آگاهیهای سودمند درباره جشنهای ایرانی و زمان برگزاری آنها بر پایه تقویم رسمی کشور @JASHNHA2
❤️ روز زن ایرانی، جشن اسفندگان، پنج اسفندماه، را به شما بانوی نازنین ایرانی شادباش میگویم.
@JASHNHA2
✅ جشن اسفندگان روز زن و مادر زمین بر همه زنان ایرانی شاد و فرخنده باد.
@JASHNHA2
📕 دیدگاه چهرههای برجسته علمی درباره برگزاری جشنها طبق تقویم رسمی کشور:
✅ دکتر جلیلدوستخواه، اوستاشناس:
«... برخی از دوستان، با استناد به دیگرگونی گاهشمار خورشیدی کنونی نسبت به گاه شمار باستانی، زمان برگزاری جشن ِاسپندارمَذگان را شش روز بازپس می برند و در روز ۲۹ بهمنماه میشناسند. اما همانگونه که پیشتر هم روشنگری کردم، روز ِدرست و سزاوار ِ این جشن، همان پنجم اسفندماه است.
در پاسخ به دوستانی که ۲۹بهمن را جشن اسفندگان شمرده و با پیام های مهرآمیزشان آن را «فرخنده باد !» گفتهاند، نوشتم:
جشن اسپندارمذگان (اسفندگان) در پنجم اسفندماه (و نه ۲۹بهمن)، بر شما فرخندهباد!
همچنان بر این باورم که کاربرد گاهشماری خیامی (مشهور به جلالی)، نباید ما را از پاسداشت یادگار نیاکان ارجمندمان بازدارد.
برماست که همه جشنهای یازدهگانه با پسوند «- گان» از ماه دوم تا دوازدهم را هم، مانند ماه یکم در همان روزهای اصلی (روزهای یکیشدن ِ نام روز و ماه) برگزاریم و به روزهای دیگری منتقل نکنیم تا انگیزه بنیادین برگزاری آنها از یاد نرود.
ما هم اکنون، جشن های نوروز، فروردینگان (فروردگان)، یلدا و سده را به درستی در همان زمانهای تعیین شده برای آنها در روزگار باستان (یکم فروردین، سیام آذر و دهم بهمن)، برمیگزاریم. پس چرا در مورد جشنهای یازدهگانه اردیبهشتگان تا اسفندگان، دچار این آشفتهکاری و سامانْشکنی شدهایم؟...»
@jashnha2
✅ جشن اسفندگان، تجلی واقعی آرمان زن، زندگی، آزادی.
✍ شاهین سپنتا
🌸جشن اسفندگان (سپندارمذگان) یکی از جشنهای ایرانی است که طبق تقویم رسمی و قانونی کشور در روز ۵ اسفندماه (روز اسفند از ماه اسفند) برگزار میشود.
🌸 «اسفند» یا «اسپند» در فارسی، «سپندارمت» یا «سپندارمذ» در پهلوی و «سپَنتَ آرمَیتی» در گاتها یکی از فروزههای اهورامزدا و در اوستاینو نام یکی از امشاسپندبانوان است که در جهان مینُوی نماد بردباری و فروتنی اهورامزدا و در این جهان نگهبان زمین و زایش و سرسبزی آن است.
🌸 در گاهشماری ایرانی، دوازدهمین ماه از سال و پنجمین روز از هر ماه «اسفند» نام دارد، از اینروی در روز اسفند از ماه اسفند یا پنجم اسفندماه، در آستانه بهار طبیعت و نوشدن زمین «جشناسفندگان» برپامیشود.
🌸 اسفندگان جشنی بهاری است که در آستانه نوروز برگزار میشود. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه از این جشن با عنوان «عید زنان» نام میبرد و نام دیگر این جشن را «مزدگیران» برمیشمارد.
👈 اگرچه این روزها شعار زن، زندگی آزادی با انگیزههای سیاسی از هر سو به گوش میرسد اما نیاکان ما در عمل به این مفاهیم پایبند بودند.
مزدگیران نامیدن این جشن، پیامی ژرف و نمادین در خود دارد که کمتر به آن توجه شده است. منظور از «مزد» در این عبارت، در اصل «حق و حقوق» است. به سخن دیگر، مفهوم «مزدگیران» ناظر بر حقوق زنان است و در اینجا منظور همانا حقوق طبیعی زنان است که از بدو تولد با هر انسانی زاده میشود؛ همچون حق آزادی در انتخاب همسر، حق آزادی در انتخاب محل زندگی و شغل و سفر، حق آزادی در انتخاب باور، اندیشه و بیان، حق آزادی در انتخاب پوشش، و همه حقوق طبیعی و اجتماعی که زنان به عنوان یک انسان آزاد باید از آن برخوردار باشند.
