『﷽』 کے میدونہ هر کسے قبل خواب بہ کدوم خیالش پناه میبره :)!🩶' ‹ کپے نہ ؛ فروارد قشنگ تره :)! › 💸 @tabliqatkaliiyou
از تندبادى كه رفت موىِ آشفتهاى مانده است و دلِ پريشانى.
Читать полностью…بالاخره در انتهای یکی از این دردها ، مرگ نشسته .!
Читать полностью…وچه بسا کمک هایی که به چه آدمهایِ بیلیاقتی کردهایم.
Читать полностью…تمام حرفها، مسئولیتها و افکار برایم زیادی است. سکوت میخواهم و نبودن، بسیار نبودن .
Читать полностью…و شمایلِ آن درخت که افتاد ، چقدر شبیهِ افتادنِ کسی بود که امده بود کویر را جنگل کند.
Читать полностью…چطور شد که به این روز افتادم؟ تحمل من به قدو قوارهی این رنج نمیآید.
Читать полностью…تا حالا با هیچکس به جز خودم انقدر سختگیر، سرزنشگر، بدقول، کمتوجه و لجباز نبودم.
Читать полностью…احوالاتی هستند غمگینتر از کلمهی غمگین، «آن من باشم.»
Читать полностью…دیگر نه اشتیاقی دارم که بروز دهم، نه توانی دارم که خود را مشتاق نشان دهم.
Читать полностью…ما چلّه نشین شب آزادی خویشیم
ای کاش که یلدای وطن را سحری بود :)!
گاهی به یك صندلی کهنه یا به میزی میشود تکیه داد و به سیریِ دل گریه کرد.
Читать полностью…به نقطهای رسیدهام که تنها یک مشغولیت دارم؛
بازسازیِ خودم .
اکنون، پس از اینهمه سال، نمیدانم صبوری کردهام یا ترسیدهام.
Читать полностью…آتشی برپاست در جنگل، درختان سپیدار به تماشا ایستاده اند.
«خیلی خسته بودم . همینطور غمگین، از آن غمها که به زبان نمیآیند.»
Читать полностью…عزیزِ من ، پیش از آنکه با خود بجنگی سعی کن برایِ خود بجنگی.
Читать полностью…