمیخوام | زمستان49
@Molana79
چون درختست آدمی و بیخ عهد
بیخ را تیمار میباید به جهد
عهد فاسد بیخ پوسیده بود
وز ثمار و لطف ببریده بود
شاخ و برگ نخل گرچه سبز بود
با فساد بیخ سبزی نیست سود
ور ندارد برگ سبز و بیخ هست
عاقبت بیرون کند صد برگ دست
تو مشو غره به علمش عهد جو
علم چون قشرست و عهدش مغز او
#مولانای_جان
@Molana79
سوی آن سلطان خوبان الرحیل
سوی آن خورشید جانان الرحیل
کاروان بس گران آهنگ کرد
هین سبکتر ای گرانان الرحیل
سوی آن دریای مردی و بقا
مردوار ای مردمان هان الرحیل
آفتاب روی شه عالم گرفت
صبح شد ای پاسبانان الرحیل
همچو مرغان خلیلی سوی سر
زانک بیسر نیست سامان الرحیل
سوی اصل خویش یعنی بحر جان
جمع یاران همچو باران الرحیل
ای شده بگلربگان ملک غیب
کمترینه عاشق قان الرحیل
خانه و فرزند و بستر ترک کن
اسپ و استر زین و پالان الرحیل
پیش شمس الدین تبریزی شاه
خاک بیجان گشته با جان الرحیل
#مولانای_جان
@Molana79
قطره قطره جمع کن دریا نگر
آب را می نوش و ذوق ما نگر
گر نه ای احول یکی را دو مبین
سر به سر یکتای بی همتا نگر
آینه گر صد نماید ور هزار
در صفای هر یکی او را نگر
هر چه بینی مظهر اسمای اوست
مظهر ما در همه اشیانگر
آفتابی می نگردد ذرهٔ
یک نظر در روی مه سیما نگر
گر تو می پرسی که جای او کجاست
جای آن بی جای ما هر جا نگر
نعمت الله را به نور او ببین
چشم بگشا دیدهٔ بینا نگر
حضرت شاه نعمتالله ولی
@Molana79
@molana79
((این جهان کوه است و فعل ما ندا))
من روی تپه ها بودم. چند دوست هم همراه من بودند. یکروز، ما نزدیک دره ای رفتیم که صخره ها پژواک خیلی واضحی ایجاد میکردند. یکی از دوستان صدای سگ درآورد و آن صدا از تپه های زیادی شنیده شد. و آنگاه یکی دیگر، صدای فاخته درآورد و صدای کوکو در تپه ها پیچید. من گفتم:«دنیا هم مانند این است: هرآنچه که ما پرتاب کنیم، به سوی ما برمی گردد. گل، گل می آفریند و خار، خار. برای یک قلب پر از عشق، کل جهان شروع به باریدن عشق می کند و برای شخص پر از نفرت، شعله های دردناک آتش، در همۀ اطراف زبانه می کشند.»
آنگاه من برای آن دوستان یک داستان تعریف کردم: یک پسر جوان برای اولین بار به جنگلی که نزدیک روستایش بود، رفت. او بسیار ترسیده بود و به خاطر تنهایی، بسیار مراقب بود. ناگهان صدای لغزشی از میان بوته ها به گوشش رسید. مطمئناً کسی مخفیانه به دنبال او بود. او با صدای بلند فریاد زد:«کی آنجاست؟» تپه ها با صدای کمی بلندتر گفتند:«کی آنجاست؟» حال او کاملاً متقاعد شد که کسی در آنجا پنهان شده است. او حتی بدون این هم می ترسید. دستها و پاهای او شروع به لرزیدن کردند و قلب او شروع به تپیدن کرد. اما برای شهامت دادن به خودش، به شخص پنهان شده گفت:« ای ترسو!» و صدای بازتاب گفت:«ای ترسو!» برای آخرین بار او بر خودش مسلط شد و فریاد زد:«من تو را خواهم کشت» تپه و جنگل هم فریاد زد:«من تو را خواهم کشت» آنگاه آن پسر به سرعت به سمت روستا فرار کرد. بازتاب صدای پای او چنان به نظرش رسید که گویی کسی به دنبال اوست و اکنون او حتی شهامت نداشت برگردد و به پشت سرش نگاه کند. با رسیدن به در خانه اش، بیهوش شد و بر زمین افتاد. هنگامی که به هوش آمد، همه چیز روشن شد. مادرش با شنیدن همۀ ماجرا با صدای بلند خندید و گفت:«دوباره فردا به همانجا برو و آنچه را که من می گویم به آن شخص اسرارآمیز بگو. من از آن شخص کاملاً آگاهم. او مردی بسیار خوب و دوست داشتنی است.» آن پسر روز بعد به آنجا رفت . هنگامی که به آنجا رسید گفت:«دوست من» صدا پیچید:«دوست من!» این صدای دوستانه او را تسلی داد و گفت:«من تو را دوست دارم!» ، تپه ها و جنگل، همه تکرار کردند:«من تو را دوست دارم!»