🌸 در جشن اسفندگان، زنان خود را میآراستند و در طول روز به پایکوبی و شادی میپرداختند و همچنین نیایش میکردند. دختران نیز از این جشن سهمی داشتند چون برخی این جشن را ویژه «عروسان نادیدهشوی» یعنی «دختران شوهرنکرده» دانستهاند؛ پس دختران نیز جشن میگرفتند و به کامدل شادی میکردند. دختران و زنان در جشن دستههای گل به دست میگرفتند.
🌸 پختن و خوردن آش اسفندی یا «دانکو» یا «هفتدانه» یا «دونی» از سنتهای جشن اسفندگان است.
🌸 در فرهنگ ایران، هر یک از روزهای ماه را گلی ویژه است و گل ویژه سپندارمذ یا جشن اسفندگان، طبق متون پهلوی گل «پلنگمشک» است که برخی به اشتباه «بیدمشک» مینامند ولی در فرهنگنامههای گیاهشناسی از گل پلنگمشک و درخت بیدمشک به عنوان دو گونه گیاهی متفاوت نام برده میشود.
🌸 جشن اسفندگان نه از نظر زمانی و نه از نظر محتوا و مفاهیم و فلسفه برگزاری و سنتها هیچ شباهتی به جشن ولنتاین ندارد.
🌸 جشن اسفندگان روز مادر زمین، روز گرامیداشت زن، زندگی، زایش و جشن آزادی زنان است و نامیدن آن با عنوانهای ساختگی مثل «روز مهر ایرانی» یا «روز عشق ایرانی» و انطباق ساختگی آن با ولنتاین نادرست است.
🌸 همه جشنها و آیینهای زیبا در همه فرهنگها و از همه ملتها شایسته احترام هستند و اگر پیامی انسانی در آنها هست که مردم و به ویژه جوانان می پسندند، پس میتوان و باید آنها را به عنوان میراث مشترک فرهنگ بشری گرامیداشت و جشن ولنتاین نیز اینچنین است.
🌸 به جای ستیز با ولنتاین بهتر است همه توان خود را برای معرفی بهتر جشن مهرگان (روز مهر و پیمان /جشن مهرورزی) و جشن اسفندگان (روز زن و زمین) به مردم ایران و جهان بهکارگیریم.
@JASHNHA2
@SHAHINSEPANTA
🔥 پیام شاهین سپنتا به فرخندگی جشن سده در ویژه برنامه دانشگاه جهانی کورش بزرگ، دهم بهمنماه۹۹.
@shahinsepanta
✅ جشن سده (۱۰ بهمنماه) ، جشن پیدایش آتش در فرهنگ ایران و از جشنهای پیشواز نوروز شاد و فرخنده باد.
🔥 جشن سده
🌿 سروده: شاهین سپنتا
سپاس و ستایش ز مزدای پاک
که آتش ز نورش شده تابناک
چنین رفته از پیشدادان سخن
که هوشنگ آن پادشاه کهن
چو سد روز از آغاز آبان گذشت
ز کوهی به یاری یاران گذشت
چو ناگه بر آن کوه ماری خزید
بر آن شد به سنگش کند ناپدید
بزد سنگ، اما بشد آن سیه
گریزان و پنهان شد از هر نگه
چو سنگش سر سنگ دیگر رسید
به ناگه ز آن آتشی برجهید
چو نور از دل سنگ آمد برون
شگفت آمد از سنگ خارا فزون
ز این داستان ایزدان پاس داشت
ز شادی آن آتشی برفراشت
به گردش نشستند شاه و سپاه
گشاده رُخ و شادمان تا پگاه
چو آهن به گرمای آتش نواخت
ز آهن بسی نیکافزار ساخت
فزون شد به دستور او کشت و کار
به خیشآهن و تیشه در کشتزار
ز آن نامور، کشور آباد گشت
زمین سبز و گیتی پر از داد گشت
« ز هوشنگ ماند این سده یادگار»
که بادا به گیتی رهش پایدار
سده را چنین نیک بنیان نهاد
روانش خوش و خرم و شاد باد.
@SHAHINSEPANTA
💠 سماهنگ با ترانهسرود «ایران من» با صدای همایون شجریان، توسط نوآموزان باشگاه بازی و ورزش کودکان فرفره.
با مربیگری بانو مرضیه عطاردی،
به فرخندگی جشن بهمنگان ۱۴۰۲ در
زورخانه سادات حسینی (نیرومند) کاشان.
@jashnha2
به فرخندگی جشن بهمن رسید
به هر بوستان یاسمن نودمید
بُوَد تا در این جشن باشی به هوش
نیوشنده باشی پیام سروش
🐓 خوان جشن بهمنگان، بانو هما گلستانی از سیرجان ۲ بهمن ۱۴۰۲
@jahshnha2
💠 برگرفته از برگه شاهینسپنتا در شبکه ایکس، بازتابدهنده دیدگاههای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی.
