نمیخواستم این عشق را فاش کنم ناگاه بخود امدم دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ... این است که هر چه مینویسم عاشقانه ای برای تو میشود #شهاب_مقربین کافه شعر باافتخار میزبان حضور شما دوستان ادیب میباشد 💚💛💜💜💛💚
.
میروم در شهر شب مست شراب و منگ افیون
چشمها دودو زنان از غم یکی اشک و یکی خون
باز شعری تازه میآید سراغم پشت فرمان
در خیابان بسکه افتادهست مضمون پشتِ مضمون
شعر اما لقمهنانی میشود در سفرهی من؟
دارد آیا سود یک جو این خیالانگیز موزون؟
فاعلاتن فاعلاتن، اشک! خون! تریاک! غم! نان!
ناگهان ترمز! تصادف! میزنم از وزن بیرون!
میروم تا گز کنم این شهر را پای پیاده
از خیابان نظامی میروم میدان مجنون
میسپارم شعرهایم را به دست مستمندی
لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون!
#علیرضا_نور_علی_پور
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📝
از بینِ مردها ؛
همیشه مردهایِ جدی و اخمو را بیشتر دوست داشته ام ...
از آن مردهایی که چندان در بندِ ظاهر و تیپ زدن نیستند ،
ولی بدونِ اینکه بخواهند و برایش تلاشی بکنند ، جذابند ...
از آن مردهایی که به جایِ بوی ادکلن هایِ گران قیمت ، همیشه بوی بنزین و خستگیِ کار می دهند ...
مردهایی که اهلِ زندگی اند و چشم و دلشان به مردانگی و پشتکارشان گرم است و با چشم چرانی و نامردی و این وصله هایِ ناجور غریبه اند ...
مردهایی که پشتیبان ، قوی و تکیه گاهند ...
که برایِ تمامِ دنیا سرشان شلوغ و سایه شان سنگین است ، و برای کسی جز زن و فرزندشان فرصتِ تفریح ندارند ...
مادرم همیشه می گفت آن دسته مردهایی که برایِ دیگران بداخلاق و بی تفاوتند ، تویِ زندگی و برای خانواده هایشان مسئولیت پذیر و مهربانند ...
چه خوب که اگر قرار است میانِ زن و مرد ، تفاوتی هم باشد ، از این تفاوت هایِ دلچسب باشد ...
مثلاً زن همیشه ظریف باشد و ناز کند ،
و مرد همیشه تکیه گاه باشد و با تمامِ زُمختی و وقارش برای یک زن حمایت باشد و نیاز کند ...
این مردها خیلی خوبند ...
مردهایِ امنی که در اوجِ بی پناهی و نگرانیِ یک زن ؛ با صدای بمِ مردانه یک جمله ی "بسپارش به من" می گویند و همه چیز را درست می کنند ...
از حق اگر نگذریم ؛
جهان به زن ها نیاز دارد ،
و زن ها هم به این مردهایِ خوب و اصیل ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ڪاش میشد ڪمے من میشدی...
همینقدࢪ عاشق
همینقدࢪ دلتنگ...
منے ڪہ عشق تو ࢪا بلند فࢪیاد میزنم
و میگویم بگذاࢪ تا دنیا بداند دوستت داࢪم
منے ڪہ با دیدنت، بچہ آهویے میشوم و خودم ࢪا دلم ࢪا، لبم ࢪا، آغوشم ࢪا بہ دست تو میسپاࢪم و همہ چیز ࢪا فࢪاموش میڪنم...
منے ڪہ با شنیدن صدایت دلم میلࢪزد...
مست میشوم...
از خود بیخود میشوم...
دیوانہ میشوم...
ڪاش میشد ڪمے من میشدی
همینقدࢪ عاشق...
همینقدࢪ دلتنگ...
#مینو_پیلهچی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
هیچ کس این روزها اندازه ام دلتنگ نیست
مثل من دلواپس برخورد دل با سنگ نیست
من خودم را در اتاق کوچکم گم کرده ام
صحبت از یک جای دور و مبحث فرسنگ نیست
آه قرمز می کشم از بس گلویم زخمی است
رنگ شاتوت رسیده مثل من پررنگ نیست
خسته ام از زوزه های موشک و خمپاره ها
پشت شیشه جز صدای انفجار آهنگ نیست
شاعری دیگر ندارد فایده باید که رفت
در فضای خون و آتش ذره ای فرهنگ نیست
ماشه را لطفا بکش طاقت ندارم بیش ازین
هر چه می گردم برای قافیه جز جنگ نیست
#علی_قهرمانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
در پس کوچههای تنهایی،
صدای پای خیانت میآید...