آیا داستان پژواک صدا، داستان به اصطلاح زندگی خودمان نیست؟
و آیا ما همه بچه ها و بیگانه های جنگلِ این جهان نیستیم که بازتاب صدای خودمان را می شنویم و می ترسیم و فرار می کنیم؟
آیا واقعاً همان وضعیت نیست؟
اما بیاد داشته باشید که اگر «من تو را میکشم» یک پژواک است، «من تو را دوست دارم» هم یک پژواک است.
رها شدن از پژواک اول و ماندن در عشق پژواک دوم ، فرار از بچگی نیست. بعضی، از اولی می ترسند و شروع به دوست داشتن دومی می کنند. اما اساساً تفاوتی میان آندو نیست. در هر دوی آنها، عدم بلوغ پنهان است. کسی که به شناخت می رسد، در آزادی از هر دو توهم، زندگی می کند. حقیقت زندگی در پژواکها نیست، بلکه در خویشتن خویش پنهان است.
OSHO
@molana79
"حاصل افعال، برونی دیگرست
تا نشان باشد بر آنچه مُضمَرست"
#مثنوی_مولانا
@Molana79
📘 نتیجه و حاصل اعمال ما همیشه همانطور که تصور میکنیم، نیست.
به عنوان مثال، ممکن است افرادی را ببینید که در ظاهر بسیار انسانهای خوبی هستند، سخنرانیهای تاثیرگذار میکنند و به نظر میرسد که نیتهای پاکی دارند، اما وقتی به قدرت یا مقام میرسند، نتیجهی کارشان چیزی جز فساد، دزدی و نادرستی نمیشود.
این یعنی در حقیقت، نتیجهی افعال، نشاندهندهی ذات و نیتهای پنهانی است که در درون فرد وجود دارد.
بزرگواران، ذات ما در نتایج کارهایمان نمایان میشود.
ممکن است ما در ظاهر انسانهای خوبی باشیم، اما در باطن گرفتار ریاکاری و دغلکاری باشیم.
از طرف دیگر، اگر درونمان از شراب محبت حضرت حق لبریز شده باشد، نتیجهی کارهایمان چیزی جز عشق، وحدت و نور نخواهد بود.
بنابراین باید همیشه به نتایج کارهایمان توجه کنیم.
اگر حاصل اعمال ما به ویرانی، فساد یا پریشانی منتهی میشود، این نشاندهندهی آن است که تنها "دوغ" خوردهایم، اما اگر نتایج کارهایمان عشق و حیرانی در وحدت باشد، پس نشانهی آن است که "شراب ولایت" را چشیدهایم.
نو ز کجا میرسد کهنه کجا میرود
گر نه ورای نظر عالم بیمنتهاست
عالم چون آب جوست بسته نماید ولیک
میرود و میرسد نو نو این از کجاست
#مولانای_جان
@molana79
عالم دون روسپیست چیست نشانی آن
آنک حریفیش پیش و آن دگرش در قفاست
چونک به راهش کند آن به برش درکشد
بوسه او نه از وفاست خلعت او نه از عطاست
#مولانای_جان
@Molana79
"نفس همچون زن پی چارهگری
گاه خاکی گاه جوید سروری"
#مثنوی_مولانا
@Molana79
📘حضرت مولانا در اینجا به زن و نفس اشاره میکند و میفرماید که این زن است که ریشه و اساس زندگی را حفظ میکند، پس نباید بهخاطر زن بودن یا نفس بودن، ارزش آن را نادیده بگیریم. او همان کسی است که نسل بشر را بهطور پیوسته حفظ کرده است.
اگر این وظیفه به مردها سپرده میشد، نسل بشر ممکن بود ادامه پیدا نکند.
زن است که خانه را میسازد، فرزند را پرورش میدهد و نسل بشر را از این طریق حفظ میکند.
این همان چیزی است که باعث شده است تا بهعنوان انسانهای هوشمند، بهوجود بیاییم و زندگی کنیم.
نفس در واقع به دنبال چارهجویی است.
به همین دلیل است که زنان بهطور طبیعی بیشتر به فکر حل مشکلات و بهبود وضعیت زندگی هستند.