@shahinsepanta
داستان اهمن و بهمن و سوگ دالو
در قصه قدیمی بختیاری درباره چله شو یا شب چله، پیرزنی به نام دالو یا همان ننه سرما همراه با دو پسرش به نامهای احمدیل و محمدیل ( که نام کهنتر آنها اهمن و بهمن است) زندگی میکرد و سرمای زمستان را خاص فرزندانش میدانست:
چله گپ یا بزرگ از یکم دی تا دهم بهمن از برادر بزرگتر یا احمدیل، و چله کوچیر یا کوچک از دهم بهمن تا آخر بهمن از برادر کوچکتر یعنی محمدیل.
زمانی که محمدیل(چله کوچیر) میبیند که احمدیل(چله گپ)،سرمای زیادی را به مردم تحمیل کرده به او اعتراض میکند و میگوید:
تو با این سرمای شدیدی که آوردی همه مردم را بیچاره کردی. این همه ظلم کردی بس است و فرمانروایی را به من بسپار.
پس از بگومگوی بسیار، در روزهای چارچار چله (۴روز آخر چله بزرگ و ۴ روز اول چله کوچک) درگیری بین دو برادر آغاز شده و محمدیل بر برادر بزرگتر پیروز شده و فرمانروایی او با آغاز چله کوچیر در بهمن آغاز میشود.
پس از پایان دوران دو پسر، نوبت ششه دالو میشود، دورهای شش روزه که بعد از پایان چله کوچیر، آغاز شده و تا شش روز ادامه دارد (یکم تا ششم اسفندماه) و سرمای زیادی نیز در دوره ششه دالو حاکم است.
در داستانهای عامیانه بختیاری، دالو (پیرزن) دو پسرش به نامهای احمدیل و محمدیل را از دست میدهد و دالو تنهای تنها میشود و در غم از دست دادن دو پسرش به خداوند گلایه میکند:
خداوندا، از این دنیا چیزی به من ندادی بجز احمدیل و محمدیل که آنها را هم از من گرفتی! از تو درخواستی دارم که چند روز از زمستان را هم به من بدهی.
خداوند نیز شش روز پس از چله کوچیر را به دالو میدهد، از یکم تا ششم اسفند.(ششه دالو)
دالو سپس چُمَت یا هیزم نیمسوز به دست میگیرد به دشت میرود و در سوگ فرزندانش چنین میخواند:
احمدیلُم/اهمدینُم(اَهمَن) رفته، مَحمدیلُم/ مَهمدینُم/بَهمدینم(بَهمَن) رفت، دل به کی کنُم خَش؟ وَردارُم چُمتمه، عالمه زنُم تَش!
یعنی: اهمن و بهمنم رفت، دلم را به کی خوش کنم؟ بردارم هیزم را، عالم را آتش بزنم!
از دیدگاه نگارنده، درباره ریشه دو واژه اهمن و بهمن شاید آهمن همان آهومن به معنی بدمنش، و بهمن به معنی نیکمنش باشد.
👈 اجرای سوگ دالو: با صدای بانوی بختیاری، قدمخیر شهبازی
@jashnha2
☀️ سخنرانی دکتر زهره زرشناس با عنوان شب افسانه، شب یلدا
این سخنرانی بخشی از نشست شب افسانه، شب یلدا است که در تاریخ یکم دیماه سال ۱۳۹۷ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
زهره زرشناس دانشآموخته رشته فرهنگ و زبانهای باستانی در دانشگاه تهران در مقطع دکتری است. زرشناس از سال ۱۳۵۷ عضو هیئت علمی فرهنگستان زبان ایران و پس از انقلاب، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بودهاست.
@jashnha2
🌞 پاسخی به نادیدهگرفتن ریشههای پارسی شبِ چله و ترکی دانستن آن.
✍️ شاهین سپنتا
👈 بخش دوم و پایانی
از سرایندگان پارسیگو، هلالی جغتایی، نظیری نیشابوری و جویای تبریزی در سرودههای خود از «چلهٔ دی» نام بردهاند.
شیخبهایی نیز در کتاب «موش و گربه» حکایتهای ۶ و ۲۴، از «چلهٔ زمستان» و «چلهٔ بزرگ زمستان» نام میبرد.
در تقویمهای دورهٔ صفوی و در ستون توقیعات (شرح روزهای مهم) از جمله در توقیعات سالهای ۱۰۲۹ق.، ۱۰۸۵ق.، ۱۱۰۷ق.، از «چلهٔ تابستان»، «چلهٔ زمستان»، «شب یلدا»، «اول چهلهٔ بزرگ زمستان»، «اول چهلهٔ کوچک زمستان» نام برده است.
۶- واژهٔ چله در زبان فارسی، با چله یا چهله در دیگر گویشها و زبانهای ایرانی همچون بلوچی، کردی، پشتو، سنگلیچی همریشه است و به کار میرود. (فرهنگ ریشهشناسی زبان فارسی، محمد حسن دوست،ص ۱۰۴۳/ فرهنگ ریشهشناختی فارسی، جلال خالقیمطلق، ص۱۸۱)
۷- چله در گویشهای محلی تکیهای، طاری، طامهای، طرقی، کشهای، و نطنزی در استان اصفهان نیز به همین معنی «چهله» به کار میرود.