چه غریب است رسم روزگار،
که کلمات، این پرندگان بیبال،
در دهان برخی به تیر زهرآگین بدل میشوند.
دلها چه ساده میشکنند،
مثل برگهای پاییزی،
بیصدا... بیهیاهو...
و چه دردناک است که گاه،
شکنندهی دلها
خود را در ردای دوستی میپیچد.
در این بازار مکارهی زندگی،
چه ارزان است بهای صداقت،
و چه گران تمام میشود
سکوتِ لبهای بسته
در برابر هجوم قضاوتهای ناروا.
دیوارهای بلند دورویی،
سایههای سنگینی دارند،
که بر روح مینشینند
و عجیب است که سازندگان این دیوارها،
خود را در امان میپندارند
از ریزش آوارش...
#دنیا_سادات_هاشمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چو گل هر دم به بویت جامه در تن
کنم چاک از گریبان تا به دامن
تنت را دید گل گویی که در باغ
چو مستان جامه را بدرید بر تن
من از دست غمت مشکل برم جان
ولی دل را تو آسان بردی از من
به قول دشمنان برگشتی از دوست
نگردد هیچ کس با دوست دشمن
تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن
ببار ای شمع اشک از چشم خونین
که شد سوز دلت بر خلق روشن
مکن کز سینهام آه جگرسوز
برآید همچو دود از راه روزن
دلم را مشکن و در پا مینداز
که دارد در سر زلف تو مسکن
چو دل در زلف تو بستهست حافظ
بدین سان کار او در پا میفکن
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
مامان همیشه میگه:
چای باید خوب دم بکشه!
تا عطر و رنگ واقعیشو بفهمی...
زود برش داری عطر و رنگش اصل نیست،
دیر برداری میجوشه!
چای اگه بجوشه که خوردنی نیست!
ولی اگه دم بکشه، بشینی کنارِ ایوون، بارون بزنه، فنجونتو بگیری دستت، گرماشو حس کنی، اونوقته که لذت داره...!
دوست داشتنم همینه!
عجله نکن،
لِفتش هم نده،
بذار خـوب دَم بکشه.
👤مریم قهرمانلو
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بِگُذارید که از خانه به میخانه رَوَم
گاهی از تنگدلی در پی پیمانه رَوَم
بِگُذارید منِ گم شده لیلا گاهی
همچو مجنون به هوایِ دلِ دیوانه رَوَم
گاه گاهی بِگُذارید برِ همنَفَسان
بهرِ تسکینِ دلِ سوخته مستانه رَوَم
دلم از صحبت و دمسردیِ خويشان بِگِرفت
بِگُذارید زمانی برِ بیگانه روم
بِگُذارید اگر هم ز حقیقت سخنیست
منِ بی حوصله در قالبِ افسانه رَوَم
#رحیم_معینی_کرمانشاهی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چشم گریان تو نازم حال دیگرگون ببین
گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین
بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست
یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین
مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا
چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین
رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار
ای گشوده دست یغمای خزان، اکنون ببین
سایه دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه
تیغ هجرانست اینجا، موج موج خون ببین
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
جنون دستانم
هر روز واژه ی تو را
در شعرهایم
سطر به سطر می نگارد
جنون دستانم
تصویر تو را
در دفترم
و روی دیوار های کوچه و خیابان
پی در پی نقاشی می کند
تو دائما در ضمیر ناخودآگاهم
رو به من
آرام و خرامان می آیی
اندیشه ام را تصرف می کنی
در خانه ی قلبم جا باز می کنی
و جنون دستانم را وادار می کنی
که خیالت را در آغوشم به حصار بکشد
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
قطره قطره خیس بارانی درون خاطرم
سهم آن امواج و طوفانی درون خاطرم
خاطرت با خاطرم ؛ سرگرم رویاهای تو
سهم قلبم عشق ویرانی ؛ درون خاطرم
درگذشته غوطه ور با تو به دریا میروم
ساحل زیبا چه حیرانی ؛ درون خاطرم
قید عشقم را زدی ؛رفتی کنار عشق خود
عاشق ترسان و عریانی ؛ درون خاطرم
گرچه بدکردی به دل؛ هربار بخشیدم تو را
رفتی و با چشم گریانی ؛ درون خاطرم
ای که عهدت را به دیوان می برد نا عهدیت
وقت رفتن گو پشیمانی ؛ درون خاطرم
بگذرم از خنجرت؛ شاید بفهمی آن بدی
چون نفهمیدی و نادانی؛ درون خاطرم
#ثریا_شجاعی_اصل
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
باز هم شب شد و من ماندم و تکرار غزل
قلمی دست من افتاد به اصرار غزل
مبحث هندسه و یک ورق کاغذ و بعد
محور عشق من و چرخش پرگار غزل
یک جنون در دل من رقص کنان میکوبد
سر احساس مرا بر در و دیوار غزل
دوستت دارم و انگار مرا میسنجند
لحظهها، ثانیهها باز به معیار غزل
چشم تو یاد من افتاد، خودت میدانی
که کساد است در این مرحله بازار غزل
غرق روحانیت عشق تو هستم اکنون
چون که نزدیک شده لحظه افطار غزل
جمله آخر شعرم چه قشنگ است قلم
رج به رج نقش تو را بافته بر دار غزل!