به همین دلیل است که میگوییم:
"گاه خاکی گاه جوید سروری".
این جمله به این معناست که زن در مواقعی برای حفظ پایههای زندگی و خانواده، ممکن است خود را خوار و ذلیل کند، اما در مواقع دیگر نیز بهطور طبیعی در موقعیتهای رهبری قرار میگیرد تا به چارهجویی بپردازد و مشکلات را حل کند.
این نشاندهنده انعطافپذیری و توانمندیهای زنانه است.
اصحاب صدق چون قدم اندر صفا زنند
رو با خدا کنند و جهان را قفا زنند
خط وجود را قلم قهر درکشند
بر روی هر دو کون یکی پشت پا زنند
چون پا زنند دست گشایند از جهان
ترک فنا کنند و بقا را صلا زنند
دنیا و آخرت به یکی ذره نشمرند
ایشان نفس نفس که زنند از خدا زنند
هرگه کهشان به بحر معانی فرو برند
بیم است آن زمان که زمین بر سما زنند
دنیا و آخرت دو سرای است و عاشقان
قفل نفور بر در هر دو سرا زنند
بکر است هر سخن که ز عطار بشنوی
دانند آن کسان که دم از ماجرا زنند
#شیخ_عطار_نیشابوری
@Molana79
من شبم از سیه دلی تو مه خوب و مفضلی
ظلمت شب عدم شود در رخ ماه راه بین
عشق ز توست همچو جان عقل ز توست لوح خوان
کان و مکان قراضه جو بحر ز توست دانه چین
#مولانای_جان
@Molana79
چون روبه من شدی تو از شیر مترس
چون دولت تو منم ز ادبیر مترس
از چرخ چو آن ماه ترا همراه است
گر روز بگاهست وگر دیر مترس
#مولانای_جان
@Molana79
چنان در قید مهرت پای بندم
که گویی آهوی سر در کمندم
گهی بر درد بی درمان بگریم
گهی بر حال بی سامان بخندم
مرا هوشی نماند از عشق و گوشی
که پند هوشمندان کار بندم
مجال صبر تنگ آمد به یک بار
حدیث عشق بر صحرا فکندم
نه مجنونم که دل بردارم از دوست
مده گر عاقلی ای خواجه پندم
چنین صورت نبندد هیچ نقاش
معاذالله من این صورت نبندم
چه جانها در غمت فرسود و تنها
نه تنها من اسیر و مستمندم
تو هم بازآمدی ناچار و ناکام
اگر بازآمدی بخت بلندم
گر آوازم دهی من خفته در گور
برآساید روان دردمندم
سری دارم فدای خاک پایت
گر آسایش رسانی ور گزندم
و گر در رنج سعدی راحت توست
من این بیداد بر خود میپسندم
#سعدی
@Molana79
غلام همت دُردی کشان یکرنگم
نه آن گروه که ازرق لباس و دل سیهند
#حافظ
@Molana79
📘بنده آن باده نوشانی هستم که ظاهر و باطنشان یکی است نه آن صوفیان کبود پوش سیاه دل
یاری کن ای نفس که درین گوشهٔ قفس
بانگی بر آورم ز دل خسته یک نفس
صبـر پیمبـرانه ام آخر تمام شد!
ای آیت امیـد به فریــاد من برس
#هوشنگ_ابتهاج
@Molana79
دائماً یکسان نمانَد حال دوران
ــــــــــــ غـم مـخـور ـــــــــــــ
🪶 حافظ
@Molana79
جانا سر تو یارا مگذار چنین ما را
ای سرو روان بنما آن قامت بالا را
خرم کن و روشن کن این مفرش خاکی را
خورشید دگر بنما این گنبد خضرا را
#مولانای_جان
@Molana79
خامش و دیگر مگو آنک سخن بایدش
اصل سخن گو بجو اصل سخن شاه ماست
شاه شهی بخش جان مفخر تبریزیان
آنک در اسرار عشق همنفس مصطفاست
#مولانای_جان
@Molana79
چیست نشانی آنک هست جهانی دگر
نو شدن حالها رفتن این کهنههاست
روز نو و شام نو باغ نو و دام نو
هر نفس اندیشه نو نوخوشی و نوغناست
#مولانای_جان
@Molana79
عقل اگر قاضیست کو خط و منشور او
دیدن پایان کار صبر و وقار و وفاست
عشق اگر محرم است چیست نشان حرم
آنک به جز روی دوست در نظر او فناست
#مولانای_جان
@Molana79