۸- سروشیان، در فرهنگ بهدینان ص۶۳، واژه چله تابستان را در گویش محلی زرتشتیان «چلهای تیرمه» یا «چلی تیرمه»، و چله زمستان را «چلهای سرمو» یا «چلی زمند» آورده است.
۹- چله یا چهله در متون فارسی به چهل روزی که درویشان در گوشهای نشینند و روزه دارند، نیز گفتهشده که یکی از صدها شاهد مثال آن در کتاب «زنگینامه» نوشته محمد بن محمود بن محمد زنگی بخاری در دوره صفوی است.
۱۰- دکتر معین در حاشیهٔ برهان قاطع، و دهخدا در لغتنامه، چله به معنی زه کمان را در ترکی «چَلی» به کسر اول و «چَلیه» نوشتهاند.
۱۱- حسندوست، نیز در فرهنگ ریشهشناختی، واژهٔ چله در زبان ترکی را به معنی ابریشم، پنبهٔ حلاجی شده برای چرخ ریسندگی، زه کمان و مترادف با چله به همین معانی در فارسی میانه، و گویشهای خوانساری، گزی، نطنزی، وانشانی، کشهای و زفرهای نوشته است.
۱۲- منوچهر ستوده، در فرهنگ گیلکی ص۷۷، چل را در گویش گیلکی چرخ ابریشمکشی و چلهزه را قسمتی نزدیک به قرقره در چرخ ابریشمکشی مینویسد.
براین پایه، به نظر میرسد که واژهٔ «چله» به معنی زهِ کمان وامواژهای از فارسی در ترکی باشد و ارتباطی با واژهٔ مشابه چله (چهله) ندارد./پایان
@shahinsepanta
🔥 جشن سده، به عنوان بیستوچهارمین عنصر میراثفرهنگی ناملموس ایران و در پروندهای مشترک به نام ایران و تاجیکستان در فهرست جهانی میراث ناملموس یونسکو ثبت جهانی شد.
پیرو این خبر خوب، در صفحه خبرگزاری میراث آریا (در اینستاگرام) نکتهای از مهرداد بهار و شخص دیگری نقل شده است که از دیدگاه این نگارنده به دلایل زیر درست نیست:
🔥 نگاهی به دیدگاه مهرداد بهار درباره ریشهشناسی واژه سَده:
✍️ شاهین سپنتا
به باور مهرداد بهار، واژه سده از ریشه sand به معنی «به نظر رسیدن» مشتق شده است (جُستاری چند در فرهنگ ایران، ص۲۲۷)
۱- آنچه که بهار آن را سده فرض کرده در اصل «سَنده» sanda ماده مضارع از ریشه «سَند» sand است که در فارسی امروز نیز به همان صورت در واژههایی همچون «پسنده» یا «پسند» از مصدر پسندیدن حاضر است:
(پسنده: پَ+سنده/pati+sanda)
(نگا: فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، محمد حسندوست، ج۲، ص ۶۹۸و۶۹۹.)
بنابراین، دیدگاه بهار درباره ریشهشناسی سده نمیتواند درست باشد، چون سند یا سنده به سدک و سپس سذق دگرگون نمیشود.
۲- سَتَ در اوستایی sata، سَت یا سَد یا سَده در پهلوی(نگا: زادسپرم)، و سَد یا صَد در فارسی امروز = ۱۰۰ هستند.
(نگا: فرهنگ ریشهشناسی فارسی، جلال خالقیمطلق، ص۲۷۸ و فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی ج۳ص۱۹۴۹/فرهنگ واژههای اوستا، احسان بهرامی، ص۱۴۰۵)
عدد یا شماره صد، در برخی دیگر از واژههای فارسی امروز نیز با «س» به کار میرود: سنار (سد دینار)، دویست(دو سد).
براین پایه، سَت/سَد + ه یا ک نسبت= سَده یا سَتَک یا سَدَک، اسم مرکب منسوب به شماره سد (صد) است که به صورت سَذق معرب شده است.
پس، به نظر میرسد که صورت دیگر این واژه «ستک» یا «سدک» بوده است که به «سدق» تغییر یافته است.
۳- متنهای عربی همچون آثارالباقیه را ایرانیان فارسیزبانی چون بیرونی نوشتهاند که بر هر دو زبان فارسی و عربی تسلط داشتهاند، و با آگاهی از معنای واژه سده (دوره ۱۰۰ روزه) همه جا سده را به صورت سدق معرب کردهاند.
اگرچه در متون عربی و فارسی قدیم، سده را به صورت سدق یا صدق معرب کردهاند، (سده: دهخدا، نقل از آنندراج و غیاث) اما واژه «سده» نیز تا امروز همچنان متداول است.