#محمدعلی_بهمنی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شهریار 🎙
من احساسیم
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ابی🎙
سر دوراهی
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
چون میوه ی ممنوعه ای
که نشسته بالا دست آخرین شاخه
نه به دستم می رسی
نه خیال افتادن به آغوشم را داری
و من در اندیشه ی چیدنت
ترفندها خواهم زد
شاید یک روز
از پرندگان بالی قرض کنم
و تا رسیدن به تو پرواز کردم
شاید هم سوار بر بادبادک کودک همسایه شدم
و به شاخه ای که نشسته بر آنی گیر کردم
و شاید باد دلش بسوزد
مرا به پشتش ببندد به آشیانه ات بیاورد
من در سرم ترفندها دارم
یک روز زمین را
سر و ته خواهم کرد
ریشه ها را به آسمان
و شاخه ی بالا دست را به پایین خواهم کشید
همان روز
من تو را در انظار مردم حسود خواهم چید
و در ازدحام این شهر شلوغ
خواهم بوسید
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
دلم خلوتی ساده میخواهد
چند خطی شعر فروغ
با دو فنجان قهوه
كمی سكوت
و او
كه پايان هر قطعه دستش را زير چانه بزند و بگويد:
باز هم بخوان
📕 خيالبافیها
✍🏽 #شیما_سبحانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
#منم آن
رهگذر کوچۀ #عشق
بوی گل
خندۀ باد
آسمان
باد
درخت
شاپرک
موج
صدا،
رقصِ
طناز پرستوی بهار ،
و صدای
پر از احساس نسیم
مثل آن برکۀ آب
در دلِ جنگل سبز
مثل این مطلع شعر
که به پای تو نشست
عاشق
زندگی و لبخندم..
یعنی اینجا
خبر از فاصله نیست
من فقط
بودن را
با نفس میخوانم..
#فریبا_قربان_کریمی
#صبح_بخير
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
STUDIO🔺VERSION
عشق و مستانگی را با ما تجربه کنید ❤️
#اجرای_ترکی
بیلمدیم چوخ سِوجَکسن، دِدیم ایمکان اُلماز
هَدیه وردیم اُورَگی، آخ بِله ایمان اُلماز
سئوگیلیم سن اُورگین آی ایشیقی، سَن اُومودُم
سوزلرین شُعله کیمی، هیچ بِله طوفان اُلماز
گُونومیز عشقه گئچیر هر زَمانی صُبحَ کیمی
سوگیسیز گئچدیغی گُونلَر بِله خُسران اُلماز
سئوگی بیرباغچادی عشقین گُلی بیرزینت اُنا
اُ گُوزل گُولَری سُلماز، بِله نُقصان اُلماز
یانان عشقین اُودونا قلبیمی قُربان وِرَرم
قاداوی آلًام اُوزوم، دردیمه درمان اولماز
اُ گوزل سوزلَریوَه جان سَنه تقدیم اِئدَرَم
اِیله بیر جان کی دِئیرسن بِله جانان اُلماز
✍#ثریا_شجاعی_اصل
🎙#فاطمه
#دختر_آذربایجان
میکس و تنظیم
🎛🎼#رضا_ماد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
بسیارتر تو را دوست دارم
فراوان تر از کسانی که
دوستت داشتند
کاش از بطن مادرت
فقط برای من
متولد می شدی
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
و صبح
کوتاه ترین غزل واره ی عشق است
که از آیینه ی خورشید
بر اطلسی های خانه می ریزد
و کاسه ی
خیس ِ دل را
مست ِ بیداری می کند
#افسانه_کامکار
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
میثم ابراهیم 🎙
توهم
•━━━━━━━━━●─────• ⇆ㅤㅤ
↻ㅤ ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
ࡅߺ߲ܝߊܨ ࡅߺ߳❟
کاش میشد که کمی شعر برایش بخرم
یا همین دفتر اشعار خودم را ببرم
کاش میشد بنویسم که چه دردی دارد
جای ِدندان ِ فرو رفته ی ِروی ِ جگرم
مشکلی نیست اگرحال مرا درک نکرد
خودم از حالت دیوانگی ام با خبرم
و هر از گاه به این پنجره می اندیشم
احتمالا که از این پنجره امشب بپرم
به خدا دست خودم نیست بهم میریزم
تا به این حال پریشان خودم می نگرم
و همین حال مرا سمت غزل هل داده
مدتی هست که شاعر شده ام خیرسرم
تا خودش نیست که احوال مرا درک کند
خودم از خیر غزل های ترم می گذرم
#لاادری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
شاید اگه یه فصل دیگه ای بود
شاید اگه برگا صدا نمیداد
صدای قلبمو نمیشنیدی
عشق به ما اینجوری پا نمیداد
من که میگم درختا عاشق شدن
گردش فصلا و خزون بهانه است
فرقی نداره تو بهار یا پاییز
چتر یه اختراع احمقانه است
پاییز امسالو قدم میزنم
تموم شهر وکوچه هاشو با تو
خیابونا بلنده خسته میشی
از کمدت درآر کتونیاتو
قراره باز بخندی کورم کنه
برق سفید خنده ی مرمریت
قراره باز دوباره بعد بارون
عینکمو پاک کنی با روسریت
یکی باید باشه شبا نذاره
غصه وتنهایی مزاحمت شه
یکی باید باشه برات بیاره
مسکناتو اگه لازمت شه
یکی باید باشه که وقت خوابت
موهای نسکافه ای تو بو کنه
بلد باشه دست بکشه رو پلکات
بلد باشه چشماتو جادو کنه
گفتنیا رو گفتم و شنیدی
حالا خودت بشین حساب کتاب کن
اگه یه روزی غم اومد سراغت
رو قلب ساده منم حساب کن
این اولین پاییزه که دارمت
خیابونا قراره زیبا بشه
باید یه پالتو بخرم تو جیباش
دستای کوچک تو هم جا بشه
#شعر_خوانی
#حامد_عسکری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
من رند و لا أبالی سرمست و دلستانم
دفتر ز من چه خواهی، من پارسی ندانم
مدهوش یک سرودی از لهجه ی مغانم
من بعد ازین برآنم درس مغان بخوانم
#وفایی_مهابادی
#صبح_بخیر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
..#ندارمت
ای گل من. بگو چرا ؟ تورا میان ندارمت ..
چرا زتو ؟ چرا زتو ، بگو نشان ندارمت ،
دوصد غزل به چشم تر ، برای تو سروده ام ..
بگو کجا روم ؟ کجاا ، به بوستان ندارمت ،
شکسته بسته گویمت ، بی تو بسی شکسته ام ..
تمام من تویی ، تویی ، به آشیان ندارمت ،
در هوس خیال تو ، بببین چه سان فتاده ام ،
سوخته ام.سوخته ام ، زمان زمان ندارمت ،
روی چو گل نموده ای ، عقل سرم ربوده ای ...
روا مدار اینچنین ، خزاان خزان ندارمت
به هرنظر چو بنگری ، تورا تورا ستوده ام ،
بگو چه سان بگویمت ، به صد زبان ندارمت
ماه تمام من تویی ، ضمیر جاان من تویی
شمس تویی قمر تویی ، به آسمان. ندارمت ،
به جان تو ، به جان تو ، ز بار غم خمیده اام ..,
به رحمتی نظر نما ، به خانمان ندارمت ،
نیست عجب که دل شده ، عاشق بی قرار تو ..
نام ونشان من تویی ، تورا نشان ندارمت ،
مگو که #راحم ، ز غمت دمی دگر رها. شود. ..
عیان نگشت سهم من ، نهان نهان. ندارمت،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
خدا کند که جواب سوال من باشد
فرشتهای که قرار است مال من باشد
شبیه شعر که در دوستی وفادار است
رفیق روز و شب و ماه و سال من باشد
برایم از گل نسرین و یاس بنویسید
بهار خرم باغ خیال من باشد
به دست هیچ کلاغی بهانهای ندهد
کبوتری که خودش خواست بال من باشد
نظیر معجزهی نان به روی سفرهی عشق
خدا کند که همیشه حلال من باشد
شبی به کلبهی درویشیام سری بزند
به رغم فاجعه جویای حال من باشد
خدای من مددی کن که آن فرشتهی خوب
برای از تو سرودن مجال من باشد
#علیاکبر_یاغیتبار
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