نمونه مشابه دیگر، هفته است که در برخی متون، معرب آن را هفتق آوردهاند.(منتهی الارب فی لغه العرب)
۴- سده نام یکی از جشنهای ایرانی است و این نامگذاری از یک الگوی کهن پیروی میکند. این الگو در نام چهار جشن ایرانی به کار رفته است:
* چله (چهله) تابستان. یک دوره چهل روزه از یکم تیرماه تا دهم امردادماه.
* چله (چهله) زمستان. یک دوره چهل روزه از یکم دیماه تا دهم بهمنماه.
* نَوَده (نود روز) یک دوره ۹۰ روزه از یکم دیماه تا آخر اسفندماه.
* سَده یک دوره ۱۰۰روزه از دهم بهمنماه تا نیمه اردیبهشتماه که زمان برداشت غله است.
۵. آنچه بین همه جشنهای بالا مشترک است، این که نام همگی از شمارههای ۴۰، ۹۰ و ۱۰۰ برگرفته شده است و همگی در آغاز یک دوره ۴۰ روزه، ۹۰ روزه یا ۱۰۰ روزه برگزار میشوند.
در زبان فارسی امروز نیز اگرچه عدد ۱۰۰ را با ص مینویسند اما یک دوره صدساله یا قرن را «سده» گویند.
در سدهشماری نیز سَده یا قَرن یکای زمان و برابر است با ۱۰۰سال و ۱۰دهه و یکدهم هزاره.
سال یکم هر سده آغاز آن سده است و آغاز سدهشماری با یک آغاز میشود.
۶- بجز برداشت بهار از داستان آتش در اسطوره هوشنگ، دلایل دیگری بر بنیان اسطوره، تاریخ یا واژهشناسی، ارتباط بین نام جشن سده و واژه sand به معنی «به نظر رسیدن» را نمایان نمیسازد./ پایان
@shahinsepanta
✅گل آذرگون، نماد جشن آذرگان، ۹ آذرماه.
@JASHNHA2
✅ جشن اسفندگان روز زن و مادر زمین بر همه زنان ایرانی شاد و فرخنده باد.
@JASHNHA2
✅ جشن اسفندگان روز مادر زمین به پاسداشت زمین بیاندیشیم.
@JASHNHA2
💠 گزارش برپایی جشن اسفندگان به فرخندگی ۵ اسفندماه در بیدگل
سپندارمز بر تو فرخنده باد
ز شادی دل و جانت آکنده باد*
جشن سپندارمزگان با زن و زمین پیوندی نمادین دارد. از دو روی: زن و زمین هر دو بارور و زایا هستند.
برنامه جشن سپندارمزگان را نرگس حمزهای با خوانش چکامهای از دکتر میرجلالالدین کزازی آغاز کرد.
بانو بهناز غفرانی، دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق، به بررسی چهره مِهْسَتی گنجوی و فروغ فرخزاد پرداخت.
فرهمند فرزانگان به بررسی فلسفه جشنهای ایران باستان و جشنهای گوناگون با نگاه ویژه به جشن سپندارمزگان پرداخت.
در ادامه بانو مهدیه طامه، لیلا زارعی و فرهدخت فرزانگان، با اجرای دو تصنیف، حاضران را بر سر شوق آوردند.
بانو زهرا قضاوی، به بررسی جایگاه زن در شعر کلاسیک و معاصر پرداخت.
دکتر مهدی ضرابی، درباره زمین و شادی سخن گفت.
سپاسگزار همه سروران گرامی هستیم که با مهر، کاستیها را نادیده گرفتند.
فرهمند فرزانگان
بیست و هفتم بهمن ماه ۱۴۰۲
*از میرجلالالدین کزازی
@jashnha2
🔥 گفتوگویخواندنی دکتر مهدی کیوان با ایرنا درباره جشن سده را در نشانی زیر بخوانید:
https://irna.ir/xjPF2p
@jashnha2
🔥 شاعر ملی، زندهیاد استاد ادیب برومند نیز در چکامه ای دلنشین برپایی جشن سده را یادآور ایران شکوهمند و فروزاننده آتش مهر میهن در دلهای ایرانیان میداند :
از آن رو آتش افشانیم در دشت
که از اندیشه روشن نشانیست
مبارک باد این جشن کیانزاد
بر آن کو در تنش خون کیانیست
سده، یادآورِ ایرانِ بشکوه
گران فر چون درفش کاویانیست
سده یادآور عهدی که ایران
چو مهرش در جهان پرتو فشانیست
به یادآور زمانی را که این رسم
فروزان فر چو رسم پهلوانیست
سزد گر دل فرا گیریم از اندوه
در آن جشنی کز آنِ کامرانیست
سزد گر بهر آزادی بکوشیم
ز جان و دل که تاییدش جهانیست
جهان تا هست ایران زنده بادا
که جان دادن به راهش رایگانیست
@JASHNHA2
🔥 جشنی به نام نوسره نداریم. نوسده همان سده است.
✍ شاهین سپنتا
چندسال است که در نخستین روزهای بهمنماه در برخی تارنگارها و پیامرسانها از جشنی به نام «نوسره» نام برده میشود و گفته میشود که همزمان با پنجم بهمنماه برگزار میشده است.
در چنین هنگامه، برخی نیز درباره آن گمانه میزنند، و دوستداران جشنهای ایرانی درباره چیستی و چگونگی آن جشن میپرسند.
بررسیهای این نگارنده نشان میدهد که نام درست جشنی که درباره آن گفتگو میشود «نوسده» است که منظور از آن نیز همان «جشن سده» است که در دورهای به دلیل جابجایی اندرگاه در تقویم، به جای دهم بهمنماه، در پنجم بهمنماه برگزار میشده است و پس از بازنگری در تقویم این اشکال نیز برطرف شده است.
گفتنی است که واژه «نوسره» در هیچ کدام از منابع اصلی درباره جشنهای ایرانی نیامده است و گویا تنها در یکی از ترجمههای معاصر از کتاب آثارالباقیه (از عربی به پارسی)، به این صورت ثبت شده و از آنجا به نوشتارها و جستارها راه یافته است. در ادامه به برخی از منابع، نگاهی خواهیم داشت:
۱- در متن اصلی (عربی) کتاب «زیج سنجری» نوشته عبدالرحمن خازنی (قرن ۵و۶ هجری، دوره سلجوقی) از این روز به نام «نوسده» نام برده شده است.
۲- بیرونی در متن عربی و فارسی کتاب «التفهیم» از این روز به نام «برسده» و «نوسده» یاد میکند و مینویسد: «پیش از سده روزی است، او را برسده گویند و نیز نوسده، و به حقیقت ندانستم از وی چیزی.»
۴- در متن اصلی (عربی) آثارالباقیه، بیرونی این واژه را «نوسده» به معنی «السدقجدید» و «برسده» به معنی «فوقالسدق» نوشته است: «والیوم خامس منه و هو "روز اسفندارمز" یسمی "نوسده" ای "السدقجدید" و یقال "برسده" ای " فوقالسدق" لانّه قبله بخمسه الایام و هو من ماثر بیوراسف...»
چنانکه پیداست، بیرونی در «التفهیم» بنیان سده را به داستان شکست بیوراسب (ضحاک) از فریدون و حقانیت ارمائیل (مَسمغان/مَهمُغان) نسبت میدهد و از بنیان نوسده ابراز ناآگاهی میکند، اما در آثارالباقیه بنیان نوسده را نیز به همان داستان بیوراسب میرساند و تلویحا به یکیبودن این دو جشن اشاره میکند.
۴- همچنین، نام این روز در کتاب «منتهیالإدراک فی تقسیمالاٴفلاک» نوشته «بهاءالدین مروزی» به صورت «نوسدق»، در کتاب «عجائبالمخلوقات» نوشته «زکریای قزوینی» به صورت «نوسده»، و در «زینالاخبار» نوشته «گردیزی» به صورت «برسده» آمده است.
۵- جشن سده پیش از اسلام، صد روز پس از آغاز آبان ماه (آغاز زمستانِ پنجماهه) و برابر با دهم بهمنماه برگزار میشده است ولی از هنگامی که در پایان ساسانیان (دوره فیروز ساسانی) پنج روز پایان سال یا «پنجه» یا «اندرگاه» به آخر آبانماه افتاد، صدمین روز پس از آغاز زمستانِ بزرگ پنجماهه یا یکم آبانماه، همزمان با پنجم بهمنماه شد، پس نام آن را «نوسده» نهادند.(جشن سده، نشریه شماره۲ انجمن ایرانشناسی، ص۱۳/ گاهشماری در ایران قدیم، حسن تقیزاده، ص۲۱و۲۴)
۶- سده، (اسم مرکب از: سد= صد +ه، پسوند نسبت) به معنی منسوب به شماره سد (صد) است.
جشن سده یک دوره صد روزه است که درست پس از دوره چهل روزه (چله) آغاز میشود و تا نیمه اردیبهشت و هنگام برداشت غله ادامه دارد.
در متون عربی و فارسی قدیم، سده را به صورت معرب سدق یا صدق نوشتهاند. (سده: دهخدا، نقل از آنندراج و غیاث) اما شکل دیگر آن «سده» نیز تا امروز همچنان متداول بوده است
براین پایه، صورت نخست این واژه «سدک» بوده است که به «سده» تغییر یافته است. پسآوای «ک» در اینجا نشانه نسبی است و منسوب بودن به صفت قبل از خود را بیان میکند و صفت را تبدیل به اسم میکند. مانند: زردک، سفیدک، سیاهک، سرخک.(کافنامه کسروی)
بر همین بنیان، چنانکه در منابع بالا اشاره شده، «نوسده» نیز به «نوسدق» معرب شده است، همچون هفتق که معرب هفته است.(منتهی الارب)
۷- در هیچکدام از متون قدیم، جدید و فرهنگ واژگان، واژه «نوسره» به کار نرفته است و به نظر میرسد که این اشتباه از ترجمه آثارالباقیه -اکبر داناسرشت- آغاز شده باشد که واژه نوسده را نوسره نوشته است و دیگر پژوهشگران نیز بدون مراجعه به متن اصلی کتاب یا سایر متون، همان اشتباه را تکرار کردهاند.
۸- پس، جشنی به نام نوسره نداشتهایم و تنها در مقطعی در پایان دوران ساسانی و پس از اسلام، جشن سده در دو زمان پنجم بهمنماه (نوسده) و دهم بهمنماه (سده) برگزار شده و سپس در خاطره جمعی ثبت شده است، و سده و نوسده دو نام برای یک جشن است.
امروزه، شاید بتوان در نوسده به پیشواز سده رفت ولی شایسته است جشن سده با همازوری به گونه همزمان در دهم بهمنماه در ایران و دیگر کشورها برگزار شود.
@shahinsepanta
@jashnha2
🌿 اگر تا همین چند سال پیش، زنان را حتی برای تماشای ورزش باستانی به زورخانه راه نمیدادند و زورخانه محیطی کاملا مردانه بود، اما امسال زنان و دختران کاشانی با حضور پرشور و فعالانه خود، زورخانه را به عنوان خانه فرهنگ و حماسه ایران در تسخیر خود در آوردند.
امسال در جشن بهمنگان، دختران ایران با تنپوش سپید به میانه گود رفتند و زنان آزادانه در زورخانه میانداری، نقالی و سخنرانی کردند.
امیدوارم در آینده نزدیک در گود زورخانهها، زنان ایرانی به شاهنامهخوانی، کباده کشیدن، میل زدن و چرخ زدن بپردازند.
📸 بهمنگان، کاشان، دوم بهمن ۱۴۰۲، زورخانه سادات حسینی(نیرومند) کاشان.
@jashnha2
🐓 امسال هم همچون سالهای پیش، جشن بهمنگان، دوم بهمنماه، به کوشش آقای عباس رسولزاده بیدگلی و خانواده و آقای عطاردی در کاشان به زیبایی برگزار شد.
جشن امسال در محیطی متفاوت در زورخانه نیرومند در میدان میرعماد کاشان برگزار شد.
از زیباییهای دلنشین این جشن حضور فعالانه کودکان با تنپوشهای سپید در کنار خوان بهمنگان و در گود زورخانه بود.
در گذر تاریخ ایران، زورخانهها همیشه خانههای فرهنگ و حماسه بودهاند.
کاشان. دوم بهمنماه ۱۱۴۰۲
@jashnha2
احمدیلُم/اهمدینُم(اَهمَن) رفته، مَحمدیلُم/ مَهمدینُم(بَهمَن) رفت، دل به کی کنُم خَش؟ وَردارُم چُمتمه، عالمه زنُم تَش!
یعنی: اهمن و بهمنم رفت، دلم را به کی خوش کنم؟ بردارم هیزم را، عالم را آتش بزنم!
👈 اجرای سوگ دالو: با صدای بانوی بختیاری، قدمخیر شهبازی
@jashnha2
✅ جشن خرمروز، یکم دیماه فرخنده باد.
✍ شاهین سپنتا
👈 واژه «ددوش» در زبان اوستایی، در پهلوی «داتار» و در فارسی امروز «دادار» یا «دی»، صفت اهورامزدا و به معنی «آفریدگار» است.
👈 در گاهشماری ایرانی روزهای ۸ و ۱۵ و ۲۳ هرماه و دهمین ماه سال نامزد به «دی» هستند.
👈 چهار جشن اصلی که در دیماه برگزار میشوند، عبارتند از:
1⃣ جشن خرمروز
2⃣ جشن دیگان یکم
3⃣ جشن دیگان دوم
4⃣ جشن دیگان سوم
🌞 جشن خرمروز: نخستین جشن که در روز اورمزد (دادار/دی) یا یکمین روز از دیماه (خورماه) یعنی نخستین روز پس از جشن چله یا یلدا برگزار میشود، «دیدادار جشن» یا «جشن خرمروز» یا «خور روز» (روز خورشید)، و یا «نود روز» (۹۰ روز تا نوروز) نام دارد.
🌼 جشن دیگان یکم: روز هشتم از دیماه یا روز «دی به آذر»، نخستین جشن دیگان برگزار میشود که ابوریحان بیرونی در کتاب «قانون مسعودی» از این جشن با عنوان «عید دی الاول» نام برده است و «کوشیار» از آن با نام «دیجشن» نام برده است.
🌻 جشن دیگان دوم: در روز پانزدهم از دیماه یا روز «دی به مهر» جشن دیگان دوم (دیبگان/بتیکان) برگزار میشود که نامزد به «جشن دی دوم» نیز هست.
☀️ جشن دیگان سوم: در روز بیست و سوم از دیماه یا روز «دی به دین»، سومین جشن دیگان برگزار میشود.
@JASHNHA2
🌞 پاسخی به نادیدهگرفتن ریشههای پارسی شبِ چله و ترکی دانستن آن.
✍️ شاهین سپنتا
👈 بخش نخست
همزمان با جشن چله یا شب یلدا یادداشتی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن به استناد مقالهٔ «چیلله» نوشتهٔ ناصر منظوری، پژوهشگر زبان تركی، ادعا شده که واژهٔ «چله» یک واژهٔ ترکی به معنای «زهِ کمان» است و ارتباطی به واژهٔ فارسی «چهله» ندارد، و تلاششده تا هویتی ترکی به جشن چله بدهند.
در اینجا، پس از ذکر خلاصهای از مقالهٔ ناصر منظوری، به اختصار نکاتی در پاسخ به آن یادآوری میشود:
👈 خلاصهٔ مقالهٔ منظوری: «واژهٔ چیلله برگرفته از مفهوم توركی آن "نهایت كشیدگی شب" میباشد، چون چیلله در ترکی نیز یعنی زه (زهِ كمان) پس وقتی گفته میشود "یایین چیلله سی" (چلّه تابستان)، تداعیكننده كشیدگی نهایی كمان به هنگام انداختن تیر، یعنی نهایت و اوج كشیدگی تابستان كه چهل و پنج روز رفته از تابستان است و "قیشین چیلله سی" (چلّه زمستان) نیز به معنای كشیدگی نهایی سرما است و "چیلله گئجهسی" یا شب چله به معنی(شب دارای نهایت كشیدگی) است.
منظوری، در پایان با نادیدهگرفتن ریشهشناسی واژگان در زبان فارسی و گویشهای ایرانی، دربارهٔ ارتباط واژههای چهله و چله آورده است:
«این كاری است كه روشنفكران پرداختهاند و خود نیز بایستی جوابگو باشند.»
👈 در پاسخ چند نکته یادآوری میشود:
۱- چلهٔ تابستان از یکم تیرماه آغاز میشود که روز نخست فصل تابستان است و تا چهل روز ادامه مییابد و آنگونه که ایشان تصور کرده است هنوز به «اوج کشیدگی گرمای تابستان» نرسیدهایم و فقط ۶۳ روز از نوروز یا فصل بهار را پشت سر گذاشتهایم.
۲- چلهٔ زمستان هم در شب نخستین روز دیماه یا آغاز فصل زمستان است و به تعبیر ایشان هنوز به «نهایت کشیدگی سرما» نرسیدهایم.
نکته: چله در آغاز دورهٔ ۴۰روزه، چنانکه سَده در آغاز دوره ۱۰۰روزه است.
۳- واژهٔ چله به معنای «زهِ کمان» اگرچه در نگارش و تلفظ شبیه چله (چهله) است اما اینها دو واژهٔ مجزا هستند و نباید یکی را با دیگری اشتباه گرفت. واژههای مشابه در همهٔ زبانها از جمله فارسی بسیار دیده میشود.
۴- چِله در فارسی کوتاه شدهٔ چِهله است و در ترکیبات و معنای گوناگونی همچون: شبِ چله، چلهنشستن، چلهبُری، چلهخانه، چلهدادن، چلهدار، چلهگرفتن و... آمده و در متون ادب فارسی همچون آثار جامی، مولوی، عسجدی مروزی و کتابهایی چون عالمآرای صفوی و... حاضر است. (برهان قاطع، ج۲، ص۶۵۶/فرهنگ معین، ج۱، ص۱۳۰۹/ فرهنگ سخن، ج۳، ص۲۳۷۷)
۵- در فرهنگ ریشهشناسی زبان فارسی (محمد حسن دوست، ص۱۰۴۳) به ریشه واژهٔ چله در فارسی باستان اشاره شده است.
همچنین از کتاب «تنسوخنامه ایلخانی» نوشتهٔ خواجه نصیرالدین محمد طوسی در سدهٔ هفتم هجری، شاهد مثال برای ترکیب چلهٔ تابستان ذکر شده است: «در وقت طلوع شعری، آخر چهلهٔ تابستان، شاخهای او به سر نیش سوراخ میکنند.»
همچنین، شاهد مثال برای «چلهٔ زمستان» نیز از کتاب «مخزن الوقایع» تالیف حسین بن عبدالله سرابی آورده که شرح مأموریت و مسافرت فرخخان امینالدوله به نمایندگی ایران به ممالک اروپایی در سال ۱۲۷۲ هجری در دوران قاجار است: «در سال هزار و دویست و هفتاد و یک هجری... که از بطرزبورغ مراجعت کرد، فصل چلهٔ زمستان و سرمای مملکت روس بود...»
@shahinsepanta
🎵 نام ترانه: زایندهرود
◀️ خواننده: شاهرخ شاهید
♥️ یکم آذرماه «روز اصفهان» فرخنده باد!
✅ بهترین ترانهها برای ایران در ایرانترانه:
@irani_taraneh
گل آذرگون، نماد جشن آذرگان، 9 آذرماه. @JASHNHA2
Читать полностью…